مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

هومن بالازاده، طراح کافه اسپریس: خوشحالم، برای ایران افتخار آوردیم [+عکس]

کسب این افتخار به دست یک جوان ایرانی برای همه مهم و خوشحال‌کننده است، اما علاقه‌مندان به معماری و اغلب جوان‌ها -که این روزها بیشتر از بقیه، تجربه رفتن به کافه‌ها را دارند- شاید برایشان مهم باشد که بدانند معماری این کافه با داشتن چه ویژگی‌هایی موفق به کسب عنوان اول این مسابقه شده است.
در ادامه، این مهندس 37 ساله اصالتاً تبریزی از مشخصه‌های کارش و دلایل مشهور شدن خود در این حرفه گفته است:

اولین پروژه‌‌ام معماری خانه‌ خودم بود

کارشناس‌ارشد معماری هستم. اولین پروژه معماری زندگی‌ام را زمان دانشجویی با حقوقی که از محل کار می‌گرفتم و پس‌اندازی که داشتم برای بازسازی بخشی از خانه‌مان انجام دادم. پس از دو سال همکاری با «بهرام شیردل»، به‌طور مستقل فعالیتم را ادامه دادم. ساختمان اداری- تجاری شاه‌کرم کرج جزو اولین پروژه‌هایی بود که به من سپردند. آن زمان تازه می‌خواستم مدرک معماری‌ام را از دانشگاه بگیرم اما با اعتمادی که کارفرما به من کرد، نامم به‌ عنوان معمار پای پروژه خورد که البته برای من یک نقطه آغاز بود. الان بعد از گذشت 12 سال فعالیت حرفه‌ای ام و اجرای پروژه‌های کوچک و بزرگ بسیاری که در ایران و کشورهایی دیگر مثل امارات و اندونزی انجام دادم معیارهایی را برای تمام کارهایم در نظر می‌گیرم. مثلاً اینکه چطور می‌توانم پروژه‌های ساختمان‌های شهری را فراتر از یک پوسته نما نشان دهم. یعنی تعریفی برای ساختما‌ن‌ها در فضای شهری داشته باشم که مرتبط با فرهنگ معماری ایرانی باشد.


می‌خواستم اسپریس را الگو کنم

پروژه کافه اسپریس برایم همان جریانی است که از اول دنبالش بودم. یعنی ایجاد الگو در حرفه معماری. در واقع یکی از انگیزه‌هایی که باعث شد این پروژه را با تمام کوچک بودن و محدودیت‌هایش قبول کنم، این بود که نشان دهم در فضای 23 مترمربعی که ارتفاع خیلی بلندی هم ندارد می‌شود ایده‌های نو داد. اولین ایده‌ای که برای اجرای طرح به ذهنم آمد، پیدا کردن رابطه‌ای برای انتخاب نوع معماری و متریال کار با منطقه‌ آنجا که مرکز فروش صنایع‌دستی تهران به حساب می‌آید، بود. به‌ویژه اینکه این کافه روبروی سازمان صنایع‌دستی ایران هم قرار دارد.
آجر را از این جهت که متریال قدمت‌داری در اقلیم ایران است، انتخاب کردم تا آن را با لعاب فیروزه‌ای که یکی از مشخصه‌های تأیید کننده معماری ایران است، ترکیب کنم. در واقع با این کار می‌خواستم براساس دانش و خلق معماری گذشته‌هایمان و داده‌های امروز اثری نو را به وجود آورم و بگویم معماران می‌توانند تنها در یک جریان پیوسته سیر نکنند یا تنها از معماری مدرن در پروژه‌هایشان بهره نبرند.
معماری گذشته ما فقط مربوط به گذشته نبوده که حالا بگوییم تاریخ مصرفشان تمام شده بلکه هنوز هم الگوی معماری آنها می‌تواند در زندگی‌های مدرن و فضاهای شهری‌مان همچنان جاری باشد.


تفاوت‌های ساده یک کافه

در این پروژه سعی کردم علاوه بر متریال کار که گفتم، برای نورپردازی و آکوستیک فضا راه‌حل‌های جدیدی مطرح کنم تا در نهایت فضایی ایجاد شود که بتواند همه عوامل را به هم مربوط کند. یک جاهایی از این مسیر واقعا سخت بود اما سعی کردم با کمک گرفتن و استفاده از عوامل ساده راه‌حل‌هایی را ایجاد کنم تا پروژه همانطور که طراحی شده انجام شود.
سعی کردم ادبیات ساخت و ساز این پروژه را بر اساس توانایی پیمانکارهایی که وجود داشتند تعریف کنم. مثلاً بنّایی که این کار را انجام داد در کارش ماهر بود اما تجربه‌ای مثل این کار را نداشت با این حال توانست آن را انجام دهد. یا آهنگر این پروژه هم همینطور کار مشابه این کار را انجام نداده بود اما او هم موفق شد. آنجا مطمئن شدم موفقیت در هیچ کاری سخت نیست.
در حقیقت همین تفاوت‌ها موجب شد تا این پروژه هم در مسابقه معماری داخلی ایران اول شود و هم ۳۰۰ معمار برجسته جهان در بخش رستوران مسابقه معمار شهری (awards A+ (architizer آن را انتخاب کنند. در این مسابقه طرح من از سوی داوران بین‌المللی و طرح «لیلاعراقیان» برای معماری «پل طبیعت» به‌عنوان طرح برگزیده مردم انتخاب شد.
خوشحالم از اینکه ما جوان‌ها با طرح‌هایمان می‌توانیم برای معماری ایران افتخار بیافرینیم. البته کافه اسپریس در مسابقه معماری آجری هم جزو 50 طرح منتخب انتخاب شده که نتیجه آن در ماه‌های آینده مشخص می‌شود.


تحول دنیا به‌دست جوانان ایران

چون من از کارم لذت می‌برم زمان زیادی از شبانه روزم را در دفتر هستم و به کار اختصاص می‌دهم. البته رتبه‌هایی که کسب می‌کنم تنها حاصل کار من نیست بلکه حاصل یک تیم بزرگ است و من همیشه قدردان تیمی هستم که با آنها همکاری دارم. از دید من اگر اعضای تیم پا به‌پای هم نباشند من به عنوان معمار به تنهایی نمی‌توانم در کارم موفق شوم. اعضای تیم ما بیشتر جوان‌هایی هستند که تازه‌کارند اما با اشتیاق کار می‌کنند تا در این شغل حرفه‌ای شوند.
من هم یک زمان تازه‌کار بودم و می‌دانم همانطور که به من اعتماد کردند باید به تازه واردها در هر حرفه‌ای اعتماد کرد. اگر این اعتماد کردن‌ها نباشد، نمی‌توانیم در هیچ زمینه‌ای پیشرفت کنیم. باید استعدادهایی را که وجود دارد شناسایی و رویشان سرمایه‌گذاری کرد تا زمینه رشد کردن آنها در حرفه‌شان فراهم شود. آنها شور و انگیزه دارند و اگر در نظام آموزشی ضعف‌هایی وجود داشته باشد، می‌توان با ایجاد زمینه‌های کارآموزی آن را جبران کرد. در نهایت حتما تعدادی از آنها به استعداد‌های درخشان کشور تبدیل می‌شوند.
اعتقاد دارم در کشور ما جوان‌های بااستعداد بسیاری داریم که اگر در نظام آموزشی و حرفه‌ای حمایت شوند می‌توانند دنیا را تکان دهند. همین جوان‌هایی که در مسابقات و جشنواره‌های جهانی جایزه‌ها را می‌برند همه‌شان در همین نظام آموزشی تحصیل کرده‌اند، اما تفاوتشان با بقیه در این است که خودشان را باور دارند و خیلی خیلی تلاش می‌کنند.


معمار‌ی‌ هنر است

معماری رشته‌ای است که شما علاوه بر محاسبات و انجام مهندسی دقیق ساختمان باید بدانید چطور سازه را با هنری تحت عنوان معماری ترکیب کنید، یا برای ماندگاری و زیبایی ساختمان چه چیزهایی را باید درنظر بگیرید. داشتن اطلاعات جامع درباره هنر در این رشته خیلی مهم است. شما باید از هنرهای مختلف سررشته داشته باشید. خیلی وقت‌ها این اطلاعات و آگاهی می‌تواند الهام‌بخش کار شما باشد.


از بوم و گذشته الهام می‌گیرم

فراگیر شدن معماری مدرن به صرف اینکه شهرهایی مدرن داشته باشیم برایم خیلی جذاب نیست. برای همین برایم فرقی نمی‌کند پروژه‌ای که می‌خواهم انجام دهم در افغانستان یا در اندونزی باشد و یا در ایران، در هر زمان و مکانی دوست دارم در طراحی و اجرای پروژه‌ها به ارزش‌های بومی آن منطقه فکر کنم. الان با توجه به اینکه بیشتر عمده پروژه‌های اجرایی دفترمان در ایران است، سعی می‌کنم بخشی از لایه‌های معماری بومی هر منطقه از ایران را دریافت کنم و آنها را به نوعی در قالب معماری مدرن امروز استفاده کنم. اینکه چطور می‌توانم از دستاوردهای معماری گذشته الهام بگیرم و آن کار را به مردم بشناسانم تا به‌عنوان یک ارزش شناخته شود، برایم خیلی لذت‌بخش است. به نظرم این موضوع خیلی می‌تواند در موفقیت کار تأثیرگذار باشد.


نباید در قوطی کبریت زندگی کنیم

اعتقادی ندارم به اینکه ما با دستاوردهایی که از معماری از گذشته داریم، حالا بیاییم در قوطی کبریت‌هایی زندگی کنیم که از نظر تهویه، سازماندهی و دید و خیلی از مسائل اساسی زندگی ایراد داشته باشد. منِ معمار باید روی این مسأله کار کنم و راهکارهایی را برای کارفرما و آن پروژه‌ای که به من ارجاع داده شده به وجود بیاورم. خیلی دوست دارم روی این مسائل کار کنم. اینکه بفهمم در این زمین‌هایی که تقسیم شده (من به آنها جعبه‌ می‌گویم) چه کاری می‌شود کرد که انسان‌ها در این خانه‌ها خوشحال باشند، تهویه و نور درست داشته باشند و از طبیعت به دور نباشند.
درحقیقت تا حدودی وظیفه ایجاد فضایی برای سلامت روانی انسان‌ها در خانه‌هایشان بر عهده ما معمارهاست. من خیلی دوست دارم روی این مسأله کار کنم تا از مصرف انرژی‌های نامناسب در خانه‌ها خلاص شویم، به استفاده از تهویه‌های طبیعی بیشتر اهمیت دهیم. نور طبیعی را بیشتر وارد فضاهای آپارتمانی کنیم. اینها یکی از دغدغه‌های من و همکاران در دفترمان است که سعی می‌کنیم در آینده نزدیک به راهکارهای جالبی برسیم.


تا آخر، پای کار هستیم

تاکنون پروژه‌های زیادی را طراحی کردم اما می‌شود گفت 20 درصد از آنها به ثمر رسیده، یعنی اینکه طراحی و اجرا شده و به نهایت آن چیزی که می‌خواستم رسیده است. البته در حرفه معماری این یک امر طبیعی است. معماری فقط طراحی نیست اجرا و ساخت را هم شامل می‌شود. نقطه ضعف معماران جوان امروز شاید همین باشد که ایده‌پردازی‌های خوبی می‌کنند اما در نتیجه تنها یک بخشی از کارشان اجرا می‌شود چون تا پایان کار همراه نمی‌شوند. اما الان درصد بالایی از پروژه‌هایی که تیم دفتر ما طراحی و ایده‌پردازی می‌کند اجرا می‌شود چون تمرین زیادی برای این کار انجام دادیم. معماران حرفه‌ای باید از ابتدا که کاری را شروع می‌کنند، تا مرحله نصب دستگیره در را هم طراحی کنند. معمولا معماری‌ای خوب می‌شود که معمار تا لحظه نهایی همراه کار حضور داشته باشد.


جوان‌ها باید باور کنند که می‌توانند

من همیشه معتقدم که باید مثبت فکر کرد. اگر به هر موضوعی منفی نگاه کنید هیچ وقت جریانی رشد نمی‌کند. درهر صورت آدم در هر مسیری که می‌رود مشکلاتی پیش می‌آید. شاید بشود گفت مشکلات جزو لاینفکی از مسیر کاری آدم‌هاست. ما باید از دوران جوانی باور داشته باشیم که می‌توانیم. وقتی این باور را داشته باشیم قطعاً راه حل‌هایی را به وجود می آوریم که آن باورمان به حقیقت بپیوندد.
من اعتقاد دارم کسی که بخواهد کار کند قطعاً می‌تواند کار پیدا کند حتی اگر لازم باشد مسیرهایی را خودش خلق کند. اما هیچ وقت ندیدم و نشنیدم که کسی بیاید و کار را تقدیم دانشجو یا فرد کند. هر فردی باید با تمام اوضاع‌ بیکاری - که می‌گویند وجود دارد - تلاش کند و راه حل ایجاد کند. حتی لازم نیست که ما منتظر فرصت بمانیم بلکه باید شرایطی را به وجود آوریم تا کارمان به یک جریان امیدساز برای افراد مملکت تبدیل شود. (مرجان قندی/ ایران جوان)


ادامه مطلب ...