سنم قد نمیدهد به زمانی که اعتیاد کار بزرگسالان بود و در هر طایفه یا معتاد پیدا نمیشد و یا اگر بود به تعداد انگشتان یک دست بود، اما سنم قد میدهد به امروز که اعتیاد، کودک و بزرگسال نمیشناسد و نوزادان، معتاد متولد میشوند و در چند ماهگی اوردوز میکنند.
این که معتادان میخزیدند زیر سر پناه خویش و دور از چشم دیگران دود میگرفتند و نشئگی و خماری را به پستو میبردند به سن من قد نمیدهد، چون در روزگار ما اعتیاد علنی است و بی پرده، اگر فقط کمی کنجکاوانهتر به اطراف نگاه کنیم.
مصرف مواد در جادهها علنی است اگر کمی بهتر نگاه کنیم. اگر برایمان مهم باشد که چرا ماشین جلویی مثل ماری زخم خورده پیچ و تاب میخورد و دمی به این سو و دمی به آن سو منحرف میشود حتما میبینیم مشغول دود کردن مادهای افیونی است.
همین چند روز پیش بود که دیدم صورت دو جوان پشت رل ماشینی چند صد میلیون تومانی، از آتش زیر پایپ روشن شده و لبهایشان دود را هورت میکشد. آن پنهانکاریهایی که در گذشته بود حالا دیگر نیست، حالا دیگر معتاد متجاهر فقط آن کسی نیست که در دروازه غار و خیابان پا درختی و محله هرندی با قیافهای تابلو میچرخد و در عالم هپروت سیر میکند.
در روزگار ما اعتیاد سایه به سایه آدمها حرکت میکند و بسادگی میخزد درون خانهها. بد ماجرا نیز ترک مواد سنتی و روی آوردن به مواد صنعتی است که مغز را مثل خوره میپوساند و یک آدم شیکپوش و متشخص را در عرض چند ماه به طبلی توخالی مبدل میکند.
این که قبح اعتیاد و مصرف مواد ریخته و این که سرگرم شدن با روانگردان ها، تفریح شده قسمت بد حقایق عصر ماست که نه با تصویب قانون جامع و نوشتن سند حل میشود و نه با سرپوش گذاشتن بر واقعیت و ارائه آمارهای گیجکننده.(مریم خباز/گروه جامعه)