بصیرت دید درونی است که با چشم معمولی متفاوت است.بصیرت نیرویی قلبی است که در اثر آن باطن امور قابل دیدهمی شود.دلبستگی به دنیا مانع بصیرت است.
بصیرت یا بینش، نوعی دید درونی است که با دید چشم ظاهری، متفاوت است و اصلاً با چشم یا اندام های ظاهری بدن، قابل دریافت نیست.
بصیرت، قوه و نیرویی قلبی است که به مدد نور الهی پدید آمده و در اثر آن حقیقت
و باطن امور را چنان که هست در می یابد.
بصیرت آن است که انسان در گرد و غبار فتنه ها و تاریکی هایی که شیطان ایجاد می کند تا حق و باطل با هم مخلوط شود و انسان ها گمراه گردند حق را از باطل بازشناسی کند و راه را گم ننماید. البته این منوط به این است که راه کلی اسلام که همان راه توحید و ولایت است به درستی شناخته شده باشد و بدان ایمان کامل وجود داشته باشد و عملا ملتزم شده باشد. اهل بصیرت با امداد نیروی قدسی که به آنها عطا شده می شنوند، می اندیشند، نگاه می کنند، می بینند و از عبرت ها، بهره می گیرند و آن گاه راه های روشنی را می پیمایند و بدین ترتیب، از افتادن در پرتگاه ها و لغزشگاه ها در امان می مانند.
در واقع بصیرت و بینش، نوری درونی است که شخص با آن نور، در میان مردم، زندگی می کند؛ چنان که قرآن کریم فرموده است «وجَعَلنا لَهُ نُوراً یمشِی بِهِ فِی النّاسِ» انسان به سیر بصیرت، راه را از بی راهه و حقیقت را از امر غیرحقیقی، باز می شناسد و نیز در گرفتن اطلاعات و داده ها، درست گزینی می کند و نیز در ارائه نظر و رأی، درست گویی می کند و به فرموده امام علی (ع) «آن که بصیرت و بینش نداشته باشد، رأی او، نادرست و بی ارزش است». بصیرت، نوعی به کارگیری عقل در مسیر هدایت انسان و استفاده از روشنگری آن است.
قرآن کریم با ترغیب به بینا کردن دل ها با نور عقل، آنهایی را که از این نیرو استفاده
نمی کنند، کوران واقعی معرفی می کند. خداوند می فرماید: «آیا در زمین سیر نمی کنند؛
تا صاحب دل هایی گردند که بدان تعقل کنند و گوش هایی که بدان بشنوند؟ پس همانا چشم
ها کور نمی شوند؛ بلکه دل هایی که در سینه ها جای دارند، کور می شوند». چه بی فایده
است دیده سر، هنگامی که دیده دل، نابینا باشد. امام علی (ع) در این باره فرموده است:
«هرگاه دیده بصیرت، کور باشد، نگاه چشم، سودی ندهد». آن کس که دیده بصیرت دارد، نگاه
هایش به سوی خوبی ها کشانده شده و از بدی ها دور داشته می شود. دارنده بصیرت و بینش
درونی، پیش از آن که در پی عیب های دیگران باشد، عیب های خود را می جوید و می بیند
و از گناهان و خطاهای خود، دست می شوید. او می داند که دیده کور داشتن، بهتر از دل
کور داشتن است، بنابراین دیده بر نارواها بسته، گوش را از شنیدنی های ناروا و پا را
از رفتن به جایگاه های ناپسند و دست را از انجام کارهای ناشایسته و دل را از خطور گناه
و اندیشه را از هر چه غیر خداست، پاک می کند. کسانی که با دیده بصیرت به عالم و عالمیان
می نگرند، از هر عاملی که موجب نابینایی دیده بصیرت و کوری آن می گردد، پرهیز می کنند.
اینان از غفلت ها و عوامل ایجاد غفلت، دوری می ورزند؛ زیرا امام علی (ع) فرموده است:
«دوام یافتن غفلت، موجب کوری بصیرت می گردد». کسی که بصیرت الهی نصیبش شده است، محبت
دنیا را از دلش خارج می سازد. امام علی (ع) فرموده است: «به خاطر دنیادوستی، قلب ها
از نور بصیرت، کور گشته اند».
در روایات معصومین علیهم السلام کسب بصیرت از دو منظر مورد توجه قرار گرفته است که در این نوشتار به اختصار به هر دو محور اشاره می گردد .
برخی از امور و گرایش ها در وجود انسان مانع از بصیرت یافتن وی می گردد به گونه ای که با وجود یقین به حقانیت موضوعی، آن را نادیده گرفته و چشم بصیرت خود را نسبت به آن فرو می بندد که در اینجا به دو مورد اشاره می کنیم :
حضرت علی (ع) در این خصوص می فرماید: «به درستى که دنیا خانه محنت ها و جایگاه فتنههاست، کسى که طلب کند آن را هلاکش کند و کسى که به دنبالش نباشد با او به نیکوئى همراهی کند و هر که نظر کند به سوى آن، کور گرداند او را (چشم بصیرت را از او می گیرد)».
امیرالمومنین علی (ع) در این باره می فرماید: «هرگاه چشم ظاهری، شهوت را ببیند چشم دل انسان نسبت به عاقبت کار کور گردد».
در این خصوص نیز در روایات ما راهکارهای متعددی مطرح گردیده که به برخی از آنها اشاره می نمائیم :
شناخت ولی امر زمان در اسلام از چنان جایگاهی برخوردار است که بنا به فرموده رسول گرامی خدا (ص): «اگر کسی بمیرد و امام زمان خود را نشناسد همانند کسی است که به مرگ جاهلیت قبل از اسلام مرده است». لذا شناخت خود ولی امر مسلمین در این زمان راهکار اصلی و مهمی است که می تواند انسان را به بصیرت برساند. همان گونه که حضرت علی (ع) در سخنانی خطاب به دو تن از یاران خود در این باره می فرماید: «هیچ کس از شیعیان به بصیرت نمی رسند مگر این که با شناخت من به نورانیت برسند پس هنگامی که مرا به این مقام شناختنند به طور تمام و کمال به بصیرت یافته اند...»
از دیگر اموری که انسان را به بصیرت سوق می دهد اندیشه و تجزیه و تحلیل جریانات سیاسی و اجتماعی می باشد .علی (ع) در این باره می فرماید :«نیست بصیرتى از براى کسى که نباشد فکرى از براى او».
از دیگر اموری که موجب بصیرت یافتن انسان می شود آینده نگری و تدبیر در مسائل و جریانات می باشد حضرت علی (ع) فرموده اند: «هر که از قبل پیش بینی کند و به پیشواز کارها برود نسبت به امور دور اندیشی کند بینا گردد».
امام محمد باقر (ع) در وصف علماء ربانی می فرماید: «عالم مانند کسی است که به همراه خود شمعی دارد که به وسیله آن ظلمت جهل و حیرت از بین می رود و هر کس که به نور آن روشنی یافت پس از حیرت خارج شده و از جهل نجات می یابد».
یکی دیگر از راهکارهای عملی جهت دست یابی به بصیرت رعایت تقوای الهی می باشد چرا که خداوند متعال می فرماید: «اگر تقوا بورزید خداوند قوه تشخیص و جداسازی حق از باطل به شما عنایت می کند» (انفال، آیه 29).
اگر کسی به طور دائم از آنچه که پیراموش می گذرد و یا در گذشته به وقوع پیوسته به دیده عبرت نگاه کند به راحتی می تواند به نتیجه جریانات واقف شده و با بصیرتی که پیدا می کند از گرفتار شدن از هلاکت نجات پیدا کند. حضرت علی (ع) در این خصوص فرموده اند: «در هر عبرت گرفتنى بصیرتی است».
از دیگر راه های رسیدن به بصیرت، ذکر و یاد الهی می باشد. حضرت علی (ع) فرموده اند: «هر که یاد کند خدا را بصیرت یابد» و در بیان دیگری این امر را منوت به دوام عبرت گرفتن دانسته و بیان دشته اند: «دایم بودن عبرت گرفتن مىکشاند بسوى بصیرت».
به عنوان نمونه یکی از ویژگی های برجسته یاران امام حسین (ع) در جریان عاشورا بصیرت می باشد. امـام صـادق (ع) دربـاره حضرت عباس (ع) با تعبیر (نافذ البصیره) یاد می کند که گویای عـمـق شـنـاخـت آن شـهـیـد اسـت در زیارتنامه حضرت عباس (ع) نیز می خوانیم: «...که شهادت او را از روی بـصـیـرت و بـراساس اقتدا به صالحان برشمرده است»، نیز می خوانیم: «خدا را گواه می گـیـرم کـه تـو هـمـان راهـی را رفـتـی کـه شـهـدای بـدر و دیـگـر مـجـاهـدان راه خـدا پیمودند».
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
امام علی علیه السلام، خطاب به امتی که در فتنه ها و بی بصیرتی ها، گرفتار آمده اند می فرماید: مردم! کجا می روید؟! رو به کدام طرف می کنید؛ در حالی که پرچم های حق برپاست و نشانه های آن آشکار است. با این که چراغ هدایت روشنگر راهند باز گمراهانه به کجا می روید؟ چرا سرگردان هستید؟ در حالی که عترت پیامبرتان در میان شماست. آنها زمامداران حق و یقینند و پیشوایان دین و زبان های راستی و صدق...
بی تردید مهم ترین و موثرترین راهکار خروج از شرایط فتنه و بصیرت افزایی، اطاعت پذیری از ولی و رهبری جامعه اسلامی است.
انسان وقتی به خدای متعال متصل شد و دل و جان خود را با یاد خدا روشن ساخت، به طور طبیعی خداوند نیز او را در مشکلات و پیش آمدها تنها نخواهد گذاشت و بینش و بصیرت حقیقی را بدو خواهد داد به گونه ای که فریب رنگ و لعاب های ساختگی را نخواهد خورد.
«بصیرت یعنی وجود چشمان تیزبینی در انسان که بتواند پشت صحنه مسائل پیچیده سیاسی را بخوبی تشخیص دهد. این مهم در طول دوران تاریخ معاصر ایران و حوادث بعد از انقلاب خط کش جدا شدن افراد هوشیار از غافل بوده است.»
علی (علیه السلام) می فرمایند: و اعملوا انه من یتق الله یجعل له مخرجا من الفتن و نورا من الظلم؛ بدانید که هر آن که تقوای الهی پیشه کند، خداوند از بن بست فتنه ها، گریز گاهی و از امواج ظلمتش، روشنی ویژه ای عطا می کند. و فرمود: ذکر الله ینیر البصائر؛ یاد خدا روشن کننده بینش هاست.
نیز فرمود: الذکر هدایه العقول و تبصره النفوس: یاد خدا، راهنمای خرد و بینش جان هاست.
آماده سازی زمین زراعی و بذرافشانی صحیح در آن و نیز پاکسازی مزرعه از علف های هرز و آفت زدایی به موقع، محصول مرغوب و مطلوب در پی دارد. روح و روان آدمی نیز چنین است. کسب صفات و اعمال خداپسند و زدودن صفات ناپسند، به انسان بینش الهی می دهد. امیرمومنان علی بن ابی طالب علیه السلام این حقیقت را در موارد مختلفی بیان فرموده است. از جمله پس از شمارش برخی از صفات اهل حق و مومن آگاه می فرماید:
قَدْ اَبْصَرَ طَریقَهُ وَ سَلَک سَبیلَهُ وَ حَرَفَ مَنارَهُ وَ قَطَعَ غِمارَهُ وَاسْتَمْسَک مِنَ الغری بِاَوْثَقِها وَ مِنَ الْجِبالِ بِاَمْتَنِها فَهُوَ مِنَ الْیقینِ عَلی مِثْلِ ضَوْءِ الشَّمْسِ...
مومن بصیر با تزکیه نفس و زهد و اخلاص خود را از نابینایی رهایی بخشیده و راه هدایت را با بصیرت دریافته و در آن گام نهاده و نشانه های این راه را به خوبی شناخته و از امواج متلاطم شهوات گذشته است. از میان دستگیره های هدایت، به مطمئن ترین آنها چنگ زده و از رشته های (نجات) به محکم ترین آنها متمسّک شده است؛ به همین دلیل در مقام یقین به آنجا رسیده که (حقایق را) همانند نور آفتاب می بیند.
قرآن کریم مکرراً مفاهیم حق و باطل را در قالبهای مختلف بیان و ابعاد آن را روشن کرده است و قواعد متعددی برای این شناخت و حرکت بر مدار حق اعلام داشته است. تلاوت آیات قرآن، به ویژه همراه با تدبر عمیق، دل انسان را جلا می دهد. این وعده محتوم اولیا الهی است. امیرمومنان علیه السلام می فرماید:
این کتاب خداست که با آن بینش می یابید، گویا و شنوا می شوید کتابی که هر پاره اش، دیگر پاره را بیان گر و هر بخش، دیگر بخش را گواه است. در شناخت خدا، به چندگانگی نگراییده است که همراه خود را از خدا منحرف کند.
وزنه نه چندان سنگین در پای پرنده آن را از پرواز باز می دارد و زمین گیر کرده و محدودش می کند. آدمی نیز چنین است. وابستگی مادّی او را از جهات معنوی محدود می کند.علی بن ابی طالب علیه السلام می فرماید:
«بدانید! هر آن که تقوای الهی پیشه کند، خداوند از بن بست فتنه ها، گریزگاهی و از امواج ظلمتش، روشنی ویژه ای عطا می کند.»
همانا دنیا نهایت دیدگاه کوردلان است که آن سوی دنیا را نمی نگرند، اما انسان آگاه، نگاهش از دنیا عبور کرده از پس آن سرای جاویدان آخرت را می بیند. پس انسان آگاه به دنیا دل نمی بندد، و انسان کوردل تمام توجه اش دنیاست. بینا از دنیا زاد و توشه برگیرد، و نابینا برای دنیا توشه فراهم می کند.
«بصیرت یعنی وجود چشمان تیزبینی در انسان که بتواند پشت صحنه مسائل پیچیده سیاسی را بخوبی تشخیص دهد. این مهم در طول دوران تاریخ معاصر ایران و حوادث بعد از انقلاب خط کش جدا شدن افراد هوشیار از غافل بوده است.»
منابع:
- نهج البلاغه، خطبه 183، 133، 106، 78
- غررالحکم و دررالکلم، ص 421، ح 5116. ص 85 -ح 1432
- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی امر، 5/5/1388
بصیرت دید درونی است که با چشم معمولی متفاوت است.بصیرت نیرویی قلبی است که در اثر آن باطن امور قابل دیدهمی شود.دلبستگی به دنیا مانع بصیرت است.
بصیرت یا بینش، نوعی دید درونی است که با دید چشم ظاهری، متفاوت است و اصلاً با چشم یا اندام های ظاهری بدن، قابل دریافت نیست.
بصیرت، قوه و نیرویی قلبی است که به مدد نور الهی پدید آمده و در اثر آن حقیقت
و باطن امور را چنان که هست در می یابد.
بصیرت آن است که انسان در گرد و غبار فتنه ها و تاریکی هایی که شیطان ایجاد می کند تا حق و باطل با هم مخلوط شود و انسان ها گمراه گردند حق را از باطل بازشناسی کند و راه را گم ننماید. البته این منوط به این است که راه کلی اسلام که همان راه توحید و ولایت است به درستی شناخته شده باشد و بدان ایمان کامل وجود داشته باشد و عملا ملتزم شده باشد. اهل بصیرت با امداد نیروی قدسی که به آنها عطا شده می شنوند، می اندیشند، نگاه می کنند، می بینند و از عبرت ها، بهره می گیرند و آن گاه راه های روشنی را می پیمایند و بدین ترتیب، از افتادن در پرتگاه ها و لغزشگاه ها در امان می مانند.
در واقع بصیرت و بینش، نوری درونی است که شخص با آن نور، در میان مردم، زندگی می کند؛ چنان که قرآن کریم فرموده است «وجَعَلنا لَهُ نُوراً یمشِی بِهِ فِی النّاسِ» انسان به سیر بصیرت، راه را از بی راهه و حقیقت را از امر غیرحقیقی، باز می شناسد و نیز در گرفتن اطلاعات و داده ها، درست گزینی می کند و نیز در ارائه نظر و رأی، درست گویی می کند و به فرموده امام علی (ع) «آن که بصیرت و بینش نداشته باشد، رأی او، نادرست و بی ارزش است». بصیرت، نوعی به کارگیری عقل در مسیر هدایت انسان و استفاده از روشنگری آن است.
قرآن کریم با ترغیب به بینا کردن دل ها با نور عقل، آنهایی را که از این نیرو استفاده
نمی کنند، کوران واقعی معرفی می کند. خداوند می فرماید: «آیا در زمین سیر نمی کنند؛
تا صاحب دل هایی گردند که بدان تعقل کنند و گوش هایی که بدان بشنوند؟ پس همانا چشم
ها کور نمی شوند؛ بلکه دل هایی که در سینه ها جای دارند، کور می شوند». چه بی فایده
است دیده سر، هنگامی که دیده دل، نابینا باشد. امام علی (ع) در این باره فرموده است:
«هرگاه دیده بصیرت، کور باشد، نگاه چشم، سودی ندهد». آن کس که دیده بصیرت دارد، نگاه
هایش به سوی خوبی ها کشانده شده و از بدی ها دور داشته می شود. دارنده بصیرت و بینش
درونی، پیش از آن که در پی عیب های دیگران باشد، عیب های خود را می جوید و می بیند
و از گناهان و خطاهای خود، دست می شوید. او می داند که دیده کور داشتن، بهتر از دل
کور داشتن است، بنابراین دیده بر نارواها بسته، گوش را از شنیدنی های ناروا و پا را
از رفتن به جایگاه های ناپسند و دست را از انجام کارهای ناشایسته و دل را از خطور گناه
و اندیشه را از هر چه غیر خداست، پاک می کند. کسانی که با دیده بصیرت به عالم و عالمیان
می نگرند، از هر عاملی که موجب نابینایی دیده بصیرت و کوری آن می گردد، پرهیز می کنند.
اینان از غفلت ها و عوامل ایجاد غفلت، دوری می ورزند؛ زیرا امام علی (ع) فرموده است:
«دوام یافتن غفلت، موجب کوری بصیرت می گردد». کسی که بصیرت الهی نصیبش شده است، محبت
دنیا را از دلش خارج می سازد. امام علی (ع) فرموده است: «به خاطر دنیادوستی، قلب ها
از نور بصیرت، کور گشته اند».
در روایات معصومین علیهم السلام کسب بصیرت از دو منظر مورد توجه قرار گرفته است که در این نوشتار به اختصار به هر دو محور اشاره می گردد .
برخی از امور و گرایش ها در وجود انسان مانع از بصیرت یافتن وی می گردد به گونه ای که با وجود یقین به حقانیت موضوعی، آن را نادیده گرفته و چشم بصیرت خود را نسبت به آن فرو می بندد که در اینجا به دو مورد اشاره می کنیم :
حضرت علی (ع) در این خصوص می فرماید: «به درستى که دنیا خانه محنت ها و جایگاه فتنههاست، کسى که طلب کند آن را هلاکش کند و کسى که به دنبالش نباشد با او به نیکوئى همراهی کند و هر که نظر کند به سوى آن، کور گرداند او را (چشم بصیرت را از او می گیرد)».
امیرالمومنین علی (ع) در این باره می فرماید: «هرگاه چشم ظاهری، شهوت را ببیند چشم دل انسان نسبت به عاقبت کار کور گردد».
در این خصوص نیز در روایات ما راهکارهای متعددی مطرح گردیده که به برخی از آنها اشاره می نمائیم :
شناخت ولی امر زمان در اسلام از چنان جایگاهی برخوردار است که بنا به فرموده رسول گرامی خدا (ص): «اگر کسی بمیرد و امام زمان خود را نشناسد همانند کسی است که به مرگ جاهلیت قبل از اسلام مرده است». لذا شناخت خود ولی امر مسلمین در این زمان راهکار اصلی و مهمی است که می تواند انسان را به بصیرت برساند. همان گونه که حضرت علی (ع) در سخنانی خطاب به دو تن از یاران خود در این باره می فرماید: «هیچ کس از شیعیان به بصیرت نمی رسند مگر این که با شناخت من به نورانیت برسند پس هنگامی که مرا به این مقام شناختنند به طور تمام و کمال به بصیرت یافته اند...»
از دیگر اموری که انسان را به بصیرت سوق می دهد اندیشه و تجزیه و تحلیل جریانات سیاسی و اجتماعی می باشد .علی (ع) در این باره می فرماید :«نیست بصیرتى از براى کسى که نباشد فکرى از براى او».
از دیگر اموری که موجب بصیرت یافتن انسان می شود آینده نگری و تدبیر در مسائل و جریانات می باشد حضرت علی (ع) فرموده اند: «هر که از قبل پیش بینی کند و به پیشواز کارها برود نسبت به امور دور اندیشی کند بینا گردد».
امام محمد باقر (ع) در وصف علماء ربانی می فرماید: «عالم مانند کسی است که به همراه خود شمعی دارد که به وسیله آن ظلمت جهل و حیرت از بین می رود و هر کس که به نور آن روشنی یافت پس از حیرت خارج شده و از جهل نجات می یابد».
یکی دیگر از راهکارهای عملی جهت دست یابی به بصیرت رعایت تقوای الهی می باشد چرا که خداوند متعال می فرماید: «اگر تقوا بورزید خداوند قوه تشخیص و جداسازی حق از باطل به شما عنایت می کند» (انفال، آیه 29).
اگر کسی به طور دائم از آنچه که پیراموش می گذرد و یا در گذشته به وقوع پیوسته به دیده عبرت نگاه کند به راحتی می تواند به نتیجه جریانات واقف شده و با بصیرتی که پیدا می کند از گرفتار شدن از هلاکت نجات پیدا کند. حضرت علی (ع) در این خصوص فرموده اند: «در هر عبرت گرفتنى بصیرتی است».
از دیگر راه های رسیدن به بصیرت، ذکر و یاد الهی می باشد. حضرت علی (ع) فرموده اند: «هر که یاد کند خدا را بصیرت یابد» و در بیان دیگری این امر را منوت به دوام عبرت گرفتن دانسته و بیان دشته اند: «دایم بودن عبرت گرفتن مىکشاند بسوى بصیرت».
به عنوان نمونه یکی از ویژگی های برجسته یاران امام حسین (ع) در جریان عاشورا بصیرت می باشد. امـام صـادق (ع) دربـاره حضرت عباس (ع) با تعبیر (نافذ البصیره) یاد می کند که گویای عـمـق شـنـاخـت آن شـهـیـد اسـت در زیارتنامه حضرت عباس (ع) نیز می خوانیم: «...که شهادت او را از روی بـصـیـرت و بـراساس اقتدا به صالحان برشمرده است»، نیز می خوانیم: «خدا را گواه می گـیـرم کـه تـو هـمـان راهـی را رفـتـی کـه شـهـدای بـدر و دیـگـر مـجـاهـدان راه خـدا پیمودند».
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره