فرآوری: آمنه اسفندیاری-بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
احساس برتری نسبت به دیگران داشتن؛ به خود مباهات و افتخار کردن را فخر فروشی می گویند که از صفات مذموم و نکوهیده بوده و در روایات از آن نکوهش شده اسـت. در حدیثی از امام باقر علیه السّلام آمده اسـت: «تعجب می کنم از شخص متکبر فخرفروشی که آغازش نطفه و انجامش مرداری گندیده اسـت». (الکافی، کلینی، ج ۲، ص ۳۲۹) در حدیثی دیگر از آن حضرت، فخرفروشی به نسب از اعمال جاهلیت برشمرده شده اسـت. (وسائل الشیعة، ج۱۶، ص ۴۳)
البته باید در نظر داشت که فخرفروشی چنانچه در بردارنده توهین مؤمنی باشد، حرام اسـت؛ چنان که از محرمات احرام ، فسوق اسـت. برخی فخرفروشی را از مصادیق فسوق دانستهاند.
ما در این نوشتار به سه مطلب مهم دربارۀ فخرفروشی اجمالا اشاره می کنیم:
آنچه مورد نهی قرآن اسـت؛ در یک شرایط مساوی در جامعه دینی اسـت که برخی برای تضعیف و تحقیر همنوعان و برادران دینی خود اقدام به خود نمایی کنند که این صفت شیطانی و فرعونی اسـت.
برخى از مردم به خاطر مباهات و فخر فروشى مبتلا به غیبت مىشوند، یعنى براى اینکه اظهار وجود کنند و فضل و کمال خود را به رخ بکشند دیگران را کوچک مىشمارند و از آنان بدگویى مىکنند و با گفتن جملاتى از این قبیل که فلان کس چیزى نمىداند و چنین و چنان اسـت با این هدف و انگیزه که خود را از او بهتر معرفى کند، به گفتن عیوب وى مىپردازد، ولى از این نکته غفلت دارد که این گونه برخورد علاوه بر اینکه نظر مردم را جلب نمىکند ممکن اسـت عقیده آنها را نیز نسبت به او سست کند. این بیمارى (خودستایى و فخر فروشى) عامل بسیارى از گناهان کبیره مىتواند باشد که یکى از آنها غیبت اسـت.
بنابر این هرگز نباید انسان به بهانه تزکیه خویش (که خود این تزکیه نیز از نظر اسلام نکوهیده اسـت) از دیگران بدگویى کند و کسانى که از طریق مباهات، دیگران را تحقیر مىکنند باید بدانند که ممکن اسـت در اثر غیبت آنان عدّهاى به شخص غیبت شونده بد بین شوند. بنابراین غیبت کننده علاوه بر اینکه براى جلب رضایت مردم ارزش و فضیلت خود را نزد خدا از دست مىدهد در روز قیامت نیز مردم نمىتوانند او را از غضب الهى نجات دهند.
در قرآن کریم در ارتباط با فخرفروشی آمده اسـت که خدا هیچ خودپسند فخرفروشی را دوست ندارد: «إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ». (لقمان، 18) این آیه در نهى از تکبر و تحقیر مردم اسـت؛ یعنى کسانی که به علت تکبّر، مردم را تحقیر میکنند؛ خود را بزرگ میپندارند؛ در زمین از روى خودپسندى راه میروند و نازفروشی میکنند، خداوند چنین کسانى را دوست نمیدارد.
اما آنچه از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل شده -که من به شما در برابر دیگر امتها مباهات و فخر میکنم- مربوط به روز قیامت اسـت: «أَنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ- یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى بِالسِّقْط» (کافی، ج 5، ص 334) و همانگونه که میدانید فخرفروشی در آخرت مذموم و ناپسند نیست؛ چرا که بسیاری از این احکام دنیایی در آخرت جاری نیست، و آخرت محل مباهات نسبت به عملکرد دنیا و دریافت پاداش اسـت: «فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَیَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَه» (الحاقه، 19) پس کسى که نامه اعمالش را به دست راستش دهند (از شدّت شادى و مباهات) فریاد مىزند که (اى اهل محشر!) نامه اعمال مرا بگیرید و بخوانید!
غیبت کننده علاوه بر اینکه براى جلب رضایت مردم ارزش و فضیلت خود را نزد خدا از دست مىدهد در روز قیامت نیز مردم نمىتوانند او را از غضب الهى نجات دهند.
لذا با آنکه به رخ کشیدن فضایل در حالت عادی، به ویژه اگر از باب تکبر باشد، امری ناشایست اسـت، اما در مواردی همچون راهنمایی جامعه در انتخاب رهبرانی بافضیلت، ممکن اسـت که این فضایل برای عموم بیان شود، بدون آنکه نشانی از تکبر در گوینده وجود داشته باشد. نیز در روابط و معادلات جهانی، کشورها معمولاً به داشتهها و سوابق علمی و فرهنگی خود در برابر دیگران مباهات کرده و آنها را رخ دیگران میکشند که اینها نمیتواند مصداق نهی قرآنی باشد.
آنچه مورد نهی قرآن اسـت؛ در یک شرایط مساوی در جامعه دینی اسـت که برخی برای تضعیف و تحقیر همنوعان و برادران دینی خود اقدام به خود نمایی کنند که این صفت شیطانی و فرعونی اسـت.
مسئله برتری مردان بر زنان در آیاتی از قرآن کریم مطرح گردیده اسـت. طرح این موضوع به معنای برتر دانستن مردان در تمام جنبهها نمیباشد. طبق نظر بسیاری از علما و مفسران علت برتری مردان نسبت به زنان به دلیل ویژگیهایی اسـت که مردان از آن بهرهمند گردیدهاند تا بتوانند بر اساس آن به وظیفه اداره شئون خانواده بپردازند. در واقع این برتری یک وظیفه اسـت که مردان مکلفاند براساس عدالت و معروف آنرا به انجام رسانند نه یک امتیاز همه جانبه که منشأ تفاخر و نادیده انگاشتن حقوق زنان گردد.