ائمّه اطهار (علیهم السلام) با آن که پیراسته از هر گناهى بوده اند، ولى با توجّه به عظمت پروردگار و نگاه به جلال و جبروت حق تعالى، خود را در پیشگاه ذات ربوبى، مقصّر مى دیدند و معتقد بودند، نمى توانند آن گونه که شایسته خداوندى است، اطاعت و بندگى او را بجا آورند، و لذا از درگاه خداى مهربان عذرخواهى مى کردند و استغفار و توبه مى نمودند. علاوه بر آن که، این گونه دعاها و طلب توبه و استغفار از سوى آن بزرگواران براى مردم جنبه سرمشق و آموزشى دارد؛ و راه بازگشت به خداوند و توبه و انابه به درگاه او را، به ما مى آموزد، و عظمت گناه و سنگینى نافرمانى حق را به درستى براى ما مجسّم مى سازد. باشد که ما – انسانهاى گناهکار – به خود آییم و هر چه بیشتر در مسیر تهذیب نفس و پاکى روح و جان بکوشیم و اگر به گناهى آلوده شده ایم، هر چه سریع تر توبه نموده و آن را جبران نماییم. در این قسمت، یکى از دعاهاى امام سجّاد (علیه السلام) را که درباره توبه و طلب توفیق آن و بازگشت به سوى پروردگار است، ذکر مى کنیم:
دعای توبه همراه با ترجمه
اَللّهُمَّ یا مَنْ لایَصِفُهُ نَعْتُ الْواصِفینَ، وَ یا مَنْ لایُجاوِزُهُ رَجآءُ
خدایا اى که وصفش نکند توصیف وصف کنندگان و اى که از او نگذرد امید
الرّاجینَ، وَ یا مَنْ لایَضیعُ لَدَیْهِ اَجْرُ الْمُحْسِنینَ، وَ یا مَنْ هُوَ مُنْتَهى
امیدواران و اى که تباه نشود در نزدش مزد نیکوکاران و اى که اوست سرحد نهایى
خَوْفِ الْعابِدینَ، وَ یا مَنْ هُوَ غایَهُ خَشْیَهِ الْمُتَّقینَ، هذا مَقامُ مَنْ تَداوَلَتْهُ
ترس عبادت کنندگان و اى که اوست غایت بیم پرهیزکاران این است جایگاه کسى که دست بدستش داده اند
اَیْدِى الذُّنُوبِ، وَ قادَتْهُ اَزِمَّهُ الْخَطایا، وَاسْتَحْوَذَ عَلَیْهِ الشَّیْطانُ، فَقَصَّرَ
دست هاى گناهان و کشانده اند او را مهارهاى خطاها و چیره شده بر او شیطان و بدین سبب کوتاهى کرده
عَمّا اَمَرْتَ بِهِ تَفْریطاً، وَ تَعاطى ما نَهَیْتَ عَنْهُ تَغْریراً، کَالْجاهِلِ بِقُدْرَتِکَ
از دستوراتت از روى کاهلى و دست زده بدانچه نهى کردى از غرور چون کسى که خبر ندارد از قدرتى که تو
عَلَیْهِ، اَوْ کَالْمُنْکِرِ فَضْلَ اِحْسانِکَ اِلَیْهِ، حَتّى اِذَا انْفَتَحَ لَهُ بَصَرُ الْهُدى،
بر او دارى یا مانند کسى که منکر فزونى احسان تو بر خود است تا چون چشم بصیرتش گشوده شد
وَتَقَشَّعَتْ عَنْهُ سَحائِبُ الْعَمى،اَحْصى ماظَلَمَ بِهِ نَفْسَهُ،وَفَکَّرَ فیما خالَفَ
و ابرهاى گمراهیش برطرف شد ستم هاى خود را بر خویشتن برشمرد و در آنچه مخالفت پروردگارش را کرده
بِهِ رَبَّهُ، فَرَأى کَبیرَ عِصْیانِهِ کَبیراً، وَ جَلیلَ مُخالَفَتِهِ جَلیلاً، فَاَقْبَلَ نَحْوَکَ
اندیشه کرد و نافرمانى بزرگش را بزرگ دید و مخالفت عظیم خود را عظیم پس رو آورده بسویت
مُؤَمِّلاً لَکَ، مُسْتَحْیِیاً مِنْکَ، وَ وَجَّهَ رَغْبَتَهُ اِلَیْکَ ثِقَهً بِکَ، فَاَمَّکَ بِطَمَعِهِ
امیدوار به تو و شرمنده و روى اشتیاقش را به تو متوجّه کرد از روى اعتماد به تو و از روى یقین با طمعش
یَقیناً، وَ قَصَدَکَ بَخَوْفِهِ اِخْلاصاً، قَدْ خَلا طَمَعُهُ مِنْ کُلِّ مَطْمُوع فیهِ
آهنگت کرده و از روى اخلاص با ترس قصد تو کرده طمعش از هر مورد طمعى جز تو
غَیْرِکَ، وَاَفْرَخَ رَوْعُهُ مِنْ کُلِّ مَحْذُور مِنْهُ سِواکَ، فَمَثَلَ بَیْنَ یَدَیْکَ
بریده و از هر ترسناکى جز تو نمى ترسد پس مجسّم شده در برابرت
مُتَضَرِّعاً، وَ غَمَّضَ بَصَرَهُ اِلىَ الاَْرْضِ مُتَخَشِّعاً، وَ طَاْطَاَ رَأسَهُ لِعِزَّتِکَ
با تضرّع و دوخته است چشم خود را بر زمین با حال خشوع و براى عزّتت با خوارى سر بزیر
مُتَذَلِّلاً، وَاَبَثَّکَ مِنْ سِرِّهِ ما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنْهُ خُضُوعاً، وَ عَدَّدَ مِنْ ذُ نُوبِهِ
ما افکنده و فاش کرده راز خود را برایت آن رازى که تو خود داناترى بدان با حال خضوع و برشمرده از گناهانش آنچه را
اَنْتَ اَحْصى لَها خُشُوعاً، وَاسْتَغاثَ بِکَ مِنْ عَظیمِ ما وَقَعَ بِهِ فى عِلْمِکَ،
تو بهتر شمرده اى با خشوع، و استغاثه کند به تو از گناه بزرگى که در علم تو او را تباه ساخته
وَقَبیحِ ما فَضَحَهُ فى حُکْمِکَ، مِنْ ذُ نُوب اَدْبَرَتْ لَذّاتُها فَذَهَبَتْ،
و زشتى آنچه در حکم تو او را رسوا کرده، گناهانى که خوشیش رفته
وَاَقامَتْ تَبِعاتُها فَلَزِمَتْ، لایُنْکِرُ یا اِلهى عَدْلَکَ اِنْ عاقَبْتَهُ، وَلایَسْتَعْظِمُ
و مسئولیّتش بجا مانده، معبودا اگر عقابش کنى منکر عدل تو نیست و اگر از او درگذرى
عَفْوَکَ اِنْ عَفَوْتَ عَنْهُ وَ رَحِمْتَهُ، لاَِنَّکَ الرَّبُّ الْکَریمُ الَّذى لا یَتَعاظَمُهُ
و رحمش کنى گذشتت را بزرگ نداند زیرا تو پروردگار کریمى هستى که بزرگ نباشد در نزدش
غُفْرانُ الذَّنْبِ الْعَظیمِ، اَللّهُمَّ فَها اَنَا ذا قَدْ جِئْتُکَ مُطیعاً لاَِمْرِکَ فیما اَمَرْتَ
آمرزش گناه بزرگ خدایا من اکنون آمده ام بدرگاهت و فرمانبردارم دستورى را که فرمودى
بِهِ مِنَ الدُّعآءِ، مُتَنَجِّزاً وَعْدَکَ فیما وَعَدْتَ بِهِ مِنَ الاِْجابَهِ، اِذْ تَقُولُ:
در دعا کردن و خواهانم وفاى به وعده ات را در اجابتى که وعده دادى چون که فرمودى
اُدْعُونى اَسْتَجِبْ لَکُمْ. اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ، وَالْقِنى بِمَغْفِرَتِکَ
«بخوانید مرا تا اجابت کنم» خدایا پس درود فرست بر محمّد و آلش و با آمرزشت به من روآور
کَما لَقیتُکَ بِاِقْرارى، وَارْفَعْنى عَنْ مَصارِعِ الذُّنُوبِ کَما وَضَعْتُ لَکَ
چنانچه من با اقرار (به گناه) به تو روآوردم و بردار مرا از افتادن گاه هاى گناه چنانچه خود را برایت
نَفْسى، وَاسْتُرْنى بِسِتْرکَ کَما تَاَنَّیْتَنى عَنِ الاِْنْتِقامِ مِنّى، اَللّهُمَّ وَ ثَبِّتْ فى
پَست کردم و به پوشش خود مرا بپوشان چنانچه مهلتم دادى از انتقام خدایا نیّتم را در
طاعَتِکَ نِیَّتى، وَ اَحْکِمْ فى عِبادَتِکَ بَصیرَتى، وَ وَفِّقْنى مِنَ الاَْعْمالِ لِما
اطاعتت ثابت گردان و بیناییم را در بندگیت محکم کن و به کارهایى موفقم دار که
تَغْسِلُ بِهِ دَنَسَ الْخَطایا عَنّى، وَ تَوَفَّنى عَلى مِلَّتِکَ وَ مِلَّهِ نَبِیِّکَ مُحَمَّد
بشویى بدان چرکى خطاها را از من و بمیرانم بر کیش خود و کیش پیامبرت محمّد
عَلَیْهِ السَّلامُ اِذا تَوَفَّیْتَنى، اَللّهُمَّ اِنّى اَتُوبُ اِلَیْکَ فى مَقامى هذا مِنْ کَبائِرِ
علیه السّلام آنگاه که بمیرانى مرا خدایا من در این جایگاهم بدرگاهت توبه کنم از گناهان
ذُنُوبى وَ صَغائِرها، وَ بَواطِنِ سَیِّئاتى وَ ظَواهِرِها، وَ سَوالِفِ زَلاّتى
کبیره و صغیره ام و از بدى هاى پوشیده و آشکارم و از لغزش هاى گذشته
وَحَوادِثِها، تَوْبَهَ مَنْ لایُحَدِّثُ نَفْسَهُ بِمَعْصِیَه، وَلایُضْمِرُ اَنْ یَعُودَ فى
و تازه ام توبه کسى که به خود تلقین نکند تجدید گناهى را و در دل نگیرد که دوباره به
خَطیئَه، وَقَدْ قُلْتَ یا اِلهى فى مُحْکَمِ کِتابِکَ، اِنَّکَ تَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ
خطایى بازگردد و تو اى خداى من در کتاب محکمت فرمودى که توبه را از بندگانت مى پذیرى
عِبادِکَ، وَ تَعْفُو عَنِ السَّیِّئاتِ، وَ تُحِبُّ التَّوّابینَ، فَاقْبَلْ تَوْبَتى کَما
و از بدى ها مى گذرى و دوست دارى توبه کاران را پس چنانچه وعده فرمودى توبه ام بپذیر
وَعَدْتَ، وَاعْفُ عَنْ سَیِّئاتى کَما ضَمِنْتَ، وَ اَوْجِبْ لى مَحَبَّتَکَ کَما
و از بدى هایم درگذر چنانچه ضمانت کردى و مقرّر دار برایم دوستیت را چنانچه
شَرَطْتَ، وَ لَکَ یا رَبِّ شَرْطى اَلاَّ اَعُودَ فى مَکْرُوهِکَ، وَ ضَمانى اَلاَّ شرط
فرمودى و من با تو شرط مى کنم که در کار ناپسند تو بازنگردم و ضمانت کنم که بازنگردم
اَرْجِعَ فى مَذْمُومِکَ، وَ عَهْدى اَنْ اَهْجُرَ جَمیعَ مَعاصیکَ، اَللّهُمَّ اِنَّکَ اَعْلَمُ
در امر نکوهیده ات و تعهد کنم که ترک کنم تمام نافرمانیهایت را خدایا تو داناترى
بِما عَمِلْتُ، فَاغْفِرْلى ما عَلِمْتَ، وَ اصْرِفْنى بِقُدْرَتِکَ اِلى ما اَحْبَبْتَ،
بدانچه کرده ام بیامرز گناهانى را که از من دانى و بگردانم به نیرویت بدانچه دوست دارى
اَللّهُمَّ وَ عَلَىَّ تَبِعاتٌ قَدْ حَفِظْتُهُنَّ، وَ تَبِعاتٌ قَدْ نَسیتُهُنَّ، وَ کُلُّهُنَّ بِعَیْنِکَ
خدایا بر من بازخواست هایى است که به یاد دارم و بازخواست هایى است که فراموش کرده ام و همه در برابر دیده توست
الَّتى لا تَنامُ، وَ عِلْمِکَ الَّذى لا یَنْسى، فَعَوِّضْ مِنْها اَهْلَها، وَاحْطُطْ عَنّى
که خواب نرود و علمت که فراموشى ندارد عوض آنها را به صاحبانش بده و سنگینیش را
وِزْرَها، وَ خَفِّفْ عَنّى ثِقْلَها، وَاعْصِمْنى مِنْ اَنْ اُقارِفَ مِثْلَها، اَللّهُمَّ وَ اِنَّهُ
از دوش من بردار و سبک کن گرانیش را و نگاهم دار از ارتکاب امثال آن خدایا جز
لا وَفآءَ لى بِالتَّوْبَهِ اِلاَّ بِعِصْمَتِکَ، وَ لاَ اسْتِمْساکَ بى عَنِ الْخَطایا اِلاَّ عَنْ
به نگهدارى تو نتوانم به توبه ام وفا کنم و جز به نیروى تو نتوانم خود را از خطا نگهدارم
قُوَّتِکَ، فَقَوِّنى بِقُوَّه کافِیَه، وَ تَوَلَّنى بِعِصْمَه مانِعَه، اَللّهُمَّ اَیُّما عَبْد تابَ
پس تقویتم کن به نیرویى کافى و سرپرستیم کن به نگهدارى بازدارنده خدایا هر بنده اى که توبه کند
اِلَیْکَ وَ هُوَ فى عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ فاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ، وَ عائِدٌ فى ذَنْبِهِ
بدرگاهت ولى در علم غیب نزد تو توبه شکن باشد و بازگردنده به گناه
وَخَطیئَتِهِ، فَاِنّى اَعُوذُ بِکَ اَنْ اَکُونَ کَذلِکَ، فَاجْعَلْ تَوْبَتى هذِهِ تَوْبَهً لا
و خطایش باشد من به تو پناه برم که چنین باشم و این توبه ام را چنان کن که
اَحْتاجُ بَعْدَها اِلى تَوْبَه، تَوْبَهً مُوجِبَهً لِمَحْوِما سَلَفَ، وَالسَّلامَهِ فیما بَقِىَ،
محتاج نباشم دوباره توبه کنم، توبه اى که سبب شود گناهان گذشته ام محو گردد و در آینده نیز آلوده نگردم
اَللّهُمَّ اِنّى اَعْتَذِرُ اِلَیْکَ مِنْ جَهْلى، وَاَسْتَوْهِبُکَ سُوءَ فِعْلى، فَاضْمُمْنى اِلى
خدایا من از تو پوزش خواهم از نادانیم و از تو بخشش خواهم از کار بدم پس به احسان خود
کَنَفِ رَحْمَتِکَ تَطَوُّلاً، وَاسْتُرْنى بِسِتْرِ عافِیَتِکَ تَفَضُّلاً، اَللّهُمَّ وَ اِنّى اَتُوبُ
مرا در پناه رحمتت درآور و به فضلت در پرده عافیت بپوشانم خدایا من بدرگاهت توبه کنم
اِلَیْکَ مِنْ کُلِّ ما خالَفَ اِرادَتَکَ، اَوْ زالَ عَنْ مَحَبَّتِکَ مِنْ خَطَراتِ قَلْبى،
از هر چه مخالف اراده ات کردم یا بیرون از دوستیت از خاطرات دلم و
وَلَحَظاتِ عَیْنى، وَ حِکایاتِ لِسانى، تَوْبَهً تَسْلَمُ بِها کُلُّ جارِحَه عَلى
نگاه هاى چشمم و سرگذشت هاى زبانم توبه اى که سالم ماند بدان هر عضوى
حِیالِها مِنْ تَبِعاتِکَ، وَ تَأْمَنُ مِمّا یَخافُ الْمُعْتَدُونَ مِنْ اَلیمِ سَطَواتِکَ،
جداگانه از کیفرهاى تو و ایمن گردد از آنچه تجاوزکاران مى ترسند از سطوت هاى دردناکت
اَللّهُمَّ فَارْحَمْ وَحْدَتى بَیْنَ یَدَیْکَ، وَ وَجیبَ قَلْبى مِنْ خَشْیَتِکَ،
خدایا رحم کن به تنهاییم در برابرت و طپیدن دلم از ترست
وَاضْطِرابَ اَرْکانى مِنْ هَیْبَتِکَ، فَقَدْ اَقامَتْنى یا رَبِّ ذُنُوبى مَقامَ الْخِزْىِ
و لرزش اندامم از هیبتت که برپا داشته پروردگارا گناهانم مرا بدرگاه تو در جاى
بِفِنائِکَ، فَاِنْ سَکَتُّ لَمْ یَنْطِقْ عَنّى اَحَدٌ، وَ اِنْ شَفَعْتُ فَلَسْتُ بِاَهْلِ
رسوایى پس اگر سکوت کنم کسى از جانب من سخن نکند و اگر شفاعت خواهم شایسته
الشَّفاعَهِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ، وَ شَفِّعْ فى خَطایاىَ کَرَمَکَ، وَعُدْ
شفاعت نیستم خدایا درود فرست بر محمّد و آلش و شفیع گردان در خطاهایم بزرگواریت را و ببخش
عَلى سَیِّئاتى بِعَفْوِکَ، وَلاتَجْزِنى جَزآئى مِنْ عُقُوبَتِکَ، وَابْسُطْ عَلَىَّ
گناهانم را به گذشتت و بپاداشم که عذاب تو است پاداشم مده و احسانت را بر من
طَوْلَکَ، وَ جَلِّلْنى بِسِتْرِکَ، وَافْعَلْ بى فِعْلَ عَزیز تَضَرَّعَ اِلَیْهِ عَبْدٌ ذَلیلٌ
بگستران و به پرده پوشیت بپوشانم و رفتار کن با من به رفتار نیرومندى که زارى کند بدرگاهش بنده خوار
فَرَحِمَهُ، اَوْ غَنِىٍّ تَعَرَّضَ لَهُ عَبْدٌ فَقیرٌ فَنَعَشَهُ، اَللّهُمَّ لاخَفیرَ لى مِنْکَ
و رحمش کند، یا بى نیازى که بنده نیازمندى به نزدش رفته و بى نیازش کرده خدایا پناه دهى از تو ندارم
فَلْیَخْفُرْنى عِزُّکَ، وَلا شَفیعَ لى اِلَیْکَ فَلْیَشْفَعْ لى فَضْلُکَ، وَ قَدْ اَوْجَلَتْنى
و باید نیروى تو پناهم دهد و شفیعى ندارم و فضل تو باید شفیعم گردد و خطاهایم به سختى
خَطایاىَ، فَلْیُؤْمِنّى عَفْوُکَ، فَما کُلُّ ما نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْل مِنّى بِسُوءِ
مرا ترسانده و گذشتت باید ایمنم گرداند و هر چه گفتم چنان نیست که همه از روى نادانى به بدکاریم باشد
اَثَرى، وَلانِسْیان لِما سَبَقَ مِنْ ذَمیمِ فِعْلى، لکِنْ لِتَسْمَعَ سَماؤُکَ وَ مَنْ
و نه از روى فراموشى کردار نکوهیده ام در گذشته بلکه براى آن که آسمانت و هرکه فیها،
وَاَرْضُکَ وَ مَنْ عَلَیْها، ما اَظْهَرْتُ لَکَ مِنَ النَّدَمِ، وَ لَجَاْتُ اِلَیْکَ فیهِ
در آن است و زمینت و هر که بر آن است اظهار پشیمانى مرا بدرگاهت بشنوند و پناهندگیم را
مِنَ التَّوْبَهِ، فَلَعَلَّ بَعْضَهُمْ بِرَحْمَتِکَ یَرْحَمُنى لِسُوءِ مَوْقِفى، اَوْ تُدْرِکُهُ
در توبه بسویت ببینند شاید برخى از آنها به رحمتت بر توقّفگاه بَدَم رحم کند یا براى
الرِّقَّهُ عَلَىَّ لِسُوءِ حالى،فَیَنالَنى مِنْهُ بِدَعْوَه هِىَ اَسْمَعُ لَدَیْکَ مِنْ دُعآئى
، حال بَدَم دلش بسوزد و دعایى کند که نزد تو پذیرفته تر از دعاى من باشد
اَوْ شَفاعَه اَوْکَدُ عِنْدَکَ مِنْ شَفاعَتى، تَکُونُ بِها نَجاتى مِنْ غَضَبِکَ،
یا شفاعتى کند که مؤثرتر از شفاعت من باشد و همان وسیله نجات من از خشمت
وَفَوْزَتى بِرِضاکَ، اَللّهُمَّ اِنْ یَکُنِ النَّدَمُ تَوْبَهً اِلَیْکَ فَاَ نَا اَنْدَمُ النّادِمینَ، وَ اِنْ
و رسیدنم به خشنودیت گردد خدایا اگر پشیمانى توبه محسوب گردد من پشیمانترین پشیمانانم و اگر
یَکُنِ التَّرْکُ لِمَعْصِیَتِکَ اِنابَهً فَاَ نَاَ اَوَّلُ الْمُنیبینَ، وَ اِنْ یَکُنِ الاْسْتِغْفارُ
ترک معصیت بازگشت حساب شود من نخستین بازگشت کننده ام و اگر آمرزش خواهى
حِطَّهً لِلذُّنُوبِ فَاِنّى لَکَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرینَ، اَللّهُمَّ فَکَما اَمَرْتَ بِالتَّوْبَهِ،
گناهان را بریزد من از آمرزش خواهانم خدایا چنانچه دستور به توبه دادى
وَضَمِنْتَ الْقَبُولَ، وَحَثَثْتَ عَلَى الدُّعآءِ وَ وَعَدْتَ الاْجابَهَ، فَصَلِّ عَلى
و پذیرفتنش را ضمانت کردى و به دعا تشویق کردى و اجابتش را وعده دادى درود فرست بر
مُحَمَّد وَ آلِهِ، وَ اقْبَلْ تَوْبَتى، وَلاتَرْجِعْنى مَرْجِعَ الْخَیْبَهِ مِنْ رَحْمَتِکَ،
محمّد و آل محمّد و بپذیر توبه ام را و بازم مگردان نومیدانه از رحمتت
اِنَّکَ اَنْتَ التَّوّابُ عَلَى الْمُذْنِبینَ، وَالرَّحیمُ لِلْخاطِئینَ الْمُنیبینَ، اَللّهُمَّ
که تو براستى توبه پذیرى بر گنهکاران و مهرورزى به خطاکاران بازگشته خدایا
صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ، کَما هَدَیْتَنا بِهِ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ، کَمَا
درود فرست بر محمّد و آلش چنانچه بدو راهنماییمان کردى و درود فرست بر محمّد و آلش چنانچه
اسْتَنْقَذْتَنا بِهِ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ، صَلاهً تَشْفَعُ لَنا یَوْمَ الْقِیامَهِ،
به وى نجاتمان دادى و درود فرست بر محمّد و آلش درودى که شفیع ما گردد در روز قیامت
وَیَوْمَ الْفاقَهِ اِلَیْکَ، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ، وَ هُوَ عَلَیْکَ یَسیـرٌ.
و در روز نیازمندى به درگاهت که تو بر هر چیز توانایى و این کار بر تو آسان است.
انشااله که همگی مورد بخشش و عفو خداوند قرار گیریم.
منبع: razavionline.mihanblog.com
نوشته دعای توبه چگونه است؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
توبه در لغت به معنای رجوع و بازگشت از گناه است و در اصطلاح عبارت است از: «رجوع از طبیعت [حیوانی] به سوی روحانیت نفس بعد از آنکه به واسطه معاصی و کدورت نافرمانی، نور فطرت و روحانیت محجوب به ظلمت و طبیعت شده است.» [چهل حدیث، امام خمینی، ص 231 ? 232] در قرآن هم به معنای « رجوع انسان گناهکار» آمده و هم به معنای «توفیق توبه دادن از طرف خداوند به بنده معصیت کار» و هم به معنای « قبول و پذیرش توبه از جانب خداوند متعال» آمده است.
در نتیجه، می توان گفت: هر توبه انسان، محفوف و پیچیده شده در دو توبه الهی است: یکی توفیق دادن به بنده برای توبه و دیگری پذیرفتن توبه بندگان است و ممکن است هر سه توبه را به معنای لغوی برگشت داد؛ به این معنی که توبه از انسان، رجوع از گناه و بازگشت از معاصی است و توبه اول از خداوند، رجوع به فضل و رحمتش به سوی بنده است و توبه دوم، رجوع به قبول آن از بنده است. [ر.ک تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج 8، ص 173]
در آیه ای از قرآن این سه معنی کنار هم جمع شده است؛ آنجا که فرمود: ثُمَّ تابَ عَلَیهِم لِیَتُوبُوا إِنَّ اللهَ هُوَ التَوّابُ الرَّحِیمُ؛[ توبه/ 118] «سپس خداوند به آنها برگشت (توفیق توبه داد) تا توبه و برگشت کنند. خداوند بسیار توبه پذیر مهربان است.»
«فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ» (بقره، 37) سپس آدم از جانب پروردگارش، کلماتى دریافت کرد (و با آنها توبه نمود)، پس خداوند توبه او را پذیرفت، همانا او توبه پذیر مهربان است.
به دنبال خروج از آن محیط آرام و پرنعمت، و هبوط به زمین پررنج و زحمت، آدم متوجه خطاى خود و فریب شیطان گردید، لذا از کار خود پشیمان و در فکر توبه شد. امّا چگونه توبه کند که به درگاه خداوند پذیرفته شود؟
اینجا نیز خداوند آدم را رها نکرد و کلمات و جملاتى را به او آموخت که با آن توبه کند. این کلمات آن گونه که در سوره اعراف آیه 23 آمده، چنین بوده است: «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرین » خداوندا! ما بر نفس خود ستم کردیم و اگر تو ما را نبخشى و بر ما رحم نکنى از زیانکاران خواهیم بود.
در روایات مى خوانیم که خداوند نام پنج نفر از نسل آدم را که قرن ها بعد از او ظاهر خواهند شد به او آموخت تا براى پذیرفته شدنِ توبه اش، آنان را واسطه بخشش و شفیع خود قرار دهد و او چنین کرد: «سَأَلَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِىٍّ وَ فاطِمَة وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ» «خداوند را به حق محمّد، على، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام)، سوگند داد و توبه اش پذیرفته شد.» (دُرّالمنثور ج 1ص 60)
*همچنان که توفیقِ توبه از خداست، چگونگى انجام توبه و راه آن را نیز باید از خدا دریافت کنیم. این آیه مى فرماید: کلمات و الفاظ توبه را خداوند به آدم آموخت.
* اگر توبه انسان واقعى باشد خداوند توبه او را مى پذیرد، زیرا او توّاب و توبه پذیر است.
* عذرپذیرىِ خداوند همراه با رحمت و محبت است، نه عتاب و سرزنش و یا منّت گذاردن و آبرو ریختن.
* اگر توبه شکستیم و گناه کردیم از لطف خداوند مأیوس نشویم، زیرا او توّاب یعنى بسیار توبه پذیر است و اگر دوباره توبه کنیم، بار دیگر توبه ما را مى پذیرد.
«توبه»، در لغت به معناى بازگشت مى باشد. هرگاه این کلمه به انسان نسبت داده شود، منظور بازگشت انسان از گناه است و هرگاه به خداوند نسبت داده شود، به معنى بازگشتِ رحمتِ الهى است. یعنى رحمتى را که خداوند به خاطر ارتکاب گناه از انسان سلب نموده، به دنبال بازگشت او از گناه به او بازمى گرداند.
در قرآن داستانهای فراوانی از توبه انبیاء علیهم السلام و غیر آنان بیان و مطرح شده است که ما به جهت استفاده بیشتر و کاربردی تر مطرح کردن توبه، به نمونه ای از توبه غیر معصومان اشاره می کنیم:
توبه غلام وحشی، قاتل حمزه
یکی از مشکل ترین و تلخ ترین حوادث برای رسول خدا صلی الله علیه و آله شهادت فجیع عموی بزرگوارش حضرت حمزه سید الشهداء علیه السلام بود. قاتل حمزه (وحشی) پس از کشتن حمزه، پهلوی او را درید و جگرش را به عنوان هدیه برای هند، همسر ابوسفیان برد. پیامبر با دیدن منظره فجیع شهادت حمزه، سوگند یاد کرد که به تلافی این جنایت، هفتاد نفر از مشرکان را بکشد؛ ولی بعداً نه تنها چنین تلافی نکرد، بلکه همان قاتل را نیز به سوی اسلام دعوت کرد و او را وادار به توبه ساخت.
ابن عباس نقل می کند که پیامبر صلی الله علیه و آله شخصی را نزد وحشی قاتل عمویش فرستاد تا او را به اسلام دعوت کند. وحشی به فرستاده پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: به او بگو: تو می گویی آن که مرتکب قتل یا شرک یا زنا شود، در روز قیامت با ذلّت گرفتار عذابی مضاعف خواهد شد و من تمام این کارها و گناهان را مرتکب شده ام، آیا باز هم راه برایم باز است؟ خداوند این آیه را نازل فرمود: [إلاّ مَن تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُلئِکَ یُبَدِّلُ اللهُ سَیِّئاتِهِم حَسَناتٍ]؛[ فرقان/ 70] « مگر آن که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد. پس خدا اعمال زشت ایشان را به اعمال نیک تبدیل می کند.»
وحشی با شنیدن این آیه دوباره به پیامبر صلی الله علیه و آله پیغام داد: توبه و ایمان و عمل صالح شرطهای بسیار مشکلی است و من توان آن را ندارم. پس از مدّتی این آیه نازل شد: [إنَّ اللهَ لایَغفِرُ أن یُشرَکَ بِهِ وَ یَغفِرُ مادُونَ ذلِکَ لِمَن شَاءَ]؛[نساء/ 48] « به راستی که خداوند شرک ورزیدن را نخواهد بخشید، ولی آنچه را کمتر از آن است، برای کسی که بخواهد، خواهد بخشید.»
در روایات مى خوانیم که خداوند نام پنج نفر از نسل آدم را که قرن ها بعد از او ظاهر خواهند شد به او آموخت تا براى پذیرفته شدنِ توبه اش، آنان را واسطه بخشش و شفیع خود قرار دهد و او چنین کرد: «سَأَلَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِىٍّ وَ فاطِمَة وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ» «خداوند را به حق محمّد، على، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام)، سوگند داد و توبه اش پذیرفته شد.» (دُرّالمنثور ج 1ص 60)
وحشی در پیام مجدد خود گفت: خداوند در این آیه وعده مغفرت را به کسانی داده است که خود بخواهد و من نمی دانم خدا می خواهد مرا ببخشد یا نه؟ پس از گذشت زمانی آیه ذیل نازل شد: ]قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أسْرَفُوا عَلی أنْفُسِهِم لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ[؛[زمر/ 53] «بگو ای بندگان من که بر خویش اسراف روا داشته اید! از رحمت خداوند نومید نشوید. به راستی که خداوند همه گناهان را می بخشد. همانا او آمرزنده و مهربان است.»
وحشی با شنیدن این آیه گفت: اکنون آری. آن گاه به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله مشرّف شد، اسلام آورد و از گذشته خود توبه کرد و در ادامه زندگی اش فداکاریهایی در راه مبارزه با دشمنان اسلام کرد.» [حیاة الصحابه، کاهلوندی، 140، ج 1، ص 41]
رابطه توبه و بالن شدن
رفتارهای گذشته ناامیدتان نکند
2سطح مختلف نا امیدی در قرآن
نتیجه نپذیرفتن عذرخواهی دیگران!