ویرانه های شهر باستانی تیمگاد
تیمگاد، شهری باستانی با طراحی جدید
تیمگاد،
شهری به جامانده از دوران امپراطوری روم با قدمت ۱۰۰ سال قبل از میلاد است
که در کوه آورس الجزایر واقع شده است. این شهر در سال ۱۹۸۲ در میراث جهانی
یونسکو به ثبت رسید.
موقعیت شهر باستانی تیمگاد
ویرانههای شهر تیمگاد در سرازیریهای آورس، حدود ۳۵ کیلومتری شهر بتنا (Batna) در الجزایر کنونی واقع شده است. شهر تیمگاد حدود ۲۰۰۰ سال قبل توسط تراژان، امپراطور روم، ساخته شد. طراحی شهر باستانی تیمگاد با دقت بسیار زیادی انجام شده و یکی از بهترین مثالهای باقیمانده از طراحیهای شبکهای است که توسط طراحان قدیمی روم به کار گرفته میشده است.
شهر تیمگاد حدود ۲۰۰۰ سال قبل توسط تراژان، امپراطور روم، ساخته شد
شهر تیمگاد در اصل به منظور سنگری برای محافظت در مقابل بربرها که در نزدیکی کوههای آورس (Aures) بودند، به عنوان یک مستعمره نظامی توسط امپراطور تراژان،بنا گذاشته شد.
ساکنان اصلی شهر تیمگاد عمدتا سربازان کهنهکار پارتیان ارتش روم بودند که در مقابل خدمات و فداکاریهای آنها در اینجا به آنها زمین داده شده بود.
تیمگاد، منظمترین نمونه شهرسازی رومی
تیمگاد با بافت شطرنجی منعطف، منظمترین نمونه شهرسازی رومی و بدون خیابان متقاطع است. طرح اصلی شهر تیمگاد یک مربع کامل با اضلاعی به طول ۳۵۵ متر بود با یک طرح قائم که به وسیله دکمنوس ماکزیموس decumanus maximus (با خیابانهای شرقی-غربی) و کاردو cardo (با خیابانهای شمالی-جنوبی) برجسته و با ردیف ستونهای قرنتیان (Corinthian) خطکشی شده بود.
ساکنان اصلی شهر تیمگاد عمدتا سربازان کهنهکار پارتیان ارتش روم بودند
طرح به این منظور بود که فضایی را برای ۱۵۰۰۰ ساکن فراهم کند، ولی ساکنین شهر تیمگاد خیلی زود از این تعداد بیشتر شد و از این طراحی عمودی-افقی بیرون زد. این شهر گستردگی بیشتری پیدا کرد ولی امروزیتر سازماندهی شد. تیمگاد طی ۳۰۰ سال بعد توسعه پیدا کرد، واحدهای مسکونی به زمین اصلی اضافه و از سایز اصلی خودش ۴ برابر بزرگتر شد.
عکس های شهر تاریخی تیمگاد
شهر تیمگاد طی قرنهای دوم و سوم، در صلح و آرامش زیست. قرار داشتن در راس دره آبیود و یک تقاطع حیاتی، به رومیها امکان کنترل یکی از محلهای عبور و مرور در کوههای آورس را میداد، بنابراین دسترسی به آن از طریق صحرا را ایجاد میکرد. در شروع قرن سوم تیمگاد به مرکزی برای فعالیت مسیحیان و در قرن چهارم به مرکز فعالیت فرقه دناتیست (Donatist) تبدیل شد. تیمگاد بعد از حمله وندالها در قرن پنجم و متعاقب آن غارت و تخریب بربرها سقوط کرد.
آثار بر جای مانده از شهر باستانی تیمگاد
در قرن ششم تیمگاد توسط امپراطوری جاستینها که امپراطور بیزانس بود، دوباره احیا شد. دژی بیرون از شهر اصلی ساخته شد و در ساخت آن بسیاری از بلوکها و دیوارهای بتنی که در زمان روم ساخته شدهبود، مجددا استفاده شد. ولی شهر تیمگاد یکبار دیگر در حمله اعراب در قرن هفتم سقوط کرد. تیمگاد بالاخره در قرن هشتم متروکه و به دست فراموشی سپرده شد تا در حفاریهای اکتشافی باستانشناسی از زیرزمین در سال ۱۸۸۱ پیدا شد.
تصاویر شهر تاریخی تیمگاد
تمام این قرون که تیمگاد در زیر شنهای صحرا مدفون بود، به طور استثنایی خوب حفظ شده بود. در انتهای غربی دکمنوس ماکزیموس هنوز کمان ۱۲ متری پیروزی که کمان تراژان نامیده میشود و تا حدودی در سال ۱۹۰۰ احیا شد و همچنبن معبدی که به همان ابعاد معبد پانتئوم روم بوده و به سیاره مشتری اختصاص داده شده بود، وجود دارد. دژی بزرگ متعلق به بیزانسها در جنوب شرقی شهر تیمگاد ایستاده است. همچنین یک سالن تئاتر با ۳۵۰۰ صندلی با وضعیتی خوب و علاوه بر آن یک کتابخانه، یک قصر سلطنتی و چهار گرمابه عمومی وجود دارد.
خبرگزاری آریا -
اسفند ماه است و روزهای پر کار و خیابانهای شلوغ، همه در حال خانه تکانی، خرید عید، کامل کردن کارهای نصفه و نیمه و خلاصه در تکاپو، انگار که با تمام شدن سال باید حسابها تسویه شده باشد، کارها به اتمام برسد و همه چیز برق بزند، شاید تصور این پیش آید که با تمام شدن ماه اسفند، وقت ما هم تمام میشود، یا خدای ناکرده جانمان!
اسفند که میرسد، تازه یادمان میافتد که مدتهاست، پایه یکی از مبلها شکسته و باید تعمیر شود، شیر آب چکه میکند، و در اتاق بچهها قژقژ.
بوی اسفند که میآید، کمدی که مدتهاست درش باز نشده، باز میشود و لباسهای کهنه و نو از هم جدا میشود، نزدیک عید که میشود، دلمان میخواهد استکانهای لب پَر را به کناری بگذاریم و لیوانهای نو بخریم، رومیزیهای قدیمی و عتیقه را رو میکنیم و به دیگر اعضای خانه میگوییم مراقب باشند، حقوق میگیریم و عیدی، به مراکز خرید میرویم و همه چیز میخریم، حتی چیزهایی که احتیاج نداریم، اما چون تخفیف خورده، ما را قلقلک میدهد که بخریمش!
در خیابانها که قدم میزنیم، چشمانمان میدود، به دنبال اجناس حراج خورده و حواسمان نیست که از آن در خانه داریم، آن هم چند تا! با دستان پُر به خانه میآییم و خریدها را به زور در قفسههای در شرف انفجار جا میدهیم. روزهای آخر سال که میشود، دلمان هوای گذشتهها را میکند، بوی شیرینی خانگی که این روزها از قنادی خریداری میشود و آه که چه گران است، دلمان به یاد قدیمها، بچگی میکند، دلش عیدی میخواهد و بیچاره بچههای امروز که یا کسی این روزها عیدی نمیدهد یا این قدر پدر و مادر برایشان همه چیز را فراهم کردهاند که ارزش اسکناسهای نو و تا نخورده عموجان را نمیدانند. روزها و شبهای پایانی سال که میشود، پیش خودمان برنامه میریزیم که عید دیدنی خانه کی برویم و به خانه کدام فامیل پا نگذاریم، چرا که سال گذشته بازدید ما را پس ندادند! فکر میکنیم که چه کسانی را برای شام نگه داریم و پارسال منزل کی، شام و ناهار ماندیم!
روزها و شبهای اسفند به اندازه همه سال فکر میکنیم، دکوراسیون خانه را چگونه تغییر دهیم که بهترین باشد، کدام لباسمان را برای دید و بازدیدها بپوشیم، چه شیرینی و آجیلی برای مهمانانمان تهیه کنیم، به کجا سفر کنیم و با چه کسانی همراه شویم و...
اما در بین این همه شلوغی و همهمه، کسانی هم هستند که علاوه بر این همه کار و فکر، نگاهی به سالی که گذشت دارند، سبک و سنگین میکنند، نهتنها حسابهای مالی خود را، بلکه رفتار خود را، اخلاق خود را، کارهایی که کردهاند را مرور میکنند، از تکتک کارهای خوبشان خوشحال میشوند و در دل میگویند در سال جدید، بیشتر به فقرا کمک میکنم، دستهای نیازمند زیادتری را میگیرم، محبت بیشتری به خانوادهام میکنم و هزاران تصمیم قشنگ دیگر، که ایکاش به مرحله عمل برسد، بعد نوبت به کارهای بدشان میرسد، دروغهایشان، غیبتهایشان، دل شکستنهایشان، از یادآوری گناهانشان شرمگین میشوند و از اعماق وجود از خدای بزرگ عذر تقصیر میخواهند و عهد میکنند که بسازند آنچه ویران کردهاند...
ای کاش که ما هم چنین کنیم، در این روزهایی که اسفند، نفسهای آخر خود را میکشد، ببینیم چه کردهایم و تصمیم بگیریم که چه میخواهیم انجام دهیم، قبل از آن که خیلی دیر بشود و انگشت حسرت را به دندان بگزیم، به قول رسول رحمت و مهربانی خویشتن را محاسبه کنید قبل از آن که به حساب شما برسند، کارهای نیک خویش را وزن کنید قبل از آن که آنها را وزن کنند و آماده شوید برای عرضه بزرگ (روز قیامت).
منبع : چهاردیواری جام جم