فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
یکی از عوامل پیدایش فقر، بیکاری و تنبلی و ترک تلاش و کوشش اســت. در آموزش های اسلامی تأکید فراوانی بر کار کردن شده و آن را همچون یک اصل به شمار می آورد. همچنین تأکید شده انسان باید از دسترنج خویش بهره مند گردد نه از دسترنج دیگران و از کوشش خود روزی خورد و کلّ بر مردم نباشد و اسلام کسی را که کلّ بر مردم باشد لعنت کرده اســت و کار کسی را که از دسترنج دیگران بخورد و بار خود را بر گردن دیگران اندازد بسیار زشت شمرده اســت، چنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده اســت: هر کس بار و زحمت خود را بر گردن مردم اندازد ملعون اســت(و خدا او را لعنت می کند).
از پیامبر عالیقدر اسلام صلی الله علیه و آله نقل اســت که فرمود: (کُلُوا مِنْ کَدِّ اَیدیکُم)؛ از دسترنج خود بخورید.
مولای متّقیان امام علی علیه السلام نیز ضمن وصیّتی به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند:
«اَلْحِرفَةُ مَعَ العِفّة خَیْرٌ مِن الغِنی مَعَ الفُجُور»؛
«این (کارکردن) برای تو نیکوتر از آن اســت که روز قیامت در حالی وارد محشر شوی که بر صورتت لکّه های صدقه هایی که از مردم گرفته ای دیده شود.»
شغل داشتن[و کار کردن] توأم با عفّت نیکوتر از ثروتمندی توأم با فجور اســت.
و در روایتی دیگر آمده اســت که امیرالمومنین هنگامی که از جهاد فراغت پیدا می کرد به آموزش مردم و داوری کردن میان ایشان می پرداخت و چون از این تکلیف می آسود، در باغچه ای که داشت با دست خود کار می کرد و در هنگام کار ذکر می گفت.
اشتغال و تلاش کردن برای کسب روزی نقش بسزایی در فقرزدایی و عزّت آفرینی برای یک انسان مسلمان خواهد داشت. از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل اســت که فرمود:
(لَو اَنَّ رَجُلاً اَخَذَ حَبْلاً فَیَأتِی بِحَزْمَةٍ حَطَبٍ عَلی ظَهره فَیَبیعُها فَیَکُفَّ بِها وَجهَه خَیْرٌ لَهُ مِن اَنْ یَسأل)؛ اگر مردی ریسمانی برگیرد و پشته ی هیزمی جمع کند و آن را بر پشت خود نهاده بیاورد و بفروشد و بدینسان[و با هیزم شکنی] آبروی خود را نگاه دارد بهتر از آن اســت که دست سوال پیش کسی دراز کند. و در روایتی دیگر فرمود: (اِذا اَعْسَرَ اَحَدُکُمْ فَلْیَخْرُجْ وَ لا یَغُمَّ نَفْسَه وَ اَهْلَه)؛ اگر کسی از شما گرفتار عسرت و تنگی شد باید دنبال کار برود و خود و خانواده اش را گرفتار غم و اندوه[فقر] نسازد.
از پیامبر عالیقدر اسلام صلی الله علیه و آله نقل اســت که فرمود: (کُلُوا مِنْ کَدِّ اَیدیکُم)؛ از دسترنج خود بخورید.
و همچنین نقل شده که یکی از انصار را نیازی پیش آمد و پیامبر را از آن آگاه ساخت. حضرت فرمود: هر چه در خانه داری بیاور و چیزی را بی ارزش مشمار. آن انصاری به خانه اش رفت و نمدزینی و قدحی را با خود آورد. پیامبر فرمود: کی اینها را می خرد؟ مردی گفت: آنها را به یک درهم خریدارم. فرمود: کی بیشتر می خرد؟ مردی گفت: به دو درهم. پیامبر فرمود: مال تو. آنگاه به مرد انصاری گفت: با یک درهم طعامی برای خانواده ات فراهم ساز و با درهم دیگر تبری بخر. چون آن مرد تبر را با خود آورد فرمود: کی دسته ای برای این تبر دارد؟ یکی از حاضران گفت: من. پیامبر آن را گرفت و با دست خود در تبر محکم کرد و به انصاری فرمود: برو هیزم جمع کن و هیچ خاری و تر و خشکی را اندک مشمار(و همه را بردار). آن مرد چنین کرد و پس از پانزده روز آمد و وضع زندگیش خوب شده بود. پیامبر فرمود:
هذا خیرٌ من اَن تجیء یوم القیامة و فی وجهک کدوح الصّدقة؛ این برای تو نیکوتر از آن اســت که روز قیامت در حالی وارد محشر شوی که بر صورتت لکّه های صدقه هایی که از مردم گرفته ای دیده شود.
از احادیث شریف چند نکته مهم جلب نظر می کند که فهرست وار به آن اشاره می کنیم:
1 - هیچ چیزی نباید کم ارزش یا بی ارزش به حساب آید.
2- همواره باید امیدوار بود و هیچگاه مأیوس نشد.
3 - در کاسبی همواره به دنبال شرایط بهتر بود و به حدّاقل قانع نشد.
4- با حدّاقل سرمایه وارد کار شد و هراسی به دل راه نداد.
5- از صفر شروع و تدریجاً به یاری خدا مراحل ترقّی را پیمود.
6- صدقه گرفتن و چشم به دست دیگران دوختن برای یک مسلمان ننگ اســت.
7- صدقه گیران در دنیا در فردای قیامت کاملاً مشخّص و معلومند.
8- هر صدقه ای در حکم لکّه ای بر صورت انسان در صحرای محشر اســت.
9- کار و تلاش علاوه بر تأمین معاش عزّت آفرین اســت.
فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
یکی از عوامل پیدایش فقر، بیکاری و تنبلی و ترک تلاش و کوشش اســت. در آموزش های اسلامی تأکید فراوانی بر کار کردن شده و آن را همچون یک اصل به شمار می آورد. همچنین تأکید شده انسان باید از دسترنج خویش بهره مند گردد نه از دسترنج دیگران و از کوشش خود روزی خورد و کلّ بر مردم نباشد و اسلام کسی را که کلّ بر مردم باشد لعنت کرده اســت و کار کسی را که از دسترنج دیگران بخورد و بار خود را بر گردن دیگران اندازد بسیار زشت شمرده اســت، چنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده اســت: هر کس بار و زحمت خود را بر گردن مردم اندازد ملعون اســت(و خدا او را لعنت می کند).
از پیامبر عالیقدر اسلام صلی الله علیه و آله نقل اســت که فرمود: (کُلُوا مِنْ کَدِّ اَیدیکُم)؛ از دسترنج خود بخورید.
مولای متّقیان امام علی علیه السلام نیز ضمن وصیّتی به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند:
«اَلْحِرفَةُ مَعَ العِفّة خَیْرٌ مِن الغِنی مَعَ الفُجُور»؛
«این (کارکردن) برای تو نیکوتر از آن اســت که روز قیامت در حالی وارد محشر شوی که بر صورتت لکّه های صدقه هایی که از مردم گرفته ای دیده شود.»
شغل داشتن[و کار کردن] توأم با عفّت نیکوتر از ثروتمندی توأم با فجور اســت.
و در روایتی دیگر آمده اســت که امیرالمومنین هنگامی که از جهاد فراغت پیدا می کرد به آموزش مردم و داوری کردن میان ایشان می پرداخت و چون از این تکلیف می آسود، در باغچه ای که داشت با دست خود کار می کرد و در هنگام کار ذکر می گفت.
اشتغال و تلاش کردن برای کسب روزی نقش بسزایی در فقرزدایی و عزّت آفرینی برای یک انسان مسلمان خواهد داشت. از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل اســت که فرمود:
(لَو اَنَّ رَجُلاً اَخَذَ حَبْلاً فَیَأتِی بِحَزْمَةٍ حَطَبٍ عَلی ظَهره فَیَبیعُها فَیَکُفَّ بِها وَجهَه خَیْرٌ لَهُ مِن اَنْ یَسأل)؛ اگر مردی ریسمانی برگیرد و پشته ی هیزمی جمع کند و آن را بر پشت خود نهاده بیاورد و بفروشد و بدینسان[و با هیزم شکنی] آبروی خود را نگاه دارد بهتر از آن اســت که دست سوال پیش کسی دراز کند. و در روایتی دیگر فرمود: (اِذا اَعْسَرَ اَحَدُکُمْ فَلْیَخْرُجْ وَ لا یَغُمَّ نَفْسَه وَ اَهْلَه)؛ اگر کسی از شما گرفتار عسرت و تنگی شد باید دنبال کار برود و خود و خانواده اش را گرفتار غم و اندوه[فقر] نسازد.
از پیامبر عالیقدر اسلام صلی الله علیه و آله نقل اســت که فرمود: (کُلُوا مِنْ کَدِّ اَیدیکُم)؛ از دسترنج خود بخورید.
و همچنین نقل شده که یکی از انصار را نیازی پیش آمد و پیامبر را از آن آگاه ساخت. حضرت فرمود: هر چه در خانه داری بیاور و چیزی را بی ارزش مشمار. آن انصاری به خانه اش رفت و نمدزینی و قدحی را با خود آورد. پیامبر فرمود: کی اینها را می خرد؟ مردی گفت: آنها را به یک درهم خریدارم. فرمود: کی بیشتر می خرد؟ مردی گفت: به دو درهم. پیامبر فرمود: مال تو. آنگاه به مرد انصاری گفت: با یک درهم طعامی برای خانواده ات فراهم ساز و با درهم دیگر تبری بخر. چون آن مرد تبر را با خود آورد فرمود: کی دسته ای برای این تبر دارد؟ یکی از حاضران گفت: من. پیامبر آن را گرفت و با دست خود در تبر محکم کرد و به انصاری فرمود: برو هیزم جمع کن و هیچ خاری و تر و خشکی را اندک مشمار(و همه را بردار). آن مرد چنین کرد و پس از پانزده روز آمد و وضع زندگیش خوب شده بود. پیامبر فرمود:
هذا خیرٌ من اَن تجیء یوم القیامة و فی وجهک کدوح الصّدقة؛ این برای تو نیکوتر از آن اســت که روز قیامت در حالی وارد محشر شوی که بر صورتت لکّه های صدقه هایی که از مردم گرفته ای دیده شود.
از احادیث شریف چند نکته مهم جلب نظر می کند که فهرست وار به آن اشاره می کنیم:
1 - هیچ چیزی نباید کم ارزش یا بی ارزش به حساب آید.
2- همواره باید امیدوار بود و هیچگاه مأیوس نشد.
3 - در کاسبی همواره به دنبال شرایط بهتر بود و به حدّاقل قانع نشد.
4- با حدّاقل سرمایه وارد کار شد و هراسی به دل راه نداد.
5- از صفر شروع و تدریجاً به یاری خدا مراحل ترقّی را پیمود.
6- صدقه گرفتن و چشم به دست دیگران دوختن برای یک مسلمان ننگ اســت.
7- صدقه گیران در دنیا در فردای قیامت کاملاً مشخّص و معلومند.
8- هر صدقه ای در حکم لکّه ای بر صورت انسان در صحرای محشر اســت.
9- کار و تلاش علاوه بر تأمین معاش عزّت آفرین اســت.