جام جم سرا:
فردا، روز معلم است و بنیامین بهادری، مهدی پاکدل و فلامک جنیدی از خاطره بهترین آموزگارهایشان گفتهاند:
مهدی پاکدل: یادگیری الفبا پیش از دبستان
«مهدی پاکدل» بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما، الفبا را پیش از دبستان از برادران بزرگترش حسین و مسعود یاد گرفته بوده و این بهانه خوبی برای رفاقتش با معلم کلاس اولش شده. او معلم اول دبستانش را به سبب همین رفاقت، بیش از سایر معلمهای 12سال تحصیلش در خاطر دارد و ماجرا را اینگونه شرح میدهد:
«معلم اول دبستانم خانم مهدیپور را خوب به یاد دارم چون من قبل از رفتن به مدرسه، خواندن و نوشتن را از خواهر و برادرهای بزرگترم آموخته بودم. اولینروزی که به مدرسه رفتم، ایشان گچی برداشتند و روی تختهسیاه نوشتند «باران»... بعد هم با لبخندی گفتند هیچکدام از شما نمیتوانید چیزی که نوشتم را بخوانید و من سر این کلاس هستم تا به شما یاد بدهم که آن را بخوانید. من که توانسته بودم این کلمه را بخوانم، زود و بدون اجازه گفتم: «باران». برایش جالب بود که توانستم این کلمه را بخوانم. از همان روز رابطهای دوستانه بین من و معلمم شکل گرفت.» «پاکدل» که در مدرسه شهیدکشوری شهر اصفهان شاگرد خانم مهدیپور بوده، وقتی از او میپرسیم تا حالا برای اذیتکردن معلمی نقشه کشیده است، میگوید: «در دوران تحصیل درسم خوب بود و تقریبا سعی میکردم منضبط باشم و هیچوقت معلمهایم را اذیت نکردم.» و سپس در پاسخ به این سوال که اگر روزی بخواهد نقش معلمی را بازی کند، کدامیک از ویژگیهای یک معلم برای او شاخص و مورد توجه است، توضیح میدهد: «از قدیم گفتهاند که معلمی شغل انبیاست و صبر و حوصله معلمها اصولا زبانزد است و اگر قرار باشد یک روز نقش یک معلم را بازی کنم سعی میکنم این صبر و حوصله را ویژهتر نمایان کنم.»
بنیامین بهادری: مژدگانی برای پیداکردن معلم کلاس سوم
«بنیامین بهادری» خواننده و آهنگساز هم وعده مژدگانی میدهد. مژدگانی برای کسی که بتواند معلم سوم دبستانش را پیدا کند. او مشتاقانه خاطراتش از این معلم را مرور میکند:
«بهترین معلمی که در زندگیام داشتم و به جز درس، از او زندگیکردن یاد گرفتم خانمی بودند به نام خانم «رادف» معلم کلاس سوم ابتداییام که بیش از 10سال است که دنبالش میگردم.» او دلیل اینهمه شیفتگیاش به خانم «رادف» را چنین توصیف میکند: «زمانی که سوم ابتدایی بودم، سالهای نخست انقلاب بود و به گمانم سال58. در آن سالها (الان اوضاع بسیار پیشرفت کرده) این معلم من فهمیده بود که من هایپراکتیو یا بیشفعالم و دستورالعملی برای درسخواندن من تهیه کرد که بهنظرم در آن سالها منحصربهفرد بود و این سبب شیفتگی من نسبت به او شد. بیش از 10سال است که دنبال او هستم و نمیدانم کجا زندگی میکنند تا به دنبالشان بروم. او تنها کسی است که در بین معلمهای کل دوران تحصیلم، هرگز نامش را هم فراموش نکردم و حتی همیشه دلتنگش میشوم. آرزویم این است یک روزی پیدایش کنم. همیشه برایش آرزوی سلامتی دارم.» «بنیامین» حتی برای پیداکردن معلمش میخواسته دست به دامن روزنامهها شود: «یک روزی حتی به سرم زد که در ستونی که روزنامه ایران دارد و افراد مختلف، برای گمشدههایشان مینویسند تا پیدایشان کنند، بنویسم. حالا هم امیدوارم اگر کسی این حرفها را میخواند و خانمی به نام «رادف» میشناسد که در دهه50 معلم دبستان بوده، از طریق همین روزنامه، او را به من معرفی کند، چراکه برای خانم معلمم حرفهای زیادی دارم.» او به شگردهای معلمش برای درسخوانشدن «بنیامین» هم اشاره میکند: «امروز میفهمم که خانم معلم، چطور با مادرم نقشه کشیده بودند تا مرا درسخوان کنند. خوب خاطرم هست روزهایی که من خیلی شیطان بودم معلم مرا میفرستاد که بروم خانه و به مادرم بگویم که به مدرسه بیاید و به من میگفت برای این رفتوآمد فقط پنجدقیقه وقت داری. آنقدر زمان کم بود که من باید همه مسیر را میدویدم، برای همین وقتی به مدرسه برمیگشتم دیگر آنقدر خسته میشدم که آرام میگرفتم و به درسها گوش میدادم. با اینکه او یکسال معلمم بود، اما همان زمان نفهمیدم که چه لطفی در حق من دارد و امروز متوجه شدهام که برای کنترل من و اینکه بنشینم و درس بخوانم، میخواسته با دواندن و صرف انرژی، تمرکزم را بالا ببرد و انرژیام را تخلیه کند که دیگر من جانی برای شیطنت نداشته باشم و به درس گوش کنم. حتی تکنیکی که از او یاد گرفتم برای بهخاطرسپردن جدولضرب، باعث شد شیفته ریاضی شوم و ریاضیات، نقشی اساسی در پیشرفتهای من داشته باشد.»
فلامک جنیدی: زیرآبزنی معلم مثلثات
«فلامک جنیدی» که اینروزها علاوه بر بازیگری، گریزی هم به نویسندگی میزند، معلم کلاس اولش را بیش از سایر معلمهایش در حافظه دارد:
«خانم عادلی در مدرسه شباهنگ معلم پیری بود که چند سال قبل از من، معلم خواهر بزرگترم بود و ما هر سال منتظر بودیم که او دیگر بازنشسته شود اما بازنشسته نمیشد و حتی معلم خواهر کوچکترم هم شد. خانم عادلی با اینکه خیلی بداخلاق بود اما خیلی خوب در خاطرم ماند. اما جز او، معلم دیگری هم داشتم به نام خانم زرنگار که در سال دوم و سوم دبیرستان معلم درس زیستشناسیام بود و با اینکه درسم هم خوب نبود اما باز هم دوستش داشتم. جالب است که هرگز دوست داشتنم باعث نشد تجدیدنظر کنم و درسخوان شوم.» «جنیدی» دانشآموز سر به راهی نبوده و یکبار زیرآبزنی معلم مثلثات و هندسه را رهبری کرده: «بزرگترین شیطنتی که در دوران تحصیلم داشتم مربوط میشود به ماجرای معلم هندسه و مثلثاتم، خانم «برادران». ثلث دوم امتحانات بود و ما هیچ کداممان درس نخوانده بودیم. روز امتحان به مراقبان و مدیر گفتیم که معلم به ما خیلی بد درس داده برای همین ما اعتصاب میکنیم و امتحان نمیدهیم و همه به حیاط مدرسه رفتیم. مدرسه هم تنبیه دلچسبی برایمان در نظر گرفت. به ما گفتند یک هفته بیایید مدرسه اما کلاسی برایتان تشکیل نمیشود، ما بچههای درسنخوان هم بسیار لذت بردیم از اینکه یکهفته دور هم بودیم بدون آنکه درس بخوانیم. با اینکه امروز خیلی پشیمانم اما واقعا آن روزها به ما خوش گذشت.» «جنیدی» در پایان هم ستایش میکند معلمانی را که با هریک از شاگردهایشان رابطه خاص دارند و با همه دانشآموزان شبیه به هم رفتار نمیکنند و سعی میکنند تا به تکتک آنها نزدیک شوند.(عسل عباسیان/شرق)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
ادامه مطلب ...
شنبه 28 مرداد 1396 ساعت 14:17