جام جم سرا: خانواده باید برای اعضای خود احساس امنیت و عشق را به همراه بیاورد، به نحوی که آنها بتوانند خستگیها و ناراحتیهایشان را در آن رفع کنند و از دیدار یکدیگر و در کنار هم بودن، جانی دوباره پیداکنند. اعضای خانواده باید بتوانند یکدیگر را بخوبی درک کنند و زنجیر نامرئی و در عین حال، ناگسستنی عشق و محبت در بینشان جریان داشته باشد.
اما چگونه خانوادهای شاد داشته باشیم؟ مطمئن باشید نیاز به هیچ جادو و نیروی فرازمینی نیست. فقط لازم است اعضای خانواده، بخصوص پدر و مادر، نکاتی را رعایت کنند که موجب شود افراد راحتتر با یکدیگر ارتباط برقرار و نسبت به هم احساس مثبت پیدا کنند و همدیگر را دوست داشته باشند. این توصیهها را به کار ببندید تا خانواده شما هم بتواند در مسیر شادشدن قدم بردارد:
در دسترس باشید: هر وقت برای فرزندان خانواده مشکلی پیش میآید، پدر و مادر باید در دسترس باشند تا فرزند احساس امنیت کند و بداند که آنها از هیچ محبتی برای حل مشکل فرزندان خود دریغ نمیکنند. همچنین، زن و شوهر باید در هر شرایطی برای کمک کردن به یکدیگر بشتابند و استحکام بخشیدن به روابطشان را بر هر چیز خارجی دیگر ترجیح دهند. هرگز خستگی ناشی از کار یا ناراحتیهایی که با افراد دیگر دارید را همراه با خود داخل خانه نبرید. از این پس بر خود وظیفه بدانید از لحظهای که در خانه را بازمیکنید، با عشق و شادی و خاطرات قشنگ از دنیای بیرون، داخل خانه شوید. به خاطر داشته باشید همسر و فرزندان شما در صورتی انتظار آمدنتان را میکشند که آنها را خوشحال کنید؛ در غیر این صورت، کسی از چند دقیقه زودتر خانه آمدن شما خوشحال نخواهدشد.
به یکدیگر ابراز محبت کنید: این که شما فردی دلسوز و فداکار برای خانواده هستید، بسیار ارزشمند است، اما این را بدانید که صرف زحمت کشیدن و تلاش شبانهروزی برای آنها کافی نیست. شما باید گهگاه در کلام هم به آنها ابراز لطف و محبت کنید. به اعضای خانوادهتان بگویید که دوستشان دارید و تا چه اندازه برای شما مهم هستند. افراد خانواده محبت کردن را از یکدیگر یاد میگیرند و فرزندان در آینده میتوانند با توشه این محبت، زندگی نویی بسازند. متاسفانه پدران و مادران زیادی بودهاند و هستند که به معنای واقعی، والدینی زحمتکش برای فرزندان خویش هستند، اما چون اهل محبت کلامی نیستند، فرزند هیچگاه نتوانسته آن طور که باید مهر آنها را درک کند.
با یکدیگر ارتباط داشته باشید: شاید افراد یک خانواده با هم زندگی کنند، اما این دلیل نمیشود که واقعاً با یکدیگر احساس نزدیکی کنند. چرا هنگامی که برای یک مرد در محیط کار مشکلی پیش میآید، نباید این توان را داشته باشد که مشکلش را با همسرش مطرح کند؟ یا چرا یک دختر نوجوان ترجیح میدهد موضوعی که مدتهاست ذهنش را درگیر کرده با دوستش در میان بگذارد و آن را از خانواده خود پنهان کند؟ سعی کنید برای خانواده خود فردی قابل اعتماد باشید تا آنها بتوانند درونیاتشان را با شما تقسیم کنند نه دنیای بیرون.
به سنتهای خانوادگی احترام بگذارید: شاید در دوره قدیم کسی باور نمیکرد کار به جایی برسد که خوردن وعدههای غذایی به همراه خانواده، نوعی سنت تلقی شود، اما در هر صورت امروزه در این دنیای تکنولوژیک، این وضع پیش آمده است. سعی کنید تا سرحد امکان، وعدههای غذاییتان را همراه اعضای خانواده بخورید. افطارها را پیش آنها باشید. اگر خانوادهتان دستهجمعی به مهمانی میروند، شما هزار و یک دلیل برای نرفتن نیاورید و در این رفت و برگشت کوتاه و پرخاطره، آنها را همراهی کنید. مسافرتهای خانوادگی را از دست ندهید. روزهای مخصوص پدر، مادر، و تولدها را جشنی کوچک اما پرمهر بگیرید. در این مناسبتها، فردی که به افتخارش جشن گرفتهاید خوشحال میشود و نوعی احساس دین نسبت به سایرین خواهد داشت. پس آنها را از دست ندهید.
از جنگ و دعوا بپرهیزید: پدر و مادر نباید در حضور فرزندان با هم دعوا داشته باشند و یکدیگر را متهم به صفات بداخلاقی کنند. وقتی یکی از افراد خانواده فضا را متشنج کند، دیگر محیط خانه برای اعضا دوستداشتنی نخواهد بود و آنها را از خانه فراری خواهد کرد. در خانهای که پدر و مادر با هم مرتبا دعوا داشته باشند، فرزندان بشدت مشکل پیدا خواهند کرد و در زندگی آینده به افرادی عصبی، منفعل یا مردمگریز تبدیل خواهند شد.
برابری را رعایت کنید: هرگز و به هیچ دلیلی بین افراد خانواده تبعیض قائل نشوید و به همه به شکلی یکسان محبت کنید. افراد خانواده باید بنابر مساوات از هر نعمتی بهره ببرند، پس اگر چیزی را برای کسی تهیه میکنید، به فکر سایرین هم باشید. همه اعضای خانواده را در نظرخواهیها شرکت دهید. دلیلی ندارد اگر یکی از فرزندان خانواده مشغول تحصیلات عالیه در دانشگاه است و دیگری نتوانسته دیپلم بگیرد، نظر فرزند درس نخوانده ارزش کمتری از فرد تحصیلکرده داشته باشد. خانواده کانون محبت و عشق است و رعایت برابری به اعضای آن احساس امنیت میبخشد.
prokerala.com
مترجم: لیلا رعیت / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
جام جم سرا: از سال 1367 تاکنون، اول دسامبر هر سال، مطابق با دهم آذرماه، بهمنظور افزایش بودجه مبارزه با این بیماری، افزایش آگاهی جهان و آموزش و مبارزه با تبعیضها روز جهانی ایدز نام گرفته است.
ایدز بیماریای است که از ویروسی به نام ویروس نقص ایمنی انسانی، HIV منتقل میشود. این ویروس بتدریج قدرت دفاعی بدن را کم میکند، بهطوریکه فرد طی سالها به انواع عفونتها و سرطانها مبتلا میشود.
خانواده مهمترین بنیانی است که میتواند از گسترش و شیوع روزافزون ایدز، جلوگیری کند. امروزه کارشناسان یکصدا معتقدند که موج سوم ایدز، بیشتر از طریق تماسهای جنسی انتقال مییابد و آمارها هم نشان داده، برخلاف گذشته که انتقال ویروس بهطور عمده از طریق سرنگ آلوده در معتادان بوده، 90 درصد انتقال آن در تهران و 40 درصد در شهرستانها، از طریق تماس جنسی است.این مساله اهمیت بیش از پیش خانوادهها در مساله پیگیری و مراقبت از فرزندان جوان خود و حتی تحکیم بنیان خانواده و بهدنبال آن جلوگیری از بیبند و باریهای جنسی در خانواده را نشان میدهد.
یکی از مهمترین نهادهایی که بخوبی میتواند ایدز را به اعضای خود بشناساند، خانواده است. والدین باید فرزندان خود را از ماهیت این بیماری و راههای انتقال و گسترش آن آگاه سازند و ضمنا نحوه دوری جستن از شرایطی را که موجب ابتلای شخص به ایدز میشود به آنان بیاموزند.
خانوادهها باید شرایطی را که جوانها دچار بحرانهایی خاص میشوند، درک کنند و در بحرانهای عاطفی، تحصیلی، شکستهای اقتصادی و... حامی فرزندانشان باشند. اگر بپذیریم، این طبیعت جوانان است که برای پاسخ به سردرگمیهایشان، معمولا مبادرت به رفتارهای پرخطر چه از نوع مصرف موادمخدر، محرک و برقراری روابط جنسی پرخطر میکنند تا خلأهای درونیشان پر شود، بیش از پیش به نقش خانواده در جلوگیری از شیوع اینگونه بیماریها بین جوانان پی میبریم، در نتیجه باید به خانوادهها اطلاعرسانی شود که HIV ویروسی نیست که به سراغ یک فرد برود، بلکه بهطور معمول، یک فرد با رفتارش این ویروس را انتخاب میکند.
در موارد ابتلای فرد به بیماری ایدز نیز خانواده هم میتواند به عنوان منبع فشار روانی و هم به عنوان محلی برای حمایت از عضو بیمار عمل کند.
مصائب یک غفلت
سودابه اول حاضر نمیشود صحبت کند، میگوید: مگر کسی به من یاد داد که چه کنم تا اینطور زندگیام تباه نشود؛ اما با اصرار، کمکم شروع میکند. آنچنان افسرده است که در تمام طول صحبت اشکهایش بیامان میریزند. از خانوادهاش میگوید که بین آنها حتی یک فرد سیگاری هم وجود نداشته، چه برسد به معتاد، خانوادهای ساده و آرام که از روی خوشبینی و با تصور اینکه این خواستگار شیک که میگوید مهندس است و وضع مالی خوبی هم دارد، مثل خودشان صاف و ساده است، او را بدون تحقیق میپذیرند.
در سال اول زندگی همه چیز خوب بود، اما کمکم ناراحتیها شروع میشود. مهندس از پوسته صاف و سادهاش بیرون میآید و شک سودابه را از گذشته مبهم او برمیانگیزد، سودابه با سرک کشیدن در وسایل قدیمی همسرش، دفترچه خاطراتی را مییابد که دنیا را بر سرش خراب میکند.
مهندس، در چند سال گذشته نهفقط معتاد بوده، بلکه سه سالی را به جرم دزدی و اخاذی در زندان گذرانده است، سودابه بدون اینکه چیزی به همسرش بگوید، تحقیقات خود را تکمیل میکند و با ترس از اینکه نکند با این وضع به ایدز مبتلا شده باشد، آزمایش ایدز میدهد و میبیند بله! خود او بر اثر تماس با همسرش دچار بیماری ایدز شده است و همسرش هم زمانی که در زندان بوده، بر اثر تزریق سرنگ آلوده ناقل ویروس HIV، به این بیماری مبتلا شده است.
زندگی برای سودابه تیره و تار میگردد، از همسرش جدا میشود، اما به عالم و آدم بدبین است؛ مهمتر از همه اینکه، از همه مردها متنفر است. او در تنهایی خود فقط برای معاینات دورهای و مشاوره به درمانگاه مراجعه میکند و بیماری خود را کنترل کرده است، اما خستهتر و افسردهتر از آن است که بهتنهایی بتواند از پس مصائب این بیماری برآید...
2 مرحله حساس
آلودگی با ویروس HIV دو مرحله دارد؛ مرحله اول که دوره «نهفته» بیماری است و فرد آلوده دچار بیماری واضحی نیست، در این مرحله که تا سالها ادامه خواهد داشت، وجود ویروس فقط از طریق آزمایش خون قابل اثبات است و فرد در ظاهر کاملا سالم به نظر میرسد.
در مرحله بعد علائم بیماری کمکم ظاهر میشود و تمام اعضای بدن بیمار بتدریج درگیر بیماری میشود؛ این مرحلهای است که آن را ایدز مینامیم.
اکنون زمان متوسط بین عفونت با HIV و ظهور علائم ایدز ده سال است، البته این زمان به مقدار زیاد از فردی به فرد دیگر متفاوت است و به عوامل بسیاری ازجمله وضع سلامت، تغذیه، ورزش، مسائل روحی ـ روانی و رفتارهای فرد بستگی دارد.
دکتر مینو محرز، متخصص بیماریهای عفونی و رئیس مرکز تحقیقات ایدز، در گفتوگو با جامجم در مورد آمار بیماران مبتلا به ایدز، میگوید: فقط یکسوم از آمار پیشبینی شده ایدز کشور شناسایی شدهاند و تحت کنترل و درمان هستند، اما دوسوم باقیمانده یا از بیماری خود و احتمال انتقال آن به دیگران اطلاعی ندارند یا به دلیل فشارهای اجتماعی و خانوادگی، اصلا برای کنترل بیماری مراجعه نمیکنند.
وی میافزاید: اگر با اطلاعرسانی، شیوههای انتقال این بیماری، به افراد و بویژه خانوادهها شناسانده شود نهفقط از انتقال بیرویه آن جلوگیری میشود، بلکه با کم شدن تفاوت بین آمار شناسایی شده و پیشبینی شده و همینطور، مراجعه افراد در ابتدای بیماری، احتمال کنترل آن و کمک کردن به بیمار افزایش مییابد.
قصه ایدز، قصه ندانستن است، هم در افرادی که به این بیماری مبتلا شدهاند که اگر میدانستند رفتار پرخطری را که انجام میدهند، به این بیماری منجر میشود، آن را ادامه نمیدادند و هم در مورد کادر درمان که باید بدانند چطور باید با یک بیمار HIV ارتباط برقرار کنند.
ازدواج و تشکیل خانواده افراد مبتلا به ایدز
علیرضا سیوهشت ساله است و چند سالی از ازدواج و زندگی مشترکش میگذرد، جالب اینجاست که او بعد از اینکه متوجه شده مبتلا به ایدز است با اطلاع دادن این موضوع به همسرش، با او ازدواج کرده است، همسر علیرضا بعد از فهمیدن ماجرای بیماری او، نهفقط با ازدواج با او مخالفت نکرده، بلکه به عقیده او اگر در بیماری ایدز، مراقبتهای لازم از هر نظر انجام شود، این بیماری هیچ فرقی با دیگر بیماریهای مزمن مثل دیابت و حتی سینوزیت ندارد، اما برای او راضی کردن خانوادهاش به این ازدواج، زمان زیادی صرف کرده است.
دلیل ابتلای علیرضا به این بیماری را میپرسم؛ میگوید حدود 15 سال پیش معتاد بوده و از طریق سرنگ آلوده مبتلا شده است اما الان بیشتر از 9 سال است که به گفته خودش پاکپاک شده و از وضع آن دورانش هم بسیار متاسف و پشیمان است اما دیگر چارهای نیست، او این بیماری را از آن دوران به یادگار نگه داشته است.از همسرش میپرسم، نمیترسد روزی مبتلا شود که پاسخ میدهد آنها هر دو برای مبتلا نشدنش در همه موارد مراقبت میکنند اما او هر شش ماه یکبار هم مورد آزمایش HIV قرار میگیرد، مهمترین نکته اینجا بود که چون خانم HIV منفی است و به بیماری ایدز مبتلا نیست بهتازگی آنها تصمیم گرفتهاند طی تدابیری و تحت نظر پزشک متخصص، بچهدار شوند.
اما از طرفی پژمان سیودو ساله که مبتلا به این بیماری است، از وضع جسمانی خوبی برخوردار است، میگوید: سالهاست قصد دارم ازدواج کنم، ولی با هرکس قضیه بیماریام را در میان میگذارم دیگر تمایلی به ادامه ارتباط، نشان نمیدهد و حتی بعضی از خانوادههایی که برای خواستگاری از دخترشان رفتهایم، بعد از متوجه شدن موضوع بیماریام، از ترس حتی جواب تلفنمان را هم نمیدهند...
او میگوید: ما خیلی تنها هستیم و بیشتر از کسان دیگر به یک همدم و همراه نیاز داریم، چه خوب بود که در کنار همه مسائل افراد مبتلا به ایدز، به ازدواج آنها هم رسیدگی میشد.اما کارشناسان، معتقدند مسائل مربوط به ایدز آن قدر این روزها پیچیده و پر مساله شده است که فکر کردن به ازدواج آنها و حل کارشناسی آن، امری محال به نظر میآید، ولی کسانی که مایل به ازدواج باشند، میتوانند از مشاوره مراکز مربوط به این بیماری استفاده کنند.
مشکلات اجتماعی افراد مبتلا به ایدز
انگ و بدنامی در ایدز باعث نابرابری و تبعیض و نهایتا محرومیت از حقوق اجتماعی میشود و طرد شدن آنها از سوی مردم، محرومیت آنان از فعالیتهای اجتماعی و کاری را بهدنبال دارد.
ایدز، به همان اندازه که یک مشکل بهداشتی است، معضل اجتماعی است. بیماری ایدز با توجه به روشهای اصلی انتقالش، در اذهان جامعه ارتباط تنگاتنگی با موادمخدر، همجنسبازی و فحشا پیدا کرده است، معمولا این افراد به عنوان افرادی گناهکار و خاطی شناخته میشوند، نه کسانی که ضمن خطاکار بودن نیازمند کمک و یاری هستند و این انگ نهفقط گریبان خود فرد را میگیرد، بلکه خانواده آنها را نیز در معرض این اتهام و تبعیض قرار میدهد.
وجود انگ روی سلامت جسمی و روانی افراد مبتلا به HIV تاثیر میگذارد، بیشتر مردم برای صحبت و غذا خوردن در کنار افراد بیمار اظهار بیمیلی میکنند، در بسیاری از موارد مبتلایان به ایدز پس از افشای بیماری، شغل خود را از دست داده، یا شانسی برای ادامه تحصیل ندارند.این نکته در مورد ارائه خدمات بهداشتی درمانی نیز حایز اهمیت است، زیرا هراس کارکنان بیمارستانی و درمانی از ابتلا به بیماری ممکن است مانع از ارائه خدمات به آنان شود که البته در صورت رعایت احتیاطات استاندارد هیچ مشکلی متوجه کادر درمانی نخواهد بود و آگاهی و اطلاعرسانی در این مورد از اهمیت فراوانی برخوردار است.
پریناز کتابی، روانشناس و کارشناس مسائل افراد مبتلا به ایدز، درباره واکنشهای جامعه و حتی واکنش کادر درمانی نسبت به بیماران مبتلا به ایدز، ابراز نگرانی میکند و میگوید: سختترین قسمت کار ما گرفتن پذیرش برای بستری شدن افراد مبتلا به ایدز در زمان احتیاج به جراحیهای مختلف، از جمله زایمان است.وی میافزاید: بیشتر بیمارستانها وقتی از بیماری آنها مطلع میشوند، حاضر نمیشوند پذیرششان کنند، همین مساله باعث میشود که بیماران مبتلا به ایدز بیماری خود را پنهان کنند که این کار هم عواقب بسیار بدی به دنبال دارد.تجربه نشان داده است که بیماریهای مخفی مانده پس از مدتی به همهگیریهای بزرگ تبدیل میشود، در ضمن، واکنش ناصحیح افراد نسبت به مبتلایان به ایدز روحیه آنان را تضعیف میکند و زودتر آنها را از پا در میآورد؛ پس بهتر است افراد جامعه با بیماران مبتلا به ایدز رفتاری عادی داشته باشند، زیرا در بعضی مواقع، حتی ترحم هم اثر منفی بر بیمار میگذارد.
نشانههای ابتلا
شیوا مدتها به دلیل یک مشکل پوستی به متخصصهای مختلف پوست مراجعه کرده و داروهای زیادی را برای درمان آن مصرف کرده است، اما نهفقط هیچ بهبودی حاصل نشده، بلکه روز به روز هم مشکلش شدیدتر شده است، اما آخرین دکتر، از این علائم و نشانهها به بیماری ایدز شک کرده و آزمایشها نیز این شک را به یقین تبدیل کرده است.
رئیس مرکز تحقیقات ایدز، درباره نشانههای ابتلا به ایدز میگوید: در بیشتر موارد هیچ نشانه خاصی برای شروع بیماری وجود ندارد و ممکن است بیماری فرد تا سطح پیشرفته هم پیش رود، اما حتی خود فرد متوجه آن نشود. پس بهتر است اگر شخصی هرگونه رفتار پرخطر داشت، حتما آزمایش بدهد تا در مراحل اولیه، بیماری، تشخیص داده و نسبت به دارودرمانی و کنترل آن اقدام شود.
دکتر مینو محرز میافزاید: در برخی از مواقع بعد از یک یا دو ماه ابتلا به ویروس HIV ممکن است برخی از علائم شبیه به ابتلا به آنفلوآنزا در بدن مبتلا به این ویروس مشاهده شود، اما در بسیاری از موارد تا چند سال یا حتی یک دهه هیچگونه علامتی در فرد مبتلا مشاهده نشود. از دیگر علائم ابتلا به این ویروس میتواند این باشد که فرد در بدو ابتلا به این بیماری با ورود ویروس به خونش، تب کند. خستگی زودهنگام و کاهش ایمنی بدن مبتلا به این بیماری و همچنین احساس درد در نواحی گلو و سردرد در موارد ابتلا به این ویروس مشاهده شده است.
خارش پوست میتواند از دیگر نشانههای شناسایی این ویروس باشد که ممکن است در برخی نواحی بدن با پدیدار شدن جوش و التهاب سطحی اطرف آن همراه شود و در صورتیکه توضیح و دلیل قانعکنندهای برای توجیه آن نداشتید باید احتمال ابتلا به این بیماری را بدهید؛ همچنین سرفه خشک مداوم شاید به مدت یک یا دو سال میتواند از دیگر عوامل شناسایی این ویروس باشد و بهصورت مشکوکی روز به روز بدتر شود.
30 تا 60 درصد افراد مبتلا در مراحل ابتدایی بیمار شدن، به تهوع یا اسهال و استفراغ دچار میشوند که این سه بیماری گوارشی بعد از خوردن داروهای متداول و مرسوم باز هم مداوا نمیشوند و ادامه پیدا میکنند، همچنین کاهش وزن شدید و تعریق شبانه، آن هم بهطور غیرعادی، تغییر شکل ناخنها و پدیدار شدن برفک سفید یا قارچهایی در داخل دهان و روی زبان و داخل مری، مشاهده تبخالهای مشکوک روی لب نیز میتواند از نشانههای ابتلای فرد به این بیماری باشد؛ اما باید توجه کرد که حتما اگر دو یا حتی بیشتر این علائم را هم با هم داشته باشید، ممکن است فقط بهطور اتفاقی با هم بهوجود آمده باشند و حتما دلیل وجود بیماری ایدز در بدن شما نیست.
راههای انتقال
گرچه در شروع همهگیری بیماری ایدز، شایعترین راههای آلودگی استفاده از سرنگهای آلوده و فرآوردههای خونی آلوده به ویروس بود، اما با گسترش این بیماری اکنون ارتباط جنسی شایعترین راه آلودگی است.
دکتر مینو محرز، متخصص بیماریهای عفونی و رئیس مرکز تحقیقات ایدز، ضمن اشاره به این موضوع، میگوید: از دو سال پیش تاکنون وارد موج سوم انتقال ویروس HIV شدهایم که از این زمان، میزان ابتلا خانمها به ایدز 30 درصد افزایش یافته است و خود، نشاندهنده شیوه انتقال جنسی این بیماری است و افزایش این نوع از انتقال بیماری نیز بیشتر از همه به دلیل مصرف قرصهای روانگردان توسط افراد و به دنبال آن برقراری روابط بیبند و بار جنسی، با افراد مختلف است که باعث ابتلای آنها به بیماری ایدز میشود.
خالکوبی و سوراخ کردن گوش به وسیله سوزن و وسایل آلوده نیز میتواند سبب انتقال بیماری ایدز شود، همینطور، اگر وسایل پزشک یا دندانپزشک و... آلوده باشند و رعایت احتیاط را نکنند یا اگر وسایل درمانی آنها آلوده شده باشد و بدون ضدعفونی مورد استفاده قرار گیرد، آلودگی انتقال مییابد.
در آرایشگاهها هم، تیغ به ظاهر سالم میتواند لختههای خون بسیار کوچک که با چشم غیرمسلح دیده نمیشود، داشته باشد و ویروس تا یک هفته در چنین لختههایی زنده و عفونتزا باقی بماند.
راه دیگر انتقال ویروس HIV از مادر به کودک است که هم در حین بارداری، زایمان و حتی شیردهی ممکن است این انتقال اتفاق افتد. اما مواردی هم که به هیچ عنوان باعث انتقال ویروس نمیشود؛ عبارتند: تماسهای اجتماعی روزمره شامل دست دادن، روبوسی و در آغوش گرفتن دوستان، ورزش و کار، خوابیدن در یک اتاق یا نفس کشیدن در هوای مشترک، ظروف غذا یا نوشیدنی مشترک، دستگیره در، استفاده از آب مشترک در شستوشو، شنا در استخر مشترک، آب دهان انداختن، عطسه و سرفه، عرق بدن و اشک و گزش پشه یا دیگر حشرات.
مشکلات روحی و روانی
مثل همه اتفاقهای تهدیدکننده زندگی، ابتلا به عفونت HIV نیز سبب تاثیر بر همه جنبههای زندگی بیمار و بروز حالتهای ترس، ناامیدی، افسردگی و مشکلات شناختی در او و همچنین خانوادهاش میشود، پس با آگاهی و آمادگی از بروز چنین شرایطی، میتوان تا حدود زیادی از شدت این اختلالات کم کرده و حتی بعضی از آنها را کاملا کنترل کرد؛ در این میان، راهنمایی و توجیه بیمار و خانوادهاش درخصوص مشاوره درمانی و کمک گرفتن از افراد باتجربه و حمایتگر اهمیت زیادی دارد و میتواند آنها را امیدوار کرده و کیفیت زندگیشان را تا حد زیادی بهبود بخشد.
پریناز کتابی، روانشناس و کارشناس مسائل روانی افراد مبتلا به ایدز، در گفتوگو با جامجم اظهار کرد: مهمترین مشکل بیماران مبتلا به ایدز، اثرات روانی ناشی از این بیماری و احساس تنهایی زیاد بعد از آن است.وی میافزاید: بیشتر افراد مبتلا به ایدز را جوانانی تشکیل میدهند که بعد از ابتلا به هر دلیلی از سوی دوستان خود طرد میشوند و برای ازدواج مشکل دارند و میل به بچهدار شدن و ناتوانی خود در این زمینه باعث ایجاد حالتهای شدید افسردگی در آنها میشود.وضع خلقی فرد مبتلا به ایدز از احساس اندوه، اضطراب یا عصبانیت تا بروز اختلالات افسردگی و اضطراب شدید تغییر میکند. افسردگی، شیدایی، اندوه و سوگواری، اضطراب، احساس گناه و تغییر در عملکرد جنسی از جمله اختلالات خلقیاند، که فرد HIV مثبت با آن درگیر است.
کوچولوهای مبتلا
سارا، کوچولوی سه سالهای است که از طریق سازمان بهزیستی به همراه پرستاری برای معاینات دورهای و آزمایشها و گرفتن دارو، به بخش عفونی بیمارستان مراجعه کرده است، ظاهرش نحیف است اما آنقدرها هم بیماری در ظاهرش خود را نشان نمیدهد، پدرش دچار بیماری ایدز بوده و این بیماری را به مادر منتقل کرده است و سارا هم هنگام به دنیا آمدن آن را از مادر گرفته است... .
مادرش با اینکه میدانست به این بیماری مبتلاست از ترس طرد شدن، به کادر بیمارستان هیچ اطلاعی نداد، به دنیا آمدن سارا از طریق زایمان طبیعی، هم جان مادر را گرفت و هم باعث شد او یادگار ناگواری از مادر به همراه خود داشته باشد و پدر که مسئول همه این مشکلات بوده، حاضر نشده کودک بیمادر را که تازه مریض هم هست نگه دارد و او را به بهزیستی سپرده و هر از گاهی به او سر میزند و حالا سارا کوچولو که از زمان به دنیا آمدن با این مرکز کاملا آشناست، آرام و بیصدا ایستاده تا نوبتش شود و این مسیر را یک مسیر طبیعی برای همه کودکان میداند و هیچ گاه بابت آن شکایت نمیکند... .
کودکان آلوده به ویروس HIV از حقوق اجتماعی مسلم یک انسان محرومند. محرومیت از زندگی خانوادگی، تحصیل و حتی شادیهای ساده کودکانه، کارکنان مدارس، دانشآموزان و اولیا باید بدانند که وجود یک دانشآموز مبتلا به ایدز در مدرسه سلامت آنها را به خطر نمیاندازد.تقریبا میتوان گفت که حدود 3 درصد از مبتلایان ایدز در کشور را کودکان تشکیل میدهند و این عدد حاکی از آن است که این کودکان، بیماری را از مادرانشان دریافت کردهاند.
الهام طباطبایی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
جام جم سرا: فرمانده پلیس راه ملاوی گفت: یک دستگاه کامیون که از پلدختر به سمت اندیمشک در حرکت بود با یک دستگاه سواری پراید که راننده آن از اندیمشک به سمت پلدختر رانندگی میکرد عصر جمعه در نزدیکی روستای «چم گز» برخورد کرد.
سروان «اشکان جوادی» افزود: شدت تصادف به حدی بود که راننده و کلیه سرنشینان پراید در همان لحظات اولیه جان باختند.
وی گفت: سرنشینان پراید همگی اعضای یک خانواده بودند و کارشناسان فنی علت این تصادف را تجاوز به چپ از سوی راننده سواری پراید ناشی از خستگی و خواب آلودگی اعلام کردهاند.(ایرنا)
با تغییر ساختار در گوگل و تشکیل شرکتی مادر به نام آلفابت که گوگل خود زیر مجموعه آن خواهد بود، در هیئت مدیره این غول تکنولوژی هم تغییراتی ایجاد شده است. کسی که به راس گوگل صعود کرده، ساندار پیچای ۴۳ ساله است.
اکنون لری پیج مدیر عامل و سرگی برین رییس آلفابت هستند.
این خبر خوبی برای خود پیچای و برای هند است، یک هندی دیگر به یکی دیگر از عالی رتبهترین مشاغل تکنولوژی در آمریکا منصوب شده است. نمونه مهم دیگر ساتیا نادلا مدیر عامل مایکروسافت است.
داستان زندگی پیچای بسیار جالب است و صعود او به قله گوگل تاییدیه درخشانی است بر جایگاه هند در تکنولوژی جهانی و یادآوری اطمینان بخشی از به اصطلاح رویای آمریکایی.
پیچای در چنای (مدرس سابق) متولد شد و به مدرسه رفت. او کاپیتان تیم کریکت مدرسهاش بود که در رقابتهای منطقهای قهرمان شد.
پیچای در موسسه فناوری هند در کاراگپور مهندسی متالورژی خواند و به گفته یکی از استادانش باهوشترین شاگرد در بین همدورههایش بود.
او در سال ۲۰۰۴ به گوگل پیوست و تردیدی نیست که استعدادش را به بهترین شکلی در گوگل بکار گرفته است.
محصولاتی که زیر نظر او ارائه شدند عبارتند از: جستجوگر گوگل، کروم و سیستم عامل اندروید برای موبایل.
اندروید با فاصلهای بعید پرطرفدارترین سیستم عامل موبایل در دنیاست، این موضوع وقتی بیشتر جلب نظر میکند که بدانیم خانواده او تا زمانی که سوندار ۱۲ ساله شد تلفن نداشتند.
بر اساس زندگینامهای که از او در بلومبرگ منتشر شده، پیچای در خانوادهای کم بضاعت بزرگ شد که در آپارتمانی دو خوابه زندگی میکردند. آنها تلویزیون و ماشین نداشتند.
پیچای و برادر کوچکترش که اتاقی برای خودشان نداشتند و شبها در هال میخوابیدند.
اما پدر پیچای بذر تکنولوژی را در ذهن او کاشت. رگوناتا پیچای در شرکت بریتانیایی جنرال الکتریک (که با شرکت آمریکایی جنرال الکتریک فرق دارد) کار میکرد.
او به بلومبرگ گفت: “من وقتی به خانه میامدم با او درباره کار روزانهام و مشکلاتی که با آن مواجه بودم صحبت میکردم.”
او همچنین میگوید که پسرش استعداد عجیبی در به خاطر سپردن شماره تلفن داشت.
بعد از فارغالتحصیلی، به پیچای بورسیهای در بهترین پرورشگاه نوابغ تکنولوژی، دانشگاه استنفورد، پیشنهاد شد.
بلیت پروازش به آمریکا گرانتر از درآمد سالانه پدرش بود.
در گوگل پیچای به گفتار نرم معروف است و او را دوست دارند. او بخصوص در بین تولیدکنندگان نرمافزار محبوب است و گردهمایی سالانه تولیدکنندگان گوگل را او اداره میکند.
لری پیچ برای اعلام تغییرات در گوگل در وبلاگش نوشت: “چیزیهایی که سوندار میگوید همان است که من هم بودم میگفتم (گاهی بهتر از خود من). من از کار با او بیاندازه لذت میبرم.”
لری پیج و سرگی برین مدتی است که درگیر گرداندن امور روزانه گوگل نیستند اما اعلام تغییرات در گوگل موضوع را رسمی کرد: پیچای رییس است.
حوزه کاری او چکیده محصولات اصلی گوگل است، همانهایی که پولسازند، جستجوگر، تبلیغات، نقشه گوگل و یوتیوب.
او در این راه چالشهایی پیش رو دارد، مثلا رقابت فزاینده و شدید یوتیوب با فیسبوک در زمینه ویدئو.
فیسبوک میزان ویدئوهایی را که در این شبکه اجتماعی میتوان دید به میزان چشمگیری افزایش داده اما حداقل فعلا، یوتیوب همچنان محبوبترین است.
ساندار پیچای (به انگلیسی: Sundar Pichai) مهندس و مدیر اجرایی هندی تبار در حوزه فناوری اطلاعات است که از دهم اوت ۲۰۱۵ به عنوان مدیر عامل اجرایی گوگل انتخاب شد.
پیچای سونداراراجان در ۱۲ ژوئیهٔ ۱۹۷۲ در شهر چنای در ایالت تامیل نادو در جنوب هند متولد شد. او به همراه پدر، مادر و برادر کوچکترش در یک آپارتمان دو اتاقخوابه زندگی میکرد. خانوادهٔ وی تلویزیون و ماشین نداشتند و برای رفت و آمد یا به طور جمعی از موتور اسکوتر و یا از وسائل حمل و نقل عمومی استفاده میکردند.
مادرش پیش از به دنیا آمدن فرزندانش تندنویس و پدرش مهندس برق بود که برای یک شرکت خوشهای انگلیسی به نام «شرکت جنرال الکتریک» که با جنرال الکتریک امریکا متفاوت است کار میکرد و یک کارخانه سازندهٔ قطعات الکترونیکی را اداره مینمود. این پدرش بود که با تعریف کردن از اتفاقات روزانه از محل کار و نیز مشکلات کاری خود او را با فنآوری آشنا کرد. اما شگفتیهای فنآوری زمانی پیچای را به خود جذب کردند که خانوادهاش برای اولین بار صاحب تلفن شد. او در این هنگام فقط ۱۲ سال داشت و متوجه شد که میتواند همهٔ شمارههایی را که گرفته، به راحتی به یاد بیاورد، ولی نمیدانست که این توانایی دقیقاً چه کاربردی خواهد داشت.
پیچای مدرک کارشناسی خود را در مهندسی متالورژی از مؤسسه فناوری هند کاراگپور دریافت کرد و موفق به دریافت بورس تحصیلی از دانشگاه استنفورد شد. پدرش برای پرداخت مخارج سفر تحصیلی پیچای به آمریکا تقاضای وام نمود که وقتی این تقاضا رد شد، مخارج این سفر را از پسانداز خانواده پرداخت کرد. هزینهٔ این سفر بیش از حقوق یک سال کار وی بود.[۱] پیچای همچنین مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته علم مواد از دانشگاه استنفورد و مدرک مدیریت ارشد کسب و کار (امبیای) خود را از مدرسه وارتون دانشگاه پنسیلوانیا دریافت نمود.