در اصل این یک ویژگی شخصیتی اســت که نباید باعث شرمندگی شود چون نیمی از بزرگسالان فکر میکنند خجالتی هستند و بیش از نیمی از آنها هم اذعان میکنند که در کودکی خجالتی بودهاند؛ این مشکلی اســت که با تشویق و حمایت قابل اصلاح اســت. خبر خوب اینکه کودکان خجالتی میتوانند کمروییشان را مدیریت کنند. آنها فقط کمی به حمایت نیاز دارند. پس بهتر اســت راههای کمک به آنها را پیدا کنید.
برخی از ویژگیهای شخصیتی به افراد ارث میرسد بنابراین این ویژگی نیز میتواند در فرد ژنتیکی باشد. تحقیقات نشان میدهد، میل به کمرویی ممکن اســت ژنتیکی باشد. با توجه به تحقیقات انجامشده در دانشگاه هاروارد در رابطه با نوزادان، 15تا20درصد نوزادان تازه به دنیا آمده در محیط جدید ساکت، هوشیار و آرام هستند. با وجود این، حدود 25درصد از این نوزادان، نوجوانانی خجالتی نمیشوند در حالیکه بعضی از نوجوانان خجالتی، کودکی پرشورونشاطی داشتند.
ترس از شکست:
هستند والدینی که فکر میکنند کودکشان نابغه اســت و باید هر آنچه لازم اســت را زود یاد بگیرد. کودکانی که مدام بیشتر از ظرفیتشان از آنها توقع وجود دارد، زمانیکه نمیتوانند آن انتظار را درست برآورده کنند احساس بدی پیدا میکنند و این احساس بد تبدیل به ترس از شکست در آنها میشود و بالطبع آنها را به سمت شرمساری سوق میدهد.
کودکان بهدنبال تقلید مدلهای تاثیرگذار هستند و این مدلها میتوانند والدین باشند. والدین خجالتی این حس را به کودکشان نیز میآموزند. مادری را تصور کنید که در مهمانی کنار کودک خود ساکت نشسته و هیچ گپوگفتی با اطرافیان ندارد. همین، یک الگو برای فرزند این مادر میشود.
والدین چه کمکی میتوانند بکنند
به کودک خود راهبردهای موثر مقابله با کمرویی را آموزش دهید
به کودکتان بیاموزید از دیگر کودکان سوال کند و به جوابهایشان گوش دهد. با او صحبت کنید چطور موقعیتی را که باعث عصبیشدن او شده باید مدیریت کند. «اگر در مهمانی عصبی بودی چه کار باید بکنی تا آرام شوی؟ میتوانی با یکی از بچههایی که در مدرسه میشناسی معاشرت کنی، میتوانی پیشنهاد کنی که تو هم از مهمانها پذیرایی کنی، فکر میکنی با دیگر بچهها درباره چه چیزی میتوانی صحبت کنی؟»
با کمرویی فرزند خود همدردی کنید
اذعان به آنچه او احساس میکند، بدون داوری منفی، به او کمک میکند احساس بهتری نسبت به خود داشته باشد. دادن این تصور که چیز بدی در رفتار او وجود دارد باعث میشود او حس بدی پیدا کند و در نتیجه خجالتیتر شود. همدردی با فرزندتان به او کمک میکند که مهارتهای اجتماعی خود را افزایش دهد و با دیگران ارتباط برقرار کند. به کودکتان نشان دهید، احساس او را درک میکنید. وقتی در یک جشن تولد وارد یک اتاق پر از کودک میشوید به او بگویید: «میدانم سخت اســت وارد جمع بچههایی بشوی که این همه سرو صدا میکنند!» این جمله به او کمک میکند حس راحتی بیشتری داشته باشد و بتواند رفتار بهتری از خود نشان دهد.
«ببخشید، این پسر من خیلی خجالتی اســت» جملهای اســت که مادر و پدر یک کودک خجالتی معمولا زمان روبهروشدن با دیگران به زبان میآورند. غافل از اینکه این کار اشتباه اســت! گفتن اینکه فرزندتان خجالت میکشد یا خجالتی اســت، به او این پیام را میدهد که چیزی غیرطبیعی در وجودش هست و شما از این بابت شرمنده یا نگران هستید. همین موضوع موجب میشود تا کودک احساس گناه و تقصیر کند.
از احساسات او باخبر شوید و به این نکته توجه کنید که او میتواند بر ترس خود غلبه کند. برای مثال به او بگویید: «گاهی اوقات طول میکشد که تو در یک موقعیت جدید بتوانی با بقیه گرم بگیری، تولد علی یادت میآید چطور در تمام بازیها دست من را گرفته بودی؟ اما آخر مهمانی کلی با بچههای دیگر اخت شدی و از بازی با آنها لذت بردی.»
در اصل این یک ویژگی شخصیتی اســت که نباید باعث شرمندگی شود چون نیمی از بزرگسالان فکر میکنند خجالتی هستند و بیش از نیمی از آنها هم اذعان میکنند که در کودکی خجالتی بودهاند؛ این مشکلی اســت که با تشویق و حمایت قابل اصلاح اســت. خبر خوب اینکه کودکان خجالتی میتوانند کمروییشان را مدیریت کنند. آنها فقط کمی به حمایت نیاز دارند. پس بهتر اســت راههای کمک به آنها را پیدا کنید.
برخی از ویژگیهای شخصیتی به افراد ارث میرسد بنابراین این ویژگی نیز میتواند در فرد ژنتیکی باشد. تحقیقات نشان میدهد، میل به کمرویی ممکن اســت ژنتیکی باشد. با توجه به تحقیقات انجامشده در دانشگاه هاروارد در رابطه با نوزادان، 15تا20درصد نوزادان تازه به دنیا آمده در محیط جدید ساکت، هوشیار و آرام هستند. با وجود این، حدود 25درصد از این نوزادان، نوجوانانی خجالتی نمیشوند در حالیکه بعضی از نوجوانان خجالتی، کودکی پرشورونشاطی داشتند.
ترس از شکست:
هستند والدینی که فکر میکنند کودکشان نابغه اســت و باید هر آنچه لازم اســت را زود یاد بگیرد. کودکانی که مدام بیشتر از ظرفیتشان از آنها توقع وجود دارد، زمانیکه نمیتوانند آن انتظار را درست برآورده کنند احساس بدی پیدا میکنند و این احساس بد تبدیل به ترس از شکست در آنها میشود و بالطبع آنها را به سمت شرمساری سوق میدهد.
کودکان بهدنبال تقلید مدلهای تاثیرگذار هستند و این مدلها میتوانند والدین باشند. والدین خجالتی این حس را به کودکشان نیز میآموزند. مادری را تصور کنید که در مهمانی کنار کودک خود ساکت نشسته و هیچ گپوگفتی با اطرافیان ندارد. همین، یک الگو برای فرزند این مادر میشود.
والدین چه کمکی میتوانند بکنند
به کودک خود راهبردهای موثر مقابله با کمرویی را آموزش دهید
به کودکتان بیاموزید از دیگر کودکان سوال کند و به جوابهایشان گوش دهد. با او صحبت کنید چطور موقعیتی را که باعث عصبیشدن او شده باید مدیریت کند. «اگر در مهمانی عصبی بودی چه کار باید بکنی تا آرام شوی؟ میتوانی با یکی از بچههایی که در مدرسه میشناسی معاشرت کنی، میتوانی پیشنهاد کنی که تو هم از مهمانها پذیرایی کنی، فکر میکنی با دیگر بچهها درباره چه چیزی میتوانی صحبت کنی؟»
با کمرویی فرزند خود همدردی کنید
اذعان به آنچه او احساس میکند، بدون داوری منفی، به او کمک میکند احساس بهتری نسبت به خود داشته باشد. دادن این تصور که چیز بدی در رفتار او وجود دارد باعث میشود او حس بدی پیدا کند و در نتیجه خجالتیتر شود. همدردی با فرزندتان به او کمک میکند که مهارتهای اجتماعی خود را افزایش دهد و با دیگران ارتباط برقرار کند. به کودکتان نشان دهید، احساس او را درک میکنید. وقتی در یک جشن تولد وارد یک اتاق پر از کودک میشوید به او بگویید: «میدانم سخت اســت وارد جمع بچههایی بشوی که این همه سرو صدا میکنند!» این جمله به او کمک میکند حس راحتی بیشتری داشته باشد و بتواند رفتار بهتری از خود نشان دهد.
«ببخشید، این پسر من خیلی خجالتی اســت» جملهای اســت که مادر و پدر یک کودک خجالتی معمولا زمان روبهروشدن با دیگران به زبان میآورند. غافل از اینکه این کار اشتباه اســت! گفتن اینکه فرزندتان خجالت میکشد یا خجالتی اســت، به او این پیام را میدهد که چیزی غیرطبیعی در وجودش هست و شما از این بابت شرمنده یا نگران هستید. همین موضوع موجب میشود تا کودک احساس گناه و تقصیر کند.
از احساسات او باخبر شوید و به این نکته توجه کنید که او میتواند بر ترس خود غلبه کند. برای مثال به او بگویید: «گاهی اوقات طول میکشد که تو در یک موقعیت جدید بتوانی با بقیه گرم بگیری، تولد علی یادت میآید چطور در تمام بازیها دست من را گرفته بودی؟ اما آخر مهمانی کلی با بچههای دیگر اخت شدی و از بازی با آنها لذت بردی.»