علیرضا تقوی زاده - بخش قرآن تبیان
بخشی از آموزه های اخلاقی و رفتاری قرآن کریم و روایات معصومین (علیهم السلام) به معاشرت های مسلمین با همکیشان و غیر همکیشان خود تعلق گرفته اســت. و در بین آیات و روایات بیشترین تاکید بر حسن معاشرت های کلامی و پرهیز از آفات کلامی اســت که ممکن اســت گریبانگیر مسلمین شود. اسلام زبان را مهمترین عضوی می داند که می تواند بیشترین تاثیر را بر روند معاشرت ها و روابط بین انسان ها داشته باشد و به دلیل اهمیت این موضوع در بسیاری از موارد وارد جزئیات شده و توصیه هایی را ارائه داده اســت.
اینکه در برخورد با یکدیگر چگونه آغاز به کلام کنیم (همچون امر به سلام در برخورد مسلمان با مسلمان و...) در رابطه با چه مطالبی با یکدیگر سخن بگوییم و چگونه مطالب خود را بیان کنیم. در صورتی که در افکار و عقاید مخاطبمان خطایی یافتیم در چه صورت و چگونه او را اصلاح کنیم و در کدام مورد او را رها کنیم و....
یکی از گناهان کبیره آنست که انسان برای توجیه نظرات و گفته هایش از آیات و روایات سوء استفاده کند. چسباندن نسبت های ناروا به جریان های اسلامی و یا تحریف و استفاده ابزاری از برخی روایات برای پیش برد اهداف وتمایلات شخصی، گناهی اســت که خداوند متعال به همین سادگی از آن نمی گذرد. علی الخصوص اگر این سخنان از لسان شخصیت های دینی شنیده شود چرا که به دلیل اعتماد طبقه عوام به شخصیت های دینی، سخنان آنها سریعتر پذیرفته می شود
قرآن کریم از مسلمین می خواهد تا کلامی را که بر زبان جاری می کنند برگرفته از تفکر و تعقل و آمیخته با استدلال و برهان باشد و همچون سدی محکم بتواند استحکامش را در برابر باد و طوفان حفظ کند نه آنکه همچون ساختمان متزلزلی به اندک لرزشی فرو ریزد. (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیدا) هان اى کسانى که ایمان آورده اید! از خدا بترسید و سخن سنجیده بگویید. (احزاب70)
علامه طباطبایی در تفسیرقول سدید می فرمایند: به راستى آنچه مى گوید مطمئن باشد، و نیز گفتار خود را بیازماید، که لغو و یا مایه افساد نباشد. (المیزان ج16 ص523) و همچنین در قاموس آمده اســت که : سدید. یعنى قول صواب و محکم که باطل را در آن راهى نیست و از ورود باطل بسته شده اســت .
در اهمیت این آیه شریفه همین بس که در روایتی آمده اســت : (ما جلس رسول اللَّه (صلی الله و علیه وآله) على هذا المنبر قط الا تلا هذه الایة: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً) هرگز پیامبر بر منبرش ننشست مگر اینکه این آیه را تلاوت فرمود. (در المنثور (طبق نقل تفسیر المیزان جلد 16 صفحه 376))
قول سدید مصادیق متعددی دارد که به ذکر دو مورد از آن اکتفا می کنیم:
1. باید بر اساس برهان و استدلال باشد و از روی علم باشد. در آیات بسیاری خداوند متعال اهل کتاب را مذمت می کند که چرا سخنی بر زبان جاری می کنند که نسبت به آن علم ندارند. همچون آیه 68 یونس که خداوند خطاب به کسانی که بر اساس تمایلات نفسانیشان به خداوند فرزندانی را نسبت می دادند می فرماید: (أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُون ) چرا چیزى را که نمى دانید به خدا نسبت مى دهید؟
یکی از گناهان کبیره آنست که انسان برای توجیه نظرات و گفته هایش از آیات و روایات سوء استفاده کند. چسباندن نسبت های ناروا به جریان های اسلامی و یا تحریف و استفاده ابزاری از برخی روایات برای پیش برد اهداف وتمایلات شخصی، گناهی اســت که خداوند متعال به همین سادگی از آن نمی گذرد. علی الخصوص اگر این سخنان از لسان شخصیت های دینی شنیده شود چرا که به دلیل اعتماد طبقه عوام به شخصیت های دینی، سخنان آنها سریعتر پذیرفته می شود.
2. به دور از هرگونه توهین و تحقیر باشد.
سیره اهل بیت همواره بر این جریان یافته اســت که هیچگاه و تحت هیچ شرایطی به مخالفین خود توهین و فحاشی نکرده اند.
در کتاب توحید مفضل آمده اســت که جناب مفضل پس از آنکه در مجلسی سخنان کفر آمیز را می شنود خشمگین می شود و چنین می گوید که: (اى دشمن خدا! ملحد شدى در دین خدا و انکار کردى پروردگارى را که تو را آفریده اســت و....) در اینجا ابن ابی العوجا پاسخی به او می دهد که باید هر مسلمانی در مورد آن تامل کند و ببیند که چگونه حُسن مناظره اهل بیت، حتی تحسین مخالفینشان را نیز بر می انگیزد.
از آداب نقد آن اســت که محترمانه و صبورانه با استناد به دلایل عقلی و نقلی سخنان باطل دیگری را رد کنند. این مسئله بر هر مسلمانی ضروری اســت مخصوصاً بر افرادی که انتسابشان به اهل بیت پر رنگ تر بوده و دارای وجهه ی مذهبی باشند
او در پاسخ می گوید: (... اگر از اصحاب جعفر بن محمّد صادقى او خود با ما چنین مخاطبه نمى کند و به این نوع دلیل با ما مجادله نمى کند، و از سخنان ما زیاده از آن چه تو شنیدى مکرر شنیده اســت و دشنام نداده در خطاب ما و او از اندازه سخن به در نرفته و در جواب ما! و او صاحب حلم و رزانت و خداوند عقل و متانت اســت. او را طیش و سفاهت و غضب از جا به در نمى آورد گوش مى دهد سخنان ما را و مى شنود حجت هاى ما را تا آن که ما آنچه در خاطر داریم مى گوئیم و گمان مى کنیم که حجت خود را بر او تمام کردیم، آنگاه باطل مى کند حجت هاى ما را به اندک سخنى و حجت بر ما تمام مى کند به مختصرترین کلامى، و نمى توانیم سخنان معجز نشان او در مقام جواب برآئیم، اگر تو از اصحاب اوئى به طور شایسته او با ما سخن بگو.» (توحید مفضل / ترجمه علامه مجلسى، ص: 49)
خداوند متعال در قرآن کریم مسلمانان را از سبّ دیگران حتی اگر خدایان دروغین مشرکین باشند نهی کرده اســت و می فرماید: (وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ ) هیچگاه بت ها و معبودهاى مشرکان را دشنام ندهید، زیرا این عمل سبب مى شود که آنها نیز نسبت به ساحت قدس خداوند همین کار را از روى ظلم و ستم و جهل و نادانى انجام دهند.(انعام108)
سب در لغت عبارتست از دشنام دادن، در الصحاح آمده اســت: (السَّبُ : الشَتم ) سبّ یعنی دشنام دادن.( ج 1، ص: 144)
دشنام دادن نه تنها طرف مقابل را ساکت نمی کند و او را از پیمودن مسیر باطل باز نمی دارد بلکه او را جری تر کرده و انگیزه اش را افزایش می دهد. از آداب نقد آن اســت که محترمانه و صبورانه با استناد به دلایل عقلی و نقلی سخنان باطل دیگری را رد کنند. این مسئله بر هر مسلمانی ضروری اســت مخصوصاً بر افرادی که انتسابشان به اهل بیت پر رنگ تر بوده و دارای وجهه ی مذهبی باشند.
از خداوند متعال می خواهیم که همه ما را از آفات زبان حفظ کرده و لسان ما را وسیله ای برای پیشبرد اهداف الهی قرار دهد.
علیرضا تقوی زاده - بخش قرآن تبیان
بخشی از آموزه های اخلاقی و رفتاری قرآن کریم و روایات معصومین (علیهم السلام) به معاشرت های مسلمین با همکیشان و غیر همکیشان خود تعلق گرفته اســت. و در بین آیات و روایات بیشترین تاکید بر حسن معاشرت های کلامی و پرهیز از آفات کلامی اســت که ممکن اســت گریبانگیر مسلمین شود. اسلام زبان را مهمترین عضوی می داند که می تواند بیشترین تاثیر را بر روند معاشرت ها و روابط بین انسان ها داشته باشد و به دلیل اهمیت این موضوع در بسیاری از موارد وارد جزئیات شده و توصیه هایی را ارائه داده اســت.
اینکه در برخورد با یکدیگر چگونه آغاز به کلام کنیم (همچون امر به سلام در برخورد مسلمان با مسلمان و...) در رابطه با چه مطالبی با یکدیگر سخن بگوییم و چگونه مطالب خود را بیان کنیم. در صورتی که در افکار و عقاید مخاطبمان خطایی یافتیم در چه صورت و چگونه او را اصلاح کنیم و در کدام مورد او را رها کنیم و....
یکی از گناهان کبیره آنست که انسان برای توجیه نظرات و گفته هایش از آیات و روایات سوء استفاده کند. چسباندن نسبت های ناروا به جریان های اسلامی و یا تحریف و استفاده ابزاری از برخی روایات برای پیش برد اهداف وتمایلات شخصی، گناهی اســت که خداوند متعال به همین سادگی از آن نمی گذرد. علی الخصوص اگر این سخنان از لسان شخصیت های دینی شنیده شود چرا که به دلیل اعتماد طبقه عوام به شخصیت های دینی، سخنان آنها سریعتر پذیرفته می شود
قرآن کریم از مسلمین می خواهد تا کلامی را که بر زبان جاری می کنند برگرفته از تفکر و تعقل و آمیخته با استدلال و برهان باشد و همچون سدی محکم بتواند استحکامش را در برابر باد و طوفان حفظ کند نه آنکه همچون ساختمان متزلزلی به اندک لرزشی فرو ریزد. (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیدا) هان اى کسانى که ایمان آورده اید! از خدا بترسید و سخن سنجیده بگویید. (احزاب70)
علامه طباطبایی در تفسیرقول سدید می فرمایند: به راستى آنچه مى گوید مطمئن باشد، و نیز گفتار خود را بیازماید، که لغو و یا مایه افساد نباشد. (المیزان ج16 ص523) و همچنین در قاموس آمده اســت که : سدید. یعنى قول صواب و محکم که باطل را در آن راهى نیست و از ورود باطل بسته شده اســت .
در اهمیت این آیه شریفه همین بس که در روایتی آمده اســت : (ما جلس رسول اللَّه (صلی الله و علیه وآله) على هذا المنبر قط الا تلا هذه الایة: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً) هرگز پیامبر بر منبرش ننشست مگر اینکه این آیه را تلاوت فرمود. (در المنثور (طبق نقل تفسیر المیزان جلد 16 صفحه 376))
قول سدید مصادیق متعددی دارد که به ذکر دو مورد از آن اکتفا می کنیم:
1. باید بر اساس برهان و استدلال باشد و از روی علم باشد. در آیات بسیاری خداوند متعال اهل کتاب را مذمت می کند که چرا سخنی بر زبان جاری می کنند که نسبت به آن علم ندارند. همچون آیه 68 یونس که خداوند خطاب به کسانی که بر اساس تمایلات نفسانیشان به خداوند فرزندانی را نسبت می دادند می فرماید: (أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُون ) چرا چیزى را که نمى دانید به خدا نسبت مى دهید؟
یکی از گناهان کبیره آنست که انسان برای توجیه نظرات و گفته هایش از آیات و روایات سوء استفاده کند. چسباندن نسبت های ناروا به جریان های اسلامی و یا تحریف و استفاده ابزاری از برخی روایات برای پیش برد اهداف وتمایلات شخصی، گناهی اســت که خداوند متعال به همین سادگی از آن نمی گذرد. علی الخصوص اگر این سخنان از لسان شخصیت های دینی شنیده شود چرا که به دلیل اعتماد طبقه عوام به شخصیت های دینی، سخنان آنها سریعتر پذیرفته می شود.
2. به دور از هرگونه توهین و تحقیر باشد.
سیره اهل بیت همواره بر این جریان یافته اســت که هیچگاه و تحت هیچ شرایطی به مخالفین خود توهین و فحاشی نکرده اند.
در کتاب توحید مفضل آمده اســت که جناب مفضل پس از آنکه در مجلسی سخنان کفر آمیز را می شنود خشمگین می شود و چنین می گوید که: (اى دشمن خدا! ملحد شدى در دین خدا و انکار کردى پروردگارى را که تو را آفریده اســت و....) در اینجا ابن ابی العوجا پاسخی به او می دهد که باید هر مسلمانی در مورد آن تامل کند و ببیند که چگونه حُسن مناظره اهل بیت، حتی تحسین مخالفینشان را نیز بر می انگیزد.
از آداب نقد آن اســت که محترمانه و صبورانه با استناد به دلایل عقلی و نقلی سخنان باطل دیگری را رد کنند. این مسئله بر هر مسلمانی ضروری اســت مخصوصاً بر افرادی که انتسابشان به اهل بیت پر رنگ تر بوده و دارای وجهه ی مذهبی باشند
او در پاسخ می گوید: (... اگر از اصحاب جعفر بن محمّد صادقى او خود با ما چنین مخاطبه نمى کند و به این نوع دلیل با ما مجادله نمى کند، و از سخنان ما زیاده از آن چه تو شنیدى مکرر شنیده اســت و دشنام نداده در خطاب ما و او از اندازه سخن به در نرفته و در جواب ما! و او صاحب حلم و رزانت و خداوند عقل و متانت اســت. او را طیش و سفاهت و غضب از جا به در نمى آورد گوش مى دهد سخنان ما را و مى شنود حجت هاى ما را تا آن که ما آنچه در خاطر داریم مى گوئیم و گمان مى کنیم که حجت خود را بر او تمام کردیم، آنگاه باطل مى کند حجت هاى ما را به اندک سخنى و حجت بر ما تمام مى کند به مختصرترین کلامى، و نمى توانیم سخنان معجز نشان او در مقام جواب برآئیم، اگر تو از اصحاب اوئى به طور شایسته او با ما سخن بگو.» (توحید مفضل / ترجمه علامه مجلسى، ص: 49)
خداوند متعال در قرآن کریم مسلمانان را از سبّ دیگران حتی اگر خدایان دروغین مشرکین باشند نهی کرده اســت و می فرماید: (وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ ) هیچگاه بت ها و معبودهاى مشرکان را دشنام ندهید، زیرا این عمل سبب مى شود که آنها نیز نسبت به ساحت قدس خداوند همین کار را از روى ظلم و ستم و جهل و نادانى انجام دهند.(انعام108)
سب در لغت عبارتست از دشنام دادن، در الصحاح آمده اســت: (السَّبُ : الشَتم ) سبّ یعنی دشنام دادن.( ج 1، ص: 144)
دشنام دادن نه تنها طرف مقابل را ساکت نمی کند و او را از پیمودن مسیر باطل باز نمی دارد بلکه او را جری تر کرده و انگیزه اش را افزایش می دهد. از آداب نقد آن اســت که محترمانه و صبورانه با استناد به دلایل عقلی و نقلی سخنان باطل دیگری را رد کنند. این مسئله بر هر مسلمانی ضروری اســت مخصوصاً بر افرادی که انتسابشان به اهل بیت پر رنگ تر بوده و دارای وجهه ی مذهبی باشند.
از خداوند متعال می خواهیم که همه ما را از آفات زبان حفظ کرده و لسان ما را وسیله ای برای پیشبرد اهداف الهی قرار دهد.