مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

دوستش دارم،نمی‌توانم ترکش کنم!

[ad_1]
مفیدستان:
دوستش دارم،نمی‌توانم ترکش کنم!

خبرگزاری آریا -
قصه از کجا شروع شده است؟
ماجرای اهمیت اختلاف سنی و تاثیرگذار بودنش بر آینده 2 نفر از سال‌های دور آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد. در آن سال‌ها، مردها نان‌آور خانه بودند و وارد شدنشان به یک رابطه مستلزم توانایی‌شان برای اداره خانواده بوده است اما زن‌ها از آنجا که زودتر توانایی مدیریت خانه را به دست می‌آوردند و از نظر روانی سریع‌تر بالغ می‌شدند، می‌توانستند در سنی پایین‌تر به خانه بخت بروند و بر همین اساس، مردها معمولا در طول نسل‌ها از همسران‌شان بزرگ‌تر بودند. شاید در قرن حاضر تعریف تازه‌ای از نقش‌ها و مسئولیت‌ها ایجاد شده باشد اما هنوز هم این تفکر تا اندازه‌ای جریان دارد و اختلاف سنی یکی از پیش‌آگهی‌های مهم در ساختن زندگی مشترک است.

از طرف دیگر بررسی‌های روانشناسان نشان می‌دهد زن‌ها زودتر از مردها به بلوغ فکری می‌رسند و به همین دلیل اگر مرد چند سالی از همسرش بزرگ‌تر باشد، رابطه آنها با تعادل بیشتری ادامه پیدا می‌کند. البته لازم است بار دیگر تاکید کنیم که این قانون در مورد همه و در هر شرایطی صادق نیست.

فاصله سنی دردسرساز شده؟
اختلاف سنی یکی از موضوعات بحث برانگیز در ازدواج است. معمولا روانشناسان معتقدند فاصله سنی بین 4 تا 8 سال، فاصله‌ای ایده‌آل است و اگر دو طرف بیشتر از 12 سال با هم اختلاف سنی داشته باشند، احتمال بروز اختلافات و چالش‌ها میان‌شان بیشتر است. بر اساس این نگاه، قرار نیست همه ازدواج‌هایی که با وجود فاصله سنی کمتر یا بیشتر ایجاد می‌شوند، محکوم به شکست باشند اما آمارها نشان می‌دهد احتمال شکست در میان زوج‌هایی که در این محدوده امن قرار ندارند، بیشتر است و از آنجا که شما هم یک دهه با هم فاصله سنی دارید، ممکن است این تفاوت دلیل ایجاد برخی از مشکلات میان‌تان باشد.

نکند پشیمان شوید؟
در سنین 18 تا 25 سالگی، تغییرات شخصیتی با سرعت رخ می‌دهد. در این دوره فرد از نوجوانی به جوانی وارد شده و نیازها و نگرش او دستخوش تحول گسترده‌ای می‌شود. درحالی که فردی که تازه از نوجوانی گذشته و پا به دنیای جوانانی گذاشته نیازها و اولویت‌های دیگری برای زندگی دارد، فردی که در پایان سال‌های جوانی و نزدیک به میانسالی بسر می‌برد، زندگی را به شکلی دیگر نگاه می‌کند. همین تفاوت در نگاه و حتی در نیازهای این دو نفر می‌تواند اختلافاتی را میان‌شان ایجاد کند. شاید با وجود علاقه‌ای که از آن حرف می‌زنید، دنیای متفاوت شما باعث شدت گرفتن اختلافات‌تان باشد و هیچ‌کدام‌تان برای بیشتر شدن بحث‌ها و فاصله میان‌تان واقعا مقصر نباشید. شاید اگر در 30 سالگی این زندگی مشترک را آغاز می‌کردید، تنش‌های کمتری را تجربه می‌کردید یا در صورت زیاد بودن اختلاف نظرها، زودتر به فکر قطع رابطه می‌افتادید. شما در سنی که هیجانات‌تان در اوج است وارد این رابطه شده‌اید و به همین دلیل درحالی که خودتان از مشکلات‌تان آگاهید در برابر ندای منطق مقاومت می‌کنید و حاضر به ترک این رابطه نمی‌شوید. از یک سو منطق‌تان می‌گوید رابطه باید قطع شود اما از سوی دیگر عواطف، شما را به ادامه دادن وادار می‌کند. اما واقعیت این است که منطق رابطه زندگی را به پیش می‌برد و در گذشت سال‌ها، عواطف کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌شوند. پس سعی کنید رابطه‌تان را روی ستون‌های ناپایدار هیجان‌ها و احساساتی که حالا از نظرتان مهار ناپذیرند نسازید و به دنبال دلایلی منطقی برای ماندن در این رابطه یا خارج شدن از آن باشید.

با هم از چه حرف می‌زنید؟
گفتیم که بزرگ‌تر بودن مرد از زن احتمال موفقیت در زندگی را بیشتر می‌کند اما این اختلاف سنی نباید تا آنجا پیش رود که شکافی میان این دو ایجاد کند. روانشناسان معتقدند زن و شوهر نباید یک دوره تحولی کامل با هم فاصله داشته باشند. برای مثال زن نباید در آخر جوانی یا سال‌های آخر نوجوانی باشد و مرد در سال‌های آخر جوانی یا اوایل میانسالی بسر ببرد. در چنین شرایطی نگاه دو طرف به رابطه و انتظارات‌شان از آن بسیار متفاوت خواهد بود و این تفاوت‌ها مایه اختلافات و تنش‌ها در زندگی مشترک خواهد شد. تفاوت دوره زندگی، حتی خاطرات و نیازهای آدم‌ها را متفاوت کرده و زوجی که بیش از یک‌دهه با هم اختلاف سنی دارند را درگیر تنش می‌کند.

عشق ساختنی است نه پیدا کردنی
عشق واقعی رسیدن به این احساس خوشایند است که من پاسخ نیازهایم را در این رابطه گرفته‌ام. در این شرایط فرد می‌تواند برای ماندنش در زندگی مشترک دلایلی بیاورد، برای مثال بگوید توجهش به من زیاد است چون به موقع به خانه می‌آید، به من احترام می‌گذارد چون مرا با اشتیاق و کلمات مناسب به دیگران معرفی می‌کند و... اگر احساس می‌کنید در این رابطه به آنچه به دنبالش بوده‌اید رسیده‌اید و برای ادامه دادن می‌توانید دلایلی منطقی را فهرست کنید، می‌توانید نام‌تان را در گروه عاشق‌ها وارد کنید اما هرگز نگویید با وجود همه تلخی‌ها و مشکلات دوستش دارم. احساس دوست داشتن قرار است به زندگی شما رنگ تازه‌ای دهد، نه اینکه زندگی را به کام‌تان تلخ‌تر کند.
عشق,دنیای عشق ,عشق واقعی
چرا اینقدر درد می‌کشید؟
جدا شدن از چنین رابطه‌ای آسان نیست اما اگر درد بی‌اندازه‌ای که این جدایی در شما ایجاد می‌کند دلیل ماندن‌تان است باید موضوع را با دقت بیشتری بررسی کنید. باید ببینید چرا جدا شدن برای‌تان اینقدر دردناک است و چرا نمی‌توانید از مرحله اول رابطه که همان احساس شدید خوش آمدن است کنده شوید. شاید ویژگی‌های شخصی شما و زندگی گذشته‌تان در این زمینه تاثیرگذار باشد. اما طولانی شدن رابطه هم می‌تواند کار را برای‌تان مشکل کند. 4 سال زمان زیادی است و معمولا گفته می‌شود یک رابطه از نقطه صفر تا زمان ازدواج بهتر است حداکثر 3 سال طول بکشد. تجربه نشان می‌دهد اگر دو طرف یک رابطه بعد از گذشت سال‌ها به نتیجه‌ای برای آینده رابطه نرسند، ارتباط‌شان وارد چرخه معکوسی می‌شود و نه‌تنها مشکلات میان آنها را بیشتر می‌کند بلکه توان‌شان برای مقابله با این مشکلات یا خارج شدن از رابطه را هم پایین می‌آورد. شاید بهتر باشد با کمک یک روانشناس موضوع را بررسی کنید و ببینید چه عوامل عاطفی‌ای شما را درگیر این رابطه نگه می‌دارند و چه عوامل منطقی باعث می‌شوند در کنار او بمانید. یادتان نرود با وارد شدن به یک رابطه عاطفی ما نوعی آزمون و خطا را آغاز می‌کنیم و اگر نمی‌توانید بعد از به خطا رسیدن آزمون‌تان از چنین رابطه‌ای دل بکنید، بهتر است هرگز به آن وارد نشوید.
منبع:مجله سیب سبز




[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

دوستش دارم،نمی‌توانم ترکش کنم دوستش دارم،نمی‌توانم ترکش کنم


ادامه مطلب ...