دروغگویی، برای همیشه کات
برخی از ما مدام به هم دروغ میگوییم، در مورد چیزهایی دروغ میگوییم که اگر راستش را هم بگوییم، اتفاق ناخوشایندی پیش نمیآید. مردی میگفت: «همسرم مدام مرا متهم به دروغگویی میکند و میگوید به تو و حرفهایت اعتمادی ندارم، البته حق را به او میدهم. آنقدر دروغ از من شنیده است که دیگر اگر روزی حقیقت مطلبی را هم بگویم، تصور میکند واقعیت ندارد و من دوباره دروغ دیگری به او گفتهام.»
دروغگویی و پنهانکردن اصل واقعیت، یکی از بزرگترین اشتباهات رفتار بشری بویژه در محیط خانواده است. نخستین دروغی را که گفتید به یاد بیاورید. بیشک دلهره و نگرانی امانتان را بریده بود و ترس از افشای آن، مدام تنتان را میلرزاند و احساس ناراحتی و خجالت داشتید؛ اما وقتی برای بار دوم دروغ گفتید دیگر چون قبل اندوهی احساس نمیکردید و کمتر خجالت میکشیدید. دروغگویی هم مثل بسیاری دیگر از خصوصیات اشتباه، برای بار اول و دوم اندکی سخت و دشوار است، اما به مرور زمان، امری عادی و تکراری میشود تا جایی که ممکن است بدون دلیل مشخصی دروغ بگوییم فقط به این دلیل که به این خصلت ناپسند عادت کردهایم. با اندکی تامل بیتردید به این مهم اذعان خواهید کرد که از آن دروغ اول تا آخرین دروغ، چقدر حرفهایتر عمل میکنیم و هر روز بیش از دیروز، ماهرانهتر دروغمان را به عنوان واقعیت به اطرافیانمان بیان میکنیم، جالبتر آن که گاه، خود نیز دروغمان را باور داریم!
این عادت نامطلوب، گاه باعث تکدر خاطر و غم نزدیکترین افراد زندگی مان میشود و گاه نیز، زندگی را تا مرز تلخی همیشگی به پیش میبرد و این عادتی است که اصلا مساعد حال هیچ کس نیست. دروغ گفتن و شنیدن همیشه ناپسند بوده و هست و موجب بروز آسیبها و مشکلاتی خاص در فرد و اطرافیانش میشود که کمترین آن تجربه مدام حس شک و سوءظن و از بین رفتن اعتماد بین افراد است. وقتی با یکی از دوستانتان قصد دارید برای تماشای فیلم مورد علاقهتان به سینما بروید، چه لزومی دارد به خانوادهتان بگویید در منزل یکی از دوستان صمیمیتان مهمان هستید، بهتر است روی دیگر این قضیه را هم از نظر بگذرانید، اگر یکی از اقوامتان شما را در سینما ببیند، اگر اتفاق ناخوشایندی چون تصادف برایتان پیش آید و هزاران امای دیگر اتفاق افتد و دروغ شما برملا شود، چه خواهید کرد؟ بیشک تقلای بسیار شما برای جلب اعتماد اطرافیانتان همیشه به در بسته خواهد خورد؛ زیرا آنها شما را فردی دروغگو و بیاعتماد شناختهاند. جلب اعتماد و بازسازی آن، مدتها زمان میبرد که حتی ممکن است هیچ وقت هم حاصل نشود.
بنابراین از هم اکنون تصمیم بگیرید و با خود قرار بگذارید که در سال جدید صداقت را جایگزین دروغگویی کنید، به هر روش مفیدی متوسل شوید تا بتوانید این عادت نامطلوب را از خود دور کنید. با مقابله با دروغگویی میتوانید سلامت روان خود و اطرافیانتان را ضمانت و زندگی شاد و آرامی را تجربه کنید.
حسادت، آتشی همیشه شعلهور
دوستی میگفت: چند ماهی است با همسرم دعوا و مشاجره داریم. روزگاری از من سیاه کرده که بیا و ببین، آن هم برای چی؟ مسافرت عید! مرا با همسر دوستش که تاجری بنام است مقایسه میکند و میگوید: «نمیخواهم پیش دوستم کم بیاورم. تو باید امسال مرا به خارج از کشور ببری تا به او ثابت کنم کمتر از او نیستم و میتوانم مسافرتهای خارج از کشور بروم»؛ این جمله، کلام تکراری هر شب همسرم است، خسته از شنیدن آنم، اما چه کنم که به هیچ وجه کوتاه نمیآید.
حسادت و چشم و همچشمی، مسابقه بدون خط پایان افرادی است که اعتماد به نفس پایینی دارند و هرگز راضی به آنچه هستند، نمیشوند. آنان به در و دیوار میزنند تا با شبیه شدن به دیگران، اندکی از ضعفها و ناتواناییهای خود را پوشش بدهند و فقط با تقلید و دنبالهروی از دیگران و همرنگ آنان شدن است که میتوانند اندکی آرام شوند و از خود ترسناک واقعیشان فرار کنند. این خصلت در همه حال، شرایط مساعدی را نصیب صاحبش نمیکند و گاه حتی با کشاندن پای دیگران به ماجرا، آنان را نیز درگیر و مستاصل میسازد؛ بسان زن و شوهری که مثال آن در بالا ذکر شد. حسادت به دیگران، بسان چاهی است که هیچ گاه پر نمیشود و چشم و همچشمی همچون مسابقهای است که نقطه پایان ندارد. وقتی چشمانمان به دنبال داشتههای دیگران باشد هرگز نمیتوانیم بر خودمان، زندگی و داشتههایمان متمرکز شویم، زیرا بعد از هر خریدی، مهمانی، مسافرتی و... به دنبال آن خواهیم بود که دیگران چه کردهاند و ما چه کردهایم؛ آن وقت است که برای این حس مخرب و زیادهخواه که هرگز هم اقناع نمیشود، خودمان و خانوادهمان را آزار خواهیم داد چون دیگران بهتر از ما خرید کردهاند، مهمانی گرفتهاند، بودهاند و خوش گذراندهاند.
در سال جدید با خودتان قرار بگذارید، عادت بد چشم و همچشمی را برای همیشه از زندگی، رفتار، فکر و هیجانتان پاک کنید. بپذیرید آواز دهل شنیدن از دور خوش است و هر آن چیز خوشایند زندگی دیگران، آنقدرها هم نمیتواند برای شما و زندگیتان مطبوع و مثمرثمر باشد، پس سعی کنید از شرایط موجود و داشتههایتان نهایت لذت را ببرید و به این باور برسید که هر قدر به دنبال شادی باشید که آن را نمیشناسید. هرگز لذت دستیابی آن هم برایتان خوشایند و مفرح نخواهد بود. بهتر است چشم از داشتههای دیگران برگیرید و در اندازههای خود طلب کنید تا از زندگی و لحظات خوش با هم بودن، نهایت بهره و لذت را ببرید.
اعتمادی همیشه بر باد رفته
مادری میگوید: فرزند نوجوانم، شبها تا دیروقت بیدار است و با تلفن همراهش پچ پچ حرف میزند. با کی، نمیدانم؟ چه میگوید، نمیدانم؟ بسیار زیرک است و اجازه نمیدهد من کارهایش را تعقیب کنم و سر از کارش درآورم و...
زنی میگوید: همسرم اجازه نمیدهد به تلفن همراهش دست بزنم، این رفتار او باعث شده گمان کنم، موضوع مهمی است که او نمیخواهد من از آن مطلع شوم، شک به هیچ چیزی نبردهام جز وجود نفر سوم در زندگیام ...
درست است که دوره زمانه بد شده اما به این معنا نیست که نسبت به همه چیز و همه کس دودل باشید و به سبب آن خود و دیگران را اذیت کنید. بیاعتمادی و سوءظن بسیار، به شکلگیری زنجیره درهمتنیدهای از افکار منفی منجر میشود که به موجب آن، ممکن است فرد مرتکب رفتارهایی شود که چندان مناسب شرایط موجود نباشد و اوضاع را وخیمتر کند.
بپذیرید شک چون موریانهای است که آرام آرام و بسیار خاموش درونتان را میجود و حتی میتواند به ویرانی زندگی شخصی و خانوادگی بینجامد. پس در سال جدید با خود عهد ببندید اندکی از حساسیتهای افراطی و گاه بیدلیل خود بکاهید. سعی کنید تا اطمینان از مطلبی پیدا نکردهاید، فقط به صرف یک گمان که ممکن است باطل و پوچ باشد، پیش نروید و اطرافیانتان را قضاوت نکنید. اگر متوجه معنای رفتارهای اطرافیان خود نمیشوید، به جای درگیری و خودخوری، با جملاتی که بوی جیمز باند بودن و کنجکاوی نمیدهد، علت رفتارها را پرسش کنید و او را از مطلبی که نگرانتان کرده، مطلع سازید. ممکن است با شفافسازی موضوع از جانب او رفع شک کنید. از سوی دیگر، از این پس سعی کنید عینک بدبینی را از چشمانتان بردارید و خوشبینانه به مسائل نگاه کنید تا اعتماد خود را برای هیچ و پوچ مخدوش نسازید.
امان از ارتباطات جدید
عجب دنیایی شده؛ هر کس گوشهای از اتاق نشسته، سر به پایین و رو به یک گوشی آخرین سیستم مجهز به اندروید، بیتفاوت به همه کسانی که در اطرافشان نشستهاند، نفس میکشند، نگاهشان میکنند، صدایشان میکنند، لبخند میزنند و از همه مهمتر واقعیت موجود و لحظهایشان کاملا آشکار است و... تنها دل به صفحه تلفنهمراه خوش کردهاند و با افراد دنیای مجازی که حتی نگاه و خندهشان گرافیکی و تصنعی است، ارتباط برقرار میکنند و روز را شب و شب را روز میکند! آری واقعیت خانوادههای امروز ایرانی همین است، فرزندان همیشه پنهان در اتاق و همسران همیشه ساکت و خموش در کنار هم!
البته این تنها جلوه به ظاهر زیبایی از این رفتار است در روی نازیبای آن، حرفهایی از جنس شلاق است که هر ضربه آن قلب و روان هر آدمی را چنان خراش میدهد که هیچ مرهمی مسکنش نمیشود. این روزها بهواسطه شبکههای اجتماعی، به طرقی بسیار ساده و ارزان، خوشبختی سالها زندگی مشترک و احساس تعلق بسیاری از زوجین بر باد و حرمت فرزند و والدی زیر سوال رفته است.
اندک نشنیدهایم و ندیدهایم که مردی بهجای ارتباط و همکلام شدن با همسر، با زنانی تنها به این بهانه که همکارش هستند، ساعتها بگو و بخند میکند، فیلم و عکس میفرستد، لطیفه تعریف میکند و...؛ و گاه حتی برای همین ارتباطات مد شده اینترنتی، پیامکی یکشبه پشت پا به یک عمر زندگی با همسر زده و در پی کسی دوان دوان دویدهاند که بایدی برای وجود او در زندگیشان نبوده است؛ یا دختر/ پسری که با دوستان دانشگاه گروه تشکیل دادهاند و هر سخنی را کلام میکنند و هر چیز نادیدنی را با هم به تماشا مینشینند و...
استواری هر رابطه، به مقدار اندکی هم شده، نیازمند احترام به حقوق یکدیگر است. حال این ویژگی در چاردیواری خانواده اهمیت و نقش بسزایی دارد. وفاداری و حفظ حرمت خانواده خصیصهای زیباست که باعث استحکام روابط درون خانوادگی میشود. بیایید در سال آینده، این سبک اشتباه زندگیمان را سروسامان دهیم؛ سعی کنیم به زمان حضور در جمع خانواده، از کادر خانه خارج نشویم و فرصت با هم بودن را به اندک بهایی نفروشیم، ذهنمان را صرفا مشغول خانوادهمان کنیم. با هم باشیم و از با هم بودن نهایت لذت را ببریم.
خط قرمز بر رفیقبازیهای شبانهروزی
فرق نمیکند هر کدام از اعضای این خانواده به فکر خودشان هستند، هر کدامشان با یک یا چند نفر از دوستانشان بیرون میروند و تا پاسی از شب بیرون از خانه میمانند، روزهای تعطیل هم هر یک برنامهای برای خود دارند و تا غروب خبری از هم نمیگیرند، میگویند همسر و فرزندانم دوست ندارند با دوستان من معاشرت کنند پس من مجبورم تنها بدون آنها بروم.
وجود دوستان خوب، از جمله خوشایندترین اتفاقات در زندگی هر فردی است، اما اگر حضور همین دوستان باعث وابستگی افراطی افراد به یکدیگر شده تا بدانجا که حضور پررنگ در خانواده هیچ انگاشته شود، قطعا این وضع نه تنها مساعد نیست بلکه بسیار مخرب و آسیب زاست. در سال جدید بهتر است تکانی به خودمان بدهیم و دوباره معنای ازدواج را از نظرمان بگذرانیم. ازدواج چیزی نیست جز پذیرش تعهد و مسئولیت، با هم بودن، همدلی و مکمل بودن. درست است ما باید با کسان دیگری جز همسرمان هم ارتباط داشته باشیم اما هرگز این بدان معنا نیست که حد و مرز رابطههایمان را ندانیم و بیقاعده پیش برویم. اگر ما چنین کنیم قطعا از فرزندانمان هیچ انتظاری نمیتوانیم داشته باشیم که مانند ما رفتار نکنند، آنها از ما الگو گرفتهاند و عین ما رفتار خواهند کرد. پس تا دیر نشده، با خانوادهتان قرار ملاقاتی بگذارید و راجع به دایره ارتباطاتتان صحبت کنید. قرار نیست روی همه دوستانتان خط بکشید یا حریم خصوصی یکدیگر را بسیار محدود کنید، بلکه لازم است ارتباطاتتان را قانونمند کنید به گونهای که همیشه خانواده در صدر اولویت شما قرار داشته باشد و فقط اوقات فراغت شخصیتان محدود به ارتباط به دوستان شود. اگر شما چنین رفتار کنید، قطعا فرزندانتان هم مطیع قرارداد شما خواهند شد.
خداحافظی با خشونت
وقتی عصبانی میشود خون جلوی چشمش را میگیرد، هیچ نمیبیند و هیچ نمیشنود، با همه کس و همه چیز بدرفتاری میکند، وسایل خانه را پرت میکند، فقط داد و فریاد میکند، از ترس آبرویمان فقط سعی میکنم او را به آرامش دعوت کنم تا شاید آرام و قرار بگیرد...
خشم هیجانی پیچیده و واکنشی طبیعی به ناکامی، بدرفتاری و احساس شکست است. همه ما آن را به گونهای در طول زندگیمان لمس و تجربهاش کردهایم. اگر چه خشونت بخشی از زندگی است و باعث تخلیه تلاطمات درونی میشود، اما گاه نیز اثری معکوس داشته و ممکن است باعث سلب آرامش فرد یا اطرافیانش شود. به همین دلیل لازم است در سال جدید، خشونتتان را کنترل و راههایی برای مهار آن پیدا کنید. مثلا، سعی کنید دائم به خودتان یادآوری کنید که در حالت عصبانیت چیزی نگویید، تصمیمی نگیرید و واکنشی عجولانه نشان ندهید. سکوت کردن را تمرین کنید یا تا زمانی که به آرامش نرسیدهاید، خودتان را سرگرم فعالیتی بیخطر کنید.
لوکس و تجملاتی و مصرفگرا
وقتی وارد خانه میشوی، انگشت حیرت به دهان میگیری؛ نمونهای از هر آنچه در بازار و لوازمفروشیهای لوکس دیدهای، حتما اینجا هم تماشا خواهی کرد!
مبلمان استیل با آخرین رنگ و مدل سال، تلویزیونی به اندازه پرده سینما اما از نوع خانگیاش، ظروف کریستال قدیم و قیمتی داخل بوفه، فرشهای ابریشمی هماهنگ با کاغذ دیواری، پردههایی با والونهایی بینظیر و... این چیدمان فقط بخشی از خانه است. آنورتر پشتی و سماور منقلی و یک گبه به چشم میخورد که حال و هوای قدیمترها را در خاطرات زنده میکند، اما اتاق بچهها هم برای خود شهر کوچکی است، از اسباببازیهای گرانقیمت گرفته تا فرش و پردههای کارتونی که زیبایی اتاق کودک را دو صد چندان کرده است...
اما براستی، در این خانههای موزهای شکل، چگونه میتوان راحت و با خاطری آسوده زندگی کرد، دست و دلی نلرزاند و مدام نگران حرکت در خانه نبود!
داشتن سلیقه و طراحی دکور زیبا برای خانه، بسیار خوب است، اما به دنبال تجمل و خریدهای لوکس و گرانقیمت بودن، امری پسندیده و شایسته نیست. در فضای خانه قرار است ساعاتی را در کنار عزیزانتان بخوبی بگذرانید، بگویید و بخندید، نه این که تمام مدت حواستان را به حرکت خود و فرزندانتان معطوف کنید، یا برای طراحی آن نقشه بکشید و مدام ژورنالهای جدید و قدیم داخل و خارج از کشور را از نظر بگذرانید تا بتوانید چیدمان و تغییر دکوراسیون زیباتری داشته باشید. لطفا رها شوید!
در سال جدید از هر آنچه محصورتان میکند، رها شوید. سادگی و ساده بودن را هدف جدیدتان کنید و بپذیرید آرامش خانه در گرو لوازم لوکس و طراحی مدرن یا سنتی خانه و اتاقهایتان نیست. بپذیرید هر چه قدر سادهتر زندگی کنید، لذتهای خوشایند و عمیقتری را تجربه خواهید کرد. سعی کنید بهجای لوکس و مجلل کردن فضای خانه، آن را به جایی برای آرامش و تسکین، دوست داشتن و دوست داشته شدن، لذت بردن و خوش بودن مبدل سازید.
کینههای شتری، پر!
سالهاست خانه پدریام نمیآید، فقط به این دلیل که یک بار پدرم از سر بیحوصلگی به او بیتوجهی کرده است، از آن روز است که مدام در گوشم زمزمه میکند پدرت حرمت مرا نگاه نمیدارد من هم پا به مکانی نمیگذارم که ارزشم را لگدمال کنند، بهانه پشت بهانه میآورد، کینه آن کار پدرم را به دل گرفته و به هیچ صراطی مستقیم نمیشود...
در مواجهه با برخی از افراد ممکن است کلام و رفتاری رد و بدل شود که مطابق میل آدمی نباشد، برخی از کنار آنها بیتفاوت میگذرند، اما برخی آنقدر مساله را کش میدهند، دنبال حرف و حدیث میگردند و به هیچ وجه حاضر به مصالحه نمیشوند که در نهایت خشمشان به کینه تبدیل میشود آن هم کینه شتری!
این وضع نه تنها خوشایند خود فرد نیست، بلکه گاه به رنج و عذاب اطرافیان هم منجر میشود. در سال جدید، کینهها را بشویید، مغز و دلتان را غسل تطهیر کنید و برخیزید برای گذشت و فداکاری. میتوانید کینهتان را روی کاغذی با تمام جزئیات بنویسید و روزی چند بار آن را بخوانید تا از میزان حساسیتتان به آن مطلب کمتر شود یا آن که نوشتهتان را به جوی آبی بیندازید تا کینهتان را بشوید و با خود به فاصلههای دور ببرد.
ایرادگیری ممنوع
میترسم با مادرم صحبت کنم، همه کارهای مرا زیر ذرهبین میگذارد، از هر حرف و رفتارم ایراد میگیرد، این موضوع باعث شده همیشه نگران و ناراحت باشم.
این مشکل بسیاری از اعضای خانواده است. گاه همسران و گاه فرزندان خانواده را درگیر میکند. ایرادگیریهای مدام، باعث میشود فرد اعتماد به نفس خود را از دست بدهد و توانایی بالقوه خود را ناچیز و کوچک بشمارد. قرار بگذارید در سال جدید، اطرافیانتان را آن گونه که هستند با تمامی نقاط ضعف و قوتشان، بیهیچ قید و شرطی بپذیرید و دوستشان داشته باشید. اگر فکر میکنید چیزی برای گفتن هست، سعی کنید آن را با کلامی شیرین و در عین احترام قائل شدن، بموقع و در جای خود بیان کنید تا کمتر آسیبزا و ناراحتکننده به نظر آید.
غم و غصه، هرگز
همسرم آنقدر غرق گذشتههای تلخ است و زندگی آن روزهایش را مرور میکند که دیگر نه تنها رمقی برای خودش باقی نگذاشته، بلکه من و فرزندانم را نیز افسرده و خسته کرده است، خانه همیشه بیروح و کسالتآور است، بوی رخوت و مردگی، هیچ انرژی برای ما باقی نگذاشته است و...
همین امسال با خودتان قرار بگذارید که دیگر هرگز اجازه نخواهید داد اندوه بسیار بر دلتان سنگینی کند و رخوت و سستی بر زندگیتان حاکم شود. اگر لازم است نزد پزشک بروید و گرنه بهترین راه مقابله یا کنترل افسردگی، تغییر سبک زندگی و برنامهریزی برای هر لحظه از زندگیتان است. از تغییرات بسیار کوچک شروع کنید تا آرام آرام بتوانید به تغییرات بزرگ و مهم در زندگیتان هم برسید. چه اشکالی دارد برای مدتی هم شده مسیر رفت و آمدتان را تغییر دهید، به مکانهایی سر بزنید که تاکنون به آنجا نرفتهاید، غذاییهایی را سرو کنید که پیشتر از این امتحانشان نکردهاید، دکور خانهتان را عوض کنید، مدل مو و نحوه پوششتان را تغییر دهید و...
چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
548