جام جم سرا: اغلب کسانی که روزنامه هم میخوانند نزدیکشان که میشوید، با نگاهی به شما خیره میشوند که پیش خود میگویید چه اشتباهی کردم به روزنامهاش نگاه کردم! همه اینها و یک سری رفتارهای دیگر، باعث شده است که این شهر یا مردمانش را بیحال و بیرمق نشان دهد. من فکر میکنم ما اکنون بیشتر شبیه یک سنگ سرد شدهایم که با هیچکسی در این شهر امکان جوشش نداریم و نمیخواهیم داشته باشیم. در ذهن دارم زمانهایی را که با افرادی، سعی بر تعامل داشتهام اما متاسفانه افراد نمیخواهند به هم اعتماد کنند یا وقتش را ندارند که این موضوع امکانش کم است یا دوست ندارند که به یک نفر اعتماد کنند.
اغلب این زمانها که در مترو هستم، شاهد دستفروشانی هستم که هیچ ساماندهی در آنها به وجود نیامده است که این موضوع هم یکی از ناراحتیهای من در طول نشستن در مترو است. افکارم را اگر بخواهم به خوبی شرح دهم، باید بگویم که فکر میکنم افراد جامعه ما در نظر دارند که اگر شده با هر وسیلهای یا هر رفتاری، از جامعه و مردم آن به دور باشند. این موضوع را زمانیکه وارد مترو یا دیگر مکانهای عمومی میشوید، به خوبی درک میکنید.
افراد معمولا یا در حالت خواندن هستند یا موزیکی را گوش میدهند، یا طوری رفتار میکنند که اصلا فرد دیگری را در آن زمان نمیبینند. اما موضوعی که فکر میکنم هنوز در جامعه ما جدی گرفته نشده است، موضوع خشونت است که هر روز هم فراگیرتر شده و هم خسارت آن بسیار زیاد دیده میشود. زمانهایی که در عبور و مرور هستیم و بهویژه اوقاتی که اوج شلوغی است، بارها دیدهایم که مردم نسبت به هم تا چه حد بیحوصله و زود رنج هستند. خدا نکند پای شما اشتباهی روی پای فرد دیگری قرار گیرد، آن موقع است که صداها بر فراز آن مکان، بلند میشود و اعتراضها نسبت به عملی که صورت گرفته است، شنیده میشود. خشم را امروز در شهرمان غالب میبینم. خیلی وقتها هست، جاهایی که میروم، میبینم که کسی با فرد دیگر درحال کتککاری است. مشاهده چنین صحنهای اصلا جالب نیست البته همیشه به این موضوع فکر میکنم و آن را در نظر دارم که این جامعه و موضوعاتی که امروز در شهر ما جاری است، به سختی قابل تغییر خواهد بود و اوقاتی نیز این فکر در من به وجود میآید که امکان تغییر مثبت در روابط شهروندان با یکدیگر حدود صفر است زیرا اینگونه داریم بزرگ میشویم و اینگونه بچههای دیگر دارند بزرگ میشوند و همه این موضوعات رایج بهعنوان ارزش در آنها نهادینه خواهد شد. (مهسا ابهری - مترجم/شهروند)
ماجرای عبور و فرود از دره رغز در عمق 200 متری از سطح زمین و گذر از آبشارهای آن توسط تیمی ماجراجو و درهنورد
رَغَز را «رَقِز» یا رَغِّز» هم میخوانند؛ درهای که از دوران قدیم به خاطر وجود آب در آن، مورد توجه مردمان محلی بود. هنوز هم روستاییان منطقه از آب خروجی این دره برای کشاورزی استفاده میکنند، اما ورود به این دره و شکل داخلی آن برای مردم محلی به دلیل وجود آبشارهای بلند در ابتدا و انتهای آن مقدور نبوده و شکل داخلی دره و عوارض طبیعی آن همیشه معمایی بزرگ برای مردم محلی به وجود آورده بود تا اینکه در دهه 70، کوهنوردان دارابی با تجهیزات خاص کوهنوردی و طناب و میخ و کارابین، از اولین آبشارهای بالای دره فرود رفته و به کف آن وارد شده و با پشت سر گذاشتن آبشارهای متعدد داخل آن، بالاخره از انتهای آن خارج شدند و در نهایت معمای دره رغز و بهشت گمشده داخل آن در همان سالها برای کوهنوردان آشکار میشود. در این سفر ما هم میخواهیم همین مسیر را برای کشف و مشاهده زیبایی این دره طی کنیم.دره خطر
بارها تعریفش را از کوهنوردان شهر داراب شنیده بودم این دوستان، آبشارهای متعدد و گذرگاههای زیبای دره رغز را چنان توصیف میکنند که با شنیدنش، دل هر ماجراجویی برای رفتن به آنجا میتپد. مثل خود ما که پس از شنیدن این توصیفات، دل به راه دادیم تا به این تنگه یا دره در «فسارود» در 30 کیلومتری شمال شهر داراب استان فارس برویم.پیش به سوی فرود
تهران را به قصد شیراز برای همراه شدن با «فرشید روزیطلب» و دیگر دوستانش که از درهنوردان زبده شیراز هستند، ترک میکنیم تا برنامه سفر سه روزهمان برای فرود به دره رغز را عملی کنیم. روز اول برنامه را به پیمایش مسیر تهران، شیراز، داراب با اتوبوس اختصاص دادهایم که خود برنامهای طاقتفرساست و بیش از 1300 کیلومتر جادهای اسـت. پس از رسیدن به شیراز به سمت داراب میرویم؛ تقریباً بعد از سه ساعت رانندگی به منطقهای به نام «فسارود» میرسیم که 30 کیلومتر تا شهر داراب (از جاده ششده) فاصله دارد. اینجا و از کنار جاده، دره به خوبی پیداست؛ شکاف عمیقی در کوه مقابل که چقدر با ابهت و هیجانانگیز اسـت.
عمق رغز
از انتهای دره که به بالا نگاه میکنیم، دیوارههای عمودی آن را میبینیم که به ارتفاع 200 متر هستند. اینجا هیچ راه فراری وجود ندارد. وقتی از اولین آبشار فرود رفتی باید تا آخرین آبشار پیش بروی تا از دره خارج شوی. برای همین هم قبل از فرود از اولین آبشار، باید فکر همهچیز را کرده باشید.
پرش در حوض
در دره رغز آبشارهای کوتاه و بلند بسیاری وجود دارد که برای عبور از آنها باید از تجهیزات فنی ویژه مانند طناب و میخ و کارابین استفاده کرد. برخی از این آبشارها حوضچههای عمیق خوبی دارند که امکان پریدن در آن نیز وجود دارد. البته پریدن در این حوضچهها خطراتی مثل شکستن استخوانها دارد و باید بسیار مراقب بود که به صخرههای اطراف برخورد نکرد.
دیدار با آبشار
وارد دره میشویم، اولین حوضچه آب با عمق کم 50 سانتیمتری و دیوارههای عمودی دره به ما خوشآمد میگویند. بعد از گذشتن از مناطق سرسبز و نیزاری که گهگاهی در آنها آب تا بالای زانو میرسد، به حوضچههای بعدی میرسیم. هرچه جلوتر میرویم، عمق حوضچهها به ترتیب زیاد و زیادتر میشوند. بچههای تیم نیز با روشهای مختلفی از آنها عبور میکنند؛ برخی از حوضچهها را باید از بالایشان عبور کرد و برخی دیگر را باید شیرجه زد و برخی را هم که دارای پرتگاه یا آبشار بلند و خطرناکی هستند، باید با طناب کوهنوردی فرود رفت. در تمام این مراحل باید مراقب بود تا به سنگ یا صخرهای برخورد نکنیم.خروج از دره
از حوضچه عمیق که خارج می شویم، دره به شدت باز شده و نور کامل خورشید بر کف آن میتابد. این تقریباً نشانه آن اسـت که به انتهای دره نزدیک میشویم. در یکی از آبشارهای انتهایی این دره بعد از آبشار جام، سنگ لوح یادبودی قرار دارد که مربوط میشود به حادثه غرق شدن دو نفر از کوهنوردان داراب در حوضچه کف آن. اینجا جایی اسـت که خطرات دره خود را نشان داده و کوهنوردان دارابی روی خوش آن را ندیدهاند. بعد از ادای احترام به جان باختگان این حادثه، ادامه مسیر را در پیش میگیریم تا به سمت انتهای دره برویم.
جام بلند بالا و پایان داستان
آبشار جام که تصویر آن را در بالا میبینید، یکی از زیباترین و تاریکترین بخشهای دره رغز اسـت. دره در اینجا چنان به عمق زمین وارد شده که نور به کف آن نمیرسد و دیوارههای دره چنان در پیچوخمشان به بالا میروند که گویی این بخش از دره در دل غاری عبور میکند. آخرین آبشار دره رغز را هم در عکس سمت راست میبینید که چیزی در حدود 25 متر ارتفاع دارد. وقتی از این آبشار فرود میروی، تازه میفهمی که دره تمام شده و باید لوازمت را در کوله پشتی بچینی و کمکم از دره خارج شده و به آفتاب سلامی دوباره کنی.
ماجرای عبور و فرود از دره رغز در عمق 200 متری از سطح زمین و گذر از آبشارهای آن توسط تیمی ماجراجو و درهنورد
رَغَز را «رَقِز» یا رَغِّز» هم میخوانند؛ درهای که از دوران قدیم به خاطر وجود آب در آن، مورد توجه مردمان محلی بود. هنوز هم روستاییان منطقه از آب خروجی این دره برای کشاورزی استفاده میکنند، اما ورود به این دره و شکل داخلی آن برای مردم محلی به دلیل وجود آبشارهای بلند در ابتدا و انتهای آن مقدور نبوده و شکل داخلی دره و عوارض طبیعی آن همیشه معمایی بزرگ برای مردم محلی به وجود آورده بود تا اینکه در دهه 70، کوهنوردان دارابی با تجهیزات خاص کوهنوردی و طناب و میخ و کارابین، از اولین آبشارهای بالای دره فرود رفته و به کف آن وارد شده و با پشت سر گذاشتن آبشارهای متعدد داخل آن، بالاخره از انتهای آن خارج شدند و در نهایت معمای دره رغز و بهشت گمشده داخل آن در همان سالها برای کوهنوردان آشکار میشود. در این سفر ما هم میخواهیم همین مسیر را برای کشف و مشاهده زیبایی این دره طی کنیم.دره خطر
بارها تعریفش را از کوهنوردان شهر داراب شنیده بودم این دوستان، آبشارهای متعدد و گذرگاههای زیبای دره رغز را چنان توصیف میکنند که با شنیدنش، دل هر ماجراجویی برای رفتن به آنجا میتپد. مثل خود ما که پس از شنیدن این توصیفات، دل به راه دادیم تا به این تنگه یا دره در «فسارود» در 30 کیلومتری شمال شهر داراب استان فارس برویم.پیش به سوی فرود
تهران را به قصد شیراز برای همراه شدن با «فرشید روزیطلب» و دیگر دوستانش که از درهنوردان زبده شیراز هستند، ترک میکنیم تا برنامه سفر سه روزهمان برای فرود به دره رغز را عملی کنیم. روز اول برنامه را به پیمایش مسیر تهران، شیراز، داراب با اتوبوس اختصاص دادهایم که خود برنامهای طاقتفرساست و بیش از 1300 کیلومتر جادهای اسـت. پس از رسیدن به شیراز به سمت داراب میرویم؛ تقریباً بعد از سه ساعت رانندگی به منطقهای به نام «فسارود» میرسیم که 30 کیلومتر تا شهر داراب (از جاده ششده) فاصله دارد. اینجا و از کنار جاده، دره به خوبی پیداست؛ شکاف عمیقی در کوه مقابل که چقدر با ابهت و هیجانانگیز اسـت.
عمق رغز
از انتهای دره که به بالا نگاه میکنیم، دیوارههای عمودی آن را میبینیم که به ارتفاع 200 متر هستند. اینجا هیچ راه فراری وجود ندارد. وقتی از اولین آبشار فرود رفتی باید تا آخرین آبشار پیش بروی تا از دره خارج شوی. برای همین هم قبل از فرود از اولین آبشار، باید فکر همهچیز را کرده باشید.
پرش در حوض
در دره رغز آبشارهای کوتاه و بلند بسیاری وجود دارد که برای عبور از آنها باید از تجهیزات فنی ویژه مانند طناب و میخ و کارابین استفاده کرد. برخی از این آبشارها حوضچههای عمیق خوبی دارند که امکان پریدن در آن نیز وجود دارد. البته پریدن در این حوضچهها خطراتی مثل شکستن استخوانها دارد و باید بسیار مراقب بود که به صخرههای اطراف برخورد نکرد.
دیدار با آبشار
وارد دره میشویم، اولین حوضچه آب با عمق کم 50 سانتیمتری و دیوارههای عمودی دره به ما خوشآمد میگویند. بعد از گذشتن از مناطق سرسبز و نیزاری که گهگاهی در آنها آب تا بالای زانو میرسد، به حوضچههای بعدی میرسیم. هرچه جلوتر میرویم، عمق حوضچهها به ترتیب زیاد و زیادتر میشوند. بچههای تیم نیز با روشهای مختلفی از آنها عبور میکنند؛ برخی از حوضچهها را باید از بالایشان عبور کرد و برخی دیگر را باید شیرجه زد و برخی را هم که دارای پرتگاه یا آبشار بلند و خطرناکی هستند، باید با طناب کوهنوردی فرود رفت. در تمام این مراحل باید مراقب بود تا به سنگ یا صخرهای برخورد نکنیم.خروج از دره
از حوضچه عمیق که خارج می شویم، دره به شدت باز شده و نور کامل خورشید بر کف آن میتابد. این تقریباً نشانه آن اسـت که به انتهای دره نزدیک میشویم. در یکی از آبشارهای انتهایی این دره بعد از آبشار جام، سنگ لوح یادبودی قرار دارد که مربوط میشود به حادثه غرق شدن دو نفر از کوهنوردان داراب در حوضچه کف آن. اینجا جایی اسـت که خطرات دره خود را نشان داده و کوهنوردان دارابی روی خوش آن را ندیدهاند. بعد از ادای احترام به جان باختگان این حادثه، ادامه مسیر را در پیش میگیریم تا به سمت انتهای دره برویم.
جام بلند بالا و پایان داستان
آبشار جام که تصویر آن را در بالا میبینید، یکی از زیباترین و تاریکترین بخشهای دره رغز اسـت. دره در اینجا چنان به عمق زمین وارد شده که نور به کف آن نمیرسد و دیوارههای دره چنان در پیچوخمشان به بالا میروند که گویی این بخش از دره در دل غاری عبور میکند. آخرین آبشار دره رغز را هم در عکس سمت راست میبینید که چیزی در حدود 25 متر ارتفاع دارد. وقتی از این آبشار فرود میروی، تازه میفهمی که دره تمام شده و باید لوازمت را در کوله پشتی بچینی و کمکم از دره خارج شده و به آفتاب سلامی دوباره کنی.