فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
بحث هاى نهج البلاغه درباره مخلوقات و نظام آفرینش متنوع اســت. قسمتى از آنها از نوع مطالعه در مخلوقات و آثار صنع و حکمت الهى اســت. گاهى نظام کلى آسمان و زمین را مطرح مى کند،گاه موجود معینى را مثلا «خفاش » یا «طاووس » یا «مورچه » را مورد مطالعه قرار مى دهد و آثار آفرینش یعنى دخالت تدبیر و توجه به هدف را در خلقت این موجودات ارائه مى دهد.
حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه در مورد زیبائی و شگفتی های خلقت طاووس در ضمن خطبه ای می فرمایند: و از شگفت انگیزترین پرندگان در آفرینش، طاووس اســت، که آن را در استوارترین شکل موزون بیافرید، و رنگ های پر و بالش را به نیکوترین رنگ ها بیاراست، با بال های زیبا که پرهای آن به روی یکدیگر انباشته و دُم کشیده اش که چون به سوی مادّه پیش می رود، آن را چونان چتری گشوده و بر سر خود سایبان می سازد.
موضوع طاووس یکی از موضوعاتی اســت که گروهی دربارهء آن ایجاد شبهه کرده اند، مخالفان که بیشتر از متجددین هستند،می گویند: علی بن ابی طالب از کجا طاووس را دیده بود که اینچنین آن را وصف می کند؟
گویا بادبان کشتی اســت که ناخدا آن را برافراشته اســت. طاووس به رنگ های زیبای خود می نازد، و خوشحال و خرامان دُم زیبایش را به این سو و آن سو می چرخاند، و سوی مادّه می تازد، چون خروس می پرد، و چون حیوان نرِ مستِ شهوت، با جفت خویش می آمیزد، این حقیقت را از روی مشاهده می گویم، نه چون کسی که براساس نقل ضعیفی سخن بگوید: اگر کسی خیال کند؛ «باردار شدن طاووس به وسیله قطرات اشکی اســت که در اطراف چشم نر حلقه زده و طاووس آن را می نوشد آنگاه بدون آمیزش با همین اشک ها تخم گذاری می کند»، افسانه بی اساس اســت.
طاووس، چون به خود بالنده مغرور راه می رود، دُم و بال هایش را برانداز می کند، پس با توجه به زیبایی جامه و رنگ های گوناگون پر و بالش قهقهه سر می دهد، امّا چون نگاهش به پاهای او می افتد، بانگی برآورد که گویا گریان اســت، فریاد می زند گویا که دادخواه اســت، و گواه صادق دردی اســت که در درون دارد، زیرا پاهای طاووس چونان ساق خروس دورگه (هندی و پارسی) باریک و زشت و در یک سوی ساق پایش ناخنکی مخفی روییده اســت.
بر فراز گردن طاووس به جای یال، کاکلی سبز رنگ و پر نقش و نگار روییده، و برآمدگی گردنش چونان آفتابه ای نفیس و نگارین اســت، و از گلوگاه تا روی شکمش به زیبایی وسمه یمانی رنگ آمیزی شده، یا چون پارچه حریر براق یا آیینه ای شفاف که پرده بر روی آن افکندند. در اطراف گردنش گویا چادری سیاه افکنده که چون رنگ آن شاداب و بسیار می باشد، می پنداری با رنگ سبز تندی در هم آمیخته اســت، در کنار شکاف گوش طاووس، خطی اســت باریک مانند سر قلم به سفیدی گل بابونه که در کنار سیاهی آن جلوه خاصی دارد، کمتر رنگی می توان یافت که طاووس از آن در اندامش نداشته باشد، یا با شفافیت و صیقل فراوان و زرق و برق جامه اش آن را جلای برتری نداده باشد.
موضوع طاووس یکی از موضوعاتی اســت که گروهی دربارهء آن ایجاد شبهه کرده اند، مخالفان که بیشتر از متجددین هستند،می گویند: علی بن ابی طالب از کجا طاووس را دیده بود که اینچنین آن را وصف می کند؟
«از شگفت انگیزترین پرندگان در آفرینش، طاووس اســت، که آن را در استوارترین شکل موزون بیافرید، و رنگ های پر و بالش را به نیکوترین رنگ ها بیاراست، با بال های زیبا که پرهای آن به روی یکدیگر انباشته و دُم کشیده اش که چون به سوی مادّه پیش می رود، آن را چونان چتری گشوده و بر سر خود سایبان می سازد.»
اینها گفته اند: در عربستان طاووس زندگی نمی کند تا علی آن را ببیند و وصف کند، از این جهت باید این خطبه را مجعول تلقی کرد، البته این گفته نیز مانند سایر گفته ها باطل اســت، و از روی بی اطلاعی و حدس و تخمین گفته شده اســت.
اولا از کجا معلوم اســت که در مکه و یا مدینه و یا منطقهء دیگری از حجاز و یا یمن که علی علیه السلام، در آنجا تردد داشت طاووس وجود نداشته اســت، و آن حضرت اصلا در مدت عمرش این حیوان زیبا را مشاهده نکرده باشد، مگر ممکن نیست که کسی طاووس را از جای دیگر به آنجا برده باشد؟
ابن ابی الحدید در شرح خودش در ذیل خطبه گوید: ممکن اســت امیرالمومنین علیه السلام، در مدینه این حیوان را ندیده باشد، اما در کوفه و عراق که از اطراف و اکناف دنیا برایش هدایا می فرستاندند طاووس را دیده اســت. اشخاصی که اینگونه اعتراض می کنند مقام و منزلت و موقعیت او را درک نکرده اند. علاوه بر اینها طاووس در اشعار عربی وارد شده اســت و اگر مردم عربستان با این حیوان بیگانه بودند چگونه آن را در اشعار خود ذکر می کردند؟
منابع:
- نهج البلاغه،خطبه 165
- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 9 ص 270
- مصادر نهج البلاغه، حسینی، عبد الزهراء، ص217
فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
بحث هاى نهج البلاغه درباره مخلوقات و نظام آفرینش متنوع اســت. قسمتى از آنها از نوع مطالعه در مخلوقات و آثار صنع و حکمت الهى اســت. گاهى نظام کلى آسمان و زمین را مطرح مى کند،گاه موجود معینى را مثلا «خفاش » یا «طاووس » یا «مورچه » را مورد مطالعه قرار مى دهد و آثار آفرینش یعنى دخالت تدبیر و توجه به هدف را در خلقت این موجودات ارائه مى دهد.
حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه در مورد زیبائی و شگفتی های خلقت طاووس در ضمن خطبه ای می فرمایند: و از شگفت انگیزترین پرندگان در آفرینش، طاووس اســت، که آن را در استوارترین شکل موزون بیافرید، و رنگ های پر و بالش را به نیکوترین رنگ ها بیاراست، با بال های زیبا که پرهای آن به روی یکدیگر انباشته و دُم کشیده اش که چون به سوی مادّه پیش می رود، آن را چونان چتری گشوده و بر سر خود سایبان می سازد.
موضوع طاووس یکی از موضوعاتی اســت که گروهی دربارهء آن ایجاد شبهه کرده اند، مخالفان که بیشتر از متجددین هستند،می گویند: علی بن ابی طالب از کجا طاووس را دیده بود که اینچنین آن را وصف می کند؟
گویا بادبان کشتی اســت که ناخدا آن را برافراشته اســت. طاووس به رنگ های زیبای خود می نازد، و خوشحال و خرامان دُم زیبایش را به این سو و آن سو می چرخاند، و سوی مادّه می تازد، چون خروس می پرد، و چون حیوان نرِ مستِ شهوت، با جفت خویش می آمیزد، این حقیقت را از روی مشاهده می گویم، نه چون کسی که براساس نقل ضعیفی سخن بگوید: اگر کسی خیال کند؛ «باردار شدن طاووس به وسیله قطرات اشکی اســت که در اطراف چشم نر حلقه زده و طاووس آن را می نوشد آنگاه بدون آمیزش با همین اشک ها تخم گذاری می کند»، افسانه بی اساس اســت.
طاووس، چون به خود بالنده مغرور راه می رود، دُم و بال هایش را برانداز می کند، پس با توجه به زیبایی جامه و رنگ های گوناگون پر و بالش قهقهه سر می دهد، امّا چون نگاهش به پاهای او می افتد، بانگی برآورد که گویا گریان اســت، فریاد می زند گویا که دادخواه اســت، و گواه صادق دردی اســت که در درون دارد، زیرا پاهای طاووس چونان ساق خروس دورگه (هندی و پارسی) باریک و زشت و در یک سوی ساق پایش ناخنکی مخفی روییده اســت.
بر فراز گردن طاووس به جای یال، کاکلی سبز رنگ و پر نقش و نگار روییده، و برآمدگی گردنش چونان آفتابه ای نفیس و نگارین اســت، و از گلوگاه تا روی شکمش به زیبایی وسمه یمانی رنگ آمیزی شده، یا چون پارچه حریر براق یا آیینه ای شفاف که پرده بر روی آن افکندند. در اطراف گردنش گویا چادری سیاه افکنده که چون رنگ آن شاداب و بسیار می باشد، می پنداری با رنگ سبز تندی در هم آمیخته اســت، در کنار شکاف گوش طاووس، خطی اســت باریک مانند سر قلم به سفیدی گل بابونه که در کنار سیاهی آن جلوه خاصی دارد، کمتر رنگی می توان یافت که طاووس از آن در اندامش نداشته باشد، یا با شفافیت و صیقل فراوان و زرق و برق جامه اش آن را جلای برتری نداده باشد.
موضوع طاووس یکی از موضوعاتی اســت که گروهی دربارهء آن ایجاد شبهه کرده اند، مخالفان که بیشتر از متجددین هستند،می گویند: علی بن ابی طالب از کجا طاووس را دیده بود که اینچنین آن را وصف می کند؟
«از شگفت انگیزترین پرندگان در آفرینش، طاووس اســت، که آن را در استوارترین شکل موزون بیافرید، و رنگ های پر و بالش را به نیکوترین رنگ ها بیاراست، با بال های زیبا که پرهای آن به روی یکدیگر انباشته و دُم کشیده اش که چون به سوی مادّه پیش می رود، آن را چونان چتری گشوده و بر سر خود سایبان می سازد.»
اینها گفته اند: در عربستان طاووس زندگی نمی کند تا علی آن را ببیند و وصف کند، از این جهت باید این خطبه را مجعول تلقی کرد، البته این گفته نیز مانند سایر گفته ها باطل اســت، و از روی بی اطلاعی و حدس و تخمین گفته شده اســت.
اولا از کجا معلوم اســت که در مکه و یا مدینه و یا منطقهء دیگری از حجاز و یا یمن که علی علیه السلام، در آنجا تردد داشت طاووس وجود نداشته اســت، و آن حضرت اصلا در مدت عمرش این حیوان زیبا را مشاهده نکرده باشد، مگر ممکن نیست که کسی طاووس را از جای دیگر به آنجا برده باشد؟
ابن ابی الحدید در شرح خودش در ذیل خطبه گوید: ممکن اســت امیرالمومنین علیه السلام، در مدینه این حیوان را ندیده باشد، اما در کوفه و عراق که از اطراف و اکناف دنیا برایش هدایا می فرستاندند طاووس را دیده اســت. اشخاصی که اینگونه اعتراض می کنند مقام و منزلت و موقعیت او را درک نکرده اند. علاوه بر اینها طاووس در اشعار عربی وارد شده اســت و اگر مردم عربستان با این حیوان بیگانه بودند چگونه آن را در اشعار خود ذکر می کردند؟
منابع:
- نهج البلاغه،خطبه 165
- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 9 ص 270
- مصادر نهج البلاغه، حسینی، عبد الزهراء، ص217