به گزارش جام جم سرا به نقل از ایرنا، دکتر سید حسن قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشورمان مهرماه در پیامی به هشتمین کنگره ملی و دومین کنگره بین المللی سکته مغزی عنوان کرد که سکته مغزی یکی از مهم ترین دلایل مرگ و میر و همچنین معلولیت در ایران است که متاسفانه سن بروز این عارضه در کشورمان نیز پایین تر از کشورهای دیگر است.
سکته مغزی آسیب عصبی حاد ناشی از اختلال خونرسانی به قسمتی از بافت مغز است که به علت انسداد رگ مغزی به وسیله یک لخته خونی و یا پارگی یکی از عروق تغذیه کننده آن قسمت از بافت مغز ایجاد می شود.
به بیان دیگر اگر خونرسانی به قسمتی از مغز مختل و متوقف شود٬ این قسمت از مغز دیگر نمی تواند عملکرد طبیعی خود را داشته باشد که این وضعیت را اصطلاحاً سکته مغزی می نامند.
سکته مغزی دومین علت مرگ و میر درجهان بعد از بیماری های قلبی و از اصلی ترین علل ناتوانی حرکتی، شناختی و عصبی هستند اما آمار دقیقی از وقوع سکته های مغزی در ایران وجود ندارد.
به گفته یک عضو انجمن علمی مغز و اعصاب ایران تخمین زده می شود که روزانه حدود 800 مورد سکته مغزی جدید در کشور روی می دهد.
عوامل مختلفی در ایجاد سکته های مغزی نقش دارند که این عوامل به دو بخش عوامل قابل کنترل و عوامل غیر قابل کنترل تقسیم می شوند. فاکتورهای ژنتیکی، اختلال خون، سن زیاد و بیماری های متابولیک از عوامل غیر قابل کنترل ایجاد سکته های مغزی هستند.
عواملی مانند پرفشاری خون، مصرف دخانیات به ویژه سیگار و قلیان، بیماری های قلبی مانند اختلالات در ریتم طبیعی و دریچه های قلب، افزایش کلسترول و چربی خون، افزایش قند خون، استرس و تنش های عصبی از عوامل قابل کنترل در ایجاد سکته های مغزی به شمار می آیند.
بسیاری از زنان فکر می کنند که سکته مغزی بیماری مخصوص مردان بوده و در زنان ایجاد نمی شود ولی این فکر نادرست است و آموزش علائم بروز سکته مغزی به زنان از اهمیت بالایی برخوردار است.
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت: آمارها در سال های اخیر بیانگر افزایش سه برابری بروز سکته مغزی در زنان جهان بین 35 تا 50 سال بوده و این در حالی است که این حادثه عروق مغزی در این محدوده سنی در مردان تغییری نکرده است واین زنگ خطری برای برای بیماران و پزشکان و مسئولین سلامت است.
دکتر قبایی افزود: زنان علاوه بر فاکتورهای شایع و مشترک بروز استروک با مردان، دارای عوامل خطرزای منحصر به فردی مانند بارداری، سردردهای میگرنی، مصرف قرص های ضد بارداری، مسمومیت بارداری ( پره اکلامپسی) و درمان های جایگزین هورمونی هستند که می تواند احتمال بروز سکته مغزی را در آنان افزایش دهد.
وی اظهار کرد: چاقی و اضافه وزن سرمنشا بسیاری از بیماری ها است که در کنار فشارخون بالا، چربی بالا، مقاومت به انسولین و دیابت می تواند زمینه بروز سکته مغزی را افزایش دهد. برخی از افراد وزنشان در محدوده طبیعی است اما از تجمع بافت چربی شکمی می رنج می برند و باید توجه داشت که درمان این نوع از چاقی بیش از کنترل وزن مهم است.
متخصص بیماری های مغز و اعصاب تصریح کرد: دور شکم بیش از 88 سانتی متر (چاقی سیبی شکل) و افزایش توده بدنی از عوامل مستعد کننده سکته مغزی در زنان است.
وی ادامه داد: کم تحرکی وعدم ورزش به همراه مصرف غذاهای آماده و فست فودها و همچنین افزایش مصرف سیگار و قلیان در بین زنان جوان منجر به افزایش عواملی چون فشار خون بالا، چربی خون و اضافه وزن و چاقی شده که احتمال بروز سکته های مغزی را افزایش می دهد.
قبایی اظهار کرد: ابتلای زنان به سکته مغزی به ویژه در سال هایی که در سن مولد جامعه قرار دارند، یک زنگ خطر برای جامعه پزشکی به ویژه در کشورهای صنعتی است و می طلبد تا در این زمینه با بررسی راهکارها و رهیافت های علمی زمینه پیشگیری از بروز این بیماری فراهم شود.
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران با بیان اینکه سکته های مغزی در زنان در سنین باروری بیشتر اتفاق می افتد، گفت: باید به دنبال بر طرف کردن علل و عوامل سکته مغزی در زنان باشیم و به طرف پیشگیری اولیه و ثانویه حرکت کنیم.
وی تغییرات هورمونی، استفاده از هورمون ها و قرص های ضدبارداری را از جمله عوامل افزایش بروز سکته مغزی در زنان نام برد و افزود: این عوامل احتمال بروز سکته و سایر بیماری های قلبی عروقی را در سنین باروری و در دوران یائسگی افزایش می دهد.
قبایی تاکید کرد: در صورت نیاز مبرم به مصرف این ترکیبات هورمونی، باید کنترل فشارخون و سایر عوامل موثر در ایجاد سکته های مغزی مورد توجه ویژه قرار گیرد و درمانی مناسب انتخاب شود.
متخصص بیماری های مغز و اعصاب به مسمومیت بارداری ( پره اکلامپسی ) از دیگر علل مستعد کننده سکته مغزی در زنان اشاره کرد و گفت: این مسمومیت عبارت است از پرفشار خونی و وجود پروتئین در ادرار که منجر به عوارض شدید مانند تشنج، کما، سکته در مادر و زایمان زودرس می شود.
وی اضافه کرد: پیامدهای مسمومیت بارداری به دوران بارداری ختم نمی شود چرا که در سال های پس از بارداری در این زنان احتمال پرفشارخونی چهار برابر و سکته های مغزی دوبرابر است.
قبایی یادآور شد: مسمومیت بارداری (پره اکلامپسی) باید به عنوان یک عامل ایجاد استروک در نظر گرفته شود و اگر به همراه عوامل دیگر مانند چاقی، افزایش چربی، پر فشاری خون و استعمال سیگار باشد، باید به طور جدی به آن توجه کرد.
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران افزود: کنترل فشارخون حداقل 6 تا یکسال بعداز پایان بارداری در زنان با سابقه پرفشاری خون ضروری است.
کولیت زخمی: بسیاری از افراد نمی دانند که کولیت زخمی فاکتور پرخطر ابتلا به سرطان روده است. وسعت، طول مدت و فعالیت بیماری از عوامل تعیین کننده اولیه هستند که در بلندمدت می توانند تبدیل به سرطان روده شوند.
داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی: ریسک ابتلا به سرطان روده در افرادی که داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی مصرف می کنند به شکل چشمگیری بالاست. مخصوصا این احتمال در افرادی که پیوند عضو شده اند و از اینگونه داروها مصرف می کنند به مراتب بیشتر است.
دیابت: نه تنها بیماری قلبی و فشارخون بالا، بلکه دیابت هم می تواند ریسک سرطان روده را افزایش دهد. اگر دیابت نوع۲ ناشی از مقاومت انسولین باشد، این ریسک به مراتب بیشتر است.
گوشت قرمز: افزایش بیش از اندازه زیاد مصرف گوشت قرمز می تواند ریسک سرطان روده را افزایش دهد.
نوشیدنی های الکلی: بدون شک الکل یکی از شایع ترین علل پرخطر سرطان روده است. مصرف الکل به خصوص در افراد دارای سابقه خانوادگی ابتلا به سرطان روده، ریسک ابتلا به این سرطان را به شکل چشمگیری افزایش می دهد.
فاکتورهای پرخطر دیگر: به جز موارد ذکرشده فوق، برخی عوامل مشخص دیگر نیز ریسک این سرطان را افزایش می دهند که از آن جمله می توان به چاقی، سیگار کشیدن، سن و جنسیت اشاره کرد. طبق تحقیقات مردان مسن بیشتر در معرض ابتلا به این سرطان هستند و احتمال بروز آن در مردان ۲۵ درصد بیشتر از زنان است.
خبرگزاری آریا -
از نظر برخی از جوانان امروز، این دیگران هستند که باید شرایط، محیط و فضای اجتماعی مناسبی را مهیّا کنند تا او به موفقیت برسد.
هر یک از ما به قصد تشکیل یک خانواده ی موفق اقدام به ازدواج کرده ایم. اما چرا برخی در این مهمترین مرحله زندگی موفق می شوند و برخی شکست می خورند؟ خانواده موفق ، محصول جامعه پیشرفته است و یا سنتی؟ والدین چه تاثیری در نگاه جوانان، به این امر دارند؟ امروزه اساساً خیلی از تردیدها و تأخیرهای جوانان در امر ازدواج، به دلیل نداشتن حس موفقیت درباره ی خانواده و والدین شان است. به همین دلیل جوان، پیوسته در تردید و تأمل می ماند که با چگونه ازدواجی به موفقیت دست پیدا می کند؟! به ویژه این که اقتضای فرهنگی جامعه ی ما نسبت به ازدواج، به گونه ای است که غالباً سعی و خطایی هم در آن پذیرفته نمی شود. در واقع فرهنگ و سنّت ما با تأکید بر یک انتخاب، حساسیت و لزوم یک انتخاب شایسته را برای جوان دو چندان می کند.
متاسفانه نگاه غالب جوان های امروز نسبت به موفقیت، نگاهی مصرفی است. از نظر جوان امروز، این دیگران هستند که باید شرایط، محیط و فضای اجتماعی مناسبی را مهیّا کنند تا او به موفقیت برسد. مثلاً اگر از او درباره ی شغل آینده اش سوال شود، پاسخ می دهد: «یک مغازه ی سه نبش برایم تهیه کنید، فلان مبلغ سرمایه نیز در اختیارم بگذارید تا ثابت کنم که می توانم بسیار در کسب و کار موفق باشم!» یا درباره ی ازدواج می گوید: «همسری خوب و بساز با خانواده ای فهیم برایم پیدا کنید، آن وقت موفقیتم را در زندگی به شما ثابت خواهم کرد!»
چنین جوانی به موفقیت نرسیده؛ بلکه تنها آن را مصرف کرده است. در مورد مسائل مادی به عنوان مثال، اگر خانواده ای استطاعت حمایت مالی جوانش را نداشته باشد ، او به دیگر دوستان خود با چشم حسرت نگاه می کند و والدینش را به دلیل عدم این حمایت سرزنش می کند.البته با توجه به مسائل امروز، در صورت امکان، بهتر است خانواده ها جوانشان را حمایت مالی کنند، اما در اینجا منظور نوع نگاه ما به موفقیت است.
ساختاری که خداوند برای دنیا نهاده است، اصلاً چنین ساختاری نیست. ما باید تولید کننده ی موفقیت باشیم نه مصرف کننده ی آن. باید خود سفره ی موفقیت را با تمام ملزومات آن پهن کنیم؛ نه این که چنین سفره ای از قبل پهن شده باشد و ما فقط زحمت نشستن بر سر آن را بکشیم.
جالب است بدانید بیشتر ثروتمندان جهان ، ثروتشان را به دست آورده اند و ارثی به آنها نرسیده است.همه دانشمندان جهان خودشان به علم و دانش رسیده اند و استاد شده اند، نه اینکه والدینشان دست آنها را گرفته اند و بر روی صندلی موفقیت نشانده باشند.
موفقیت اکتسابی است، چیزی است که باید تلاش کرد و ایجادش کرد. البته یک سوی آن توفیق الهی است؛ که صد البته خداوند هیچ منعی برای توفیق بندگان خود قرار نداده است. خداوند در قرار دادن تقدیر ابایی ندارد. او می خواهد که همه ی ما موفق باشیم. اصلاً او ما را برای موفق بودن خلق کرده است. تمام آنچه که ما را به موفقیت با شکست می رساند، در دستان خود ماست. داشتن چنین باوری، پیش نیازی مهم برای رسیدن به موفقیت است.
«امیرالمومنین (علیه السلام) توفیق را رحمت و عنایت خدای مهربان و از کشش های پروردگار دانسته، ایشان توفیق را اساس کامیابی و خوشبختی و کلید نرمی و مدارا می داند.»
پس به خاطر داشته باشیم که داشتن خانواده ی موفق، تابع برخورد پدر و یا مادرمان نیست. تابع شرایط اقتصادی جامعه نیست. حتی پایین یا بالا بودن قیمت مسکن نیز دلیل بر موفقیت و با شکست ما نیست. نگوییم: «اگر می خواهید خانواده ای موفق داشته باشیم، قیمت مسکن را پایین بیاورید، اشتغال ایجاد کنید، سطح رفاه عمومی را بالا ببرید.» البته این ها عوامل کمک کننده است اما هرگز کافی نیست، چنانچه کشور های پیشرفته و توسعه یافته ، آمار بالای طلاق و افسردگی دارند.
اساساً باید نگاه خود را عوض کنیم. اگر باور کنیم که عامل موفقیت هر فردی، در وجود خودش است، نیمی از مسیر موفقیت را پیموده ایم. اگر بالاترین نعمت های دنیا را نزد خود فرض کنیم، باز هم نمی توانند عامل موفقیت ما باشند. این سعی و تلاش ماست که به زندگیمان ارزش و اعتبار می دهد.
یک خانم نباید بگوید «موفقیت در این است که بهترین شوهر دنیا نصیبم شود؛» چون بهترین شوهر عالم نصیب زنانی همچون همسر نوح و لوط (علهیم السلام) و امام حسن مجتبی (علیه السلام) شد، اما آن ها نتوانستند موفق باشند.
یک آقا نباید بگوید: «موفقیت در این است که زن خوبی نصیبم شود». آیا همه ی همسران پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) خوب بودند؟ با این وجود چه کسی تردید دارد که پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) بهترین الگوی همسر موفق است؟ آیا فرعون که همسری شایسته مانند آسیه داشت، موفق بود؟
خداوند کلید موفقیت هر انسانی را به دست خود او داده است. و می فرماید: «ان الله لا یغیر ما یقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» «خدا سرنوشت هیچ قومی را تغیر نمی دهد تا آنکه خودشان تغییر کنند.» همه چیز دست اوست. عزّت و ذلّت، خوشبختی و بدبختی در دستان اوست. اما خود گفته است آنچه به دست من است را به دست شما داده ام. شما تغییر دهید تا من هم تغییر دهم؛ شما موفّق شوید تا من هم موفّقتان کنم.
موفقیت در زندگی خانوادگی، تابع اموری اکتسابی است؛ که عزم، اراده و مسئولیت پذیری فرد را طلب می کند.
پس یادمان باشد ، زندگی را باید ساخت، اگر در مرحله ای لرزید، نترسید با قدرت و اراده جلو بروید و بازسازیش کنید، آن وقت است که طعم شیرین زندگی موفق را خواهید چشید.
منبع:با نگاهی به کتاب سر دلبران نوشته دکتر محمدحسین بانکی/تبیان
امروزه اساساً خیلی از تردیدها و تأخیرهای جوانان در امر ازدواج، به دلیل نداشتن حس موفقیت درباره ی خانواده و والدین شان اســت. به همین دلیل جوان، پیوسته در تردید و تأمل می ماند که با چگونه ازدواجی به موفقیت دست پیدا می کند؟! به ویژه این که اقتضای فرهنگی جامعه ی ما نسبت به ازدواج، به گونه ای اســت که غالباً سعی و خطایی هم در آن پذیرفته نمی شود. در واقع فرهنگ و سنّت ما با تأکید بر یک انتخاب، حساسیت و لزوم یک انتخاب شایسته را برای جوان دو چندان می کند.
متاسفانه نگاه غالب جوان های امروز نسبت به موفقیت، نگاهی مصرفی اســت. از نظر جوان امروز، این دیگران هستند که باید شرایط، محیط و فضای اجتماعی مناسبی را مهیّا کنند تا او به موفقیت برسد. مثلاً اگر از او درباره ی شغل آینده اش سوال شود، پاسخ می دهد: «یک مغازه ی سه نبش برایم تهیه کنید، فلان مبلغ سرمایه نیز در اختیارم بگذارید تا ثابت کنم که می توانم بسیار در کسب و کار موفق باشم!» یا درباره ی ازدواج می گوید: «همسری خوب و بساز با خانواده ای فهیم برایم پیدا کنید، آن وقت موفقیتم را در زندگی به شما ثابت خواهم کرد!» چنین جوانی به موفقیت نرسیده؛ بلکه تنها آن را مصرف کرده اســت. در مورد مسائل مادی به عنوان مثال، اگر خانواده ای استطاعت حمایت مالی جوانش را نداشته باشد ، او به دیگر دوستان خود با چشم حسرت نگاه می کند و والدینش را به دلیل عدم این حمایت سرزنش می کند.البته با توجه به مسائل امروز، در صورت امکان، بهتر اســت خانواده ها جوانشان را حمایت مالی کنند، اما در اینجا منظور نوع نگاه ما به موفقیت اســت. ساختاری که خداوند برای دنیا نهاده اســت، اصلاً چنین ساختاری نیست. ما باید تولید کننده ی موفقیت باشیم نه مصرف کننده ی آن.
باید خود سفره ی موفقیت را با تمام ملزومات آن پهن کنیم؛ نه این که چنین سفره ای از قبل پهن شده باشد و ما فقط زحمت نشستن بر سر آن را بکشیم. جالب اســت بدانید بیشتر ثروتمندان جهان ، ثروتشان را به دست آورده اند و ارثی به آنها نرسیده اســت.همه دانشمندان جهان خودشان به علم و دانش رسیده اند و استاد شده اند، نه اینکه والدینشان دست آنها را گرفته اند و بر روی صندلی موفقیت نشانده باشند. موفقیت اکتسابی اســت، چیزی اســت که باید تلاش کرد و ایجادش کرد. البته یک سوی آن توفیق الهی اســت؛ که صد البته خداوند هیچ منعی برای توفیق بندگان خود قرار نداده اســت. خداوند در قرار دادن تقدیر ابایی ندارد. او می خواهد که همه ی ما موفق باشیم. اصلاً او ما را برای موفق بودن خلق کرده اســت. تمام آنچه که ما را به موفقیت با شکست می رساند، در دستان خود ماست.
داشتن چنین باوری، پیش نیازی مهم برای رسیدن به موفقیت اســت. «امیرالمومنین (علیه السلام) توفیق را رحمت و عنایت خدای مهربان و از کشش های پروردگار دانسته، ایشان توفیق را اساس کامیابی و خوشبختی و کلید نرمی و مدارا می داند.» پس به خاطر داشته باشیم که داشتن خانواده ی موفق، تابع برخورد پدر و یا مادرمان نیست. تابع شرایط اقتصادی جامعه نیست. حتی پایین یا بالا بودن قیمت مسکن نیز دلیل بر موفقیت و با شکست ما نیست. نگوییم: «اگر می خواهید خانواده ای موفق داشته باشیم، قیمت مسکن را پایین بیاورید، اشتغال ایجاد کنید، سطح رفاه عمومی را بالا ببرید.» البته این ها عوامل کمک کننده اســت اما هرگز کافی نیست، چنانچه کشور های پیشرفته و توسعه یافته ، آمار بالای طلاق و افسردگی دارند. اساساً باید نگاه خود را عوض کنیم.
اگر باور کنیم که عامل موفقیت هر فردی، در وجود خودش اســت، نیمی از مسیر موفقیت را پیموده ایم. اگر بالاترین نعمت های دنیا را نزد خود فرض کنیم، باز هم نمی توانند عامل موفقیت ما باشند. این سعی و تلاش ماست که به زندگیمان ارزش و اعتبار می دهد. یک خانم نباید بگوید «موفقیت در این اســت که بهترین شوهر دنیا نصیبم شود؛» چون بهترین شوهر عالم نصیب زنانی همچون همسر نوح و لوط (علهیم السلام) و امام حسن مجتبی (علیه السلام) شد، اما آن ها نتوانستند موفق باشند. یک آقا نباید بگوید: «موفقیت در این اســت که زن خوبی نصیبم شود». آیا همه ی همسران پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) خوب بودند؟ با این وجود چه کسی تردید دارد که پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) بهترین الگوی همسر موفق اســت؟ آیا فرعون که همسری شایسته مانند آسیه داشت، موفق بود؟ خداوند کلید موفقیت هر انسانی را به دست خود او داده اســت. و می فرماید: «ان الله لا یغیر ما یقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» «خدا سرنوشت هیچ قومی را تغیر نمی دهد تا آنکه خودشان تغییر کنند.» همه چیز دست اوست. عزّت و ذلّت، خوشبختی و بدبختی در دستان اوست. اما خود گفته اســت آنچه به دست من اســت را به دست شما داده ام. شما تغییر دهید تا من هم تغییر دهم؛ شما موفّق شوید تا من هم موفّقتان کنم. موفقیت در زندگی خانوادگی، تابع اموری اکتسابی اســت؛ که عزم، اراده و مسئولیت پذیری فرد را طلب می کند. پس یادمان باشد ، زندگی را باید ساخت، اگر در مرحله ای لرزید، نترسید با قدرت و اراده جلو بروید و بازسازیش کنید، آن وقت اســت که طعم شیرین زندگی موفق را خواهید چشید.
منبع:با نگاهی به کتاب سر دلبران نوشته دکتر محمدحسین بانکی /تبیان
خبرگزاری آریا -
از نظر برخی از جوانان امروز، این دیگران هستند که باید شرایط، محیط و فضای اجتماعی مناسبی را مهیّا کنند تا او به موفقیت برسد.
هر یک از ما به قصد تشکیل یک خانواده ی موفق اقدام به ازدواج کرده ایم. اما چرا برخی در این مهمترین مرحله زندگی موفق می شوند و برخی شکست می خورند؟ خانواده موفق ، محصول جامعه پیشرفته است و یا سنتی؟ والدین چه تاثیری در نگاه جوانان، به این امر دارند؟ امروزه اساساً خیلی از تردیدها و تأخیرهای جوانان در امر ازدواج، به دلیل نداشتن حس موفقیت درباره ی خانواده و والدین شان است. به همین دلیل جوان، پیوسته در تردید و تأمل می ماند که با چگونه ازدواجی به موفقیت دست پیدا می کند؟! به ویژه این که اقتضای فرهنگی جامعه ی ما نسبت به ازدواج، به گونه ای است که غالباً سعی و خطایی هم در آن پذیرفته نمی شود. در واقع فرهنگ و سنّت ما با تأکید بر یک انتخاب، حساسیت و لزوم یک انتخاب شایسته را برای جوان دو چندان می کند.
متاسفانه نگاه غالب جوان های امروز نسبت به موفقیت، نگاهی مصرفی است. از نظر جوان امروز، این دیگران هستند که باید شرایط، محیط و فضای اجتماعی مناسبی را مهیّا کنند تا او به موفقیت برسد. مثلاً اگر از او درباره ی شغل آینده اش سوال شود، پاسخ می دهد: «یک مغازه ی سه نبش برایم تهیه کنید، فلان مبلغ سرمایه نیز در اختیارم بگذارید تا ثابت کنم که می توانم بسیار در کسب و کار موفق باشم!» یا درباره ی ازدواج می گوید: «همسری خوب و بساز با خانواده ای فهیم برایم پیدا کنید، آن وقت موفقیتم را در زندگی به شما ثابت خواهم کرد!»
چنین جوانی به موفقیت نرسیده؛ بلکه تنها آن را مصرف کرده است. در مورد مسائل مادی به عنوان مثال، اگر خانواده ای استطاعت حمایت مالی جوانش را نداشته باشد ، او به دیگر دوستان خود با چشم حسرت نگاه می کند و والدینش را به دلیل عدم این حمایت سرزنش می کند.البته با توجه به مسائل امروز، در صورت امکان، بهتر است خانواده ها جوانشان را حمایت مالی کنند، اما در اینجا منظور نوع نگاه ما به موفقیت است.
ساختاری که خداوند برای دنیا نهاده است، اصلاً چنین ساختاری نیست. ما باید تولید کننده ی موفقیت باشیم نه مصرف کننده ی آن. باید خود سفره ی موفقیت را با تمام ملزومات آن پهن کنیم؛ نه این که چنین سفره ای از قبل پهن شده باشد و ما فقط زحمت نشستن بر سر آن را بکشیم.
جالب است بدانید بیشتر ثروتمندان جهان ، ثروتشان را به دست آورده اند و ارثی به آنها نرسیده است.همه دانشمندان جهان خودشان به علم و دانش رسیده اند و استاد شده اند، نه اینکه والدینشان دست آنها را گرفته اند و بر روی صندلی موفقیت نشانده باشند.
موفقیت اکتسابی است، چیزی است که باید تلاش کرد و ایجادش کرد. البته یک سوی آن توفیق الهی است؛ که صد البته خداوند هیچ منعی برای توفیق بندگان خود قرار نداده است. خداوند در قرار دادن تقدیر ابایی ندارد. او می خواهد که همه ی ما موفق باشیم. اصلاً او ما را برای موفق بودن خلق کرده است. تمام آنچه که ما را به موفقیت با شکست می رساند، در دستان خود ماست. داشتن چنین باوری، پیش نیازی مهم برای رسیدن به موفقیت است.
«امیرالمومنین (علیه السلام) توفیق را رحمت و عنایت خدای مهربان و از کشش های پروردگار دانسته، ایشان توفیق را اساس کامیابی و خوشبختی و کلید نرمی و مدارا می داند.»
پس به خاطر داشته باشیم که داشتن خانواده ی موفق، تابع برخورد پدر و یا مادرمان نیست. تابع شرایط اقتصادی جامعه نیست. حتی پایین یا بالا بودن قیمت مسکن نیز دلیل بر موفقیت و با شکست ما نیست. نگوییم: «اگر می خواهید خانواده ای موفق داشته باشیم، قیمت مسکن را پایین بیاورید، اشتغال ایجاد کنید، سطح رفاه عمومی را بالا ببرید.» البته این ها عوامل کمک کننده است اما هرگز کافی نیست، چنانچه کشور های پیشرفته و توسعه یافته ، آمار بالای طلاق و افسردگی دارند.
اساساً باید نگاه خود را عوض کنیم. اگر باور کنیم که عامل موفقیت هر فردی، در وجود خودش است، نیمی از مسیر موفقیت را پیموده ایم. اگر بالاترین نعمت های دنیا را نزد خود فرض کنیم، باز هم نمی توانند عامل موفقیت ما باشند. این سعی و تلاش ماست که به زندگیمان ارزش و اعتبار می دهد.
یک خانم نباید بگوید «موفقیت در این است که بهترین شوهر دنیا نصیبم شود؛» چون بهترین شوهر عالم نصیب زنانی همچون همسر نوح و لوط (علهیم السلام) و امام حسن مجتبی (علیه السلام) شد، اما آن ها نتوانستند موفق باشند.
یک آقا نباید بگوید: «موفقیت در این است که زن خوبی نصیبم شود». آیا همه ی همسران پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) خوب بودند؟ با این وجود چه کسی تردید دارد که پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) بهترین الگوی همسر موفق است؟ آیا فرعون که همسری شایسته مانند آسیه داشت، موفق بود؟
خداوند کلید موفقیت هر انسانی را به دست خود او داده است. و می فرماید: «ان الله لا یغیر ما یقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» «خدا سرنوشت هیچ قومی را تغیر نمی دهد تا آنکه خودشان تغییر کنند.» همه چیز دست اوست. عزّت و ذلّت، خوشبختی و بدبختی در دستان اوست. اما خود گفته است آنچه به دست من است را به دست شما داده ام. شما تغییر دهید تا من هم تغییر دهم؛ شما موفّق شوید تا من هم موفّقتان کنم.
موفقیت در زندگی خانوادگی، تابع اموری اکتسابی است؛ که عزم، اراده و مسئولیت پذیری فرد را طلب می کند.
پس یادمان باشد ، زندگی را باید ساخت، اگر در مرحله ای لرزید، نترسید با قدرت و اراده جلو بروید و بازسازیش کنید، آن وقت است که طعم شیرین زندگی موفق را خواهید چشید.
منبع:با نگاهی به کتاب سر دلبران نوشته دکتر محمدحسین بانکی/تبیان