روزی بود، روزگاری بود. یه بابای فقیری بود که آه در بساط نداشت و به هر دری که میزد، کار و بارش رو به ادامه ...
یکی بود، یکی نبود. در زمانهای قدیم پادشاهی بود که اجاقش کور بود و صاحب فرزند نمیشد و این بابا از این ادامه ...
یکی بود، یکی نبود. توی این بود و نبود، دختر خوشگل کوچولویی بود به اسم مهرناز که مادرش مرده بود و چون ادامه ...
در زمانهای قدیم امیرزادهای بود که عاشق شکار بود. روزی در عالم خواب دختری را دید و یک دل، نه صد دل عاشق ادامه ...
در زمانهای قدیم دو برادر بودند یکی تاجر و دیگری خارکش. مرد تاجر هفت پسر داشت و خارکش هفت دختر. از قضا ادامه ...
یکی بود، یکی نبود. در زمانهای قدیم پادشاهی بود. این پادشاه عمرش را کرد و وقتی داشت میمرد و نفسهای ادامه ...
یکی بود یکی نبود. زنی بود که حامله نمیشد. روزی رفت پای درخت خشکیدهی نظر کردهی نزدیک خانهشان و گریه ادامه ...
روزی بود، روزگاری بود. زنی بود که با تنها دخترش که اسمش انار خاتون بود، زندگی میکرد. زد و مادره دیوی ادامه ...
یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد کبود، غیر از خدا هیچ کی نبود. در زمانهای قدیم پادشاهی بود به نام شاه عباس. ادامه ...
روزی بود، روزگاری بود. یه بابای فقیری بود که آه در بساط نداشت و به هر دری که میزد، کار و بارش رو به ادامه ...
یکی بود، یکی نبود. در زمانهای قدیم پادشاهی بود که اجاقش کور بود و صاحب فرزند نمیشد و این بابا از این ادامه ...
یکی بود، یکی نبود. توی این بود و نبود، دختر خوشگل کوچولویی بود به اسم مهرناز که مادرش مرده بود و چون ادامه ...
در زمانهای قدیم امیرزادهای بود که عاشق شکار بود. روزی در عالم خواب دختری را دید و یک دل، نه صد دل عاشق ادامه ...
در زمانهای قدیم دو برادر بودند یکی تاجر و دیگری خارکش. مرد تاجر هفت پسر داشت و خارکش هفت دختر. از قضا ادامه ...
یکی بود، یکی نبود. در زمانهای قدیم پادشاهی بود. این پادشاه عمرش را کرد و وقتی داشت میمرد و نفسهای ادامه ...
یکی بود یکی نبود. زنی بود که حامله نمیشد. روزی رفت پای درخت خشکیدهی نظر کردهی نزدیک خانهشان و گریه ادامه ...
روزی بود، روزگاری بود. زنی بود که با تنها دخترش که اسمش انار خاتون بود، زندگی میکرد. زد و مادره دیوی ادامه ...
یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد کبود، غیر از خدا هیچ کی نبود. در زمانهای قدیم پادشاهی بود به نام شاه عباس. ادامه ...