دیگه باید به فکر ازدواج باشم!
دختر مورد علاقه من باباش باید شاطر سنگک باشه !
عموشم گوجه فرنگی فروش !
داییشم تو کار بنزین باشه !
آیا این توقع زیادیه ؟!
.
–
ﺻﻨﺪﻭﻕ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ:
ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ: ﺟﻌﺒﻪ ﮐﻤﮏ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻟﯿﻪ، ﺯﻧﺠﯿﺮ ﭼﺮﺥ
ﺁﻟﻤﺎﻥ: ﭼﺮﺍﻍ ﺧﻄﺮ، ﮐﭙﺴﻮﻝ ﺿﺪ ﺁﺗﺶ، ﺯﻧﺠﯿﺮ ﭼﺮﺥ
ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ: ﺟﻌﺒﻪ ﺍﺑﺰﺍﺭ، ﭼﺮﺍﻍ ﺧﻄﺮ
ﺍﯾﺮﺍﻥ: ﻗﻠﯿﻮﻥ، ﺯﻏﺎﻝ، ﻣﻨﻘﻞ، ﺑﺎﺩﺑﺰﻥ، ﯾﻪ ﭼﻤﺎﻕ ﻫﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻋﻮﺍ
ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻭﺭﺍﻧﺪﯾﺸﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ
–
ب بابام میگم
من دو هفتس مریضم حداقل برو دو تا قرص برام بگیر
گفتش من اگه حال داشتم برم داروخونه ک الان تو اینجا نبودی
ناموسا تو عمرم اینطوری قانع نشده بودم
…
آقا یه نگاه به تبلیغ سایپا کنید قبلنا میگفت :
” سایپا مطمئن” اما حالا میگه :
” سایپا در اندیشه ای متفاوت ”
معلوم نیست چه بلایی میخواد سرمون بیاره
.
.
یه بار با یه دختره رفته بودم سفره خونه !
بعد یه نیم ساعت قلیون کشیدن دختره گفته کی آب قلیون تموم میشه بریم ؟
از اون موقع هروقت قلیون میبینم جیغ میکشم
–
حموم رفتن زمان ما :
میرفتیم تو حموم
یه شیرو باز میکردیم، دندونامون میریخت کف حموم از سرما!
اون یکیو باز میکردیم، مث آب سماور در حال جوش بود!
یه عر میزدیم از سوزش،
مامانمون مى زد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر
بعد با اون صابون زرد گنده ها
که مثه چرکِ خشکیده بود، میفتاد به جونمون
تا حدى که چشمامون از کاسه دربیاد!
یعنى ما از نظر مامانمون کثافتى بودیم
که میخوایم در مقابل نظافت مقاومت کنیم!
بعد یه جورى چنگ میزد موهامونو
که انگار داعش به شپشا حمله کرده
بعدش با شامپوى پاوه کل هیکلمونو غربال گرى میکردن!
بعد از همه اینا جان گُدازترینش کیسه کشیدن بود!
دو لایه از پوستمونو بر میداشتن،
فک میکردن چرکه! باز ادامه میدادن
بعدِ حموم صدتا لباس تنمون میکردن،
یه روسرى به کله مون، یه یقه اسکى هم روى همش
بعد از شدت کوفتگى و خستگى بیهوش میشدیم،
میگفتن: ببین چه راحت خوابیده
–
خانمه به شوهرش پیامک میده:
سلام عزیزم، اگه موافقی بریم خونه مامانم عدد “۱”
و اگه میخوای بریم خونه مامانت
سینوس ۲۳به توان ۷ تقسیم بر ۲/۷۶۳ ضربدر ۶۵۷
رادیکال ۵ به توان ۲ تانژانت ۷۸۶ مبنای ۲۱” رو پیامک کن !
جواب شوهر جالبه!
۰/۰۵۷۳۸۷۷۷۳۲۵
–
اصفهانیه بچش قاشق قاشق عسل میخورده
باباش میگه :
گاو نریده سا !
زنبوره ریده س
یه ذره یه ذره بخور
–
مراسم خواستگارى ، پدر عروس : آقا داماد چیکارن ؟
پدر داماد : ایشون میتونن تو شرایط فعلی زنده بمونن !!
پدر عروس:هزار ماشالله ، مبارکــــــــــــه
–
.
استاد داشت قطعات داخل کیس رو نشون می داد،
یکی از دخترا گفت:
استاد! ویندوزش کجاست؟!!!
.
.
استاد ایستاده مرد…. میفهمی مرد
.
.تا حالا فکر کردین اگه یه روزی وایبر واتساپ و لاین و . . .
فیلتر شه
همه چی به کنار . . .
ناموسن با چه رویی برگردیم پیش خانوادهامون؟؟
.
یه فامیل داریم امسال میخاد واسه هشتمین بار کنکور بده
اسمشو گذاشتیم سردار آزمون!
.
.
آخرین مرحلهی عشق در ایران :
” اسم اون گــُــهـو پیش من نیار ”
.
.
مامانم بهم میگه : دخترم همینجوری که نشستی پای وایبر این تخم مرغارم بزار زیرت
جوجه شن احساس مسئولیت که نداری! حداقل حس مادری رو تجربه کن
.
.
ﭘـــــﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻝ ﺩﺳﺘﺸﻮیـــــی ﻧﺮی ﻫـــــﻴﭻ ﺍﺗﻔﺎقــــــی
ﻧﻤﻴﻮﻓﺘﻪ اصلن آﺏ ﺍﺯ آﺏ ﺗﻜﻮﻥ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﻩ…
ﻭلــــــــــــــی…
ﺧﺪﺍ ﻧﻜﻨﻪ ﻭﺿﻮ ﺑﮕﻴﺮی و ۵ﺩ ﻗﻴﻘﻪ ﺑﺨﻮﺍی ﻭﺿﻮﺗﻮ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭی ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺍﻭﺭﺍﻧﻴﻮﻡ ﺗﻮ ﺷﻜﻤﺖ
غنی ﻣﻴﻜﻨﻦ..!!!
.
.
روز برام اس اومده میگه برای محکوم کردن جنایات داعش در سوریه
و عراق یه پیامک بدون متن به ۹۹۳۰ ارسال کنید
منم فرستادم
بعد سه دقیقه اس داده
..
از اینکه از دریافت یارانه نقدی انصراف دادید سپاسگزاریم
.
.
وقتی یه رازیو بهم میگن و بعد میگن فقط تو میدونی
انقدر خوشحال میشم که دوست دارم برم واسه همه تعریفش کنم
.
..
.
.
شام چی درست کنم” چیست !؟
اولین جمله مامانا ، در حین جمع کردن سفره ناهار
.
.
این راننده تاکسیایی که چراغ میزنن ولی نگه نمیدارن
بابای همون دخترایی ان که آمارمیدن ولی شماره نمیگیرن
.
.
شما به یه میلیاردر بخند عمرن اگه میلیاردر شی
حالا یه چلاقُ مسخره کن اگه قطع نخاع نشدی من بای نت میدم
.
.
سلامتی استادی که سرجلسه امتحان دید برگم سفیده،اومد درگوشم گفت
نگران چی هستی؟اسمتو بنویس بقیش بامن
(ولی حیف بیدارشدم بقیه خوابمو ندیدم)
.
.
تو فرهنگ ایران عمه مسئول بازیافته تو فامیل :
هرچی که به درد نخوره تو چشات زل میزنن میگن به درد عمت میخوره
.
.
ﻣﻦ ﻣﻮﻧﺪﻡ ﭼﺮﺍ مردا با همسرشون ﻭﻗﺘﯽ حرف میزنن ﺻﺪﺍشون ﺷﺒﯿﻪ ﺧﺮﺳﻪ!
ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ همکارای خانومشون ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰنن،صداشون ﺷﺒﯿﻪ ﺧﺴﺮﻭ ﺷﻜﻴﺒﺎییه؟ .
.
.
لاینی و وایبری!
روایت داریم
.
.
همسر آیندتونو از دختران و پسران آنلاین صبح انتخاب کنید
اینا اگر دوس پسر یا دوس دختر داشتند شب قبلش تا دیروقت بیدار بودند
.
.
ﺳﺮ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ
.
.
ﻣﻨﻢ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻬﺶ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﭼﺠﻮﺭﯼ ﺗﻘﻠﺐ ﮐﻨﻪ
ﺍﻭﻧﻢ ﻓﻘﻂ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﺍﺩ
ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﭘﺎ ﺷﺪ ﻭﺭﻗﻪ ﻫﺎﺭﻭ ﭘﺨﺶ ﮐﺮﺩ
.
.
ﻻﻣﺼﺐ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺒﻪ ﮐﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻣﭙﻮﻝ ﻣﯿﻤﺎﻟﻦ
ﺍﺳﺘﺮﺳﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺍﻣﭙﻮﻝ ﺑﯿﺸﺘﺮﻩ
.
.
ﺧــﺪﺍﯾــﺎ
ﺑـﻪ ﻣـﺎ ﮐـﻪ ﻣــﺨــﺎﻃــﺐ ﺧـــﺎﺹ ﻧـﺪﺍﺩﯼ
ﻟـﺎﺍﻗـﻞ ﻣـﺎﻝ ﺩﻭﺳـﺘـﺎﻣـﻮﻧـﻢ ﺑـﮕـﯿـﺮ ﺟـﯿـﮕـــﺮﻣـــﻮﻥ ﺧـﻨــﮏ ﺷــــﻪ