جام جم سرا: عرشیا تنها کودک آن بیمارستان است که همراه ندارد و هر از گاهی که اشکی می ریزد و ناله ای می کند بهیاران بیمارستان و یا همراهان دیگر بیماران از سر دلسوزی کنار تختش می آیند سعی می کنند که دستی به سر رویش بکشند.اعتیاد مادر و پدرش، سلامت قلب او را پیش از تولد به یغما برده و اکنون نیز مواد مخدر وارد بدن او شده است.
یکی از پرسنل بیمارستان می گوید: «خالهی عرشیا او را به بیمارستان آورد و گفت مادر عرشیا برای خرید شیر از خانه خارج شده و هنگامی که بازگشته حال نوزاد خوب نبوده و آنها احتمال می دهند که پدر بزرگش به او ماده مخدری داده باشد، خاله اش هم با وخیم تر شدن وضعیت عرشیا، پس از گذشت دو روز، او را به بیمارستان می آورد. حال کودک آنقدر بد بود که هنگام گرفتن یک رگ عمقی از سینه اش برای اتصال سرم، دو بار ایست قلبی کرد و پس از انجام عملیات احیا دوباره به زندگی بازگشت.»
وی در مورد اینکه آیا بیمارستان این مورد را به عنوان کودک آزاری گزارش داده است یا خیر گفت: «اطلاعی ندارم زیرا کودک در بخش های مختلفی مثل ICU و اتاق عمل بستری بوده و ممکن است یکی از این بخش ها گزارش داده باشند.»
مورد مشابهی نیز چند ماه پیش در بیمارستان دیگری رخ داده بود، یاسین سه ماهه نیز همین اتفاق برایش پیش آمد؛ اما نکته جالب این است که وقتی پرونده عرشیا را نگاه کردم متوجه شدم هردو آنها در یک محله و در یک خیابان زندگی می کنند.
عرشیا را به بهزیستی نمی دهم
خانه عرشیا را در یکی از کوچه پس کوچه های جنوب شهر پیدا می کنیم، خانه قدیمی، کوچک و حیاط دار است سه اتاق در مجاورت حیاط قرار دارند و سه اتاق هم در طبقه دوم.
در خانه باز است. وارد حیاط کوچک خانه می شویم و مادر و پدر عرشیا را صدا می کنیم. بوی دود تندی همه خانه را فرا گرفته، زنی از یکی از اتاق ها بیرون می آید و اشاره می کند که خانواده عرشیا در اتاق کناری زندگی می کنند.
بعد از چند بار به در کوبیدن و صدا زدن، صدای فریاد مردی از داخل اتاق به گوش می رسد. بالاخره زنی از اتاق بیرون می آید که خودش را مادر عرشیا معرفی می کند. از او می پرسیم که مرد داخل اتاق پدر عرشیا است که به ما پاسخ منفی می دهد. از مادر عرشیا دلیل بیماری فرزندش را می پرسیم پاسخ می دهد که بیماری قلبی دارد.
زن همسایه که فرزند نوزادی را به بغل گرفته به او می پرد که «دروغ نگو»، مادر عرشیا هم سریع میان حرفش می پرد «به خدا دروغ نمی گویم، بیماری قلبی دارد.»
صدای گریه ی نوزادی از داخل اتاق به گوش می رسد. مادر عرشیا داخل می رود و با نوزادی در آغوش بر می گردد و در مقابل نگاه متعجب ما می گوید که این کودک فرزند خواهرش است و آنها هم همینجا در این اتاق با هم زندگی می کنند. توضیح می دهد که در این خانه 4 خانواده زندگی می کنند و طبقه بالا هم برای صاحب خانه است.
ادامه می دهد که خواهرش رفته تا برای مرخص کردن عرشیا پول قرض کند، چند دقیقه بعد دوباره حرفش را عوض می کند و می گوید که قلب عرشیا باید عمل شود و یک خیریه همه هزینه ها را تقبل کرده است.
از دخترش می گوید که پنج سال دارد و در شهرستان پیش پدر بزرگش زندگی می کند و گفته نمی خواهد به این خانه برگردد.
ما هم به روی او نمی آوریم که می دانیم کودک دیگرش را بهزیستی گرفته، اما از او می پرسیم که نمی خواهد عرشیا را به بهزیستی بدهد که پاسخ می دهد: «نه، می خواهم پیش خودم بماند.»
خانه عرشیا را با نگرانی برای دو نوزاد دیگری که در آنجا زندگی می کنند و با سرگیجه ای که از شدت بوی دود گرفته ایم، ترک می کنیم و آرزو می کنیم که کاش عرشیا دوباره به خانه ای با این وضعیت باز نگردد.
اصل بر اعتماد به خانواده است
چگونگی پیگیری این ماجرا از مسیر قانونی را از «مظفر الوندی» دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک وزارت دادگستری می پرسیم، او پاسخ می دهد که: «قانونی نداریم که بیمارستان را موظف کند که موارد کودک آزاری را گزارش کنند، اما به صورت عرف معمولا به نیروی انتظامی یا مرجع قضایی اطلاع داده می شود و دادستان می تواند به عنوان مدعی العموم این مساله را پیگیری کند و پس از طی این مراحل اگر قوه قضاییه تشخیص دهد بهزیستی سرپرستی کودک را بر عهده می گیرد. البته به نظر من در موارد کودک آزاری بیش از مباحث حقوقی مباحث فرهنگی اهمیت دارد.»
از او در مورد لزوم حضور مرجعی قانونی در بیمارستان ها سوال می کنیم: «این مساله که در هر بیمارستانی نماینده ای از پزشکی قانونی یا قوه قضاییه برای رسیدگی به موارد کودک آزاری حضور داشته باشد عملی نیست و موارد کودک آزاری هم آنقدر زیاد نیست که چنین نیازی باشد. اما قوه قضاییه، نیروی انتظامی و پزشکی قانونی در صدد برگزاری جلساتی هستند که راهکاری برای این گونه مسائل پیدا کنند.»
وی در پاسخ به اینکه برخی از خانواده ها که سرپرستی فرزندشان به بهزیستی واگذار شده پس از مدتی که هزینه های کودک کاهش یافت بر اساس حکم قضایی او را از بهزیستی می گیرند و به سر کار می فرستند، گفت: اصل بر اعتماد بر خانواده هاست. ممکن است خانواد ای متنبه شود و صلاحیت نگهداری از فرزند را پیدا کند، البته اگر آثار عدم صلاحیت همچنان در آنها وجود داشته باشد قوه قضاییه این اجازه را به آنها نمی دهد، به هر حال هیچ کس بهتر از والدین کودک، برای نگهداری از او نیست.
در قانون جدید حمایت از کودکان بی سرپرست و بد سرپرست نیز جنبه های جزایی بیشتر شده و ممکن است که تا حدودی موارد سو استفاده از کودکان را کاهش دهد.»
سرنوشت عرشیا
عرشیا قرار است که تا چند روز آینده برای آزمایشهای قلبی به بیمارستان دیگری منتقل شود و اگر مشکل حادی نداشته باشد مرخص شود، او از فرایند های قانونی خبر ندارد و نمی داند که از این به بعد خانه اش شیرخوارگاه خواهد بود و یا دوباره پیش مادر و پدر باز می گردد.
او هنوز نمی داند که اعتیاد و فقر و کار کودک چیست اما از چشم هایش پیداست که در 4 ماهگی معنای تنهایی و بی پناهی را به خوبی فهمیده است.(آیسان زرفام/ایلنا)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.