جام جم سرا: در واقع عزاداری کمک میکند از پس مرگ عزیز خود برآمده و رنج و عذاب متحمل شده را از سر بگذراند.
گاهی فردی که عزیزش را از دست داده، ممکن است با خود بیندیشد که با گریه و زاری نمیتوان او را بازگرداند و عزاداری برای او بسیار بیفایده است. البته باید گفت عزاداری کاری برای فرد فوت شده نمیکند، اما روشی بسیار خوب برای بهبود عزادار از داغی است که دیده. بیشتر افراد وقتی عزیزشان را از دست میدهند با اینکه میدانند او دیگر بازنخواهد گشت، اما همچنان به زندگی با او فکر میکنند و نمیتوانند رهایش کنند. عزاداری میتواند به آنها بفهماند که باید برای خود، زندگی جدید و بدون حضور متوفی داشته باشند. عزاداری فرصت چنین برنامهریزی را به آنها میدهد.
اساس عزاداری در تمام فرهنگها تقریبا یکسان است و فقط تفاوتهای جزئی با هم دارند. مردم بویژه عزیزان و نزدیکان دیگر فرد داغدیده، درست بلافاصله پس از فوت کسی دور او جمع شده و تنهایش نمیگذارند و مدتی کنارش میمانند. اما عزاداری واقعی پس از این مرحله شروع میشود. در حقیقت عزداری فرد چند مرحله دارد:
انکار: در این حالت فرد نمیتواند مرگ عزیزش را قبول کند و همچنان میخواهد او را کنار خود داشته باشد. این حالت چندان دوام نخواهد داشت زیرا بالاخره حقیقت آرامآرام نمایان میشود.
چانهزنی: در این حالت فرد با اینکه میداند دیگر چیزی مانند سابق نیست، باز هم زندگی جدید را نمیخواهد و همچنان سعی میکند به عزیزی که از دست داده، بیندیشد و لحظهای از فکرش خارج نمیشود و در ذهنش او را دائم کنار خود تصور میکند.
خشم و غم: پس از چانهزنی او مجبور به پذیرفتن حقیقت میشود و آنگاه از این حقیقت بیشفقت خشمگین میشود و تا مدتی وجودش پر از خشم است که بعد بتدریج جای خود را به غم میدهد.
پذیرش: در نهایت او، مرگ و نبود عزیز خود را میپذیرد و وارد مرحله جدید زندگیاش میشود و تنها خاطره عزیزش را دریادش زنده نگه میدارد.
گذراندن تمام این مراحل لازم است تا فرد بتواند روزهای زندگی پیش از مرگ عزیز خود را رها و زندگی جدیدی آغاز کند. در واقع فرد با طی این مراحل میتواند با تمام درد و
رنج هایش روبه رو شود و سرانجام این ضایعه را هضم کند. این مراحل به طور معمول تا یک سال طول میکشد.
البته باید گفت عزاداری هیچ گاه تمام نمیشود، همیشه هرکجا فرد قدم بگذارد، ممکن است موضوعی یا مکانی حتی چهرهای شبیه به عزیز از دست رفته اش، او را به یادش آورد و همیشه خاطرهاش در ذهن باقی میماند.
باورهای غلط
گاهی برخی باورهای غلط درباره مسائل مربوط به مرگ و عزاداری باعث میشود فرد داغدیده نتواند مراحل گذراندن درد و رنج را براحتی پشت سر بگذارد و از عذاب این ضایعه رها شود.
باورهای زیر، عقایدی هستند که نه تنها به عزادار کمکی نمیکنند، بلکه به رنج و عذاب او نیز میافزایند:
1ـ چرا بیش از این غمگین نیستم و باید بیشتر از الان گریه کنم.
احساسات ما در نتیجه افکارمان به وجود میآیند و هیچ قانون نوشته شدهای در جهان نیست که از ما بخواهد در زمانی خاص، احساس خاصی داشته باشیم. برخی افراد وقتی عزیزشان را از دست میدهند، این فقدان برای آنها چنان دردناک است که دچار اندوه و غم میشوند و نمیتوانند جلوی ریزش اشکهایشان را بگیرند، اما این موضوع برای همه یکسان نیست. ممکن است فردی در اثر از دست دادن عزیزش دچار شوک شود، اما احساس اندوه نکند. در واقع ممکن است در زمان انکار قرار گیرد و نتواند احساس دیگری داشته باشد. بنابراین اگر عزادار هستید، این فکر که باید نسبت به مرگ او غمگینتر از آلان باشید هیچ کمکی به رهاییتان از دردی که میکشید، نمیکند.
2ـ نباید احساس خشم کرد
بعضی مواقع فردی که عزیزش را از دست داده است، به دلیل احساس بیکسی و تنهایی بشدت از دست متوفی که او را ترک کرده عصبانی میشود یا اینکه خدا را در این موضوع مقصر میداند. معمولا اطرافیان، او را از این نوع خشم منع میکنند و مقصر دانستن خدا را نوعی کفرگویی میدانند که البته باید گفت داشتن چنین احساسی در این گونه مواقع کاملا طبیعی است و نباید فرد داغدیده را در تنگنا قرار داد. زمان به مرور همه چیز را حل خواهد کرد و پس از اینکه او توانست با موضوع مرگ عزیزش کنار بیاید، متوجه میشود که مرگ نیز بخشی از زندگی موجودات زنده روی زمین است.
3ـ باید به گونهای رفتار کرد که انگار اتفاقی نیفتاده است
برخی افراد تصور میکنند برای فراموش کردن مرگ عزیزشان باید سر خود را با کار گرم کنند. در واقع بلافاصله پس از فوت عزیزشان به فعالیتهای روزمرهشان ادامه میدهند. آنها فکر میکنند این کار بهترین روش برای فراموش کردن است. البته این روش گاهی برای عده بسیار کمی میتواند موثر باشد، اما بیشتر افراد به کمی توقف و سکون نیاز دارند تا بتوانند روی احساساتشان مسلط شوند. البته به یاد داشته باشید که ادامه دادن به زندگی بلافاصله پس از مرگ عزیزی، نشان دهنده قدرت تان نیست، به خودتان زمانی برای عزاداری بدهید.
4ـ احساس گناه میکنید
گاهی اوقات در حق فرد فوت شده نامهربانی کردهاید و اکنون دچار عذاب وجدان شدهاید. این عذاب هرگز به کارتان نمیآید و گذشته را نیز تغییر نمیدهد. فقط شما را در اندوهی تمام نشدنی باقی میگذارد. بنابراین به جای غصه خوردن بیفایده سعی کنید در آینده رفتار بهتری داشته باشید و حداقل در مورد دیگران بیانصافی نکنید.
5ـ دیگران باید به من بیشتر کمک کنند
باید توقعی که از دیگران دارید، کاملا بسنجید. زمانی که فردی عزیزش را از دست میدهد و عزادار میشود، اطرافیانش واکنشهای متفاوتی از خود بروز میدهند. برخی ممکن است بسیار حامی باشند، اما برخی دیگر توجهی به شما نداشته باشند. یادتان باشد که مردم نمیتوانند دائم در غم دیگران شریک باشند. آنها مدت زمان محدودی حضور دارند و در نهایت هرکس سراغ زندگی خود میرود. اما اگر شما در شرایطی هستید که هنوز هم به کمک دیگران نیاز دارید پس این را از آنها بخواهید، اما هرگز توقع نداشته باشید همیشه و در هرحال کنارتان باشند.
6ـ هیچ کس مرا درک نمیکند
بهتر است هرگز در مورد دیگران اینگونه قضاوت نکنید و تمام افراد را در یک طبقه قرار ندهید. وقتی اینگونه فکر کردید، یک قدم به عقب برگردید و از خودتان بپرسید: آیا من در قلب و فکر دیگران حضور دارم ؟ و آیا میتوانم این اتهامی را که هیچ کس مرا درک نمیکند، ثابت و در این خصوص مدرکی ارائه کنم؟
وقتی پاسخ این پرسشها را صادقانه بدهید، متوجه میشوید هرگز شواهدی در دست ندارید که ثابت کند هیچ کس شما را درک نمیکند و این فقط احساس خودتان است که بر اثر درد فراوان به وجود آمده است. فراموش نکنید که اطرافیانتان نیز انسان هستند و هر کدام ممکن است ضایعهای دردناک در زندگیشان داشته باشند. بعلاوه بسیاری از افراد در مورد آنچه در قلبشان میگذرد ممکن است چیزی به شما نگویند. و در نهایت توقع اینکه دیگران حتما شما را باید درک کنند، به بهبود وضع شما، هیچ کمکی نمیکند و آرامش را به زندگیتان بازنمیگرداند. بنابراین از دیگران نخواهید شما را کاملا درک کنند. چنین توقعی شما را در رنج و درد بیشتر فرو خواهد برد.
تمام احساسات و عواطف فوق که براثر مرگ عزیزی به وجود میآید، کاملا طبیعی است و فقط باید اجازه دهید مراحل عزاداری بگذرد و با باورهای غلط، غمتان را تشدید نکنید.
psychologytoday / مترجم: نادیا زکالوند