جام جم سرا:یک مهمانی مجلل برای افطار دارید؟ دوستان و فک و فامیل را در سالنی کنار هم جمع کرده اید و می خواهید برایشان سنگ تمام بگذارید؟ دیگر هیچ راهی برای جلب رضایت آنها نیست؟ ظاهرا جای نگرانی نیست؛ فقط کافی است تا سر کیسه را شل کنید و از بین هنرمندان صدا و سیما یکی از آنها را در مهمانی خودتان داشته باشید. ستار هایی که بارها و بارها چهره های آنها را در تلویزیون و سینما دیده اید تنها با هزینه شما به مهمانی هایتان می آیند. همین حالا تلفن را بردارید تا برای هر روزی که می خواهید الناز شاکردوست،امین حیایی و گلزار را پای سفره افطارتان بنشانید. البته اینها ادعای یک شرکت کارگزار در این زمینه است.
ماجرا از چه قرار است؟
پیامکی متفاوت با همه پیامک های تبلیغاتی. پیامکی که برای یک لحظه آدم را به فکر فرو می برد. "مراسم افطاری های خود را با حضور هنرمندان جذاب تر برگزار کنید" این متن پیامکی است که توسط یک شرکت تبلیغاتی برای شماره های تلفن همراه فرستاده می شود. واقعا چه بلایی سر هنرمندان کشور آمده که آنها حاضرند برای دو ساعت حضور در افطاری های ماه مبارک رمضان از نام خودشان استفاده کنند و به خاطر این کار پول دریافت کنند و ... آیا درآمدهای آنها واقعا مکفی نیست که از طریق واسطه ها حاضرند در مهمانی های ماه مبارک رمضان حضور داشته باشند؟
البته در سال های گذشته هم این رویه وجود داشته و طبیعی است که آنها برای حضور در جشن هایی که برگزار می شود رقمی را دریافت کنند اما برای ماه رمضان امسال سیستم تغییر کرده است و واسطه ها از طریق ارسال پیامک شرایطی را فراهم کرده اند که شما می توانید هنرمندان محبوب خود را انتخاب کنید و بستگی به بودجه ای که قرار است وسط بگذارید آنها را به مهمانی تان بیاورید.
از الناز شاکردوست تا طنازی های ماهی صفت
با شماره ای که زیر پیامک تبلیغاتی درج شده بود تماس گرفتیم. آقایی پاسخگو بود و مانند پیام ضبط شده همه چیز را توضیح می داد. از او سوال کردیم چه هنرمندانی می توانند به مهمانی های ما بیایند؟ که او این جواب را تحویل داد: «ما چون کارهای سینمایی هم انجام می دهیم آشنایی زیادی با بازیگران داریم.در فهرست بازیگران خانم الناز شاکردوست، الهام حمیدی، نسرین مقانلو، تینا آخوندتبار، بهنوش بختیاری، پریناز ایزدتبار، بهاره رهنما و... قرار دارند. از بین آقایان هم محمدرضا گلزار، امین حیایی، حسام نواب صفوی، سام درخشانی، کامبیز دیرباز و... هنرمندانی هستند که می توانند در مراسم های شما حضور داشته باشند. مجریان برنامه را هم می توانید از بین محمود شهریاری، علی ضیا، محمدرضا سنیانی و بهمن هاشمی انتخاب کنید. ما طنازهایی هم داریم که می توانند مهمانان شما را سرگرم کنند. البته این آیتم در شب های قدر موجود نیست. سامان گوران و حمید ماهی صفت از طنازهایی هستند که بتوانند شب خوبی را برای مهمانان شما رقم بزنند.»
منوی باز و قرارداد 18 میلیونی با گلزار
بستگی به معروف بودن و شهرت بازیگر مورد نظر دارد. پایه از 600 هزار تومان است و به 18 میلیون تومان هم می رسد. مدیر شرکتی که این کارها را انجام می دهد می گوید: «بستگی دارد به محبوبیت هنرپیشه ای که انتخاب می کنید. همچنین اگر آخر هفته و ایام تعطیل باشد این نرخ بالاتر هم می رود. پایه قیمت های ما از شبی 600 هزار تومان است. مثلا علیرضا برجی خواننده تیتراژ "شاید برای شما هم اتفاق بیفتد" با این دستمزد در افطاری شما می خواند.بهنام صفوی اگر اجرای زنده بگذارد بین 12 تا 13 میلیون تومان می گیرد.یک سری از خواننده ها حاضرند پلی بک بخوانند اما یک سری ها هم مثل شهرام شکوهی زیر بار نمی روند و می خواهند اجرای زنده داشته باشند.شما به این آیتم ها باید فیلمبرداری از مجلس،اجاره سالن و عکس را هم اضافه کنید.»
مدیر این شرکت ادامه می دهد: «قیمت ها متغیر است.همانطور که گفتم از 600 هزار تومان شروع می شود و به 18 میلیون تومان می رسد.این رقم را محمدرضا گلزار می گیرد.به هر حال مردم دوست دارند و بعضی از چهره ها در بین مردم محبوب تر هستند.»
صفر تا صد 100 کار با منوی پیشنهادی سرآشپز!
شما یک کار دیگر هم می توانید انجام بدهید.رقمی را که می خواهید هزینه کنید به شرکت مورد نظر بگویید تا منوی پیشنهادی شان را به شما بدهند. مثلا شما می خواهید 40 میلیون تومان هزینه کنید، مهمانی را شب جمعه بگیرید و سالن و فیلمبردار هم می خواهید. آنها به شما می گویند که با توجه به تعداد مهمان هایی که دارید مثلا خانم شاکردوست را دعوت کنید، مجری محمود شهریاری باشد و ماهی صفت هم طنازی کند. البته همه این ها برای مثال است و قطعا آپشن های متعدد دیگری هم در منوی پیشنهادی شرکت مذکور وجود خواهد داشت که شما را برای گرفتن یک جشن خوب با حضور سوپر استارهای سینما ترغیب کند.
نکته جالب اینکه قبلا هم گزارش هایی از چنین اتفاقی برای عروسی ها و میهمانی ها هم منتشر شده بود.(مرتضی رضایی /خبرآنلاین)
جام جم سرا: از روز هفتم اسفند سال گذشته وقتی گروهی چاقوکش به مردی با کیف پر از طلا حمله کردند و با خشونت توانستند آن را به سرقت ببرند، تیمی از اداره 18 پلیس آگاهی تهران مأموریت یافت این دزدان طلایی را ردیابی کند.
مرد طلافروش در تحقیقات پلیسی گفت: «ساعت نزدیک 7 غروب بود، پس از خرید طلا و جواهرات از بازار سبزه میدان، قصد داشتم آنها را برای ساخت و پردازش دوباره به شهر دیگری بفرستم؛ در بازار که بودم برای اینکه کیفم وسوسهآمیز نباشد طلاها را داخل کیف کهنهای قرار دادم به گونهای که تصور میکردم اگر آن کیف را کنار خیابان بگذارم به خاطر کهنگی و فرسودگیاش، کسی به آن توجهی نکند. با اطمینان زیادی زیر پل ابوسعید رفته و منتظر شدم تا اتوبوس شهری بیاید، ناگهان گروهی جوان قوی هیکل سوار بر دو موتور به من حملهور شدند و یکی از آنها توانست کیف پر از طلاهای میلیونیام را به سرقت ببرد.»
کارآگاهان خیلی زود پی بردند که دزدان طلاها حتماً از شیوه زاغزنی استفاده کردهاند و همین کافی بود تا با بررسی فیلمهای دوربینهای مداربسته بازار سبزهمیدان تصویر جوانی 25 ساله را شکار کنند که در تعقیب تاجر طلا بود.
به گزارش جام جم سرا، این عکس که تنها سرنخ بود با درخواست دادیار شعبه دوم دادسرای ناحیه 34 تهران در اختیار روزنامهها قرار گرفت و همین کافی بود تا گروه زیادی از کسانی که در نازیآباد زندگی میکنند با پلیس آگاهی تماس گرفته و مشخصات جوان زاغزن به نام «جابر» را دراختیار تیم تحقیق قرار دهند.
همین کافی بود کارآگاهان با مراجعه به خانه این تبهکار در نازیآباد در جریان فرارش پس از انتشار عکس وی قرار گرفتند و در تحقیقات میدانی متوجه شدند وی یک دوست صمیمی به نام «کمال» داشته که همیشه با هم در تردد بودند. عجیب اینکه وقتی عکس کمال پیش روی تاجر طلا قرار گرفت وی ادعا کرد این جوان را میشناسد و کمال شاگرد سابق وی در بازار بوده است.
در این مرحله، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که وی با اطلاع دقیق از میزان سرمایه و همچنین نحوه جابهجایی طلا و جواهرات از سوی تاجر طلا، طراح اصلی این سرقت بوده و با همدستی جابر و دیگر دوستان وی به اجرای این نقشه پرداخته است.
کمال روز 22 مردادماه سال جاری در نازیآباد دستگیر شد و اقرار کرد خودش به جابر پیشنهاد سرقت را داده و پس از دزدی طلاها با سهم خود یک خودرو و خانهای در نازیآباد خریده است.
کمال افزود: یک ماه پیش از سرقت، درخصوص وضعیت مالی طعمهمان و همچنین نحوه جابهجایی طلا و جواهرات توسط وی با جابر صحبت کردم و در همان زمان تصمیم گرفتیم در زمان انتقال طلا و جواهرات به شهر دیگری، سرقت را انجام دهیم من در سرقت حضور نداشته باشم؛ نقشهمان را با دو بچه محل دیگرمان به نامهای محسن و مرتضی در میان گذاشتیم و آنها نیز با اطلاع از ارزش چند صد میلیون تومانی طلا و جواهرات پذیرفتند در سرقت همراهیمان کننند. جابر به مدت دو هفته تاجر طلا را تحت نظر گرفت تا اینکه در روز سرقت، زیر پل ابوسعید و با اطمینان از همراه بودن محموله طلا و جواهرات «جابر» و «محسن» سوار بر موتور و در حالی که مرتضی نیز با موتور دیگری آنها را اسکورت میکرد به طعمهمان حمله کردند و پس از سرقت پابه فرار گذاشتند.
کارآگاهان محسن و مرتضی را نیز در مخفیگاه و پاتوقهایشان در نازیآباد و خیابان آزادی شناسایی کرده و آنان را روز 9 شهریورماه در دو عملیات جداگانه دستگیر کردند. این دو دزد نیز ادعا کردند سهم 50 میلیونی از این سرقت داشتهاند که با آن خودرو و موتورهای گرانقیمت خریدهاند.
دستگیری اعضای گروه در شرایطی انجام شد که کارآگاهان با سلسله اقدامات پلیسی و با بهرهگیری از اعترافهای آنان اطلاع پیدا کردند که رئیس باند با بیشترین سهم پول میلیونی اقدام به خرید یک مغازه تجاری در منطقه گلستان و همچنین چند خودروی سواری کرده و با پولهای بادآورده به اجاره یک ویلای ساحلی در شمال دست زده و جشن و میهمانی به پا کرده است.
«جابر» نیز به خط پایان فرار رسید و کارآگاهان توانستند وی را در خانه جدیدش به دام اندازند. این پسر نیز ریاست در این سرقت را به گردن گرفت و همه اعترافهای نوچههایش را تأیید کرد. (ایران)
دل بزرگ میخواهد، اینکه زمینت را که بعد از سالها زحمت و پول جمع کردن خریدهای و گذاشتهای برای آینده، بگذاری برای آینده دیگران و جایی شود که آینده مملکت به آن بستگی دارد. دل بزرگ میخواهد، اینکه از همه خوشیها و رفاه و پولداری بگذری و راهی را انتخاب کنی که خوشیها و رفاه دیگران در آن است. دل بزرگ میخواهد که همه این کارها این مدرسه سازیها این کمک کردن و فرستادن پول هر ماهه به کهریزک به چشمت نیاید. بدانی که حالت خوب است اما وارد مکالمه ذهنی با خودت نشوی که من کردهام. من باعث این خوشیها بودهام. دل بزرگ میخواهد که فقط با آرامش بنشینی و از رضایتت بگویی و از شادی قلبت که حالا بهترین هدیه است. ماهرخ موسوی سالهاست لذت زندگی را در کمک به دیگران یافته است.
من کار تجارت نقره نمیکنم. فقط برای کار خیر از ایران نقره میخرم و به انگلیس میبرم و به مجموعهدارها با کمی قیمت بالاتر میفروشم. تمام پول نقرهها را میفرستم ایران. خریدارانش هم آدمهای خاصی هستند که وقتی متوجه میشوند پولش برای کار خیر مصرف میشود قیمت بالاتری پیشنهاد میدهند |
او میگوید: من در خانوادهای بزرگ شدم که مرد خانه همیشه دست خیر داشت. پدرم آدم خیری بود و خیلی وقتها میدیدم به مردم نیازمند کمک میکند، اما هیچ وقت دقت نکرده بودم یا نمیدانم شاید در دوران بچگی و نوجوانی خیلی برایم مهم نبود و به چشمم نمیآمد. بعد از اینکه ازدواج کردم و به انگلیس رفتم با خانم بهادرزاده مدیر کهریزک آشنا شدم. همین آشنایی باعث شد فعالیتهایم را شروع کنم. یک گروه کوچک زنانه درست کردیم و هر چند وقت یک بار دور هم جمع میشدیم.
در همان میهمانیها پول جمع میکردیم و میفرستادیم ایران برای کهریزک. تا اینکه با آقای مجتبی کاشانی، مؤسس خیریه یاوری، آشنا شدم. مرد شریف و هنرمندی بود. وقتی متوجه شدم سرطان گرفته خیلی ناراحت شدم. برای معالجه به لندن آمده بود. همیشه به خانه ما میآمد با فرزندانم رابطه خیلی خوبی داشت. با آنها انگلیسی صحبت میکرد و برایمان شعرهایش را میخواند.
نمیدانم شاید آشنایی با این مرد باعث شد که به فکر مدرسه سازی بیفتم. دلم میخواست کاری شبیه کارهای او انجام بدهم. برای شروع یک مدرسه تیزهوشان پسرانه در فومن ساختیم. زمینش مال همسرم بود. من هم در کار خرید و فروش نقره هستم. با پول فروش نقرهها اولین مدرسه تیزهوشان فومن را ساختیم. بعد از چند سال هم یک مدرسه دخترانه بزرگ در شهر فومن ساختیم. پولش را هم از بازارچههایی که برگزار میکردم و میهمانیهای زنانهمان جمع میکردم.
* بازار نقرهای
من کار تجارت نقره نمیکنم. فقط برای کار خیر از ایران نقره میخرم و به انگلیس میبرم و به مجموعهدارها و کسانی که به نقره علاقهمندند البته با کمی قیمت بالاتر میفروشم. یکی دو نفر در ایران به من کمک میکنند و نقرهها را پیدا میکنند. خودم احتیاجی به این کار ندارم. تمام پول نقرهها را میفرستم ایران. خریدارانش هم آدمهای خاصی هستند. آدمهای خاصی که وقتی متوجه میشوند پولش برای کار خیر مصرف میشود حتی قیمت بالاتری هم پیشنهاد میدهند.
هر ماه هم در خانهام میهمانی بزرگی برگزار میکنیم و طبق رسم همیشگیمان از میهمانها پذیرایی و پول جمع میکنیم. خانمها خودشان غذا درست میکنند و خودشان از خودشان پذیرایی میکنند. در پایان هم پولشان را میدهند که خوشبختانه در این سالها مبالغ قابل توجهی جمع کردهایم. البته من فقط نقره نمیفروشم کتاب، شال و روسری هم میخرم و همانجا به افراد متمول میفروشم. مردمیکه به میهمانی میآیند بیشتر برای کار خیر پول میدهند و برایشان مهم نیست که چی میخرند.
* خرید راضیام نمیکند
من همه مدل زندگی را تجربه کردهام. همیشه هم پول داشتهام، اما من آدم سوپر مارکت رفتن و خرید هر یکشنبه و آخر هفته نیستم. دلم با این چیزهای معمولی خوش نمیشود، نه اینکه این کارها را نکرده باشم؛ نه، کردهام. خرید رفتهام. مسافرت و میهمانی هم رفتهام اما با این چیزها هیچ وقت دلم خوش نشده است. حس خوبی نگرفتهام.
وقتی کم کم وارد این کار شدم و به خلق خدا کمک کردم حالم بهتر شد. راضی شدم. شعار هم نمیدهم اما به این باور رسیدم که خوشحالی واقعی رضایت قلبی است. رضایتی که انگار همه وجودت را میگیرد. من سالهای سال یک جور دیگر زندگی کرده بودم اما این رضایتی را که الان دارم آن موقع اصلاً نداشتم. البته همسرم هم خیلی به من کمک کرده. با اینکه دنیای کاری اش خیلی خشن و سخت است اما همیشه در کار خیر پیشقدم است. زمین مدرسههایی که در فومن ساختیم متعلق به همسرم بود. زمینهای وسیع و در بهترین موقعیت تجاری شهر. اما روحیه بخشش در او هم زیاد هست. مثل فرزندانم که خیلی به من کمک میکنند.
* خداحافظ روزمرگی
زندگی من از جایی شروع شد که با روزمرگی خداحافظی کردم. تقریباً الان میدانم که در این دنیا خبر زیادی نیست. یعنی هیچ خبری نیست که مردم خودشان را برایش میکشند. من دیگر دلبستگی به این دنیا ندارم. به نظرم در این دنیا بهترین کار عبادت خدا و خدمت به خلق خداست.
دلم نمیخواهد وارد شعار و تلقینهای الکی شوم، اما باور من این است.
در این سالها که در خانهام میهمانی گرفتهام و پول جمع کردهام به این نتیجه رسیدهام که دست و دلبازی به پول و ثروت نیست. خیلیها هستند با پول و ثروت افسانهای حتی یک ریال هم از دستشان نمیچکد اما در همین جلسات ماهانه من که در لندن برگزار میشود زنهایی کمک میکنند که اصلاً وضع مالی خوبی ندارند |
من با 70 سال سن به این نتیجه رسیدهام که اگر این چیزها نباشد زندگی میلنگد. یک چیزی همیشه کم است. من از روزی که با خانم بهادرزاده آشنا شدم حس میکنم زندگیام وارد مرحله جدیدی شد. تا قبل از آن زنی بودم که میهمانی میگرفت، سفر میرفت، خرید میکرد اما انگار یک گمشدهای در زندگیاش داشت. از همان 24 سال پیش که در خانهام میهمانی گرفتم و پول جمع کردم انسان دیگری شدم.
در اولین جلسه فقط 30 نفر بودیم. یک ناهار ساده درست کردیم و یک کیک کوچک خانگی. آخر میهمانی هم خانمها نفری 5 پوند پول توی ظرف جمعآوری پول انداختند. از آن روز به بعد دیگر با خودم عهد کردم این میهمانیها قطع نشود. میهمانیهایی که خیلی برای من دردسر و سختی داشت اما زندگیام را دگرگون کرد. حالا آن میهمانی ساده را خیلی لوکس و شیک و در شأن و مقام انسانهای خیر برگزار میکنیم. مثل یک مراسم عروسی بزرگ فقط عروس و داماد نداریم.
* از خودم سؤال نمیپرسم
میدانم این کار روی روحیه من خیلی تأثیر داشته و میدانم زندگیام را عوض کرده اما هیچ وقت وارد سؤال و جواب با خودم نمیشوم. این کار حالا جزو علایق من است. مثل خانمی که دوست دارد کیک بپزد یا دسر درست کند یا کسی که دوست دارد مدام به مسافرت برود. این کار هم الان جزو کارهای روزمره من شده. دلم نمیخواهد درباره این موضوع با خودم مکالمه ذهنی داشته باشم. هر چقدر این کار را برای خودم بزرگ کنم اتفاق بدتری مثل غرور کاذب برایم میافتد که خدا نکند چنین بلایی سرم بیاید. بیشتر به جنبه مثبت ماجرا نگاه میکنم. اینکه حالا روحیهام بهتر است. حالم بهتر است.
مدام به خودم نمیگویم که چقدر این کار روی من تأثیر داشته یا نه. مهم این است که حالا درونم آرام است. آرامشی دارم که دوست داشتنی است.
* خیرهای بیپول
در این سالها که در خانهام میهمانی گرفتهام و پول جمع کردهام به این نتیجه رسیدهام که دست و دلبازی به پول و ثروت نیست. خیلیها هستند با پول و ثروت افسانهای حتی یک ریال هم از دستشان نمیچکد اما در همین جلسات ماهانه من که در لندن برگزار میشود زنهایی کمک میکنند که اصلاً وضع مالی خوبی ندارند، نه اینکه نیازمند باشند اما آن پولی که به خیریه میدهند بیشتر به درد خودشان میخورد تا اینکه به فرد دیگری بدهند اما آنها به آن آرامش و ارتباط با خدا فکر میکنند و از پولشان میگذرند. مهم این است که بتوانی از مالت بگذری. به این درجه که برسی یعنی اتفاق خوب افتاده است. (اکرم احمدی/ ایران بانو)
آداب مهمانی را از همان اوان کودکی، باید به کودک خود و در عمل بیاموزید. زیرا ذهن کودک شکل اجتماعی خاصی نداشته و تنها والدین کودک هستند که می توانند با الگوهای رفتاری شان، شیوه های صحیح برخورد را به آنان یاد دهند.
عصر دومین روز تعطیلات اسـت ، شما به همراه خانواده تان مقابل تلویزیون نشسته اید و برنامه های طنز آن را تماشا می کنید، ناگهان صدای زنگ همه را می پراند. با عجله به سمت آیفون می روید و تصویر عروس و پسرعمه تان را می بینید، با اکراه تمام جواب می دهید و تعارف شان می کنید داخل منزل شوند. یاد نوروز سال گذشته می افتید که آرمان، چگونه در 45 دقیقه، خانه تان را کن فیکون کرد و...
سال پیش، کودک 4 ساله پسرعمه تان، از زمان ورود به خانه شما ،که از تمیزی برق میزند و بوی عید می داد، آرام ننشست و هر آنچه را که فکرش کنید انجام داد.به هنگام پذیرایی، زیر دست و پای شما وول میخورد و مدام صندلی خود را برای نشستن تغییر می داد، میوه های بی زبان را یکی یکی گاز می زد و به گوشه و کنار می انداخت ؛ تا به خودتان بیائید ناگه یک مشت شکلات برمی داشت و پس از به نیش کشیدن، با مابقی آن در و دیوار را رنگ آمیزی می کرد و دستهای کثیف خود را بر روی مبلمان سفید و براقتان می کشید و آخر سر هم با شکستن ظرف میوه، خانه تان را ترک کرد.
حالا امسال خدا خدا می کنید پسر عمه تان، وروجکش را به همراه نیاورده باشد و گرنه باید فاتحه تمیز کاری های چند روز پیشتان را بیش از پیش بخوانید.
****************
شاید شما هم در اقوام خود، چنین کودکی را سراغ داشته باشید که با ورود اولبه خانه، تن تان به لرزه درآید و احساس کنید خانه تان هر آن، ممکن اسـت با تمام اسباب و اثاثیه اش، توسط این زلزله چند صد ریشتری فرو بریزد. حیرت تان می شود،
وقتی می بینید مادر کودک از خرابکاریهای فرزندش لذت می برد و میخندد و قربان صدقهاش می رود، لاجرم از تعجب انگشت بر دهان تان می گیرید و می گوئید:
هر چه باشد، دوره، دوره فرزند سالاری اسـت، نباید به کودک امر و نهی کرد، او باید آزاد گذاشته شود و گر نه در آینده ای نه چندان دور، عقده ای می شود و هزاران درد بی درمان می گیرد.
بی تردید شیطنت های بی پایان کودک بی ادب از یک سو، بیخیالی والدینش از سوی دیگر بسیار کلافه تان می کند لاجرم ، صبر از وجودتان رخت بر می بندد و بیقرار و دل آشوب می شوید.
اما مجبورید خودتان را بی خیال شوید و همگام با عقیده ی مهمان ، اجازه دهید کودک او رشد یابد و مسیر تحول و تکاملش را طی کند.
به جرات می توان گفت: والدین این کودکان، هیچ وقت به این موضوع نیندیشیده اند که دلیلی ندارد که هر کاری که کودکشان انجام میدهد و باعث شادی و لذت آنان می شود، مورد پسند و خوشایند میزبان نیز باشد!
چه بسا کارهای کودک، برای شما خوشایند و دلنشین اسـت اما برای دیگری تعبیری متفاوت دارد. همه مثل شما فکر نمیکنند!
احتمالا، بابت این رفتار کودک دلبندتان، متهم به حساب می آئید و در بین دوستان و آشنایان ، نه تنها به عنوان فردی بی ملاحضه و خودخواه شناخته می شوید، بلکه ممکن اسـت حکایت شما و کودکتان نقل و نبات هر محفلی شده و شهره ی خاص و عام و مایه ی عبرت دیگران شوید.
روان شناسان توصیه می کنند آداب مهمانی را از همان اوان کودکی، باید به کودک خود و در عمل بیاموزید. زیرا ذهن کودک شکل اجتماعی خاصی نداشته و تنها والدین کودک هستند که می توانند با الگوهای رفتاری شان، شیوه های صحیح برخورد را به آنان یاد دهند
برخی از والدین ممکن اسـت در قبال شیطنت های بی شمار کودک و بی خیالی خود، دست به توجیه بزنند و هزاران دلیل ناپذیرفتنی را اظهار نمایند.
به برخی از این گفته ها توجه کنید:
از پس این بچه بر نمی آئیم خودمان هم اسیر شدیم، این کارها را از پسر خاله اش یاد می گیرد و گرنه من و باباش مخالفیم، آخه روان شناسان می گویند: ممانعت زیاد والدین، باعث می شود کودک سرخورده شود و آینده ی خوبی نداشته باشد، فرزند سالاری همین که می بینید ما که بچه بودیم جرات این کارها را نداشتیم و...
این جور کارها به صرف این که کودک شما، بچه اسـت و شیطنت، خاص این دوران اوست هرگز درست نیست، اندیشه فرزندسالاری و تربیت بی قید و شرط هم هرگز پسندیده نیست، احساس استیصال و درماندگی شما نیز دردی را دعوا نمی کند، تقلید و همانندسازی او از کودکان دیگر، تنها بهانه ای بیش نیست و...
متاسفانه باید بگوئیم: این گونه رفتارهای زننده و بی ادبانه کودک، با هیچ عبارت و اصطلاحی قابل توجیه نیست جز کوتاهی و قصور والدین در تربیت.
شما به عنوان یک والد مهربان، اما قاطع باید بدانید که در هیچ یک از کتاب های اصول تربیتی و روان شناسی کودک، مطلبی را نخواهید یافت که در جهت تائید و صحت و سقم این شیوه ی تربیتی سهل گیرانه باشد. در اصول بنیادین و برتر تربیتی ، این رفتارها نه تنها تائید نمی شوند بلکه بسیار مذموم و نکوهیده تلقی شده و از موانع اصلی رشد بهینه و سالم یک کودک به شمار می آیند.
آداب مهمانی، هم یکی از آن مولفه های مهم تربیتی اسـت که بایستی والدین بدان، توجه خاص مبذول بدارند.
رفت و آمد، دیدو بازدید، احترام گذاشتن، احترام دیدن و چگونگی رفتار و برخورد در مراسم ها با بزرگترها از مواردی هستند که باید به کودکان آموزش داده شوند.
روان شناسان توصیه می کنند آداب مهمانی را از همان اوان کودکی، باید به کودک خود و در عمل بیاموزید. زیرا ذهن کودک شکل اجتماعی خاصی نداشته و تنها والدین کودک هستند که می توانند با الگوهای رفتاری شان، شیوه های صحیح برخورد را به آنان یاد دهند.
ایام نوروز تمرین بسیار مناسبی برای کودکان اسـت تا اصول ارتباطی صحیح را ،از چگونگی احترام گرفته تا برخورد و رفتارمناسب ، یاد بگیرند.
برای موفقیت بیشتر درآموزش، می توانید از تدابیر ذیل ، استفاده کنید:** تعطیلات، زمانی مناسب برای ارتباط کودک شما با هم سن و سالانش می باشد. بهتر اسـت بر طبق برنامه ی از پیش تعیین شده ای، دوستان او را به خانه دعوت کنید و از آنها بخواهید درباره ی مهمان و آداب رفت و آمد آن صحبت کنند و نقطه نظرات و خاطرات خود را برای همه تعریف کنند.
نکته: سعی کنید به گونه ای ناملموس ، مدیریت این مهمانی کودکانه را خود بدست گیرید و در حین مهمان داری ، خود را نیز ملزم به رعایت اصول مهمان داری کنید و هر از چند گاهی با سوالاتی داستان وار، ذهن کودکان را به تفکر وا دارید.
مثلا بگوئید: بچه ای خونه ی مادر بزرگش رفته بود ، مدام میوه ها را بر می داشت و گاز می زد و ...، داستان خود را به یک سوال ختم کنید: به نظر شما کار این بچه در مهمانی خوب بود؟ نظر بچه ها را بپرسید و راه کار درست را بیابید.
نکته: البته، می توانید از این ترفند به تنهایی و بدون حضور کودکان دیگر هم استفاده کنید، اما به خاطر تاثیر گذاری بیشتر و آشنا شدن کودک با رسم و رسومات خانواده های دیگر، چنین توصیه می شود.
** آداب مهمانی را می توانید با مهمان بازی به او یاد دهید. یک بار شما مهمان خانه ی فرضی او شوید و بار دیگر او مهمان خانه ی شما. هر بار نقش دو کودک (یک بار نقش کودک بی ادب، بار دیگر نقش کودک با ادب)را بازی کنید و هر بار از آدم های خیالی که نقش عمو، خاله، دایی، عمه و... را بازی می کنند نظر خواهی کنید و نظر شان را راجع به هر دو کودک بپرسید.
** از برنامه های آموزشی در قالب داستان، طنز،نقاشی، فیلم ،موزیک و... که مضمونی در این زمینه (مهمانی)دارند و امروزه به وفور در بازار کتاب یافت می شوند، استفاده کنید.
** پیش از رفتن به مهمانی، توصیه های لازم را داشته باشید و در حین دیدارهای خود نیز کودک را تحت نظر بگیرید، به گونه ای که او بداند شش دانگ حواس شما جمع اوست . کودکان گاهی از غفلت شما سوء استفاده می کنند و انجام می دهند کاری را که نباید بکنند.
** اگر در جلسات مهمانی، خطایی از او سر زد چشم پوشی نکنید. در اولین بارها، با حرکات ریتمیک چهره خود، او را به آرامش دعوت کنید، اگر پاسخ لازمه را نگرفتید با کلام او را هدایت کنید، در صورت ادامه ی شیطنت کودک، بلند شوید دست او را بگیرید با کلامی که نشان از خشم شماست او را کنار خود بنشانید؛ و در نهایت اگر نشد، با عذر خواهی از میزبان مهمانی را ترک کنید. پس از خارج شدن از منزل میزبان، علت ترک زود به هنگام خود را توضیح دهید و حتی اگر لازم شد به تنبیه فیزیکی متوسل شوید و با زدن پشت دست او، او را متوجه خطایش کنید.
فراموش کاری شما باعث می شود کودک در دفعات بعدی، روی حرف ها و توصیه های جدی شما هیچ حسابی باز نکند و تنها تهدیدی بیش قلمدادش نکند که عاقبت ترسناکی هم ندارد و ...، لاجرم دوباره کار خود را از سر گیرد و به قول معروف همان آش و همان کاسه شود
از یک سو، موکول کردن تادیب به زمان دیگر، نه تنها از ارزش لحظه ای و به موقع آن می کاهد بلکه باعث می شود کودک نداند بابت کدام رفتار تنبیه شده اسـت، زیرا ذهن سیال کودک ، باعث می شود او سریعا همه چیز را از یاد ببرد و یا توجه اش به چیز دیگری معطوف شود.لذا زمان مناسب تنبیه، همان هنگام وقوع رفتار اسـت.
از سوی دیگر،فراموش کاری شما باعث می شود کودک در دفعات بعدی، روی حرف ها و توصیه های جدی شما هیچ حسابی باز نکند و تنها تهدیدی بیش قلمدادش نکند که عاقبت ترسناکی هم ندارد و ...، لاجرم دوباره کار خود را از سر گیرد و به قول معروف همان آش و همان کاسه شود.
** در ادامه نکته فوق ، لازم اسـت به این مهم هم اشاره نمائیم کهاگر کودک نهایت تلاش خود را در بکار گیری آداب مهمانی به کاربست و حتی اگر در مواردی چند موفق هم نبود، تشویق او حتمی اسـت. در همان جلسه مهمانی و یا پس از ترک خانه ی میزبان بلافاصله از او تشکر کنید و به او بگوئید: از این که مایه ی مباهات شماست به خود می بالید. اگر قصور و کوتاهی هم داشت پس از بیان تشکر خود، آنها را به او گوشزد کنید و بگوئید در مهمانی بعدی دوست دارید آنها را هم مشاهده نکنید.
تبیان
امروز برای شما ایدههایی از چیدمانی شاد و متفاوت برای اتاق نشیمن را آماده کردهایم. رنگهایی شاد و متنوع که علاوه بر ایجاد فضایی شادی بخش، جلوهی زیبایی نیز به محیط میدهند. برای دیدن این ایدههای زیبا و متنوع، با ما همراه باشید.
تهیه و تنظیم: تابناک باتو
منبع: almrsal
امروز برای شما ایدههایی از چیدمانی شاد و متفاوت برای اتاق نشیمن را آماده کردهایم. رنگهایی شاد و متنوع که علاوه بر ایجاد فضایی شادی بخش، جلوهی زیبایی نیز به محیط میدهند. برای دیدن این ایدههای زیبا و متنوع، با ما همراه باشید.
تهیه و تنظیم: تابناک باتو
منبع: almrsal
آداب مهمانی را از همان اوان کودکی، باید به کودک خود و در عمل بیاموزید. زیرا ذهن کودک شکل اجتماعی خاصی نداشته و تنها والدین کودک هستند که می توانند با الگوهای رفتاری شان، شیوه های صحیح برخورد را به آنان یاد دهند.
عصر دومین روز تعطیلات اسـت ، شما به همراه خانواده تان مقابل تلویزیون نشسته اید و برنامه های طنز آن را تماشا می کنید، ناگهان صدای زنگ همه را می پراند. با عجله به سمت آیفون می روید و تصویر عروس و پسرعمه تان را می بینید، با اکراه تمام جواب می دهید و تعارف شان می کنید داخل منزل شوند. یاد نوروز سال گذشته می افتید که آرمان، چگونه در 45 دقیقه، خانه تان را کن فیکون کرد و...
سال پیش، کودک 4 ساله پسرعمه تان، از زمان ورود به خانه شما ،که از تمیزی برق میزند و بوی عید می داد، آرام ننشست و هر آنچه را که فکرش کنید انجام داد.به هنگام پذیرایی، زیر دست و پای شما وول میخورد و مدام صندلی خود را برای نشستن تغییر می داد، میوه های بی زبان را یکی یکی گاز می زد و به گوشه و کنار می انداخت ؛ تا به خودتان بیائید ناگه یک مشت شکلات برمی داشت و پس از به نیش کشیدن، با مابقی آن در و دیوار را رنگ آمیزی می کرد و دستهای کثیف خود را بر روی مبلمان سفید و براقتان می کشید و آخر سر هم با شکستن ظرف میوه، خانه تان را ترک کرد.
حالا امسال خدا خدا می کنید پسر عمه تان، وروجکش را به همراه نیاورده باشد و گرنه باید فاتحه تمیز کاری های چند روز پیشتان را بیش از پیش بخوانید.
****************
شاید شما هم در اقوام خود، چنین کودکی را سراغ داشته باشید که با ورود اولبه خانه، تن تان به لرزه درآید و احساس کنید خانه تان هر آن، ممکن اسـت با تمام اسباب و اثاثیه اش، توسط این زلزله چند صد ریشتری فرو بریزد. حیرت تان می شود،
وقتی می بینید مادر کودک از خرابکاریهای فرزندش لذت می برد و میخندد و قربان صدقهاش می رود، لاجرم از تعجب انگشت بر دهان تان می گیرید و می گوئید:
هر چه باشد، دوره، دوره فرزند سالاری اسـت، نباید به کودک امر و نهی کرد، او باید آزاد گذاشته شود و گر نه در آینده ای نه چندان دور، عقده ای می شود و هزاران درد بی درمان می گیرد.
بی تردید شیطنت های بی پایان کودک بی ادب از یک سو، بیخیالی والدینش از سوی دیگر بسیار کلافه تان می کند لاجرم ، صبر از وجودتان رخت بر می بندد و بیقرار و دل آشوب می شوید.
اما مجبورید خودتان را بی خیال شوید و همگام با عقیده ی مهمان ، اجازه دهید کودک او رشد یابد و مسیر تحول و تکاملش را طی کند.
به جرات می توان گفت: والدین این کودکان، هیچ وقت به این موضوع نیندیشیده اند که دلیلی ندارد که هر کاری که کودکشان انجام میدهد و باعث شادی و لذت آنان می شود، مورد پسند و خوشایند میزبان نیز باشد!
چه بسا کارهای کودک، برای شما خوشایند و دلنشین اسـت اما برای دیگری تعبیری متفاوت دارد. همه مثل شما فکر نمیکنند!
احتمالا، بابت این رفتار کودک دلبندتان، متهم به حساب می آئید و در بین دوستان و آشنایان ، نه تنها به عنوان فردی بی ملاحضه و خودخواه شناخته می شوید، بلکه ممکن اسـت حکایت شما و کودکتان نقل و نبات هر محفلی شده و شهره ی خاص و عام و مایه ی عبرت دیگران شوید.
روان شناسان توصیه می کنند آداب مهمانی را از همان اوان کودکی، باید به کودک خود و در عمل بیاموزید. زیرا ذهن کودک شکل اجتماعی خاصی نداشته و تنها والدین کودک هستند که می توانند با الگوهای رفتاری شان، شیوه های صحیح برخورد را به آنان یاد دهند
برخی از والدین ممکن اسـت در قبال شیطنت های بی شمار کودک و بی خیالی خود، دست به توجیه بزنند و هزاران دلیل ناپذیرفتنی را اظهار نمایند.
به برخی از این گفته ها توجه کنید:
از پس این بچه بر نمی آئیم خودمان هم اسیر شدیم، این کارها را از پسر خاله اش یاد می گیرد و گرنه من و باباش مخالفیم، آخه روان شناسان می گویند: ممانعت زیاد والدین، باعث می شود کودک سرخورده شود و آینده ی خوبی نداشته باشد، فرزند سالاری همین که می بینید ما که بچه بودیم جرات این کارها را نداشتیم و...
این جور کارها به صرف این که کودک شما، بچه اسـت و شیطنت، خاص این دوران اوست هرگز درست نیست، اندیشه فرزندسالاری و تربیت بی قید و شرط هم هرگز پسندیده نیست، احساس استیصال و درماندگی شما نیز دردی را دعوا نمی کند، تقلید و همانندسازی او از کودکان دیگر، تنها بهانه ای بیش نیست و...
متاسفانه باید بگوئیم: این گونه رفتارهای زننده و بی ادبانه کودک، با هیچ عبارت و اصطلاحی قابل توجیه نیست جز کوتاهی و قصور والدین در تربیت.
شما به عنوان یک والد مهربان، اما قاطع باید بدانید که در هیچ یک از کتاب های اصول تربیتی و روان شناسی کودک، مطلبی را نخواهید یافت که در جهت تائید و صحت و سقم این شیوه ی تربیتی سهل گیرانه باشد. در اصول بنیادین و برتر تربیتی ، این رفتارها نه تنها تائید نمی شوند بلکه بسیار مذموم و نکوهیده تلقی شده و از موانع اصلی رشد بهینه و سالم یک کودک به شمار می آیند.
آداب مهمانی، هم یکی از آن مولفه های مهم تربیتی اسـت که بایستی والدین بدان، توجه خاص مبذول بدارند.
رفت و آمد، دیدو بازدید، احترام گذاشتن، احترام دیدن و چگونگی رفتار و برخورد در مراسم ها با بزرگترها از مواردی هستند که باید به کودکان آموزش داده شوند.
روان شناسان توصیه می کنند آداب مهمانی را از همان اوان کودکی، باید به کودک خود و در عمل بیاموزید. زیرا ذهن کودک شکل اجتماعی خاصی نداشته و تنها والدین کودک هستند که می توانند با الگوهای رفتاری شان، شیوه های صحیح برخورد را به آنان یاد دهند.
ایام نوروز تمرین بسیار مناسبی برای کودکان اسـت تا اصول ارتباطی صحیح را ،از چگونگی احترام گرفته تا برخورد و رفتارمناسب ، یاد بگیرند.
برای موفقیت بیشتر درآموزش، می توانید از تدابیر ذیل ، استفاده کنید:** تعطیلات، زمانی مناسب برای ارتباط کودک شما با هم سن و سالانش می باشد. بهتر اسـت بر طبق برنامه ی از پیش تعیین شده ای، دوستان او را به خانه دعوت کنید و از آنها بخواهید درباره ی مهمان و آداب رفت و آمد آن صحبت کنند و نقطه نظرات و خاطرات خود را برای همه تعریف کنند.
نکته: سعی کنید به گونه ای ناملموس ، مدیریت این مهمانی کودکانه را خود بدست گیرید و در حین مهمان داری ، خود را نیز ملزم به رعایت اصول مهمان داری کنید و هر از چند گاهی با سوالاتی داستان وار، ذهن کودکان را به تفکر وا دارید.
مثلا بگوئید: بچه ای خونه ی مادر بزرگش رفته بود ، مدام میوه ها را بر می داشت و گاز می زد و ...، داستان خود را به یک سوال ختم کنید: به نظر شما کار این بچه در مهمانی خوب بود؟ نظر بچه ها را بپرسید و راه کار درست را بیابید.
نکته: البته، می توانید از این ترفند به تنهایی و بدون حضور کودکان دیگر هم استفاده کنید، اما به خاطر تاثیر گذاری بیشتر و آشنا شدن کودک با رسم و رسومات خانواده های دیگر، چنین توصیه می شود.
** آداب مهمانی را می توانید با مهمان بازی به او یاد دهید. یک بار شما مهمان خانه ی فرضی او شوید و بار دیگر او مهمان خانه ی شما. هر بار نقش دو کودک (یک بار نقش کودک بی ادب، بار دیگر نقش کودک با ادب)را بازی کنید و هر بار از آدم های خیالی که نقش عمو، خاله، دایی، عمه و... را بازی می کنند نظر خواهی کنید و نظر شان را راجع به هر دو کودک بپرسید.
** از برنامه های آموزشی در قالب داستان، طنز،نقاشی، فیلم ،موزیک و... که مضمونی در این زمینه (مهمانی)دارند و امروزه به وفور در بازار کتاب یافت می شوند، استفاده کنید.
** پیش از رفتن به مهمانی، توصیه های لازم را داشته باشید و در حین دیدارهای خود نیز کودک را تحت نظر بگیرید، به گونه ای که او بداند شش دانگ حواس شما جمع اوست . کودکان گاهی از غفلت شما سوء استفاده می کنند و انجام می دهند کاری را که نباید بکنند.
** اگر در جلسات مهمانی، خطایی از او سر زد چشم پوشی نکنید. در اولین بارها، با حرکات ریتمیک چهره خود، او را به آرامش دعوت کنید، اگر پاسخ لازمه را نگرفتید با کلام او را هدایت کنید، در صورت ادامه ی شیطنت کودک، بلند شوید دست او را بگیرید با کلامی که نشان از خشم شماست او را کنار خود بنشانید؛ و در نهایت اگر نشد، با عذر خواهی از میزبان مهمانی را ترک کنید. پس از خارج شدن از منزل میزبان، علت ترک زود به هنگام خود را توضیح دهید و حتی اگر لازم شد به تنبیه فیزیکی متوسل شوید و با زدن پشت دست او، او را متوجه خطایش کنید.
فراموش کاری شما باعث می شود کودک در دفعات بعدی، روی حرف ها و توصیه های جدی شما هیچ حسابی باز نکند و تنها تهدیدی بیش قلمدادش نکند که عاقبت ترسناکی هم ندارد و ...، لاجرم دوباره کار خود را از سر گیرد و به قول معروف همان آش و همان کاسه شود
از یک سو، موکول کردن تادیب به زمان دیگر، نه تنها از ارزش لحظه ای و به موقع آن می کاهد بلکه باعث می شود کودک نداند بابت کدام رفتار تنبیه شده اسـت، زیرا ذهن سیال کودک ، باعث می شود او سریعا همه چیز را از یاد ببرد و یا توجه اش به چیز دیگری معطوف شود.لذا زمان مناسب تنبیه، همان هنگام وقوع رفتار اسـت.
از سوی دیگر،فراموش کاری شما باعث می شود کودک در دفعات بعدی، روی حرف ها و توصیه های جدی شما هیچ حسابی باز نکند و تنها تهدیدی بیش قلمدادش نکند که عاقبت ترسناکی هم ندارد و ...، لاجرم دوباره کار خود را از سر گیرد و به قول معروف همان آش و همان کاسه شود.
** در ادامه نکته فوق ، لازم اسـت به این مهم هم اشاره نمائیم کهاگر کودک نهایت تلاش خود را در بکار گیری آداب مهمانی به کاربست و حتی اگر در مواردی چند موفق هم نبود، تشویق او حتمی اسـت. در همان جلسه مهمانی و یا پس از ترک خانه ی میزبان بلافاصله از او تشکر کنید و به او بگوئید: از این که مایه ی مباهات شماست به خود می بالید. اگر قصور و کوتاهی هم داشت پس از بیان تشکر خود، آنها را به او گوشزد کنید و بگوئید در مهمانی بعدی دوست دارید آنها را هم مشاهده نکنید.
تبیان