حسین عرفانی (متولد ۱۳۲۱ در تهران) از دوبلورهای مشهور ایران و همسر شهلا ناظریان است.
از خصوصیات این گوینده دامنه صدایی بسیار وسیع اوست که با صدایی بسیار بم یا بسیار زیر گویندگیهای بسیار خوبی کردهاست. قابلیت تیپ سازی بالایی دارد و در عین حال شخصیت گویی بسیار تواناست.
حسین عرفانی در کنار همسرش شهلا ناظریان و دخترش مهسا
وی به عنوان گوینده ثابت نقشهای آرنولد شوارتزنگر مشهور شدهاست.
گوینده نقشها
برخی از نقش گوییهای این گوینده:
- خارجی
- هامفری بوگارت (کازابلانکا، شاهین مالت، داشتن و نداشتن، گذرگاه تاریک، دست چپ خدا، کی لارگو، گنجهای سیرا مادره.
- شان کانری (هایلندر، اژدهادل (قلب اژدها)، صخره، یافتن فارستر، گذرگاه مارسی هرچه سحت تر باشی زمین میخوری]])
- توشیرو میفونه (ریش قرمز، هفت سامورایی، یوجیمبو)
- پیتر اوتول (لورنس عربستان)
- آنتونی کوئین (طوفان درجامایکا گاتی استرادیواری)
- آخیم توپول (ویولون زن روی بام)
- کلارک گیبل (بر باد رفته)
- رابرت شاو (مردی برای تمام فصول، نیش)
- ایان مک کالن (گاندولف) در سهگانه ارباب حلقهها
- اورسون ولز (اتللو بیگانه)
- دیتر هالروردن (دیدی و ارثیه فامیلی (دوبله ۷ نقش همزمان) دیدی میتازد، دیدی مشابه آقای رئیس)
- یان مک کلن (ارباب حلقهها)
- ساموئل ال. جکسون (پالپ فیکشن، پایگاه اصلی سه ایکس ۱ و۲ایالت ۵۱)
- مورگان فریمن
- دنی گلاور (اره غارتگر۲ قطار شب اسلحه مرگبار۱و۲و۳و۴ تک تیرانداز)
- الیور رید (عمر مختار، شاهزاده وگدا)
- آلن بیتس (هملت زفیرلی)
- کلیفت رابرتسون (سه روز کندور)
- آرنولد شوارتزنگر (انتقام منصفانه، روز ششم، داغ سرخ ترمیناتور ۱و۲و۳و ۵، نقشه فرار، سابوتاژ، آخرین ایستگاه، بیمصرفها ۱و۲و۳، پاک کننده، غارتگر، خسارت جانبی، یادآوری مطلق، آخرین حرکت قهرمان، کماندو)
- سیلوستر استالونه (قاضی درد تاکسی۳)
- وینز ریمز (انیمال۲ مأموریت غیرممکن۳و۲ شمار کشتگان)
- تامی لی جونز (جی اف کی، فراری مردان سیاهپوش۱و۲ از وهم تا وحشت)
- چارلتون هستون (سرگرد دندی آلاسکا بولینگ برای کلمباین)
- ویلیام هولدن (پل رود کووای، شبکه، آسمان خراش جهنمی)
- آلبرت فینی (قتل در قطار سریعالسیر شرق، ماهی بزرگ)
- دونالد ساترلند (حالا نگاه نکن)
- ریچارد آتنبورو (فرار بزرگ)
- مارلون براندو (شورش در کشتی بونتی امتیاز)
- جو دان بیکر (لبه تاریکی)
- دواین جانسون (سریع و خشمگین ۶ ، سریع و خشمگین ۷ ، جی.آی.جو: تلافی)
- ایرانی
- کامران باختر (افعی)
- بهمن مفید (داش آکل)
- منوچهر اولیایی (سازمان۴)
- فرامرز قریبیان (گوزنها)
- محمدبانکی (شاهین طلایی)
- جمشید هاشمپور (دشمن)
- کاظم افرندنیا (پایگاه جهنمی)
- محمد برسوزیان (چشم شیطان)
- مسابقه
- جادوی صدا
شهلا ناظریان (متولد ۱۳۲۹ خورشیدی ایران) بازیگر سینما و تلویزیون و دوبلور ایرانی است. او همسر حسین عرفانی و برادرزادهٔ ایرج ناظریان گویندهٔ نامدار ایرانی است.
زندگی هنری
شهلا ناظریان در سال ۱۳۲۹ خورشیدی به دنیا آمد. از سال ۱۳۴۱ وارد عرصهٔ دوبله شد(ورود حرفهای:۱۳۴۲). بازیگری در تئاتر را در سال ۱۳۶۸ تجربه کرد. او همچنین در سریال تلویزیونی «این خانه دور است» (ساختهٔ بیژن بیرنگ و مسعود رسام) و سریال داستان یک شهر (ساختۀ خسرو معصومی) و همچنین فیلمهای سینمایی «خوشخیال»، «پرِ پرواز» و «شب بخیر غریبه» به عنوان بازیگر به ایفای نقش پرداخته است.
برخی از فعالیتها
برخی گویندگیهای ماندگار وی به شرح زیر است:
- گوگوش (در امتداد شب؛ ممل آمریکایی؛ احساس داغ)
- لیلا فروهر (گل خشخاش)
- مارال اورهونسای (یولراه ساختهٔ ییلماز گونی)
- اینگرید برگمن (کازابلانکا؛ ژاندارک)
- ناتالی وود (مسابقه بزرگ)
- آن مارگریت (زمانی که دزد بودم)
- کاترین دونوو (مایرلینگ)
- مریل استریپ (کریمر علیه کریمر؛ اتاق ماروین؛ آوای قلب؛ ساعتها؛ اقتباس؛ خانهٔ ارواح)
- آنجلینا جولی (مهاجمین مقبره)
- شارون استون (قهرمان)
- مارشا میسون (دختر خداحافظی)
- ماری استور (شاهین مالت)
- لی رمیک (رودخانه وحشی)
- جون فونتین (ربه کا)
- جنیفر جونز (جدال در آفتاب)
- سوزانا یورک (مردی برای تمام فصول)
- ژاکلین بیسه (دزدی که برای شام امد، بولیت)
- ماریزا برنسون (بری لیندون)
- ایزابلا روسلینی (مرلین)
مصاحبه با یک خانواده باحال دوبلور،
حسین عرفانی، شهلا ناظریان و مهسا عرفانی
وقتی صدایش را تلفنی میشنوم، ناگهان بهسالهای دوری پرتاب میشوم که این صدا درچهرههای مختلف برایم حرف زده و بیاختیاریک شادی ناگفتنی در دلم شروع به موج زدنمیکند. شهلا ناظریان زن فعال و پرتلاش بخشدوبله ایران قرار مصاحبه خانوادگیاش را درشبکه دو با ما میگذارد.
باید اعتراف کنم هنگامی که وارد بخش دوبلهشبکه دوم میشوم، از دیدن این همه چهره آشناو ناآشنا در عین حال با صداهایی خاطرهانگیز و بهیادماندنی به راستی گیج میشوم وقتی با یکدیگرحرف میزنند، ناخودآگاه احساس میکنمآدمهای فیلمهای خارجی از درون فیلمهایشانبیرون آمدهاند و همین جا کنار من در ایران ماننداعضای یک خانواه مشغول گپ زدن با یکدیگرشدهاند.
عرفانی، مقامی، خسروشاهی، قنبری، شایگان،والی زاده، ناظریان، منانی، گرایی، قطایی و… بانگاه کردن به این پیشکسوتان و بزرگ مردان وزنان دوبله ایران با ظاهری متین، وزین، صمیمی وتواضعی ناگفتنی که همگی در یک جا جمعشدهاند، حسی از غرور در زیر پوستم میدود. درکمال خوشرویی و صمیمیتی دور از انتظار ما را درجمعشان میپذیرند.
شهلا ناظریان در سمت مدیر دوبلاژ مشغولدوبله فیلمی است. هنگام ناهار و استراحت استاما او با آنکه مشغله فراوانی دارد، همراه یک دنیاخنده و مهربانی و لطف در اتاق دوبلاژ، پذیرای مامیشود. بانویی که با مدیریت و جدیتی ستودنیاز پس وظایف خطیر دوبله، همسری و مادری بهخوبی برآمده است.
عرفانی همسر او با خوشرویی و تواضع دستیبرایمان بالا میبرد که یعنی بعدا برای مصاحبهمیآیم و ما را با خانم ناظریان تنها میگذارد.خانوادهای که آوازه سبز محفلشان، ما را برای آنداشت تا با آنها مصاحبهای داشته باشیم.
در منزل هم کار میکنم
_ از چه سالی وارد کار گویندگی فیلم شدید؟
ناظریان: از دی ماه سال ۱۳۴۱٫
_ چه سالی ازدواج کردید و چگونه با هم آشناشدید؟
ناظریان: در سال ۶۳ ازدواج کردیم و چون باهم همکار بودیم، به طبع در محیط دوبله با همآشنا شدیم.
_ حدودا چند فیلم را گویندگی کردهاید و درچند فیلم مدیر دوبلاژ بودهاید؟
ناظریان: نمیدانم، شاید واقعا قابل شمارشنباشد خیلی زیاد. اما در مورد مدیر دوبلاژی،حدود ۱۰ یا ۱۵ سال است که در کنار گویندگیفیلم، مدیر دوبلاژی هم میکنم اما دوسالی هستکه به طور مداوم مدیر دوبلاژ هستم. شاید ۶۰ یا۷۰ فیلم را مدیر دوبلاژی کردهام چه برایسازمان، چه برای رسانههای تصویری و چه برایموسسات خصوصی.
_ در چه فیلمهایی به جای شخصیتهاییصحبت کردهاید؟ (مکثی طولانی میکند.چشمانش را میبندد و با همان متانت و وقار فکرمیکند و میگوید:)
ناظریان: وا… از گذشتهها… به جای خیلی ازشخصیتهای بزرگ دنیا حرف زدهام مثل:سوفیالورن، راکوئل ولش، فی داناوی، کاتریناسپاک، کاترین راس، الیزابت تیلور و از کارهایجدید که هم مدیر دوبلاژ بودهام و هم گویندگیفیلم را برعهده داشتهام، «به خاطر عشق به آرون»و فیلم «بازگشت جوزی» و «دسته زنبورها» که شماالان شاهد دوبله آن هستید.
_ راست میگوید ما صحنههایی از فیلم رادیدیم و میدیدم که با چه وسواسی گویندگانفیلمش را انتخاب میکند و با صبر و حوصله نامتک تک گویندگان هر فیلمش را برایمان میگویدو انصافا در تمامی فیلمهایش از دوبلورهایپیشکسوت در کنار بعضی دوبلورهای جواناستفاده کرده است. لبخند از چهرهاش محونمیشود. برای همین میپرسم: شما بسیار خوشروو خوش اخلاق هستید. آیا همسرتان حسنعرفانی هم مانند شما خوشرو هستند؟ (با لبخند)
ناظریان: بله، ایشان هم خوشرو هستند اماخب، بعضی مواقع هم نیستند مانند خیلی ازآقایان
_ به چهره خستهاش نگاه میکنم و ناخودآگاهمیپرسم: هم شما کار میکنید هم آقای عرفانی.وقتی خسته هستید و از سرکار به منزل میروید،آیا همسرتان در کارهای منزل به شما کمکمیکند؟(خنده)
ناظریان: نه، ایشان اصلا در خانه کمکنمیکنند و تمامی کارهای خانه به دوش خودممیباشد.
_ باورم نمیشود ولی از گرمی صدایشمیفهمم از این وضعیت هم راضی است.میپرسم: آیا کارکردن شما به عنوان یک همسر یامادر در خارج از خانه به زندگیتان لطمهای واردکرده است؟
ناظریان: نه، اصلا به هیچ عنوان. حتی زمانیکه در منزل فیلمهایم را سینک میزنم و درحقیقت کارهای مدیر دوبلاژیام را انجاممیدهم و تمام حواسم به این کار است، در عینحال سعی میکنم در کار منزل و حتی کارهایمربوط به افراد منزل هیچ خدشهای وارد نشود وهر دو کارم را (هم کار دوبله و هم کار منزل) بهطور کامل انجام دهم. مطمئنم اگر از دخترم یاهمسرم هم بپرسید، آنها نیز کاملا از من راضیاند.
_ در مقام یک زن میدانم که چقدر کارها وانجام توامان آنها سخت است. وقتی دخترتانکوچک بود و شما هم مجبور بودید کارتان راانجام دهید، چه کسی از او مراقبت میکرد؟
ناظریان: دخترم همیشه همراه ما بود، مهسا درهمه جا در دوبله، چه در تائتر و چه در موقعفیلمبرداری و حتی زمانی که تیزرهای تبلیغاتی رامیگفتیم، همراه ما بود چون او از همان کوچکیعاشق این کار بود.
_ از دخترانتان بگویید؟
ناظریان: من دو دختر دارم رستا و مهسا. رستا بههیچ عنوان به این حرفه علاقه نداشت. الان همدکترای تغذیه دارد اما مهسا این حرفه و کلا هنر رادوست دارد و رشته دبیرستانیاش هم هنر بودهاست. پیش دانشگاهی را تمام کرده و خود رابرای کنکور آماده میکند.
_ برای آینده آنها چه تصمیمی دارید؟
ناظریان: دختر بزرگم سالهاست ازدواجکرده و از پیش ما رفته و مهسا هم در ۱۷ سالگیعقد کرده و الان ۱۹ سالش است و دو ساله عقدکرده است ولی هنوز پیش ما هستند.
_ با تعجب میگویم: باورم نمیشود که در اینسن کم ازدواج کرده باشد فکر میکردم هنوزدختر خانه است و فکر و ذکرش کار و درس استولی مطمئنا الان دیگر خودش باید برایزندگیاش برنامهریزی کند.(میخندد)
ناظریان: بله، بسیار زود ازدواج کرد. برایهمین آیندهاش نیز در دست خودش و همسرشمیباشد و آنچه دوست دارند، انجام خواهندداد.
_ آیا زن و شوهر دو دبلور و دیگری همهستند که مانند شما محفلی سبز در کنار هم داشتهباشند؟
ناظریان: بله، خسرو خسروشاهی و خانم ایشان.خانم کاتبی که ما از ابتدای ورودمان به دوبله باهم دوستان صمیمی بودیم و هستیم.
جلال مقامی و خانم رفعت هاشمپور، آقایعلیرضا شایگان و همسر ایشان مریم نوریدرخشان، آقای باشکندی و همسرشان خانم رزیتایار احمدی.
_ به غیر از دوبله چه کارهای هنری دیگریانجام میدهید؟
ناظریان: از زمانی که با آقای عرفانی ازدواجکردم، کارهای هنری دیگری غیر دوبله هم انجاممیدهم ولی تا قبل از آن فقط کارم گویندگی درفیلم بود. اما در مورد کارهای هنری… وا…راستش تقریبا همه کارهای اجرایی را انجاممیدهم. در فیلم سینمایی «پر پرواز» بازی کردم.با همسرم در سریال هم بازی کردهایم کهمعروفترین آن سریال «این خانه دوراست»بود.باز هم با هم فیلمسینمایی بازی کردهایم. درفیلمهای خوش خیال و شمارش معکوس. تئاترهم بازی کردهام. شاید حدود ۲۰ پیستداشتهام. مهسا هم حدود ۵ یا ۶ پیست داشته وعرفانی هم که زیاد تئاتر بازی کرده است.مجریگری هم کردهام و گوینده رادیویی نیزبودهام.
_ آخرین کار تئاتری شما چی بود؟
ناظریان: ازدواج غیابی که من، عرفانی، مهسا وچند نفر دیگر در آن حضور داشتهاند. و یک تئاتربا آقای نوذری داشتیم به اسم «توی این خونه چهخبره؟» که برای اولین بار ۹ ماه روی صحنه بسیارموفق بود که در آن آقای هرندی، جاویدنیا، من،عرفانی و آقای نوذری بازی کردیم.
_ از تیزرهای تبلیغاتی که حرف زدهاید،تعدادی را نام ببرید.
ناظریان: تیرزهایم زیاد است که گاهی تنهابودم و گاهی با عرفانی. یکی را در حال حاضر بهخاطردارم و آن هم برای بانک مسکن بود که منو عرفانی با هم در آن حرف زدهایم.
_ کدام یک از نقشهایتان را در گویندگیفیلمها بیشتر دوست دارید؟
ناظریان: اگر از هر دوبلور دیگری هم اینسوال را بکنید، حتما میگوید همه نقشهایش را.من هم همه نقشهایمرا دوست دارم حتی درفیلمهای درجه سه سعی کردهام به بهترین شکلممکن حسم را بگیرم و نقش مورد نظر را خوبحرف بزنم. و در این راه از جان و دل مایهمیگذارم. حتی در مقام مدیر دوبلاژی این گونهفیلمهایم تمام تلاشم را برای عالی بودن نتیجهدوبله به کار میبرم زیرا انجام هر کاری در دوبلهنشان دهنده نمودار کاری من است و من دوستدارم تمام کارهایم از عالیترین نمودار برخوردارباشد.
_ در اوقات فراغتتان چه کارهایی میکنید؟
ناظریان: من عاشق فیلم و عاشق کارم هستم. تاآنجا که بتوانم، فیلم میبینم و تا آنجا که بتوانم،کتاب میخوانم.
_ کار شما در مقام مدیر دوبلاژ تا چه حدسخت است؟
به طور خیلی خیلی خلاصه تعریفی از کارم بایدبدهم. مدیر دوبلاژ باید جملات متن ترجمه شدهرا به اندازه لب و دهان هنرپیشه فیلم، کوتاه یا بلندبکند که به اصطلاح به آن سینک کردن میگویندکه نه تنها من، همه مدیر دوبلاژها این کار را درمنزل انجام میدهند و بعد در محیط دوبلاژ بایدحدود ۲۰ الی ۳۰ نفر را مدیریت کنند. علاوهبراینکه باید شعور و فهم و سواد و تخصص در اینکار داشته باشد، باید مدیریت هم داشته باشد و اگرمدیر دوبلاژی در فیلم خودش گویندگی همبکند، دیگر کار واقعا مشکل میشود. این افرادعلاوه بر خصوصیاتی که ذکر کردم، باید بسیار تیز وهوشیار هم باشند که هم بتوانند نقش خودشان راخوب ایفا، هم بتوانند مدیریت کنند و هم متوجهنقشگویی سایر همکاران باشند و با توجه به تجربهمن در همه امور اجرایی هنر، باید بگویم مدیردوبلاژی از همه سختتر است چون هم هنراست و هم یک فن.
_ از مسئولین چه توقعی دارید؟
ناظریان: گرچه مسئولین هم حرفهایی دارندکه اگر پای درد دل آنها بنشینیم، میبینیم که واقعاحق دارند. آنها هم باید از جاهای دیگر تامینشوند تا بتوانند رسیدگی بیشتری به ما بکنند. ولیبه هر حال ما هم انتظار داریم تا حدی که در توانآنهاست به ما رسیدگی کنند. راه را برای ما بیشترباز کنند، امکانات بیشتری در اختیار ما بگذارند،کمی هم دست مزدها را بالا ببرند. با توجه به تورمفعلی، باید آنقدر مقدار کارمان را اضافه کنیم تابتوانیم یک زندگی معمولی را بچرخانیم. رسیدگیبه همه این امور، خواست قلبی همهدوبلورهاست که انشاءا… توجه کنند.
_ کلام آخری که دوست دارید به مردمبگویید؟
ناظریان: دعا میکنم همه مردم موفق باشندمخصوصا جوانها. من همیشه حامی جوانهاهستم. خودم دوتا دختر جوان دارم و میدانمآینده این کشور متعلق به جوانهاست و آنهاهستند که باید درست شکل بگیرند، موفق باشند،آینده ساز ایران باشند و… امیدوارم راههایدرست را در پیش بگیرند. درست است که از پدرو مادرها سنی گذشته اما خواهش میکنم،خواهش میکنم به نصایح پدر و مادرها گوشبدهند و از تجربه آنها استفاده کنند تا موفق باشند.آرزوی من سلامتی همه، موفقیت و داشتنکانونی سبز و گرم برای همه است.
حسین عرفانی: پاک یادت نره
حسین عرفانی به هیچ عنوان دوست ندارند بهسوالات به قول خودشان کلیشهای پاسخ دهند وهمین تعداد سوال را هم که پاسخ دادند، با عجلهو سریع بود.
_ چند سالتونه؟
عرفانی: متولد ۱۳۲۱ و تحصیلاتم دیپلم است.از سال ۴۰ وارد دوبله شدم و قبل از آن تئاتر کارمیکردم. اولین جملهام در فیلم «کاری» بود کهلورانس الویسه بازی میکرد. میزدم به در ومیگفتم: «خانم نمایش تا دو دقیقه دیگر شروعمیشود».
_ به جای چه شخصیتهای معروفیگویندگی کردهاید؟
عرفانی: سری فیلمهای کمدی به جای«دیدی» حرف زدهام. تقریبا به جای همههنرپیشهها حرف زدهام مثل برباد رفته به جای«کلارک گیبل»، تمام فیلمهای آرنولد را حرفزدهام و در فیلم «انجمن نجیبزادگان عجیب» بهجای شون کانری حرف زدهام.
_ آیا شخصیتها برروی رفتارتان تاثیرگذاشته است؟
عرفانی: نه، واقعا نه. وقتی به خانه برمیگردم،شخصیتها هم برایم تمام میشوند.
_ به غیر از دوبله، چه کارهای هنری دیگریانجام دادهاید؟
عرفانی: همه کار تئاتر، سینما، مجریگری دربرنامه مسابقه تلاش به اتفاق هسمرم و تیزرهایتبلیغاتی که آخرینش پاک یادت نره بود.
_ آیا در سمت مدیر دوبلاژی هم کارکردهاید؟
عرفانی: بله، چند تایی بود.
_ در حال حاضر، حرفه اصلی شما چیست؟
عرفانی: دوبلوری حرفه اصلی من است.
_ هنگام فراغت دوست دارید چه کارهاییانجام دهید؟
عرفانی: بیشتر مطالعه و ورزش و مسافرت هم،کمابیش.
_ رابطه دخترانتان با شما بهتر است یا بامادرشان؟
عرفانی: با مادرشان بسیار رابطه خوبی دارند.
_ برای جوانها چه توصیهای دارید؟
عرفانی: بیشتر جوانها دوست دارند بهکارهای هنری وارد شوند. حالا یا دوست دارندهنرپیشه با دوبلور یا مجری شوند اما باید بسنجنداگر قرار است در هر کاری وارد شوند به نظر منبهتر است کمی فکر و اندیشه داشته باشند و هر چهقدر آکادمیکتر و با سوادتر باشند، بهتر است وترجیحا تحصیلات دانشگاهی داشته باشند.
مهسا عرفانی: صدای پدر و مادرم را دوستدارم
_ از بیوگرافی خودتان بگویید؟
مهسا: ۱۹ سال دارم، دیپلمه و متاهل هستم.
_ با تعجب میگویم: و وقتی برای مصاحبهآمدیم، فکر نمیکردیم متاهل باشید البتهمادرتان گفتند، ولی دوست داریم از زبانخودتان بشویم چطور شد اینقدر زود ازدواجکردید؟ (با خندهای شیرین میگوید).
مهسا: خب فکر میکنم همه چیز خیلی سریعپیش آمد اما در کل راضی هستم.
_ همسرتان هم دوبلور هستند؟
مهسا: نه. شغل آزاد دارد. در ارتباط با وسایلکامپیوتر.
_ وسایل کامپیوتر و دوبلوری خب کمی ازهم دور هستند. حالا به شغل شما علاقهمند هست؟
مهسا: بله، خیلی زیاد. حتی در این راه مرا یاریمیکند. میدانید، منتقد بسیار خوبی برایکارهای من است. مثلا وقتی کارهایم را میبیند،میگوید اینجا را خیلی خوب گفتی یا آنجا را بهتربود، این جوری میگفتی.
_ چه سالی ازدواج کردید؟
مهسا: سال ۸۱ یعنی وقتی دیپلمم را گرفتم.شهریور عقد کردیم اما خانه مستقلی نگرفتیم و بامامان و بابا زندگی میکنیم.
_ چرا مستقل نشدید؟
مهسا: بیشترین مسالهای که باعث شد ما با پدر ومادرم زندگی کنیم وابستگی شدید من به آنهاست.نمیتوانم یعنی اصلا و ابدا نمیتوانم دوریمادرم را تحمل کنم. برای همین با همسرم توافقکردیم که اینکار را انجام دهیم.
_ توافق شما و همسرتان و تواضع و مهربانی وسهلگیری آقای عرفانی و خانم ناظریان در اینرابطه باعث شده که هم صاحب یک پسر خوبشدند (دامادش) و هم الگو و سرمشقی برایپدران و مادران دیگر باشند. تا در امر ازدواجدخترهایشان این همه شرط و شروط نگذارند بااین اتفاق مطمئنم محفل شما سبزتر از همیشه شدهاست.
مهسا: بله، دقیقا همین طوره.
_ از چه زمانی کار دوبله را آغاز کردید؟
مهسا: از بچگی زمانی که من سواد خواندن ونوشتن نداشتم، در گوش من جملات رامیخواندند و من میگفتم اما به طور جدی ازسال ۸۰٫ اما قبل از آن، به شکل تفریحیگویندگی میکردم.
_ یادتان هست اولین گویندگی که انجامدادید، چه فیلمی بود؟
مهسا: بله، در فیلم مستاجر. بچه تهیه کننده درفیلم بازی کرده بود اما نتواسنت به جای خودشحرف بزند. من خیلی کوچک بودم و داشتم بازیمیکردم. در آن زمان ایرج طمهاسب مدیردوبلاژ بود. برای همین گفت: به مهسا بگویید بیایدو حرف بزند. آنقدر کوچک بودم که قدم به میزدوبلاژ نمیرسید. مرا روی میز نشاندند و جملاترا در گوشم میگفتند و من هم تکرار میکردم وضبط میشد.
از فیلمهایی که گویندگی کردهاید برای مردمآشناست، بگویید:
مهسا: در کارتون دی جوی مون به جای ریکا،در کارتون فوتبالیستها به جای ایزاوا، درفیلمهای سینمایی دوست من خرس، تک شاخ وسریال کبری ۱۱ به جای بچهها حرف میزنم.
_ دوست دارید ادامه تحصیل کنید یا فقط کار.
مهسا: هر دو با هم هم درس، هم کار.
_ چرا دوبله را انتخاب کردید؟
مهسا: فقط به خاطر علاقهام.
_ به غیر از گویندگی در فیلمها، چه کار هنریدیگری انجام میدهید؟
مهسا: به همراه مامان و بابا کار تئاتر انجامدادهام و تیزرهای تبلیغاتی را هم گویندگی کردمکه معروفترینش برای شیر میهن بود که میگفت:مامان، مامان بستنیاش خوشمزه تره که آن راوقتی اول دبستان بودم گفتم. و از دیگر تیرزهایکه گفتهام: امرسان، قالیشویی جردن، ماکارونیسمیرا (که از رادیو پخش میشد و با پدرمگفتهام).
_ دوست دارید به جای چه شخصیتهاییحرف بزنید؟
مهسا: دوست دارم به جای کسی حرف بزنم کههمسن خودم باشد یعنی یک دختر ۱۹ ساله.مانند فیلم «پرستار جنایتکار» که در آن فیلم بهجای دکتر صحبت کردهام.
_ از صدای کدام دوبلور خوشتون میآید؟ باشیطنت و خوشحالی میگوید:
مهسا: از صدای مامانم خیلی خوشم میآید.گرچه هیچ وقت به پای ایشان نمیرسم اما دوستدارم در دوبله مانند او بشوم. در بین صدایآقایان هم صدای پدرم را خیلی دوست دارم.
_ رشته دبیرستانی شما چه بود؟
مهسا: من در هنرستان سوره درس خواندمچون به غیر از دوبله به تئاتر نیز خیلی علاقهمندم ودوست دارم رشته دانشگاهیام نیز تئاتر باشد.
_ آیا وقت میکردید که هم درس بخوانید وهم کار گویندگی فیلم را داشته باشید؟
مهسا: خیلی خیلی سخت بود. چون پس ازمدرسه به استودیو میرفتم و تکالیفم را آنجا انجاممیدادم. چون دیر وقت به خانه میرفتیم، دیگردر خانه وقتی برای درس خواندن نداشتم. تازه باهمه این مشکلات، شاگرد اول هم میشوم.
_ پدر و مادر شما افراد معروفی هستند،عکسالعمل دوستان شما یا همکلاسیهایتان دراین مورد چه بود؟
مهسا: برایشان جالب بود و معمولا سوالمیکردند، کار دوبله چطوریه؟ ما هم دوستداریم دوبلور شویم، یا اینکه چه طوری میشوددوبلور شد و از این گونه سوالها. برای همین منتحقیقی از دوبله به همراه فیلم و گزارش تحقیقیتهیه کردم که هم برای یکی از درسهایم استفادهشد و هم دوستانم چیزهای زیادی از دوبله یادگرفتند.
_ اوقات فراغت را چه کار میکنید؟
مهسا: معمولا ندارم. اما قراره از فرصتیاستفاده کنم تا خودم را برای کنکور آماده کنم.