به گزارش ستاره ها؛ موارد زیر میتواند نشان دهندهی این باشد که فرزند شما اضطراب دارد. در این صورت میتوانید به او کمک کنید، علت اضطرابشان را پیدا کنید تا حس بهتری داشته باشد. در این جور مواقع مشاور هم میتواند کمک زیادی به شما بکند.
به بدترین گزینه فکر میکنند
اگر برای بچهها مشکلی پیش بیاید همیشه به بدترین گزینه فکر میکنند. به جای اینکه امیدوار باشند، نا امیدی همهی وجودشان را فرا میگیرد.
مثل همیشه غذا نمیخورند
عادتهای غذایی کودکان هم شبیه بزرگسالان به احساساتشان بستگی دارد. کودکانی که اضطراب دارند، ممکن است به صورت ناگهانی از غذایی که همیشه دوست داشتند، بدشان بیاید و یا نسبت به وعده غذایی خود وسواس زیادی به خرج دهند. کودکان مضطرب تمایل دارند مخفیانه غذا بخورند، در این صورت میتوانند خودشان انتخاب کنند و یا به شکلی که میپسندند غذا بخورند.
مشکلات جسمی پیدا میکنند
بیشتر کودکانی که اضطراب دارند از یک سری مشکلات جسمی هم شکلایت میکنند، مثل سردرد، دل درد، درد ماهیچهها. این علائم ممکن است باعث شود فرزندتان نتواند مدرسه برود یا در کلاسهای فوق برنامهاش شرکت کند. واکنشهای فیزیکی نسبت به اضطراب زمانی در فرزندتان نمایان میشود که او نتواند در مورد احساسش با کسی صحبت کند. شاید شما هم عصبی شوید و تصور کنید فرزندتان ادای مریضی را درمیآورد، اما در واقع این اضطراب است که در پس این علائم نهفته است.
کج خلق میشوند
اگر فرزندتان در تکلم مشکل داشته باشد و یا نتواند احساسش (عاملی که سبب اضطرابش شده) را در قالب کلمات بیان کند، ممکن است تندخو و بداخلاق شود.
مشکلش را بزرگ میکند
تفکرات منفی خودش را بسط میدهد و بیش از حد بزرگ میکند: “من هیچ چیز را درست انجام نمیدهم” و یا “چرا من همیشه اینقدر بدم؟”. فرزندتان ممکن است در توصیف خودش یا احساسش از کلماتی مثل همیشه یا هیچ وقت استفاده کند، والدین هم تصور میکنند “او دارد همه چیز را بزرگ میکند”. اما به جای این کار سعی کنید از طریق همین کلمات با فرزندتان ارتباط برقرار کنید تا بفهمید عامل اضطراب و نارحتی او چیست.
بی دلیل دعوا میکنند
بچههایی که اضطراب دارند معمولا رفتاری خشن و عصبی دارند. ممکن است وسایل خود را بشکنند، تکالیف و کتابهای خود را پاره کنند، با دوستانشان و یاحتی بزرگترهایشان دعوا کنند و درگیری فیزیکی داشته باشند. از جمله نشانههای اضطراب در این مورد این است که اگر از او بپرسیم چرا چنین رفتاری دارد، او قادر نیست دلیل مشخصی برای رفتارش بیاورد. این رفتار عصبی و خشن و بدون دلیل سیگنالی است به والدین که فرزندشان دچار مشکل شده است.
کمال گرا میشوند
بچههایی که اضطراب دارند، دوست دارند همه چیز کامل باشد؛ تکالیفشان، کلاسهایی که شرکت میکنند و یا مرتب اتاقشان را تمیز میکنند. در این مواقع معمولا همه چیز را سیاه و سفید میبینند. یا همه چیز درست و کامل است و اگر چنین نیست پش غلط و اشتباه است. معمولا اضطراب باعث میشود از امتحان کردن چیزهای جدید منصرف شوند، چرا که میدانند وقتی برای بار اول انجامش میدهند نمیتواند درست و کامل باشد. سعی کنید به فرزندتان تفکرات مثبت نشان دهید و او را تشویق به انجام کارش کنید.
مشکل خوابیدن دارند
درست مثل بزرگترها بچههای مضطرب هم وقت خواب نمیتوانند فکر خود را آرام کنند و نگرانیها و اضطرابها به سراغشان میآید. خوابیدن یکی از بهترین زمانهای زندگی است و فرزند شما که مضطرب است نمیتواند از بهترین ساعت زندگی خود استفاده کافی را ببرد. پس اگر فرزندتان مشکل خواب دارد ممکن است دچار اضطراب و استرس باشد.
همیشه در مورد آینده مضطرب هستند
هیچ کس در مورد آینده خبر ندارد. همین ناشناخته بود آینده برای یک عده هیجان انگیز است، اما برای کودکانی که دچار اضطراب هستند ممکن است به کابوس تبدیل شود؛ آنها تصور میکنند تمام اتفاقاتی که در دنیا میافتد خارج از کنترل آنهاست.
اگر اطرافیانشان تجربههای بدی داشتند، تصور میکنند همین تجربههای بد هم برای آنها اتفاق میافتد؛ بنابراین از آینده میترسند. این تجربههای بد ممکن است شامل گم شدن در فروشگاه، تصادف کردن و ... باشد. در این جور مواقع شما نمیتوانید ضمانت کنید که همچین اتفاقی برای آنها نمیافتد، بنابراین کارتان سخت میشود. فقط فضایی را ایجاد کنید که فرزندتان بتواند احساسش را با شما در میان بگذارد.
دوست ندارند از شما جدا شوند
وقتی والدین کودکان یکی دو ساله حتی برای چند ثانیه آنها راترک میکنند، شروع به جیغ زدن و گریه کردن میکنند. بچههایی هم که مضطرب هستند دقیقا همین واکنش را دارند؛ آنها از جدا شدن از والدینشان وحشت دارند.
در واقع در کنار والدین بودن به آنها حس امنیت میدهد. اما این واکنش میتواند به درس و فعالیتهای زندگیشان ضربه بزند. در صورتی که چنین علائمی را در فرزندتان دیدید، به دنبال علت این اضطراب بگردید. حتی میتوانید از مشاور هم کمک بگیرید.
به گزارش ستاره ها؛ موارد زیر میتواند نشان دهندهی این باشد که فرزند شما اضطراب دارد. در این صورت میتوانید به او کمک کنید، علت اضطرابشان را پیدا کنید تا حس بهتری داشته باشد. در این جور مواقع مشاور هم میتواند کمک زیادی به شما بکند.
به بدترین گزینه فکر میکنند
اگر برای بچهها مشکلی پیش بیاید همیشه به بدترین گزینه فکر میکنند. به جای اینکه امیدوار باشند، نا امیدی همهی وجودشان را فرا میگیرد.
مثل همیشه غذا نمیخورند
عادتهای غذایی کودکان هم شبیه بزرگسالان به احساساتشان بستگی دارد. کودکانی که اضطراب دارند، ممکن است به صورت ناگهانی از غذایی که همیشه دوست داشتند، بدشان بیاید و یا نسبت به وعده غذایی خود وسواس زیادی به خرج دهند. کودکان مضطرب تمایل دارند مخفیانه غذا بخورند، در این صورت میتوانند خودشان انتخاب کنند و یا به شکلی که میپسندند غذا بخورند.
مشکلات جسمی پیدا میکنند
بیشتر کودکانی که اضطراب دارند از یک سری مشکلات جسمی هم شکلایت میکنند، مثل سردرد، دل درد، درد ماهیچهها. این علائم ممکن است باعث شود فرزندتان نتواند مدرسه برود یا در کلاسهای فوق برنامهاش شرکت کند. واکنشهای فیزیکی نسبت به اضطراب زمانی در فرزندتان نمایان میشود که او نتواند در مورد احساسش با کسی صحبت کند. شاید شما هم عصبی شوید و تصور کنید فرزندتان ادای مریضی را درمیآورد، اما در واقع این اضطراب است که در پس این علائم نهفته است.
کج خلق میشوند
اگر فرزندتان در تکلم مشکل داشته باشد و یا نتواند احساسش (عاملی که سبب اضطرابش شده) را در قالب کلمات بیان کند، ممکن است تندخو و بداخلاق شود.
مشکلش را بزرگ میکند
تفکرات منفی خودش را بسط میدهد و بیش از حد بزرگ میکند: “من هیچ چیز را درست انجام نمیدهم” و یا “چرا من همیشه اینقدر بدم؟”. فرزندتان ممکن است در توصیف خودش یا احساسش از کلماتی مثل همیشه یا هیچ وقت استفاده کند، والدین هم تصور میکنند “او دارد همه چیز را بزرگ میکند”. اما به جای این کار سعی کنید از طریق همین کلمات با فرزندتان ارتباط برقرار کنید تا بفهمید عامل اضطراب و نارحتی او چیست.
بی دلیل دعوا میکنند
بچههایی که اضطراب دارند معمولا رفتاری خشن و عصبی دارند. ممکن است وسایل خود را بشکنند، تکالیف و کتابهای خود را پاره کنند، با دوستانشان و یاحتی بزرگترهایشان دعوا کنند و درگیری فیزیکی داشته باشند. از جمله نشانههای اضطراب در این مورد این است که اگر از او بپرسیم چرا چنین رفتاری دارد، او قادر نیست دلیل مشخصی برای رفتارش بیاورد. این رفتار عصبی و خشن و بدون دلیل سیگنالی است به والدین که فرزندشان دچار مشکل شده است.
کمال گرا میشوند
بچههایی که اضطراب دارند، دوست دارند همه چیز کامل باشد؛ تکالیفشان، کلاسهایی که شرکت میکنند و یا مرتب اتاقشان را تمیز میکنند. در این مواقع معمولا همه چیز را سیاه و سفید میبینند. یا همه چیز درست و کامل است و اگر چنین نیست پش غلط و اشتباه است. معمولا اضطراب باعث میشود از امتحان کردن چیزهای جدید منصرف شوند، چرا که میدانند وقتی برای بار اول انجامش میدهند نمیتواند درست و کامل باشد. سعی کنید به فرزندتان تفکرات مثبت نشان دهید و او را تشویق به انجام کارش کنید.
مشکل خوابیدن دارند
درست مثل بزرگترها بچههای مضطرب هم وقت خواب نمیتوانند فکر خود را آرام کنند و نگرانیها و اضطرابها به سراغشان میآید. خوابیدن یکی از بهترین زمانهای زندگی است و فرزند شما که مضطرب است نمیتواند از بهترین ساعت زندگی خود استفاده کافی را ببرد. پس اگر فرزندتان مشکل خواب دارد ممکن است دچار اضطراب و استرس باشد.
همیشه در مورد آینده مضطرب هستند
هیچ کس در مورد آینده خبر ندارد. همین ناشناخته بود آینده برای یک عده هیجان انگیز است، اما برای کودکانی که دچار اضطراب هستند ممکن است به کابوس تبدیل شود؛ آنها تصور میکنند تمام اتفاقاتی که در دنیا میافتد خارج از کنترل آنهاست.
اگر اطرافیانشان تجربههای بدی داشتند، تصور میکنند همین تجربههای بد هم برای آنها اتفاق میافتد؛ بنابراین از آینده میترسند. این تجربههای بد ممکن است شامل گم شدن در فروشگاه، تصادف کردن و ... باشد. در این جور مواقع شما نمیتوانید ضمانت کنید که همچین اتفاقی برای آنها نمیافتد، بنابراین کارتان سخت میشود. فقط فضایی را ایجاد کنید که فرزندتان بتواند احساسش را با شما در میان بگذارد.
دوست ندارند از شما جدا شوند
وقتی والدین کودکان یکی دو ساله حتی برای چند ثانیه آنها راترک میکنند، شروع به جیغ زدن و گریه کردن میکنند. بچههایی هم که مضطرب هستند دقیقا همین واکنش را دارند؛ آنها از جدا شدن از والدینشان وحشت دارند.
در واقع در کنار والدین بودن به آنها حس امنیت میدهد. اما این واکنش میتواند به درس و فعالیتهای زندگیشان ضربه بزند. در صورتی که چنین علائمی را در فرزندتان دیدید، به دنبال علت این اضطراب بگردید. حتی میتوانید از مشاور هم کمک بگیرید.
کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - نفیسه مجیدیزاده:
جاروزدن برگهای زرد باید خیلی شگفتانگیز باشد! خیلی جذابتر از جاروی زبالههایی که بیتوجه به کوچه و خیابان پرتاب شدهاند! برگهای زرد درختها، زباله نیستند که دور انداخته شده باشند؛ اینها خود پاییزند.
دلم میخواهد کسی برگهای خشک و زرد را جارو نزند تا همهجا رنگ پاییز بگیرد. دلم میخواهد تا زانو در برگهای خشکیده فرو بروم؛ در باتلاق پاییز.
حالا اینجا ایستادهام، در نقطهی اعتدال طبیعت مثل بهار، پیش از انقلاب زمستانی؛ جایی که کوتاهشدن روزها و جابهجایی فصل، بعضیها را دچار افسردگی فصلی میکند. جایی که بادهای پاییز میوزند و درختها بهخواب میروند.
روانشناسان معتقدند گاهـی جابهجایی فصلها باعث اختلالهای خلقی و افسردگی فصلی میشود و این ممکن است در هرفصلی بهوجود بیاید؛ حتی در بهار و تابستان. اما از آنجا که در پاییز، طول روزها کوتاهتر شده و خورشید کمتر میتابد، امکان بروز افسردگی فصلی بیشتر است.
یک فرضیه هم این است که بدن ساعتی درونی دارد و این ساعت بیولوژیکی خواب، هورمونها، خلق و خوی افراد و تغییرات روزانهی دمای بدن را کنترل میکند و تغییرات فصلی و نور میتواند ساعت درونی بدن را دچار تغییر یا شتاب کند و مثلاً باعث شود در فصل زمستان این ساعت عقبتر بماند و کندتر بگذرد.
این وسط هورمونی هم هست بهنام ملاتونین که از غدهی «پینهآل» در مغز ترشح میشود. این هورمون، بهعنوان هورمون وابسته به خواب لقب گرفته و در تاریکی بیشترین میزان ترشح را دارد. بنابراین در پاییز و زمستان با بلندشدن طول شب میزان ترشح این هورمون در بدن افزایش مییابد و علایم افسردگی ایجاد میکند.
عکس: عبدالله حیدری
حالا در خودت دنبال نشانههای افسردگی فصلی نگرد؛ زمان قدمزدن بین رنگهای زرد و نارنجی آنقدرها هم طولانی نیست! تا بیایی به خودت بجنبی برگریزان تمام شده و فرصت قدمزدن در خیابانهای پاییز را از دست دادهای!
تا بیایی از روزهای کوتاه ناله کنی، مهمانی رنگها تمام شده و باد برگها را با خود برده و رفتگر پاییز را جارو زده است.
عکس: رضا عزیزی
اینروزها اگر دیدی به هردلیلی حالت خوب نیست قبل از اینکه به بحثهای مرتبط با روح و روان بپردازی به تغذیهات نگاه کن. کارشناسان تغذیه معتقدند کمبود آهن، اسیدفولیک و امگا3 ارتباط مستقیمی با بروز نشانههای افسردگی دارد. در ضمن اینروزها تا میتوانی سبزی و میوه بخور.
ویتامین «ب» را هم فراموش نکن. این ویتامین در گوشت قرمز، جگر، غلات، تخممرغ، ماهی و دانههای خوراکی موجود است. در ضمن باید شکر کمتر مصرف کنی، چون شکر از تأثیر گروه ویتامین ب در بدن میکاهد.
مواد نشاستهای هم شادیآورند، بنابراین ماکارونی، شکلات، زعفران (البته به مقدارکم) موادی هستند که میتوانی از آنها کمک بگیری. در ضمن نوشیدن آب فراوان هم به شما حس شادابی میدهد.
عکس: علی شایگانفرد
حس شما به پاییز چیست؟
امیرعلی، 15ساله معتقد است که اگر شروع پاییز با بازشدن مدرسهها همزمان نبود شاید او بهتر میتوانست دربارهی این فصل نظر بدهد، اما همیشه در شهریور و با دیدن اولین نشانههای پاییز فقط یاد مدرسه میافتد.
نظر امیرعلی را به باران، 16ساله میگوییم و از او میخواهیم بگوید خودش در اینباره چه فکر میکند. باران میگوید که شروع فصل پاییز با مدرسهها همزمان است، اما اتفاقاً زیباییهای این فصل در همان شروع نیست و معمولاً در ماه دوم و سوم پاییز، برگریزان شروع میشود که برای من بسیار دلانگیز است. خصوصاً که نام خودم هم باران است و بارانهای پاییز را بسیار دوست دارم.
کیمیای 14ساله اما نه به مدرسه کار دارد و نه به برگریزان. او در هوای سرد و شبهای بلند دلش میگیرد. کیمیا کلاً تابستان و بهار را بیشتر دوست دارد. او میگوید که آفتاب را به ابر و باد ترجیح میدهد و این حس و نظر هیچ ارتباطی با شروع فعالیت مدرسهها ندارد.
باربد، 16 ساله بر خلاف کیمیا سرما را به گرما ترجیح میدهد و رنگهای پاییزی را بیشتر از رنگهای تابستانی دوست دارد. اگرچه مدرسهرفتن و درسخواندن آنقدرها برایش خوشایند نیست، اما اینها دلیل نمیشود که فصل به این زیبایی را دوست نداشته باشد. او به کلاس نقاشی میرود و شیفتهی نقاشیهای پاییزی است.
عکس: مرضیه سلیمانی
این را هم بگوییم که برخی پژوهشهای علمی نشان میدهند ارتباط با اعضای خانواده، خویشاوندان و دوستان باعث کاهش افسردگی میشود. پژوهشگران معتقدند کمککردن به دیگر انسانها، آبدادن گیاهان و غذادادن به حیوانات هم میتواند موجب کاهش اختلالات خلقی فصلی شود.
حالا وقتش است از این حال کسالت بیرون بیاییم. بلند شویم و به طبیعت و گردش شب و روز، نگاه مثبتی داشته باشیم و از زمانی که در آن هستیم لذت ببریم.
به گزارش ستاره ها؛ موارد زیر میتواند نشان دهندهی این باشد که فرزند شما اضطراب دارد. در این صورت میتوانید به او کمک کنید، علت اضطرابشان را پیدا کنید تا حس بهتری داشته باشد. در این جور مواقع مشاور هم میتواند کمک زیادی به شما بکند.
به بدترین گزینه فکر میکنند
اگر برای بچهها مشکلی پیش بیاید همیشه به بدترین گزینه فکر میکنند. به جای اینکه امیدوار باشند، نا امیدی همهی وجودشان را فرا میگیرد.
مثل همیشه غذا نمیخورند
عادتهای غذایی کودکان هم شبیه بزرگسالان به احساساتشان بستگی دارد. کودکانی که اضطراب دارند، ممکن است به صورت ناگهانی از غذایی که همیشه دوست داشتند، بدشان بیاید و یا نسبت به وعده غذایی خود وسواس زیادی به خرج دهند. کودکان مضطرب تمایل دارند مخفیانه غذا بخورند، در این صورت میتوانند خودشان انتخاب کنند و یا به شکلی که میپسندند غذا بخورند.
مشکلات جسمی پیدا میکنند
بیشتر کودکانی که اضطراب دارند از یک سری مشکلات جسمی هم شکلایت میکنند، مثل سردرد، دل درد، درد ماهیچهها. این علائم ممکن است باعث شود فرزندتان نتواند مدرسه برود یا در کلاسهای فوق برنامهاش شرکت کند. واکنشهای فیزیکی نسبت به اضطراب زمانی در فرزندتان نمایان میشود که او نتواند در مورد احساسش با کسی صحبت کند. شاید شما هم عصبی شوید و تصور کنید فرزندتان ادای مریضی را درمیآورد، اما در واقع این اضطراب است که در پس این علائم نهفته است.
کج خلق میشوند
اگر فرزندتان در تکلم مشکل داشته باشد و یا نتواند احساسش (عاملی که سبب اضطرابش شده) را در قالب کلمات بیان کند، ممکن است تندخو و بداخلاق شود.
مشکلش را بزرگ میکند
تفکرات منفی خودش را بسط میدهد و بیش از حد بزرگ میکند: “من هیچ چیز را درست انجام نمیدهم” و یا “چرا من همیشه اینقدر بدم؟”. فرزندتان ممکن است در توصیف خودش یا احساسش از کلماتی مثل همیشه یا هیچ وقت استفاده کند، والدین هم تصور میکنند “او دارد همه چیز را بزرگ میکند”. اما به جای این کار سعی کنید از طریق همین کلمات با فرزندتان ارتباط برقرار کنید تا بفهمید عامل اضطراب و نارحتی او چیست.
بی دلیل دعوا میکنند
بچههایی که اضطراب دارند معمولا رفتاری خشن و عصبی دارند. ممکن است وسایل خود را بشکنند، تکالیف و کتابهای خود را پاره کنند، با دوستانشان و یاحتی بزرگترهایشان دعوا کنند و درگیری فیزیکی داشته باشند. از جمله نشانههای اضطراب در این مورد این است که اگر از او بپرسیم چرا چنین رفتاری دارد، او قادر نیست دلیل مشخصی برای رفتارش بیاورد. این رفتار عصبی و خشن و بدون دلیل سیگنالی است به والدین که فرزندشان دچار مشکل شده است.
کمال گرا میشوند
بچههایی که اضطراب دارند، دوست دارند همه چیز کامل باشد؛ تکالیفشان، کلاسهایی که شرکت میکنند و یا مرتب اتاقشان را تمیز میکنند. در این مواقع معمولا همه چیز را سیاه و سفید میبینند. یا همه چیز درست و کامل است و اگر چنین نیست پش غلط و اشتباه است. معمولا اضطراب باعث میشود از امتحان کردن چیزهای جدید منصرف شوند، چرا که میدانند وقتی برای بار اول انجامش میدهند نمیتواند درست و کامل باشد. سعی کنید به فرزندتان تفکرات مثبت نشان دهید و او را تشویق به انجام کارش کنید.
مشکل خوابیدن دارند
درست مثل بزرگترها بچههای مضطرب هم وقت خواب نمیتوانند فکر خود را آرام کنند و نگرانیها و اضطرابها به سراغشان میآید. خوابیدن یکی از بهترین زمانهای زندگی است و فرزند شما که مضطرب است نمیتواند از بهترین ساعت زندگی خود استفاده کافی را ببرد. پس اگر فرزندتان مشکل خواب دارد ممکن است دچار اضطراب و استرس باشد.
همیشه در مورد آینده مضطرب هستند
هیچ کس در مورد آینده خبر ندارد. همین ناشناخته بود آینده برای یک عده هیجان انگیز است، اما برای کودکانی که دچار اضطراب هستند ممکن است به کابوس تبدیل شود؛ آنها تصور میکنند تمام اتفاقاتی که در دنیا میافتد خارج از کنترل آنهاست.
اگر اطرافیانشان تجربههای بدی داشتند، تصور میکنند همین تجربههای بد هم برای آنها اتفاق میافتد؛ بنابراین از آینده میترسند. این تجربههای بد ممکن است شامل گم شدن در فروشگاه، تصادف کردن و ... باشد. در این جور مواقع شما نمیتوانید ضمانت کنید که همچین اتفاقی برای آنها نمیافتد، بنابراین کارتان سخت میشود. فقط فضایی را ایجاد کنید که فرزندتان بتواند احساسش را با شما در میان بگذارد.
دوست ندارند از شما جدا شوند
وقتی والدین کودکان یکی دو ساله حتی برای چند ثانیه آنها راترک میکنند، شروع به جیغ زدن و گریه کردن میکنند. بچههایی هم که مضطرب هستند دقیقا همین واکنش را دارند؛ آنها از جدا شدن از والدینشان وحشت دارند.
در واقع در کنار والدین بودن به آنها حس امنیت میدهد. اما این واکنش میتواند به درس و فعالیتهای زندگیشان ضربه بزند. در صورتی که چنین علائمی را در فرزندتان دیدید، به دنبال علت این اضطراب بگردید. حتی میتوانید از مشاور هم کمک بگیرید.