توبه نصوح در مثنوی معنوی با زبان نمادین بیان شده است. توبه نصوح در قرآن نیز آمده است.توبه نصوح در روایات مختلف بسیار مورد تاکید ائمه می باشد
داستانی برای توبه نصوح در مثنوی معنوی آمده که با زبان نمادین چگونگی یک توبه واقعی را شرح می دهد. شرح داستان توبه نصوح از این قرار است:
شرح این توبهی نصوح از من شنو / بگرویدستی، ولیک از نو گرو بود مردی پیش از این، نامش نصوح / بُد ز دلاکی زن او را فتوح |
نصوح مردی بود با هیئت و قیافه زنانه. او در حمامهای زنان به کار مشغول بود و به خصوص دختر شاه را دلاکی میکرد و کسی هم به جنسیت حقیقی او پی نبرده بود. او سالیان متمادی بر این کار بود و از این راه هم امرار معاش میکرد و هم ارضای شهوت. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار اخگر شهوت، او را به کام خود اندر میساخت. روزی نصوح برای رهایی از این فعل قبیح نزد عارفی ربانی رفت و به او گفت مرا نیز دعا کن. آن عارف که مردی روشنبین بود، بی آن که خواسته او را بپرسد به فراست دریافت که مشکل او چیست. به عبارت دیگر، ضمیر او را خواند، ولی چیزی به رویش نیاورد. فقط تبسمی کرد و گفت إن شاالله توبه نصیبت میشود.
دعای آن عارف به اجابت رسید و اسباب توبه نصوح بدین صورت فراهم شد:
روزی نصوح طبق روال همیشگی در حمام زنانه مشغول کار بود که ناگهان قیل و قالی بلند شد و در آن میان زنی جار زد که یکی از مرواریدهای گوشواره دختر شاه گم شده است. در حمام را ببندید و نگذارید کسی خارج شود تا جامه و بقچه حاضران وارسی شود. بقچهها را روی زمین ولو کردند و جامهها را به دقت گشتند اما از دانه مروارید خبری نشد. ناچار گفتند همه باید کاملاً برهنه شوند و یکی یکی مورد بازدید قرار گیرند. نصوح با شنیدن این حرف به کلی خود را باخت و افتان به خلوت حمام رفت و در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته خدا را طلبید و گفت: خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستاریت ات این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم. نصوح آنقدر خدایا خدایا کرد که در و دیوار نیز با او همنوا شدند. در این اثنا نوبت وارسی نصوح رسید. زنی نام او را صدا زد. اما همین که او نام خود را شنید از ترس، بند دلش پاره شد و بر کف حمام افتاد و از هوش رفت. در این فاصله زنی جار زد که مژده مژده مروارید پیدا شد. ناگهان در حمام ولولهای افتاد. زنان دست زنان شادمانی خود را از یافته شدن مروارید اعلام کردند و نصوح نیز در فضایی آکنده از شادمانی به هوش آمد و دید که خطر از کنار گوشش گذشته است. زنانی که به او ظنین بودند نزدش آمدند و عذرها خواستند. او در این واقعه عیاناً لطف و عنایت ربانی را مشاهده کرد. این بود که بر توبهاش ثابتقدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم نرفت. (مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بیت 2228 به بعد)
خداوند منان در سوره تحریم آیه 8 به بندگانش امر می نماید که توبه نصوح کنید:
«یا اَیهَا الذینَ آمَنُوا تُوبَوا اِلَی اللّهِ تَوْبَةً نصوحاً عَسَی رَبُّکمْ اَنْ یکفِّرَ عَنْکمْ سَیئاتِکمْ»
«ای کسانی که ایمان آوردید، به سوی خداتوبه کنید، توبه ای نصوح، امید است پروردگارتان گناهانتان را ببخشد.»
رسول خدا (ص) در معنى نصوح فرمود: «اَنْ یَتُوبَ التّائبُ ثُمَّ لایَرْجِعُ فى ذَنبٍ کَما لایَعُودُ الْلَّبَنَ اِلَى الضَّرْع»؛ «توبه کننده هرگز به گناه باز نمى گردد چنانچه شیر به پستان باز نمى گردد».
امام صادق (ع) هم در تفسیر، واژه نصوح را چنین فرموده اند :«هَوَ الذَّنْبُ الذّى لایَعُودُ فیهِ اَبَدا»؛ «آن گناهى است که بنده هرگز به آن باز نگردد».
امام هادى (ع) در معنى نصوح فرمود: «اَنْ یَکُونَ الباطِنَ کالطّاهِر وَ اَفضَلُ مِنْ ذلِک»؛ «توبه نصوح آن توبه ایست که باطن انسان مانند ظاهر و بهتر از ظاهر باشد».
مرحوم علامه مجلسى (ره) در شرح کافى در معنى توبه نصوح چند وجه از مفسرین نقل نموده است؛
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
توبه نصوح در مثنوی معنوی با زبان نمادین بیان شده است. توبه نصوح در قرآن نیز آمده است.توبه نصوح در روایات مختلف بسیار مورد تاکید ائمه می باشد
داستانی برای توبه نصوح در مثنوی معنوی آمده که با زبان نمادین چگونگی یک توبه واقعی را شرح می دهد. شرح داستان توبه نصوح از این قرار است:
شرح این توبهی نصوح از من شنو / بگرویدستی، ولیک از نو گرو بود مردی پیش از این، نامش نصوح / بُد ز دلاکی زن او را فتوح |
نصوح مردی بود با هیئت و قیافه زنانه. او در حمامهای زنان به کار مشغول بود و به خصوص دختر شاه را دلاکی میکرد و کسی هم به جنسیت حقیقی او پی نبرده بود. او سالیان متمادی بر این کار بود و از این راه هم امرار معاش میکرد و هم ارضای شهوت. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار اخگر شهوت، او را به کام خود اندر میساخت. روزی نصوح برای رهایی از این فعل قبیح نزد عارفی ربانی رفت و به او گفت مرا نیز دعا کن. آن عارف که مردی روشنبین بود، بی آن که خواسته او را بپرسد به فراست دریافت که مشکل او چیست. به عبارت دیگر، ضمیر او را خواند، ولی چیزی به رویش نیاورد. فقط تبسمی کرد و گفت إن شاالله توبه نصیبت میشود.
دعای آن عارف به اجابت رسید و اسباب توبه نصوح بدین صورت فراهم شد:
روزی نصوح طبق روال همیشگی در حمام زنانه مشغول کار بود که ناگهان قیل و قالی بلند شد و در آن میان زنی جار زد که یکی از مرواریدهای گوشواره دختر شاه گم شده است. در حمام را ببندید و نگذارید کسی خارج شود تا جامه و بقچه حاضران وارسی شود. بقچهها را روی زمین ولو کردند و جامهها را به دقت گشتند اما از دانه مروارید خبری نشد. ناچار گفتند همه باید کاملاً برهنه شوند و یکی یکی مورد بازدید قرار گیرند. نصوح با شنیدن این حرف به کلی خود را باخت و افتان به خلوت حمام رفت و در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته خدا را طلبید و گفت: خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستاریت ات این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم. نصوح آنقدر خدایا خدایا کرد که در و دیوار نیز با او همنوا شدند. در این اثنا نوبت وارسی نصوح رسید. زنی نام او را صدا زد. اما همین که او نام خود را شنید از ترس، بند دلش پاره شد و بر کف حمام افتاد و از هوش رفت. در این فاصله زنی جار زد که مژده مژده مروارید پیدا شد. ناگهان در حمام ولولهای افتاد. زنان دست زنان شادمانی خود را از یافته شدن مروارید اعلام کردند و نصوح نیز در فضایی آکنده از شادمانی به هوش آمد و دید که خطر از کنار گوشش گذشته است. زنانی که به او ظنین بودند نزدش آمدند و عذرها خواستند. او در این واقعه عیاناً لطف و عنایت ربانی را مشاهده کرد. این بود که بر توبهاش ثابتقدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم نرفت. (مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بیت 2228 به بعد)
خداوند منان در سوره تحریم آیه 8 به بندگانش امر می نماید که توبه نصوح کنید:
«یا اَیهَا الذینَ آمَنُوا تُوبَوا اِلَی اللّهِ تَوْبَةً نصوحاً عَسَی رَبُّکمْ اَنْ یکفِّرَ عَنْکمْ سَیئاتِکمْ»
«ای کسانی که ایمان آوردید، به سوی خداتوبه کنید، توبه ای نصوح، امید است پروردگارتان گناهانتان را ببخشد.»
رسول خدا (ص) در معنى نصوح فرمود: «اَنْ یَتُوبَ التّائبُ ثُمَّ لایَرْجِعُ فى ذَنبٍ کَما لایَعُودُ الْلَّبَنَ اِلَى الضَّرْع»؛ «توبه کننده هرگز به گناه باز نمى گردد چنانچه شیر به پستان باز نمى گردد».
امام صادق (ع) هم در تفسیر، واژه نصوح را چنین فرموده اند :«هَوَ الذَّنْبُ الذّى لایَعُودُ فیهِ اَبَدا»؛ «آن گناهى است که بنده هرگز به آن باز نگردد».
امام هادى (ع) در معنى نصوح فرمود: «اَنْ یَکُونَ الباطِنَ کالطّاهِر وَ اَفضَلُ مِنْ ذلِک»؛ «توبه نصوح آن توبه ایست که باطن انسان مانند ظاهر و بهتر از ظاهر باشد».
مرحوم علامه مجلسى (ره) در شرح کافى در معنى توبه نصوح چند وجه از مفسرین نقل نموده است؛
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره