جامجمسرا: دیروز این موضوع مسجل شد، آن هم به واسطه گفتههای یک عضو شورای راهبردی امور جوانان که از سه گزینه حرف زد: اول جدا شدن حوزه جوانان از وزارت ورزش و تبدیلش به سازمانی زیر نظر ریاست جمهوری، دوم، ادغام حوزه جوانان با معاونت امور زنان و خانواده و سوم بقای وزارت ورزش و جوانان به شرط گماردن قائممقام برای امور جوانان تا این حوزه مستقلتر و مختارتر از امروز باشد.
خبرها حاکی است دوشنبه آینده یکی از این سه روش در شورای راهبردی امور جوانان انتخاب میشود که اگر هریک از این سه روش تائید شود، تبعاتی خواهد داشت.
اگر گزینه اول انتخاب شود، یعنی امور جوانان در سازمانی مستقل و زیر نظر رئیسجمهور اداره شود، بازگشت به عقب اتفاق میافتد و با اتلاف زمانی چهارساله، اوضاع به سال 89 یعنی زمانی که سازمان ملی جوانان وجود داشت برمیگردد و آنوقت میشود پرسید پس چرا این همه هزینه شد تا این سازمان منحل شود و بار دیگر با صرف هزینه قرار است برپا شود؟
اگر گزینه سوم نیز انتخاب شود یعنی در دل یک وزارتخانه، قائممقامی برای رتق و فتق امور جوانان به کار گرفته شود هم بدنه دولت در این بخش متورم میشود و هم در درون وزارتخانه چند صدایی رخ میدهد که میتواند منشا اختلاف و پیش نرفتن کارها باشد.
اما اگر گزینه دوم تائید شود تبعات بدتری خواهد داشت، چون به همان اندازه که چسبیدن سازمان تربیت بدنی به سازمان ملی جوانان اشتباه بود، ادغام امور جوانان در معاونت امور زنان و خانواده نیز اشتباه است.
دلیلش این که این معاونت گرچه رییس آن معاون رییسجمهور است، اما چون قدرت اجرایی ندارد و در حد یک مشورتدهنده و تعیینکننده خط مشی است، نمیتواند برای اداره امور جوانان کارساز باشد.
در واقع، امور جوانان کشور با هزاران چالش و مشکل، تشکیلاتی میخواهد که حرفش برش داشته و تیغش بر همه حوزهها کارگر باشد که معاونت امور زنان و خانواده بدون این توان است.
این موضوع را بیفزاییم به این که این معاونت همچنان درگیر کارهای انجام نشده و بر زمین مانده در حوزه زنان است و حتی در موضوعی پرجنجال چون افزایش مرخصی زایمان با وجود رایزنیهای بسیار هنوز نتوانسته دولت را متقاعد به تخصیص بودجه کند.
پس هیچیک از این سه روش نمیتواند روشی مطمئن برای ساماندهی امور جوانان باشد، مگر این که اضطراری در میان باشد و عدهای بخواهند بار سنگین جوانان را از دوش ورزش بردارند.
مریم خباز - گروه جامعه
جام جم سرا: نظر و یادداشت رابعه موحد، روانشناس را در این زمینه بخوانید:
مهمترین عاملی که باعث میشود جامعه ما با بیماریهای روانی روبهرو باشد این است که ما دو طرف یک طیف قرار گرفتهایم. این دو عامل از یک طرف زندگی سخت و شرایط اقتصادی و اجتماعی است که لازم به بیانش نیست، مثل اینکه امنیت کاری وجود ندارد و امیدی به اینکه تحصیلات و تلاش بتواند آیندهای را برای جوانان رقم بزند نداریم و ناامنی و دزدی زیاد است.
شاید یک دهه قبل ما تا این میزان احساس ناامنی نمیکردیم. احساس امنیت خیلی مهم است و ما این حس را نداریم. این یک طرف وضع افراطی ما است.
از طرف دیگر بهطور افراطی میخواهیم لذت ببریم و تجملگرا باشیم و همه چیزمان خیلی کامل باشد. مثلا اگر میخواهیم جهیزیه بدهیم میخواهیم بهترین باشد و هیچچیز کم نداشته باشد. به عبارتی باید گفت یک وصله ناجور بین خواستهها و امکانات کلیمان وجود دارد.
اگرچه دخل کمتر شده اما خرج خیلی بیشتر شده است. خواسته ما این شده که مثل دیگران و به نحو احسن همه نیازهایمان را برآورده کنیم. منظورم این نیست که قانع باشیم و مثل اهالی برخی کشورها به کم راضی باشیم و تلاشی نکنیم. اما با این امکانات ناچیز و اصولا برای اینکه بتوانیم از این فضا و کمبودها بدون آسیب رد شویم باید متناسب آن فضا رفتار کنیم و خواستههایمان را تعدیل کنیم و به قول معروف پایمان را اندازه گلیممان دراز کنیم. اما این شرایط در جامعه ما نیست.
من وقتی میبینم امکاناتم در حدی نیست که آرزوهایم را برآورده کند، در این صورت چه خواهم کرد؟ برای اینکه به خواستهام نزدیک شوم راههای میانبر و انحرافی را انتخاب میکنم چون حاضر نیستم از رویایم چشمپوشی کنم و به راههای دیگری فکر خواهم کرد که به خواستهام برسم. این مسأله است که سلامت روان انسان را بهخطر میاندازد. چون من میدانم از چه راهی دارم میروم و مثلا دارم رشوه میگیرم و امکان ندارد از این امکانات با آن سلامت روانی استفاده کنم که اگر مطمئن بودم با اصول و عقایدی که دارم سازگار است استفاده میکردم.
این افراطگرایی بیشتر در نسل جوان است. آنها هیچ توجهی به امکانات خانوادهشان ندارند و با اینکه بیشتر این امکانات مال جوانها شده و میبینید که سطح زندگی و امکاناتی که والدین استفاده میکنند پایینتر از چیزی است که جوانها استفاده میکنند، انگار دو طبقه باشند که در یک خانه زندگی میکنند. والدین روز به روز از خود دریغ میکنند اما همین هم یک سقف دارد. مثلا یک خانواده کارگر نمیتواند امکانات را به حد مطلوبی که مورد توقع است برساند و از سوی دیگر توقع بچهها از واقعگرایی به دور است و این توهم را دارند که حق همین است که خانواده همه امکانات را از خود دریغ کرده و به جوانش بدهد. درحالیکه خودشان کاری برای خواستههایشان انجام ندهند.
اغلب این تصور وجود دارد که جوانی یعنی اینکه لذت ببریم و نه اینکه تلاش کنیم و خودمان چیزهایی که میخواهیم را به دست بیاوریم. این رفتار خانوادهها که خودشان از خود بیگانه شدهاند و در قبال بچههایشان خودشان را گم کردهاند و میخواهند به هر ترتیبی آنها را راضی کنند تا کنون نتیجه معکوس داده است.
تجربه نشان داده که جوانها راضی نمیشوند و توقعها و حس لذتجوییشان بیشتر میشود و میخواهند حق خودشان را بگیرند. جامعه که هیچ حقی برای جوانان قایل نیست پس همه مسئولیت میافتد بر گردن خانوادهها و حالا تصور کنید که خانوادهها با چه اختلالات روانی روبهرو میشوند. آنها تحت فشارند؛ از طرفی نگران بچههایشان هستند، نگرانی از اینکه اگر همه امکانات را به بچههایشان بدهند یک نوع عواقب دارد و اگر ندهند یک عواقب دیگر دارد. اگر بچههایشان را به میهمانی بفرستند یک جور عواقب دارد و اگر نفرستند یکجور دیگر. بنا بر این همینطور خشونت و فاصله بین والدین و نسل جوان بیشتر میشود.
والدین میگویند جوانها ما را نمیفهمند و جوانها میگویند خانواده ما را نمیفهمد. نارضایتی و فاصله از خانواده بیشتر میشود که این خود عواقب دیگری دارد.
گرمی کانون خانواده برای روان فرد لازم است و اگر بخواهیم از جامعه حرف بزنیم باید از خانواده شروع کنیم. اکثر بزرگسالان را میبینید که با قرص خوابآور میخوابند. زاناکس نُقل کیف خانمهاست. اینها اختلالات روانی است که فرد نمیتواند بخوابد. ماری جوانا شده نقل مجالس بچهها. چقدر جوانهایی که مراجعه میکنند و بر اثر استفاده از این مواد دچار اختلال روانی و ذهنی شدهاند. پناهبردن به اینها یعنی اختلال روانی. فرد نمیداند دارد چه میکند چون امید به آینده نیست و نبودن امید ما را به هرجومرج میکشاند.
از طرفی متوجه جامعه و مسئولیت جامعه میشویم و میبینیم شرایطی ایجاد شده که جوانها خودشان را به در و دیوار میزنند و ناامیدی دارد بیداد میکند. آنهایی که میتوانند از کشور خارج میشوند و بقیه همه تلاش خود را برای خوشگذرانی بیشتر میگذارند که این خود نشان از افسردگی درونی میدهد.
اگر من افسرده نباشم و از زندگی خودم و فعالیتهای عادی و روزمره راضی باشم دنبال خوشی مصنوعی نمیگردم. جوانهای ما خیلی مضطرب و افسردهاند برای اینکه به فردا فکر میکنند و اضطراب میگیرند. اینکه خانه پدر و مادر چقدر بمانند و چقدر پول بگیرند. عدهای خودشان را میزنند به کوچه علیچپ و همه زندگیشان را در خیابانها و پارتیها میگذرانند. اینها عکسالعمل به شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه است. به این میگویند جامعه بیمار، چون هیچکس جای خودش نیست و هیچچیز هم جای خودش نیست. نه کار، نه لذت، نه والدین و نه بچهها سر جای خودشان نیستند.
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
کد مطلب: 419809
اولین وصله نرمافزاری برای بازی GTA پس از 6 سال
تاریخ انتشار : جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۵۴
به گزارش خبرآنلاین،بازی Red Dead Redemption بهعنوان یک بازی ویدئویی روی پلیاستیشن 3 و سبک اکشن و تیراندازی سوم شخص 2010 آمد و قرار است ششم دسامبر روی سرویس اشتراک پلیاستیشن Now و همچنین روی پی سی بیاید.
اکنون روی سرویس PlayStation Now بیش از 450 گیم پلیاستیشن قابل بازی است. سرویس مذکور توسط سونی راهاندازی شده و کاربران با پرداخت ماهیانه 20 دلار یا 45 دلار برای سه ماه میتوانند از خدمات آن (بهشرط داشتن سرعتبالا) بهرهمند شوند.لینک
اما راک استار، ناشر بازی دزدی بزرگ پس از 6 سال، برای نسخه 4 اتومبیل دزدی بزرگ وصلهای با تغییرات زیر عرضه کرد:
حل مشکل اتصال به سرور ویندوز لایو روی کد خطای WTV270 / اضافه کردن سازگاری با ویندوز 8، 8.1 و 10 / اضافه کردن کنترلر دیسپلی در پیکرهبندی کنترلر / رفع خطای موسوم به Out of commission روی 60 فریم بر ثانیه / رفع باگ مسدودکننده کارت گرافیکهای مدرن / بالا رفتن پرفورمنس لینک
علاقهمندان این بازی همچنان با داشتن سی پی یوی 2 یا 4 هستهای با سرعت 2.4 گیگاهرتز و 2 گیگ رم و 512 مگابایت ویدئو کارت میتوانند GTA IV بازی کنند.
کلمات کلیدی : بازی جی تیای
نظراتی که به تعمیق و گسترش بحث کمک کنند، پس از مدت کوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت دیگر بینندگان قرار می گیرد. نظرات حاوی توهین، افترا، تهمت و نیش به دیگران منتشر نمی شود.
دانش > پزشکی - ایرنا نوشت: محققان آمریکایی و چینی با همکاری یکدیگر توانستند یک وصله هوشمند بسازند که توانایی نظارت بر میزان گلوکز خون و تزریق خودکار انسولین به بدن بیماران مبتلا به دیابت نوع یک را دارد.
عملکرد این وصله هوشمند در آزمایشات اولیه موفقیت آمیز بوده است و میزان گلوکز خون موشها را کنترل کرده است.
این وصله هوشمند دربرگیرنده سوزنهایی برای تزریق کپسول انسولین است که پس از تزریق به سرعت باز شده و انسولین را بهطور خودکار در بدن بیمار آزاد میکنند.
این وصله هوشمند برای بیماران مبتلا به دیابت نوع یک که بدن آنها توانایی تولید انسولین را ندارد و تزریق روزانه انسولین و نظارت بر میزان قند خون آنها ضروری است، زندگی بهتری را فراهم می کند؛ علاوه بر این مبتلایان به دیابت نوع دو پیشرفته نیز میتوانند از این وصله هوشمند استفاده کنند.
دیابت به علت ناتوانی بدن در تولید یا مصرف انسولین بوجود می آید. انسولین ماده ای است که توسط لوزالمعده تولید می شود و نقش آن استفاده از قند به عنوان عظیم ترین منبع انرژی بدن است.
قند خون بالا به مرور زمان بر تمام ارگان های بدن تاثیر می گذارد و منجر به بیماری های قلبی، سکته مغزی، نارسایی کلیه، نابینایی، ناتوانی جنسی و عفونت های منتهی به نقص عضو می شود.
گزارش کامل این تحقیقات در نشریه ACS Nano منتظر شده است.
۵۴۵۴