جام جم سرا:
در سال تحصیلی جدید قرار است مدارس در روزهای پنجشنبه بهصورت اختیاری و آزمایشی با هزینههایی که خود مردم پرداخت میکنند، فعال باشند. مخالفین تعطیلی پنجشنبه معتقدند این تعطیلی یعنی از دست رفتن یک ششم فرصت تعلیم و تربیت و موافقین آن معتقدند حضور کودکان در کنار خانواده آثار تربیتی بهتری دارد.
علی اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش درباره روز بدون کیف و کتاب در مدرسه میگوید:پنجشنبهها بچهها با خودشان کیف نیاورند و در مدرسه به کارهای فکری و هنری و مهارتهای زندگی بپردازند. ما امسال بهطور آزمایشی و اختیاری روزهای پنجشنبه را راهاندازی میکنیم و به اولیا میگویم هر کسی مایل است میتواند پول بدهد و بیاید در مدرسه و سر کلاس؛ نه بار دولت را به لحاظ هزینه افزایش میدهیم و نه اجبار میکنیم.
فانی گفت: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان الان برنامههایشان را نوشتهاند و با معاون پرورشی و معاون تربیتبدنی ما جلسه داشتهاند و این سه قسمت با هم بسته پنجشنبهها را آماده کردند.
وی اظهار داشت: بازخوردها را میگیریم و ارزیابی میکنیم و حسب ارزیابی اگر لازم شد اصلاحاتی انجام میدهیم.
در همین حال حجتالاسلام والمسلمین محمدباقر عبادی عضو کمیسیون آموزش مجلس با بیان اینکه اجرای آزمایشی تعطیلی پنجشنبهها در این کمیسیون نقد و بررسی میشود، گفت: اگر کلاسهای فوق برنامه روز پنجشنبه مدارس در حیطه وظایف آموزش و پرورش باشد نمیتوانند پول دریافت کنند. اما وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه در روزهای پنجشنبه به فکر پر کردن خلأهای موجود آموزش و پرورش هستیم، گفت: امروز در آموزش و پرورش بچهها مهارتهای زندگی یاد نمیگیرند و برای زیستن تربیت نمیشوند برای این است که وقتی بزرگ میشوند نمیتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند. ما باید از پنجشنبهها برای اینکه بچهها تربیت اجتماعی شوند و جامعه پذیری آنها افزایش یابدو بتواند تعاملات اجتماعی آنها افزایش پیدا کند، استفاده کنیم.(فرهنگیان نیوز)
پلاک 1
بگو من فرمان گرفتهام که خدا را، با اخلاص در دین، بپرستم. (سورهی زمر، آیهی ۱۱)
هوا برف-بارانی بود. یک لحظه فکر کردم چهقدر خوب است دبیرمان بگوید کلاس تعطیل است. یک لحظه دلم خواست کتابم را ببندم و از کلاس بیرون بروم. معجزهی هیجانانگیزی داشت در حیاط رخ میداد. دوست داشتم بدون دغدغهی درس و امتحان به بازی دانههای برف فکر کنم.
وقتی رؤیاباف باشی، رؤیاها بیمقدمه سراغت میآیند، در سرت میچرخند، میخندند و ذهنت را به خیالهای تازه باز میکنند.
پاییز، درهمآمیختگیاش زیباست. برف-بارانهایش، زرد-نارنجی ها و سرما-آفتابهایش. درست برعکس زمستان که یکدستبودنهایش زیباست.
عصرهای پنجشنبهها به این تداخلها فکر میکنم. این وقت روز ساعت خوبی برای فکرکردن است. فکرها مرا از دنیایی به دنیای دیگر میبرند. انگار در ذهنم کسی دستم را گرفته باشد و از این پله و آن پله بالا ببرد.
عصرها همین حالت تکرار میشود. از دنیای روز راهی دنیای شب میشوم. انقلابهای درونیام شروع میشوند و به هزار جهانی فکر میکنم که میتوانند حاکم دنیایم باشند.
گاهی همین زمانهایی که خودم را به دست تداخلها میسپارم، به یکدستبودنها فکر میکنم. برف را از باران جدا میکنم، زرد را از نارنجی. آفتاب را از سرما جدا میکنم و هر ماجرا را از بُعد خودش تماشا میکنم.
دوست داشتن، یکی از این ماجراهای یکدست است. هیچ توقع و کینهای، هیچ دلخوری و قهری آن را آشفته نمیکند. تو را دوست دارم و هیچ خلوصی زیباتر از این اخلاص نیست.
دوباره عصر پنجشنبه است. انگار تمام جهان را به حال خودش گذاشتهام و تا این لحظه آمدهام که به دوست داشتن تو فکر کنم. دین، سادهترین راه برای دوستداشتن تو است. من این حس فوقالعاده را از هر دلخوری و قهری پاک کردهام تا طعم واقعیاش را بچشم.
فنجان چای را نزدیک پنجره گذاشتهام تا همراه با نسیم، عطر چای هم در خانه پراکنده شود. چای زبان مرا باز میکند و رازهای قلبم را برملا. راستی چهقدر با هم حالمان خوب است. بهگمانم دوست داشتن واقعی همین حال خوب باشد که نامش را دین گذاشتهای و بیشک این چای جلوهای از بینهایت جلوههای لبخند توست که گرمایش مرا یاد دوستداشتنت میاندازد.
هر بُعدی از ماجراهای این عصر مرا یاد آیین مهربانیات میاندازد. فرصت فکرکردن به تو، فرصت فکرکردن به داستان دوستداشتن، به اینکه تو را فقط بهخاطر خوبیهای والایت و به سبک خالصانهای که در قلبم قرار دادهای دوست دارم، هرکدام از اینها بعدی از ابعاد ماجرای مهربانیات را منعکس میکند.
سپاسگزار چای و مهربانی هستم و این سپاسگزاری، رسم پرستش تو در عصر پنجشنبه است.