حبیب ثابت، مشهور به ثابت پاسال، در ۱۲۸۲ خورشیدی در محله کلیمیهای تهران دیده به جهان گشود. اجداد او از یهودیان کاشان بودند و پدرش عبدالله، که شغل پارچه فروشی داشت، در اواسط عمر به بهائیت گروید. اجداد مادری وی نیز بهایی بودند. میرزا خلیل ارجمند، جد مادریاش، از یهودیان بهایی شدۀ کاشان به شمار میآمد و فرزندان او رحیم و مسیح و ابراهیم -داییهای ثابت پاسال- از سرمایهداران بهایی محسوب میشدند و میرزا رحیم خان ارجمند، بزرگتر از همه، مدتی معاون وزارت پست و تلگراف بود و فرزندانش خلیل و اسکندر و سیاوش ارجمند بعدها کارخانه ارج و شعله خاور را تأسیس کردند. نفوذ خانواده مادری حبیب ثابت در دستگاه حکومت پهلوی در رشد و پیشرفت اقتصادی وی تأثیر بسزایی داشت.
در سال ۱۹۹۰ میلادی، یک سرمایهدار بهائی به نام “حبیب الله ثابت” که به ثابت پاسال ملقب است، در آمریکا جان میسپارد. رادیو اسرائیل مرگ ثابت پاسال را ضایعه ای بزرگ میخواند و رژیم اسرائیل تصمیم میگیرد که به یاد او یکی از خیابانهای شهر تل آویو را به نامش نامگذاری کند. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، بهائیان مقیم اسرائیل، ایران را سرزمین موعود خود میدانند. آنها ثروتهای فراوانی از ایران جمع میکنند و به اسرائیل میفرستند. موقوفات بهائی در ایران در دست چند تن از پیروان این فرقه قرار دارد و آنها این اموال را زیر نظر یک هیئت مخصوص به کار میاندازند و سود حاصل را در اختیار جامعه بهائیان در اسرائیل میگذارند. یکی از کسانی که این اموال را در اختیار دارد، حبیب الله ثابت است. ثابت در گذشته دور در دهه چهل، کارخانه پپسی کولا را راه اندازی کرده است؛ کارخانهای که سود آن علاوه بر خودش، نصیب بهائیان و یهودیان اسرائیل میشود. او در اوایل همین دهه کارخانههای لاستیک اتومبیل “جنرال تایر و رابر ایران” را در اطراف تهران برپا میسازد. شرکتهای تجاری، مالی و صنعتی که حبیب ثابت، پیش از انقلاب پایهگذاری میکند به قدری زیاد است که حتی شمردن آنها گیج کننده است: شرکت فیروز، شرکت ایران فولکس، تلویزیون ایران، رادیو و تلویزیون ایران، سیکاب، شرکت ایران گاز، شرکت ایران سیلندر، شرکت ترانسپیک، شرکت جانسون و جانسون، شرکت زمزم، شرکت میناب، شرکت چوب پنبه، شرکت اتونور، شرکت جنرال تایر، شرکت ایرامز، شرکت اسکوئیب، شرکت شرینگ، شرکت تولید و تصفیه روغن اسو، بانک ایران و خاورمیانه، بانک ایرانیان، بانک ایران و انگلیس.
این شرکتها محل درآمدهای میلیون دلاری، بلکه میلیارد دلاری مردی بهائی است که همراه دو بهائی دیگر در دوران تحصیل، در یک مغازه دوچرخه سازی مشغول به کار بوده است. او اصالتاً اهل خانوادهای یهودی است که به بهائیت پیوسته اند. حبیب الله و دو دوستش، پس از مدتی کار در دوچرخه سازی، اتومبیلی دست و پا میکنند و مشغول مسافرکشی میشوند. او در این دوران راننده امیر هوشنگ دولو است؛ نوجوانی که بعدها پیشخدمت مخصوص شاه میشود. چند سال بعد ثابت، در خیابان دروازه باغ شاه که بعدها سپه نام میگیرد، اداره حمل و نقل راه اندازی میکند. میرزا رحیم خان ارجمند، دایی ثابت، معاون وزیر پست و تلگراف و تلفن است. ارجمند از رضا خان برای ثابت امتیاز انحصاری حمل نامههای پستی از تهران به شمال و بر عکس را میگیرد و ثابت کم کم آن را به سراسر کشور گسترش میدهد.
سود امتیاز انحصاری حمل نامه، به ثابت این قدرت را میدهد که یک کارخانه صنعتی نجاری راه بیندازد. دستگاههای کارخانه از آلمان وارد میشود و متخصصان خارجی آنها را راه اندازی میکنند. ثابت در خاطراتش اعتراف میکند که اگر کمک رضا خان و سفارشهای دولتی نبود، کارخانه نجاری حتماً در همان ابتدا ورشکسته میشد. جنگ جهانی دوم آغاز میشود. مردم ایران در آتش جنگ متفقین و متحدین میسوزند و اوضاع کشور نابسامان است. در این ایام، ثابت تا میتواند اموال خود را نقد میکند و به همراه همسر و دو پسرش به آمریکا میرود. در سال ۱۹۴۱ ثابت تا میتواند لباسهای کهنه و دست دوم آمریکایی میخرد. او آنها را پس از شستن به ایران صادر میکند و سود سرشاری به دست میآورد. او سپس شرکت ثابت را در آمریکا ثبت میکند. از این به بعد کار ثابت، صادرات جورابهای زنانه و مردانه و لوازم آرایش و دارو و اقلام لوکس به ایران است. برای گسترش کار چهار نفر در تهران شرکتی تأسیس میکنند به نام پاسال که حروف اول آنها است: پناهی، امیل عبود، سافیان، لک. چندی بعد شرکت پاسال در تهران و شرکت ثابت در نیویورک، شرکتی جدید در ایران به ثبت میرسانند به نام ثابت پاسال و از این به بعد حبیب الله ثابت نام این شرکت یعنی ثابت پاسال به شهرت میرسد. ثابت پاسال تا پایان جنگ جهانی دوم در آمریکا میماند و در اوایل دهه سی به ایران باز میگردد.
ثابت از این پس کاری ندارد جز وارد کردن اجناس آمریکایی و ساخت کارخانه؛ او ظاهراً وارد چرخه اقتصاد مفیدی میشود؛ اما در واقع او مدام در حال تقلب و تجاوز به حقوق دیگران است. زمانی پاسال تصمیم میگیرد یک کارخانه تولید و تصفیه روغن موتور راه اندازی کند. برای این کار با شرکت اِسو وارد مذاکره میشود، اما شرکت اِسو تمایلی نشان نمیدهد. مسئولان اِسو میدانند که شرکت ملی نفت ایران در آبادان در حال ساخت چنین کارخانهای است. وزارت صنایع ایران هم راضی به احداث این کارخانه نیست، چرا که نمیخواهد شرکت ملی نفت ایران ضرر ببیند. با وجود تمام این مخالفتها ثابت از شاه کمک میخواهد و با توصیه شاه، هم وزارت صنایع و هم شرکت اِسو موافقت خود را با راه اندازی کارخانه اعلام میکنند و خود محمدرضا شاه شخصاً با هلیکوپتر به شهرری میرود و کارخانه را افتتاح میکند. پس از این، ثابت با ۵ آمریکایی و چند همکار خود در شرکت پاسال، کارخانه “جنرال تایر” را تأسیس میکنند.
یکی از کارخانههای مورد علاقه ثابت، کارخانه پپسی کولاست. چشم انداز فروش بطریهای پپسی، چهل میلیون صندوق در سال است که ثابت، سودی هشتاد میلیونی را سالانه از آن انتظار دارد. بطریهای نوشابه که نام شرکت پپسی کولا بر آنها به فارسی نقش بسته است، از آلمان وارد میشود. سرپوش بطریها نیز، همراه عصاره محرمانه نوشابه، از آمریکا به ایران میرسد. کارخانه مرکزی در نیویورک اعلانهای بسیار بزرگی به ایران میفرستد که از دیوارها و درختان آویزان میشوند. مراجع تقلید میدانند که سرمایه کارخانه از آن بهائیان است، ضمن آنکه رژیم اسرائیل نیز به خاطر حضور بهائیان در کشور، سود سرشاری از این کارخانه به دست میآورد. مراجع، پپسی را تحریم میکنند. مردم و کسبه دسته دسته شیشهها و صندوقهای پپسی کولا را به ماشینهای توزیع پپسی پس میدهند و چون توزیع کنندگان از پس گرفتن شیشهها سر باز میزنند، شیشه ها را میشکنند. مدتی بعد نیز کارخانه پپسی، در شعلههای آتش خاکستر میشود. ثابت دست به دامن شاه میشود. شاه بیدرنگ دویست و پنجاه میلیون تومان، بلاعوض به او میپردازد. اما نوشابه پپسی چه میشود؟ ثابت و همکارانش برای برطرف کردن این مشکل نام نوشابه را به نوشابه اِسو تغییر میدهند و فعالیتها را از نو آغاز میکنند.
بررسی گزارش کار فعالیتهای اقتصادی ثابت پاسال، اعجاب هر محققی را بر میانگیزد که چگونه یک نفر میتواند این همه وارد کند و بسازد و بفروشد و نمایندگی بزند و نه تنها به هیچ مشکلی برنخورد، که تمام سیستمهای دولتی و غیر دولتی نیز به نفع او حرکت کنند. امتیازات حبیب الله ثابت یا همان ثابت پاسال اغلب انحصاری است، واردات و تولیدات تلویزیون در انحصار گروه اوست. اوست که لوازم جراحی و پانسمان وارد میکند. شرکت فیروز آبگرمکن و بخاری دئوترم، از واردات پاسال است و امتیاز ورود دارو نیز به او تعلق دارد. در بخش کشاورزی نمایندگی انحصاری واردات ماشینهای کشاورزی، واردات انحصاری مصالح ساختمانی از جمله آهن و ماشین آلات ساختمانی و دهها فعالیت دیگر همگی به ثابت پاسال تعلق دارد. در این زمان ثابت پاسال در یک خانه پانزده میلیون دلاری زندگی میکند. خانهای که الگو گرفته از قصر “لوپتی تریا فون” در ورسای است. پردههایش را از بلژیک آوردهاند و درهای آن، درهای یک قصر فرانسوی است. دستگیرهها را هم از روی یک مدل مربوط به یکصد سال پیش ساختهاند، اما هر آغازی انجامی دارد و هر سلطنتی پایانی.
با اوجگیری انقلاب اسلامی، ثابت پاسال نیز مثل خیلیهای دیگر، چارهای جز فرار ندارد. ثابت پیش از فرار، موفق میشود اموال بسیاری را از ایران خارج کند و با خود به آمریکا ببرد، اما به ناچار، اموال بسیاری را نیز به جای میگذارد. ثابت در آمریکا همواره امیدوار است که روزگار جمهوری اسلامی به سر آید و به ایران بازگردد. او همیشه در سخنرانیهایش تأکید میکند: «این انقلاب، ماندگار نیست» تا اینکه خود در سال ۱۹۹۰ در آمریکا جان میسپارد. او که از اعضای محفل ملی بهاییان ایران بود از ثروتش برای گسترش این فرقه در جهان بهره میبرد. او املاک پیرامون حظیره القدس در تهران را خرید، اطراف زمینهای مشرق الاذکار در لویزان تهران را دیوارکشی کرد و برای احداث محفل ملی بهائیان پاکستان، ساخت ایوان مقام اعلی در جبل کَرمِل، حظیره القدس بهائیان در هندوستان، مشرق الاذکار در سانتیاگو (شیلی)، و معابد بهائیان در مصر و استرالیا و اردن کمکهای مالی زیادی کرد. او عضو باشگاه لاینز (اداره اطلاعات، امنیت و آزادی ملت) و روتاری بود.
حبیب ثابت معروف به «ثابت پاسال» یک نمونه از کلان سرمایه داران ایرانى است که با حمایت مقامات دولتى و خاندان سلطنتى به بازوى کمپانىهاى آمریکایى در ایران تبدیل شد.
حبیب ثابت توسط یکی از دوستانش با دختری در شهر رشت به نام بهاره باقروف آشنا شد و با وی ازدواج کرد. این ازدواج که در ابتدا وجههای منطقی و حساب شده داشت، مبدل به زندگی عاشقانه گردید و تا پایان عمر ثابت، به طول انجامید.
حبیب فرزند یک پارچه فروش دوره گرد یهودى بود که در میدان توپخانه تهران (اما م خمینى فعلى) به ماشین شویى اشتغال داشت و پس از آن به عنوان کمک راننده و سپس به رانندگى ترقى یافت.
ثابت در دوره محمدرضا پهلوی بدل به یکی از بزرگ ترین سرمایه داران ایران شد و برخی او را بزرگ ترین سرمایه دار ایران (کسی که مالک ده درصد همه چیز ایران بود) میدانند.
برخی از شرکتهایی تحت تملک یا سهام حبیب الله ثابت:
- بانک ایران و انگلیس
- بانک ایران و خاورمیانه
- بانک صنعتی ایران
- بانک توسعه صنعت و معدن ایران
- پپسی کولا در ایران
- سیمان مشهد
- پلاسکوکار
- جنرال تایر و رابر
- ایران فارواگ
- سیکاب
- فرانس پیک
او همچنین دارای نمایندگی خودرو داج، چند نوع تلویزیون و یخچال، کارخانههای بزرگ لاستیک سازی گودریچ و چند کارخانه قند بود. ثابت دارای ۴۱ شرکت بازرگانی بود که حدود ده هزار نفر در آنها مشغول به کار بودند.
- کاخ ثابت در تهران
کاخ ثابت در خیابان جردن، با مساحت تقریبی ۱۱ هزار متر، بزرگترین و گرانترین خانه در تمام شهر تهران است که معماری آن از روی شاتوی پتی تریانو در کاخ ورسای بنا شده بود . قبل از انقلاب پانزده میلیون دلار ارزش داشت. اما امروز ارزشی چند برابری دارد.
اگرچه ساخت بنا در سال ۱۳۴۰ به پایان رسید، اما با در نظر گرفتن جریانهای رایج معماری در جهان و حتی در ایران دهه ۱۳۴۰، باید گفت این بنا به هیچ وجه فرزند زمان خود نیست . گفته میشود این خانه از روی اقامتگاه قرن هجدهمی مادام دو باری و بعدها ماری آنتوانت، قصر پتی تریانو (تریانوی کوچک) در کاخ ورسای ساخته شده که آنژ-ژاک گابریل آن را طراحی کرده است. اما در واقع شباهتهای این دو بنا به همدیگر، مثل هر دو بنای نئوکلاسیک دیگر، شباهت عام است؛ تعداد قابل توجهی تقلید مشهور از تریانو در آمریکا، برزیل و رومانی وجود دارد که شباهتشان به مراتب بیشتر است. اما نمای اصلی عمارت ثابت شباهتی انکارناپذیر به نمای جنوبی کاخ سفید دارد که یکی از مشهورترین بناهای نئوکلاسیک محسوب میشود.
مالک قبلی این مجموعه شرکت صبامیهن وابسته به صندوق بازنشستگی بوده است که اسناد آن در گذشته توسط سایت «معماری نیوز» منتشر شد؛ گویا شرکت صبامیهن – که ساخت پاساژ بزرگ ارگ با تخریب باغ گیاهی را نیز در دست دارد این مجموعه تاریخی را به گفته حقانی به علی انصاری مؤسس بانک تات (سابق) واگذار کرده است.
خدمت به بهائیت
او که از اعضای محفل بهائیت ایران بود از ثروتش برای گسترش بهائیت در جهان بهره میبرد. او املاک پیرامون حظیرهالقدس در تهران را خرید، اطراف زمینهای مشرقالاذکار در لویزان تهران را دیوارکشی کرد و برای احداث محفل ملی بهائیان پاکستان، ساخت ایوان مقام اعلی در کوه کرمل، حظیره القدس بهائیان در هندوستان، مشرق الاذکار در سانتیاگو شیلی و معابد بهائیان در مصر و استرالیا و اردن کمکهای مالی زیادی کرد. او عضو باشگاه لاینز (اداره اطلاعات، امنیت و آزادی ملت) و روتاری بینالملل بود.
اولین سرمایه حبیب ثابت پاسال، یک تاکسى کهنه بود که با آن مسافران را جا به جا می کرد. پس از آن یک کارگاه مبل و صندلىسازى تأسیس کرد و سرانجام نماینده فروش اتومبیل هاى دوج در تهران شد. در سال ۱۹۴۹. م (۱۳۲۸ ش) براى مدتى به امریکا رفت و فعالیت هاى تجارى خود را در آنجا ادامه داد.
محمدرضا پهلوی در بازدید از ایستگاه تلویزیونی حبیب ثابت در تهران
در تصویر هرمز ثابت، ناصر ذوالفقاری، علی مؤید ثابتی، نعمتالله نصیری حضور دارند
حبیب ثابت در مراجعت به ایران، نخستین ایستگاه تلویزیونى را راه اندازى کرد و با نمایش فیلم ها، سریال ها و نمایشهاى امریکایى، به ترویج فرهنگ بیگانه مشغول شد.
او به ویژه از ۱۳۳۲ به بعد، با خاندان پهلوی و شاه و شخصیتهای مهم سیاسی ایران، از جمله عبدالکریم ایادی پزشک مخصوص دربار روابطی دوستانه داشت که به برای جمعآوری منابع مالی کمک کرد. او به دستور دربار از تسهیلات گسترده وزارت اقتصاد برخوردار شد. چند نخست وزیر از جمله حسین علاء، امیرعباس هویدا و جعفر شریفامامی دوست او بودند و در شرکتهایش دارای سهام بودند. او کمکهای مالی مختلفی به شرکتها و افراد مختلف میکرد و از جمله حامیان مالی اصلی جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران بود.
وی همچنین حمایتهای مالی زیادی از دولت اسرائیل انجام داد. در جنگ ششروزه او وظیفه داشت کمکهای بهاییان را جمع کند. به پاس کمکهای او یکی از خیابانهای تل آویو را به نام او تل حبیب نامگذاری کردند.
مجله Fortune در سال ۱۹۷۴، دارایی او، یک دهم کل دارایی ایران تخمین زده شد. این داراییها شامل بانک و ساختمان تا صنایع انرژی و دارو سازی بود. او در اکثر زمینههای تجاری و صنعتی آن زمان دستی داشت. نیویورک تایمز او را مردی شیفتۀ عتیقهجات معرفی کرد که قادر است به شش زبان زنده دنیا صحبت کند. او علاقه ای مفرط به جمع آوری اشیا قدیمی و سنگ یشم داشت. وی بعدها گفت که در سال ۱۹۷۱ مبلغ ۴۴۰ هزار دلار بابت میزی که قبلاً متعلق به تزارینا (همسر تزار روسی) بوده، پرداختهاست. او آن میز را در آپارتمانی در پاریس که با همسرش شریک بود قرار داد. ثابت در باره این میز گفته که بیش از هر چیز دیگری در دنیا برای من مفرح بودهاست.
«این میز از هر چیز دیگرى بیشتر به من لذت مى دهد، زیرا کارم را با ساختن میز و صندلى شروع کردم و حالا مى توانم گرانبهاترین قطعه مبلمان جهان را خریدارى کنم.»
حبیب ثابت ( ثابت پاسال ) و ریچارد نیکسون رئیس جمهور امریکا
حبیب ثابت پاسال که به مسلک بهائیت گرویده بود، در دوران نخست وزیرى امیرعباس هویدا، فوق العاده رشد کرد و از زمره تغذیه کنندگان مالى اسرائیل بود که به دلیل نقش اساسى وى در تأمین نیازهاى مالى دولت اسرائیل، خیابانى در «تل آویو» به نام او، اسم گذارى شد. ثابت پاسال در یک خانه ۱۵ میلیون دلارى که کپیه اى ناقص از قصر «لوپتى تریانون» در ورساى فرانسه بود، زندگى مى کرد. دکوراسیون این خانه را همان دکوراتورى طراحى کرده بود که مسئول تدارکات چادرهاى سلطنتى تخت جمشید بود. در این خانه پرده ها را از بلژیک آورده بودند، درها متعلق به یک قصر فرانسوى بود و دستگیره ها از روى یک مدل مربوط به یک صد سال پیش، به طور اختصاصى براى وى، ساخته شده بود. این خانه پاتوق هویدا و دیگر دوستان ثابت پاسال براى خوشگذرانى و عیاشى بود. تأسیس کارخانه پپسى کولا یکى از حرکت هاى ثابت پاسال بود که فرزند ارشد وى ـ ایرج ثابت ـ در سال ۱۳۳۶ هـ.ش براى راه اندازى آن به ایران آمد. تحریم نوشابه هاى ساخت این شرکت، به علت بهایى بودن خانواده ثابت پاسال، کارخانه پپسى را با مشکل بزرگى مواجه کرده بود.[۱] جایگاه و پایگاه حبیب ثابت در محفل بهائیان به حدى بود که، در شهریور ماه سال ۱۳۴۳ که در جاده شمال در تصادف، پاى امیرعباس هویدا که در آن زمان، وزیر دارایى کابینه حسنعلى منصور بود، شکست، قاسم اشراقى در نامه اى به دکتر فرهنگ مهر که معاون هویدا در وزارت دارایى بود، چنین نوشت :
«بمناسبت پیشامدى که براى جناب هویدا وزیر محترم دارایى رخ داده، خواهشمند است مراتب تأثر و تأسف اینجانب و برادرانم را به عموم هم مسلکان و بخصوص جناب آقاى ثابت پاسال مدیر محترم تلویزیون ایران، که بزرگترین خدمتگزار فرقه ما هستند، ابلاغ فرمایید.[۲]»
استقبال حبیب ثابت از دو تن از زنان بازیگر خارجی در فرودگاه مهرآباد
ابراز مراتب اظهار تأسف و تأثر در حادثه تصادف براى هویدا، بخصوص براى حبیب ثابت، نشانگر ارتباط تنگاتنگ و صمیمى و حساب شده این دو مى باشد که با توجه مختصرى به عبارات این نامه، مى توان به آن پى برد، وگرنه این تصادف، چه ربطى به ثابت پاسال داشته است.
در این بخش ۳ برگ سند مربوط به حبیب ثابت پاسال که نشانگر نقش وى در دیوان سالارى رژیم پهلوى است، در معرض مطالعه خوانندگان محترم قرار گرفته است :
سند اول به تاریخ ۲۸/۹/۱۳۳۲ ـ ۴ ماه پس از کودتاى ننگین ۲۸ مرداد است. این سند نامهاى از او به محمدرضا پهلوى است که در آن به صرف مال و تلاش خویش در دوران اقامت در امریکا، اشاره کرده و ضمن یادآورى خدمات خود، تقاضاى تأسیس مرکزى تجارى، نظیر مراکز تجارى آمریکا را نموده است…
حبیب ثابت، جعفر شریف امامی، طاهر ضیایی، حبیب اخوان در رستوران یک هتل
سند دوم به تاریخ ۲۷/۹/۱۳۴۲ مى باشد که در آن به صرف مال و تلاش او در موقع حضور خاندان پهلوى در امریکا، اشاره دارد و علت پیشرفت هاى وى را، در این مسئله خلاصه کرده است که البته این تنها علت تاخت و تاز حبیب پاسال در عرصه اقتصاد ایران نیست. و سند سوم به تاریخ ۱۳ نوامبر ۱۹۶۷ م. (۲۲ آبان ۱۳۴۶ ه ش) است که «بیتالعدل اعظم» بهائیان در حیفا ـ اسرائیل ـ ابلاغ دادن هدیه به محمدرضا پهلوى توسط ثابت پاسال را به محفل بهائیان ایران اعلام کرده است.
و اینک متن اسناد:
سند اول:
تاریخ ۲۸/۹/۳۲
پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهى
به شرف عرض مى رساند جناب آقاى علاء وزیر دربار شاهنشاهى در زمان مأموریت در امریکا به پیروى از منویات مقدس ملوکانه، ایرانیان مقیم آن کشور و من جمله این چاکر را همواره به صرف مال و هرگونه مجاهدتى در خدمت به میهن عزیز هدایت و تشویق مى نمودند. اینک چاکر که سالها در رشته بازرگانى در کشورهاى مختلف و بهخصوص در ایالات متحده امریکا تجاربى به دست آورده، مهیاست که به منظور اجراى نیت مقدس ملوکانه بناى زیبا و مناسبى نظیر مراکز تجارى امریکا با کلیه وسایل جدید در تهران ایجاد نماید. وجود چنین بنایى گذشته از اینکه بر زینت پایتخت شاهنشاهى مى افزاید، به سبب تمرکزى که به امور بازرگانى خواهد داد به پیشرفت اقتصادى کشور نیز کمک فراوانى خواهد نمود و ضمنا براى ساختمانهاى آینده نمونه اى از طرز بنا و معمارى جدید خواهد بود. براى تهیه «طرح و نقشه» این بنا که در حدود پانصد نفر کارگر را در مدت دو سال مشغول خواهد داشت اخیرا یک نفر مهندس از امریکا آورده و پس از مطالعات دقیق به این نتیجه رسیده است که تنها محل مناسب به جهت یک مرکز بازرگانى در تهران که در میان شهر و نزدیک به ادارات باشد، زمینى است که در پشت بانک ملى بازار واقع شده ولى به قرار معلوم بانک ملى این زمین را براى ساختن انبار اموال رهنى در نظر گرفته و حال آنکه ایجاد یک مرکز بازرگانى در این محل بر احداث انبار به دلائل زیادى که بعضى از آنها ذیلاً به استحضار خاطر ملوکانه مى رسد رجحان دارد:
اولاً انبار کالا را مى توان در زمینهاى ارزانترى احداث نمود. ثانیا تفاوت قیمتى که بانک ملى از فروش این زمین به دست خواهد آورد، براى ساختمان آن شعبات کافى خواهد بود. ثالثا ایجاد یک بناى زیبا و آبرومند در مرکز شهر بر زیبایى و اهمیت و عظمت شهر مى افزاید. رابعا وجود چنین مراکز بازرگانى به پیشرفت امور اقتصادى کمک خواهد نمود. اینک با تقدیم نقشه ساختمان از پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهى مستدعى است چنانچه این عرایض در خاطر خطیر ملوکانه شرف قبول یابد امر و مقرر فرمایند که بانک ملى با قصد خدمتگزارى چاکر مساعدت نمایند.
سند دوم:
گزارش اطلاعات داخلى
تاریخ : ۲۵/۹/۴۲
یکى از بازرگانان بازار مى گفت در محافل اقتصادى تهران چنین شهرت دارد که در دوره زمامدارى آقاى علم امور مربوط به اقتصاد کشور طبق نظر و به نفع حبیب ثابتپاسال تنظیم و اجرا مى شود و علت آن هم این است [که] در زمان حکومت مصدق موقعى که ملکه مادر و عده اى از خاندان جلیل سلطنت در اثر فشار حکومت وقت از ایران خارج شده و به امریکا رفته بودند در آن کشور مورد بى مهرى کارکنان سفارت ایران قرار گرفته ولى حبیب ثابت پاسال که آن موقع در امریکا داراى زندگى مجلل بوده اعضاى خانواده سلطنتى را به منزل برده و از آنان پذیرایى کامل نموده است و اکنون که کلیه قدرت هاى کشور در دربار متمرکز شده به پاس کمک هاى سابق، وزارت اقتصاد به دستور دربار شاهنشاهى به نفع ثابت پاسال قدمهاى متعددى برداشته و در موضوع منع ورود روغن ماشین یک قلم ۲۴ میلیون تومان به حبیب ثابت پاسال سود رسانیده است.
سند سوم:
۱۰ شهرالقدره ۱۲۴
۱۳ نوامبر ۱۹۶۷
محفل مقدس روحانى ملى بهائیان ایران شیداللّه ارکانه
در جواب مکتوب نهم شهرالقدره ۱۲۴ چنانکه به جناب ثابت نماینده محترم آن محفل ابلاغ گردید، این هیئت با تقدیم هدیه پیشنهادى به حضور ملوکانه موافقت دارد. بدیهى است نتیجه را اعلام خواهند داشت.
با تقدیم تحیات بهیه
بیت العدل اعظم
منبع: کتاب اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک
[۱]- برگرفته از کتاب زندگى و خاطرات امیرعباس هویدا، صص ۲۳۰ـ ۲۳۳
[۲]- ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج ۲، ص ۳۸۴