جام جم سرا: بر پایه اعلام پایگاه علمی raw stoy گروهی از کتابشناسان و پزشکان که درمورد این کتاب تحقیق کرده اند در گزارش خود تایید کردند که این کتاب با جلدی از پوست انسان پوشش گرفته است.
کتاب ˈفرجام های روحˈ (Destinies of the Soul) از سال 1930 در کتابخانه هاوتون این دانشگاه بوده و در آن در مورد سرنوشت روح پس از حیات انسان قلم فرسایی شده است.
براساس این گزارش نویسنده کتاب ˈآرسن هوسایˈ یک نسخه از اثر خود را در اوایل قرن 19 به دوستش دکتر لودویک بولند اهدا کرده است. پس از آن دکتر بولند، این کتاب را با استفاده از پوست جسد یکی از بیماران زن کم توان ذهن خود که بر اثر سکته جان باخته بود، جلد می کند.
به نقل از ایرنا، تاریخچه استفاده از پوست انسان در صحافی کتاب ها به قرن هفدهم در اروپا باز می گردد.
اسناد و گزارش هایی از قرن نوزدهم بر جای مانده که در آنها به استفاده از جسد اعدامیان در کالبدشکافی و علوم پزشکی، و مصرف پوست آنها برای صحافی کتاب ها اشاره شده است.
طبق این گزارش حتی برخی از خانواده های اشرافی در اروپا در قرن 19 کتاب مورد علاقه خود را پس از مرگ با جلدی از پوست انسان می پوشاندند.
از بولند یادداشتی مبنی براینکه ˈبرای حفظ زیبایی کتاب روی جلد نانوشته می ماندˈ پیدا شده است.
در این یادداشت دکتر بولند نوشته است: این کتاب را با استفاده از پوست بدن یک انسان جلد کردم و فکر می کنم کتابی که در مورد روح آدمی صحبت می کند شایسته داشتن چنین جلدی است.
در دست نوشته بولند همچنین آمده است: این بسیار جالب است که کسانی که در آینده این کتاب را می خوانند تغییرات ایجاد شده بر روی پوست انسان در گذر زمان مشاهده می کنند.
ادامهی آثار برندههاى مسابقهى «خودم و کتابم!»
کودک و نوجوان > آثار نوجوانان - بعد از روزهای طولانی تابستان که با کتاب خوش بودیم و مسابقهی «خودم و کتابم!» را برگزار کردیم، در دوچرخهی شمارهی ۸۴۸، برندههای این مسابقه معرفی شدند و آثار رتبههای نخست منتشر شد.
هانیه راعى، ۱۷ ساله از دماوند، رتبهى دوم مسابقهى کتابگرفت
فاطمه بغدادى، ۱۶ ساله از اراک، رتبهى دوم مسابقهى کتابگرفت
محدثهسادات حبیبى، ۱۴ ساله از تهران، رتبهى دوم مسابقهى کتابگرفت
صبا خوشکلام، ۱۴ ساله ازهمدان، رتبهى سوم مسابقهى کتابگرفت
نفیسه پاکدین، ۱۵ ساله ازتهران، رتبهى سوم مسابقهى کتابگرفت
مائده غلامعلى، ۱۵ ساله از تهران، رتبهى سوم مسابقهى کتابگرفت
کتایون کرمى، ۱۵ ساله از کرمانشاه، رتبهى سوم مسابقهى کتابگرفت
ملیکا نادرى، ۱۴ ساله ازتهران، رتبهى سوم مسابقهى کتابگرفت
صبا ربانى، ۱۲ ساله از تهران، رتبهى سوم مسابقهى کتابگرفت
در آن شماره وعده دادیم که آثار رتبههای بعدی در شمارهی مربوط به آغاز هفتهی کتاب و کتابخوانی منتشر خواهد شد. دوچرخه است و قولش؛ این هم آثار رتبههای دوم و سوم دو بخش «قهرمان من!» و «کتابگرفت!» از مسابقهی تابستانی «خودم و کتابم!».
نویسنده در این مجموعهکتاب هشت جلدی، یکی از محبوبترین شخصیتهای داستانی مرا خلق کرده است؛ دختری رؤیاپرداز، خیالباف، عجول و کلهشق. خیلیوقتها کارهایی میکند و حرفهایی میزند که کسی معنیاش را نمیفهمد.
رؤیاپردازیاش سبب میشود مثبتاندیش باشد و مسائل را بهتر از آنچه هست ببیند. او در زندگی به دنبال زیباییها و انسانهای خوب میگردد و شیفتهشان میشود. با اینکه غصهها بیش از حد ناراحتش میکند، آنقدر از رویدادهای کوچک ذوقزده میشود که بیشتر وقتها شاد است.
آنی، مهربان است و مغرور نیست؛ به همین دلیل دوستان زیادی دارد. گاهی کارهای عجیب و غریبش نتیجه نمیدهد و اطرافیان سرزنشش میکنند و خودش خجالت میکشد، ولی کارهای جسورانهاش او را باتجربهتر میکند و برای مخاطب دوستداشتنیتر میشود. دوست داشتنیتر، چون آنی خودش است با تمام خوبیها و ضعفهایش.
مریم زندهبودی، 16 ساله از بوشهر
رتبهی دوم مسابقهی قهرمان من
قهرمان داستان یک ایرانی به نام روزبه است. از رفاهی که در کنار پدر و مادرش دارد چشم میپوشد، ترک وطن میکند و برای یافتن حقیقت به سرزمینهای دور سفر میکند.
روزبه جوانی است در ابتدای راه، مثل همهی ما. گاهی شیطان آرامشش را بر هم میزند و شک و دودلی به دلش راه مییابد، اما با ایمان و کمک خداوند به راهش ادامه میدهد. بخشی از جذابیت کتاب «او سلمان شد» مربوط به همین احساس مشترک است.
روزبه در این کتاب برداشت شخصی نویسنده از شخصیت و زندگی سلمان فارسی است و ما را با بخشی از زندگی و شخصیت یکی از اصحاب پیامبر(ص) آشنا میکند.
این کتاب را سیدناصر هاشمزاده نوشته و انتشارات بینالملل چاپ کرده است.
زهرا عبدالملکی، 17 ساله از تهران
رتبهی دوم مسابقهی قهرمان من
بردیا همراه دوستش، بهروز، نیمهشب وارد اتاق ممنوعهی پدر بزرگش میشود و با دستنوشتههای او پا به سرزمین هزارافسان میگذارد. او با اینکه دلش میخواهد بعضی اتفاقها را تجربه کند، بیش از حد محتاط است، اما وارد داستان نیمهتمام شهرزاد میشود.
همه بردیا را ناجی سرزمین عاج میدانند و با اینکه خودش باور ندارد، قهرمان داستان شاهزاده بدرباسم میشود و ملکهی سرزمین عاج را نابود میکند و داستان را به پایان میرساند.
کتاب «بردیا و ملکهی سرزمین عاج» سراسر هیجان و تخیل است. من دوست دارم به جای بردیا باشم و لابهلای خطوط داستانهای شهرزاد و موجودات تخیلی با اهریمن بجنگم.
این کتاب را سیامک گلشیری نوشته و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان چاپ کرده است.
دریااخلاقی، 15 ساله تهران
رتبهی سوم مسابقهی قهرمان من
اسم قهرمان این داستان اتان است. دوستی مهربان که کمک میکند کلر با افسردگیاش کنار بیاید و خاطرات گذشتهاش را فراموش کند. او به موتی هم کمک میکند. موتی معلول ذهنی است و بیشتر همکلاسیهایش مسخرهاش میکنند، اما اتان همیشه از او طرفداری میکند و پیشتیبانش است.
اتان مهارت زیادی در پیانوزدن دارد و وقتی مدرسه آتش میگیرد او جان خودش را به خطر میاندازد تا کلر و موتی را نجات دهد، اما خودش زنده نمیماند.
کتاب «اتان در میان ما» نوشتهی آنا مهیرز و ترجمهی جمالالدین اکرمی است و نشر قطره آن را چاپ کرده است.
شادی کردبچه، 17 ساله از تهران
رتبهی سوم مسابقهی قهرمان من
دانش > محیط زیست جهان - سمیه لبافی*:
این روزها برخی نظرات در رابطه با حذف نشر کاغذی کتاب، به لحاظ نظری چالشی در ذهن نگارنده ایجاد کرده اســت که این نوشتار به آن خواهد پرداخت.
با رواج فناوری رسانه و کاربردهای متعددش در مسائل روزمره، جهان با سرعت در مسیردنیای دیجیتال قرار گرفته اســت. کتاب و نشر نیز از این مسیر باز نمانده و ظهور نشر الکترونیک این صنعت را نسبت به سالهای پیشین متحول کرده اســت. کتاب الکترونیکی، پدیدهای اســت متعلق به قرن بیست و یکم و میرود تا نظام آموزش و اطلاعرسانی را با دگرگونی اساسی مواجه سازد. استفاده از ظرفیت فضای دیجیتال و ارائه کتابها به شکل دیجیتالی بر اساس مزایایی که دارد و قابل انکار هم نیست روز به روز سرعت بیشتری به خود می گیرد. این ماجرا پدیده ای اســت که در دنیای واقعی رخ داده اســت و این رواج کتاب الکترونیک نه نشانه ایی بر تایید و نه رد این ماجراست. واقعیت رخ داده یک مسئله اســت و نوع نگاه ما به این ماجرا مسئله ای دیگر که نباید با یکدیگر خلط شود.
گرچه نگارنده بر حسب نیاز رشته خود یکی از eBook خوان های حرفه ای اســت اما این بر اساس ضرورت بوده نه اعتقاد به امکان ارائه یک محتوای سنگین علمی در قالبی مجازی. این ادعا که باید کتاب کاغذی را کنار گذاشت و به سمت چاپ دیجیتال کتاب برویم تا درهای علم را بروی خود بگشاییم ادعای شتابزده ای اســت که نه تنها مسیر علم را برای ما هموار نمی کند بلکه بیش از پیش ما را به عقب خواهد راند. این ادعا را هم واقعیت جامعه امروز و وضعیت مطالعه و هم نظریات علمی که فرایند های فیزیولوژی مغز را تحلیل کرده اند، تایید می کنند. کم حوصلگی و تند خوانی رویه ای اســت که در سال های اخیر در حوزه مطالعه دیده می شود و مخاطب دیگر علاقه مند به خواندن متون بلند نیست و به مطالعه متن های کوتاه که در مدت زمان کمی او را به نتیجه برساند تمایل بیشتری نشان میدهد. این بلایی اســت که عادت به خواندن محتوا در فضای مجازی بر سر بشر امروز آورده اســت، حال چگونه می توان انتظار داشت مخاطب متن بلند یک کتاب را در این فضا مطالعه کند. معمولا مطالعه در فضای مجازی، فراتر از پاراگراف اول و نهایتا دوم نمی رود و متن نمی تواند توجه خواننده را جلب و حفظ کند و مخاطب به باقی مطالب صرفا نگاهی گذرا می اندازد، بدی ماجرا اینجاست که مخاطب دچار این توهم می شود که این محتوا را مطالعه کرده و نسبت به آن آگاه اســت.
ادعای خود را اینگونه کامل می کنم که فضای مجازی فضای خواندن مطالب کوتاه و جذاب اســت نه فضای مطالعه عمیق متون علمی. در این حوزه تاکنون نظریات علمی نیز با پایه روانشناسی شکل گرفته اســت. پیشنهاد می کنم کتاب نیکلاس کار، با عنوان «کم عمق ها» (The shallows) که اخیرا ترجمه آن را هم دیده ام، مطالعه کنید. این کتاب یکی از آثاری اســت که این مسئله را به خوبی تبیین کرده اســت. کتاب «کمعمقها» که در سال 2011 جایزه پولیتزر را گرفت نتیجه تحقیقی در رابطه با تاثیر فناوری اطلاعات، به ویژه اینترنت، و دیگر فناوری های رسانه ای بر ساختار و شیوه تفکر بشر اســت. نویسنده در این کتاب به فیزیولوژی مغز و کارکرد حافظه، میپردازد تا بتواند نحوه تاثیر فناوری های رسانه ای را بر تفکر بشر نشان دهد تا در نهایت ریشه این بی حوصلگی در مطالعه را بیابد و نشان دهد که چرا عموم مردم قرن بیست و یکم، سطحی تر از گذشته مطالعه میکنند و با این که حجم بیشتری از اطلاعات در دسترس شان اســت، کم عمق تر شدهاند.
مسئله اینجاست که خواندن؛ نوشتن، دیدن و ... هر کدام بصورت پروژه های جداگانه در مغز انسان عمل می کنند و هر کدام بخشی از ظرفیت مغز را اشغال می کنند. هنگامی که ما یک eBook را از طریق موبایل میخوانیم به طور همزمان از بقیه کارکردهای این رسانه نیز استفاده خواهم کرد. در این شکل از مطالعه در حین خواندن می توانیم در اینترنت سرچ کنم، تصاویر را ببینم ، پیامک دریافت کنیم و حتی موسیقی گوش کنیم. اشتباه اســت که فکر کنیم فرایند پیش گفته، بصورت یکپارچه در مغز ما انجام می شود بلکه هر کدام از این کارکردها بصورت پروژه ای جداگانه حجمی از مغز ما را برای عملیاتی شدن درگیر و لذا ظرفیتی از مغز را اشغال می کنند، در نتیجه سطح تمرکز پایین خواهد آمد و نمی توان از این طریق درک عمیقی از محتوای مورد مطالعه داشت.
تمام حرف نگارنده این اســت که هر قالب رسانه ای چه کتاب، چه روزنامه، چه تلویزیون و یا شبکه های اجتماعی، مناسب ارائه یک نوع محتواست و نباید این ها را با هم اشتباه گرفت. هر قالب رسانه ای که ظهور می کند نباید از آن توقع بازنمایی همه گونه محتوایی را داشت چرا که هر قالب رسانه ای محدودیت ذاتی در ارائه یک سری از محتوا دارد. همان طور که نمی توان از کتاب توقع سرگرمی و تفنن به شکل غالب را داشت، نمی توان از فضای مجازی هم انتظار ارائه محتوای عمیق علمی داشت؛ فضای مجازی محدودیت ذاتی برای این کار دارد. فضای مجازی، فضای سرگرمی اســت نه فضای گشودن باب های علم به روی بشر. مسیر علم از قالب فضای مجازی نمی گذرد. تنها قالب کتاب کاغذی اســت که می تواند به درستی دانش را در عمیق ترین لایه ها انتقال دهد چرا که در این قالب از انتقال اطلاعات، تمرکز بالایی برای درک مطالب بوجود می آید. این قالب به مغز انسان اجازه چرخیدن در فضاهای دیگر را نمی دهد و تمامی ذهن درگیر محتوای واحد خواهد شد.
در حالی در کشور ما حرف از حذف چاپ کاغذی کتاب زده می شود که روند رو به رشدی از روی آوری جوامع توسعه یافته به مطالعه کتاب به صورت کاغذی دیده میشود (کار تحقیقی اندرو پرین (2016)شاهدی بر این مدعا اســت).
اگر نیاز به صرفه جویی در مصرف کاغذ هم داشته باشیم که داریم، راهکارهایی مانند گسترش کتابخانه ها وایجاد این فرهنگ که مردم به کتابخانه ها رجوع کنند و کتاب به امانت بگیرند راهکار درست تری به نظر میرسد. جامعه ما باید عادت به خواندن کتاب کاغذی کند، باید عادت کند به کتابخانه برود وقت بگذارد و مطالعه کند چرا که فرایند علمی؛ فرایندی شتابزده نیست و نیاز به تمانینه ذهنی دارد. جامعه ما هنوز روزنامه خوان نشده بود که تلویزیون فراگیر شد، هنوز از فضای اینترنت و سایت و ایمیل(فضای وب 1) به درستی استفاده نکرده بود که این مرحله را قلم گرفت و به یکباره وارد فضای شبکه های مجازی(وب 2) شد، هنوز کتاب خوان نشده بودیم که منوی گسترده ای از ebook ها در مقابل ما قرار گرفت. این پل زدن ها و پریدن هاو طی نکردن مراحل تکامل رسانه ها یک به یک، جامعه را بلکه انسان را با بحران روبرو می کند.
حرف بر سر این اســت؛ کسانی پیشنهاد توقف و محدود کردن چاپ کاغذی کتاب را می دهند که خود محصول همین سیستم اند و با خواندن کتاب به شکل سنتی به این درجه از دانش رسیده اند. باید صبر کرد تا کسانی در این خصوص تصمیم گیری کنند که خود در آینده محصول سیستم مطالعه کتاب های دیجیتال اند و معایب و مزایای این سیستم مسلما بر آنها آشکار تر خواهد بود. پیشنهاد نگارنده به صنعت نشر و به نهادهای متولی کتاب در کشور این اســت که اجازه دهند تب فضای دیجیتال کمی پایین بیاید و در خصوص هر نوع تصمیم گیری برای چاپ کاغذی کتاب با شتابزدگی عمل نکنند. والسلام
* دکترای مدیریت رسانه، مدرس دانشگاه تهران
ادامهی آثار برندههاى مسابقهى «خودم و کتابم!»
کودک و نوجوان > آثار نوجوانان - بعد از روزهای طولانی تابستان که با کتاب خوش بودیم و مسابقهی «خودم و کتابم!» را برگزار کردیم، در دوچرخهی شمارهی ۸۴۸، برندههای این مسابقه معرفی شدند و آثار رتبههای نخست منتشر شد.
هانیه راعى، ۱۷ ساله از دماوند، رتبهى دوم مسابقهى کتابگرفت
فاطمه بغدادى، ۱۶ ساله از اراک، رتبهى دوم مسابقهى کتابگرفت
محدثهسادات حبیبى، ۱۴ ساله از تهران، رتبهى دوم مسابقهى کتابگرفت
صبا خوشکلام، ۱۴ ساله ازهمدان، رتبهى سوم مسابقهى کتابگرفت
نفیسه پاکدین، ۱۵ ساله ازتهران، رتبهى سوم مسابقهى کتابگرفت
مائده غلامعلى، ۱۵ ساله از تهران، رتبهى سوم مسابقهى کتابگرفت
کتایون کرمى، ۱۵ ساله از کرمانشاه، رتبهى سوم مسابقهى کتابگرفت
ملیکا نادرى، ۱۴ ساله ازتهران، رتبهى سوم مسابقهى کتابگرفت
صبا ربانى، ۱۲ ساله از تهران، رتبهى سوم مسابقهى کتابگرفت
در آن شماره وعده دادیم که آثار رتبههای بعدی در شمارهی مربوط به آغاز هفتهی کتاب و کتابخوانی منتشر خواهد شد. دوچرخه است و قولش؛ این هم آثار رتبههای دوم و سوم دو بخش «قهرمان من!» و «کتابگرفت!» از مسابقهی تابستانی «خودم و کتابم!».
نویسنده در این مجموعهکتاب هشت جلدی، یکی از محبوبترین شخصیتهای داستانی مرا خلق کرده است؛ دختری رؤیاپرداز، خیالباف، عجول و کلهشق. خیلیوقتها کارهایی میکند و حرفهایی میزند که کسی معنیاش را نمیفهمد.
رؤیاپردازیاش سبب میشود مثبتاندیش باشد و مسائل را بهتر از آنچه هست ببیند. او در زندگی به دنبال زیباییها و انسانهای خوب میگردد و شیفتهشان میشود. با اینکه غصهها بیش از حد ناراحتش میکند، آنقدر از رویدادهای کوچک ذوقزده میشود که بیشتر وقتها شاد است.
آنی، مهربان است و مغرور نیست؛ به همین دلیل دوستان زیادی دارد. گاهی کارهای عجیب و غریبش نتیجه نمیدهد و اطرافیان سرزنشش میکنند و خودش خجالت میکشد، ولی کارهای جسورانهاش او را باتجربهتر میکند و برای مخاطب دوستداشتنیتر میشود. دوست داشتنیتر، چون آنی خودش است با تمام خوبیها و ضعفهایش.
مریم زندهبودی، 16 ساله از بوشهر
رتبهی دوم مسابقهی قهرمان من
قهرمان داستان یک ایرانی به نام روزبه است. از رفاهی که در کنار پدر و مادرش دارد چشم میپوشد، ترک وطن میکند و برای یافتن حقیقت به سرزمینهای دور سفر میکند.
روزبه جوانی است در ابتدای راه، مثل همهی ما. گاهی شیطان آرامشش را بر هم میزند و شک و دودلی به دلش راه مییابد، اما با ایمان و کمک خداوند به راهش ادامه میدهد. بخشی از جذابیت کتاب «او سلمان شد» مربوط به همین احساس مشترک است.
روزبه در این کتاب برداشت شخصی نویسنده از شخصیت و زندگی سلمان فارسی است و ما را با بخشی از زندگی و شخصیت یکی از اصحاب پیامبر(ص) آشنا میکند.
این کتاب را سیدناصر هاشمزاده نوشته و انتشارات بینالملل چاپ کرده است.
زهرا عبدالملکی، 17 ساله از تهران
رتبهی دوم مسابقهی قهرمان من
بردیا همراه دوستش، بهروز، نیمهشب وارد اتاق ممنوعهی پدر بزرگش میشود و با دستنوشتههای او پا به سرزمین هزارافسان میگذارد. او با اینکه دلش میخواهد بعضی اتفاقها را تجربه کند، بیش از حد محتاط است، اما وارد داستان نیمهتمام شهرزاد میشود.
همه بردیا را ناجی سرزمین عاج میدانند و با اینکه خودش باور ندارد، قهرمان داستان شاهزاده بدرباسم میشود و ملکهی سرزمین عاج را نابود میکند و داستان را به پایان میرساند.
کتاب «بردیا و ملکهی سرزمین عاج» سراسر هیجان و تخیل است. من دوست دارم به جای بردیا باشم و لابهلای خطوط داستانهای شهرزاد و موجودات تخیلی با اهریمن بجنگم.
این کتاب را سیامک گلشیری نوشته و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان چاپ کرده است.
دریااخلاقی، 15 ساله تهران
رتبهی سوم مسابقهی قهرمان من
اسم قهرمان این داستان اتان است. دوستی مهربان که کمک میکند کلر با افسردگیاش کنار بیاید و خاطرات گذشتهاش را فراموش کند. او به موتی هم کمک میکند. موتی معلول ذهنی است و بیشتر همکلاسیهایش مسخرهاش میکنند، اما اتان همیشه از او طرفداری میکند و پیشتیبانش است.
اتان مهارت زیادی در پیانوزدن دارد و وقتی مدرسه آتش میگیرد او جان خودش را به خطر میاندازد تا کلر و موتی را نجات دهد، اما خودش زنده نمیماند.
کتاب «اتان در میان ما» نوشتهی آنا مهیرز و ترجمهی جمالالدین اکرمی است و نشر قطره آن را چاپ کرده است.
شادی کردبچه، 17 ساله از تهران
رتبهی سوم مسابقهی قهرمان من