یهودیت قومی که خود را برتر از هر قوم دیگری می دانست و خود را ملت برتر می پنداشت.کتاب مقدس یهودیت تورات است. یهودیت دارای فرقه های مختلفی است
یهودیت در دنیای قبل از اسلام خود را ملت برتر میدانست و سیادت و تقدم بر سایر اقوام را حق مسلم خود میپنداشت، خود را اهل کتاب و سایر اقوام آن روز را امی، بی سواد و وحشی مینامید و به دنیای آن روز فخر میفروخت.
منظور از «کتاب مقدس» یهودیت عهد عتیق (تورات) و عهد جدید (انجیل) است. تعداد نویسندگان کتاب مقدس یهودیت به چهل تن مىرسد و تدوین آن 1600 سال طول کشیده است. کتاب مقدس یهودیت داراى 66 سفر است که در عهدین تقسیم شده است.
عهد عتیق، در بین یهودیان به تورات معروف است. تورات واژهاى عبرى به معناى قانون است. همچنین گفته مىشود واژه «تورات» برگرفته از «ثورات» یا دورههاى تاریخى ملازم با زندگى بنىاسرائیل در گذشته است.
تورات داراى 39 سفر است که به سه بخش تقسیم مىشود:
شایان ذکر است که «ملاکى» جزو آخرین نویسندگان عهد عتیق است و آخرین سفر عهد عتیق را به خود اختصاص داده که «سفر ملاکى» نامیده مىشود. این امر مربوط به حدود سال 400 قبل از میلاد مىباشد، ولى براى اولین بار در سال 1494 میلادی در میلان به چاپ رسیده است.
اساساً زبان اصلى تورات، عبرى و زبان اصلى عهد جدید، یونانى بوده است. کتاب مقدس یهودیت به تعداد زیادى از زبانهاى جدید و قدیم دنیا ترجمه شده است عبارتند از: ترجمه سبعینیه (ترجمه هفتادى)، سریانى، مصری، قبطى، لاتینى، عربى قدیم و عربى جدید.
یهودیت نسب خود را به جد بزرگشان، سام بن نوح مىرسانند. به همین دلیل، به خود لقب «سامى» مىدهند. |
آنان همچنین به «عبرانیان» معروف هستند، یا به دلیل انتسابشان به یکى از اجداد ابراهیم، عابر، یا به دلیل اینکه آنان از رود اردن یا از اور کلدانیان در عبور نمودهاند. آنان همچنین ملقب به نام جدشان، یعقوب، هستند که خداوند به او عنایت کرده، او را «اسرائیل» نامید و بر همین اساس، بر نوادگان وى «اسرائیلى» گفته مىشود. نیز به دلیل انتسابشان به یهودا، یکى از اسباط دوازدهگانه یهود، به «یهود» متصف هست هرچند این نام بر پرشمارترین طایفه یعقوب اطلاق شده است.
زمانى که ابراهیم (ع) وارد فلسطین شد، همسرش ساره، اسحاق و همسر و کنیز مصرىاش، هاجر، اسماعیل را به دنیا آورد که اصل و تبار عربها و ملتهاى دیگر به او برمىگردد. یعقوب، از فرزندان و یوسف از نوادگان اسحاق هستند که یوسف به اسماعیلیان فروخته شد و از او نسل با عظمتى پا به عرصه وجود گذاشت که حضرت موسى (ع) نیز از آن جمله است. وى به همراه قوم خود، فرزندان یوسف، به دلیل ترس از حمله فرعون، از مصر فرار کرد و به سوى فلسطین بازگشت. دیگر فرزندان یعقوب نیز عبارتند از: راوبین، شمعون، جاد، یهودا، سّاکار، زبولون، یوسف، منسّى، بنیامین، اشیر، دان و نفتالى، که طایفه بنىاسرائیل را تشکیل مىدهند. یهودیان از زمان پیدایش یهودیت تاکنون، خود را به یکى از این اسباط منتسب مىدانند.
زمانى که یهودیان به رهبرى یوشع بن نون وارد فلسطین شدند، پس از سرشمارى، سرزمین فلسطین و اطراف آن، بین آنان تقسیم شد.
یهود غالباً در اعیاد، گاو، گوسفند، بز، کبوتر و فاخته ذبح مىکنند. این کار به عنوان کفاره گناهان مردم صورت مىگیرد. پیش از ذبح، خاخام لغزشها و گناهان مردم را بازگو مىکند، سپس قربانى، ذبح و سوزانده مىشود تا خداوند بوى آن را استشمام کند و روح و خاطرند گردد و از گناهان قوم خود درگذرد.
اعیاد یهودیت عبارتند از:
یهودیت اعیاد دیگرى نیز دارد؛ از جمله مىتوان «سبْت زمین»، «سال یوبیل» و اول هر ماه را نام برد.
فرقهگرایى یهودیت ناشى از ثبات و آرامش یهود در قبل و بعد از میلاد و نیز سرگرم شدن آنان به خود و نزاع بر سر پستهاى دینى است. در نتیجه این امر، دو مکتب پدید آمدند: یکى در بابل که «مکتب شرقى» و دیگرى در طبریه که «مکتب غربى» نام گرفت. پیدایش این دو مکتب، نقش زیادى در انقسام یهود به فرقههاى مختلف با ویژگىها و مشخصات و عقاید خاص داشت. این فرقه ها از لحاظ ظاهر، به چهار و از لحاظ محتوا، به پنج گروه تقسیم مىشوند:
الف) فرقه های یهودیت از لحاظ ظاهر: محافظهکاران یا بنیادگرایان، ظاهرگرایان، مماشاتکنندگان و استقلالطلبان
ب. فرقههاى پنجگانه مشهور یهودیت از لحاظ محتوا: فریسیان یا عزلتطلبان، سامریان، افراطیان یا جلیلیان، صدوقیان و اسنیان
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
اَحَرونیم (Aharonim):
به معنای «متأخران»؛ این واژه به مراجع یهودی متأخر (پس از ریشونیم، یعنی از تدوین شولحان عاروخ در 1564) اطلاق میشود. (1)اسرائیل (Israel):
اسرائیل در چند معنا به کار میرود: 1. نام دیگر یعقوب؛ 2. قوم اسرائیل که از نسل دوازده فرزند یعقوباند؛ 3.سرزمین اسرائیل یا ارض مقدس (Eretz Yisrael) که به گفتهی تورات، خدا آن را به فرزندان ابراهیم (قوم اسرائیل) وعده کرده است؛ 4. دولت اسرائیل که در فلسطین بنیاد گذاشته شده است. در این کتاب، واژهی اسرائیل بیشتر به معنای دوم و سوم به کار رفته است. هر جا که معنای چهارم مراد بوده معمولاً «دولت اسرائیل» آمده است.اشکنازی (Ashkenazi):
یکی از دو جامعهی مهم یهودی در سرزمینهای آوارگی. این واژه برگرفته است از کلمهی عبری «اشکناز» به معنای «مردم شمال». در آغاز این واژه برای یهودیان آلمان به کار میرفت، اما بعدها لقب یهودیان شمال فرانسه، لهستان، روسیه و کشورهای اسکاندیناوی شد. امروز این واژه بیشتر به معنای یهودیان کشورهای غربی (اروپا و آمریکا) است. اشکنازیها با سفاریدها – دیگر جامعهی مهم یهودی سرزمینهای آوارگی – در مناسک عبادی، نحوهی تلفظ زبان عبری و ... تفاوت دارند.اگادا (Aggadah):
«روایت»؛ آن بخش از ادبیاتِ یهود که مشتمل بر هلاخا (شریعت) نیست. این بخش از سنت شفاهی شامل روایاتِ مربوط به کتابِ مقدس، تاریخ، اخلاقیات و نکات پندآموز و مانند اینها است. بخشی از تلمود دربردارندهی اگادا است.الجمع (Aljama):
«جمع»؛ از ریشهی کلمهی عربی «الجماعه»؛ جامعهی یهودی، به ویژه جوامع خودگردان یهودی در اسپانیا در قرون وسطا.آمورائیم (Amoraim):
جمع «آمورا» به معنای «شارحان و محققان». این واژه بیشتر به دانشمندان یهودی بابل و فلسطین در سدههای سوم تا ششم (اختتام میشنا تا پایانِ تلمود) اطلاق میشده است. آمورائیم به شرح میشنا و تفسیر کتاب مقدس میپرداختند. تعالیم آنان در تلمود و میدراشهای مختلف گردآوری شده است.اونس (Ones):
«اکراه». اونس اصطلاح حقوقی است که معنای گستردهای دارد و در حقوق یهود از عوامل رافع مسئولیت شمرده شده است. این واژه اجبار، ضرورت و اکراه معنوی را شامل میشود. اونس مهمترین عامل رافع مسئولیت در حقوق کیفری یهود است.بارَیتا (Baraita):
«اضافی»، «بیرون [از میشنای یهودا هناسی]» هر هلاخا، میدراش هلاخایی، سنت تاریخی یا اگادایی که در میشنا مندرج نیست. در تلمود بابلی این واژه به کار میرود تا بر دیدگاهی که مخالف دیدگاه میشنا است تأکید کند. یک بارَیتا با عبارت «ربیها چنین تعلیم دادند» یا «چنین تعلیم داده شده»، آغاز میشود. بزرگترین مجموعهی هلاخاییِ بیرون از میشنا عبارت است از توسفتا.بت دین (Bet din):
«خانهی دادرسی»؛ دادگاه حقوقی حاخامی. در دورانهای اخیر بت دین به دادگاههای مرکب از سه قاضی که دارای صلاحیت رسیدگی به موضوعات مدنیاند اطلاق شده است.بیت همیدراش (Bet ha-midrash):
«خانهی مطالعه»؛ مکتب دینی که در کنار هر کنیسهای قرار دارد و یهودیان در آن برای مطالعه، گفتوگو و نماز جمع میشوند.بت همیقداش (Bet ha-Mikdash):
بیتالمقدس؛ معبد اورشلیم که در سال 950 قم به دست سلیمان ساخته شد و آخرین بار در سال 70 م به دست رومیان ویران گشت.تلمود (Talmud):
«تعلیم»؛ حاصلِ مباحثات و شروحِ چند نسل از عالمان و فقهای یهودی (آمورائیم) بر میشنا در مدارس بابل و فلسطین در طی سالهای 220 تا 500 م. عالمان فلسطینی تلمود فلسطینی و عالمان بابلی تلمود بابلی را پدید آوردند. شرح این عالمان بر میشناگیمارا نام دارد و از مجموع میشنا و گمارا تلمود به وجود میآید.تنّائیم (Tannaim):
جمع «تنّا» به معنای «معلم»؛ این واژه دربارهی مدرسان شریعت شفاهی در سدههای اول و دوم میلادی به کار میرود. (واژهی «تنّا»، از کلمهی آرامی «تنی» (teni) به معنای «تعلیم دادن» گرفته شده است). دورهی تنّایی از زمان مرگ هیلل و شمّای (در حدود سال دهم میلادی) آغاز میشود و با نسلِ پس از یهودا هناسی (در حدود سال 220 میلادی) پایان مییابد.تَنَخ (TANAKH):
کتاب مقدس یهودی؛ حروف آغازین سه بخش اصلی کتاب مقدس یهودی، یعنی تورا (تورات)، نویئیم (کتاب انبیا)، و کتوویم (مکتوبات).تورات (Torah):
«تعلیم»؛ مجازاً به معنای «شریعت»، «قانون». تورات در چند معنا به کار میرود: 1. تورات در کاربرد خاص به منای اسفار پنجگانه، یعنی پنج سفر اولِ کتاب مقدسِ یهودی است (اسفار پیدایش، خروج، لاویان، اعداد، تثنیه)؛ 2. تورات گاه اشاره است به کل کتاب مقدس عبرانی (تَنَخ)؛ 3. گاهی نیز مراد از این واژه مجموعهی شریعت مکتوب و شریعت شفاهی است؛ 4. تورات در عامترین معنایش، همهی تعالیم و عرف و سنت یهودی را شامل میشود. در این متن هرگاه «تورات» به کار رفته، همان معنای اول مراد است.توسافوت (Tosafot):
«ضمایم»؛ مجموعهی تفسیرهای تلمود بابلی که عالمان فرانسوی و آلمانی در سدههای 12 تا 14 تألیف کردند و در چاپهای تلمود در کنارِ متن گِمارا میآید.توسفتا (Tosefta):
«ضمیمه«؛ «اضافه [بر میشنای یهودا هناسی]»؛ اثر تنّائیم به موازات میشنا و در تکمیل آن که در تاریخ آن به حدود سدهی دوم میلادی بر میگردد. توسفتا مانند میشنا شش بخش، به همان نامها، دارد.حاخام (Hakham):
«حکیم»؛ دانشمند تورات و حکمت؛ عنوانی برای عالمان ربانی. ن. ک. ربیحاخامی (Rabbinic):
ربانی، مربوط به ربیها (حاخامها). یهودیت حاخامی/ ربانی معتقد به تفسیر کتاب مقدس با شریعت شفاهی است، بر خلاف فرقهی قرائیم، که در قرن هشتم به وجود آمد و فقط کتاب مقدس عبری را معتبر میدانست.حِرِم (Herem):
«محرومیت»؛ مجازات محرومیت که تلمود آن را به رسمیت شناخت در شکلهای خفیف (نیدوی) و شدید (حِرِم) اعمال میشود. در صورت صدور چنین حکمی، رابطهی فرد محکوم به مجازات با دیگر افراد جامعه به شدت محدود میشود.حسیدیم (Hasidim):
در لغت به معنای «پارسایان»؛ نام فرقهای یهودی در فلسطین در قرن دوم پیش از میلاد. همچنین نام فرقهای که پیرو ربی اسرائیلبنالیعزر معروف به بَعَل شم طوو (قرن 18) بودند.حلیصا (Halizah):
«کندن»؛ آنگاه که مردی حاضر نمیشود همسر برادرش را که بیفرزند مرده است، به زنی بگیرد مراسم «کندن کفش» اجرا میشود. براساس سفر تثنیه، 25: 9-10 زن بیوه کفش آن مرد را از پایش درمیآورد و جلوِ او آب دهان میاندازد و میگوید: «بر مردی که اجاق خانهی برادرش را روشن نگه نمیدارد چنین شود.»دیاسپورا (Diaspora):
ن. ک. سرزمینهای آوارگیدیّان (Dayyan):
«قاضی»؛ لقب اعضای بت دین (دادگاه شرعی). در جمع: دیّانیم. رئیس این دادگاه آو بت دین نامیده میشود.دین (Din):
«دادرسی»؛ «قانون»، هم در معنای دینی و هم غیردینی آن. تصمیمات قانونی و قضایی. دین در معنای «قانون» شامل دو دسته احکامِ دینه مامونوت یعنی احکام مالی، و دینه نفاشوت یعنی قوانین کیفری میشود.راو (Rav):
ن. ک. ربیربّان (Rabban):
عنوانی بالاتر از ربی که در دوران میشنا (تنّائیم) به رهبر سنهدرین اعطا میشد.ربی (Rabbi):
به معنای «استاد من»، لقبی برای عالمان یهودی که در قرن اول برای اشاره به اعضای سنهدرین به کار میرفت. تا قرن پنجم، این واژه فقط در فلسطین به کار میرفت. در بابل از لقب «راو» استفاده میکردند که به همان معنا است. سپس معادل عالمانِ بسیاردان شد و همچنین این لقب برای رهبران جوامع یهودی به کار رفت (معادل حاخام).رسپونسا (Responsa):
«فتوا»؛ پاسخ مکتوبِ پرسشهایی که در جنبههای مختلف قانون یهودی از مراجع معتبر میشد. مجموعهی این پرسش و پاسخها در کتابی گرد میآمد که «مجموعهی فتاوا» (شِئِلوت او – تشووت) نام میگرفت.رِش گالوتا (Exilarch):
رأس الجالوت؛ رهبر جامعهی یهودی در بابل در خلال سدههای اول تا سیزدهم.ریشونیم (Rishonim):
به معنای «متقدمان»، «قدما»، این عنوان اشاره است به مفسران شریعت تلمودی پس از دورهی گائونی تا زمان تدوین کتاب شولحان عاروخ (حدوداً میانهی سدهی یازدهم تا شانزدهم). امروز، این اصطلاح بیشتر برای اشاره به دوران بین گائونیم و احرونیم به کار میرود.زوگوت (Zugot):
«جفتها»؛ لقب پنج جفت از عالمان یهودی که در دورهی تأسیس سنهدرین ادارهی آن را به عهده داشتند. رئیس سنهدرین ناسی نامیده میشد و قائم مقام وی، که رئیس دادگاه شرع بود، آو بت دین. دورهی زوگوت از میانههای قرن دوم ق م آغاز و در اوایل سدهی اول میلادی، با مرگ هیلل و شمّای (آخرین جفت) پایان مییابد.سال هفتم (Sabbatical Year):
ن. ک. شمیطاساوورائیم (Savoraim):
«حکما»؛ عالمان یهودی آخر دورهی تلمودی که به تنظیم و ویرایش تلمود پرداختند (سدهی ششم میلادی).سبت (Sabbath):
ن. ک. شباتسرزمین مقدس (Holy Land):
ن. ک. اسرائیلسرزمینهای آوارگی (Diaspora):
پراکندگی یهودیان از فلسطین و اقامت ایشان در سرزمینهای دیگر پس از تبعید بابلی (ق 6 ق م). پس از اینکه در قرن ششم ق م معبد اورشلیم ویران شد تعداد زیادی از یهودیان در بابل اقامت گزیدند. از دورهی حاکمیت یونانیان به بعد (ق 4 ق م)، یهودیان در سرزمینهای بسیاری از جمله کشورهای مسلمان و مسیحی زندگی کردند. در قرون وسطا یهودیان در شمال و غرب اروپا سکنا گزیدند و در این کشورها آزار بسیاری دیدند. سپس یهودیان به اروپای شرقی و بعد از آن به آمریکا مهاجرت کردند. پس از تشکیل دولت اسرائیل در قرن بیستم، بسیاری از ایشان به این کشور کوچیدند.سفاردی (Sephardi):
یکی از دو جامعهی مهم یهودی در سرزمینهای آوارگی، که در قرون وسطا در اسپانیا و سپس در پرتغال و کشورهای حوزهی دریای مدیترانه و برخی مناطق دیگر سکنا گزیدند. امروزه این واژه بیشتر دربارهی یهودیان کشورهای شرقی به کار میرود.سنهدرین (Sanhedrin):
«انجمن»؛ در ابتدای دورهی حاخامی، دادگاه مرکب از 71 قاضی دانشمند که سنهدرین کبیر (سنهدرین گِدولا) نام داشت، حکم دادگاه عالی و مرجع قانونگذاری را داشت. پیش از ویرانی معبد در سال 70 میلادی، این انجمن در معبد اورشلیم منعقد میشد. سنهدرین کوچک (سنهدرین قِطَنا) که مرکب از 23 قاضی خبره بود به دعاوی جنایی رسیدگی میکرد.سوفریم (Soferim):
«کاتبان»؛ دورهای از شریعت یهودی که از زمان عزرا (در قرن پنجم ق م)، هم زمان با تأسیس مجمع کبیر، آغاز میشود و تا میانههای قرن سوم قم، همزمان با اختتام کار مجمع کبیر، پایان مییابد.شبات (Shabbat):
«سبت»، «شنبه»؛ در لغت به معنای «تعطیل» و «استراحت» است. روز هفتم هفته در تقویم یهودی که تطعیل است و آداب و مراسم خاصی دارد. این روز از پیش از غروب آفتاب در روز جمعه آغاز میشود و با فرا رسیدن شب در روز شنبه پایان مییابد. شبات یادآور استراحت خدا پس از شش روز کار خلقت است (پیدایش، 2: 2).ده فرمان به رعایت این روز حکم کرده است( خروج، 20: 8- 11). کارکردن و نیز انجام 39 عمل در این روز ممنوع است. این روز روز عبادت، مطالعه و تزکیهی روح است.شمیطا (Shemittah):
«سال انفکاک»؛ «سال رهاسازی». هر هفت سال یکسال سال شمیطا است و براساس لاویان، 25: 3 به بعد، در این سال زمین نباید کشت شود. براساس تورات (تثنیه، باب 15)، در آخر هر هفت سال، قانون انفکاک اجرا میشود و طلبکاران دیگر حق مطالبهی طلب خود را ندارند.صدوقیان (Sadducees):
یکی از دو فرقهی مهم یهودی پیش از ویرانی معبد در سال هفتاد میلادی، صدوقیان برخلاف فریسیان فقط به شریعت مکتوب باور داشتند و شریعت شفاهی و تفاسیر حاخامی را رد میکردند. با ویرانی معبد این فرقه نیز از بین رفت.عگلا عروفا (Eglah Arufah):
«گردن زدن گوساله»؛ براساس تثنیه، 21: 1- 9، آنگاه که کُشتهای پیدا شود و قاتلش نامعلوم باشد، بزرگان و قاضیان باید بزرگانِ نزدیکترین شهر به محلِ یافتن جنازه را بخوانند و در آنجا با ذبح گوسالهای سوگند یاد کنند که ایشان وی را نکشتهاند و از کُشندهاش نیز خبری ندارند.عَگونا (Agunah):
زن شوهرداری که گمان به مرگ شوهرش رود، اما این امر مسلم نباشد. بدین دلیل که وی نمیتواند بیهمسریِ خود را اثبات کند حق ازدواج مجدد ندارد. گفتهاند که این از مسائل مشکلی است که در هلاخا راه حل روشنی برای آن پیشبینی نشده است.فتاوا (Teshuvot):
ن. ک. رسپونسافریسیان (Pharisees):
به معنای «پارسایان» یا«عزلتگزیدگان»؛ فرقهای از یهودیان که گفتهاند دنبالهی حسیدیم بودهاند. ایشان به شریعت شفاهی و تفسیر تورات باور داشتند. اندیشهی فریسی در تلمود و سایر آثار حاخامی ادامه یافت و اکنون رویکرد غالب یهودی است.قاهال (Kahal):
«جماعت»، «انجمن»؛ در اروپای شرقی این واژه به معنای جامعهی یهودی به کار میرفت. این جامعه حقوق مستقل داشت و برای برخی امور مدنی دارای صلاحیت بود.قبالا (Kabbalah):
«سنت». قبالا به معنای سنتی است که شخص به شخص انتقال یافته و از موسی نقل شده است. همچنین به معنای «عرفان»؛ تعالیم عرفانی یهودی که به ویژه از قرن دوازدهم شکل گرفت. مهمترین اثر قبالایی کتاب زوهر است.کارِت (Karet):
به معنای «ریشهکنی»، «نابودی»، «انقطاع»؛ مجازاتی که دادگاه آسمانی صادر میکند و تورات آن را برای بسیاری از گناهان تجویز میکند. این مجازات به صورت مرگ ناگهانی یا زودرس اجرا میشود. با این همه، کسی که مرتکب عملِ مستوجب کارِت شده است، اگر اجرای مجازات تازیانه را بر خود بپذیرد، از مجازاتِ کارتِ معاف میشود.کنست گدولا (Kenesset Gedolah):
«مجمعکبیر»؛ مجلس عالی قانونگذاری یهود که از اوایل دوران معبد دوم در سرزمین اسرائیل فعال بوده است. اعضای این مجلس 120 عالم یهودی بودند که قوانین متعددی را وضع میکردند. دورهی فعالیت کنست گدولا را دورهی سوفریم مینامند. امروزه مجلس شورای ملی دولت اسرائیل نیز کنست نام دارد و تعداد اعضای آن 120 نفر است.گائونیم (Gaonim):
جمع «گائون»، به معنای «عالیجناب»، «علامه»، «نابغه»؛ لقب رهبران جامعهی یهودی بابل در قرنهای ششم تا یازدهم میلادی (دورهی پساتلمود). با این همه، در سدههای 12 و 13 نیز عنوان «گائون» برای رهبران جامعهی یهودی در بغداد، مصر و دمشق به کار میرفت. سرانجام، این واژه لقب افتخارآمیز ربیهایی شد که در دانش تورات «علامه» بودند.گمارا (Gemara):
در لغت: «تکمیل» یا «سنت»؛ شرح و تکملهی آمورائیم بر میشنا؛ از جمه میشنا و گمارا تلمود پدید آمد.مکوت (Makkot):
«تازیانه»؛ طبق قاعدهی کلی هرجا که برای نواهی تورات مجازاتی لحاظ نشده است مجازات تازیانه اعمال میشود. و نیز نام یکی از رسالههای تلمود (از بخش سنهدرین). به تازیانهی غیرکیفری (تنبیهی) مکوت مردوت (makkot mardut) گفته میشود.میدراش (Midrash):
«مطالعه»، «تفسیر» (از واژهی دِرِش). از منابع قانونی حقوق یهودی. همچنین نام مجموعههایی از شریعت شفاهی که در پی تفسیر متون کتاب مقدساند. در میدراش دو رویکرد وجود دارد: میدراش هلاخایی (Halakhic Midrash) که در پی درک و بیان کاملِ شریعت کتاب مقدس است؛ و میدراش اگادایی (Aggadic Midrash) که هدفش استنتاجِ اصول اخلاقی، نکات پندآموز و اصول الاهیاتی از کتاب مقدس است. مهمترین میدراشهای هلاخایی عبارتاند از: مِخیلتا (برای سفر خروج)؛ سیفرا (برای لاویان) و سیفره (برای اعداد و تثنیه). مهمترین میدراش اگادایی برای تورات عبارت است از میدراش ربّا.میشنا (Mishnah):
«تکرار»، «مطالعه»، «آموزش». مهمترین مجموعهی شریعت شفاهی که ربی یهودا هناسی آن را در اواخر قرن دوم در شش بخش تدوین کرد.میصوا (Mitzvah):
«فرمان»، «حکم»؛ احکام کتاب مقدس یا ربیها. در حقوق یهود به فرمانهای امری (واجبات) میصووت عَسه (mitzvot aseh) و به احکام نهی کننده (محرمات) میصووت لُوتَعَسِه (mitzvat lo ta’aseh) میگویند. تورات حاوی 613 فرمان است که 365 فرمان دربارهی محرمات و 248 فرمان دربارهی واجباتاند.ناسی (Nasi):
به معنای «امیر»، «رهبر»؛ عنوانی که در تلمود برای رئیس سنهدرین به کار رفته است. او رهبر معنوی و نمایندهی سیاسی جامعهی یهودی بود. درجهی پایینتر از ناسی عبارت بود از آو بت دین («رئیس دادگاه»).ناگید (Nagid):
«امیر»، «پیشوا»؛ رهبر جامعهی یهودی در کشورهای اسلامی (به جز در دوران عباسیان از 750 تا 1258 م که لقب رِش گالوتا (رأس الجالوت) رواج داشت).نوولّی (Novellae):
به عبری: «حیدوشیم»؛ حواشی؛ تفسیر تلمود یا آثار بعدی حاخامی برای استنتاج نتایج و اصول جدیدی از متن.نیدوی (Niddui):
ن. ک. حِرِمهلاخا (Halakhah):
به معنای «قدم زدن»، راه و روش؛ بخشی از شریعت شفاهی که شامل قوانین و احکام دینی یهود (شریعت و حقوق یهود) است. مراجع حاخامی این قوانین را منقح کردند و توسعه دادند. این قوانین از نسلی به نسلی منتقل شد تا سرانجام ضرورت تدوین آن احساس گشت. مهمترین تدوین هلاخا در میشنا انجام گرفت.یووِل (Jubilee):
یوبیل؛ سال پنجاهم؛ براساس تورات (لاویان، 25: 8 – 16) سال بعد از هفت دورهی هفت ساله ( ن. ک. شمیطا) – یعنی سال پنجاهم – سال یووِل است. در این سال همهی املاک فروخته شده به صاحبان سابقشان بازگردانده میشوند، بردگان آزاد میگردند و کشت زمین ممنوع است. قوانین سال یووِل به تفصیل در رسالهی شریعتِ تلمود آمده است.پینوشتها:
1. معیار اصلی این فرهنگنامه عبارت است از:
Dan Cohn-Sherbod, The Blackwell Dictionary of Judaica.
در کتاب مقدس (2)
در اسفار پنجگانه هنجارهای قانونی و اخلاقی با هیچ معیار معینی از هم متمایز نشدهاند. شیوهی ارائهی هر دو از طریق وحی است؛ هنجارهای اخلاقی نه چون حکمت، بلکه مانند وحی انبیا عرضه شدهاند. از این رو، هر دوی اینها از نظر حجیت و اعتبار، تمییزناپذیرند. مبنای پایبند به نظام فوق این است که کل آن فرمان خدا است. بین این دو نوع [فرمان] حتی در شکل عرضه نیز تفاوتی نیست. از باب نمونه، هم در نهی از قتل عمد (خروج، 20: 13) (3) و هم در امر به محبت به همنوع (لاویان، 19: 18) (4) شکل مطلق و منجز (5) به کار رفته است. با تأمل در موضوع اجرای این فرمانها نیز تفاوتی در متن بین شکلهای اجباری یا غیر اجباری، و یا تمایزی میان اجرای انسانی و اجرای خدایی نیست. فرض اصول اسفار پنجگانه این است که هنجارهایی که برای رفتار آدمیان مطرح شدهاند، نه انتخابیاند و نه اجراناشدنی. در واقع، نظام ضمانت اجرا در اینجا نظامی است که در آن مجازاتی که به دست انسانها اجرا میشود و کیفر خدایی، به مثابهی اجزای همپایهی یک طرح واحد عمل میکنند.دورهی تلمود
حتی در دورهی تلمود نیز هیچ بسط و تحولی در یک نظام اخلاقی خاص که از نظام قانونی متمایز باشد به وجود نیامد. اما در عین حال، از نوشتههای تنّائیم به راحتی میفهمیم که با ضمانت اجراهای قانونی نمیشد هر شکل از رفتار را که اخلاقاً مطلوب بود اِعمال کرد. در واقع، میشنا و توسفتا گاهی اشاراتی دارند به موقعیتهایی که یک طرف [دعوا]، به رغم حقانیت، راه چارهی حقوقی بر ضد طرف دیگر ندارد و «او هیچ چیز بر ضد او ندارد مگر عصبانیت (تَرعومِت) (14)». (15) تصدیق شکاف موجود بین رفتارِ دارای ضمانت اجرا و رفتاری که گرچه مطلوب است، قابل اِعمال نیست، باعث ایجاد سه نوع رابطه بین این دو قلمرو شده است: اخلاق به عنوان منشأ مستقیم قانون؛ اخلاق به عنوان منشأ معیارهای خصوصی و عالیِ مسئولیت قانونی؛ و اخلاق در شکل قانون.اخلاق منشأ مستقیم قانون
دورهی تنّائیم دورهی پربار قانونگذاری اجتماعی بود. علت این امر تمایل به بسط حیطهی امور قابل اِعمال بود تا گسترهی هرچ بزرگتری از رفتارهایی را که از دیدِ اخلاق مطلوباند شامل شود. در غالب موارد به ویژه از دو اصطلاح استفاده میکردند تا نشان دهند مبنای قانونگذاری تنّاها مصلحتی اخلاقی بوده است.اخلاق منشأ معیارهای خصوصی و عالی مسئولیت قانونی
در هر نظام حقوقی موقعیتهایی پیش میآید که، به رغم وجود قانونی که عمل خاصی را منع میکند، دست دادگاه به دلیل ادلهی اثبات دعوا یا اصول آیین دادرسی بسته است. عدم امکانِ اِعمال [قانون] در چنین مواردی، با اینکه به بیعدالتی در این موضوع خاص میانجامد، فقط با دست کشیدن از اصلی که روی همرفته برای نظام حقوقی ارزشمند است، جبرانپذیر است. تنّائیم، و در پی آنان آمورائیم نیز، در تلاش برای کاستن چنین بیعدالتیای، کوشیدند تا از تهدید به مجازات الاهی به عنوان وسیلهی وارد کردن خطا کاران به جبران خسارتی که به اختیار انجام دادهاند استفاده کنند، و معافیتی را که این نظام برای او قائل بود، رد میکردند. در این زمینهی خاص بود که ربیها اغلب تأکید میکردند که با اینکه متهم «براساس قانون انسانی معاف است، براساس قانون خدایی مسئول است» (30). یک مورد مشابه که در آن از اجبار اخلاقی برای تأکید بر ضرورت اصلاح اختیاری در جایی که نظام قضایی قادر به عمل نیست استفاده شده، در این عبارت نمود یافته است که «حکیمان از او بسیار خشنودند». (31) استفاده از اجبار اخلاقی برای این نوع از رفتار باعث شد که آمورائیم قواعد مشابهی را به کار برند تا اشخاص را حتی در مواردی که خود اصل مسئولیت مشکوک است به محاکمهی نفس ترغیب کنند. (32) در چنین مواردی آمورائیم میگویند که اگر «آدمی میخواهد از دیدِ [خدای] آسمان وظیفهاش را به انجام رساند» مسئولیت را به عهده میگیرد.اخلاق در شکل قانون
تأثیر اخلاق بر قوانین یهودی را در شکل سومی نیز میتوان دید، که حاصل تدوین اصول اخلاقی به دست حاخامها به شکل قانون است. ناخشنودی ذهنیت حاخامی از پذیرش جدی هرگونه جدایی اساسی بین آن دو قلمرو را میتوان از اینجا دریافت که الگوهایی از رفتار که در اصل قابل اجرا نبودند ولی در بیان آنها از اصطلاحات مربوط به رفتارهای غیرقانونی استفاده شده بود به تدریج جذب و جزء حوزهی قانون میشدند. دو گروه عمده از این دست عبارتاند از مواردی که رفتارهای غیراخلاقی با اعمال غیرقانونی مقایسه شدهاند، و مواردی که شناعت این رفتارها با وضع یک مجازات نامتناسب با آن نشان داده شده است.پینوشتها:
1.Saul Berman؛ حاخام یهودی؛ از نویسندگان دایرةالمعارف جودائیکا. برخی از آثار وی عبارتاند از:
-Science and Halachic Decision Making .
-Confidentiality: What are the Boundaries .
2.این نوشته ترجمهای است از:
Saul Berman, "Law and Morality", Encyclopedia Judaica, v. 10 pp. 1480 -84.
3.«قتل مکن.»
4.«همسایهی خود را مثل خویشتن محبت نما.»
5. apodictic form؛ در مقابل قوانین مطلق و منجز، قوانین شرطی قرار دارند که به شکل «اگر... آنگاه...» تنظیم شدهاند؛ مانند «هر که انسانی را بزند و او بمیرد هر آینه کشته شود» (خروج، 21: 12). م.
6.مانند قوانین حمورابی، حیتی، سومر که در هزارهی دوم پیش از میلاد تدوین شده بودند. م.
7.Sodom: شهر قوم لوط. م.
8.کتب انبیا در عهد قدیم. م.
9.immorality
10.illegal
11. پیامبرانی چون اشعیا، ارمیا و حزقیال که پدید آورندگان کتب انبیا در عهد قدیماند. م.
12. cultic sins
13.«خداوند چنین میگوید: به سبب سه و چهار تقصیر اسرائیل عقوبتش را نخواهم برگردانید؛ زیرا که مرد عادل را به نقره [=رشوه] و مسکین را به زوج نعلین فروختند. و به غبار زمین که بر سر مسکینان است حرض دارند و راه حلیمان را منحرف میسازند و پسر و پدر به یک دختر درآمده، اسم قدوس مرا بیحرمت میکنند. و بر رختی که گرو میگیرند نزد هر مذبح میخوابند و شراب جریمهشدگان را در خانهی خدای خود مینوشند» (عاموس، 2: 6-8).
14. taromet
15.e.g., BM 4:6, 6:1; Tosef., Git., 3:1; bm 4:22.
16. mi-penei darkhei shalom
17.e.g., Git. 5:8-9; Tosef., Pe’ah 3:1: hul. 10:13: Git. 5(3):4-5.
18. mi-penei tikkun ha-olam
19.Git. 4:3-5:3.
20.e.g., Git. 4:2-5: 3;9:4: Tosef., Ter. 1:12-13;Git. 4(3): 5-7; 8(6):9.
21. mi-shum eivah
22.Ket. 58b.
23.BM 12b.
24.Yev. 90b.
25.BM. 35a.
26.BM 108a.
27. یعنی حکمت خداوند. م.
28.pleasantness
29.e.g., Suk. 32b; Yev. 15a.
30.e.g., BK 6:4
یک مجموعهی کامل از چنین موقعیتهایی که در آنها «قضاوت نسبت به فرد به داوری خدا واگذار شده است» در Tosef., BK 6:16-17 یافت میشود.
31. e.g., Shev. 10:9.
برای معکوس این قاعده بنگرید به: BB 8:5
32.BM 37a.
33.legal Fiction
34.middat hasidut
35.Rav Hisda: (217 – 309 م)؛ آمورای بابلی. وی در ده سال آخر عمرش رئیس آکادمی سورا بود و اگاداهای بسیاری به او منتسب است. م.
36.e.g., BM 52b; Shab. 120a; Hul. 130b.
37. Shab. 120a.
38.li-fenim mi-shurat ha-din
39.e.g., BK 99b; BM 30b; Ket. 97a; Ber. 45b.
40. dinei shamayim
41.e.g., Rema HM 12:2; PDRS: 132-153,151.
42.as if
43.ke-illu
44.na’asah ke
45.BM 34a; Yev. 13:3.
46.Sot. 5b.
47.Tosef. Av. Zar. 6(7): 16.
48.e.g., Sanh. 4:5.
49.e.g., Ber. 35a.
50.e.g., Sot. 3:4; cf. Yad, Talmud Torah 1:13.
51.hayyav mitah
52.MK 24a.
53.Shab, 114a.
54. نمونهها را در Sanh. 58b, 59a و قانوننامهها ببینید.
یهودیت قومی که خود را برتر از هر قوم دیگری می دانست و خود را ملت برتر می پنداشت.کتاب مقدس یهودیت تورات است. یهودیت دارای فرقه های مختلفی است
یهودیت در دنیای قبل از اسلام خود را ملت برتر میدانست و سیادت و تقدم بر سایر اقوام را حق مسلم خود میپنداشت، خود را اهل کتاب و سایر اقوام آن روز را امی، بی سواد و وحشی مینامید و به دنیای آن روز فخر میفروخت.
منظور از «کتاب مقدس» یهودیت عهد عتیق (تورات) و عهد جدید (انجیل) است. تعداد نویسندگان کتاب مقدس یهودیت به چهل تن مىرسد و تدوین آن 1600 سال طول کشیده است. کتاب مقدس یهودیت داراى 66 سفر است که در عهدین تقسیم شده است.
عهد عتیق، در بین یهودیان به تورات معروف است. تورات واژهاى عبرى به معناى قانون است. همچنین گفته مىشود واژه «تورات» برگرفته از «ثورات» یا دورههاى تاریخى ملازم با زندگى بنىاسرائیل در گذشته است.
تورات داراى 39 سفر است که به سه بخش تقسیم مىشود:
شایان ذکر است که «ملاکى» جزو آخرین نویسندگان عهد عتیق است و آخرین سفر عهد عتیق را به خود اختصاص داده که «سفر ملاکى» نامیده مىشود. این امر مربوط به حدود سال 400 قبل از میلاد مىباشد، ولى براى اولین بار در سال 1494 میلادی در میلان به چاپ رسیده است.
اساساً زبان اصلى تورات، عبرى و زبان اصلى عهد جدید، یونانى بوده است. کتاب مقدس یهودیت به تعداد زیادى از زبانهاى جدید و قدیم دنیا ترجمه شده است عبارتند از: ترجمه سبعینیه (ترجمه هفتادى)، سریانى، مصری، قبطى، لاتینى، عربى قدیم و عربى جدید.
یهودیت نسب خود را به جد بزرگشان، سام بن نوح مىرسانند. به همین دلیل، به خود لقب «سامى» مىدهند. |
آنان همچنین به «عبرانیان» معروف هستند، یا به دلیل انتسابشان به یکى از اجداد ابراهیم، عابر، یا به دلیل اینکه آنان از رود اردن یا از اور کلدانیان در عبور نمودهاند. آنان همچنین ملقب به نام جدشان، یعقوب، هستند که خداوند به او عنایت کرده، او را «اسرائیل» نامید و بر همین اساس، بر نوادگان وى «اسرائیلى» گفته مىشود. نیز به دلیل انتسابشان به یهودا، یکى از اسباط دوازدهگانه یهود، به «یهود» متصف هست هرچند این نام بر پرشمارترین طایفه یعقوب اطلاق شده است.
زمانى که ابراهیم (ع) وارد فلسطین شد، همسرش ساره، اسحاق و همسر و کنیز مصرىاش، هاجر، اسماعیل را به دنیا آورد که اصل و تبار عربها و ملتهاى دیگر به او برمىگردد. یعقوب، از فرزندان و یوسف از نوادگان اسحاق هستند که یوسف به اسماعیلیان فروخته شد و از او نسل با عظمتى پا به عرصه وجود گذاشت که حضرت موسى (ع) نیز از آن جمله است. وى به همراه قوم خود، فرزندان یوسف، به دلیل ترس از حمله فرعون، از مصر فرار کرد و به سوى فلسطین بازگشت. دیگر فرزندان یعقوب نیز عبارتند از: راوبین، شمعون، جاد، یهودا، سّاکار، زبولون، یوسف، منسّى، بنیامین، اشیر، دان و نفتالى، که طایفه بنىاسرائیل را تشکیل مىدهند. یهودیان از زمان پیدایش یهودیت تاکنون، خود را به یکى از این اسباط منتسب مىدانند.
زمانى که یهودیان به رهبرى یوشع بن نون وارد فلسطین شدند، پس از سرشمارى، سرزمین فلسطین و اطراف آن، بین آنان تقسیم شد.
یهود غالباً در اعیاد، گاو، گوسفند، بز، کبوتر و فاخته ذبح مىکنند. این کار به عنوان کفاره گناهان مردم صورت مىگیرد. پیش از ذبح، خاخام لغزشها و گناهان مردم را بازگو مىکند، سپس قربانى، ذبح و سوزانده مىشود تا خداوند بوى آن را استشمام کند و روح و خاطرند گردد و از گناهان قوم خود درگذرد.
اعیاد یهودیت عبارتند از:
یهودیت اعیاد دیگرى نیز دارد؛ از جمله مىتوان «سبْت زمین»، «سال یوبیل» و اول هر ماه را نام برد.
فرقهگرایى یهودیت ناشى از ثبات و آرامش یهود در قبل و بعد از میلاد و نیز سرگرم شدن آنان به خود و نزاع بر سر پستهاى دینى است. در نتیجه این امر، دو مکتب پدید آمدند: یکى در بابل که «مکتب شرقى» و دیگرى در طبریه که «مکتب غربى» نام گرفت. پیدایش این دو مکتب، نقش زیادى در انقسام یهود به فرقههاى مختلف با ویژگىها و مشخصات و عقاید خاص داشت. این فرقه ها از لحاظ ظاهر، به چهار و از لحاظ محتوا، به پنج گروه تقسیم مىشوند:
الف) فرقه های یهودیت از لحاظ ظاهر: محافظهکاران یا بنیادگرایان، ظاهرگرایان، مماشاتکنندگان و استقلالطلبان
ب. فرقههاى پنجگانه مشهور یهودیت از لحاظ محتوا: فریسیان یا عزلتطلبان، سامریان، افراطیان یا جلیلیان، صدوقیان و اسنیان
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
اَحَرونیم (Aharonim):
به معنای «متأخران»؛ این واژه به مراجع یهودی متأخر (پس از ریشونیم، یعنی از تدوین شولحان عاروخ در 1564) اطلاق میشود. (1)اسرائیل (Israel):
اسرائیل در چند معنا به کار میرود: 1. نام دیگر یعقوب؛ 2. قوم اسرائیل که از نسل دوازده فرزند یعقوباند؛ 3.سرزمین اسرائیل یا ارض مقدس (Eretz Yisrael) که به گفتهی تورات، خدا آن را به فرزندان ابراهیم (قوم اسرائیل) وعده کرده است؛ 4. دولت اسرائیل که در فلسطین بنیاد گذاشته شده است. در این کتاب، واژهی اسرائیل بیشتر به معنای دوم و سوم به کار رفته است. هر جا که معنای چهارم مراد بوده معمولاً «دولت اسرائیل» آمده است.اشکنازی (Ashkenazi):
یکی از دو جامعهی مهم یهودی در سرزمینهای آوارگی. این واژه برگرفته است از کلمهی عبری «اشکناز» به معنای «مردم شمال». در آغاز این واژه برای یهودیان آلمان به کار میرفت، اما بعدها لقب یهودیان شمال فرانسه، لهستان، روسیه و کشورهای اسکاندیناوی شد. امروز این واژه بیشتر به معنای یهودیان کشورهای غربی (اروپا و آمریکا) است. اشکنازیها با سفاریدها – دیگر جامعهی مهم یهودی سرزمینهای آوارگی – در مناسک عبادی، نحوهی تلفظ زبان عبری و ... تفاوت دارند.اگادا (Aggadah):
«روایت»؛ آن بخش از ادبیاتِ یهود که مشتمل بر هلاخا (شریعت) نیست. این بخش از سنت شفاهی شامل روایاتِ مربوط به کتابِ مقدس، تاریخ، اخلاقیات و نکات پندآموز و مانند اینها است. بخشی از تلمود دربردارندهی اگادا است.الجمع (Aljama):
«جمع»؛ از ریشهی کلمهی عربی «الجماعه»؛ جامعهی یهودی، به ویژه جوامع خودگردان یهودی در اسپانیا در قرون وسطا.آمورائیم (Amoraim):
جمع «آمورا» به معنای «شارحان و محققان». این واژه بیشتر به دانشمندان یهودی بابل و فلسطین در سدههای سوم تا ششم (اختتام میشنا تا پایانِ تلمود) اطلاق میشده است. آمورائیم به شرح میشنا و تفسیر کتاب مقدس میپرداختند. تعالیم آنان در تلمود و میدراشهای مختلف گردآوری شده است.اونس (Ones):
«اکراه». اونس اصطلاح حقوقی است که معنای گستردهای دارد و در حقوق یهود از عوامل رافع مسئولیت شمرده شده است. این واژه اجبار، ضرورت و اکراه معنوی را شامل میشود. اونس مهمترین عامل رافع مسئولیت در حقوق کیفری یهود است.بارَیتا (Baraita):
«اضافی»، «بیرون [از میشنای یهودا هناسی]» هر هلاخا، میدراش هلاخایی، سنت تاریخی یا اگادایی که در میشنا مندرج نیست. در تلمود بابلی این واژه به کار میرود تا بر دیدگاهی که مخالف دیدگاه میشنا است تأکید کند. یک بارَیتا با عبارت «ربیها چنین تعلیم دادند» یا «چنین تعلیم داده شده»، آغاز میشود. بزرگترین مجموعهی هلاخاییِ بیرون از میشنا عبارت است از توسفتا.بت دین (Bet din):
«خانهی دادرسی»؛ دادگاه حقوقی حاخامی. در دورانهای اخیر بت دین به دادگاههای مرکب از سه قاضی که دارای صلاحیت رسیدگی به موضوعات مدنیاند اطلاق شده است.بیت همیدراش (Bet ha-midrash):
«خانهی مطالعه»؛ مکتب دینی که در کنار هر کنیسهای قرار دارد و یهودیان در آن برای مطالعه، گفتوگو و نماز جمع میشوند.بت همیقداش (Bet ha-Mikdash):
بیتالمقدس؛ معبد اورشلیم که در سال 950 قم به دست سلیمان ساخته شد و آخرین بار در سال 70 م به دست رومیان ویران گشت.تلمود (Talmud):
«تعلیم»؛ حاصلِ مباحثات و شروحِ چند نسل از عالمان و فقهای یهودی (آمورائیم) بر میشنا در مدارس بابل و فلسطین در طی سالهای 220 تا 500 م. عالمان فلسطینی تلمود فلسطینی و عالمان بابلی تلمود بابلی را پدید آوردند. شرح این عالمان بر میشناگیمارا نام دارد و از مجموع میشنا و گمارا تلمود به وجود میآید.تنّائیم (Tannaim):
جمع «تنّا» به معنای «معلم»؛ این واژه دربارهی مدرسان شریعت شفاهی در سدههای اول و دوم میلادی به کار میرود. (واژهی «تنّا»، از کلمهی آرامی «تنی» (teni) به معنای «تعلیم دادن» گرفته شده است). دورهی تنّایی از زمان مرگ هیلل و شمّای (در حدود سال دهم میلادی) آغاز میشود و با نسلِ پس از یهودا هناسی (در حدود سال 220 میلادی) پایان مییابد.تَنَخ (TANAKH):
کتاب مقدس یهودی؛ حروف آغازین سه بخش اصلی کتاب مقدس یهودی، یعنی تورا (تورات)، نویئیم (کتاب انبیا)، و کتوویم (مکتوبات).تورات (Torah):
«تعلیم»؛ مجازاً به معنای «شریعت»، «قانون». تورات در چند معنا به کار میرود: 1. تورات در کاربرد خاص به منای اسفار پنجگانه، یعنی پنج سفر اولِ کتاب مقدسِ یهودی است (اسفار پیدایش، خروج، لاویان، اعداد، تثنیه)؛ 2. تورات گاه اشاره است به کل کتاب مقدس عبرانی (تَنَخ)؛ 3. گاهی نیز مراد از این واژه مجموعهی شریعت مکتوب و شریعت شفاهی است؛ 4. تورات در عامترین معنایش، همهی تعالیم و عرف و سنت یهودی را شامل میشود. در این متن هرگاه «تورات» به کار رفته، همان معنای اول مراد است.توسافوت (Tosafot):
«ضمایم»؛ مجموعهی تفسیرهای تلمود بابلی که عالمان فرانسوی و آلمانی در سدههای 12 تا 14 تألیف کردند و در چاپهای تلمود در کنارِ متن گِمارا میآید.توسفتا (Tosefta):
«ضمیمه«؛ «اضافه [بر میشنای یهودا هناسی]»؛ اثر تنّائیم به موازات میشنا و در تکمیل آن که در تاریخ آن به حدود سدهی دوم میلادی بر میگردد. توسفتا مانند میشنا شش بخش، به همان نامها، دارد.حاخام (Hakham):
«حکیم»؛ دانشمند تورات و حکمت؛ عنوانی برای عالمان ربانی. ن. ک. ربیحاخامی (Rabbinic):
ربانی، مربوط به ربیها (حاخامها). یهودیت حاخامی/ ربانی معتقد به تفسیر کتاب مقدس با شریعت شفاهی است، بر خلاف فرقهی قرائیم، که در قرن هشتم به وجود آمد و فقط کتاب مقدس عبری را معتبر میدانست.حِرِم (Herem):
«محرومیت»؛ مجازات محرومیت که تلمود آن را به رسمیت شناخت در شکلهای خفیف (نیدوی) و شدید (حِرِم) اعمال میشود. در صورت صدور چنین حکمی، رابطهی فرد محکوم به مجازات با دیگر افراد جامعه به شدت محدود میشود.حسیدیم (Hasidim):
در لغت به معنای «پارسایان»؛ نام فرقهای یهودی در فلسطین در قرن دوم پیش از میلاد. همچنین نام فرقهای که پیرو ربی اسرائیلبنالیعزر معروف به بَعَل شم طوو (قرن 18) بودند.حلیصا (Halizah):
«کندن»؛ آنگاه که مردی حاضر نمیشود همسر برادرش را که بیفرزند مرده است، به زنی بگیرد مراسم «کندن کفش» اجرا میشود. براساس سفر تثنیه، 25: 9-10 زن بیوه کفش آن مرد را از پایش درمیآورد و جلوِ او آب دهان میاندازد و میگوید: «بر مردی که اجاق خانهی برادرش را روشن نگه نمیدارد چنین شود.»دیاسپورا (Diaspora):
ن. ک. سرزمینهای آوارگیدیّان (Dayyan):
«قاضی»؛ لقب اعضای بت دین (دادگاه شرعی). در جمع: دیّانیم. رئیس این دادگاه آو بت دین نامیده میشود.دین (Din):
«دادرسی»؛ «قانون»، هم در معنای دینی و هم غیردینی آن. تصمیمات قانونی و قضایی. دین در معنای «قانون» شامل دو دسته احکامِ دینه مامونوت یعنی احکام مالی، و دینه نفاشوت یعنی قوانین کیفری میشود.راو (Rav):
ن. ک. ربیربّان (Rabban):
عنوانی بالاتر از ربی که در دوران میشنا (تنّائیم) به رهبر سنهدرین اعطا میشد.ربی (Rabbi):
به معنای «استاد من»، لقبی برای عالمان یهودی که در قرن اول برای اشاره به اعضای سنهدرین به کار میرفت. تا قرن پنجم، این واژه فقط در فلسطین به کار میرفت. در بابل از لقب «راو» استفاده میکردند که به همان معنا است. سپس معادل عالمانِ بسیاردان شد و همچنین این لقب برای رهبران جوامع یهودی به کار رفت (معادل حاخام).رسپونسا (Responsa):
«فتوا»؛ پاسخ مکتوبِ پرسشهایی که در جنبههای مختلف قانون یهودی از مراجع معتبر میشد. مجموعهی این پرسش و پاسخها در کتابی گرد میآمد که «مجموعهی فتاوا» (شِئِلوت او – تشووت) نام میگرفت.رِش گالوتا (Exilarch):
رأس الجالوت؛ رهبر جامعهی یهودی در بابل در خلال سدههای اول تا سیزدهم.ریشونیم (Rishonim):
به معنای «متقدمان»، «قدما»، این عنوان اشاره است به مفسران شریعت تلمودی پس از دورهی گائونی تا زمان تدوین کتاب شولحان عاروخ (حدوداً میانهی سدهی یازدهم تا شانزدهم). امروز، این اصطلاح بیشتر برای اشاره به دوران بین گائونیم و احرونیم به کار میرود.زوگوت (Zugot):
«جفتها»؛ لقب پنج جفت از عالمان یهودی که در دورهی تأسیس سنهدرین ادارهی آن را به عهده داشتند. رئیس سنهدرین ناسی نامیده میشد و قائم مقام وی، که رئیس دادگاه شرع بود، آو بت دین. دورهی زوگوت از میانههای قرن دوم ق م آغاز و در اوایل سدهی اول میلادی، با مرگ هیلل و شمّای (آخرین جفت) پایان مییابد.سال هفتم (Sabbatical Year):
ن. ک. شمیطاساوورائیم (Savoraim):
«حکما»؛ عالمان یهودی آخر دورهی تلمودی که به تنظیم و ویرایش تلمود پرداختند (سدهی ششم میلادی).سبت (Sabbath):
ن. ک. شباتسرزمین مقدس (Holy Land):
ن. ک. اسرائیلسرزمینهای آوارگی (Diaspora):
پراکندگی یهودیان از فلسطین و اقامت ایشان در سرزمینهای دیگر پس از تبعید بابلی (ق 6 ق م). پس از اینکه در قرن ششم ق م معبد اورشلیم ویران شد تعداد زیادی از یهودیان در بابل اقامت گزیدند. از دورهی حاکمیت یونانیان به بعد (ق 4 ق م)، یهودیان در سرزمینهای بسیاری از جمله کشورهای مسلمان و مسیحی زندگی کردند. در قرون وسطا یهودیان در شمال و غرب اروپا سکنا گزیدند و در این کشورها آزار بسیاری دیدند. سپس یهودیان به اروپای شرقی و بعد از آن به آمریکا مهاجرت کردند. پس از تشکیل دولت اسرائیل در قرن بیستم، بسیاری از ایشان به این کشور کوچیدند.سفاردی (Sephardi):
یکی از دو جامعهی مهم یهودی در سرزمینهای آوارگی، که در قرون وسطا در اسپانیا و سپس در پرتغال و کشورهای حوزهی دریای مدیترانه و برخی مناطق دیگر سکنا گزیدند. امروزه این واژه بیشتر دربارهی یهودیان کشورهای شرقی به کار میرود.سنهدرین (Sanhedrin):
«انجمن»؛ در ابتدای دورهی حاخامی، دادگاه مرکب از 71 قاضی دانشمند که سنهدرین کبیر (سنهدرین گِدولا) نام داشت، حکم دادگاه عالی و مرجع قانونگذاری را داشت. پیش از ویرانی معبد در سال 70 میلادی، این انجمن در معبد اورشلیم منعقد میشد. سنهدرین کوچک (سنهدرین قِطَنا) که مرکب از 23 قاضی خبره بود به دعاوی جنایی رسیدگی میکرد.سوفریم (Soferim):
«کاتبان»؛ دورهای از شریعت یهودی که از زمان عزرا (در قرن پنجم ق م)، هم زمان با تأسیس مجمع کبیر، آغاز میشود و تا میانههای قرن سوم قم، همزمان با اختتام کار مجمع کبیر، پایان مییابد.شبات (Shabbat):
«سبت»، «شنبه»؛ در لغت به معنای «تعطیل» و «استراحت» است. روز هفتم هفته در تقویم یهودی که تطعیل است و آداب و مراسم خاصی دارد. این روز از پیش از غروب آفتاب در روز جمعه آغاز میشود و با فرا رسیدن شب در روز شنبه پایان مییابد. شبات یادآور استراحت خدا پس از شش روز کار خلقت است (پیدایش، 2: 2).ده فرمان به رعایت این روز حکم کرده است( خروج، 20: 8- 11). کارکردن و نیز انجام 39 عمل در این روز ممنوع است. این روز روز عبادت، مطالعه و تزکیهی روح است.شمیطا (Shemittah):
«سال انفکاک»؛ «سال رهاسازی». هر هفت سال یکسال سال شمیطا است و براساس لاویان، 25: 3 به بعد، در این سال زمین نباید کشت شود. براساس تورات (تثنیه، باب 15)، در آخر هر هفت سال، قانون انفکاک اجرا میشود و طلبکاران دیگر حق مطالبهی طلب خود را ندارند.صدوقیان (Sadducees):
یکی از دو فرقهی مهم یهودی پیش از ویرانی معبد در سال هفتاد میلادی، صدوقیان برخلاف فریسیان فقط به شریعت مکتوب باور داشتند و شریعت شفاهی و تفاسیر حاخامی را رد میکردند. با ویرانی معبد این فرقه نیز از بین رفت.عگلا عروفا (Eglah Arufah):
«گردن زدن گوساله»؛ براساس تثنیه، 21: 1- 9، آنگاه که کُشتهای پیدا شود و قاتلش نامعلوم باشد، بزرگان و قاضیان باید بزرگانِ نزدیکترین شهر به محلِ یافتن جنازه را بخوانند و در آنجا با ذبح گوسالهای سوگند یاد کنند که ایشان وی را نکشتهاند و از کُشندهاش نیز خبری ندارند.عَگونا (Agunah):
زن شوهرداری که گمان به مرگ شوهرش رود، اما این امر مسلم نباشد. بدین دلیل که وی نمیتواند بیهمسریِ خود را اثبات کند حق ازدواج مجدد ندارد. گفتهاند که این از مسائل مشکلی است که در هلاخا راه حل روشنی برای آن پیشبینی نشده است.فتاوا (Teshuvot):
ن. ک. رسپونسافریسیان (Pharisees):
به معنای «پارسایان» یا«عزلتگزیدگان»؛ فرقهای از یهودیان که گفتهاند دنبالهی حسیدیم بودهاند. ایشان به شریعت شفاهی و تفسیر تورات باور داشتند. اندیشهی فریسی در تلمود و سایر آثار حاخامی ادامه یافت و اکنون رویکرد غالب یهودی است.قاهال (Kahal):
«جماعت»، «انجمن»؛ در اروپای شرقی این واژه به معنای جامعهی یهودی به کار میرفت. این جامعه حقوق مستقل داشت و برای برخی امور مدنی دارای صلاحیت بود.قبالا (Kabbalah):
«سنت». قبالا به معنای سنتی است که شخص به شخص انتقال یافته و از موسی نقل شده است. همچنین به معنای «عرفان»؛ تعالیم عرفانی یهودی که به ویژه از قرن دوازدهم شکل گرفت. مهمترین اثر قبالایی کتاب زوهر است.کارِت (Karet):
به معنای «ریشهکنی»، «نابودی»، «انقطاع»؛ مجازاتی که دادگاه آسمانی صادر میکند و تورات آن را برای بسیاری از گناهان تجویز میکند. این مجازات به صورت مرگ ناگهانی یا زودرس اجرا میشود. با این همه، کسی که مرتکب عملِ مستوجب کارِت شده است، اگر اجرای مجازات تازیانه را بر خود بپذیرد، از مجازاتِ کارتِ معاف میشود.کنست گدولا (Kenesset Gedolah):
«مجمعکبیر»؛ مجلس عالی قانونگذاری یهود که از اوایل دوران معبد دوم در سرزمین اسرائیل فعال بوده است. اعضای این مجلس 120 عالم یهودی بودند که قوانین متعددی را وضع میکردند. دورهی فعالیت کنست گدولا را دورهی سوفریم مینامند. امروزه مجلس شورای ملی دولت اسرائیل نیز کنست نام دارد و تعداد اعضای آن 120 نفر است.گائونیم (Gaonim):
جمع «گائون»، به معنای «عالیجناب»، «علامه»، «نابغه»؛ لقب رهبران جامعهی یهودی بابل در قرنهای ششم تا یازدهم میلادی (دورهی پساتلمود). با این همه، در سدههای 12 و 13 نیز عنوان «گائون» برای رهبران جامعهی یهودی در بغداد، مصر و دمشق به کار میرفت. سرانجام، این واژه لقب افتخارآمیز ربیهایی شد که در دانش تورات «علامه» بودند.گمارا (Gemara):
در لغت: «تکمیل» یا «سنت»؛ شرح و تکملهی آمورائیم بر میشنا؛ از جمه میشنا و گمارا تلمود پدید آمد.مکوت (Makkot):
«تازیانه»؛ طبق قاعدهی کلی هرجا که برای نواهی تورات مجازاتی لحاظ نشده است مجازات تازیانه اعمال میشود. و نیز نام یکی از رسالههای تلمود (از بخش سنهدرین). به تازیانهی غیرکیفری (تنبیهی) مکوت مردوت (makkot mardut) گفته میشود.میدراش (Midrash):
«مطالعه»، «تفسیر» (از واژهی دِرِش). از منابع قانونی حقوق یهودی. همچنین نام مجموعههایی از شریعت شفاهی که در پی تفسیر متون کتاب مقدساند. در میدراش دو رویکرد وجود دارد: میدراش هلاخایی (Halakhic Midrash) که در پی درک و بیان کاملِ شریعت کتاب مقدس است؛ و میدراش اگادایی (Aggadic Midrash) که هدفش استنتاجِ اصول اخلاقی، نکات پندآموز و اصول الاهیاتی از کتاب مقدس است. مهمترین میدراشهای هلاخایی عبارتاند از: مِخیلتا (برای سفر خروج)؛ سیفرا (برای لاویان) و سیفره (برای اعداد و تثنیه). مهمترین میدراش اگادایی برای تورات عبارت است از میدراش ربّا.میشنا (Mishnah):
«تکرار»، «مطالعه»، «آموزش». مهمترین مجموعهی شریعت شفاهی که ربی یهودا هناسی آن را در اواخر قرن دوم در شش بخش تدوین کرد.میصوا (Mitzvah):
«فرمان»، «حکم»؛ احکام کتاب مقدس یا ربیها. در حقوق یهود به فرمانهای امری (واجبات) میصووت عَسه (mitzvot aseh) و به احکام نهی کننده (محرمات) میصووت لُوتَعَسِه (mitzvat lo ta’aseh) میگویند. تورات حاوی 613 فرمان است که 365 فرمان دربارهی محرمات و 248 فرمان دربارهی واجباتاند.ناسی (Nasi):
به معنای «امیر»، «رهبر»؛ عنوانی که در تلمود برای رئیس سنهدرین به کار رفته است. او رهبر معنوی و نمایندهی سیاسی جامعهی یهودی بود. درجهی پایینتر از ناسی عبارت بود از آو بت دین («رئیس دادگاه»).ناگید (Nagid):
«امیر»، «پیشوا»؛ رهبر جامعهی یهودی در کشورهای اسلامی (به جز در دوران عباسیان از 750 تا 1258 م که لقب رِش گالوتا (رأس الجالوت) رواج داشت).نوولّی (Novellae):
به عبری: «حیدوشیم»؛ حواشی؛ تفسیر تلمود یا آثار بعدی حاخامی برای استنتاج نتایج و اصول جدیدی از متن.نیدوی (Niddui):
ن. ک. حِرِمهلاخا (Halakhah):
به معنای «قدم زدن»، راه و روش؛ بخشی از شریعت شفاهی که شامل قوانین و احکام دینی یهود (شریعت و حقوق یهود) است. مراجع حاخامی این قوانین را منقح کردند و توسعه دادند. این قوانین از نسلی به نسلی منتقل شد تا سرانجام ضرورت تدوین آن احساس گشت. مهمترین تدوین هلاخا در میشنا انجام گرفت.یووِل (Jubilee):
یوبیل؛ سال پنجاهم؛ براساس تورات (لاویان، 25: 8 – 16) سال بعد از هفت دورهی هفت ساله ( ن. ک. شمیطا) – یعنی سال پنجاهم – سال یووِل است. در این سال همهی املاک فروخته شده به صاحبان سابقشان بازگردانده میشوند، بردگان آزاد میگردند و کشت زمین ممنوع است. قوانین سال یووِل به تفصیل در رسالهی شریعتِ تلمود آمده است.پینوشتها:
1. معیار اصلی این فرهنگنامه عبارت است از:
Dan Cohn-Sherbod, The Blackwell Dictionary of Judaica.