جام جم سرا:
او البته منکر این نیست که در برخی بیماران شدیدترین علائم بیماری ظاهر میشود و آنها را در تنگنا میگذارد، ولی طبق گفتههای او اگر بیمار شانس بیاورد و در این گروه قرار نگیرد، میتواند مثل افراد عادی درس بخواند، کار کند، زندگی مشترک تشکیل دهد، بچهدار شود و مثل بقیه آدمها عمر کند.
با این حال چون اماس هنوز جزو بیماریهای ناشناخته جهان است و علت بروز آن و دارویی که این بیماری را کامل درمان کند کشف نشده، افراد مبتلا به این بیماری محدودیتهایی دارند که به گفته دکتر معتمد اگر مورد حمایتهای درمانی و بیمهای قرار گیرند از رنجشان کاسته خواهد شد.
به نظر میرسد بیماری اماس در کشور در حال گسترش است. این موضوع را قبول دارید؟
بله، چنین نظریهای وجود دارد و بر اساس تعداد بیمارانی که روزانه به کلینیکها و مراکز درمانی مراجعه میکنند، احتمال میدهیم این نظریه درست باشد. البته هنوز نمیدانیم علت افزایش شیوع این بیماری چیست، ولی شاید یکی از دلایل آن به توسعه راههای تشخیصی این بیماری مربوط باشد. در سالهای قبل معیارهای دقیقی برای تشخیص بیماری اماس وجود نداشت، اما هر چه جلوتر میرویم با توجه به پیشرفتهای علم پزشکی در حوزه تصویربرداری و آزمایشگاهی، تشخیص این بیماری آسانتر شده است.
با این حال چون بیماری اماس یک بیماری چند فاکتوری است و احتمال میرود عوامل متعددی در بروز آن نقش داشته باشد، نمیشود نسبت به عواملی چون آلودگی هوا، ابتلا به برخی ویروسها مثل سرخک، استرس و شرایط تغذیهای بیتوجه بود. البته اظهار نظر دقیق و قطعی در این باره و ربط دادن این عوامل به بیماری اماس منوط به انجام بررسیهای کارشناسی است.
بیماری اماس را میشود بیماری قرن جدید دانست یا این که این بیماری در گذشته نیز وجود داشته و فقط شناخته نشده بود؟
نه این بیماری از قرنهای قبل از میلاد مسیح وجود داشته و این موضوع در تاریخچه علم پزشکی بیان شده است.در واقع در برخی کتابهای پزشکی قدیمی درباره بیماریای صحبت شده که علائم آن بسیار شبیه اماس است. پس این بیماری از گذشتههای دور نیز وجود داشته، ولی چون در قرن حاضر بهتر شناخته شده و بویژه افراد جوان هر جامعه را درگیر میکند، مورد توجه قرار گرفته و به همین دلیل اکنون در بسیاری از کشورها هزینههای بسیار زیادی صرف تحقیق درباره این بیماری و پیدا کردن راههای درمان میکنند.
گفته میشود هر چقدر ازخط استوا دورتر میشویم شیوع بیماری اماس بیشتر میشود. آیا میشود گفت میزان تماس با نور خورشید و تولید ویتامین D در بدن با بیماری اماس ربط دارد؟
آمارهای جهانی نشان میدهد هر چقدر از خط استوا دورتر میشویم و به سمت دو قطب پیش میرویم شیوع این بیماری بیشتر میشود، یعنی بیماری اماس در مناطق سردسیر جهان که آفتاب کم و ویتامین دی فعال کمتری دارند، شایعتر است؛ اما باز هم نمیشود با قطعیت این موضوع را تائید کرد؛ هرچند آمارها نشان میدهد یکی از عوامل بروز این بیماری کمبود ویتامین D است. البته وقتی این نکته را میگوییم برخی گمان میکنند برای جلوگیری از ابتلا به این بیماری باید ویتامین D فراوان مصرف کنند، غافل از این که مصرف بیش از حد این ویتامین نیز مسمومیتآور است و مشکلاتی را ایجاد میکند.
شما اشاره کردید که احتمال دارد عاملی چون آلودگی هوا در بروز اماس نقش داشته باشد که این موضوع برای ما مردم که در آلودگی زندگی میکنیم، مهم است. آلودگی هوا با بدن چه میکند که آن را مستعد ابتلا به اماس میکند؟
باز هم تاکید میکنم ارتباط آلودگی هوا و اماس قطعی نیست و فقط آمارهای موجود از این موضوع حکایت دارد؛ اما بهطور کلی در هوای آلوده موادی سمی از جمله سرب وجود دارد که بر سیستم عصبی بدن و بافتهای مغزی اثر میگذارد.
چرا شیوع اماس در زنان چند برابر بیشتر از مردان است؟
بیماری اماس در زنان معمولا دو برابر بیشتر از مردان و در برخی مناطق حتی تا سه، چهار برابر بیشتر اتفاق مثل ایران میافتد که شاید بتوان آن را به هورمونهای جنسی ربط داد، چون بیماری اماس یک بیماری خود ایمنی است و این بیماری در زنان بیشتر دیده میشود بویژه در زنانی که در سنین فعالیت حداکثری هورمونها قرار دارند.
آیا راهی برای جلوگیری از ابتلا به این بیماری وجود دارد؟
چون عامل اصلی بروز بیماری اماس هنوز شناخته شده نیست، پاسخ خیر است؛ اما براساس مطالعات شیوع شناسی که در دنیا انجام شده، به تغذیه سالم، پرهیز از عادات ناصحیح مثل مصرف سیگار، دوری ازچاقی، انجام حرکات منظم ورزشی و پرهیز از استرس توصیه میشود.
پس طبق توضیحات شما احتمال این که هر کدام از ما به بیماری اماس مبتلا شویم وجود دارد.
بله، مثل خیلی از بیماریهای دیگر که ممکن است هر فردی را مبتلا کند.
این که گفته میشود ژنتیک در بروز بیماری اماس موثر است، میتواند برای کسانی که این ژن را در خانواده خود ندارند جای امیدواری باشد؟
واقعیت این است که احتمال بروز این بیماری در کسانی که پیشینه ابتلا به اماس در اعضای درجه یک خانواده دارند، بیشتر است، ولی در بسیاری از موارد هم دیده میشود ژنتیک در بروز اماس نقش ندارد و نمیتوان گفت افرادی که ژن بیماری را ندارند تا پایان عمر مصون میمانند.
در کشور ما باورهایی درباره اماس وجود دارد مثل این که مثلا افراد مبتلا نباید لبنیات مصرف کنند. این باورها تا چه حد درست است؟
اینها جزو باورهای نادرست است، چون تاکنون چند تحقیق درباره نقش تغذیه در تشدید بیماری اماس انجام شده، اما هیچ کدام این موضوع را تائید نکرده است. بنابر این برای بیماران هیچ ماده یا پرهیز غذایی خاصی به آنان توصیه نمیشود، مگر همان توصیههای عمومی که درباره همه بیماریها بیان میشود مثل پرهیز ازمصرف فست فودها، نوشابههای گازدار، غذاهای فرآوری شده، مواد قندی و حاوی چربی زیاد، همچنین مصرف مرتب میوهها و سبزیجات.
آیا انجام طب مکمل مثل طب سوزنی برای این بیماران توصیه میشود؟
تاثیر این درمانها بر بهبود علائم بیماری اماس ثابت شده نیست و اگر این روشهای درمانی را به بیماران توصیه کنیم فقط در صورتی است که در کنار درمان اصلی انجام شود. این در شرایطی است که در بسیاری از موارد دیده شده بیماران به سمت این درمانها رفتند و از درمان اصلی غافل شدند و بیماری شان پیشرفت کرده است.
در عین حال چون ماهیت بیماری اماس به گونهای است که گاهی در مراحل اولیه بیماری علائم آن فروکش میکند برخی افراد سودجو، درمانهایی چون طب سنتی، طب مکمل یا استفاده از سلولهای بنیادی را در ازای دریافت هزینههای گزاف از بیماران انجام میدهند که ما بارها از طریق انجمن اماس درباره عوارض این روشها به خانوادهها هشدار دادهایم.
اگر بیماران به سمت چنین درمانهایی میروند به علت ناآگاهی یا کم کردن از دردها یا جلوگیری از بدتر شدن وضع جسمانیشان است چون تصوری که در مورد این بیماری وجود دارد این است که در نهایت افراد معلول میشوند. شما چه توصیهای دارید که بیماران به مرحله معلولیت، ناتوانی شدید و به اصطلاح ویلچرنشینی نرسند؟
به شما اطمینان میدهم همه بیماران مبتلا به اماس به این مراحل نمیرسند. اولین پرسشی که بیماران از ما میپرسند این است که ما کی فلج میشویم که من برایشان مثال میزنم بیماری اماس مثل تصادف ماشین است به این معنا که هر تصادفی باعث مرگ افراد نمیشود و گاه ممکن است بر بدنه ماشین خش بیفتد. خوشبختانه بیشتر مبتلایان به اماس در طیف خوب بیماری قرار میگیرند و بیماران زیادی هستند که براحتی در جامعه زندگی میکنند بویژه اگر بیماران به توصیههای درمانی توجه کنند.
با این حال نمیشود کتمان کرد برخی افراد که فرم بیماری شان پیشرونده است به درجه حاد بیماری میرسند و دچار شرایط خاص میشوند، اما این نکته نباید باعث نگرانی مردم شود چون تحقیقات زیادی در دنیا انجام شده و ثابت کرده عمر بیماران اماسی خیلی کمتر از افراد عادی نیست.
مدتهاست دغدغهای در جامعه وجود دارد که تاکیدش بر اطلاق عنوان بیماری خاص به اماس است تا شاید از این طریق بیماران حمایت بیشتری شوند. شما موافق بیماری خاص تلقی شدن اماس هستید؟
واقعیت این است که اماس یک بیماری مزمن است و بیماران از این بابت متحمل هزینههای سنگینی میشوند بویژه این که شغلشان را از دست میدهند یا به محض اطلاع کارفرما از ابتلای آنها به اماس از پذیرش آنها سرباز زده میشود. پس چه عنوان بیماری خاص به اماس داده شود و چه هر عنوان دیگری، موضوع مهم این است که این بیماران مورد حمایت سیستمهای درمانی و بیمهای قرار بگیرند، چون این بیماران علاوه بر رنجی که از بیماری میبرند از حواشی اجتماعی بیماری اماس نیز در تنگنا قرار میگیرند.
وضع دارو و درمان این بیماران چطور است؟
تقریبا دو سال پیش برای تهیه داروهای این بیماران مشکلاتی وجود داشت، اما خوشبختانه از یک سال گذشته تا امروز مشکل دارویی بیماران اماس حل شده و جز یکی، دو مورد داروی جدید که در دنیا مصرف میشود بقیه داروها در کشور وجود دارد و برخی از این داروها در داخل کشور تولید میشود.
اثر گذاری داروهای ایرانی چطور است؛ چون میدانید همیشه یک نوع جدال میان داروهای ایرانی و خارجی بر سر میزان تاثیر آنها وجود دارد؟
خوشبختانه میزان اثرگذاری داروهای تولید کشور کمتر از داروهای خارجی نیست و میتوانند براحتی با داروهای خارجی رقابت کنند.
همه میدانیم داروهای اماس تسکیندهنده است، نه از بین برنده بیماری. با توجه به این موضوع آیا امیدهای تازهای برای درمان قطعی این بیماری وجود دارد؟
چون این بیماری قشر جوان جامعه را که سرمایه هر کشوری است، درگیر میکند در بسیاری از کشورها سالانه هزینههای زیادی صرف تحقیقات و تلاش برای شناخت بهتر بیماری و یافتن راه درمان قطعی بیماری اماس صرف میشود و به همین دلیل میتوانیم امیدوار باشیم در سالهای آینده روشهای تشخیصی و درمانی بهتری برای این بیماری ایجاد شود و به روزی برسیم که علت بروز بیماری بهطور کامل شناخته شود.(مریم خباز - گروه جامعه)
چنین واکنشهایی در مورد بیماری اماس به کرات اتفاق میافتد تا جایی که با بروز نشانههایی چون خوابرفتگی و بیحسی دست و پا، نگرانی بابت ابتلا به اماس در بسیاری افراد شدت میگیرد.
اماس یک بیماری التهابی است که با درگیری سیستم عصبی مرکزی و بخصوص ماده سفید مغز، نخاع و عصب چشمی منجر به علائم و نقایص نورولوژیک در بیمار میشود. علت بیماری، تخریب میلین است که یک غلاف پوششی اعصاب است، ولی در صورت پیشرفت بیماری اکسونها (رشتههای عصبی) نیز آسیب میبینند.
به گفته دکتر فرهاد عصارزادگان، متخصص مغز و اعصاب، نشانههای اختصاصی بیماری اماس شامل التهاب حاد عصب چشمی، تاری ناگهانی دید، نداشتن تعادل، ضعف یا فلج حاد اندامهای تحتانی یا چهار اندام، دوبینی و اختلال اسفنکتری (بیاختیاری ادرار) میشود. ناگفته نماند علائم بالینی بیماری اماس در بیماران مختلف ممکن است تفاوت داشته باشد. استمرار و تداوم علائم در تائید قطعی بیماری اماس بسیار اهمیت دارد.
عضو هیات علمی و استادیار دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در گفتوگو با جامجم میافزاید: اماس معمولا افراد جوان و بویژه بین سنین 20 تا 40 سال را درگیر میکند و در خانمها شایعتر است. البته تشخیص اماس به واسطه رد دیگر علل احتمالی ممکن است علائم مشابه ایجاد کند. به بیان دیگر، گذشت زمان و انجام بررسیهای تشخیصی بیشتر برای رد یا تشخیص قطعی بیماری اماس ضروری است.
شبه اماسها را بشناسید
همانگونه که گفته شد بیماری اماس غلاف پوششی عصبها را تخریب میکند. هر بیماریای که چنین تاثیری روی عصب بگذارد، شبه اماس قلمداد میشود.
دکتر عصارزادگان با اشاره به اینکه شبه اماسها به چند دسته تقسیم میشوند، توضیح میدهد: یکسری از شبه اماسها شامل بیماریهای عروقی میشود که رگ را درگیر میکند و به آنها واسکولیت گفته میشود، مانند لوپوس، بهجت و شوگرن که با درگیری کامل سیستم عصبی مرکزی همراه است. این بیماریها رگ را درگیر میکنند و با امآرآی قابل تشخیص هستند. البته علائم دیگری غیر از عوارض مشابه اماس نیز از خود بروز میدهند.
این نورولوژیست میافزاید: گروهی از بیماریهای التهابی و نیز برخی بیماریهای عفونی مانند لایم (لایم یک بیماری ویروسی است که سیستم عصبی را درگیر میکند و علائم شبه اماس ایجاد میکند) و سیفلیس و نیز برخی تومورها مانند متاستازهای مغزی و فشارهای توموری وارده به نخاع نیز ممکن است، علائم مشابه اماس بدهد. از سوی دیگر برخی بیماریهای تغذیهای مانند کمبود ویتامین ب12، بیماریهای ارثی مانند اتاکسیهای ارثی (اتاکسی یک بیماری ارثی است که شامل آسیبهای سیستم عصبی میشود) و حتی گاهی میگرن نیز از نظر امآرآی، تصاویری مشابه اماس ایجاد میکند. البته نکته مهم این است که تشخیص اماس در ابتدا براساس علائم کلینیکی است و به هیچ وجه نباید فقط براساس تصویربرداری صورت بگیرد.
نشانههایی که نباید ابتلا به اماس تلقی شود
خیلیها کاهش حافظه و فراموشی را از علائم ابتدایی اماس تلقی میکنند. در حالی که چنین تصوری نادرست است.
دکتر عصارزادگان با بیان این مطلب میگوید: اماس به واسطه اختلال حافظه تشخیص داده نمیشود، ولی در سیر بیماری، یکی از شکایات بیماران، اختلال حافظه است. همچنین شکایات عضلانی و مفصلی که در آرتروز دیده میشود نیز جزو علائم برجسته اماس نیست. گرچه بیماران مبتلا به اماس از خستگی و ضعف و بیحالی عمومی شکایت دارند.
این متخصص مغز و اعصاب تاکید میکند: همانگونه که گفته شد بیماریهای خودایمنی که تحت عنوان واسکولیتها شناخته میشوند، بجز درگیری عصبی با درگیری دیگر نواحی بدن مانند مفاصل، پوست، کلیه و قلب نیز همراه هستند و این مساله وجه افتراق آنها با اماس است. بیماری ایدز نیز ممکن است گاهی از نظر امآرآی، تصاویری مشابه اماس ایجاد کند، ولی با توجه به علائم دیگری که همراه بیماری وجود دارد، معمولا از اماس تفکیک داده میشود. همچنین ممکن است ضایعاتی شبیه اماس در امآرآی کسانی که فشار خون دارند یا سنشان بالاست، دیده شود.
به خاطر داشته باشید هیچ بیماری نمیتواند اماس را در خود شناسایی کند و این بیماری فقط از سوی متخصص مغز و اعصاب قابل تشخیص و تائید است.
پونه شیرازی / گروه سلامت
نیک با کمک ورزش و رژیم غذایی در کنار درمان بیماریاش توانسته کنترل اعصابش را دوباره به دست گیرد و برای رفتن به هند و نپال لحظهشماری میکند. سفر او از شهریورماه شروع میشود و نیک به جز آنکه دنبال رویای کودکیاش است، میخواهد مردم را با بیماری اماس و مشکلات مربوط به آن آشنا کند و اگر امکانش باشد، برای مبارزه با این بیماری، پول جمع کند.
او میگوید: «از بچگی عاشق کوهنوردی و صعود بودم. آن زمان یک برنامه تلویزیونی درباره قله اورست پخش میشد که در آن تمام مسیرهای صعود مشخص شده بود. من آن نقشه را در اتاقم داشتم و همیشه به این فکر میکردم که چه زمانی میتوانم به آرزویم برسم.» او برای صعود به اورست فکر تمام جزئیات را کرده بود اما تولد ۲۱ سالگی او با یک اتفاق عجیب همراه شد. نشانههای بیماری اماس در او دیده میشد پزشکان ابتدا فکر میکردند این تنها یک ویروس ساده است که خیلی زود از بین میرود اما اوضاع هر روز بدتر و بدتر شد تا نهایتاً، پزشکان ابتلای نیک به اماس را تأیید کردند.
نیک که آن روزها را بخوبی در خاطرش دارد میگوید: «حتی توانایی راه رفتن هم نداشتم و متوجه شده بودم که دیگر نمیتوانم به رویایم برسم. وقتی کوهها را میدیدم بیشتر از آنکه خوشحال شوم بابت وضعیتم ناراحت بودم. کارم به جایی رسیده بود که مجبور بودم به کمک صندلی چرخدار کارهایم را انجام دهم و احساس یک آدم شکستخورده را داشتم.»
نیک دوست نداشت باقی عمرش را ویلچرنشین باشد؛ بنابراین در ۲۵ سالگی تصمیم بزرگش را گرفت؛ او تمام مواد غذایی که برای بدنش مضر بود را کنار گذاشت و ورزش را به شکل جدی در کنار سایر درمانهایش شروع کرد.
انگیزه و اراده او برای بهبود آنقدر زیاد بود که بعد از مدتی توانست روی پاهایش بایستد و پیادهروی را شروع کند و آنقدر شرایطش خوب شود که بتواند یک قله ۲۷۰۰ متری را فتح کند. حالا که اوضاع نیک آلن خوب شده میخواهد به کمک کسانی برود که مشکل او را دارند. از نظر او این فرضیه که ابتلا به اماس به معنای پایان زندگی است، نمیتواند درست باشد و حالا که او توانسته خلاف این فرضیه را ثابت کند، دوست دارد دیگران هم بتوانند به چنین نتیجهای برسند. (زندگی مثبت)
نیک با کمک ورزش و رژیم غذایی در کنار درمان بیماریاش توانسته کنترل اعصابش را دوباره به دست گیرد و برای رفتن به هند و نپال لحظهشماری میکند. سفر او از شهریورماه شروع میشود و نیک به جز آنکه دنبال رویای کودکیاش است، میخواهد مردم را با بیماری اماس و مشکلات مربوط به آن آشنا کند و اگر امکانش باشد، برای مبارزه با این بیماری، پول جمع کند.
او میگوید: «از بچگی عاشق کوهنوردی و صعود بودم. آن زمان یک برنامه تلویزیونی درباره قله اورست پخش میشد که در آن تمام مسیرهای صعود مشخص شده بود. من آن نقشه را در اتاقم داشتم و همیشه به این فکر میکردم که چه زمانی میتوانم به آرزویم برسم.» او برای صعود به اورست فکر تمام جزئیات را کرده بود اما تولد ۲۱ سالگی او با یک اتفاق عجیب همراه شد. نشانههای بیماری اماس در او دیده میشد پزشکان ابتدا فکر میکردند این تنها یک ویروس ساده است که خیلی زود از بین میرود اما اوضاع هر روز بدتر و بدتر شد تا نهایتاً، پزشکان ابتلای نیک به اماس را تأیید کردند.
نیک که آن روزها را بخوبی در خاطرش دارد میگوید: «حتی توانایی راه رفتن هم نداشتم و متوجه شده بودم که دیگر نمیتوانم به رویایم برسم. وقتی کوهها را میدیدم بیشتر از آنکه خوشحال شوم بابت وضعیتم ناراحت بودم. کارم به جایی رسیده بود که مجبور بودم به کمک صندلی چرخدار کارهایم را انجام دهم و احساس یک آدم شکستخورده را داشتم.»
نیک دوست نداشت باقی عمرش را ویلچرنشین باشد؛ بنابراین در ۲۵ سالگی تصمیم بزرگش را گرفت؛ او تمام مواد غذایی که برای بدنش مضر بود را کنار گذاشت و ورزش را به شکل جدی در کنار سایر درمانهایش شروع کرد.
انگیزه و اراده او برای بهبود آنقدر زیاد بود که بعد از مدتی توانست روی پاهایش بایستد و پیادهروی را شروع کند و آنقدر شرایطش خوب شود که بتواند یک قله ۲۷۰۰ متری را فتح کند. حالا که اوضاع نیک آلن خوب شده میخواهد به کمک کسانی برود که مشکل او را دارند. از نظر او این فرضیه که ابتلا به اماس به معنای پایان زندگی است، نمیتواند درست باشد و حالا که او توانسته خلاف این فرضیه را ثابت کند، دوست دارد دیگران هم بتوانند به چنین نتیجهای برسند. (زندگی مثبت)
براساس آمار در ایران70 نفر به ازای هر 100 هزار نفر به اماس دچار میشوند. اماس مانند هر بیماری دیگری علائمی دارد و آگاهی از آنها و مراجعه بموقع به پزشک معالج، بهطور قطع تاثیر شگرفی روی بهبود سریعتر بیماران خواهد داشت.
از سوی دیگر و به دلیل شباهت علائم اماس با بسیاری از بیماریها، نباید در تصمیمگیری نسبت به بیماری عجله کرد.
برای اطلاع از اماس و نشانههای آن با دکتر «فرزاد اشرافی»، متخصص مغز و اعصاب و دانشیار دانشکده علوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی گفتوگو کردهایم.
بیماری اماس چه نوع بیماری است؟
بیماری اماس نوعی بیماری سیستم اعصاب است که بهدلیل التهاب در غلاف میلین اطراف رشتههای عصبی رخ میدهد.
میلین مادهای است که روی اعصاب مغز را گرفته و باعث افزایش سرعت جریان عصبی و انتقال این جریان در مغز میشود.
وقتی این غلاف به علت التهاب تخریب میشود، باعث اختلال در هدایت پیامهای عصبی در رشته اعصاب، عملکرد حرکتی- حسی، اختلال در بینایی، تعادل و سایر سیستمهای عصبی میشود.
شیوع این بیماری در سنین جوانی و در خانمها بیشتر از آقایان اتفاق میافتد. علت شیوع اماس در خانمها تاکنون ناشناخته بوده، ولی آمارها حکایت از آن دارند که شیوع این بیماری در خانمها سه برابر بیشتر از آقایان است.
ولی در این میان، درفرم عودکننده و فروکشکننده که از انواع بیماری اماس است، آقایان سه برابر بیشتر مبتلا میشوند. اماس در 20 تا 40 سالگی شیوع بیشتری دارد، ولی با بالا رفتن سن شیوع آن کمتر میشود.
شیوع بیماری اماس به گونهای است که در دنیا 50 نفر به ازای هر 100 هزار نفر مبتلا به این بیماری میشوند در حالی که در ایران این آمار بالاتر است و 70 نفر به ازای هر 100 هزار نفر به اماس دچار میشوند.
چه عواملی باعث بروز اماس میشود؟
علت و عوامل مختلفی در بروز اماس دخالت دارند. ژنتیک یکی از این علل اصلی بهشمار میرود. کسانی که یکی از خویشاوندان درجه یک آنها مبتلا به اماس هستند، 3 تا 4 درصد بیشتر به اماس مبتلا میشوند.
از دیگر عوامل میتوان به علل تغذیهای اشاره کرد. مصرف زیاد چربی و نیز کمبود ویتامین D ازجمله مواردی است که میتواند مشکلساز شود.
کسانی که با نور مستقیم خورشید تماس دارند کمتر در معرض ابتلا به اماس قرار دارند. مصرف سیگار نیز از دیگر مواردی است که احتمال ابتلا به اماس را افزایش میدهد بهطوری که بویژه در خانمهای سیگاری این احتمال تا پنج برابر بالا میرود.
شرایط جغرافیایی هم در ابتلا به اماس نقش دارد، بهطوری که هر چه از خط استوا دور میشویم، خطر ابتلا به اماس بیشتر میشود. در این میان، شیوع اماس در آسیا کمتر و در اروپای شمالی و کشورهای اسکاندیناوی بیشتر است.
چه نشانههایی را باید جدی گرفت؟
ام اس نشانه های متفاوتی دارد که در افراد مختلف،باهم فرق می کند. به علائم اماس معمولا حمله اماسی گفته میشود. حمله اماس بهگونهای است که یک علامت بیش از 24 ساعت طول بکشد و تا یک ماه این علامت ادامه داشته باشد و به مرور بهبود پیدا کند که به آن حمله عصبی اماس میگویند.
به عنوان مثال خواب رفتن دست و پا که بسیاری از افراد از آن شکایت میکنند هنگامی میتواند نگرانکننده باشد که تا 24 ساعت بهطور مرتب ادامه داشته باشد. در واقع، این که علائم اماس در چه نقطهای از بدن اتفاق بیفتد، به این مرتبط است که کدام عصب درگیر شده باشد.
ازجمله علائم اماس میتوان به این موارد اشاره کرد: علائم چشمی از شایعترین علامتهاست بهطوری که از تاری دید خفیف تا کاهش دید ناگهانی و شدید ایجاد میشود، پیشرفت میکند و به مرور زمان بهبود مییابد.
علائم حسی هم از علائم دیگری است که بیشتر خود را با سوزنسوزن و مورمور شدن اندامها نشان میدهد؛ فرد احساس میکند زیر پایش خالی میشود یا پای خود را روی زمین میکشد یا قدرت پا کم شده است.
علائم ادراری از علامتهای دیگر است که فرد مبتلا به اماس در کنترل و نگهداری ادرار دچار مشکل میشود.
سرگیجه، دوبینی و تاری دید، عدم تعادل و خستگیپذیری از دیگر علائم اماس محسوب میشود. خستگیپذیری به حالتی گفته میشود که فرد مبتلا نسبت به افراد دیگر بیشتر احساس خستگی کرده و دچار ضعف میشود.
البته این حالت نوعی علامت همراه سایر علائم است. بهطور کلی، نشانههای این بیماری شباهت زیادی به برخی بیماریهای دیگر دارد و پزشک باید با آزمایشهای دقیق، نسبت به تشخیص آن اقدام کند.
اسپاسم عضلات، اختلال جنسی و حتی اختلالات شناختی در تصمیمگیری و تمرکز در مسیریابی از علائم اماس به شمار میرود.
اماس را چگونه باید تشخیص داد؟
بهخاطر گسترده بودن علائم اعصاب در بیماری اماس، ممکن است تشخیص آن تا ماهها و سالها به تأخیر بیفتد. البته کار تشخیص این بیماری باید توسط متخصص مغز و اعصاب انجام شود.
او با گرفتن شرححال از مریض و معاینه دقیق بیمار اقدام به تشخیص میکند. اگر پزشک در طول معاینات به اماس شک کرد، با روشهای پاراکلینیکی از قبیل امآرآی نخاع و مغز و سایر روشهای تخصصی میتواند پلاکهای مغزی را رؤیت کند و تشخیص دهد.
گاهی گزگز دست و پاها ممکن است هیچ ربطی به اماس نداشته و تنها علامت یک دیسک کمر ساده باشد. یا سرگیجه ممکن است به دلایل مشکل گوش باشد.
اگر در امآرآی پلاک مغزی مشاهده شود، با تشخیص پزشک مغز و اعصاب باید این کار صورت گیرد تا از سایر بیماریهای مشابه تشخیص داده شود.
بسته به این که پلاک مغزی در کدام نقطه تشکیل شده، نشانهها متفاوت است به عنوان مثال، گاهی ممکن است یک دست، یک پا، دو دست، دو پا یا هر چهار اندام با هم درگیر شوند و علائم مورمور و گزگز در آنها احساس شود. در واقع، الگوی درگیری اعصاب در اماس گاهی منظم نیست.
اماس چند مدل دارد. مدل اول، فرم عودکننده و فروکشکننده است. در این حالت، حملات غیرقابل پیشبینی هستندو بعد از ماهها و هفتهها و حتی بدون درمان بهطور ناقص بهبود پیدا میکند.
مدل دوم اماس، پیشرونده اولیه است که 15 درصد موارد را دربرمیگیرد. این حالت بیشتر در افراد بالای 40 سال ایجاد میشود و بیماری بدون فروکش کردن، بتدریج پیشروی میکند.
مدل سوم اماس، پیشرونده ثانویه است که اگر پیشرونده اولیه درمان نشود، مدل عودکننده و فروکشکننده ممکن است به این حالت سوم تبدیل شود.
بیماران چقدر باید به درمان امیدوار باشند؟
گاهی برای درمان اماس از برخی داروهای کورتونی استفاده میشود. بعد از آزمایشهای صورت گرفته نیز سیر درمان سریع میشود. بعد از آن، دارودرمانی صورت میگیرد.
امروزه در داخل و خارج کشور داروهای جدید با عوارض کمتر و اثربخشی بیشتر ارائه میشوند و جای نگرانی برای بیماران وجود ندارد تا حدی که برخی داروها تا 70 و 80 درصد علائم بیماری را کاهش میدهد.
در درمان اماس معمولا از داروهایی استفاده میشود که برخی از آنها جزء«اینترفرونها» هستند. برخی نیز داروهای شیمیدرمانی و شبیه آنها هستند و گروه دیگر نیز قرصهای خوراکی هستند که روی گلبولهای سفید اثر گذاشته و پروسه خودایمنی را محدود میکند.
علائم اماس براساس شدت بیماری فرق میکند و مبتلایان معمولا هیچ محدودیتی برای زندگی ندارند. به طوری که مثل سایر افراد میتوانند ورزش و فعالیت کنند.
شنا در آب ولرم یکی از بهترین گزینهها برای مبتلایان به اماس است. در بیمارانی که ضعف اندام دارند، فیزیوتراپی و کاردرمانی میتواند وضعیت آنها را بهبود بخشد و نیز استفاده از بازتوانی توانبخشی، راهکارهای غیردارویی هستند که میتواند شرایط زندگی مبتلایان به اماس را تا حد زیادی بهتر کنند.
ندا اظهری - سیب