یکی کلمهی «جمع» اســت که معمولاً به معنیِ گردآوری و افزودن چیزی بر چیز دیگر ترجمه میشود. در تاریخ علوم قرآن این کلمه را به معانی مختلفی به کار بردهاند. در میان مستشرقان، نولدکه و شوالی که در این زمینه از آنها زیاد صحبت میشود این کلمه را به معنی حفظ و اخذ میگیرند. (1) یعنی وقتی نوشته شده که فلان صحابی قرآن را جمع کرد، می گویند منظور حفظ کردن قرآن و یا قسمتی از آن بوده، نه نوشتن و مجموعه داشتن. دلایل آنها هم پاره ای روایات و یا نوشتههایی اســت که از قدیم مانده. مثلاً محمد بن سعد کاتب واقدی (م230هـ) در الطبقات الکبیر خود فصلی دارد به نام: «ذکْر مَن جَمَعَ القرآن عَلی عهد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)». (2) در این مقاله میبینیم تمام صحبت از جمع قرآن به معنی حفظ و یا اخذ قرآن اســت. نَوَوِی (م676) نیز «جَمَعوا القرآن» را به «حَفظوا جمیعه» شرح میکند. (3) قسطلانی (م923) در مناقب زید بن ثابت «جَمَع القرآن» را به «اِسْتظْهَرَه حِفْظاً» توضیح میکند. (4) سیوطی نیز میگوید: مراد از اینکه قرآن را جمع کرد، این اســت که قرآن را از حفظ کرده اســت. (5)
شَعْبی (م103) جمع قرآن را در مورد ابن مسعود «اخذ» به کار میبرد. (6) حدیثی نیز دربارهی عثمان می گوید: «فَجَمَعَ کتاب الله فی رکعةٍ» (7) که اینجا جمع به معنی قرائت و اخذ قرآن آمده اســت.
اینها بود دلایل ایشان. اما نگاهی به مجموعهی روایات و احادیثی که دربارهی مراحل مختلف جمع و گردآوری قرآن سخن گفتهاند، به خوبی نشان میدهد که این کلمه در مراحل مختلف به معانی مختلف متناسب با مقصود به کار رفته اســت. بنابراین برحسب زمان و به اقتضای کلام معانی مختلفی را در برگرفته اســت. در این مراحل مختلف، این معانی را داشته اســت:
1) جمع به معنی حفظ کردن و به حافظه سپردن و از بر کردن اســت. از اینجا به آن دسته از صحابی که قرآن را از حفظ داشتند «حفّاظ قرآن» یا «جُماع قرآن» و یا جامعان قرآن یعنی جمع کنندگان قرآن میگفتند. این مرحلهی اول جمع آوری قرآن اســت.
2) گاهی جمع به معنی نوشتن بوده، منتها آیات به صورت پراکنده و متفرّق نوشته شده و در یک جلد جمع نشده و بعضی از سورهها نیز مرتب بوده اســت. این مرحلهی دوم جمع آوری میشود.
3) زمانی هم منظور از جمع و گردآوری، نوشتن قرآن در یک مجموعه با آیهها و سورههای مرتب اســت. این مرحلهی سوم اســت که تا مدتی هم ادامه مییابد.
4) وقتی هم به تدوین و گردآوری یک متن و نصّ مرتب برحسب قرائت متواتر رایجی، جمع یا گردآوری قرآن گفتهاند.
و این درست مراحل چهارگانهای اســت که بر تألیف و گردآوری آیات در یک مجموعهی معین گذشته اســت.
این را هم توضیح بدهیم که منظور از تألیف هرگز نگارش و تصنیف نیست. بلکه منظور همان جمع کردن و گردآوری آیات و سورههاست. همان معنی که در لغت به کار میرود، وگرنه منشاء و مصدر قرآن که ذات پاک الهی اســت و هیچ بشری را بدان راهی نیست. آنهایی هم که مرحلهی اول را یعنی حفظ کردن قرآن را به حساب نمیآورند جمع را سه دوره میبینند:
جمع در زمان رسول خدا را «تألیف» میگویند. اقدام ابوبکر را «جمع» مینامند و آنچه در زمان عثمان انجام شد «نسخ» یا نسخه برداری و تکثیر نسخه میدانند. (8)
پس، همه جا نمیتوان جمع را به معنی حفظ گرفت. معنی کلمه برحسب مورد فرق میکند. وقتی علی (علیه السلام) ردا به دوش نمیگیرد تا قرآن را جمع کند، هرگز نمیتواند بدان معنی باشد که به حفظ کردن و از بر کردن قرآن همت گماشته اســت. بلکه همچنان که تاریخ شاهد اســت او و بسیاری از صحابه مجموع قرآن را نوشتهاند. در دورهی نبوی هم جمع همین معنی را میدهد. یعنی هم حفظ و هم نوشتن و هم گردآوری اســت.
اصطلاح دیگری که کمابیش در این بحث پیش میآید ما بین الدّفتین و یا مابین اللوحین اســت.
دَفّ جلدی از پوست حیوانات بوده که در آغاز، علوم و حوادث را بر آن مینوشتند. بعدها کاغذها و برگهای نوشته شده را برای نگهداری بهتر میان دو جلد پوستی میگذاشتند و به آنها «الدّفتین» میگفتند. به کتاب هم «مجموعٌ ما بین الدّفتین» میگفتند. زیرا مجموعهای بود میان دو جلد پوستی. هم چنین ما بین اللَوْحَین هم گفته میشد که همان میان دو جلد معنی میدهد. لوح یعنی صفحهی پهنی از چوب و تخته و استخوان و غیر از آن که بر آن مینویسند. لوح محفوظ هم که میگویند صفحهای اســت نوشته که در حفظ خداست.
پینوشتها:
1.F.Schwally;Geschichte des Qorāns,Die Sammlung des Qorāns,II:s.6.2.Blachèr,Int.au Coran,p.20 ,n.20
2.ابن سعد2: 2/ 115-112.
3.تهذیب: 516 س 4 چاپ وستنفلد. فتح الباری7: 96.
4.ارشاد الساری در شرح صحیح بخاری6: 162.
5.اتقان 134 چاپ قاهره 1306 یا کلکته 1852.
6.ابن سعد 2: 2/ 112 س23.
7.ایضاً 3: 1/ 53 س15.
8.البرهان فی علوم القرآن1: 235.
منبع مقاله : رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ سیزدهم