شعر
مرگ را خنداندم
زندگی را خندیدم
مرگ را خنداندم
شادی زدم
رنگ وجودم را
رنگ تمام جهان را
حالا
میتواند یک دل سیر
بینقاب
گریه کند
دلقک!
هلیا معیریفارسی، 15 ساله
خبرنگار افتخاری از لاهیجان
دل من پیچک سبزی
ته یک بنبست است
رشد میکند به بالا
اگرچه راه بسته است
فاطمه نباتی، 14ساله
خبرنگار افتخاری از تهران
(1)
او گفت که عاشق شدهای یکباری
پرسید که دفترچهی بیمه داری؟
او گفت که در اکوی قلبت دیدم
یک تیر نشسته به دلت انگاری
(2)
ای کاش حقیقت تو پنهان باشد
وقتی که دلت خانهی شیطان باشد
از بس که دروغ گفتهای میترسم
بینی تو در کنار کیوان باشد
(3)
در آخر قصهها تو تنها هستی
پیچیدهترین بخش معما هستی
چوپان دروغگو شده شاگردت
استاد دروغگویی ما هستی
زهرا نورانی
خبرنگار جوان از تهران