بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی (WHO) سلامت روانی عبارت اســت از: «قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور عادلانه، منطقی و مناسب.»
محمدرضا ولدخانی، روانشناس، وجود سلامت روانی در فرد را با بروز ویژگیهایی در او قابل شناسایی میداند و میگوید: «یکی از ویژگیهای مهم سلامت روانی، داشتن آرامش و احساس امنیت نسبت به خود اســت، در تأمین بهداشت روان فرزندان، خانواده و بویژه والدین نقش اساسی دارند؛ بدین معنا که تا والدین در ایجاد یک خانواده سالم موفق نباشند و در رفتار بین خود نکات لازم را رعایت نکنند قادر به تأمین بهداشت روان فرزندشان نخواهند بود، اما در صورت رفتار صحیح بین والدین و فرزندان و نیز فراهم کردن محیطی سالم و صمیمی درخانه، سلامت روانی فرزندان بخوبی تأمین خواهد شد.»
نشانههایی برای تشخیص سلامت و ضعف روانی در افراد وجود دارد که این روانشناس به اختصار به برخی علائم ضعف روانی اشاره میکند: «احساس نگرانی دائم، غمگین بودن در بیشتر مواقع بدون هیچ دلیلی، بیخوابی، آشفتگی زندگی، تحمل نکردن فرزندان، عصبی بودن و پشیمانی بعد از آن بهطور دائمی، دائماً حق را به جانب خود دانستن و دیگران را ناحق دانستن، احساس درد و شکایتهای بدنی به صورت بیشمار به طوری که علتی برای آن پیدا نمیشود.»
بعضی والدین به گمان اینکه بچه نمیفهمد، در حضور کودک نوزاد خود براحتی هر رفتاری از خود بروز میدهند. این روانشناس مشاور خانواده درباره این قبیل پدر و مادرها میگوید: «وقتی والدین در حضور کودک خردسال یا حتی نوزاد خود با هم دعوا میکنند یا همه گونه مشاجرهای را بین خود انجام میدهند و حتی به همدیگر ناسزا میگویند، در هر لحظه آن کودک در حال ضبط دقیق دیدههای خود و ثبت آنها در ذهن خودش اســت. حالا دیگر این در میان روانشناسان یک عقیده متداول اســت که تفاوت درک کودک از جهان پیرامونی با بزرگسالان، تنها در میزان تجربه آنهاست و از لحاظ درک و فهم ذهنی و حسی تفاوتی با هم ندارند.»
ولدخانی در خاتمه، محبت و صمیمیت در خانواده را زیربنای تشکیل یک خانواده سالم ارزیابی میکند و میافزاید: «در خانوادهای که در آن والدین با یکدیگر و با فرزندان یکدل و یکرنگ و صمیمی هستند، امکان بروز خلاقیتها و شکوفا شدن استعدادها، بیشتر بهوجود میآید و این خانواده قدم به قدم موفقیتهای روزافزون را تجربه خواهد کرد.»