اقتصاد پرس: مدیریت برند موفق آسان تر از آن چیزی اسـت که نشان می دهد اما مدیران اغلب دچار ۸ اشتباه رایج میشوند و به سرعت ارزش برند و کسب وکار خود را نابود میکنند. در ادامه با این اشتباهات خطرناک آشنا می شویم.
برند های با عملکرد ضعیف فاقد حمایت مدیریت ارشد میباشد.آنها توصیفکننده عملیات خئمت خود میباشداما ارائه گر هیچ ارزش افزودهای برای مشتری نمیباشد.آنها دارای کم نفوذی برای کسب وکار تلقی میشوند که هیچ جائی بین یک سوم ودوسوم دارائیهای کل بنگاه ندارند.این بدان معناست که کسب وکار هایی که فاقد حمایت مدیر ارشد از برند میباشند ناکام خواهد ماند.آنها به مشتریان دلیلی برای خرید ارائه نمیکنند ومزیت رقابتی دربرابررقیب از خود نشان نمیدهند.ندرتا هدف، تصمیم به خرید اسـت.حتی درقراردادهایی کسب وکار، افزایش ریسک خریدیک تامینکننده برای بیشتر خریدارنی که به برندهای قوی دربازار خودرو میآورند بسیار بالاست.
برندشما یک بیرق یاعلامت یازبرند یا مزیت برای مشتری نیست.برند های بسیاری نام خودرابدون هیچ مزیتی برای مشتریان تغییر میدهند.تغییر یک نام برند باید تغییری بنیادین وپایدار درنحوه عملکرد کسب وکار شما باشدنه یک عنوان ساده.
این فرض ساده انگارانه اسـت که ایجاد ضمائم برند اضافی، هزینه پایین وریسک کمی برای بهبود کسب وکار دارد.حقیقت این اسـت که هزینه بالاتر وتمرکز ضعیف مدیریت به این معناست که بسیاری از برند یابرند های فرعی برای حداکثرسازی فرصت اسـت.
مدیریت برند مدرن از تکنیکهای کنترل مدیریت به سمت تکنینکهای تاثیرگداری وهمکاری حرکت کرده اسـت.این مستلزم شفافیت بازبودن وحضور فعال دربین مخاطبان اسـت.
با یافتن یک برند قوی جالب اسـت که هجمهپذیری آن مفروض دانسته شده وتغییرات بازار نادیده گرفته شود.درحالیکه مهم اسـت که دربازار تغییر چندان سریعی نداشته باشی اما مصیب آور اسـت که ورودیهای جدید رانادیده گرفته وسلائق متغیر مشتری را نبینیم.
تغییر بسیاردر برند نه فقط مشتریان راسردرگم میکند بلکه برای کسب وکار نیز به شدت ناکاراست.برند های ضعیف به محلیسازی بسیار ببدون تقویت مبنای برند کمک میکند.این بدان معناست که یک برند میتواند معنای متفاوتی با مخاطبین برای مخاطبین متنوع حفظ کند.
تمامی تلاشهای بازاریابی یا مشتریان شما سودآور نیستند.بسیاری از بازاریابان نمیتواند پیوند سختی بین تلاشهای بازاریابی برند ایجاد نماید هزینه دستیابی به مشتری وحفظ آن وبازگشت سرمایه مطرح اسـت این امر منجر به حفظ مشتریان غیر سودآور بسیار یا مشتریانی میشود که ارزش برند شما رااز بین میبرند.
اسامی محصول همیشه خوب عمل نمیکنند.جهان برند سازی پر از لاشههای برند های موفق در یک بازار اسـت که نتوانستند درزمان صادرات به شکوری دیگر محصولی خوب ارائه کنند یا حتی درجائی به مردم آن کشور اهانت کردهاند.
شما نمیتوانید از جانب همه پذیرفته شوید.شجاع باشید ومخاطب هدف خود را انتخاب کنید.بسیاری از کسب وکارها تلاش میکنند تا مشتریان بسیاری از هدف گیری نمایند زیرا باور دارند محصول آنها جهان شمول اسـت.
مدیران برند به شدت به چالش کشیده میشوند.جهان مدیریت برند پیچیده وپیچیده ترمی شود.فناوری زمانی نفرین محسوب میشود.فناوری زمانی نفرین محسوب میشود وزمانی فرصت یعنی درحالیکه خالق قابلیتهایی برای مدیر برند میباشد نیاز به مهارتهای جدید ونگرش متفاوتی راموجب میشود.عوامل پیشروی مدیران برند موقتی نیستند.برند هادربازار رقابتی دارای ارزش بوده وبدون شک به وجود خود ادامه میدهند.
منطق اصلی سیستم مدیر برند دربنگاه دارای چند برند براساس این باور اسـت که رقابت دردرون برسر منبع باعث بهبود تلاش از جانب هرفرد میشود.اما مدیران چند برند در یک طبقه محصول اغلب بیرحمانه با یکدیگر رقابت میگنند گوئی که بنگاههای رقیب رقابت میکنند. این دشواری درهماهنگسازی برنامههای بازاریابی برای هر برند وتقاضا برای رویکردی وابسته تر به مدیریت کل طبقه محصولات دربخشی از بنگاهها منجر به تمرکز تصمیم گیری در سطح آن طبقه شده اسـت. محققان اشاره میکنند که مدیریت طبقه فرصتی رابرای مدیران مجرب جهت درگیر ساختن خود با عملکرد مدیریت برند فراهم میکند وبه موجب آن یکی از ضعفهای مدیریت برند سنتی را کاهش میدهد.