محققان می گویند؛
یک دهم خلبانان حرفه ای از افسردگی رنج می برند
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۲۵
افسردگی در خلبانان
نظرسنجی جدید آشکار ساخته که از هر ۱۰ خلبان بیش از یک خلبان حرفه ای ایرلاین ها از افسردگی رنج می برد و درصد کوچکی از آنها ممکن است به فکر خودکشی بیفتند.
جوزف آلن، سرپرست تیم تحقیق، در این باره می گوید: «ما دریافتیم در حال حاضر بسیاری از خلبانان دارای علائم افسردگی بوده و بسیاری به دلیل تاثیرات منفی شغلی درصدد درمان آن نیستند.»
یافته ها نشان داد ۱۲.۶ درصد خلبانان دارای معیارهای افسردگی بوده و ۴ درصد به فکر خودکشی افتاده اند.
همچنین پژوهشگران دریافتند افسردگی بسیار در بین خلبانانی که از داروهای کمکی خواب استفاده می کردند شایع تر بود.
لگو تنها یک بازی خوب نیست، بلکه نقطهی اشتراکی بین اغلب افرادی است که در نیم قرن اخیر کودکی کرده و با آجرهای لگو ذهنیت کودکانهی خود را با واقعیت پیوند دادهاند.
لگو را باید جزو یکی از محبوبترین اسباببازیهایی خواند که در بیش از نیم قرن اخیر دنیای کودکان را به تسخیر خود درآورده است؛ البته با اشاره به کودکان، بخشی از طرفداران آجرهای پلاستیکی رنگی را نادیده میگیریم، چراکه لگو یک بازی تمامشدنی نیست و کودکان دیروز را با خود همراه کرده است و درواقع حتی در میان بزرگسالان نیز طرفداران دوآتشهای دارد. بهطور حتم با مراجعه به یکی از فروشگاههای لگو - که در کشورمان هم شاهد فعالیت غیررسمی این فروشگاه با ظاهری شبیه به فروشگاههای رسمی هستیم - میتوان عطش سیریناپذیری را در کودکان و حتی والدینشان برای خرید لگو مشاهده کرد؛ چرا که لگو راز و رمز جلب نظر مخاطبانش را بهخوبی میداند.
لگو بزرگترین تولید کننده اسباببازی در جهان است
لگو بهعنوان بزرگترین تولیدکنندهی اسباببازی در جهان رتبهی ۸۶ در بین ۱۰۰ برند باارزش لیست فوربز را در اختیار دارد و بر اساس برآوردهای فوربز ارزش برند لگو بیش از ۷.۱ میلیارد دلار است. بزرگترین تولیدکنندهی اسباببازی در جهان که موفق شد این عنوان را در سال ۲۰۱۴ با عبور از Mattel کسب کند، بر اساس آخرین آمارها به فروش سالیانه ۵.۳ میلیارد دلار دست یافته که این مهم در سایهی تلاش بیش از ۱۲,۵۸۲ کارمند این کمپانی به دست آماده است. اما لگو بهراحتی به جایگاه کنونی خود دست نیافته است و مالکان کمپانی، لگو را در سایهی رکود و ورشکستگی ساختند و حتی در قرن بیست و یکم از آستانهی ورشکستگی نجات دادند.
سالانه ۵ میلیارد ساعت صرف بازی با لگو می شود
بر اساس برآوردهای انجامشده توسط متخصصان دنیای سرگرمی و مخصوصا اسباببازی، مردم سالیانه بیش از ۵ میلیارد ساعت صرف بازی با قطعات پازلهای لگو میکنند. بر اساس آخرین آمارهای منتشرشده که مربوط به جولای سال ۲۰۱۵ میلادی است، لگو بیش از ۶۰۰ میلیارد قطعهی لگو تولید کرده بود که با تقسیم آن بر جمعیت کرهی زمین، میتوان نتیجه گرفت که لگو از سال ۱۹۵۸ میلادی به ازای هر نفر از جمعیت کنونی کرهی زمین، ۸۵ لگو تولید کرده است.
اوله کرک کریستینسن، نجاری بود که در شهر بلوند دانمارک، کارگاهی برای ساخت منازل چوبی و لوازم خانگی در اختیار داشت. با آغاز رکورد بزرگ در دههی ۱۹۳۰ میلادی که کل دنیا را تحت تأثیر خود قرار داده بود، کریستینسن در آستانهی ورشکستگی آغاز به تولید مدلهای کوچکتری از محصولات خود کرد تا از طریق این مدلسازی در سایز کوچکتر، بتواند طراحی محصولات چوبی خود را بهبود بخشد. ساخت چند نمونه از لوازم چوبی در قطع کوچکتر باعث شد ایدهی تولید اسباببازیهای چوبی در ذهن کریستینسن شکل گیرد. با توجه به رکود بزرگ که سراسر قارهی اروپا و آمریکا را تحت تأثیر قرار داده بود، کریستینسن، بعضا در ازای دریافت غذا، اسباببازیهای تولیدی خود را با کشاورزان معاوضه میکرد. در سالهای بعد، رواج اسباببازی موسوم به یو-یو به کسبوکار کریستینسن رونق داد، اما با فروکش کردن موج یو-یو، دوباره رکورد به سراغ کارگاه کریستینسن آمد. در سال ۱۹۳۴ کریستینسن رقابتی برای انتخاب نام محصولاتش بین کارکنان خود به راه انداخت که نتیجهی آن انتخاب نام لگو بود. Lego کوتاه شدهی عبارت Leg Godt است که در زبان دانمارکی به معنی خوب بازی کردن است. همچنین در زبان لاتین این عبارت به معنای مونتاژ کردن یا اسمبل کردن است.
آجرهای پلاستیکی لگو پس از جنگ جهانی دوم متولد شدند
پس از پایان جنگ جهانی دوم هنوز خبری از آجرهای پلاستیکی لگو نبود و کریستینسن در سال ۱۹۴۷ یک دستگاه قالبگیری و تزریق پلاستیک را برای کارگاه خود خرید. اولین محصول ماژولار با قابلیت باز و بسته کردن لگو که پس از خرید دستگاه تولید شد، یک کامیون پلاستیکی بود. در همان سال، کریستینسن به همراه پسرش گادفرد، نمونهای از آجرهای پلاستیکی با قابلیت به هم پیوستن را دریافت کردند که توسط کمپانی بریتانیایی Kiddicraft تولید شده بود. این کمپانی بریتانیایی گواهی اختراع یا پتنت این آجرهای پلاستیکی را نیز به اسم خود ثبت کرده بود. تا سال ۱۹۴۹ که لگو ساخت آجرهای پلاستیکی خود را با نام Automatic Binding Bricks آغاز کرد، کیدیکرفت بریتانیایی دو پتنت برای طراحی آجرهای خود ثبت کرد. لگو با عرضهی آجرهای پلاستیکی به بازار با مشکلاتی روبرو شده بود، چراکه در آن سالها، مردم از محصولات پلاستیکی استقبال چندانی نمیکردند و تمایل به خرید نمونههای چوبی و فلزی داشتند، از اینرو آجرهای پلاستیکی لگو با فروش پایین به کارخانه بازمیگشت.
در سال ۱۹۵۴، گادفرد به عنوان پسر مؤسس لگو بهعنوان مدیرعامل انتخاب شد و ایدهی جدیدی برای موفقیت کمپانی مطرح کرد. گادفرد یک سیستم اسباببازی را معرفی کرد که بهترین گزینه برای پیادهکردن آن، آجرهای فلزی لگو بودند؛ بهطوری که آجرهای لگو امکان ساخت ایدههای مختلفی در اختیار این کمپانی قرار میدادند. لگو در سال ۱۹۵۵ اسباببازی Town Plan را معرفی کرد که ساخت شهر در ساختاری کوچک را با استفاده از آجرهای پلاستیکی ممکن میکرد. این کمپانی تا سال ۱۹۵۸ با معرفی طراحی جدید برای آجرها و ثبت پتنت جدید، ایرادات قفل شدن آجرها به یکدیگر را بهبود داد.
از سال ۱۹۶۰ به بعد لگو با تثبیت جایگاه خود، دامنهی محصولاتش را گسترش داد. پس از آتشسوزی در انبار ذخیرهی چوب این کمپانی، لگو در سال ۱۹۶۰ بهصورت کامل استفاده از چوب در ساخت اسباببازی را کنار گذاشت. این کمپانی در سال ۱۹۶۴ استفاده از نوع جدیدی از پلاستیک را که آکریلونیترل بوتادین استایرن نام دارد، در دستور کار قرار داد و تا به امروز همچنان به آن ادامه میدهد. این نوع پلاستیک از مواد غیرسمی تشکیل شده است و مقاومت بالایی در برابر حرارت، اسید، کشیده شدن و گرما دارد و رنگ خود را بهراحتی از دست نمیدهد.
لگو علاوه بر حضور در بازار آمریکای شمالی که از طریق همکاری با سامسونت حاصل شد، طیف اسباببازیهای مبتنی بر آجرهای پلاستیکی خود را نیز گسترش داد، بهطوری که در سالهای منتهی به انتهای دههی ۶۰ میلادی، علاوه بر افتتاح اولین لگو پارک در بیلوند (شهری که مقر اصلی لگو در آن مستقر است)، از سیستم راهآهن لگو بهعنوان یک سیستم اسباببازی جدید با تم راهآهن و ساختهشده با قطعات لگو نیز رونمایی شد. پس از رونمایی محصولات جدید نظیر مبلمان مینیاتوری و خانههای عروسکی برای جلب نظر مخاطبان دختر، لگو محصولات دیگری را مبتنی بر لگو نظیر گشتی و قایق رونمایی کرد.
لگو تا سال ۱۹۹۸ به گسترش دامنهی محصولات خود در کنار افزایش تعداد خطوط تولید ادامه داد. این کمپانی دانمارکی که دیگر به برندی شناختهشده برای کودکان تبدیل شده بود، در دههی ۷۰ میلادی به مدد کیلد کرک کریستینسن، پسر گادفرد کریستینسن، ساختار امروزی خود را پیدا کرد، چرا که وی بخش تحقیق و توسعه را از بخش تولید جدا و بهروز بودن تولیدات کمپانی را بر اساس نیازهای روز و درخواست مشتریان تضمین کرد.
یکی از جالبترین اقدامات لگو عرضهی سری متخصصان یا Expert Series در سال ۱۹۷۵ بود. این سری برای مخاطبانی که سن بیشتری داشتند، تدارک دیده شده بود، بهطوری که با ساختن پازلهای مبتنی بر قطعات لگو، در نهایت برای مثال یک موتور خودرو شبیهسازی میشد وتمام قطعات قابلیت حرکت داشتند. در سالهای بعد لگو تولیدات خود را گسترش داد و نسل بعدی محصولات خود را نظیر سری جدید قطار رونمایی کرد. همچنین سری محصولات متخصصان نیز توسعه یافت. از سال ۱۹۹۲ میلادی سود لگو از محل فروش سریهای مختلف اسباببازیهای مبتنی بر آجرهای پلاستیکی روندی نزولی در پیش گرفت تا اینکه لگو در سال ۱۹۹۸ برای اولین بار در تاریخ کمپانی متحمل ضرری ۲۳ میلیون دلاری شد.
در سالهای بعد، لگو تولید شخصیتهای تحت لیسانس؛ نظیر محصولاتی مبتنی بر شخصیتهای فیلمهای جنگ ستارگان، وینی ده پو و هری پاتر را در دستور کار قرار داد. اما اوضاع همچنان برای این کمپانی چندان خوب نبود، بهطوری که لگو در سال ۲۰۰۴ متحمل ضرر ۲۲۰ میلیون دلاری شد و کمپانی دانمارکی در آستانهی ورشکستگی قرار گرفت. افزایش حجم محصولات تولیدی در کنار بالا بودن هزینههای کمپانی باعث شده بود لگو تا مرز نابودی پیش برود. لگو در سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۴ برای رهایی از ضرردهی، اشتباهات استراتژیک متعددی را مرتکب شد؛ بهطوریکه این کمپانی حتی وارد حوزهی تولید لباس و ساعت با برند لگو شد.
لگو طی ۱۰ سال با فرار از ورشکستگی به سوددهترین اسباببازی ساز دنیا تبدیل شد
اما انتخاب مدیرعامل جدید برای کمپانی دانمارکی باعث شد لگو طی ده سال دوباره به روزهای خوب خود بازگردد و حتی سوددهترین کمپانی تولید اسباببازی شود. یورگن ویگ کنورستورپ در سال ۲۰۰۴ میلادی بر صندلی ریاست لگو نشست. سیاستهای کنورستورپ شامل فروش پارکهای لگو، تمرکز بیشتر بر محصولات اصلی لگو و همچنین کاهش تعداد قطعات لگویی بود که این کمپانی تولید میکرد، بهطوریکه تنوع قطعات لگو از ۱۲,۹۰۰ قطعه به ۷,۰۰۰ قطعه کاهش پیدا کرد. مدیرعامل جدید لگو تعادل خوبی بین نوآوری و سنتهای لگو برقرار کرد که همین امر منجر به افزایش فروش شد. در کنار تغییرات ساختاری و بنیادی در این کمپانی، لگو از میان طرفداران بیشمار خود که دیگر تنها کودکان نبودند و جامعهی طرفداری Adults Fans of LEGO را تشکیل داده بودند، افرادی را به استخدام تیم طراحی درآوردند. لگو با ایجاد پورتالی، از طرفدارانش خواست ایدههای خود را با این کمپانی و تیم طراحی لو به اشتراک بگذارند. در سالهای منتهی به ۲۰۰۴ که همراه با افزایش ضرردهی برای لگو بود، این کمپانی تمرکز زیادی بر شخصیتهای معروف داستانی که محبوبیت بالایی در فیلمهای سینمایی کسب کرده بودند، قرار داد؛ ولی این سیاست چندان موفق نبود و در سالهای بعدی و توجه به طرفداران لگو باعث شد تا این کمپانی دوباره به روزهای خوبش بازگردد.
با در پیش گرفتن سیاستهای ریاضتی و کاهش هزینهها که همراه با تعدیل نیروی گسترده بود، لگو موفق شد در سال ۲۰۱۱ میلادی با افزایش ۱۱ درصدی فروش خود به ۳٫۴۹۵ میلیارد دلار، سود خود را به ۷۷۶ میلیون دلار افزایش دهد. دلیل اصلی افزایش سوددهی این کمپانی در سال ۲۰۱۱، رونمایی از سری جدید اسباببازیهای این کمپانی با نام Ninjago بود که بزرگترین رونمایی از سری جدید محصولات لگو را به نام خود ثبت کرد. در سال ۲۰۱۲ درآمد لگو با افزایش ۲۵ درصدی همراه شد که بخش بزرگی از این موفقیت در گرو عرضهی سری جدید با عنوان Friends بود. در سال ۲۰۱۳ میزان سوددهی لگو در مقایسه با سال ۲۰۱۲ تنها ۹ درصد افزایش پیدا کرد که همین موضوع نگرانیها در خصوص کاهش سوددهی این کمپانی را افزایش داد، اما اکران اولین فیلم سینمایی The Lego Movie که توسط استودیوی فیلمسازی برادران وارنر تولید شده است بهعنوان یک حرکت موفق تبلیغاتی برای این کمپانی به شمار میرود، چراکه این فیلم موفق شد در گیشه به فروش ۵۰۰ میلیون دلاری دست یابد. همچنین یکی دیگر از سیاستهای موفق لگو در سال ۲۰۱۴، تولید سری جدیدی مبتنی بر شخصیتهای فیلم سینمایی جنگ ستارگان بود که یکی از پرفروشترین سری محصولات لگو در سال ۲۰۱۴ بود. لگو در سال ۲۰۱۴ با رشد فروش ۱۵ درصدی همراه شد و سود خالص خود را به بیش از ۸۳۱ میلیون دلار افزایش داد.
نظر شما در مورد لگو و اسباببازیهای این کمپانی چیست؟
تی سی اِل (TCL) کمپانی مادر تولیدکنندهی گوشیهای هوشمند آلکاتل، امتیاز تولید گوشیهای هوشمند اندروید با برند بلک بری را دریافت کرد.
بلکبری با وجود تمایل به حضور در بازار گوشیهای هوشمند اندروید، میداند که بهترین راه برای ادامهی حیات در این حوزه، همکاری با یک کمپانی دیگر است تا برندش را زنده نگه دارد. از اینرو در پی یک توافق با تیسیال، کمپانی مادر تولیدکنندهی گوشیهای هوشمند با برند آلکاتل، امتیاز تولید و عرضهی محصولات مبتنی بر اندروید را به این کمپانی واگذار کرد.
تیسیاِل رسما اعلام کرد در پی یک توافق طولانیمدت با بلکبری، وظیفهی تولید گوشیهای هوشمند اندروید با این برند را بر عهده خواهد گرفت. بلکبری همچنان به ارائهی گواهی استفاده از نرمافزار امنیتی و همچنین بلکبری هاب ادامه میدهد و تیسیاِل طراحی، تولید، فروش و بازاریابی گوشیهای هوشمند با برند بلکبری را بر عهده خواهد داشت.
توقف تولید گوشیهای هوشمند توسط بلکبری و ارائهی گواهی استفاده از این برند به یک تولیدکنندهی دیگر را باید حرکتی هوشمندانه از سوی این کمپانی کانادایی خواند؛ چرا که بلکبری همچنان در پی یافتن راه خود در حوزهی گوشیهای هوشمند است. تیسیاِل و بلکبری میتوانند به صورتی که از این همکاری منتفع شوند، با یکدیگر کار کنند. این دو کمپانی سابقهی همکاری در رابطه با طراحی و تولید گوشیهای هوشمند سری DTEK را در کارنامه دارند.
شماری از تحلیلگران ردبول را یک موسسهی سرگرمی و تولید محتوا میدانند که در کنار این کارها، نوشابهی انرژیزا نیز تولید میکند.
مدرنیته تأثیر شگرفی در زندگی بشر دارد، بهطوریکه انسان مدرن خود را در برابر هجمهی اطلاعات مصون میپندارد و تصمیم در مورد رد یا قبول یک مفهوم جدید را وابسته به امنیت خود میداند، اما ظهور برندهایی چون ردبول این موضوع را به اثبات رسانده است که راوی بهترین داستان، میتواند همچون همیشه توجه جوامع بشری و کاربران را بهسوی خود جلب کند.
نگاهی به تاریخ بشر گویای این واقعیت است که داستان از ابتدای تاریخ در تاروپود فرهنگ بشری تنیده شده است و با وجود تغییر و تحولاتی که انسان در طول تاریخ شاهد آن بوده، همواره جذابیت خود را برای بشر حفظ کرده است. نقش و نگارهای بهجامانده روی دیوار غارها، انتقال سینه به سینه داستانهای اساطیری تا مکتوب شدن افسانهها و رسیدن به صنعت چاپ و تولد سینما، همگی در پی رفع عطش بشر برای شنیدن، دیدن و خواندن داستان است. با گذشت زمان بستر انتقال محتوا شکل دیگری به خود گرفته، اما مفهوم محتوا تفاوت چندانی نکرده است، هرچند کیفیت انتقال آن دستخوش تغییرات گستردهای شده است؛ بهطوریکه بعضاً مخاطبان خود نیز متوجه این موضوع نیستند که مخاطب یک داستان جذاب شدهاند.
ظهور فناوریهای نوین انتقال محتوا، انسان را در برابر حجم گستردهای از اطلاعات قرار داده است، بهطوریکه بشر امروز بهواسطهی دانش کسبشده از این بمباران اطلاعاتی، جایگاه خود را در بالای هرم تصمیمگیری میپندارد و برای اثبات نظر خود به محتوایی تکیه میکند که از منابع مختلف دریافت کرده است، از اینرو است که باز هم راوی بهترین داستان، برنده بازی است.
در قرن بیست و یکم، محتوا بهاندازهای مهم است که اپراتورهایی نظیر AT&T یا Verizon حاضرند برای در اختیار داشتن منابع تولید محتوا، چندین میلیارد دلار هزینه کنند. اپراتور مخابراتی AT&T با در اختیار داشتن کانالهای مختلف برای انتقال محتوا، چندی پیش با پرداخت بیش از ۸۴ میلیارد دلار، کمپانی تایم وارنر را مال خود کرد.
ردبول بهترین مثال فعالیت یک برند به عنوان ناشر است
با توجه به تغییر شرایط در سالهای اخیر، تبلیغات سنتی از قبیل بیلبوردهای تبلیغاتی یا آگهیهای ویدیویی کانالهای تلویزیونی دیگر نفوذ گذشته را ندارند و از اینرو روشهای جدیدتری برای جذب کاربران ایجاد شده است. این روزها کمپانیها برای درگیر کردن هر چه بیشتر کاربران، به سراغ تولید محتوا رفتهاند؛ بهطوریکه ایدهی برند بهعنوان ناشر به یکی از ترفندهای بازاریابی تبدیل شده است. کمپانی ردبول را باید بهعنوان یکی از بهترین مثالهای فعالیت یک برند بهعنوان ناشر خواند. نام ردبول با نوشابههای انرژیزا گره خورده است، اما در صورتی که سری به وبسایت این کمپانی بزنید، برخلاف انتظار خبری از قوطی فلزی ردبول نیست و با حجم گستردهای از اخبار و اطلاعات در رابطه با فعالیتهای ورزشی و هیجانانگیز ردبول مشاهده میکنید. ردبول را باید برندی خواند که در کنار تولید محتوا درصدد اشاعهی یک سبک زندگی خاص برای مخاطبان خاص است که برای همزادپنداری با ستارگان ردبول، به سراغ خرید نوشابهی انرژیزای این کمپانی خواهند رفت.
شاید از خود بپرسید که تمام مواردی که در سطرهای بالا به آن پرداختیم، چه ارتباطی با یک نوشابه انرژیزا به نام ردبول دارد؟ بهجرئت میتوان گفت که ریشهی اصلی موفقیت ردبول، در سیاست رسانهای این کمپانی نهفته است. در صورتی که به وبسایت ردبول سری بزنید؛ کوچکترین اثری از قوطی فلزی نوشابه انرژیزای ردبول نخواهید یافت، بلکه گویی به یک وبسایت خبری یا به بیان بهتر پایگاه اینترنتی یک رسانه سرزدهاید؛ رمز موفقیت ردبول، در ایفای نقش برند بهعنوان یک رسانه نهفته است.
ردبول در سال ۱۹۸۷ برای اولین بار در پیستهای اسکی اتریش به فروش رسید
در ابتدا برای آشنایی با برند ردبول، بهتر است نگاهی گذرا به نحوهی ایجاد برند ردبول داشته باشیم. دیتر ماتسیش اتریشی ایدهی تولید نوشابهی انرژیزای ردبول را از یک نوشیدنی با نام Krating Daeng که در تایلند تولید میشد، گرفت. وی بهعنوان مدیر بازاریابی بینالمللی Blendax راهی تایلند شده بود تا یک سفر کاری دیگر را تجربه کند، اما آشنایی وی با کراتینگ دائنگ سرنوشت دیگری برای وی رقم زد. این نوشیدنی ابتدا در تایلند توسط چالئو یوودیهیا تولید و راهی بازار شد. ماتسیش در سفری که به تایلند داشت، با این نوشیدنی آشنا شد و فهمید که نوشیدن کراتینگ دائنگ باعث شده است تا پرواززدگی وی حل شود. ماتسیش با تغییر فرمول ساخت این نوشیدنی برای جلب رضایت ذائقهی غربی، نوشابهی خود را با شراکت چالئو تولید کرد، بهطوریکه این دو، کمپانی Red Bull GmbH را در سال ۱۹۸۷ در اتریش تأسیس کردند. با وجود اینکه کراتینگ دائنگ و ردبول ماهیتی مشابه داشتند، اما کمپانی اتریشی ترجیح داد برای اولین بار ردبول را در پیستهای اسکی اتریش بهعنوان یک نوشیدنی ردهبالا معرفی کند؛ به همین دلیل قیمت آن از برادر تایلندی خود بالاتر تعیین شده بود. طی سالهای آینده ردبول وارد بازارهای جهانی شد و پس از مجارستان و اسلوونی، این نوشیدنی در آمریکا راهی بازار شد و در سال ۲۰۰۰ در قفسهی فروشگاههای خاورمیانه جا گرفت. در سال ۲۰۰۸، مجلهی فوربز، چالئو و ماتسیش را در رده ۲۵۰ لیست ثروتمندان قرار داد؛ بنا به برآوردها، ثروت تقریبی این دو بیش از ۴ میلیارد دلار تخمین زده شده بود.
ردبول برای معرفی برند و نوشیدنی خود، راه و روش متفاوتی از سایر کمپانیهای فعال در حوزهی مواد غذایی در پیش گرفته است. این کمپانی بهجای تبلیغ نوشیدنی خود، سبکی از زندگی را نمایش میدهد که بسیاری از جوانان و در واقع خریداران اصلی نوشابههای انرژیزا از آن لذت میبرند، از اینرو مخاطبان محتوای ردبول برای همزادپنداری با قهرمانان داستانهای ردبول و تبعیت از سبک زندگی جذابی که جوانان را هدف قرار داده است، به سراغ خرید نوشابهی انرژیزای ردبول میروند. جامعهی هدف ردبول، افراد بین بازهی سنی ۱۸ تا ۳۴ سال هستند؛ از اینرو هیجان و ورزشهای پرتنش، مسیری است که ردبول برای همراه کردن مخاطبان به سراغ آنها رفته است.
ماتسیش دربارهی استراتژی ردبول میگوید:
ما محصول خود را پیش چشم مصرفکنندگان نمیبریم، بلکه مردم را به سمت محصول خود میکشانیم. ما محصول نوشابهی انرژیزای خود را در دسترس قرار میدهیم و افرادی که به سبک زندگی ردبول علاقه داشته باشند، به سوی آن میروند.
ردبول نشان داد اشباع بازار از تبلیغات سنتی بهینهترین و بهترین راه برای موفقیت در بازار و جلب نظر مخاطبین نیست، هرچند این کمپانی تبلیغات تلویزیونی کارتونی نیز دارد که بر شعار ردبول یعنی «Red Bull Gives You Wings» استوار شده است. البته این شعار تا سال ۲۰۱۴ توسط کمپانی مورد استفاده قرار میگرفت، تا اینکه در سال ۲۰۱۴ ردبول به خاطر آن تحت تعقیب قرار گرفت. بنجامین کِراَثرز، شخصی بود که ردبول را به دلیل شعار تبلیغاتی تحت پیگرد قرار داد. وی اعلام کرده بود که با وجود ۱۰ سال خوردن ردبول نهتنها بال درنیاورده است، بلکه حتی قابلیتهایی همچون ورزشکاران هم در اختیار ندارد.
ردبول با اسپانسرینگ و همچنین مالکیت تیمهای مختلف در رشتههای ورزشی متفاوت، سعی دارد با مخاطبانش از کانالهای مختلف تعامل داشته باشد و در کنار آنها قرار بگیرد.
ماهیت انرژیزای ردبول در کنار وجههی برند این کمپانی، هر روز آن را بیشتر به سمت ورزشهای هیجانانگیز سوق میدهند، بهطوریکه ردبول علاوه بر اسپانسر شدن، تیمهایی هم در اختیار دارد و در رقابتهای مختلف حاضر میشود. ردبول ریسینگ، اسکودریا تورو روسو و تیم ردبول از جملهی شاخصترین تیمهای تحت مالکیت ردبول هستند که در مسابقات فرمول یک و ناسکار به رقابت میپردازند. تیم فرمول یک ردبول ریسینگ موفق شده است در سالهای اخیر در رقابتهای فرمول یک بدرخشید و رانندگان این تیم بارها روی سکوی قهرمانی قرار گرفتهاند.
فوتبال بهعنوان پرطرفدارترین ورزش روی کرهی خاکی، رشتهای است که چشمپوشی از آن برای ردبول با استراتژی متمرکزشده بر هیجان و سرگرمی، قابلچشمپوشی نبود، از اینرو این کمپانی با خرید امتیاز یک تیم دسته پنجمی در شرق آلمان و تغییر نام آن به RB Leipzig، طی هشت سال این تیم را به بوندسلیگای یک رساند. فدراسیون آلمان در همان زمان با اختصاص نام ردبول روی این تیم ورزشی مخالفت کرد، از اینرو ردبول نام تیم را تغییر داد و در عوض نام استادیوم اختصاصی تیم لایپزیگ را ردبول آرنا گذاشت. این تیم در حال حاضر در اولین فصل حضورش در بوندسلیگای یک، با وجود حضور تیمهایی چون بایرنمونیخ و بورسیا دورتمند در جایگاه اول قرار دارد. البته این تنها تیم فوتبال تحت مالکیت ردبول نیست و باید به نیویورک ردبولز و ردبول سالزبورگ اشاره کرد.
اما مواردی که در بالا اشاره کردیم، تنها بخشی از استراتژی رسانهای این کمپانی در حوزهی ورزشی بود و شامل تمام سیاستهای بازاریابی ردبول نیست. ردبول برای اینکه خود را همواره در نظر مخاطبانش نگه دارد، روشهای مختلفی به کار میگیرد. برای مثال میتوان به تأمین بودجهی ۲ میلیون دلاری برای تهیهی فیلمی مستند با نام The Art of Flight اشاره کرد که به رشتهی ورزشی اسنوبرد میپردازد. این فیلم مستند موفق شد امتیاز ۸.۳ را از مخاطبانش در IMDB کسب کند.
همچنین باید به ردبول استراتوس اشاره کرد که یک پروژهی پرش از لایهی استراتوسفر بود. این پرش توسط فلیکس بامگارتنر، چترباز اتریشی در ۱۴ اکتبر ۲۰۱۲ بالای آسمان نیومکزیکوی آمریکا انجام شد. بامگارتنر پس از آنکه کپسول حامل وی به ارتفاع ۳۸ کیلومتری زمین رسید، از کپسول بیرون پرید. ردبول با اسپانسرینگ بامگارتنر، نام خود را برای همیشه در تاریخ ثبت کرد؛ چراکه چترباز اتریشی لقب اولین انسانی را به خود اختصاص داده بود که بدون موتور جت موفق به شکستن سرعت صوت شد. بامگارتنر طی سقوط آزاد خود که بیش از ۴ دقیقه و ۱۹ ثانیه طول کشید، موفق شد به سرعت ۱۳۵۷ کیلومتر در ساعت یا ۱.۲۵ ماخ برسد.
ردبول در ابتدا به سراغ انتشار مجلهای با عنوان Red Bulletin رفت که در قالب یک روزنامه در روز برگزاری مسابقات فرمول یک، در پیست برگزاری بین حاضرین پخش میشد. اولین نسخه از این مجله در جریان برگزاری گراندپری موناکو منتشر شد و به مرور به بخشی از فرهنگ فرمول یک در جریان فصل تبدیل شد. از نوامبر سال ۲۰۰۷ این مجله با پیدا کردن ماهیت یک نشریه سبک زندگی بهصورت ماهانه منتشر میشود و در طی سالهای اخیر رفتهرفته این مجله زیر نظر Redbull Media House در اغلب کشورها گسترش پیدا کرد؛ بهطوریکه امروزه تیراژ این مجله به بیش از ۲ میلیون نسخه میرسد. Red Bulletin بیشتر به سراغ شخصیتهایی میرود که در طول زندگی خود تجربیاتی ورای یک زندگی معمولی دارند و موفق به شکستن محدودیتها شدهاند. در واقع Red Bulletin بر اساس سیاست رسانهای خود، در پی معرفی افراد ماجراجو و قرارگرفتن در کنار اینگونه افراد است.
ردبول سپس سرویس جدیدی با عنوان RedBull Content Pool ایجاد کرد که در ازای دریافت ایمیل، انواع محتوا نظیر تصاویر، ویدیوها و مصاحبهها با قهرمانان رشتههای ورزشی مختلف را در اختیار کاربران قرار میداد. البته Content Pool ابزاری برای تغذیهی رسانههای مختلف با محتوایی بود که با کیفیت بالا و منطبق بر استانداردهای این کمپانی تهیه شده بود. در واقع ردبول با برگزاری مسابقات مختلف و تهیهی محتوای مورد نیاز برای پوشش خبری، بهجای تمرکز روی بازاریابی و تبلیغات بهطور سنتی، تولیدات رسانهای خود را در قالب اخبار راهی رسانههای تصویری، وبسایتها و مجلات مختلف کرد. این کمپانی در سالهای بعدی به ترتیب حساب رسمی خود در یوتیوب، فیسبوک، توییتر و اینستاگرام را راهاندازی کرد.
ردبول با مشاهدهی موفقیت RedBull Media Pool، در سال ۲۰۰۷ سرویس دیگری برای تجمیع فعالیتهایش برای تولید محتوا با نام red bull media house در شهر سالزبورگ اتریش راهاندازی کرد. این کمپانی شعبهی دیگری از این دپارتمان را در سال ۲۰۱۱ در کالیفرنیای آمریکا راه انداخت تا با تمرکز بیشتری اقدام به تولید محتوا کند. مدیاهاوس علاوه بر کنترل حسابهای ردبول در شبکههای اجتماعی، مدیریت چندین ایستگاه رادیویی، تلویزیون و رادیو اینترنتی، بازیهای آنلاین، تولید خبر و دیتابیس دیجیتال را بر عهده دارد. همچنین باید به توسعهی اپلیکیشنهای ردبول نیز اشاره کرد که توسط مدیاهاوس صورت میپذیرد.
بر اساس لیست ردهبندی باارزشترین برندهای فوربز، برند ردبول با ارزش ۷.۹ میلیارد دلار در رتبهی ۷۴ قرار دارد. آخرین اطلاعات ارائهشده از میزان فروش نوشابههای این کمپانی نشان از این دارد که کمپانی اتریشی در سال ۲۰۱۵ با افزایش ۶ درصدی فروش، بیش از ۵.۹۶ میلیارد قوطی در سراسر جهان به فروش رساند که درآمد ۶.۴ میلیارد دلاری را طی یک سال برای این کمپانی به ارمغان آورد. باید به این نکته اشاره کرد که این کمپانی هنوز بهصورت خصوصی اداره میشود و وارد تالار بورس نشده است.
مطالعات نشان داده است که مصرف سویا شیر سیلک سبب کمبود ویتامین D و B12 و ابتلا به سرطان سینه در زنان میشود.
علاوه بر این، سویا شیر حاوی موادی است که سبب لخته شدن و انسداد خون میشود. وجود فیتواستروژن عملکرد غدد درون ریز را مختل میکند که سبب سرطان سینه و ناباروری در زنان میشود.
گفته میشود که سویا شیر حاوی آلومینیوم سمی است که به کلیه و سیستم عصبی آسیب میزند و خطر ابتلا به بیمای آلزایمر و دمانس را افزایش می دهد. مطالعات نشان داده است که نوشیدن 2 لیوان سویا شیر در روز میتواند چرخه اختللات هورمونی را در زنان به تعویق بیندازد.
مصرف سویا شیر نیاز بدن به ویتامین D و B12 را افزایش میدهد. حدود 90 درصد از شیر سویاهای موجود در بازار به ویژه برند سیلک از نظر ژنتیکی دستکاری شدهاند و حاوی مواد سمی و آفت کشها هستند. علاوه بر این، این ماده حاوی ترکیبی مانند ویتامنی B12 است اما بدن نمیتواند آن را هضم کند به همین علت سبب کمبود این ویتامین در بدن میشود.
سویا شیر عملکرد غده تیروئید را مختل میکند و رشد سلولها و تومورهای سرطانی را در این قسمت افزایش میدهد. به طور کلی مصرف سویا شیر سبب افزایش احتمال ابتلا به بیماری دیابت، چاقی، سرطان روده، سرطان سینه، سرطان تیروئید، تضعیف دستگاه گوارش و تورم اندامها میشود.
جام جم سرا: داریوش هندویی افزود: ما مجبوریم در حالی با اجناس بی کیفیت چینی رقابت کنیم که آنها قانون 18 درصد جایزه صادراتی را برای تولیدکنندگان صادر می کنند ولی ما آنقدر بار روی دوش تولیدکننده می گذاریم تا از نفس می افتد. بجای اینکه تعرفه ورود مواد اولیه را صفر کنیم، برعکس عمل می کنیم و برای آن تعرفه و مالیات بر ارزش افزوده می گذاریم که این شیوه تولید را به فلاکت می اندازد.
به نقل از خرداد، رئیس خانه صنعت، معدن و تجارت مازندران گفت: امروز بسیاری از کالاهایی که با برند و نام ایرانی توزیع می شود، در چین تولید می شود، حتی سس و سالاد با آرم و برند ایرانی در چین تولید و روانه کشور می شود و در حالیکه روز صنعت و معدن را جشن می گیریم که باید با این معضلات مقابله کنیم.
هندویی با بیان اینکه دولتها و مجلس به وعده های خود عمل نکرده اند گفت: سه سال قبل بیش از سه هزار نفر ساعت کار کارشناسی کردند تا طرح قانون حمایت از تولید نوشته شود.
وی با اشاره به اینکه این طرح تاکنون چندین بار وارد صحن مجلس و برای برگشت اصلاح داده شده است گفت: به دلیل اینکه این طرح، منافع عده ای را بخطر می اندازد اجازه تصویب نمی دهند.
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا: صدرا شریعتمداری در یک نشست خبری با تشریح 3 عامل تعیین کننده موفقیت برندها در بازارهای جهانی، اظهار داشت: متأسفانه برخی از تولیدکنندگان ایرانی، پوشاک تولیدی را با برند خارجی به بازار عرضه می کنند و نوآوری در تولید ندارند، در حالی که تلفیق نوآوری، طراحی مناسب و مواد اولیه با کیفیت ایرانی می تواند زمینه ساز موفقیت یک برند در بازارهای داخلی و بین المللی باشد.
به نقل از فارس، وی افزود: موسیقی، رنگ، و بو، سه عامل مهم در جذب مشتری و تأثیرگذار بر خرید هستند که میتوان از آن برای جذب مشتری و عرضه محصولات باکیفیت ایرانی استفاده کرد.
وی با بیان اینکه تلفیق نوآوری، طراحی مناسب و مواد اولیه با کیفیت ایرانی می تواند زمینه ساز موفقیت یک برند در بازارهای داخلی و خارجی باشد، گفت: در حال حاضر تولیدات برخی برندهای اروپایی با حاشیه سود 250 درصدی در ایران عرضه میشود که البته حدود 70 درصد از این محصولات نیز به صورت قاچاق به کشور وارد میشوند، در حالی که در کشور امکان تولید پوشاک با کیفیت بالا و قیمت پایین وجود دارد.
شریعتمداری در ادامه از عرضه پوشاک ایرانی با برند bcc در بازارهای دنیا خبر داد و گفت: بازار هدف صادراتی این پوشاک ایرانی، کشورهای منطقه مانند آذربایجان و عراق است، ضمن اینکه طراحی این محصولات طوری است که قابلیت مطرح کردن این برند در نمایشگاه مد ایتالیا نیز وجود دارد، چرا که طراحی های آن منحصر به فرد است.
گالری عکس کفش مردانه زارا برای سال 2017 در رنگ ها و طرح های مختلف و زیبا
مدل کفش مردانه و پسرانه زارامدل کفش مردانه و پسرانه زارامدل کفش مردانه و پسرانه زارامدل کفش مردانه و پسرانه زارامدل کفش مردانه و پسرانه زارامدل کفش مردانه و پسرانه زارامدل کفش مردانه و پسرانه زارامدل کفش مردانه و پسرانه زارامدل کفش مردانه و پسرانه زارادر حال حاضر محققان پروتئین های خاصی را کشف کرده اند که امکان رشد بهتر گیاه تحت تنش شوری را فراهم آورده، و منجر به تولید مثل نسل هایی از گیاهان زراعی مقاوم به نمک در آینده می شود.
به گزارش مهر، پروفسور استفان پرسون، محقق اصلی مطالعه فوق در دانشگاه ملبورن استرالیا می گوید: «بر خلاف انسان که می تواند از خوردن غذاهای شور امتناع کند و یا با خوردن آب بیشتر آن را از بین ببرد، گیاه در خاکی که شوری بالا دارد گیر کرده و باید از تاکتیک های دیگر برای مقابله با آن استفاده کند.»
بسیاری از محصولات جهان با تنش شوری در خاک هایی روبرو هستند که ۲۰ درصد از کل گیاهان، و ۳۳ درصد از زمین های کشاورزی در سراسر جهان را تحت تاثیر قرار می دهد.
تخمین زده می شود تا سال ۲۰۵۰، برای تغذیه ۲.۳ میلیارد نفر دیگر کره زمین باید تولید مواد غذایی را ۷۰ درصد بالا ببریم. شوری عامل مهمی در محدود کردن هدف فوق است چرا که بیش از ۵۰ درصد از زمین های زراعی ممکن است تا سال ۲۰۵۰ به نمک آلوده شوند.
این مطالب اهمیت بالای کشاورزی برای یافتن ژن و مکانیزم هایی که می توانند رشد گیاه در چنین شرایطی را بهبود بخشند، گوشزد می کند.
تیم تحقیقاتی دانشگاه ملبورن یک خانواده پروتئینی را کشف کردند که به رشد گیاهان در نمک کمک می کند. همچنین، دانشمندان مکانیزم چگونگی عملکرد این پروتئین ها برای رشد گیاهان تحت شرایط تنش شوری را نیز اعلام کردند که در مجله Cell منتشر شده است.
پروفسور پرسون معتقد است که گیاهان به منظور رشد و توسعه نیاز به ایجاد سلول های بزرگتر و بیشتر دارند.
بر خلاف سلول های حیوانی، سلول های گیاهی با یک اسکلت سلولی احاطه شده اند که به نام دیواره های سلولی شناخته می شود و به رشد مستقیم گیاه و حفاظت از آن در برابر بیماری ها کمک می کند.
از این رو، رشد گیاه تا حد زیادی به توانایی آن برای تولید دیواره های سلولی و سلولز و همچنین در شرایط تنش بستگی دارد، و از این رو جای تعجب نیست که پژوهش در خصوص بیوسنتز دیواره سلولی از اولویت بالایی برخوردار می باشد.