نویسندگان:
سید مجتبی عزیزی (1)
سیدجواد حسینی (2)
چکیده
شهید مطهری یکی از مشاهیر اسلامشناس معاصر و یکی از بهترین اندیشمندانی است که میتوان از اندیشهی او برای استخراج الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی استفاده نمود. به عبارت دیگر از اندیشه و آثار شهید مطهری (رحمةالله علیه) میتوان برای تبیین بنیانها و زیرساختهای الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی بهره برد. این ادعا به دو دلیل است: 1. قدرت علمی شهید مطهری (رحمةالله علیه) در اسلام شناسی؛ 2. تسلط او بر فرهنگ، تمدن و هویت ایرانی.
مقالهی حاضر در پی دستیابی به راهبردهای پژوهشی برای استخراج الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت از آثار و آرای استاد شهید مطهری (رحمةالله علیه) است. بر این مبنا تلاش خواهد شد تا با ارائهی برخی از مهمترین راهبردهای پژوهشی مبتنی بر آثار و آرای این استاد شهید، زمینه برای تحقیقات بیشتر در جهت استخراج الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت فراهم شود. پنج محور پژوهشی زیر، مواردی هستند که مقالهی حاضر به آنها خواهد پرداخت:
1. بارسازی مفاهیم اسلامی مانند سعادت، عدالت، تقوا، زهد، احیای فکر دینی و ... .
2. شناسایی و تبیین مؤلفههای جامعهی دینی مانند: محبت، علم، جهاد، همبستگی و وحدت، پویایی و تحرک، تعادل و ... .
3. شناسایی و طرح الگوهای جامعهی دینی مانند: الگوی جامعهی نبوی، الگوی جامعهی علوی و الگوی جامعهی مهدوی (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
4. بازتعریف مفاهیم حکومت اسلامی و ولایت فقیه مانند: بنیانهای سیاسی اسلام، فقاهت، عدالت فقهی، امر به معروف و نهی از منکر، اجتهاد، قدرت، و... .
5. تبیین اصول مبنایی تمدن اسلامی مانند: اصل تقدم پیشگیری بر درمان، اصل اصلاح گری مبتنی بر بصیرت، اصل لحاظ نمودن مقتضیات زمان، اصل تعاطف و تراحم و... .
مقدمه
به طور قطع تبیین همهی جوانب یک جامعهی ایدئال و الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت به سوی چنین جامعهای از نگاه شهید مطهری- رحمت الله علیه- کاری نیست که با یک یا چند مقالهی محدود قابل تکمیل باشد؛ چنین موضوع گسترده و ذو ابعادی، نیازمند بررسیهای مختلف است و حتی میتوان مدعی شد که همهی آثار استاد شهید در این زمینه کافی و وافی به مقصود نیستند. (3) از این رو آنچه باید مورد توجه قرار گیرد آن است که راهبردهای کلان متخذ از اندیشهی شهید مطهری استخراج شوند و مبتنی بر آنها، زمینههای پژوهشی مختلفی را تعیین نمود که بر مبنای آن میتوان در نهایت الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت را ترسیم نمود. به این ترتیب مقالهی حاضر مدعی آن نیست که الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت مبتنی بر آثار شهید مطهری را به نحو تام و کامل و جامع ارائه خواهد نمود، بلکه در پی آن است که حیطههای اصلی پژوهشی مورد نیاز برای رسیدن به چنین نتیجهای را مشخص نماید و نشان دهد که نه تنها اندیشهی بارور شهید مطهری در این زمینه توانایی مبنا قرار گرفتن را دارد بلکه در هر حیطه، شهید گرامی و استاد ارجمند ما گامهای مهم و حیاتی اولیه را برداشته است و زمینه برای دست یابی به الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت را آماده نموده است.
با توجه به آنچه ذکر شد، باید توجه داشت که پنج محور اصلی این مقاله در حقیقت پنج راهبرد تحقیقاتی و پژوهشی در جهت ترسیم الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت هستند. به عبارت دیگر، برای دست یابی به الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت لازم است که در پنج حیطهی اصلی و اساسی زیر پژوهشهای تفصیلی و عمیقی طراحی شوند. ما در این مقاله نشان خواهیم داد که شهید مطهری در هر پنج حیطه گامهای اساسی و مهمی برداشتهاند و زمینه را برای تکمیل این مباحث فراهم آوردهاند. این پنج حیطه عبارتند از: 1. بازسازی مفاهیم اسلامی مانند سعادت، عدالت، تعاون، تقوا، زهد، احیای فکر دینی و...؛ 2. تبیین مؤلفههای جامعهی دینی مانند محبت، علم، جهاد، همبستگی و وحدت، پویایی و تحرک، تعادل و...؛ 3. تعیین مفاهیم حکومت اسلامی و ولایت فقیه مانند بنیانهای سیاسی اسلام، فقاهت، عدالت فقهی، امر به معروف و نهی از منکر، اجتهاد، قدرت، و... . 4. تبیین اصول مانند: اصل پیشگیری بر درمان، اصل اصلاح گری مبتنی بر بصیرت، اصل لحاظ نمودن مقتضیات زمان، اصل تعاطف و تراحام و...؛ 5. توجه به الگوهای جامعهی دینی مانند: الگوی جامعهی نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم)، الگوی جامعهی علوی (سلام الله علیه) و الگوی جامعهی مهدوی (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
البته باید خاطر نشان کرد که راهبردهای پژوهشی موردنیاز برای طراحی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت منحصر در پنج راهبرد مذکور نیست، اما این پنج مورد از موارد لازم و مورد نیازاند. بر این اساس در این مقاله ابتدا در قسمت مقدمه به تبیین جایگاه، شخصیت، نقش و آثار شهید مطهری (رحمةالله علیه) میپردازیم و سپس تلاش خواهد شد تا در ذیل هر یک از بخشها، به تبیین عنوان مشخص شده بپردازیم. ابتدا به مسئلهی بازسازی مفاهیم دینی از سوی شهید مطهری (رحمةالله علیه) و اهمیت آن در جامعهی امروزی خواهیم پرداخت. شهید مطهری (رحمةالله علیه) از جمله اندیشمندانی بود که به این مهم پی برد و درصدد رفع این خلأ برآمد. این بخش، بنیان مقاله میباشد؛ چرا که با تبیین این بخش، سایر بخشها نیز معنا پیدا میکنند. در بخش بعدی به تبیین مؤلفههای جامعهی دینی از سوی شهید مطهری (رحمةالله علیه) خواهیم پرداخت. در این بخش درصدد آن هستیم برخی مؤلفههای جامعهی دینی مطلوب را که در تفکر شهید مطهری (رحمةالله علیه) مطرح شده است را برشماریم و سپس در مرحلهی بعد به توضیح بنیانهای مفاهیم سیاسی اندیشهی شهید مطهری (رحمةالله علیه) به عنوان بخش اجرایی و ضامن اجرا شدن سایر مفاهیم خواهیم پرداخت. این بخش از آن سو مهم است که به تبیین حکومت و سیاست در زمان غیبت در تفکر شهید مطهری (رحمةالله علیه) ورود خواهیم داشت. در ادامه به تبیین اصول تمدن اسلامی خواهیم پرداخت. شهید مطهری (رحمةالله علیه) معتقد بود که اسلام دارای تمدنی بزرگ و فراگیر بوده که امروز دچار نوعی افول و خمودگی شده است که باید با احیای فکر اسلامی درصدد بازسازی آن باشیم.
برای رسیدن به نقطهی مطلوب در امر الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت و عدالت نیازمند منظومهی فکری منسجم و کامل هستیم؛ منظومهی فکری منسجمی که از جهان بینی، ایدئولوژی، اصول و فروع مشخصی برخوردار باشد. به عبارت روشنتر نیازمند منظومهی فکریای هستیم که از یک مکتب سرچشمه گرفته شده باشد و برای تمامی سؤالات، مسائل و نیازهای زمان، جواب داشته باشد. به نظر میرسد با توجه به مبانی مفروض، اسلام مکتبی کامل و مبتنی بر جهان بینی توحیدی میباشد که به واسطهی داشتن منبع غنی از معارف، توانایی پاسخ گویی به تمامی نیازها در تمامی زمانها و مکانها را دارا میباشد. اقتضای خاتمیت دین خاتم نیز چنین میباشد که در هر زمان و مکانی کمبود و محدودیت نداشته باشد. (4)
معرفی شهید مطهری
پیش از آنکه بخواهیم به تبیین راهبردهای الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت از دیدگاه شهید مطهری (رحمةالله علیه) بپردازیم، لازم است این نکته را روشن سازیم که چرا استاد شهید مطهری را برای چنین اقدامی انتخاب کردهایم و چرا معتقدیم که با اتکا به مبانی معرفتی و چارچوب ارزشی- بینشی این متفکر معاصر میتوان الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت را مطابق با نیازهای امروز جامعهی اسلامی ایران ارائه نمود.
به نظر میرسد شهید مطهری (رحمةالله علیه) از جمله اندیشمندانی بوده است که توانستهاند با نگاه مبتنی بر توحید محوری به ارائهی منظومهی فکری بپردازند. بیشک شهید مطهری (رحمةالله علیه) از جمله اندیشمندان و روشنفکران قرن اخیر میباشد که آثار و منظومهی فکری او هنوز از بهترین و عمیقترین آثار موجود میباشد. عمق، تنوع، توانایی پاسخ گویی به شبهات و مشکلات، گسترهی مطالعات، آشنایی با مسائل روز و... از جمله ویژگیهای شخصیت و آثار شهید مطهری (رحمةالله علیه) میباشد.
در یک نگاه کلان میتوان بیان داشت که شهید مطهری (رحمةالله علیه) ارتباط بین انسان و سایر موجودات عالم را بر چهار نوع رابطه تقسیم میکند:
1. رابطهی انسان با خدا؛
2. رابطهی انسان با خود؛
3. رابطهی انسان با انسانهای دیگر؛
4. رابطهی انسان با طبیعت. (مطهری، 1384: 29-30)
به این ترتیب در یک رویکرد جامع باید تمام مفاهیم متناسب و ناظر به این چهار رابطه، تبیین و توضیح داده شود. به نظر میرسد که در تفکر شهید مطهری (رحمةالله علیه) میتوان مبانی لازم برای پوشش دادن به چنین رویکرد جامعی را یافت و تنوع و کثرت آثار آن استاد گرامی و عمق و محتوای برجستهی آن، امکان جامهی عمل پوشاندن به چنین مهمی را ممکن ساخته است.
این استاد و فیلسوف مجاهد، شخصیتی ذوابعاد بود، که در حوزه و دانشگاه تأثیرات بسیار مهمی از خود برجای گذاشت. شهید مطهری (رحمةالله علیه) از جمله روحانیونی بود که در محیط حوزه به تحصیل پرداخت و در آن فضا رشد نمود و از محضر مراجع، علما و استوانههای حوزهی علمیهی قم استفاده نمود. سپس وارد محیط دانشگاهی شد و توانست با دانشی که از محیط حوزه بدست آورده بود، ارتباط وثیقی با نسل جوان و دانشگاهی ایجاد نماید. شخصیتی که در آشنا ساختن نسل جوان انقلابی و هدایت جامعهی آن روز به سوی معارف اصیل اسلامی نقش بسیار تعیین کنندهای داشت؛ تأثیری که تا امروز نیز باقی است.
وى با جامعیت و آشنایی عمیقی که با معارف اسلامی داشت، توانست شبهات، مسائل و معضلات جامعه را به خوبی مورد بررسی قرار دهد و با استفاده از منابع دینی درصدد پاسخ گویی به آنها برآید. استاد گرامی ما در این زمینه به تصریح بیان میدارد:
این بنده از حدود بیست سال پیش که قلم به دست گرفته، مقاله یا کتاب نوشتهام، تنها چیزی که در همهی نوشتههایم آن را هدف قرار دادهام حل مشکلات و پاسخ گویی به سؤالاتی است که در زمینهی مسائل اسلامی در عصر مطرح است. نوشتههای این بنده، برخی فلسفی، برخی اجتماعی، برخی اخلاقی، برخی فقهی و برخی تاریخی است. با اینکه موضوعات این نوشتهها کاملاً با یکدیگر مغایر است، هدف کلی از همهی اینها یک چیز بوده و بس. دین مقدس اسلام یک دین ناشناخته است. حقایق این دین تدریجاً در نظر مردم، واژگونه شده است، و علت اساسی گریز گروهی از مردم، تعلیمات غلطی است که به این نام داده میشود. این دین مقدس در حال حاضر بیش از هر چیز دیگر از ناحیهی برخی از کسانی که مدعی حمایت از آن هستند، ضربه و صدمه میبیند. هجوم استعمار غربی با عوامل مرئی و نامرئیاش از یک طرف، و قصور یا تقصیر بسیاری از مدعیان حمایت از اسلام در این عصر از طرف دیگر، سبب شده که اندیشههای اسلامی در زمینههای مختلف، از اصول گرفته تا فروع، مورد هجوم و حمله قرار گیرد. بدین سبب این بنده وظیفهی خود دیده است که در حدود توانایی در این میدان انجام وظیفه نماید. (مطهری، 1372: 15)
شهید مطهری (رحمةالله علیه) از این طریق توانست چهرهی اسلام را در قرن اخیر روشنتر سازد و بیان دارد که دین مبین اسلام توانایی پاسخ گویی به مسائل و مشکلات روز را دارد و همچنین توانست نسل جوان را با فرهنگ دینی تربیت کند که ثمرهی آن در انقلاب اسلامی نمودار شد. شهید مطهری (رحمةالله علیه) در باب دغدغهی اصلی خود در تألیف آثارش تأکید مینماید:
"این بنده هرگز مدعی نیست که موضوعاتی که خودش انتخاب کرده و دربارهی آنها قلم فرسایی کرده است لازمترین موضوعات بوده است. تنها چیزی که ادعا دارد این است که به حسب تشخیص خودش از این اصل، تجاوز نکرده که تا حدی که برایش مقدور است در مسائل اسلامی (عقده گشایی) کند و حتی الامکان حقایق اسلامی را آنچنان که هست ارائه دهد، فرضاً نمیتواند جلوی انحرافات عملی را بگیرد، باری حتی الامکان با انحرافات فکری مبارزه نماید و مخصوصاً مسائلی را که دستاویز مخالفان اسلام است، روشن کند و در این جهت (الأهم فالاهم) را- لااقل به تشخیص خود- رعایت کرده است. (همان، 16)"
بعد دیگری از شخصیت شهید مطهری (رحمةالله علیه) که باید مورد توجه قرار بگیرد، عمق اطلاعات و تسلط ایشان بر منابع اسلامی است که او را میتوان یکی از مهمترین اسلام شناسان قرن اخیر دانست. امام خمینی (رحمةالله علیه) نیز در پی شنیدن خبر شهادت شهید مطهری (رحمةالله علیه) بر اسلام شناسی بودن ایشان تکیه مینمایند:
"اینجانب به اسلام و اولیای عظیم الشأن آن و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ضایعهی اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام مرحوم آقای حاج شیخ مرتضی مطهری- قدس سره- را تسلیت و تبریک عرض میکنم. تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزندهی خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کج رویها و انحرافات مبارزهی سرسختانه کرد، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفهی اسلام و قرآن کریم کم نظیر بود... . (صحیفهی امام، 1380: 178)"
خصوصیت بارز دیگر استاد شهید، بیان روان و قلم گویای او است. زبان گویا و روان، جامعیت، تنوع و تلاش برای پاسخ گویی به مسائل و مشکلات روز جامعه از جمله مشخصهها و ویژگیهای شهید مطهری (رحمةالله علیه) و آثار او میباشد. امام خمینی (رحمةالله علیه) در اولین سال شهادت شهید مطهری (رحمةالله علیه) به این نکته توجه دادند:
"... او با قلمی روان و فکری توانا در تحلیل مسائل اسلامی و توضیح حقایق فلسفی، با زبان مردم و بیقلق و اضطراب، به تعلیم و تربیت جامعه پرداخت. آثار قلم و زبان او بیاستثنا آموزنده و روان بخش است... (همان، ج 14، 325)"
شهید مطهری (رحمةالله علیه) در تمامی زمینههای علوم اسلامی ورود داشته و در بیشتر رشتههای مهم علوم انسانی دارای مطالعات وسیع بودند. تنوع آثار شهید مطهری (رحمةالله علیه) طیف وسیعی از رشتهها و زمینهها را در بر میگیرد. نگاهی به مجموعه کتابهای ایشان نشان میدهد که دستهی اول این کتاب شامل کتابهایی است که در زمینههای فلسفه، منطق و کلام میباشد. این کتب عبارتاند از: اصول فلسفه و روش رئالیسم (6جلد)، الهیات شفاء (2جلد)، توحید، معاد، نبوت، عدل الهی، فلسفهی اخلاق، فلسفهی تاریخ (2جلد)، مقالات فلسفی (3جلد)، خاتمیت، ختم نبوت، پیامبر امّی، شرح منظومه (2 جلد)، شرح مبسوط منظومه (4 جلد)، حرکت و زمان در فلسفهی اسلامی (2 جلد)، مقدمهای بر جهان بینی اسلامی (5 جلد)، شش مقاله (جهان بینی الهی و جهان بینی مادی)، اسلام و مقتضیات زمان (2 جلد)، فطرت، مسئلهی شناخت، انسان کامل، نقدی بر مارکسیسم، انسان و سرنوشت، علل گرایش به مادی گری، امدادهای غیبی در سرنوشت بشر، تکامل اجتماعی انسان به ضمیمهی هدف زندگی، تعلیم و تربیت در اسلام، حق و باطل به ضمیمهی احیای تفکر اسلامی.
دستهی دوم کتابهای شهید مطهری (رحمةالله علیه) ذیل عنوان مبانی فقهی- حقوقی میگنجد که شامل با این کتابها میباشد: نظام حقوق زن در اسلام، مسئلهی حجاب، جهاد، آشنایی با علوم اسلامی (3جلد)، ده گفتار، بیست گفتار، حکمتها و اندرزها، مسئلهی ربا به ضمیمهی بیمه.
دستهی سوم کتب شهید مطهری شامل کتبی میباشد که در حیطهی علوم قرآنی، تفسیر و حدیث میباشد. کتب آشنایی با قرآن (دورهی 8 جلدی) و سیری در نهج البلاغه جزو این دسته میباشند.
دستهی چهارم شامل کتبی است در زمینهی ادبیات فارسی و عربی که عرفان حافظ، آینهی جام، آشنایی با علوم اسلامی، جلد 1و3 میتوان در این دسته جای داد.
دستهی پنجم شامل کتبی است در زمینهی تاریخ ایران و اسلام این کتب عبارتاند از: خدمات متقابل ایران و اسلام (جلد 1و2)، سیری در سیرهی نبوی، سیری در سیرهی ائمهی اطهار (علیهم السلام)، سیری در نهج البلاغه، قیام و انقلاب مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، الغدیر و وحدت جهان اسلام، امامت و رهبری، پیامبر امّی، ختم نبوت، جاذبه و دافعهی علی (علیه السلام)، حماسهی حسینی (جلد 1-3)، ولاءها و ولایتها.
دستهی ششم از کتب شهید مطهری (رحمةالله علیه) در ذیل عنوان زمینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میگنجد. کتابهایی نظیر پیرامون انقلاب اسلامی، پیرامون جمهوری اسلامی، نهضتهای اسلامی در صد سال اخیر، حماسهی حسینی (3 جلد)، سیری در سیرهی نبوی، امامت و رهبری، آزادی معنوی، نقدی بر مارکسیسم، نظری به نظام اقتصادی اسلام، مسئلهی ربا به ضمیمهی بیمه، مسئلهی حجاب، نظام حقوق زن در اسلام، جاذبه و دافعهی علی (علیه السلام)، اخلاق جنسی در اسلام و غرب.
حتی میتوان بیان داشت که شهید مطهری (رحمةالله علیه) برای کودکان و نوجوانان نیز اثر ارزندهای مانند کتاب داستان راستان را ارائه نموده است. هرچند که این کتاب خاص کودکان نیست. (5)
شهید مطهری (رحمةالله علیه) تنها در حوزهی نظری و فکری فعال نبودند بلکه در زمینههای بسترسازی فرهنگی و فعالیتهای سیاسی نیز فعال بودند. شهید مطهری (رحمةالله علیه) نه تنها از جنبههای فکری و فرهنگی، بلکه در بُعد مبارزات سیاسی نیز بر خلاف تصور رایج که ایشان را از چهرههای برجسته و تأثیرگذار سیاسی نمیداند، ورود داشتند. شاهد این ماجرا قرار گرفتن ایشان از سوی حضرت امام در صدر شورای انقلاب میباشد.
شهید مطهری (رحمةالله علیه) و بازسازی مفاهیم دینی
بحث از مفاهیم و اثر آنها در شکل دهی به اندیشه و عمل اجتماعی یکی از مباحث مهم معرفت شناسی است. از جمله مهمترین اقداماتی که برای شکل دهی به یک منظومهی معرفتی و تمدنی بایستی صورت گیرد بازتعریف و بیان تلقی آن منظومهی فکری از مفاهیم مهم عرصهی مطالعات انسانی و اجتماعی است. شهید مطهری (رحمةالله علیه) خود در مورد اهمیت مفاهیم اسلامی الهی به جامعه و تعیین وضعیت کنونی ما در کتاب وزین ده گفتار و ضمن بحث از انحطاط مسلمین در عصر حاضر بیان میدارد:
"در میان کشورهای دنیا به استثنای بعضی کشورها، کشورهای اسلامی عقب ماندهترین و منحطترین کشورهاست. نه تنها در صنعت عقب هستند، در علم عقب هستند، در اخلاق عقب هستند، در انسانیت و معنویت عقب هستند. چرا؟ یا باید بگوییم، اسلام، یعنی همان حقیقت اسلام در مغز و روح این ملتها هست، ولی خاصیت اسلام این است که ملتها را عقب میبرد (دشمنان دین هم بزرگترین حربهی تبلیغی آنها همین انحطاط فعلی مسلمین است) و یا باید اعتراف کنیم که حقیقت اسلام به صورت اصلی در مغز و روح ما موجود نیست بلکه این فکر اغلب در مغزهای ما به صورت مسخ شده موجود است، توحید ما توحید مسخ شده است، نبوت ما نبوت مسخ شده است، ولایت و امامت ما مسخ شده است، اعتقاد به قیامت ما کم و بیش همین طور. تمام دستورهای اصولی اسلام در فکر ما همه تغییر شکل داده. در دین صبر هست، زهد هست، تقوا هست، توکل هست. تمام اینها بدون استثناء به صورت مسخ شده در ذهن ما موجود است. شاید همان اندازه که تا به حال در این جلسات بحث شده است این مطلب را تا اندازهای روشن کند. مثلاً راجع به تقوا بحث شده است. اگر مطالعه کرده باشید، شاید بتواند آن جزوهها به شما ثابت بکند که تا به حال تقوا به یک صورت مسخ شدهای در ذهن ما بود. هر موضوعی که بحث شده همه این گونه است، که میفهماند اسلام معکوس شده است. (مطهری، 1368: 145)"
البته باید اذعان داشت که وضعیت کشورهای اسلامی و خاصه ایران اسلامی در طول قریب به چهل سالی که از زمان این ابراز نظر استاد شهید میگذرد، بسیار تفاوت کرده است و خصوصاً ایران اسلامی در دوران پرافتخار جمهوری اسلامی توانسته است گامهایی بلند در جهت رفع این معضلات بردارد. اما از این ابراز نظر استاد میتوان دریافت که ایشان نقشی جدی و مهم برای تلقیهای اجتماعی از مفاهیم اساسی مطالعات انسانی و اجتماعی در وضعیت جاری جوامع قائل هستند و علت وضع وخیم کشورهای اسلامی را در دوران خود- که تا وضعیت کنونی نیز کم و بیش ادامه دارد- تلقیهای ناصحیح آنها از مفاهیم دینی میدانند.
بر مبنای آنچه ذکر شد، به نظر میرسد که به واسطهی باز تعریف مفاهیم مذکور، یکی از مهمترین بنیانهای فکری تمدن شکل میگیرد و در تمام عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، علمی و... تحولی عظیم اتفاق میافتد. ما در ادامه نشان خواهیم داد که استاد شهید مطهری در این زمینه کاری بس عظیم انجام دادهاند و مفاهیم اساسی بسیاری را مورد بازسازی و بازتعریف قرار دادهاند. بررسی تفصیلی این مفاهیم البته نیازمند پژوهشهای گستردهای است که مقالهی حاضر در پی طراحی استراتژیک آنهاست. نگاهی به مجموعهای از این مفاهیم، زمینهی تحقیق و بازتعریف سایر مفاهیم موردنیاز را فراهم میآورد. برخی از مفاهیم عبارتاند از:
1. تقیه
تقیه از مادهی «وقی» است، مثل تقوا که از جای وقی است. تقیه معنایش این است: در یک شکل مخفیانهای در یک حالت استتاری از خود دفاع کردن و به عبارت دیگر سپر به کار بردن، هرچه بیشتر زدن و هر چه کمتر خوردن؛ نه دست از مبارزه برداشتن حاشا و کلا. (مطهری، 1384: 150)
2. عدالت
... عدالت را به یک معنای دیگر میشود معنا کرد که اگر به آن توجه شود، میتوان گفت آن هم مساوات است، اما مساوات به شکل دیگر. معنایی که قدما برای عدالت ذکر میکنند این است: اعطاء کل ذی حق حقه هر چیزی و هر شخصی در متن خلقت با یک شایستگی مخصوص به خود به دنیا آمده است. حقوق هم از همین جا یعنی از ساختمان ذاتی اشیا پیدا میشود (مطهری، 1384: 188)
پایهی عدالت، حقوق واقعی است که وجود دارد. عدالت معنایش مساوات نیست، عدالت معنایش موازنه به شکلی که پای حقوق در کار نباشد نیست بلکه عدالت بر پایهی حقوق واقعی و فطری استوار است. فرد حق دارد، اجتماع هم حق دارد. عدالت از اینجا پیدا میشود که حق هر فردی به او داده شود. عدالت رعایت همین حقوق است... . (همان، 204)
عدالت برای جامعه حکم همان اعتدال برای مزاج را دارد. (همان، 256)
تعریف عدالت از دیدگاه استاد شهید مطهری (رحمةالله علیه) یعنی نقطهی مقابل تبعیض (مطهری، 1372: 223)
عدالت هم عبارت است از اینکه به هر ذی حقی حقش را بدهیم. (همان، 224)
عدالت واقعیت دارد چون حق واقعیت دارد. حق از متن خلقت گرفته شده است؛ چون خلقت واقعیت دارد هر موجودی در متن خلقت یک شایستگی و یک استحقاق دارد. (همان)
از نظر مذهب و طریقهی ما اصل عدل بسیار مهم است و در ردیف مسائلی از قبیل مسائل اخلاقی نیست. (مطهری، 1370: 11)
عدالت سائس و اداره کنندهی عموم است؛ چیزی است که پایه و مبنای زندگی عمومی و اساس مقررات است. (همان، 14) از نظر زندگی اجتماعی و از جنبهی عمومی که افراد اجتماع را به صورت یک واحد در میآورد، از این نظر که بنگریم، میبینیم که عدل از جود بالاتر است. عدل در اجتماع به منزلهی پایههای ساختمان است و احسان از نظر اجتماع به منزلهی رنگ آمیزی و نقاشی و زینت ساختمان است. (همان، 16)
3. اخلاق
اخلاق عبارت است از ملکاتی که انسان باید خودش را براساس آنها بسازد. به عبارت دیگر اگر انسان مجموع استعدادهایش را متناسب با آنچه خلق شده است، پرورش بدهد (از حد افراط و تفریط پرهیز کند و در یک حد میانه قرار بدهد) دارای زیبایی عقلی میشود. (همان، 163)
پس اخلاق برمیگردد به توازن ریشهی اخلاق عدل. عدل به معنای توازن اینکه میگویند عدالت یا عدل ریشهی اخلاق است، مقصودشان توازن است. اخلاق یعنی حالت موازنه میان مجموع استعدادهای انسانی. (همان، 164)
4. زهد
به طور مسلم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی مرتضی (علیه السلام) زاهدانه زندگی میکردند و در زندگی، بر خود سخت میگرفتند. این عمل را دو نحو میتوان تفسیر کرد:
"یکی اینکه بگوییم دستور اسلام به طور مطلق برای بشر این است که از نعمتها و خیرهای این جهان محترز باشد، اسلام همان طوری که به اخلاص در عمل و توحید در عبادت و به صدق و امانت و صفا و محبت دستور میدهد، به احتراز و اعراض از نعمتهای دنیا هم دستور میدهد... . تفسیر دیگر اینکه بگوییم فرق است بین آن امور که مربوط به عقیده و یا اخلاق و یا رابطهی انسان با خدای خودش است و بین این امر که مربوط به انتخاب طرز معیشت است، اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی مرتضی (علیه السلام) بر خود در غذا و لباس و مسکن و غیره سخت میگرفتند نه از این جهت است که توسعه در زندگی بالذات زشت و ناپسند است، بلکه مربوط به چیزهای دیگر بوده؛ یکی مربوط بوده به وضع عصر و زمانشان که برای عموم مردم وسیله فراهم نبود، فقر عمومی زیاد بود، در همچو اوضاعی مواسات و همدردی اقتضا میکرد که به کم قناعت کنند و مابقی را انفاق کنند. به علاوه آنها در زمان خود زعیم و پیشوا بودند؛ وظیفه زعیم و پیشوا که چشم همه به او است با دیگران فرق دارد. (مطهری، 1370: 173-174)"
یک اصل ثابت و تغییرناپذیر این است که یک نفر مسلمان باید زندگی خود را از زندگی عمومی جدا نداند. باید زندگی خود را با زندگی عموم تطبیق دهد. معنی ندارد در حالی که عموم مردم در بدبختی زندگی میکنند، عدهی دیگر با مستمسک قرار دادن قُل مَن حَرَّمَ زِینَهَ اللهِ الَّتیِ أَخرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیبَاتِ مِنَ الرِّزقِ در دریای نعمت غوطه ور بشوند هرچند فرض کنیم که از راه حلال به چنگ آورده باشند. (همان، 175) اصل ثابت و تغییرناپذیر دیگری که در همهی حال و همهی زمانها پسندیده است، زهد به معنای عزت نفس و مناعت طبع و بلند نظری است که انسان در همه حال و همهی زمانها خوب است نسبت به امور مادی بیاعتنا باشد، دین را به دنیا و فضیلت و اخلاق را به پول و مقام نفروشد، به امور مادی به چشم وسیله نگاه کند و نه به چشم هدف و مقصد. اما سایر امور که مربوط به توسعه و تضییق و بود و نبود وسایل زندگی است، یک امر ثابت و تغییرناپذیری نیست، ممکن است در زمانی تکلیف جوری اقتضا کند و در زمانی دیگر جور دیگر، همان طوری که رسول خدا (علیه السلام) و علی مرتضی (علیه السلام) طوری زندگی کردند و سایر ائمه (علیهم السلام) طوری دیگر. (همان، 177)
5. آزادی
ببینیم معنی آزادی چیست؟ این آزادی و آزادگی که میگویند یعنی چه؟ آزادی یکی از لوازم حیات و تکامل است؛ یعنی یکی از نیازمندیهای موجود زنده، آزادی است. فرق نمیکند که موجود زنده از نوع گیاه باشد، یا از نوع حیوان و یا از نوع انسان، به هرحال نیازمند به آزادی است. منتها آزادی گیاه متناسب با ساختمان آن است، آزادی حیوان طور دیگری است، انسان به آزادیهای دیگری ماورای آزادیهای گیاه و حیوان نیاز دارد. هر موجود زنده خاصیتش این است که رشد میکند، تکامل پیدا میکند متوقف نیست، سر جای خودش نایستاده است. جمادات که رشد و تکامل ندارند، نیازمند به آزادی هم نیستند، اصلاً آزادی برای جمادات مفهوم ندارد. ولی گیاه، باید آزاد باشد. (مطهری، 1373: 14)
آزادی یعنی چه؟ یعنی نبودن مانع، انسانهای آزاد، انسانهایی هستند که با موانعی که در جلوی رشد و تکاملشان هست، مبارزه میکنند. انسانهایی هستند که تن به وجود مانع نمیدهند. این هم تعریف مختصری از آزادی. (همان، 15)
6. آزادی معنوی
نوع دیگر آزادی، آزادی معنوی است. تفاوتی که میان مکتب انبیا و مکتبهای بشری هست در این است که پیغمبران آمدهاند تا علاوه بر آزادی اجتماعی به بشر، آزادی معنوی بدهند، و آزادی معنوی است که بیشتر از هر چیز دیگر ارزش دارد. تنها آزادی اجتماعی مقدس نیست بلکه آزادی معنوی هم مقدس است و آزادی اجتماعی بدون آزادی معنوی میسر و عملی نیست و این است درد امروز جامعهی بشری که بشر امروز میخواهد آزادی اجتماعی را تأمین کند ولی به دنبال آزادی معنوی نمیرود، یعنی نمیتواند، قدرتش را ندارد، چون آزادی معنوی را جز از طریق نبوت، انبیا، دین، ایمان و کتابهای آسمانی نمیتوان تأمین کرد. حال ببینیم آزادی معنوی یعنی چه؟ انسان یک موجود مرکب و دارای قوا و غرایز گوناگونی است، در وجود انسان هزاران قوهی نیرومند هست، انسان شهوت دارد، غضب دارد، حرص و طمع دارد. جاه طلبی و افزون طلبی دارد. در مقابل، عقل دارد، فطرت دارد، وجدان اخلاقی دارد. انسان از نظر معنا، از نظر باطن و از نظر روح، خودش ممکن است یک آدم آزاد باشد و ممکن هم هست یک آدم برده و بنده باشد؛ یعنی ممکن است انسان بنده حرص خودش باشد، اسیر شهوت خودش باشد، اسیر خشم خودش باشد، اسیر افزون طلبی خودش باشد و ممکن است از همهی اینها آزاد باشد. (همان، 20)
7. آزادی اجتماعی
انسان یک موجود خاصی است و زندگی او زندگی اجتماعی است. علاوه بر این در زندگی فردی خود، موجود تکامل یافتهای است و با گیاه و حیوان بسیار تفاوت دارد. گذشته از آزادیهایی که گیاهان و حیوانات به آنها نیازمندند یک سلسله نیازمندیهای دیگری هم دارد که ما آنها را به دو قسم منقسم میکنیم. یک نوع آزادی اجتماعی است. آزادی اجتماعی یعنی چه؟ یعنی بشر باید در اجتماع از ناحیهی سایر افراد اجتماع، آزادی داشته باشد، دیگران مانعی در راه رشد و تکامل او نباشند، او را محبوس نکنند، به حالت یک زندانی در نیاورند که جلوی فعالیتش گرفته شود، دیگران او را استثمار نکنند، استخدام نکنند، استعباد نکنند؛ یعنی تمام قوای فکری و جسمی او را در جهت منافع خودشان به کار نگیرند. این را میگویند آزادی اجتماعی. خودِ آزادی اجتماعی هم میتواند انواعی داشته باشد که فعلاً کاری با آن نداریم. پس یکی از اقسام آزادی، آزادی اجتماعی است که انسان از ناحیهی افراد دیگر آزاد و قدرتمند از قدرت خودشان سوءاستفاده کرده و افراد دیگری را در خدمت خودشان گرفتهاند، آنها را به منزلهی بردهی خودشان قرار دادهاند و میوهی وجود آنان را که باید متعلق به خودشان باشد، به نفع خود چیدهاند. میدانید کلمهی استثمار یعنی چه؟ یعنی چیدن میوهی دیگری. هر کسی وجودش مثل یک درخت پر میوه است. میوهی درخت، وجود هر کسی یعنی محصول کار و فکرش، محصول کار و فکرش، محصول فعالیتش، محصول ارزشش، باید مال خودش باشد.
وقتی که افراد کاری میکنند که محصول درخت وجود دیگران را به خودشان تعلق میدهند. (همان، 15 و16)
در نص قرآن مجید، یکی از هدفهایی که انبیا داشتهاند، این بوده است که به بشر آزادی اجتماعی بدهند یعنی افراد را از اسارت و بندگی و بردگی یکدیگر نجات بدهند. قرآن کتاب عجیبی است! بعضی از معانی و مفاهیم است که در یک عصر به اصطلاح گل میکند، زنده میشود، اوج میگیرد، و در عصرهای دیگر اگر نگاه بکنید، آن قدر اوج نداشته است. در بعضی از عصرها میبینیم که برخی از کلمات به حق اوج میگیرد. وقتی به قرآن مراجعه میکنیم، میبینیم چقدر در قرآن این کلمه اوج دارد، و این عجیب است. یکی از حماسههای قرآنی، همین موضوع آزادی اجتماعی است. (همان، 17)
8. تربیت
تربیت عبارت است از یک سلسله عوامل که موجودات زنده برای رشدشان به آنها احتیاج دارند. مثلاً یک گیاه برای رشد و نموش به آب و خاک احتیاج دارد، به نور و حرارت احتیاج دارد. یک حیوان هم این نیازها را دارد، به علاوه یک سلسله احتیاجات انسانی که همهی آنها در کلمهی تعلیم و تربیت جمع است. این عوامل به منزلهی غذاهایی است که باید به یک موجود زنده برسد تا رشد بکند. باور نکنید که یک موجود زنده بتواند بدون غذا رشد بکند. قوهی غاذیه یکی از لوازم زندگی موجود زنده است. (همان، 14)
9. امنیت
امنیت یعنی چه؟ یعنی موجود زنده چیزی را در اختیار دارد، حیات دارد، لوازم و وسایل حیات را هم دارد. باید امنیت داشته باشد، تا آنچه دارد از او نگیرند یعنی از ناحیه یک دشمن، از ناحیهی یک قوهی خارجی، آنچه دارد از او سلب نشود. انسان را در نظر میگیریم. انسان هم به تعلیم و تربیت احتیاج دارد و هم به امنیت یعنی جان دارد، جانش را از او نگیرند، ثروت دارد، ثروتش را از او نگیرند، سلامت دارد، سلامتش را از او نگیرند، آنچه دارد از او نگیرند. (همان، 15)
10. صنعت
صنعت عبارت است از «ساختن» به معنای اینکه شیء یا اشیایی را تحت یک نوع پیراستنها آراستنها قرار میدهند، میان اشیا و میان قوای اشیا ارتباط برقرار میکنند، قطع و وصلهایی صورت میگیرد در جهت مطلوب انسان و آنگاه این شیء میشود مصنوعی از مصنوعهای انسان. فرض کنید که از طلا یک حلقهی انگشتر یا یک زیور دیگری میسازیم، آن را میدهیم یا به قول معروف پرداخت میکنیم، وضع مخصوصی به آن میدهیم، و میشود یک مصنوع برای ما. ولی تربیت عبارت است از پرورش دادن، یعنی استعدادهای درونیای را که بالقوه در یک شیء موجود است به فعالیت در آوردن و پروردن. لهذا تربیت فقط در مورد جاندارها یعنی گیاه و حیوان و انسان صادق است و اگر در مورد غیر جاندار این کلمه را به کار ببریم، مجازاً به کار بردهایم نه اینکه به مفهوم واقعی آن شیء را پرورش دادهایم. یعنی یک سنگ و یا یک فلز را نمیشود پرورش داد آن طور که یک گیاه یا یک حیوان و یا یک انسان را پرورش میدهند. (مطهری، 1373: 57 و58)
11. اجتهاد و فقاهت
اجتهاد به طور سر بسته به معنای صاحب نظر شدن در امر دین است، ولی صاحب نظر بودن و اعمال نظر کردن در امور دینی از نظر ما که شیعه هستیم، دو جور است: مشروع و ممنوع. همان طوری که تقلید نیز بر دو قسم است: مشروع و ممنوع.
اما اجتهادی که از نظر ما ممنوع است، به معنای تقنین و تشریع قانون است؛ یعنی مجتهد، حکمی را که در کتاب و سنت نیست، با فکر خودش و رأی خودش وضع کند. این را در اصطلاح «اجتهاد رأی» میگویند. این گونه اجتهاد از نظر شیعه ممنوع است. (مطهری، 1368: 97) به هر حال اجتهاد تدریجاً معنای صحیح و منطقی پیدا کرد، یعنی به کار بردن تدبر و تعقل در فهم ادلهی شرعیه که البته احتیاج دارد به یک رشته علوم که مقدمهی شایستگی و استعداد تعقل و تدبر صحیح و عالمانه میباشند. علمای اسلام تدریجاً برخوردند که استنباط و استخراج احکام از مجموع ادلهی شرعیه احتیاج دارد به یک سلسله علوم و معارف ابتدایی از قبیل علوم ادبیه و منطق، و به دانستن قرآن و تفسیر و حدیث و رجال حدیث و شناختن قواعد علم اصول و حتی اطلاع بر فقه سایر فرق. (مجتهد) به کسی گفتند که این علوم را واجد باشد. (همان، 103)
امر به معروف و نهی از منکر
اگر در منطق اسلام امر به معروف و نهی از منکر آن اندازه توسعه نمیداشت، به ما نمیگفتند که: بها تقام الفرائض، و تأمن المذاهب، و تحل المکاسب، و ترد المظالم، و تعمر الارض، و ینتصف من الاعداء، و یستقیم الامر، زیرا این فکر کوچک و محدود که فعلاً در مغز ماها به نام امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد، هر اندازه هم که لباس عمل بپوشد ممکن نیست این همه آثار نیک به بار آورد. (همان، 79)
13. تقوا
چیزی که نسبتاً عجیب به نظر میرسد، ترجمه فارسی این کلمه به «پرهیزگاری» است. دیده نشده تاکنون احدی از اهل لغت مدعی شده باشد که این کلمه به این معنا هم استعمال شده (همان، 19)
از آنچه در اطراف لغت «تقوا» گفته شد تا اندازهای میتوان معنا و حقیقت تقوا را از نظر اسلام دانست ولی لازم است به موارد استعمال این کلمه در آثار دینی و اسلامی بیشتر توجه شود تا روشن گردد که تقوا یعنی چه. مقدمهای ذکر میکنم.
انسان اگر بخواهد در زندگی اصولی داشته باشد و از آن اصول پیروی کند، خواه آنکه آن اصول از دین و مذهب گرفته شده باشد و یا از منبع دیگری، ناچار باید یک خط مشی معینی داشته باشد، هرج و مرج بر کارهایش حکمفرما نباشد. لازمهی خط مشی معین داشتن و اهل مسلک و مرام و عقیده بودن این است که به سوی یک هدف و یک جهت، حرکت کند و از اموری که با هوا و هوسهای آنی او موافق است اما با هدف او و اصولی که اتخاذ کرده منافات دارد، خود را «نگهداری» کند.
بنابراین تقوا به معنای عام کلمه، لازمهی زندگی هر فردی است که میخواهد انسان باشد و تحت فرمان عقل زندگی کند و از اصول معینی پیروی نماید. تقوای دینی و الهی یعنی اینکه انسان خود را از آنچه از نظر دین و اصولی که دین در زندگی معین کرده، خطا و گناه و پلیدی و زشتی شناخته شده، حفظ و صیانت کند و مرتکب آنها نشود. چیزی که هست حفظ و صیانت خود از گناه که نامش تقواست به دو شکل و دو صورت ممکن است صورت بگیرد، و به تعبیر دیگر ما دو نوع تقوا میتوانیم داشته باشیم: تقوایی که ضعف است و تقوایی که قوت است. (همان، 21)
14. رشد
اگر بخواهیم کلمهی رشد را به مفهوم عام خودش که شامل همهی انواع رشدها در همهی موارد بشود، تعریف کنیم باید بگوییم: رشد یعنی (اینکه انسان شایستگی و لیاقت اداره و نگهداری و بهره برداری یکی از سرمایهها و امکانات مادی و یا معنوی که به او سپرده میشود، داشته باشد) یعنی اگر انسان در هر ناحیه از نواحی زندگی که حکم یک شأن و وسیلهای را دارد، شایستگی اداره و نگهداری و بهره برداری از آن را داشته باشد چنین شخصی در آن کار و در آن شأن رشید است. حال آن چیز هرچه میخواهد باشد؛ همهی آن چیزها و اشیایی که وسایل و سرمایههای زندگی هستند. سرمایه به مال و ثروت انحصار ندارد مردی که ازدواج میکند خود ازدواج و زن و فرزند و کانون خانوادگی، وسایل و به تعبیر دیگر سرمایههای زندگی او هستند، و یا شوهر برای زن و زن برای شوهر حکم سرمایه را دارد. (مطهری، بیتا: 102 و103)
15. رشد ملی
رشد فقط به فرد منحصر نمیشود، در مورد ملتها نیز سرمایههای طبیعی، فرهنگی و انسانی و امثال آن، سرمایههایی است که در اختیار ملتها قرار دارد، و رشد ملی عبارت است از لیاقت و شایستگی یک ملت برای نگهداری و بهره برداری و سود بردن از سرمایهها و امکانات طبیعی و انسانی خود. به هر اندازه که لیاقت و شایستگی اداره و بهره برداری از آنها را دارد، به همان اندازه رشید است. (همان، 103)
16. رشد فکری
نشانهی رشد فکری: بچه پس از دوران شیرخوارگی، فی الجمله که قوای مغزی و شعوری اش رشد میکند، حالت سؤال پیدا میکند، دربارهی چیزهایی که دور و برش هستند سؤالاتی میکند، باید به سؤالاتش طبق فهم خودش جواب داد، نباید گفت فضولی نکن، به تو چه؟ خود این سؤال علامت سلامتی مغز و فکر است، معلوم میشود قوای معنوی اش رشد کرده و قوت گرفته است. این سؤالات اعلام طبیعت است، اعلام خلقت است، دستگاه خلقت احتیاج جدیدی را اعلام میکند که باید به آن رسید. همین طور است حالت جامعه. اگر در جامعه یک احساس نو و ادراک نو پیدا شد علامت یک نوع رشد است. این هم اعلام خلقت است که احتیاج جدیدی را نشان میدهد. اینها را باید با هوا و هوس و شهوت پرستی فرق گذاشت. نباید اشتباه کرد و اینها را هوا و هوس دانست. (مطهری، 1368: 219-220)
17. رشد فردی و اخلاقی
اولین رشدی که انسان باید از آن بهره مند باشد رشد فردی، شخصی و اخلاقی است. این سؤال پیش میآید که آیا اغلب افراد میتوانند این سرمایه را اداره و از آن بهره برداری کنند؟ باور کنید کمتر کسی است که چنان که باید از سرمایههای فردی و شخصی خود بهره برداری کند. به مناسبت اینکه مجمع ما مجمع علمی است و همان طوری که در آغاز سخن عرض کردم مجمع ما دو بعدی است یکی از دو مثال متناسب است با بعد علمی مجمع ما و دیگری با بعد دینی آن. مثال اول که متناسب با بعد علمی مجمع ماست مربوط است به قوای هوشی و قوای ادراکی انسان. افراد از نظر هوش، فهم، استعداد و حافظه با یکدیگر اختلاف دارند. انسانهای رشید از حافظهی خود بهره برداری صحیح میکنند ولی آدمهای غیر از رشید، ممکن است حافظهی بسیار نیرومندی نیز داشته باشند اما نتوانند از آن استفاده کنند. آدم غیر رشید تصور میکند. حافظه یک انبار است. انباری که باید دایماً آن را پر کند، هر چه پیدا کرد، آنجا پرت کند. عیناً مانند انبار یک خانه که احیاناً وارد میشوی میبینی یک تکهی حلبی، یک قطعهی فلز، یک میز شکسته، یک صندلی شکسته در آنجا افتاده است. اما آدمی که رشید باشد در بهره برداری از حافظهی خود دقت میکند. اولین کاری که انجام میدهد عمل انتخاب است.
یعنی حافظهی خود را مقدس میشمارد، حاضر نیست هر چه شد در آن سرازیر کند. (مطهری بیتا: 104)
18. خوش بینی دینی به دنیا و جهان
اساساً بدبینی به خلقت و آفرینش و به گردش و نظام عالم با فلسفهی اسلام، یعنی با هستهی مرکزی فلسفهی اسلام که توحید است، سازگار نیست. این گونه نظریهها یا باید بر ماتریالیسم و مادیت و انکار مبدأ حق حکیم عادل مبتنی باشد، و یا براساس ثنویت و دوگانگی وجود و هستی، همان طوری که در برخی فلسفهها یا آیینها به دو اصل و دو مبدأ برای هستی معتقد شدهاند: یکی را مبدأ خیرات و نیکیها و دیگری را مبدأ شر و بدیها دانستهاند. اما در دینی که براساس توحید و اعتقاد به خدای رحمان و رحیم و علیم و حکیم بنا شده، جایی برای این افکار باقی نمیماند. (مطهری، 1370: 240)
19. امامت
رشد یعنی قدرت مدیریت، وقتی که انسان میخواهد انسانهای دیگر را اداره کند یعنی وقتی که موضوع رشد، ادارهی انسانهای دیگر باشد، آن را مدیریت و رهبری مینامیم. این نوع از رشد در اصطلاح اسلامی (هدایت) و به تعبیر رساتر (امامت) نامیده میشود. دقیقترین کلمهای که بر کلمهی امامت منطبق میشود همین کلمهی رهبری است. فرق نبوت و امامت در این است که نبوت راهنمایی و امامت رهبری است. نبوت، ابلاغ، اخبار، اطلاع دادن، اتمام حجت و راهنمایی است. راهنما چه میکند؟ راه را نشان میدهد. وظیفه اش بیش از این نیست که راه را نشان دهد، ولی بشر علاوه بر راهنمایی به رهبری نیاز دارد. یعنی نیازمند است به افراد یا گروه و دستگاهی که قوا و نیروهای وی را بسیج کنند، حرکت دهند، سامان و سازمان بخشند. نبوت راهنمایی است و یک منصب است، اما امامت رهبری است و منصب دیگری است. (مطهری، بیتا: 108-109)
20. رهبری
رهبری و مدیریت که موضوع اصلی بحث است، خود مستلزم نوعی از رشد است؛ زیرا رهبری در حقیقت عبارت است از: بسیج کردن نیروی انسانها و بهره برداری صحیح از نیروهای انسانی، (همان، 103)
21. علم و علوم اسلامی
منظور اسلام از علم چه علمی است؟ ممکن است کسی بگوید مقصود از همهی این تأکید و توصیهها علم خود دین است؛ یعنی همه به این منظور گفته شده است که مردم به خود دین عالم شوند و اگر نظر اسلام از علم، علم دین باشد در حقیقت به خودش توصیه کرده و دربارهی علم به معنا اطلاع بر حقایق کائنات و شناختن امور عالم چیزی نگفته و اشکال به حال اول باقی میماند، زیرا هر مسلکی هر اندازه هم ضد علم باشد و با آگاهی و اطلاع و بالارفتن سطح فکر و معلومات مردم مخالف باشد، با آشنایی با خودش مخالف نیست، بلکه خواهد گفت با من آشنا باشید و با غیر من آشنا نباشید. پس اگر منظور اسلام از علم، به خصوص علم دینی باشد، باید گفت موافقت اسلام با علم صفر است و نظر اسلام دربارهی علم منفی است. برای کسی که درست با اسلام و منطق اسلام آشنا باشد، جای این احتمال نیست که بگوید نظر اسلام دربارهی علم منحصراً علوم دینی است. این احتمال فقط از ناحیهی طرز عمل مسلمین در قرنهای اخیر که تدریجاً دایرهی معلومات را کوچکتر کردند و معلومات خود را محدود کردند پیدا شده، والا آنجا که میفرماید: (حکمت، گمشدهی مؤمن است پس آن را به چنگ آورید ولو اینکه بخواهید از دست مشرکان بگیرید)، معنی ندارد که خصوص علوم دینی باشد. مشرک را با علوم دین چکار؟ در جملهی (اطلبوا العلم و لو بالصین) چین به عنوان دورترین نقطه و یا به اعتبار اینکه در آن ایام یکی از مراکز علم و صنعت جهان بوده، یاد شده. قدر مسلم این است که چین نه در آن زمان و نه در زمانهای دیگر مرکز علوم دینی نبوده است. گذشته از همهی اینها در متن سخنان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تقیید و تحدید و تفسیر شده که مقصود چه علمی است، اما نه تحت عنوان اینکه فلان علم باشد یا فلان علم، بلکه تحت عنوان علم نافع، علمی که دانستن آن فایده برساند و ندانست
عبارات مرتبط با این موضوع دکتر مهدی حمزه نژاد دانشگاه علم و صنعت ایران …دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت همایش های ملی همایش ها ، کنفرانس ها و سمینار هاهمایش ملی هزار و یک شب و ادبیات ایران و جهان اردیبهشت ماه محورهای همایش دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزیردیف عنوان دانشجو دانشکده گروه تاریخ دفاع ردیف عنوان دانشجو دانشکده گروه تاریخ دفاعفارس گزارش میدهد مشروح اولین روز رای اعتماد مجلس …فارس گزارش میدهد مشروح اولین روز رای اعتماد مجلس به وزرای پیشنهادی دولت یازدهم دکتر مهدی حمزه نژاد دانشگاه علم و صنعت ایران دانشکده دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت همایش های ملی همایش ها ، کنفرانس ها و سمینار ها اولین همایش ملی چالش های گفتمانی فراروی آینده انقلاب اسلامی ایران آبان ماه تا بهمن ماه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی ردیف عنوان دانشجو دانشکده گروه تاریخ دفاع ردیف عنوان دانشجو دانشکده گروه تاریخ دفاع فارس گزارش میدهد مشروح اولین روز رای اعتماد مجلس به وزرای به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، جلسه علنی مجلس شورای اسلامی صبح امروز با دستور
لینک منبع :تبیین راهبردهای پژوهشی استخراج الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت از دیدگاه شهید مطهری (ره)
تبیین راهبردهای پژوهشی استخراج الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت از ...
rasekhoon.net/.../تبیین-راهبردهای-پژوهشی-استخراج-الگوی-اسلامی-ایرانی-پیشرفت-از-دیدگاه-شهید-مطهری-(ره)/ - ذخیره شده
4 دسامبر 2016 ... به عبارت دیگر از اندیشه و آثار شهید مطهری (رحمةالله علیه) ... راهبردهای پژوهشی
استخراج الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت از دیدگاه شهید مطهری (ره).
تبیین راهبردهای پژوهشی استخراج الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت از ...
khabarfarsi.com/u/29070124
4 دسامبر 2016 ... تبیین راهبردهای پژوهشی استخراج الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت از دیدگاه شهید ...
سرویس اندیشه جوان ایرانی به نقل از راسخون ؛ بخش مقالات دینی: نویسندگان: سید
مجتبی عزیزی (1) سیدجواد حسینی (2) چکیده شهید مطهری یکی از مشاهیر اسلام شناس
معاصر و یکی از بهترین ... می توان گفت یکی از راه های جلوگیری .
تبیین راهبردهای پژوهشی استخراج الگوی اسلامی - ایرانی ... - مفیدستان
mofidestan.ir/تبیین-راهبردهای-پژوهشی-استخراج-الگوی/ - ذخیره شده
تبیین راهبردهای پژوهشی استخراج الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت از دیدگاه شهید
مطهری ... در بخش بعدی به تبیین مؤلفههای جامعهی دینی از سوی شهید مطهری (رحمةالله
علیه) .... تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزندهی خود را در راه اهداف مقدس
اسلام ...
تبیین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت از دیدگاه شهید مطهری(ره) - طلیعه
www.talie.ir/تبیین-الگوی-اسلامی-ایرانی-ـ-پیشرفت-از-د/ - ذخیره شده
26 سپتامبر 2016 ... مقالۀ حاضر در پی دستیابی به راهبردهای پژوهشی برای استخراج الگوی اسلامی
ایرانی پیشرفت از آثار و آراء استاد شهید مطهری (ره) است. بر این مبنا ...
ایرانی پیشرفت از دیدگاه شهید مطهری(ره) - پایگاه اطلاع رسانی سراسری ...
islamicdatabank.com/MoshakhesatMMajmooe.aspx?cod=13105173
عنوان: تبیین راهبردهای پژوهشی استخراج الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت از دیدگاه
شهید مطهری(ره); عنوان مجموعه: مجموعه مقالات نخستین همایش ملی الگوی اسلامی ایرانی
...
مجموعه مقالات نخستین همایش ملی اسلامی - ایرانی پیشرفت - جلد سوم ...
bookroom.ir/.../مجموعه-مقالات-نخستین-همایش-ملی-اسلامی---ایرانی-پیشرفت---جلد-سوم:-کمیسیون-تخصصی-مبانی-و-روش
9 نوامبر 2015 ... در یک نگاه اجمالی طراحی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت به عنوان سند فرداست و حاکم
بر همه اسناد ملی ... -تبیین راهبردهای پژوهشی استخراج الگوی اسلامی - ایرانی
پیشرفت از دیدگاه شهید مطهری(ره) / سید مجتبی عزیزی، سید جواد حسینی
منظرگاه مدیریتی بنیاد پوهشهای ایرانی اسلامی پیشرفت
noahmadi313.blogfa.com/post-683.aspx
۲۳٫ تبیین اهداف نظام اقتصادی بر اساس رویکرد فراسیستمی. ۲۴٫ تبیین راهبردهای
پژوهشی استخراج الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت از دیدگاه شهید مطهری(ره).
الگوی اسلامی پیشرفت ایران و مالزی، اشتراک ها و اختلاف ها - مدیر سایت
www.olgou.org/.../الگوی-اسلامی-پیشرفت-ایران-و-مالزی،-اشتراک-ها-و-اختلاف-ها.html - ذخیره شده - مشابه
در بحث آزادی سیاسی، در الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی در جمهوری اسلامی ایران، ... با
عنایت به اینکه تفاوت ها و تشابهات این دو الگو که در تدوین آن بر استخراج از ... ایران
و تبیین وضعیت مطلوب آن و ارائه ی راهبردها برای تغییر وضعیت موجود می پردازد2. ...
تعریف استاد مطهری نیز از مفهوم عدالت مبتنی بر اصل فطرت و حقوق طبیعی است.
الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی - مقالات آماده انتشار
www.ipoba.ir/?_action=press&max_rows=50 - ذخیره شده
الگوی راهبرد سیاسی، امنیتی در فراگرد توسعه اسلامی- ایرانی. دوره 2، شماره 3، ...
تکامل و پیشرفت انسان و جامعه از دیدگاه شهید مطهری مهدی حسینزاده یزدی. دوره 3، شماره
5، ...
دکتر عادل پیغامی – جریان شناسی تاریخ معاصر ایران
tarikhmoaser.ir/264/ - ذخیره شده
4 مارس 2014 ... معاون پژوهشی دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد از مهر ۱۳۸۴ الی آذر ۱۳۸۶ ... عضو تیم
طراحی یک دوره آموزشی اندیشه اسلامی براساس آثار استاد شهید مطهری( ره) در دانشگاه امام
... مدیریت پروژه “طبقه بندی مساله عدالت و استخراج نظام مسائل حوزه عدالت” .... نشست
اندیشههای راهبردی با موضوع الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در حضور ...