داستان از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم! (داستانک)

[ad_1]
مفیدستان:

• تاریخ انتشار : دوشنبه 09 / 01 / 2017
• مشاهده : 358
• سایر خبرهای : داستان کوتاه
• RSS
• اشتراک گذاری:

پشت چراغ قرمز تو ماشین داشتم با تلفن حرف میزدم و برای طرفم شاخ و شونه میکشیدم که نابودت میکنم..

داستان از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم

داستان از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم ,پشت چراغ قرمز تو ماشین داشتم با تلفن حرف میزدم و برای طرفم شاخ و شونه میکشیدم که نابودت میکنم ! به زمینو زمان میکوبمت تا بفهمی با کی در افتادی! زور ندیدی که اینجوری پول مردم رو بالا میکشی و… خلاصه فریاد میزدم که دیدم یه دختر بچه یه دسته گل دستش بود و چون قدش به پنجره ی ماشین نمی رسید هی می پرید بالا و میگفت آقا گل ! آقا این گل رو بگیرید…

منم در کمال قدرت و صلابت و در عین حال عصبانیت داشتم داد میزدم و هی هیچی نمیگفتم به این بچه ی مزاحم! اما دخترک سمج اینقد بالا پایین پرید که دیگه کاسه ی صبرم لبریز شد و سرمو آوردم از پنجره بیرون و با فریاد گفتم: بچه برو پی کارت ! من گـــل نمیخـــرم ! چرا اینقد پر رویی! شماها کی میخواین یاد بگیرین مزاحم دیگران نشین و … دخترک ترسید و کمی عقب رفت! رنگش پریده بود ! وقتی چشماشو دیدم ناخودآگاه ساکت شدم! نفهمیدم چرا یک دفعه زبونم بند اومد! البته جواب این سوالو چند ثانیه بعد فهمیدم!

ساکت که شدم و دست از قدرت نمایی که برداشتم، اومد جلو و با ترس گفت: آقا! من گل نمیفروشم! آدامس میفروشم! دوستم که اونورخیابونه گل میفروشه! این گل رو برای شما ازش گرفتم که اینقد ناراحت نباشین! اگه عصبانی بشین قلبتون درد میگیره و مثل بابای من میبرنتون بیمارستان، دخترتون گناه داره …

داستان از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم

دیگه نمیشنیدم! خدایا! چه کردی با من! این فرشته ی کوچولو چی میگه؟!

حالا علت سکوت ناگهانیمو فهمیده بودم! کشیده ای که دخترک با نگاه مهربونش بهم زده بود، توان بیان رو ازم گرفته بود! و حالا با حرفاش داشت خورده های غرور بی ارزشمو زیر پاهاش له میکرد!

یه صدایی در درونم ملتمسانه میگفت: رحم کن کوچولو! آدم از همه ی قدرتش که برای زدن یک نفر استفاده نمیکنه! … اما دریغ از توان و نای سخن گفتن!

تا اومدم چیزی بگم، فرشته ی کوچولو، بی ادعا و سبکبال ازم دور شد! اون حتی بهم آدامس هم نفروخت! هنوز رد سیلی پر قدرتی که بهم زد روی قلبمه! چه قدرتمند بود!

همیشه مواظب باشید با کی درگیر میشید! ممکنه خیلی قوی باشه و بد جور کتک بخورید که حتی نتونید دیگه به این سادگیا روبراه بشین …

عصرایران

داستان از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم!

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع
داستان،داستان عاشقانه،داستان آموزنده،داستان کوتاه …داستان عاشقانهداستان کوتاه عاشقانهداستان های کوتاه عاشقانهداستان کوتاه طنز داستان،داستان عاشقانه،داستان آموزنده،داستان کوتاه …داستان عاشقانهداستان کوتاه عاشقانهداستانکداستان های کوتاه عاشقانهداستان کوتاه داستان،داستان عاشقانه،داستان آموزنده،داستان کوتاه عاشقانه داستان عاشقانهداستان کوتاه عاشقانهداستان های کوتاه عاشقانهداستان کوتاه طنزداستانک داستان،داستان عاشقانه،داستان آموزنده،داستان کوتاه عاشقانه داستان عاشقانهداستان کوتاه عاشقانهداستانکداستان های کوتاه عاشقانهداستان کوتاه طنز

لینک منبع :داستان از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم! (داستانک)

داستان زیبای از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم! - بیتوته www.beytoote.com/fun/fiction.../beautiful1-story-girl.html‏ - ذخیره شده - مشابه داستان کوتاه کتک خوردن داستانهای خواندنی داستان آموزنده,گل فروشی,داستان دختر گل فروش,داستان,داستانک,داستان کتک خوردن. داستان جالب ترنم - داستان از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم porusat.blogfa.com/tag/داستان-از-یک-دختربچه-بدجوری-کتک-خوردم‏ از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم! امروز سر چهار راه کـتـک بـدی از یـک دختـر بچـه ی هفـت سـالـه خـوردم ! اگه دل به درددلم بدین قضیه دستگیرتون میشه ... پشت چراغ قرمز ... داستان زیبای از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم! - پایگاه خبری شاعر www.shaer.ir/داستان/داستان.../34993-داستان-زیبای-از-یک-دختربچه-بدجوری-کتک-خوردم.html‏ - ذخیره شده 11 سپتامبر 2016 ... آدم از همه ی قدرتش که برای زدن یک نفر استفاده نمیکنه! ... اما دریغ از ... داستان زیبای از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم! نوشته شده ... داستان,داستانک. از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم! - خبر نو khabareno.com/fa/news/14968/از-یک-دختربچه-بدجوری-کتک-خوردم‏ 23 ژانویه 2013 ... امروز سر چهار راه کـتـک بـدی از یـک دختـر بچـه ی هفـت سـالـه خـوردم ! اگه دل به درددلم بدین قضیه دستگیرتون میشه ... بایگانی‌ها دختربچه - جوان 98 www.javan98.com/tag/دختربچه/‏ 16 مارس 2016 ... ۱۳۹۳/۰۶/۱۹ سایت سرگرمیحکایات خواندنی و حکایات جالب داستان زیبای از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم داستان, داستانک, داستان کتک خوردن, ... داستان کوتاه - سلامت روان salamat-e-ravan.blogfa.com/cat-6.aspx‏ - ذخیره شده - مشابه داستان های کوتاه و خواندنی از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم ! امروز سر چهار راه کـتـک بـدی از یـک دختـر بچـه ی هفـت سـالـه خـوردم ! اگه دل به درددلم بدین قضیه ... آرشیو داستان های کوتاه [بایگانی] - بیا تو فروم www.biya2forum.com/archive/index.php/f-986.html‏ - ذخیره شده این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل .... داستان جالب زن باهوش · داستان زیبای از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم! مقالات - من دانام سایت جامع کامپیوتر , زناشویی, مد, روانشناسی, پزشکی ... www.mandanam.com/Articles/index/page:231‏ - ذخیره شده پدر خانواده از اینکه دختر ۵ساله‌شان مقداری پول برای خرید کاغ... داستان زیبای نحوه برخورد بودا با یک زن . ... بزرگترین حکمت ( داستانک ) .... از بستگان خدا (داستانک) داستان کوتاه مخلوط ناهمگن داستان زیبای از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم! داستان ... داستانهای جالب وخنده دار - باران دوستی - blogfa.com barandosti.blogfa.com/category/2/داستانهای-جالب-وخنده-دار‏ باران دوستی - داستانهای جالب وخنده دار - هر چی که دلت بخواد توش پیدا میکنی - باران دوستی. ... از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم ! امروز سر چهار راه کـتـک بـدی از یـک ... کلبه ی کتاب - داستان های کوتاه kolbeketaab.blogfa.com/category/15‏ - ذخیره شده - مشابه کلبه ی کتاب - داستان های کوتاه - نگاهی بر صفحات اسرار آمیز جهان - کلبه ی کتاب. ... از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم ! (حتما بخوانید ). امروز سر چهار راه کـتـک بـدی از یـک دختـر بچـه ی هفـت سـالـه خـوردم ! اگه دل به درددلم بدین قضیه دستگیرتون میشه ...

داستان دختربچه بدجوری خوردم! (داستانک)