علیرضا بیرانوند/کارشناس حوزوی - بخش نهج البلاغه تبیان
از جمله اهداف ارزشمند نظام اقتصادی، از بین بردن فقر و تهیدستی در جامعه اســت. بر خلاف بعضی فرق و مکاتب عرفانی و نوظهور که جامعه را به سوی فقر و نداری تشویق می نمایند؛ آموزه های دین مبین اسلام از فقر استقبال ننموده اســت، از این رو با وضع قوانین مشخص، به دنبال ارائه راهکارهایی برای نجات آحاد جامعه از معضل فقر بوده اســت. تا اینکه افراد را از آن موقعیت نامناسب معیشتی رهایی بخشد.
به راستی می بایست فقر و تهی دستی را در هر جامعه به منزله ی غده ای سرطانی و مهلک دانست، که هرگاه به درستی و سرعت درمان نشود، می تواند تبعات شوم و خطرناک اجتماعی را برای آحاد جامعه به دنبال داشته باشد؛ کما اینکه در منابع روایی نیز شاهد هستیم که از فقر به شدت مذمت و نکوهش شده اســت.
«ای مالک! کارهای تو باید خشنودی رعیت را به دنبال داشته باشد؛ زیرا خشم توده های مردم، خشنودی خواص را پایمال می کند و حال آن که خشم نزدیکان، اگر توده های مردم از تو خشنود باشند، ناچیز اســت»
در کتاب شریف نهج البلاغه از امام علی(علیه السلام) خطاب به فرزندشان محمد حنفیه این چنین نقل شده اســت: « وَ قَالَ ع لِابْنِهِ مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِیَّةِ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکَ الْفَقْرَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْهُ فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّینِ مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ دَاعِیَةٌ لِلْمَقْت [نهج البلاغه، حکمت 319] ای فرزند! من از تهیدستی بر تو هراسناکم، از فقر به خدا پناه ببر که همانا فقر دین انسان را ناقص و عقل را سرگردان و عامل دشمنی اســت».
محرومیت ها و کاستی های اقتصادی و مادی در افرادی که علاوه بر فقر اقتصادی از فقر مذهبی و دینی نیز برخوردارند، می تواند موجب تزلزل در پایه های اعتقادی و رفتاری ایشان شود. به طور مثال در مواردی می بینیم، کسانی که به دلایلی در محرومیت و نداری زندگی می نمایند، مسبب اصلی این زندگی فلاکت بار را خدای متعال معرفی می نماید و زبان به شکایت از باری تعالی می گشاید، به همین جهت اســت که در متون و منابع روایی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) این چنین نقل شده اســت: «لَوْ لَا رَحْمَةُ رَبِّی عَلَى فُقَرَاءِ أُمَّتِی کَادَ الْفَقْرُ یَکُونُ کُفْراً؛[جامع الأخبار(للشعیری)، ص109] اگر رحمت پروردگارم بر فقرا نبود، نزدیک بود فقر به کفر بی انجامد». صاحب کتاب الحیاه از کلام امام علی(علیه السلام) این چنین برداشت را می نماید که حضرت، فقر را موجب ضعف ایمان و سستی دین می داند. [الحیاه، ج4، ص283]
در قرآن کریم نیز خدای متعال سخن از گروهی می نماید که به واسطه محروم شدن از رزق و روزی الهی به گونه ای از حد و حدود توحید خود را خارج نموده و زبان به شکایت باز می نمایند: «وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَن؛[سوره فجر آیه 16] و اما چون او را بیازماید و روزى اش را بر او تنگ سازد، گوید: پروردگارم مرا خوار و زبون کرد به سبب این ابتلا».
یکی دیگر از آثار شوم و آزار دهنده ی فقر و تهیدستی را می توان، محرومیت های اجتماعی دانست، چه بسیار امکانات و موقعیت های اجتماعی که بسیاری از نیازمندان و فقرا به واسطه فقر و تهی دستی از آن محروم مانده اند. در بعضی از اجتماعات محرومیت های اجتماعی موجبات آزار و حقارت افراد را نیز فراهم می نماید و چه بسیار افراد کم بضاعتی که در جوامع مختلف مورد بی مهری قرار می گیرند و کسی به حق و حقوق ایشان توجهی نمی نماید. از این جهت اســت که امام علی(علیه السلام) در خصوص اوضاع وخامت بار فقرا و نیازمندان در بعضی از اجتماعات این چنین می فرماید: «الفَقرُ یُخرِسُ الفَطِنَ عن حُجَّتِهِ ، والمُقِلُّ غَریبٌ فی بَلدَتِهِ؛[نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص469] فقر ، زبان شخص زیرک را از بیان دلیلش، فرو مى بندد و آدم فقیر در شهر خود ، غریب اســت».
محرومیتها و کاستی های اقتصادی و مادی در افرادی که علاوه بر فقر اقتصادی از فقر مذهبی و دینی نیز برخوردارند، می تواند موجب تزلزل در پایه های اعتقادی و رفتاری ایشان شود.
در روایت دیگری از امام علی(علیه السلام) به فرزند گرامیش این چنین نقل شده اســت: «لا تَلُمْ إنسانایَطلُبُ قُوتَهُ، فَمَن عَدِمَ قُوتَهُ کَثُرَت خَطایاهُ. یابُنَیَّ، الفقیرُ حَقیرٌ لا یُسمَعُ کلامُهُ، ولا یُعرَفُ مَقامُهُ، لو کانَ الفَقیرُ صادِقا یُسَمُّونَهُ کاذِبا، و لو کانَ زاهِدا یُسَمُّونَهُ جاهِلاً. یابُنَیَّ، مَن ابتُلِیَ بالفَقرِ فقدِ ابتُلِیَ بأربَعِ خِصالٍ: بالضَّعفِ فی یَقینِهِ، والنُّقصانِ فی عَقلِهِ، والرِّقَّةِ فی دِینِهِ، وقِلَّةِ الحَیاءِ فی وَجهِهِ، فَنَعُوذُ باللّه ِ مِن الفَقرِ؛[جامع الأخبار(للشعیری)، ص110] کسى را که در پى روزى اســت، سرزنش مکن؛ که هر کس بى روزى مانَد، خطاهایش بسیار مى شود. فرزندم ! آدم فقیر، حقیر اســت. سخنش خریدار ندارد و مقام و مرتبتش شناخته و دانسته نمى شود. فقیر اگر راستگو باشد، او را دروغگو مى نامند و اگر زاهد و دنیاگریز باشد، نادانش مى خوانند. فرزندم ! هر که به فقر گرفتار آید، به چهار خصلت مبتلا شود: به سستى در یقین و کاستى در خِرد و شکنندگى در دین و کمى شرم و حیا در چهره . پس، پناه مى بریم به خدا از فقر».
گسترش فقر و بی کاری در هر جامعه ای می تواند زمینه های بدبینی و دلسردی آحاد جامعه را از مسئولین و متولیان امر فراهم نماید، امر خطرناک و شومی که در طول تاریخ حمایت و پشتیبانی ملت ها را از حکومت ها سلب نموده اســت. چه بسیار جوامعی که به خاطر سرشکستگی اقتصادی و مالی حاضر به حمایت از دولت خود نبوده اند.
«فقر ، زبان شخص زیرک را از بیان دلیلش ، فرو مى بندد و آدم فقیر در شهر خود ، غریب اســت».
از این رو در نامه ی ارزشمندی که امام علی(علیه السلام) به مالک اشتر نخعی می نویسند ایشان را متوجه حال محرومان و مستمندان می نماید حضرت در نامه خود به مالک به نقل از نهج البلاغه می فرماید: «کارهای تو باید خشنودی رعیت را به دنبال داشته باشد؛ زیرا خشم توده های مردم، خشنودی خواص را پایمال می کند و حال آن که خشم نزدیکان، اگر توده های مردم از تو خشنود باشند، ناچیز اســت همانا عامه ی مردم ستون های دین و ساز و برگ در برابر دشمنان شمرده می شوند؛ پس باید توجه به آنان بیشتر و میل تو به ایشان فزون تر باشد».[نهج البلاغه، ترجمه آیتی، ص324]
با توجه به آثار شوم و خطرناک فقر و بیکاری، سزاوار اســت متولیان امر بیش از پیش با تکیه بر نیرو و توان داخلی و بدون انتظار از حمایت و یاری دول خارجی، تلاش خود را دو چندان نمایند.