مبنای شکلگیری این شاخه از گردشگری جاذبههای فرهنگی، تاریخی، مذهبی و طبیعی است که براساس آن امکان حضور گردشگر در شهرها معنا پیدا میکند؛ چراکه مراکز شهری مهمترین مقاصدی هستند که بر روند گردشگری جهان در دهههای اخیر تاثیر گذاشتهاند و رشد سفرهای کوتاهمدت این مقاصد را به یکی از اصلیترین مراکز گردشگری تبدیل کرده است. از اینرو شهروندان علاقهمند به هریک از این جاذبهها بر حسب علائق خود میتوانند ضمن گردش مسوولانه، بخشی از اوقات فراغت خود را نیز در این اماکن سپری کنند.
بهطور کلی مبنای اصلی توسعه گردشگری در شهرها، بر محوریترین امکان در یک شهر استوار است. در شهرهای مذهبی مذهب، در شهرهای تاریخی تاریخ و در شهرهای ساحلی تکیه بر توسعه امکانات ساحلی منطبق با فرهنگ، محور اصلی توسعه است، اما آنچه شهرها را از یکدیگر متمایز میکند، وجود همین شاخصهها است که اگر توسعه پایدار نیز با آنها همراه شود، میتوان شهرهای منحصربهفردی را با محوریت گردشگری شهری ایجاد کرد یا شهرهای موجود را توسعه داد.
بسیاری از شهرهای بزرگ دنیا از همین شاخصهها برای نمایش تفاوتهایشان بهره میگیرند و گردشگران آن سوی دنیا را به خود جذب میکنند. علاوهبر این در بسیاری از کشورها که جاذبه تاریخی و فرهنگی قابل توجهی وجود ندارد، گردشگری بر مبنای توسعه گردشگری شهری با تکیه بر خلق جاذبه شکل میگیرد و با ایجاد جاذبههای تفریحی و گردشگری، به جذب گردشگر دست میزنند؛ چراکه یکی از عوامل توسعه گردشگری شهری، تاکید بر جاذبههای دستساز نوین است؛ جاذبههایی که براساس نیازهای مخاطبان و گردشگران شکل میگیرند و در همینراستا برنامهریزی و خلق میشوند.
گردشگری شهری در ایران
اما در کشور ما گردشگری شهری بر حسب تصادف صورت میگیرد و تقریبا توسعه شهری براساس حضور گردشگر طراحی و برنامهریزی نشده است و اگر چنین چیزی وجود دارد، چنان نیست که از شهری در کشور شاخصهای خاص خلق شده باشد. همه شهرهای شمالی کشور کم و بیش شبیه هم هستند و هیچیک بر دیگری در خلق و ظهور جاذبههای متفاوت شهری برتری ندارد. شهرهای جنوبی کشور نیز تقریبا همه یک حال و هوا را دارند و البته شهرهای تاریخی در مرکز کشور نیز همینطور.
در بیشتر این شهرها نوع اقلیم و بازماندههای تاریخی، شکل گردشگری را تعریف میکند. طبیعتگردی نیز خودجوش و بدون برنامهریزی است که بیشتر در حاشیه شهرها شکل میگیرد و عامل هدایتکنندهای برای شکلگیری نوع خاصی از گردشگری و ترغیب مخاطب وجود ندارد. این در حالی است که در گردشگری شهری برنامهریزیها باید براساس جذب گردشگر از مکانهای دیگر و مهمتر از آن جذب گردشگر ورودی باشد نه صرفا گذران اوقات فراغت شهروندان آن شهر. شکلگیری گردشگری شهری و برنامهریزی در این حوزه نیازمند پارامترهایی همچون اماکن و بافتهای تاریخی، ظرفیتهای طبیعی و فضاهای سبز، مراکز فرهنگی، تفریحی، ورزشی، اماکن اقامتی، واحدهای پذیرایی و مراکز خرید متناسب با سطح نیاز شهروندان و گردشگران است.
توسعه فعالیتهای عمرانی شهری با رویکرد گردشگری نیز در کنار ارائه تسهیلات مناسب به گردشگران در بخشهایی همچون حملونقل، اقامت و پذیرایی، تبلیغات داخلی و خارجی، تربیت نیروی متخصص و تعریف مسیرهای گردشگری شهری به توسعه پایدار در این شاخه از گردشگری ختم خواهد شد.
حاصل سخن آنکه گردشگری شهری از ارکان اساسی گردشگری به شمار میرود که در کشور ما نیازمند بازبینی و بازآفرینی است. میتوان گفت اهمیت دادن به گردشگری شهری زیربنای توسعه شهری است، چراکه جاذبه میآفریند، امکانات را اصولی و درست شکل میدهد، فرهنگ را حفظ میکند و میتواند در کشاکش خلق جاذبه و ایجاد امکانات برای گردشگر، بسیاری از فرآیندهای شهری از جمله امکان کنترل ترافیک، کنترل آلودگی هوا، فضای سبز شهری، بهداشت شهری و شهروندان، حملونقل مناسب و بسیاری از فرآیندهای شهری دیگر را تحتتاثیر قرار دهد و در نهایت به توسعه پایدار شهری منجر شود.
*کارشناس ارشد گردشگری و هتلداری