مشغول دیدن یک سریال پلیسی خارجیام. زنی که شوهرش مظنون به ارتکاب قتل شده بود از در وارد میشود و روبهروی کارآگاه میایستد. روی دوشش یک کیف گلیمی از طرحهای اصیل ایرانی آویزان است. میخکوب شدن، اولین واکنش من است و بعد با افتخار روی کاناپه جابهجا میشوم. حالا وقتی در خیابان راه میروم به کیفهایی که در گوشه و کنار مغازهها جا خوش کرده با لبخند نگاه میکنم.
سه سال از آخرین باری که آزاده، همین طور تفننی و برای خودش کیف دوخته، میگذرد. او حالا یک کسب و کار نیمه حرفهای به نام تولید کیفهای دخترانه دارد. کیفهایی باب میل دخترهای امروزی؛ گلدار، رنگی و شیک. کسب و کار او از زمانی اوج گرفته که شبکههای اجتماعی هم دری روی بازارها گشودهاند.
آزاده در همین دنیای مجازی توانسته تجارت کند و از واسطههایی که روزها برای گرفتن دسترنجش منتظرش میگذاشتند، جدا شده است. حالا کارش چنان گرفته که به فکر فروش جهانی است. با آزاده دلیر درباره کیفهایی که میدوزد و میفروشد، گفتوگویی کردهایم که میخوانید:
* اولین کیفی که ساختی کی بود؟
اولین کیف را برای خودم ۳ یا ۴ سال پیش درست کردم.
* اتفاقی بود؟
کاملا. با خودم فکر کردم که درست کردن کیف کار جالبی است و دست به کار شدم. بعد از آن با یکی از دوستانم که مانتو میدوخت شروع کردیم به گذاشتن اجراهای زنده. همه چیز اما کاملا تفریحی بود و هیچ چشمی هم به درآمدش نداشتم و جدی نبودم.
* منظورت از جدی نبودی یعنی چی؟ اینکه بروی دنبال طرحهای جدید یا چیز دیگری؟
بله، طرحهای جدی با پارچههای جدیدتر و اینکه کار پیوسته باشد یعنی روند تولید، طراحی و اجرا قطع نشود و ادامهدار باشد.
* الان همه کارها را اعم از طراحی و دوخت و اجرا، خودت انجام میدهی؟
بله، البته به فکر این هستم که هرکدام از کارها را به صورت تخصصی به یک نفر دیگر واگذار کنم. مثلا بخش دوخت، ارسال کیفها یا حسابداری آنها را به افراد دیگری بدهم. یک ایده هم این است تا از طریق کمک به خانمهای بدسرپرست و بیسرپرست، بخشی از کار دوخت کیفها را به آنها بسپارم تا از این طریق، هم آنها درآمدی به دست بیاورند و صاحب کار شوند و هم کار اجرا برای خودم راحتتر شود.
* پس به این فکری که یک برند ایجاد کنی؟
بله، اگر بتوانم از پس این کار بر بیایم.
* از کی به طور جدی شروع کردی؟
به طور جدی از آبان یا مهر ماه سال قبل بود.
* برای کاری که شروع کردی بازار مجازی چطور است؟
خوب است، در اینستاگرام کارها خیلی دیده شده است.
* چرا؟
شاید به خاطر تصویری بودن فضای آن است و اینکه مردم دنبال پیدا کردن موضوعات قشنگ و جذاب هستند. همیشه سعی میکنم آنجا عکسهای جدید بگذارم. با این حال چند قرارداد برای فروشگاهها داشتم. یک نفر هم برای تز دکترایش درباره مشاغل اینترنتی پژوهش میکرد که من یکی از موضوعات تز او بودم.
* مردم چقدر دوست دارند این نوع کارها را به صورت مجازی ببینند و سفارش بدهند؟ اصلا از این طریق مشتری ثابت داری؟
بله، زیاد هستند. من فکر میکنم خرید و فروش اینترنتی خیلی بیشتر از فروش حضوری شده است. مثلا من مدتی نمایشگاه برگزار کردم اما هیچ کس برای بازدید و خرید نمیآمد؛ همه سوال میکردند خرید اینترنتی کی شروع میشود؟ درست است که از ابتدا از نمایشگاههای دائمی شروع کردم اما حالا فروش اینترنتی دارم و خیلی راضیترم.
* چه چیزش بیشتر راضیات میکند؟
در فروشگاه تو با یک واسطه بین فروشگاه و خودت مواجهی. از طرف دیگر هماهنگیهای مالیاش سخت است. فروشگاهی که کارهایت را میدهی برای فروش باید خیلی در پرداخت پول در ازای کار خوش قول باشد که تو راضی باشی که اکثرا نیستند. مثلا یکی از همین نمایشگاههایی که قبلا کارهایم را میدادم، هر دو ماه یک بار با من تسویه حساب میکرد. بعد از دو ماه باید ۱۰ بار تماس میگرفتم تا بتوانم پولم را بگیرم.
* کیفیت و تمیز بودن کار برای مشتریها مهمتر است یا قیمت؟
فکر میکنم کیفیت مهمتر است چون اکثر کسانی که صفحهها را میبینند و سفارش میدهند تاکید میکنند که با همان کیفیتی که در عکس دیدهاند، کیف به دستشان برسد.
* به فکر فروش برون مرزی کارهایت هستی؟
بله، به فکر این هستم که بعضی از کارها را به وسیله برخی از دوستان که فروش اینترنتی دارند به خارج از کشور هم ارسال کنم. آنجا معمولا این نوع از کیفها به قیمت ۵۰ دلار فروخته میشود که به پول ما هرکدام ۱۵۰ هزار تومان کسب درآمد میکند. اگر ۵۰ هزار تومان پول پست باشد برای خودم ۱۰۰ هزار تومان باقی میماند و این خیلی خوب است.
* در ایران به چه قیمتی میفروشی؟
حدود ۸۰ هزار تومان.
* کارهایت را به کدام کشورها فرستادهای؟
امریکا، سوئد، استرالیا، ایتالیا، هلند و سوئیس. با دوستانمان فرستادیم.
* کیفها را با توجه به مد طراحی میکنی یا طرحهایت شخصی است؟
من عقیده دارم که هنرمند باید از مد یا سلیقه عمومی پیروی نکند. چون کسی که درس این کار را خوانده باشد میداند که در کارش چه چیزی با هم هماهنگی دارد و چه چیزی با توجه به الهمانهای زیباییشناسی مناسبتر است. به نظر من تولید کردن کار خوب بهتر از این است که چیزی را تولید کنید که کیفیت لازم را نداشته باشد اما مردم آن را دوست داشته باشند. مثلا یک غذای خوشمزه و سالم به دست مردم بدهی بهتر از این است که حالا چون همه پیتزا دوست دارند، بخواهی پیتزا درست کنی.
* جوانهایی که مخاطب کارهای تو هستند بیشتر چه نوع کیفی میخرند و دنبال چه سبکی هستند؟
بیشتر طرحهای گلدار و رنگی دوست دارند و درباره ترکیب بندی کار هم گاهی وقتها به من ایده میدهند. کلا درباره سایز و بند کیف نظر میدهند و اخیرا هم سفارشهای زیادی برای کولهپشتی داشتهام.
* فکر میکردی که یک روز دوخت کیف کار اصلیات شود؟
نه، فکر میکردم اگر هم انجام بدهم یک کار تفریحی باشد. همیشه دوست داشتم گرافیست شوم.
* ساختن یک کیف چقدر طول میکشد؟
یک روز کامل.
* چقدر از کارها دخترانه و چقدر پسرانه است؟
همه دخترانه است اما یک بار یکی از دوستانم چند دوست خارجی داشت که میخواستند بیایند ایران. هیچ وقت مشتری ایرانی مرد نداشتم اما آنها وقتی آمدند ایران از چند نمونه از طرحها خوششان آمد و خریدند.
* درآمد ماهیانهات از فروش کیف چقدر است؟
اگر معطل دوخت و دوز نشوم ماهی حدود ۲۰ کیف میفروشم که در حدود یک میلیون و ۵۰۰ تا ۲ میلیون تومان درآمد دارد. اما اگر بتوانم کسانی که کار دوخت را انجام میدهند، پیدا کنم، میتوانم کار بیشتری تولید و سرمایه بیشتری برای راهاندازی کارگاه پسانداز کنم.
* برای وارد شدن به این کار بجز علاقه چه چیزهایی لازم است؟
به نظرم در وهله اول مهم این است که کار را درست انجام دهی. اگر شیوه درست را پیدا نکنی، در بین کار ناامید میشوی چون آن طور که میخواهی بازخورد نمیگیری. بعد از اینکه کار را خوب انجام دادی باید بدانی که چطور آن را به دیگران معرفی کنی. من در ابتدا از اینکه فیسبوک و اینستاگرام داشته باشم خیلی میترسیدم چون اگر نمیتوانستم از کارهایی که درست کرده بودم عکسهای خوبی برای نمایش در صفحه بگذارم، کارهایی که کرده بودم به باد میرفت. پس به نظرم اگر کسی خوب کار کرد و خوب هم خودش را نشان داد، از کارش استقبال میکنند.
* چند جوان مثل خودت دور و برت میبینی که دست به چنین خلاقیتهایی بزنند؟ اینکه بیکار ننشینند و خودشان کار ایجاد کنند؟
من فکر میکنم خیلیها این کارها را میکنند. مثلا یکی از دوستانم کیف بافتنی تولید میکند و یک نفر دیگر کارهای زیورآلات برنجی انجام میدهد. فکر میکنم در این چند وقت، این چیزها زیاد شده است. (ایران جوان)