جام جم سرا: ساعت 10 و 30 دقیقه صبح، صدای آژیر خودروهای آتشنشانی بندر ماهشهر خبر از حادثه ناگواری میداد. دو خودروی قرمز رنگ آتشنشانی ایستگاه مرکزی با سرعت خیابانها را پشت سر گذاشته و مقابل خانه ویلایی قدیمی در پشت کلانتری توقف کردند. شعلههای آتش از در ورودی زبانه میکشید و دود سیاهی فضای خانه را فرا گرفته بود.
همسایهها با نگرانی سعی میکردند به آتشنشانان کمک کنند. عملیات اطفای حریق بلافاصله آغاز شد و دو تیم از آتشنشانان مأمور اطفای حریق و نجات افرادی که داخل خانه ویلایی گرفتار بودند، شدند. هیچ کس بدرستی نمیدانست چند نفر در این خانه حضور دارند اما آتشنشانان بر اساس وظیفهای که داشتند باید همه جا را جستوجو میکردند. آنها بخوبی میدانستند اگر کسی در میان آتش گرفتار شود برای نجات از دود و آتش ممکن است در مکانهای مختلفی از خانه پناه بگیرد.
شعلههای آتش هر لحظه بیشتر و بیشتر میشد، بهگونهای که داخل شدن به خانه را با مشکل مواجه کرده بود. سه آتشنشان جوان و شجاع مأمور شدند همراه با اطفای حریق همه خانه را برای پیدا کردن افرادی که ممکن بود در آنجا باشند، جستوجو کنند. دود زیاد سرعت عملیات را کند کرده بود. آنها همه اتاقها و نقاطی را که احتمال میدادند کسی در آن مخفی شده باشد، جستوجو کردند تا این که پشت پرده نیمسوخته یکی از اتاقها پیکرهای نیمه جان دو دختر نوجوان را که به خاطر استنشاق دود نمیتوانستند نفس بکشند پیدا کردند.
صدای مرد جوانی که نام دخترانش را فریاد میزد بهگوش اهالی محله میرسید. همه در انتظار اتفاق تلخ و ناگواری بودند. همه چشمها به در خانه دوخته شده بود. پدر با بیتابی سعی میکرد وارد خانه شود، اما آتشنشانان دیگر اجازه اینکار را به او نمیدادند. چند لحظه بعد سه آتشنشان در حالی که دو دختر نوجوان را در آغوش گرفته بودند از میان دود و آتش خارج شدند. همه به طرف آنها دویدند. عملیات احیا و تنفس مصنوعی آغاز شد. چهره دود گرفته دو خواهر همه را نگران کرده بود. نفس نمیکشیدند، اما آتشنشانان ناامید نشدند.
پس از چند دقیقه تلاش سرفههای آنها نقش لبخند بر لب حاضران انداخت. عملیات آتش نشانان به زندگی پیوند خورده بود.
اکبر شعبانیان که 28 بهار را پشت سر گذاشته و نخستین سال حضورش را در آتشنشانی تجربه میکند با بیان اینکه عشق و علاقه به امداد و نجات باعث شد پس از فارغالتحصیلی در رشته مدیریت لباس آتشنشانی به تن کند، گفت: از یک سال قبل که افتخار خدمت در آتشنشانی نصیب من شد همیشه آماده بودم تا بتوانم نجاتبخش جان انسانی در حوادث باشم. روز حادثه مشغول تمرین صعود و فرود با طناب بودیم که زنگ ایستگاه به صدا در آمد. بلافاصله سوار بر خودروهای آتشنشانی حرکت کردیم، تا اینکه با بیسیم اعلام کردند یک خانه ویلایی قدیمی در پشت کلانتری 11 ماهشهر طعمه حریق شده است، به محل حادثه رسیدیم. دود زیادی خانه را فرا گرفته بود و شعلههای آتش زبانه میکشید. شعلهها به حدی بود که نمیتوانستیم براحتی وارد خانه شویم. دود زیاد باعث شده بود که نتوانیم یک قدمی خود را هم ببینیم. سرانجام به دو گروه تقسیم شدیم من و دو همکارم پس از آنکه با آب لباسهایمان را خیس کردیم وارد خانه شدیم. یکی از ما با شیلنگ آب سعی میکرد آتش را مهار کند. قبل از اینکه وارد خانه شویم بررسیها نشان داد که در این خانه تنها راه خروجی است و پنجرهها راهی به بیرون ندارند. هیچکدام از همسایهها نمیدانست که کسی در خانه است یا نه اما وظیفه ما بود که همه جا را جستوجو کنیم چون کسی که در میان آتش گرفتار میشود برای فرار از آن به انباری یا کمدهای دیواری و حتی زیر تخت پناه میبرد. به سرعت عملیات جستوجو را آغاز کردیم و در آخرین اتاق، پشت پرده نیمسوخته متوجه دو نفر شدیم که به حالت خمیده نشسته بودند. بلافاصله به کمک آنها رفتیم.
علی آن ناصری آتشنشان 33 ساله که 9 سال است در بسیاری از عملیات اطفای حریق و امداد و نجات حضور داشته است نیز از لحظهای که دو خواهر نوجوان را در میان دود و آتش پیدا کردند اینگونه میگوید: آنها را در حالی پیدا کردیم که نفس نمیکشیدند. آنها برای اینکه بتوانند نفس بکشند فشار زیادی را تحمل کرده بودند و به خاطر این فشار زیاد لباسهایشان را پاره کرده بودند. ماسکهای اکسیژن مان را روی صورتشان قرار دادیم و بسرعت آنها را به حیاط منتقل کردیم. در آن لحظه امیدی به احیای دوباره آنها نداشتیم اما به آنها تنفس مصنوعی دادیم. همه با تردید به ما نگاه میکردند، اما سرانجام این دو خواهر سرفه کردند و مقدار زیادی دود از دهان آنها خارج شد. بلافاصله با کمک امدادگران اورژانس آنها را به بیمارستان منتقل کردیم.
وی ادامه داد: پدر این دو دختر که بعد از حادثه به خانه آمده بود تصور میکرد آنها به مدرسه رفتهاند و وقتی آنها را از خانه خارج کردیم با بهت و حیرت به دخترانش نگاه میکرد. او میگوید بعد از اتمام عملیات به خانه رفتم و دو پسرم را درآغوش گرفتم و شروع به گریه کردم. امید زیادی به زنده ماندن دو خواهر نوجوان نداشتم اما وقتی خبر دادند که حال عمومی آنها خوب است از خوشحالی سجده شکر بجا آوردم و بلافاصله به ملاقات آنها رفتم.
محمد امین غلامی آتشنشان 27 ساله که نخستین عملیات امداد و نجات زندگیاش را با موفقیت پشت سر گذاشت گفت: وقتی این دو دختر را پیدا کردیم تصور من و دو همکارم این بود که آنها به خاطر استنشاق دود خفه شدهاند. احساس میکردیم تلاشهای ما بینتیجه بوده و موفق نشدهایم جان انسانی را نجات بدهیم. اما بعد که به ما خبر دادند وضعیت جسمی این دو خواهر رو به بهبودی است به ملاقات این دو دختر رفتیم. لبخند آنها بهترین پاداشی بود که ما پس از چند ساعت تلاش و تحمل سختی گرفتیم. (ایران)