جام جم سرا به نقل از آی بانو: «هری هریسون»، یکی از پرفروشترین نویسندهها در زمینه آموزش به والدین به حساب میآید. یکی از کتابهای او بیش از ۳/۵ میلیون بار به چاپ رسیده است. در بیش از ۲۵ برنامه تلویزیونی حضور داشته است و در بیش از ۷۵ شبکه رادیویی شرکت کرده است. کتابهای این نویسنده در بیش از ۳۵ کشور جهان به چاپ رسیده است. این مطلب او درباره روشهای برخورد محکم با بچههاست:
امروزه به نظر میرسد بسیاری از والدین درواقع نمیخواهند نقش پدر و مادر را ایفا کنند! البته منظورم این نیست که فرزندانشان را دوست ندارند بلکه منظورم این است نمیخواهند محکم باشند و تربیت بچهها را جدی بگیرند! چرا که فکر میکنند گفتن «نه» موجب ریختن اشک و گریه فرزندشان میشود و یا عبارتی چون «تو دیگه دوست من نیستی» یا «ازت متنفرم» را بشنوند. بعد از بیان این عبارات و دیدن واکنش فرزندشان، به شدت احساس گناه کرده و به سمتشان رفته و با نوازش و قربان صدقه بهشان قول میدهند که حتما در اسرع وقت خواستهشان را برآورده میکنند!
مشکل اینجاست. یک قانون طبیعی وجود دارد و آن این است که فرزندان برای رضایت والدین تا آنجا که بتوانند تلاش میکنند و برای بشر لازم است این قانون ادامه داشته باشد. فرزندان کارهایی انجام میدهند که تمایلی به انجامش ندارند اما برای راضی نگه داشتن والدینشان انجامش را بر خود لازم میدانند. یک نوجوان به این علت به سمت الکل و مواد مخدر نمیرود چون میترسد شدت خشم پدرش بیشتر از فشار و دعوت دوستانش به این کار باشد. و این گونه یاد میگیرند که چطور تصمیم سنجیدهای بگیرند، و اینگونه خود را آماده کنند تا وارد دنیای بزرگسالی شوند.
قوانین به هر حال موجب ناراحتی کودکان و بزرگسالان میشود. گفتن «نه» چه به کودک ۲ ساله و چه به نوجوان ۱۶ ساله موجب خشم و عصبانیتشان میشود. اگر شما هم از آن دسته والدینی هستید که دیدن عصبانیت فرزندشان موجب ناراحتی و دل رحمیشان میشود پس باید منتظر عواقبش باشید: فراموش کردن قوانین و پذیرفتن هر چه بیشتر درخواستهایشان (حتی خرید ماشین به هنگام جشن فارغ التحصیلیشان!)
چرا والدین دست به چنین رفتارهایی میزنند؟ چون طاقت دیدن عصبانیت فرزندشان را ندارند! امروزه والدین آنقدر درگیر مشغلههای زندگی و کاری خودشان هستند که صحبت درمورد مدرسه فرزندانشان را چیز مسخرهای میدانند. آنها ترجیح میدهند در مقابل خواست فرزندانشان کوتاه بیایند تا اینکه بخواهند به آنها درسهایی از احترام، صداقت، اخلاق و ارزشها بدهند، علتش هم این است که این چیزها درسهای سختی به شمار میآیند و البته باعث دلخوری فرزندانشان نیز میشوند!
والدین محکم ده چیز را هرگز فراموش نمیکنند:
۱- فرزندان، ذاتا تروریست عاطفی محسوب میشوند! آنها میتوانند احساس ضعف و درماندگی والدینشان را حس کنند و میدانند که چگونه از این وضعیت به نفع خود بهره برداری کنند (مستقیم به سمت قلب نشانه میگیرند!). آنها استاد فریب دادن هستند و اگر میگویند از شما متنفرند به این خاطر است که مطمئن هستند این عبارت جواب میدهد!
۲-باید به خاطر بسپاریم اگر میخواهیم فرزندانمان را به شیوهای درست تربیت کنیم لازم است در مقابل عصبانیتشان بایستیم و در این راه ثابت قدم باشیم.
۳-فراموش نکنید نوجوانان خصوصا از لحاظ عاطفی مثل دیوانهها هستند! در این سن و سال مغزشان همچنان در حال رشد است پس سعی نکنید برایشان دلیل و برهان بیاورید تا قانع شوند چون در این حالت انگار دارید برای مغز یک کلم برهان میآورید! شما نمیتوانید طرز تفکر آنها را تغییر بدهید اما قطعا میتوانید در واکنش خود تغییر ایجاد کنید.
۴ -اجازه دهید فرزندتان عصبی بشود اما نه به شکلی توهین آمیز و نپخته.
۵ -نیاز نیست با جوش و خروش بسیار خشم خود را بیان کنید. زمانی که رفتارآنها موجب خشمتان میشود در حد اعتدال عصبانیتتان را نشانشان دهید و بخواهید تا برخوردشان را تغییر دهند. مساله مهم این است که دریابیم «چه کسی» باید «چه کسی» را راضی نگه دارد.
۶- هنگامی که فرزندتان عصبی میشود حتما بر این قضیه که متوجه گفتهها و رفتارشان در حین عصبانیت باشند، پافشاری کنید.
۷-بدانید که خشم فرزندتان موقتی است و دلیل این عصبانیتها هر روز متفاوت از روز قبل است.
بدانید هرچه واکنشتان نسبت به عصبانیت فرزندتان کمتر باشد و هرچه بیشتر با این خشم کنار بیایید، هر دویتان کمتر درگیر تداوم مشکلتان میشوید.
۸- هرگز علت گفتن «نه» را توضیح ندهید. تنها گفتن «اینجا خانه من است، اینها قوانین اینجا هستند، و نه» کافی است. اگر بخواهید بیش از اینها به فرزندتان بگویید و یا دلیل و برهان بیاورید شک نکنید که آنها همراه با این توضیحاتتان وارد بحث و جدل میشوند.
۹- میتوانید بخاطر رفتارهای فرزندتان عصبی شوید، حتی میتوانید سرشان داد بکشید و بخاطر رفتارهای بدشان تنبیهشان کنید اما اینها به این معنی نیستند که فرزندتان را دوست ندارید.
۱۰- والدین بیباک میدانند رها کردن فرزندان آن هم درست زمانی که فرزندشان به آنها به عنوان یک دوست نیاز دارد نه تنها بیشهامتی است بلکه یک شکست به شمار میآید. بدون وجود مسائلی چون قانون، تنبیه، نظم و انتظار، در پرورش فرزندانمان، نسلی که از کودکانمان به وجود میآید نسلی خواهد بود که در آن فرزندانمان برای همیشه کودک باقی خواهند ماند.