جام جم سرا: زندگی به همین منوال ادامه مییافت تا اینکه سوگل پنج ساله شد. دخترک دوست داشتنی یک روز متوجه بزرگ شدن شکم مادر شد. از او پرسید: چرا اینقدر چاق شدهای؟ مگر خیلی غذا میخوری؟
مادر جواب داده بود: نه عزیزم یه نینی توی شکم منه. خواهر یا برادر تو!
سوگل آنقدر بزرگ بود که بفهمد یک خواهر یا برادر یعنی چه و آنقدر خوشحال شده بود که گویی دنیا را به او دادهاند. روزها برای کودک به دنیا نیامده شعر میخواند و بازی میکرد و هر روز یک اسم برایش میگذاشت. او هنوز برادرش را ندیده بود که به او وابسته شده بود، اما وقتی برادر کوچکش به دنیا آمد سوگل کمکم متوجه شد همه چیز به آن خوبی که فکر میکرد، نیست.
ماماندزد
نرگس میگوید: وقتی فرزند دومم به دنیا آمد کمکم اختلاف من و پسر بزرگترم شروع شد. او میخواست به هر نحوی که شده به کودک دوم صدمه بزند و اسم او را ماماندزد گذاشته بود، زیرا فکر میکرد خواهرش من را برای خود میخواهد و مرا از او دزدیده است.
روانشناسان معتقدند تربیت و شکلگیری شخصیت فرزندان در خانوده با توجه به حسادت، رقابت و محبت و توجه والدین نسبت به آنان شکل میگیرد.
داستان به این قرار است که فرزند اول، فرزند دوم را سبب از دست دادن محبت والدین میداند و متوجه میشود که دیگر مثل قبل محبوب نیست و والدین نگاه خود را با شخص دیگری تقسیم کردهاند.
او که اکنون جایگاه فاخر خود را از دست داده احساس میکند کسی او را از تخت به زیر کشیده است و از او و کسانی که مسبب این کارند متنفر میشود.
رقبای جاهطلب
اصغر فقط چهار سال دارد، اما بخوبی بلد است کاری کند که اکبر برادر هشت سالهاش را به ستوه آورد، حتی از او کتکی بخورد تا آن را دستاویز کند و یک دعوای حسابی از سوی والدین برایش فراهم کند.
اصغر میداند بعد از آن مادر دلداریاش میدهد و اکبر را مجبور میکند بایستد تا اصغر تلافی کار او را در آورد.
وقتی از او میپرسم چرا این کار را میکنی مگر دوست داری داداشت کتک بخوره؟ سر تکان میدهد و با خنده میگوید: بله. اصغر میگوید اکبر را دوست دارد، اما خوشحال میشود مامان تنبیهشکند.
این شیطنت معصومانه کودک فقط رقابتی برسر محبت است و اگر والدین با رفتاری مناسب آن را پاسخ دهند هرگز تقویت نخواهد شد.
جاهطلبی، رقابت خستگیناپذیر، سرکشی و حسادت از جمله زمینههای رفتاری در میان کودکان دوم است که والدین باید مراقب باشند به آن دامن نزنند. دومین کودک هرگز موقعیت قدرتمندی را تجربه نمیکند زیرا در زیر سایه رقیب به دنیا آمده است و رقابت از تجربیات اولیه اوست. این کودکان مستقلتر بار میآیند و قدرت سازگاری بیشتر نسبت به دیگر فرزندان دارند به شرطی که کوچکترین فرزند نباشند زیرا معمولا والدین فرزند کوچک خود را لوس و پرتوقع و بدون مهارتهای اجتماعی پرورش میدهند.
تحقیقات نشان میدهد که فرزندان دوم محبوبتر و شجاعتر و با قدرت ریسکپذیری بالاتری هستند.
تهتغاریها
حمید در میان پنج برادر، دردانه مادر است. اگر دعوا کند، حق با اوست، اگر تا لنگ ظهر بخوابد، بچه خسته است! اگر هر چیز غیر ممکنی را بخواهد، میگویند: این بچه دیگر آخریه مگه چی میشه؟! اگر قدش به دو متر هم برسد هنوز کوچولوی مامان و باباست و هرکاری که بخواهد بکند آزاد است.
این توصیف حسین برادر بزرگتر حمید است که در وصف تهتغاری خانه ارائه میدهد. کودک جاهطلب و بسیار نازپرورده که والدین خسته از یک عمر بچهداری حالا به او استقلال بیشتری میدهند و به او کمک میکنند بیمسئولیت بار بیاید.
نداشتن اتکا به نفس کافی به دلیل حمایت بیش از حد والدین، این کودکان را تهدید میکند. این کودکان یا خیلی زود از ناملایمات خسته میشوند و کنار میکشند یا در اثر پویایی بیش از حد که ثمره استقلال آنهاست به اهداف بزرگی میرسند.این کودکان که در محبت والدین بیرقیب هستند گاه قدرت جدایی از خانواده را ندارند و وابسته میمانند.
والدین میتوانند با دانستن نکات لازم، رفتار خود را نسبت به فرزندان طوری تغییر دهند که تمامی کودکان کارآمد و مستقل بار بیایند. کافی است به همه آنان به اندازه کافی توجه شود. (ضمیمه چاردیواری)