یکشنبه 14 اردیبهشت 1393 ساعت 09:06
برای خلاق بودن هیچ چیز نیاز نیست جز اندکی نگاه دقیقتر به پیرامونتان. افراد خلاق از آن رو موفقترند که این ویژگی دقیق نگاه کردن را با کمی تغییر و تفاوت همراه میکنند. البته آدمهای خلاق از مخمصهها و مشکلات هم زودتر خلاص میشوند. اگر میخواهید قدرت خلاقیت خودتان را تقویت کنید، تصاویری که در ادامه آمده، نمونه نسبتاً خوبی برای تمرین یا حداقل لذت بردن از تماشایشان است.
جام جم سرا: این درست است که میگویند برخی تولیدکنندگان غیرمتعهد، طحال، لوزالمعده، غدد پستانی و لنفاوی دام را به گوشت چرخکرده میافزایند؟ چرا رنگ قرمز برخی از گوشتهای چرخکرده در مقایسه با انواع دیگر به طور غیرطبیعی پررنگ است؟ آیا به گوشت چرخکرده مواد نگهدارنده میزنند؟ اینها پرسشهایی است که اغلب خانوادهها به دنبال یافتن پاسخ درست و منطقی آن هستند.
به مجموعهای از بافتهای عضلانی، پیوندی، استخوانی و چربی لاشه حیوانات کشتاری «گوشت» گفته میشود که در کشور ما، دام کشتاری عموما گوساله و گوسفند است.
دکتر دباغ مقدم، متخصص علوم و صنایع غذایی و عضو هیات علمی دانشگاه در گفتوگو با جامجم در پاسخ به این پرسش که گوشت چرخکرده از کدام قسمتهای لاشه دام تهیه میشود، بیان میکند: هرچند از لحاظ نظری، گوشت همه قسمتهای دام را میتوان چرخ کرد، اما به طور معمول، گوشتهای درجه یک (معروف به کبابی) مانند راسته، چرخ نمیشود. چرخ کردن به طور عمده، برای گوشتهای درجه دو (معروف به خورشتی) مانند سردست، یا گوشتهای درجه سه (معروف به آبگوشتی) است.
به گوشت چرخکرده پیه و دنبه میافزایند؟
گاهی در برخی بستههای گوشت چرخکرده دیده میشود که رگههای سفید رنگ حاصل از چربی، درصد زیادتری از بافت قرمز رنگ گوشت چرخ شده را تشکیل میدهد و گاهی نیز پس از پخت، متوجه طعم و بوی چربی گوشت چرخکرده میشویم. حال پرسش اینجاست آیا گوشتهای چرخشدهای که این روزها در بازار عرضه میشود از نظر میزان و نوع گوشت یا درصد چربی اضافه شده درجهبندی میشوند؟ ممکن است در برخی از انواع گوشت چرخکرده از پیه یا دنبه حیوان استفاده بیشتری شده باشد؟
دکتر دباغ مقدم در این باره با صراحت میگوید: متاسفانه برخلاف برخی کشورهای دیگر، هنوز نظام درجهبندی مواد غذایی در کشور ما انجام نمیشود. یعنی ممکن است در برخی از گوشتهای چرخکرده مقداری از چربیهای بدن دام با گوشت مخلوط شده و چرخ شود. به گفته این متخصص نوع گوشت چرخکرده و میزان چربی افزوده به آن، به وجدان کاری شرکت تولید و بستهبندی کننده و نیز نحوه نظارت بهداشتی دکتر دامپزشکی که ناظر فنی ـ بهداشتی شرکت گوشتی است، بستگی مستقیم دارد.
ردپایی از امعا و احشای دام در گوشتچرخکرده
این درست است که میگویند به همراه تکههای گوشت از طحال، لوزالمعده، غدد پستانی و لنفاوی دام در هنگام چرخکردن استفاده میشود؟ دکتر دباغ مقدم در این باره میگوید: ورود گرهها (غدد) لنفاوی در گوشت چرخکرده، ممکن است بعضا به طور ناخواسته اتفاق بیفتد، اما اگر دیگر اعضا مانند طحال، لوزالمعده یا غدد پستانی به گوشت اضافه شود، تقلب محسوب میشود.
به گفته این متخصص شرکتهای دارای اخلاق و وجدان حرفهای که خوشنام و معتبر هستند، از چنین کارهایی پرهیز میکنند، اما بعضی اوقات، شرکتهایی که اخلاق و وجدان کاری را رعایت نمیکنند، متاسفانه چنین کارهایی را انجام میدهند. در واقع این اعمال غیرمتعهدانه در اغلب صنوف اتفاق میافتد که در این صنف نیز ممکن است رخ دهد و مبارزه با این موضوع، مستلزم نظارت بیشتر و کاملتر سازمان دامپزشکی کشور است.
گوشت چرخکرده را رنگ میکنند؟
چرا رنگ قرمز برخی از گوشتهای چرخکرده نسبت به انواع دیگر بسیار غلیظ و پررنگتر است؟ آیا به این گوشتها مواد رنگی میزنند؟ دکتر دباغ مقدم با تاکید بر این که در برخی موارد، رنگ قرمز واقعا به علت استفاده بیشتر از گوشت است، میگوید: البته تقلباتی هم ممکن است از سوی برخی شرکتهای بستهبندی که به اصول اخلاقی پایبند نیستند، انجام شود. به طور مثال با افزودن پودر خون، مواد رنگی یا نیتریت سدیم رنگ گوشت را قرمزتر میکنند تا از این طریق به مشتری بفهمانند که محصولشان در مقایسه با دیگر گوشتهای چرخکرده از تازگی و سلامت بیشتری برخوردار است که این طور نیست.
اما آیا انواعی از گوشتهای چرخکرده یا تکهای که رنگ صورتی بسیار کمرنگ یا متمایل به سفید دارند، در اثر خارج شدن خونابه گوشت است یا دام بیماری کم خونی داشته یا میتوان گفت به نوع گوشت دام مربوط میشود؟ دکتر دباغ مقدم در این باره میگوید: این موضوع بیشتر به نوع گوشت چرخ شده و احتمالا مقدار چربی مخلوط شده با گوشت مربوط میشود. بحث کمخونی به شکلی که در انسان مطرح میشود، درباره دام مطرح نمیشود و عموما کمخونیهای دام ناشی از بیماریهای انگلی است که اگر چنین باشد، اغلب با توجه به علائم دیگر، دام در کشتارگاه، حذف یا اصلاح میشود.
به گوشت چرخکرده نگهدارنده میزنند؟
این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که آیا به گوشت چرخکرده برای افزایش ماندگاری، مواد نگهدارنده میزنند، میگوید: افزودن مواد نگهدارنده برخلاف باور تعدادی از افراد به صورت قانونی مجاز نیست. به طور معمول گوشت چرخکرده در یخچال، حدود 72 ساعت (سه روز) قابلیت نگهداری دارد و نگهداری آن در فریزر بسته به چربی گوشت متفاوت است.
به گفته این متخصص اگر لفاف نایلونی گوشت فریز شده در نقاطی پاره یا سوراخ شود در آن قسمت، لکههای سفید رنگی بر سطح گوشت نمایان میشود که به آن سوختگی انجمادی میگویند که نشاندهنده فساد محصول نیست. البته گاهی نمایان شدن لکههای سفید یا سیاهرنگ بر سطح گوشتی که مدت طولانی از ماندگاری آن میگذرد ممکن است نشانه رشد کپکها باشد که در این صورت کیفیت گوشت کاهش مییابد و محصول غیرقابل مصرف است.
خونابه گوشت را دور نریزید
وقتی تکههای گوشت را میشوییم یا از انجماد خارج میکنیم تا آن را چرخ کنیم گاهی خونابه گوشت در ته ظرف باقی میماند، این خونابه باید دور ریخته شود یا بهتر است با گوشت چرخکرده مخلوط شود؟ به گفته دکتر دباغ مقدم اگر خونابه از قبل تشکیل شده باشد، باید دور ریخته شود، چون خون، ارزش غذایی بالایی دارد و ممکن است میکروبها به آن هجوم آورده باشند. ولی اگر تراوشات خونی همان زمان ایجاد شده باشد، میتوان آن را داخل گوشت یا غذا ریخت. در هر حال، باید گوشت چرخکرده را طوری آماده کنیم که کمترین خونابه ایجاد شود. چون بخش عمدهای از خونابه، پروتئینها و ویتامینهای محلول در آب است که میتواند بخشی از نیاز بدن به مواد مغذی را تامین کند.
گوشت را به صورت خام فریز کنید
با توجه به این که امروزه اغلب افراد، شاغل بوده و فرصت چندانی برای تهیه غذاهای خانگی ندارند، ممکن است گوشت چرخکرده را با برخی ادویهجات و پیاز مخلوط و به صورت کباب دیگی یا همبرگر نیمپز کرده و در فریزر نگهداری کنند، این در حالی است که به گفته کارشناسان گوشت باید ترجیحا به صورت خام فریز شود. گوشتی که به صورت پخته در یخچال یا فریزر نگهداری میشود، به دلیل فعل و انفعالات شیمیایی که در آن اتفاق میافتد، از ارزش غذایی آن کاسته میشود، ضمن آن که طعم آن تلخی و از کیفیتش کم میشود.
گوشت چرخکرده را هر چه زودتر مصرف کنید
در خصوص محصولاتی همچون گوشت چرخکرده که بسیار فسادپذیر و مسمومیتزایی بالا و خطرناکی دارند، بهتر است آنها را طوری از فروشگاهها خریداری کنیم که در اولین روز تولید مصرف شوند. با این حال گوشت از نظر قانونی تا پایان آخرین روزی که تاریخ انقضا روی آن درج شده، قابلیت مصرف دارد.
فاخره بهبهانی / گروه سلامت
جام جم سرا: دکتر جمشیدی نقص در تشخیص و درمان اکثر بیماریهای عفونی را در مراحل اولیه، در پی آورندۀ عوارض و مشکلات شدیدی از جمله نازایی، بارداری خارج از رحم، عفونت رحم و لولههای رحمی، سرطانهای دستگاه تناسلی زنان، ناهنجاریهای مادرزادی نوزادان، مرگ و میر داخل رحمی و یا دوره نوزادی و دردهای مزمن شکمی میداند و تأکید میکند که اکثر این مشکلات اگر در مراحل اولیه تشخیص داده شوند، قابل درمانند.
آیا بیماریهای مقاربتی در خانمها شایعتر است؟
بله، محیط دستگاه تناسلی زن به گونهای است که احتمال ابتلای زنان به عفونتهای تناسلی بیشتر از مردان است و این عفونتها برای زنان مسایل و مشکلات بیشتری به وجود میآورند اما مردان هم در اثر عفونتهای تناسلی ممکن است دچار ناباروری، درد طولانیمدت و بیماریهای خطرناک (ایدز، هپاتیت و...) شوند.
این بیماریها بیشتر با چه علایمی بروز میکنند؟
یکی از علامتهای مهم عفونتهای آمیزشی وجود زخم و ترشحات غیر عادی است و اکثر خانمهای مبتلا به این بیماریها با مراجعه به پزشک از درد زیر دل، مقاربت دردناک، ترشحات مهبلی، خونریزی زیاد و طولانیمدت، سوزش ادرار، عادت ماهیانه دردناک، تب و گاهی تهوع و استفراغ و خونریزی در فواصل عادات ماهیانه یا در زمان نزدیکی، وجود ترشحات چرکی، زخمی یا شکننده بودن دهانه رحم و زخم تناسلی شکایت دارند.
سوزاک یکی از شایعترین بیماریهای مقاربتی است. این بیماری در خانمها چه علایمی دارد و از چه طریقی منتقل میشود؟
سوزاک یک بیماری عفونی قابل درمان و منتقله از طریق تماس جنسی است. باکتری ایجاد کننده سوزاک میتواند مجاری تناسلی، دهان و رکتوم را در هر دو جنس درگیر کند.
بانوان اکثرا بدون علامت هستند اما افزایش ترشحات مهبلی، سوزش به هنگام خروج ادرار و خونریزیهای نامرتب قاعدگی هم میتواند علایم ابتلا به این بیماری باشد. در هر صورت، مجرای تناسلی و گردن رحم فرد مبتلا آلودهکننده است. در اینجا باید تاکید کنم که همه عفونتهای آمیزشی علامت ندارند. به همین علت برای تشخیص دقیق لازم است از معاینه یا آزمایش کمک گرفته شود. در هر حال این بیماری از طریق ارتباط دهانی، مهبلی، مقعدی و همچنین از طریق مادر آلوده به فرزند در هنگام بارداری منتقل میشود.
سیفلیس هم که جزو بیماریهای مقاربتی است، به همین گونه منتقل میشود؟
سیفلیس در اثر تماس مستقیم با یک زخم از شخص مبتلا به شخص سالم منتقل میشود. ارتباط دهانی، مهبلی، مقعدی یا لمس کردن قسمتهای عفونی از جمله راههای انتقال این بیماری است و علایم پس از گذشت مدت زمان 2 تا 4 هفته پس از ابتلا بهصورت زخمهای شدید گرد و بی دردی در محل عفونی شده پدیدار میشوند و مانند سوزاک درمان آنتی بیوتیکی دارد. البته بیماری کلامیدیا هم با استفاده از همین روش درمان میشود.
پس کلامیدیا هم جزو همین بیماریهاست؟
بله. کلامیدیا یکی از متداولترین عفونتهای باکتریایی مقاربتی به شمار میرود و در خانمها موجب عفونت دهانه رحم میشود. چنانچه این بیماری به موقع درمان نشود میتواند مشکلات جدی را برای فرد ایجاد کند. نشانهها و علایم بیماری غالبا بین یک تا 3 هفته پس از ابتلا به صورت افزایش اندک ترشحات رحمی (که در اثر ملتهب شدن دهانه رحم ایجاد میشود)، درد زیر شکم، احساس درد هنگام آمیزش جنسی و حتی سوزش و تورم دردناک چشمها آشکار میشود اما ممکن است تا مدت زیادی هم نشانهای ظاهر نشود.
همه این بیماریهایی که گفتید قابل درمان هستند. آیا بیماری مقاربتی غیر قابل درمان هم وجود دارد؟
تبخال ناحیه تناسلی یکی از مهمترین این بیماریها و یک عفونت ویروسی ناحیه تناسلی است که از راه آمیزشی انتقال مییابد. در حال حاضر نمیتوان تبخال ناحیه تناسلی را معالجه کرد اما با درمان میتوان علایم بیماری را تخفیف داد و از عود بیماری جلوگیری کرد. داروهای ضدویروسی خوراکی غالبا برای درمان اولین حمله عفونت تبخال ناحیه تناسلی و عود عفونت تجویز میشوند و در بعضی از بیماران این داروها ممکن است برای پیشگیری نیز تجویز شوند.
البته نوع موضعی مالیدنی این داروها ضدویروسی نیز موجود هستند اما به اندازه خوراکی مؤثر نیستند. تاولهای دردناک و زخمهای باز که قبل از آن خارش، سوزش یا احساس آزردگی در ناحیه تناسلی وجود دارد، از علایم ابتلا به این بیماری است. هنگامی که علایم وجود ندارد، ویروس به حالت خفته درآمده است و وقتی که ویروس دوباره فعال شود، علایم باز میگردند اما بازگشت علایم به معنای عفونت جدید نیست. از طرفی، تاولها ممکن است به درون مجرای تناسلی تا گردن رحم و نیز پیشابراه گسترش یابند. پس از چند روز، تاولها میترکند و از آنها زخمهایی کم عمق و دردناک بر جای میماند که یک تا سه هفته به طول میانجامد ولی ویروس برای همیشه در بدن باقی میماند.
زگیل تناسلی هم مشابه تبخال تناسلی غیرقابل درمان است؟
بسیاری از افراد جامعه اینطور فکر میکنند اما ویروس عامل این بیماری (زگیل تناسلی) موجب زگیل در ناحیه تناسلی میشود. در ابتدا، زگیلهای تناسلی کوچک، سفت و بدون درد هستند و ممکن است در ناحیه واژن باشند. همچنین ممکن است در اطراف مقعد به وجود بیایند و اگر در مراحل اولیه درمان نشوند، ممکن است بزرگ شوند و نمایی گلکلمی و گوشتی پیدا کنند اما اهمیت این زگیلها در آن است که برخی از آنها ممکن است خطر سرطان دهانه رحم یا سایر سرطانهای منطقه تناسلی را افزایش دهند. درمان آنها با یک پماد که روی ضایعه مالیده میشود، امکانپذیر است. البته راههای درمانی دیگر نیز وجود دارد که از جمله آنها میتوان به فریز کردن آن با یک جسم بسیار سرد اشاره کرد که توسط پزشک انجام میشود.همچنین برای برداشتن زگیلهای بزرگ ممکن است نیاز به جراحی باشد
چگونه میتوان از ابتلا به بیماریهای مقاربتی پیشگیری کرد؟
رعایت اصول اخلاقی و بهداشتی در روابط جنسی و نداشتن رفتارهای جنسی پرخطر، وفاداری به همسر و داشتن رفتار جنسی مسوولانه، خویشتنداری و اجتناب از روابط جنسی با شرکای جنسی متعدد، استفاده از کاندوم، شستشوی دستگاه تناسلی، ادرار کردن بعد از تماس جنسی، شستشو و انتخاب لباس زیر مناسب از جمله راههای پیشگیری از این بیماریها هستند.(آموزش مسائل زناشویی)
جام جم سرا: البته حق هم دارند، آن رنگ سیاه فریبنده و طعم پرکشش کوکا و آن رنگ نارنجی شعفانگیز کانادا و آن گاز سوزان و جوشانی که به محض باز کردن در نوشابه با فیس و افاده خودی نشان میدهد، چنان وسوسهانگیز است که کمتر کسی میتواند در برابر آن مقاومت کند.
اما در میان نوشابههای سفید، نارنجی و سیاه کدامیک اولویت مصرف دارد؟ اینکه میگویند گاز نوشابه را از گازوئیل تامین میکنند، صحت دارد؟ آیا به نوشابه مواد نگهدارنده میزنند؟ فرق میان نوشابههای لایت و زیرو در چیست؟ بطریهای پلاستیکی و قوطیهای آلومینیومی که برای بستهبندی نوشابه به کار میرود، میتواند باعث فعل و انفعالات شیمیایی در نوشابه شود؟ این درست است که میگویند اسید نوشابه به قدری قوی است که میتوان با آن وسایل خودرو و سرویس بهداشتی را جرمزدایی کرد؟
دکتر محمدحسین عزیزی، متخصص علوم و صنایع غذایی و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در گفتوگو با جامجم میگوید: نوشابه حاوی 90 درصد آب، 9 تا 10 درصد شکر و یک درصد مواد رنگی، اسیدهای خوراکی، گازکربنیک، اسانس، مواد نگهدارنده و برخی افزودنیهای شیمیایی است.
وی در پاسخ به این سوال که ضرر اصلی مصرف نوشابهها در چیست، اظهار میکند: گرچه نوشابه حاوی افزودنیهای مضری چون اسید، رنگ و گاز است، اما چون 9 تا 10 درصد آن شکر است و فقط یک درصد نوشابه افزودنیهای سنتزی است، در نتیجه شکر آن زیانبارتر است. لازم است بدانید 10درصد یک نوشابه دو لیتری خانواده، حاوی 200 گرم و 10 درصد یک بطری 200 سیسی آن حاوی 20 گرم معادل یک قاشق غذاخوری شکر است.
واقعا اسید نوشابه جرمزداست؟
این درست است که میگویند اسید نوشابه به قدری قوی است که میتوان با آن جرم موتور و باتری ماشین و سرویس بهداشتی را زدود و آن را جایگزین جرمگیر و وایتکس کرد؟ یعنی این اسید میتواند معده و روده ما را سوراخ کند؟
دکترعزیزی با رد این موضوع میگوید: اسید نوشابه خوراکی و ضعیف است و نمیتواند خاصیت جرمگیری داشته باشد. البته اسید نوشابه با ورود به بدن برای به تعادل رسیدن نیاز به کلسیم دارد که آن را از استخوانها برداشت میکند و مصرف طولانیمدت آن میتواند به پوک شدن استخوانها منجر شود.
این متخصص در پاسخ به این سوال که چرا طعم نوشابههای سفید، نارنجی و سیاه با یکدیگر متفاوت است، ادامه میدهد: اسید و اسانس، دو ترکیب مسئول ایجاد طعم در نوشابههاست. نوشابههای سیاه معمولا با اسید فسفریک و نوشابههای نارنجی و سفید با اسید سیتریک ترش و طعمدار میشوند و یکی از رموز خوشطعمی نوشابه هم وجود همین اسیدهای طعمدار است.
کدام نوشابه اولویت مصرف دارد؟
برخی افراد بر این باورند که چون رنگ نوشابه سیاه از کارامل و نوشابه سفید بدون رنگ است، نسبت به نوشابههای نارنجی که با رنگ مصنوعی تهیه میشود مضرات کمتری دارد.
دکتر عزیزی با تائید این موضوع میگوید: البته میزان اسید، گاز و سایر افزودنیها در انواع نوشابه تقریبا یکسان بوده و هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد، اما چون رنگ نوشابه سیاه از کارامل (قند سوخته) و نوشابه سفید بیرنگ است در مقایسه با نوشابههای نارنجی اولویت مصرف دارد.
ولی عامل شفافیت و زلالی نوشابههای سفید چیست؟ میتوان گفت مادهای که برای شفافیت به این نوشابهها میزنند نسبت به سایر نوشابههای رنگی ضرر بیشتری دارد؟ به گفته این متخصص چون آب مورد استفاده برای تهیه انواع نوشابه چندین بار تصفیه میشود، علاوه بر نوشابههای سفید، نوشابههای سیاه و نارنجی هم شفافیت داشته و کدورت و رسوب ندارند، اما چون حاوی مواد رنگی است این موضوع از نظر مصرفکننده قابل تشخیص نیست.
این درست است که میگویند چون در نوشابه سیاه از کولا استفاده میشود، اعتیادآور است؟
دکتر عزیزی با اشاره به اینکه کولا نام گیاهی است که از پودر دانههای آن در نوشابههای سیاه غیرالکلی استفاده میشود، میگوید: این پودر طعمدهنده بوده و رنگ قرمز قهوهای دارد و حاوی کافئین، تئوبرومین و درصدی تانن است. به دلیل ترکیبات تاننی دلیل وجود ضداسهال دارد.
به جهت کافئین اثرات محرک داشته و شبیه به چای و قهوه باعث رفع خستگی میشود. مدر است و با تحریک دستگاه گوارش به هضم بهتر غذا کمک میکند. تا حدی باعث افزایش نیرو میشود و از خوابآلودگی جلوگیری کرده و در کل حال انسان را خوش میکند، اما چون مقدار آن در نوشابههای سیاه بسیار اندک است اعتیادآوری ضعیفی دارد. به گفته این استاد دانشگاه، کافئین یک لیوان نوشابه سیاه تقریبا معادل همین میزان چای غلیظ و کمتر از قهوه است.
نوشابههای گازوئیلی!
به گفته دکتر عزیزی، گازکربنیک نوشابه را از هر سوخت فسیلی میتوان تهیه کرد و یکی از راههای تهیه این گاز از طریق سوزاندن گازوئیل است. دود حاصل از سوزاندن گازوئیل حاوی گازکربنیک و مواد و گازهای زاید است. برای این کار، دود ناخالص را در محلولهای تصفیهکننده مختلفی هدایت کرده تا آلایندهها و مواد زاید آن از گازکربنیک جدا شود و در نهایت، گازکربنیک را به صورت بیبو و بیرنگ و تحت فشار معینی وارد کپسول کرده و روانه کارخانههای نوشابه میکنند.
گازکربنیک به دلیل جوشان، تند و سوزان بودن علاوه برتحریک پرزهای چشایی و کمک به ترشح بیشتر غدد بزاقی به سبب ماهیت اسیدی با افزایش ترشح اسید معده به هضم بهتر غذا کمک میکند. اما زود قضاوت نکنید! در طولانیمدت که دستگاه گوارش به میزان ورود این اسید مصنوعی مضاعف عادت کرد برای هضم همواره نیازمند ورود این مقدار اسید به معده خواهد بود. بنابراین در صورت مصرف کم یا قطع مصرف نوشابه گازدار، معده تنبل میشود و اختلال در هضم، سنگینی و پری عارض میشود.
آیا به نوشابه مواد نگهدارنده میزنند؟
دکتر عزیزی در پاسخ به این پرسش میگوید: چون 10درصد نوشابه حاوی شکر است و شکر به واسطه حضور برخی مخمرها میتواند همچون سرکه ترش شود و نوشابه را بدطعم کند، به همین دلیل از بنزوات سدیم بهعنوان مادهای نگهدارنده در انواع نوشابهها استفاده میشود که البته چون میزان استفاده از آن کمتر از 0.3 درصد است، نمیتواند تهدیدکننده سلامت بدن باشد. تا زمانی که در نوشابه باز نشده باشد، این محصول مستعد فسادپذیری نیست، اما از زمانی که در بطری نوشابه باز شود، با نزدیک شدن به تاریخ انقضا احتمال دارد کپک زده و غیرقابل مصرف شود. به گفته دکتر عزیزی بطریهای پلاستیکی که برای پر کردن نوشابه از آن استفاده میشود همچون سایر بطریهای پلاستیکی که در آن آبمیوه، سرکه، آبلیمو، آب معدنی یا آب نارنج پر میشود، میتواند موجب مهاجرت یونی و ایجاد فعل و انفعالات شیمیایی و سرطانزا در نوشیدنی شود. در نتیجه بهتر است نوشابهها بخصوص انواع گازدار آن در ظروف شیشهای نگهداری شود. به گفته این متخصص، بطریهای آلومینیومی مضرات چندانی ندارد و در مقایسه با بطریهای پلاستیکی سالمترند.
نوشابه لایت یا زیرو؟
نوشابههای لایت و زیرو چه فرقی از نظر ترکیبات با یکدیگر دارد و آیا برتری خاصی نسبت به نوشابههای معمولی دارد؟ دکتر عزیزی در این مورد میگوید: نوشابههای زیرو و لایت هر دو از انواع نوشیدنیهای رژیمی است و قندهای مصنوعی جایگزین شکر آن شده است. قندهای رژیمی نوعی پروتئین سنتزی است که به صورت مصنوعی در کارخانجات تولید میشود و در مقایسه با شکر چند صد برابر قدرت شیرینکنندگی بیشتر دارد و چون در بدن هضم و جذب نمیشود، قدرت کالریزایی نیز ندارد و چاقکننده و بالابرنده قند خون نیست. البته لازم است بدانید نوشابههای رژیمی همچون دیگر نوشابههای معمولی، ورزشی و انرژیزا حاوی مواد مضر رنگی، اسیدی، گاز و مواد نگهدارنده است.
به گفته این متخصص صنایع غذایی، فرق نوشابه لایت و زیرو در این است که میزان شکر در نوشابههای زیرو صفر است، اما نوشابههای لایت علاوه بر دارا بودن قندهای مصنوعی، حاوی درصد اندکی شکر است.
دکتر عزیزی با اشاره به اینکه چون مضرات نوشابه به ازای وزن بدن کودکان، بیشتر از بزرگسالان میتواند مخرب باشد، میگوید باید کودکان کمتر از نوشابهها استفاده کنند. برای درک بهتر، مصرف یک لیوان نوشابه در یک کودک با وزن 20 کیلوگرم ضمن اینکه هنوز سیستم بدنی او در حال رشد است و تکامل نیافته و در نتیجه کارایی لازم برای سمزدایی را ندارد، در مقایسه با مصرف همین میزان نوشابه از سوی یک فرد بالغ با وزن 80 کیلوگرم میتواند آسیبزاتر باشد.
فاخره بهبهانی / گروه سلامت
جام جم سرا: البته انتخاب عبارتهای مختلف و بهکارگیری واژههای ملایم و دلچسب یا تحریکآمیز و خشن، دست خودمان است و ما میتوانیم با کمی دقت، مخاطبان خود را با هر طرز فکری که دارند، تحت تأثیر مثبت خویش قرار دهیم یا برعکس، آنها را برنجانیم و خاطرشان را آزرده کنیم.
طعنه زدن، سرزنش کردن، دشنام دادن، زخم زدن و... معانی مختلف زخم زبان زدن است که در لغتنامه دهخدا بیان شده، اما این واژه در زبان عامیانه مصداق دیگری از قبیل سرکوفتهای مادر شوهر و مادر زن و موارد بسیار دیگری که در روابط عامیانه به کار میرود، نیز دارد.
حتما شما هم در طول زندگیتان به افرادی برخورده اید که به محض شروع صحبت باعث آزردگی دیگران و دلسردی آنها نسبت به خودشان میشوند، اما باید به این نکته دقت کرد که واقعا چه مسالهای باعث این همه تلخ زبانی و نامهربانی شده است.
تاثیر تلخ زبانی بر روابط خانوادگی
کنترل نکردن زبان پیامدهای بسیار مخربی در زندگی دارد که در پارهای موارد، جبران آنها امکانپذیر نخواهد بود. اگر سری به خانهها بزنید، با اندکی دقت و تامل در مییابید که ریشه بسیاری از ناراحتیها و خصومتها که اساس و بنیان خانواده را به مخاطره انداخته است و از زندگی، جهنمی ساخته که آتش آن دامنگیر افراد خانواده شده است، همان کنترل نکردن زبان است. در این نوع خانوادهها، زندگی شیرین و لذتبخش جایش را به زندگی رقت باری داده که تلخی آن دائما، ذائقه روحشان را آزار میدهد.
دکتر مرضیه مشتاقی، روانشناس و مشاور خانواده در گفتوگو با جامجم، درباره تاثیر زخمزبان در افراد میگوید: زخم زبان، نیش و کنایه به طور مستقیم روان فرد را تحت تاثیر قرار میدهد؛ حرف زدن با نیش و کنایه، به اندازه زمانی که فردی بدون اجازه از کیف دیگری چیزی برمیدارد غیراخلاقی است، چون وقتی کسی به دیگری نیش و کنایه میزند مانند این است که دست خود را وارد سینه طرف مقابل کرده و با مشت تکهای از دل او را برمیدارد. مشتاقی میافزاید: بدترین شکل این است که تکرار نیش و کنایه زدن در فرد به صورت عادت درآید و باعث دور شدن اطرافیان ازجمله خانواده، دوست و مهمتر از همه، همسر از فرد کنایه زننده شود.
معمولا این افراد دافعه زیادی ایجاد میکنند، دوستان و آشنایان و حتی اعضای خانواده زیاد دلخوش نیستند که با آنها صحبت کنند زیرا این افراد قادر نیستند احترام و حریم طرف مقابل را به خوبی حفظ کنند.
اما مهمتر از همه تخریب روابط به وسیله نیش و کنایه در بین همسران است؛ وقتی زن و مرد از هم رنجش پیدا میکنند و درصدد رفع آن برنمیآیند، ناراحتیها و دلخوریها روی هم انباشته شده و رابطهشان سرد می شود.
وقتی یکی از دیگری میرنجد، بیمنطق، بیانصاف و پرخاشگر میشود، حال حدس بزنید قضاوت چنین آدمی نسبت به همسرش چگونه خواهد بود.
دکتر فردوسی نیز در این باره میگوید: بیشتر این افراد نمیدانند با این عمل چقدر شخصیت خودشان را پایین میآورند و اگر این طرز صحبت بین همسران باشد میتواند آسیبهای جبرانناپذیری را به زندگی مشترک وارد کند.
دوری از طعنه و کنایه، حرفهای نیشدار، لاف زدن یا ابراز نوعی تحکم میتواند ما را در مسیری قرار دهد تا در هر جمع و گروهی، نقل محفل شویم و خود را نسبت به مکنونات قلبی و افکار و عقاید شخصی دیگران، صمیمی و مشتاق نشان دهیم و در حریم آنان، شریک و سهیم شویم.
زنها بیشتر از مردان اهل نیش و کنایه هستند
گاه علت مشکلاتی که بین زن و مرد به وجود میآید این است که تصورات آنها از کلمات مشابهی که استفاده میکنند متفاوت است. آنها حتی از جملات واحد، معانی متفاوتی برداشت میکنند.
زنان احساسات خود را اغراقآمیز جلوه میدهند و محدودیتی در استفاده از لغات نمیبینند، اما مردان کلمات را واقعی پنداشته و واکنشهای نامناسب نشان میدهند، دیگر این که مردان حرفهای زنان را لغت به لغت معنا میکنند.
برای زندگی بهتر به خانمها توصیه میشود وقتی با همسرشان صحبت میکنند کلمات را سنجیده و حساب شده به کار ببرند و آقایان نیز زیاد به نوع کلماتی که خانمها استفاده میکنند، حساس نشوند و خرده نگیرند.
وقتی زن و مرد با یکدیگر صحبت میکنند یا از هم سوال میپرسند، منتظر جواب معقول هستند. پاسخهایی که شما میدهید، میتواند ارتباط را شفافتر و نزدیکتر کند یا ارتباط را تیره و قطع نماید، پاسخدهنده با جوابی که میدهد شخصیت درونی خود را نمایان میسازد.
جوابهای تند و سریع و بدون تفکر موجب رنجش شنونده میشود و این گونه جوابها خامی و عجول بودن پاسخدهنده را میرساند.
دکتر فردوسی، روان شناس معتقد است، صحبت با نیش و کنایه در بین خانمها شایعتر از آقایان است و نبود مهارت ارتباطی، یادگیری، حسادت و کمبود اعتماد به نفس در بعضی از آنها باعث شده است نیش و کنایه و تلخ زبانی در بین خانمها بیشتر از آقایان رایج باشد.
نتیجه تحقیقات انجام شده ثابت کرده است که بروز خشونت درمردان و زنان متفاوت است به طوری که خشونت در زنان بیشتر به صورت کلامی یا همان صحبت با نیش و کنایه خود را نشان میدهد، یعنی زن با حرفهایش باعث ناراحتی همسرش میشود، اما در مقابل خشونت در مردان به صورت فیزیکی بروز میکند.
شروع مشاجرات امکان دارد از سوی هر دو طرف باشد، اما باید توجه داشت مردان آمادگی بیشتری برای تبدیل مشاجرات کلامی به درگیریهای فیزیکی دارند. به همین دلیل به خانوادهها توصیه میشود از مشاجره در زمینههای کماهمیت یا در مواقع غیرضروری یا نابهجا خودداری کنند؛ زیرا گاهی این مشاجره لفظی به درگیری فیزیکی میانجامد و همین امر باعث میشود حس تنفر یا نارضایتی از زندگی در زنان بروز کرده و بر روابط زناشویی تاثیر منفی گذارد.
شخصیت افرادیکه زبانهای نیشدار دارند
آدمهایی که مهارتهای ارتباطی و قدرت جذب ضعیف دارند، دچار این عارضه میشوند که گفته میشود فرد زخم زبان یا نیش گفتار دارد. وقتی از کسی زخم زبان میشنویم جدا از افکار منفی که در این گونه افراد وجود دارد، نشاندهنده مهارتهای ارتباطی ضعیف این اشخاص است. گفتار، کلام و آهنگ صدای آنها زخم روحی در شنونده ایجاد میکند.
مهارتهای ارتباطی کم، افکار منفی، آستانه تحمل پایین، پرخاشگری و استرس دلایلی هستند که منجر به زخم زبان میشوند.به طور کلی همیشه طعنه و کنایه زدن حاکی از آن است که یک مشکل فردی و ارتباطی وجود دارد و توجه به این نکته که چه عواملی باعث به وجود آمدن این مشکل شده از اهمیت ویژهای برخوردار است.
دکتر نرگس رازقی، روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه، در گفتوگو با جامجم، در این باره میگوید: بیشتر کسانی که طعنه میزنند، معمولا انتقادی دارند که توان بیان آن را ندارند؛ اما دسته دیگری هم هستند که یاد گرفتهاند با زبان نیش و کنایه صحبت کنند و این گونه صحبت و برخوردشان حالت اکتسابی و یادگیری دارد.
یک دلیل دیگر صحبت با نیش و کنایه، ریشه در مسائل حل نشده قبلی در شخصیت فرد دارد، به طور مثال ممکن است خانمی از مردی ضربهای خورده باشد و حالا این حالت را به فرد دیگری منتقل میکند و دائم در صحبتهایش به تلافی رفتار فرد دیگری به او نیش و کنایه میزند.
دکتر رازقی میافزاید: مساله دیگری که میتواند علت این قضیه باشد، فقدان رشد شخصیتی است، به طوری که اگر شخص احساس منفیای در مورد چیزی دارد، چون شخصیت او به طور کامل رشد نیافته ، نمیتواند به طور صریح و شفاف احساس خود را بیان یا در مورد آن صحبت کند و اصطلاحا در لفافه سخن میگوید و نیش و کنایه میزند که این مساله خود یک حالت پرخاشگری منفعلانه به حساب میآید.
دکتر سیما فردوسی، روانشناس و استاد دانشگاه شهید بهشتی، در گفتوگو با جامجم نیز با اشاره به این که تکلم هر کسی نشاندهنده تفکر اوست، میگوید: کسی که با طعنه و نیش و کنایه صحبت میکند، نشان میدهد که نسبت به طرف مقابل خشم دارد، اما قدرت حل مساله را ندارد که فقدان این مهارت هم بیانگر آن است که یا این افراد در خانوادههایی بوده اند که حل مساله را به آنها یاد ندادهاند یا نشان میدهد در این زمینه تمرین و تبحر کافی را نداشتهاند، اما و به هر دلیلی این گونه تکلم با نیش و کنایه نشان میدهد فرد، شخصیت خیلی جالبی ندارد و همین طور این افراد معمولا فاقد دوستان و ارتباطات خانوادگی زیادی هستند.
دکتر فردوسی همچنین به دستههای دیگری از افراد که با نیش و کنایه صحبت میکنند، اشاره میکند و میگوید: ممکن است علاوه بر موارد بالا این گونه صحبت کردن ناشی از کج خلقی ذاتی فرد یا ناشی از وضع بیثبات روحی و روانی او باشد طوری که خشم و افسردگی در وجود این افراد وجود دارد و آنها این خشم و افسردگی را با نیش و کنایه و آزار کلامی بروز میدهند.
و دسته آخر کسانی هستند که از بهره هوشی و هوش هیجانی پایینی برخوردارند و نمیتوانند تجزیه و تحلیل کنند که کلامشان چه تاثیری در طرف مقابل دارد.
رابطه نیش و کنایه با زبان منفی بدن
نیش و کنایه میتواند خود را به شکل زبان منفی بدن هم نشان دهد، دکتر نرگس رازقی، روان شناس با اشاره به ارتباط زبان منفی بدن با نیش و کنایه میگوید: حتی بعضی وقتها لحن کلام که آهنگ قشنگی ندارد یا حرکات دست و صورت میتواند نشانهای از کلام با نیش و کنایه باشد.
وی میافزاید: بعضی با خودشان صحبت میکنند یا وقتی با همسرشان در خانه هستند، در حین کارکردن به اصطلاح با خودشان غرغر میکنند که این کارها هم نشانهای از نیش و کنایه است؛ البته تمام این واکنشهای بدنی هم برای آرام کردن خود فرد و حسی که ابراز نکرده است؛ به کار گرفته میشود.
در کل ظرفیت روانشناختی این افراد پایین است و قدرت حل مساله را به شیوه مناسب ندارند، یک نوع ناخالصی در رفتارشان وجود دارد، معمولا افرادی که نیش و کنایه میزنند، برخلاف ظاهرشان، افرادی سلطهپذیر و منفعلاند و برای دریافت تائید دیگران، این کارها را انجام میدهند.
دکتر رازقی در این باره میگوید: این تیپ شخصیتی نمیتواند احساس منفی خود را ابراز کند، به این ترتیب خشم فوران میکند و با لحن کلامی که بوی پرخاشگری و احساسات منفی دارد یا با حرکات دست و نگاه یا به صورت غرغرکردنهای مکرر خود را نشان میدهد.
اعتقادات قوی از نیش زبان جلوگیری میکند
اگر دقت کرده باشید معمولا نیش و کنایه زدن در بین افرادی که اعتقادات بسیار قوی دارند و به اصطلاح با ایمان هستند به دلیل ترس از گناه رنجاندن کسی بسیار کمتر از دیگران دیده میشود. دکتر سیما فردوسی به وجود مسائل اعتقادی برای جلوگیری از نیش و کنایه اشاره میکند و میگوید: بیشتر کسانی که این گونه صحبت میکنند، از نظر اعتقادی فوقالعاده ضعیف هستند و وقتی اخلاق و مسائل اعتقادی ضعیف باشد، گذشت و بخشش معنا ندارد و فرد به اصطلاح براحتی مثل مار نیش میزند.
وی میافزاید: کسانی که اعتقادات محکم و درستی دارند و زمینههای اخلاقی در آنها به درستی شکل گرفته است، وارد گفتوگو میشوند، با احترام صحبت میکنند و مراقب سخنان خود هستند تا کسی از آنها نرنجد و ادبیات کلامی افراد معتقد، از قبیل حلال کنید، التماس دعا و... نشاندهنده ترس آنها از ناراحت کردن طرف مقابل و اهمیت دادن به شخصیت فرد مقابل است.
وی آموزش را بهترین راه جلوگیری از تخریب ارتباطات از طریق نیش و کنایه میداند و میگوید: رسانهها در این زمینه مسئول هستند و میتوانند با آموزش و فرهنگسازی و مهمتر از همه بالا بردن سطح اعتقادات افراد از ترویج بیشتر این طرز تکلم جلوگیری کنند.
حرفهای نیشدار ریشه عصبی دارد
در مهارتهای ارتباطی وقتی شخصی میداند که چگونه صحبت کند، از زخم زبان استفاده نمیکند و پیامدهای گفتار خود را در نظر میگیرد. انسانهای عصبی که آستانه تحمل کمتری دارند، عموما متهم به این مساله هستند که زخم و نیش زبان بیشتری دارند.
جوابهای سربالا و سرزنشآمیز دلیل بر پرعقده بودن و عصبیت پاسخ دهنده است و ناشی از آن است که وی شیوه برقراری ارتباط را نمیداند. واکنشهای کلامی که با تعمق و منطقی و بدون حب و بغض باشد. قطعا ارتباط بهتری را رقم میزند و موجب پایداری زندگی میشود.
در مقابل زبانهای نیشدار چهکنیم؟
بارها شده که در مواجهه با تیغ زبان در دو راهی انتخاب ایستادهایم؛ آیا باید جواب تیغ را با تیغ داد یا آرام بود و تیغ زبان را با لطافت سکوت مدارا کرد.
چون این اشخاص رفتارهای عادتی دارند باید طرز فکر آنها را عوض کرد. بخشی از زخم زبانها تبدیل به رفتارهای عادتی میشوند. به این افراد از طریق طرحهای درمانی باید کمک کرد و آموزش داد که بخشی از رفتارهایشان غلط است و باید آن را اصلاح کنند. وقتی این افراد نیش زبان نمیزنند ابتدا خود را از درد و رنجهای درونی رها میکنند، بنابراین فرد باید متقاعد شود در رفتار خود تغییر ایجاد کند.
اگر کسی تیپ شخصیتیاش به گونه ای است که مرتب نیش و کنایه میزند، بستگی به دوری یا نزدیکی به فرد، رفتار با او متفاوت است؛ اگر این فرد یک دوست یا یکی از اقوام نهچندان نزدیک باشد، به طور معمول ارتباط با او آنقدر کم و کم میشود که ممکن است حتی قطع گردد، اما وقتی این فرد یکی از اعضای خانواده یا همسر باشد مسلما رفتار با او باید به گونهای دیگر باشد.
دکتر رازقی در این باره میگوید: اگر ارتباط با این فرد برای ما مهم است باید به او کمک کنیم تا این مشکل خود را حل کند؛ بهترین راه این است که از او وقت مناسبی بخواهیم و درخواست کنیم در آن زمان در محیطی آرام، بدون تشنج و بدون فضاهای منفی با هم صحبت کنیم.
وی با تاکید دوباره روی اهمیت ارتباط با آن فرد میافزاید: در آن زمان که او صحبت میکند، سعی کنیم انتقادپذیر باشیم و بدانیم که هر چند روش او برای بیان احساساتش صحیح نیست، اما ما هم به هیچ وجه نباید مقابله به مثل کنیم.
در کل یک نفر باید فردی با این خصوصیات را مدیریت کند و اگر شنونده خوبی باشیم، مقابله به مثل نکنیم، حرفهایش را قطع نکنیم و به او کمک کنیم در کمال آرامش و راحتی احساس منفی خود را از ما یا هر کس دیگری بگوید، این که از چه چیزی دلخور است، از چه زمانی ناراحت و از چه زمانی این احساس به او دست داده و منظور اصلی او را از این نیش و کنایهها جویا شویم و مهمتر از همه این که به او این حس را بدهیم که ما در کنارش هستیم و در نقطه مقابلش نیستیم، آنجاست که فرد حس خود را میگوید و ما میتوانیم درست ابراز کردن خود را به او یاد دهیم که چطور خودش را ابراز کند تا مجبور به بروز احساسات خود از طریق نیش و کنایه نباشد.
پشیمانیهای بعد از زخم زبان
جالب است بدانید طبق تحقیقات انجام شده در بیشتر موارد افرادی که حتی عادت به زخم زبان زدن و صحبت با نیش و کنایه دارند بعد از این گونه صحبت کردن و ناراحت کردن طرف مقابل از سخن خود پشیمان شده و در بعضی از موارد در صدد جبران بر میآیند.
دکتر مرضیه مشتاقی ، روانشناس با اشاره به این که این افراد باید بدانند در کل نیش و کنایه زدن پیامدهای جالبی ندارد، میگوید: این مساله نهتنها به بهبود روابط کمک نمیکند، بلکه احساس انزجار را در دیگران ایجاد میکند و هر روز تخریب بیشتری در روابط به وجود میآورد.
وی میافزاید: از نظر فردی هم در درون آن شخص، خشم و دلخوری حل نمیشود، فقط در آن لحظه برای کوتاهمدت ممکن است احساس «دل خنک شدن» به آن فرد دست دهد، اما به طور حتم پس از آن هم احساس پشیمانی از صحبت و رفتار خود به او دست میدهد؛ ناگفته نماند این مساله ارتباطات را بدتر و تعامل با دیگران را کمتر میکند.
در جایی که انسان میتواند به طور صریح سخن بگوید و رنجشهای خود را از راه گفتوگوی مستقیم حل کند چرا متوسل به طعنه و کنایه شود یا به جای این که به حل اصولی مشکلات خود بپردازد به زخم زبان متمسک شود که در این صورت نهتنها مشکل حل نمیشود بلکه رنجشها عمیقتر میشود.
دکتر مشتاقی در این باره میگوید: بیشتر کسانی که نیش و کنایه میزنند به خودشان فرصتی برای بررسی آثار حرف خود نمیدهند و به این که چقدر وجهه خود را در نظر دیگران خراب کرده و روحیه طرف مقابل را به ویرانی کشیدهاند توجهی نمیکنند، اما بعضی از آنها هم بعد از زدن حرف و شکستن دل طرف مقابل پشیمان میشوند.
همسرآزاری با نیش و کنایه
طعنه و کنایه، عبارات و حرفهای انتقادی و قضاوتکننده و اتهامی جزو گفتوگوی عاری از احترام است. میتوان گفت رابطه و گفتوگوی خوب، رابطهای است که این بیاحترامیها را در خود نداشته باشد. کافی است به زوجهایی که با هم حرف میزنند توجه کنید. آیا در جواب عبارات و اظهارنظرهای صادقانه، پاسخهایی نیشدار و کنایهآمیز میشنوید؟ آیا میشنوید که یکی از طرفین دیگری را به دلیل نوع حرف زدن مسخره کند؟ آیا میشنوید که یکی از زوجها انتخاب و تصمیمات دیگری را نقد کند؟ آیا در جواب افکار صادقانه یک طرف میبینید که طرف دیگر چشم گرد کند؟ حالا طریقه حرف زدن خودتان با همسرتان را بررسی کنید. آیا رابطه و گفتوگوهای شما محترمانه است یا به هم بیاحترامی میکنید؟
وقتی نام همسرآزاری به میان می آید، برخی از افراد، بدون درنگ مشاجرههای لفظی شدید و کتک زدن را به خاطر میآورند، غافل ازاین که شاید رفتار بسیاری از ما طی روز، مصادیق بارزی از همسرآزاری باشد؛ مواردی مانند تحقیر کردن، ناسزا گفتن، ایراد نابهجا گرفتن و نسبت دادن یک صفت هم می تواند ازجمله موارد همسرآزاری باشد.
بر خلاف تصور عموم، همسرآزاری شامل آزار دادن با زبان، داد زدن، خشونت رفتاری، فحاشی و تهدید کردن نیز میشود یا به عبارت بهتر، هر نوع رفتاری از سوی همسر که روان انسان را به مخاطره بیندازد و رفتار فرد را تغییر دهد، همسرآزاری نامیده میشود. (ضمیمه چاردیواری)
الهام طباطبایی
شهریار نوری الاصل گفت: آنافیلاکسی واکنش شدید بدن به برخی مواد خوراکی، دارویی، گزش حشرات و گرده گیاهان است. این نوع واکنش در مدت چند دقیقه و یا حتی چند ثانیه شروع شده و در مدت ۱۵ تا ۳۰ دقیقه به اوج خود میرسد و پس از چند ساعت نیز فروکش میکند و چنانچه این نوع واکنش بیاهمیت گرفته و برای درمان فوری آن اقدام نشود میتواند زندگی فرد را به خطر اندازد.
وی یادآور شد: آنافیلاکسی میتواند در پی حساسیت به برخی غذاها و چاشنیها از جمله تخم مرغ، باقلا، لوبیا، غذاهای دریایی و ادویه جات، حساسیت به آجیلها از جمله بادام زمینی، حساسیت به برخی داروها از جمله آسپرینها و پنی سیلینهای تزریقی و واکسنها، حساسیت به گزش و نیش حشرات از جمله زنبور عسل، زنبور قرمز و زرد، مورچههای آتشین و عنکبوتها و نیز حساسیت به گل و گرده گیاهان ایجاد شود.
نوری الاصل سرفه، تنفس صدادار، تنگی نفس، احساس سفتی و ورم گلو، احساس فشردگی در قفسه سینه در مورد نیش و گزش حشرات، تورم، درد و خارش شدید موضع یا کل بدن را از جمله علام واکنش آنافیلاکسی عنوان کرد. هر چه علائم سریعتر ظاهر شود، واکنشها میتواند جدیتر و خطرناکتر باشد.
این کارشناس و مدرس امداد و نجات هلال احمر عنوان کرد: در زمینه گزش و نیش حشرات باید به سرعت نیش را بیرون آورده و محل گزیده شده را با آب و صابون به منظور پیشگیری از عفونت شست و شو داد.
وی تصریح کرد: استفاده از آبلیمو و سرکه در محل نیش به منظور کاهش تورم و خارش توصیه میشود و با گذاشتن یک تکه یخ بر روی محل زخم تا حد زیادی درد افراد کم خواهد شد. زدن پماد یا کرم هیدروکورتیزول در محل گزش نیز توصیه میشود. چنانچه خارش در تمام نقاط بدن احساس شود فرد دچار آلرژی وسیع شده که در این گونه موارد باید مصدوم را به سرعت به مراکز درمانی انتقال داده و تحت نظر پزشک از آمپولهای اپی نفرین و کلرفنیرآمین استفاده کرد.
این کارشناس و مدرس امداد و نجات هلال احمر استان کرمانشاه توصیه کرد: افرادی که به نیش حشرات و گزش آنها واکنشهای شدید دارند، حتما کارت شناسایی پزشکی خود را همراه داشته باشند و هنچنین لازم است قبل از تزریق پنی سیلین، تست حساسیت انجام شود. تزریق این دارو باید تحت نظر پزشک صورت گیرد و در صورت بروز واکنش حساسیتی باید داروهای تزریقی ضد آلرژی در دسترس باشد.
نوری الاصل اظهار کرد: در صورت مشاهده علائم شدید آنافیلاکسی در مصدوم که منجر به قطع تنفس مصدوم شده است، باید در اولین اقدام با اورژانس تماس گرفته و سپس تنفس دهان به دهان را شروع کرد. این تنفس برای افراد بزرگسال باید ۱۲ تا ۲۰ تنفس در دقیقه، برای خردسالان تا سن ۸ سالگی ۲۰ تا ۲۵ بار در دقیقه و برای نوزادان نیز ۲۵ تا ۵۰ بار با استفاده از فوت و نه هوای داخل ریه، انجام شود.
وی افزود: در صورتی که مصدوم نبض هم نداشته باشد باید ماساژ قلبی را اضافه کرد، بصورتی که در افراد بزرگسال ۳۰ بار ماساژ در مرکز سینه به عمق پنج سانتی متر، در خردسالان ۳۰ بار ماساژ به عمق سه سانتی متر در مرکز سینه و در نوزادان ۳۰ بار ماساژ با استفاده از دو انگشت به عمق یک تا دو سانتی متر در زیر خط فرضی بین دو سینه نوزاد تا رسیدن نیروهای اورژانس انجام داد. (ایسنا)
جام جم سرا:
1.انواع اسپریهای خوشبوکننده بدن
اسپریهای خوشبوکننده بدن در دو نوع ضدعرق و خوشبوکننده در بازار موجود هستند. انواع ضدعرق آنها، ترکیبهایی بهنام آلومینیوم کلراید و آنتیباکتریال دارند که هم میتوانند جلوی تعریق بیش از اندازه را بگیرند و هم باعث کاهش حجم باکتریهای موجود در دانههای عرق شوند و به این ترتیب، اجازه بدبو شدن زیر بغل را به دلیل تعریق بیش از حد ندهند.
البته اسپریهای خوشبوکننده بدن، فقط حاوی مواد خوشبوکنندهاند و کمک چندانی به کاهش میزان تعریق یا کم شدن تعداد باکتریهای موجود در عرق نمیکنند. معمولا اثر اسپریهای خوشبوکننده از انواع ضدعرق آنها کمتر است زیرا ترکیب بوی عرق با مواد خوشبوکننده موجود در این اسپریها بعد از گذشت چند ساعت، باعث ایجاد بوی نامطلوبی میشود.
اگر جزو افرادی هستید که زیاد عرق نمیکنید یا عرق میکنید اما عرقتان بدبو نیست، استفاده از اسپریهای خوشبوکننده بدن را به شما توصیه میکنیم ولی اگر هم زیاد عرق میکنید و هم عرقتان بدبو است، باید از اسپریهای ضدعرق که عبارت «anti transpirant» روی آنها درج شده، استفاده کنید.
اسپریهای ضدعرق برای پیشگیری از تعریق تولید شدهاند نه برای جلوگیری از عرق کردن لباسها! بههمیندلیل اگر میخواهید نتیجه مطلوبی از عملکرد این محصولات بگیرید، باید آنها را مستقیم روی پوست بدنتان اسپری کنید زیرا آغشته کردن لباس به اسپریهای ضدعرق، تاثیری در پیشگیری از عرق کردن یا حتی پیشگیری از بدبو شدن ناحیه زیر بغل ندارد.
البته میتوانید اسپریهای خوشبوکننده را مستقیم روی پوستتان نزنید و آنها روی لباستان اسپری کنید اما برخی از این اسپریها، حاوی ترکیبهایی هستند که تماس مستقیم آنها با پارچه لباس، باعث ایجاد لکه روی آن میشود. بهتر است این را هم بدانید که قبل از استفاده از انواع خوشبوکننده یا ضدعرق اسپریها، پوست بدنتان باید کاملا خشک و تمیز باشد.
۲.بهترین زمان استفاده
بهترین زمان استفاده از اسپریهای ضدعرق برای افرادی که زیاد عرق میکنند، وقتی است که از حمام خارج شدهاند و بدنشان کاملا تمیز است و هنوز عرق نکرده اما افرادی که زیاد عرق نمیکنند و عرقشان هم بدبو نیست، بلافاصله پس از حمام کردن نیازی به استفاده از اسپری ندارند. آنها میتوانند قبل از خروج از منزل، کمی اسپری خوشبوکننده بزنند تا هم خودشان و هم لباسهایشان بوی ملایم و مطلوبی بگیرد.
حواستان باشد اگر زیاد عرق میکنید و عرقتان هم بدبو است، بههیچوجه بعد از اینکه عرق کردید و بدنتان بو گرفت، از اسپریهای ضدعرق یا خوشبوکننده استفاده نکنید. این کار نهتنها بوی عرق را از بین نمیبرد، بلکه باعث تند و بدبوتر شدن بدنتان هم میشود. اگر عرق کردهاید و وقت استحمام هم ندارید، ابتدا عرق زیر بغل خود را با یک دستمال کاغذی مرطوب پاک کنید، سپس پوستتان را با دستمال دیگری خشک کنید و بعد از آن، کمی اسپری ضدعرق بزنید.
اسپریهای ضدعرق، حاوی مواد خوشبوکننده هم هستند و نیازی به استفاده جداگانه از اسپریهای خوشبوکننده برای کسانی که از ضدعرقها استفاده میکنند، نیست. یک نکته دیگر اینکه بدن ما در طول خواب شبانه، فعالیت خاصی ندارد و بههمین دلیل هم عرق چندانی نمیکند بنابراین بهتر است حتی در صورت استحمام شبانه، کمی به پوستتان استراحت بدهید و آن را پیش از خواب آغشته به انواع مام و اسپری نکنید. میتوانید مامها و اسپریهای ضدعرق را بلافاصله پس از بیدار شدن از خواب، استفاده کنید.
۳.موارد منع مصرف
هرچند استفاده از اسپریهای ضدعرق و خوشبوکننده بدن برای تمام افراد در گروههای سنی و جنسی مختلف مجاز است، اما محدودیتهایی هم در استفاده از این محصولات برای برخی از افراد وجود دارد.
مثلا اگر اولین مرتبه پس از استفاده از یک نوع اسپری خاص، دچار خارش پوستی شدید، باید بدانید که به ترکیبهای موجود در آن محصول خاص، حساسیت دارید و باید دور مصرف آن را خط بکشید.
استفاده مداوم از اسپریهایی که باعث خارش زیر بغل میشوند هم میتواند به مرور زمان پوست این ناحیه را تیرهتر کند زیرا خاراندن مکرر پوست، باعث افزایش فعالیت رنگدانههای پوستی و در نتیجه، تیرهتر شدن رنگ آن میشود. احتمال ایجاد حساسیت در اثر استفاده از اسپریهای ضدعرق در افرادی که مبتلا به اگزما هستند هم بیشتر است.
به کسانی هم که پوست زیر بغل خود را در اثر اصلاح با تیغ بریدهاند، توصیه میشود برای پیشگیری از سوزش زخمها و ایجاد حساسیت در این ناحیه، تا مدتی سراغ اسپریهای ضدعرق حاوی الکل نروند و از انواع بدون الکل آنها استفاده کنند.
افراد مبتلا به آسم و آلرژی یا بیماریهای تنفسی هم نباید از انواع خوشبوکنندهها و ضدعرقهایی که بهصورت اسپری در بازار موجود هستند، برای کاهش تعریق استفاده کنند زیرا احتمال استنشاق ذرات و ترکیبهای موجود در اسپریها هنگام استفاده از آنها وجود دارد و ممکن است آسم و آلرژی را تشدید کند.(آرایشیک)
جام جم سرا: آنها گوشت له شده میوه زیتون را داخل مخزنی ثابت میریختند و بعد از مدتی روغن زیتون در قسمت بالای مخزن جمع و آب و بقیه مواد از قسمت انتهایی آن خارج میشد. البته بعدها یونانیها جایگاه خود را به کشور اسپانیا دادند و در حال حاضر اسپانیاییها جزء بزرگترین تولیدکنندگان روغن زیتون در جهان هستند.
زیتون دارای ارزش افزوده بسیار بالایی است به طوری که در برخی از کشورهای پیشرفته تجارت این محصول معادل تجارت نفت است. زیتون یک میوه روغنی است و نباید در انبار نگهداری شود، به بیان دیگر وقتی زیتون چیده شد باید در مدت زمان کوتاهی روغن آن استخراج شود. چیدن این میوههای کوچک و تلخ بسیار دشوار و پر هزینه است.
این میوهها پس از برداشت باید بلافاصله به کارخانه روغنکشی برده شده تا چرخ شده و خوب بهم زده شوند بعد از این مرحله این خمیر توسط پرس(وارد کردن فشار سنگین) یا دستگاههای گریز از مرکز (سانتریفیوژ) بخش مایع آن که شامل آب و روغن است از تفاله جدا میشود و بلافاصله روغن موجود در بخش مایع جدا میشود و پس از فیلتر کردن قابل مصرف است.
در مرحله بعد روغن، بسته بندی و در اندازههای مختلف وارد بازار میشود.البته قبل از عرضه به بازار باید مجوزهای بهداشتی لازم را کسب کند.
روغن زیتون، روغن مایع خوش عطر و خوش طعم و بویی است که به لحاظ تغذیهای یکی از سالمترین روغنها است و از میوه درخت مقدس زیتون بدست میآید. روغن زیتون خوب باید بوی میوه یا برگ زیتون را بدهد. این روغن برخلاف سایر روغنهای گیاهی مستقیماً قابل مصرف است و بسیاری از خواص طبیعی خود را حفظ میکند. در عین حال، روغن زیتون حاوی اسیدهای چرب از جمله اسید اولئیک، اسید پالمیتیک، اسید لینولئیک (اسید چرب امگا 3 ) و مقدار بسیار اندکی اسید لینولنیک (اسید چرب امگا 6) و مواد آنتیاکسیدان، کاروتنوئیدها و ویتامینهای A و E است که مصرف آن همواره توصیه میشود.
وجود اسیدهای چرب غیراشباع و بخصوص بیش از 70 درصد اسید اولئیک درکنترل کلسترولهای بد و خوب در این روغن بر کسی پوشیده نیست و تعادل بینظیری را در مدیریت چربی بدن ایجاد میکند درحالی که سایرچربیها موجب افزایش یا کاهش یکی از کلسترولها میشوند و همین عدم تعادل بدن انسان را به سمت بیماریها میبرد.
روغن زیتون بکر «Virgin» و فرابکر«اExtra Virgin» تصفیه نمیشوند وبعد از پرس میوه مستقیما قابل استفاده هستند. روغن زیتونهایی که رنگشان روشنتر است، تصفیه و پالایش شدهاند. روغنهای تیرهتر کلروفیل بالاتری دارند و آنها که خیلی بیرنگند، چندین بارتصفیه شدهاند |
مصرف روغن زیتون موجب کاهش سکتههای قلبی و مغزی میشود. افزودن مقادیر زیادی روغن زیتون به رژیم غذایی در برابر آسیب سلولی که میتواند به سرطان منجر شود، اثر محافظتی دارد.
روغن زیتونهای باز در برابر اکسیژن، نور و هوا با ایجاد ذرههای فتواکسید سریعتر روند فساد را طی میکنند و قیمت بالاترشان نسبت به روغنهای کارخانهای به دلیل حجم پایین تولید است که در ازای آن قیمت نهایی محصول افزایش پیدا میکند.
روغن زیتون بکر «Virgin» و فرابکر«اExtra Virgin» تصفیه نمیشوند وبعد از پرس میوه مستقیما قابل استفاده هستند، بنابراین رنگدانههای زیتون وارد روغن میشود و ایجاد رنگ سبز میکند. روغن زیتونهایی که رنگشان روشنتر است، تصفیه و پالایش شدهاند. در ضمن روغنهای تیره تر کلروفیل بالاتری دارند و روغن زیتونهایی که خیلی بیرنگ هستند، چندین بارتصفیه شدهاند.نوع روغن زیتون در خواص و کیفیت آن تأثیرگذار است.
انواع روغن زیتون
1-روغن زیتون بکر (ویرجین) روغنی است که از میوه درخت زیتون و توسط روشهای مکانیکی یا سایر روشهای فیزیکی در شرایط معین استخراج شده و هیچگونه فرآوری به جز شستشو، صاف کردن و سانتریفیوژ (جداسازی) بر روی آن انجام نشده است.
2- روغن زیتون فرابکر ( اکسترا ویرجین ) روغن زیتون بکری است که در آن اسیدیته آزاد برحسب اسیداولئیک بیشتر از 8/0 گرم در 100 گرم نباشد.
3- روغن زیتون بکر درجه یک، روغن زیتون بکری است که اسیدیته آزاد آن برحسب اسیداولئیک بیشتر از 2 گرم در 100 گرم نباشد.
4- روغن زیتون بکر معمولی، روغن زیتون بکری است که اسیدیته آزاد آن بر حسب اسید اولئیک بیشتر از 3/3 گرم در 100 گرم نباشد.
5- روغن زیتون بکر لامپانت، روغنی است که اسیدیته آزاد آن برحسب اسید اولئیک بیشتر از 3/3 در 100 گرم باشد و این روغن از دانههای ناسالم و با فرآیند نامناسب تولید میشود. روغن حاصل از دانههای ناسالم زیتون، قابلیت مصرف خوراکی انسان را ندارد.
6- روغن زیتون پالایش شده (تصفیه شده) روغن زیتون به دست آمده از عملیات پالایش، روغن زیتون بکری است که هیچگونه تغییری در ساختار اولیه گلیسیریدی آن نشده باشد و اسیدیته آزاد این روغن برحسب اسید اولئیک نباید بیشتر از 3/0 گرم در 100 گرم باشد.
7- مخلوط چند نوع روغن زیتون روغن حاصل از اختلاط روغن زیتون پالایش شده با انواع روغنهای زیتون بکر به گونهای که اسیدیته آزاد آن بیشتر از 1 گرم در 100 گرم نباشد.
8- روغن تفاله زیتون روغن حاصل از استخراج از تفاله زیتون توسط حلالها یا سایر روشهای فیزیکی مانند روغن تفاله زیتون بکر، روغن تفاله زیتون پالایش شده، مخلوط روغن تفاله زیتون پالایش شده با روغن زیتون بکر این روغنها قابلیت مصرف خوراک انسان را ندارد.
شایان ذکر است، سه نوع اول روغنزیتونهای فوقالذکر، به فرآیند پالایش نیازی ندارند و مستقیم به مصرف میرسند. در واقع به دلیل آنکه فرآیند تصفیه در این روغن انجام نمی شود، ترکیب مواد مفید در آنها بیشتر وجود دارد، اما زمانی که تصفیه میشوند، بخشی از خواص آن از بین خواهد رفت، بنابراین بهتر است ازروغن زیتون بکر و تصفیه نشده حتی در پختوپزهای معمولی، البته با درجه حرارت ملایم استفاده شود.
تقلّب درمواد خوراکی به اشکال مختلفی صورت می پذیرد. مانند مخلوط کردن مواد غذایی با مواد ارزانتر، پنهان کردن کیفیّت، فروختن مواد غذایی فاسد، جایگزین کردن و تغییر مواد اصلی با مواد دیگر، تعویض بر چسب یا چسبانیدن بر چسب عوضی و... روغن زیتون به دلیل خواص خیلی خوب و گرانی قیمت، با روغن های مشابه خود بسیار مخلوط میشود و از این رو بزرگترین مشکل در صنعت روغن جهان، تقلب است.
به طور کلی از روی خصوصیات ظاهری روغن زیتون نمیتوان فهمید تقلبی است یا نه. البته از طریق بوئیدن و چشیدن روغن زیتون تا حدودی میتوان کیفیت آن را تشخیص داد. مثلاً در روغن زیتون بکر، باید طعم میوه غالب باشد و زمانی که آن را میخوریم، طعم زیتون را به راحتی احساس کنیم و در ابتدای زبان، مزه روغن زیتون شیرین است و در انتهای زبان، کمی احساس سوزش باید داشته باشیم و بعد از قورت دادن روغن زیتون هم باید بعد از چند ثانیه حالت تندی و کمی مزه تلخی در انتهای گلوی خود احساس کنیم، به اندازهای که مجبور به سرفه کردن شویم.
تقلب دیگری که در روغن زیتون مشاهده شده، مخلوط کردن روغن زیتون بکر با سایر روغنزیتونهاست، به گونهای که روغن تفاله زیتون (که مصرف خوراک انسانی ندارد) را وارد روغن زیتون بکر یا تصفیه شده میکنند که این کارغیر مجاز است.
تشخیص روغن زیتون خوب و با کیفیت از نوع نامرغوب
تائید اصالت روغن زیتون و به خصوص روغن زیتون بکر از اهمیت به سزایی برخوردار است. روغن زیتون به دلیل قیمت و ارزش بالای تغذیهای، با روغنهای معمولی و کم ارزش مخلوط و به بازار عرضه میشود. با این حال تشخیص روغن اضافه شده به روغن زیتون معمولاً به آسانی انجام نمیشود چرا که گاهی روغن اضافی را طوری انتخاب میکنند که هیچ تغییری در شاخصها (عدد یدی، عدد صابونی، تغییر ضریب شکست نور) به وجود نیاید.
افزودن روغنهایی مانند روغنهای گیاهی ذرت، کانولا، آفتابگردان، سویا به روغن زیتون بکر، اغلب به عنوان تقلب در روغن زیتون محسوب میشود. برای انتخاب روغن زیتون مرغوب، بهتر است اول آن را ببویید و مرحله بعدی، چشیدن روغن است.
روغن زیتون خوب باید بوی زیتون یا سبزی یا سیب بدهد که مربوط به نوع زیتون یا زمان برداشت آن است. اگر بوی فلزی احساس کردید، بدانید که روغن، نامرغوب یا فاسد است. مصرف روغن زیتون موجب کاهش سکتههای قلبی و مغزی میشود.
روغن زیتون علاوه بر معیارهای کیفی، با توجه به نکتههای دیگری میتوان به میزان خلوص روغن زیتون پی برد. از این طریق علاوه بر آن که نوع روغن زیتون مشخص میشود، میتوان فهمید کیفیت روغن زیتون خوب است یا نه. مخلوط کردن روغن زیتون با سایر روغنهای گیاهی یکی از نمونههای تقلب رایج است که فقط با آزمونهای مشخص و به وسیله متخصصان آزمایشگاه میتوان به آن پی برد.
طرز استفاده از روغن زیتون
از آنجایی که حرارت زیاد باعث تبخیر الکلها واسترهای موجود در روغن زیتون بکر که مولد طعم و بوی آن است میشود، بهتراست آن را در سالادها و غذاهای سرد ریخت و برای پخت با حرارت کم و متوسط به کار ببرید. چنانچه قصد دارید از روغن زیتون در پختوپزهای روزانه استفاده کنید، بهتر است از نوع تصفیه شده آن استفاده کنید زیرا نقطه دود روغن زیتون تصفیه شده، 210 درجه سانتیگراد است که بالاتر از بسیاری از روغنهای متعارف بوده و به راحتی دود نکرده و نمیسوزد.
روغن زیتون، روغنی است که در صورت درست استفاده کردن، به کاهش وزن کمک شایانی میکند. جایگزین کردن روغن زیتون به جای روغنهای اشباع شده در غذای روزانه بدون تغییر در فعالیت بدنی و رژیم غذایی میتواند تاثیر قابل ملاحظهای در کاهش وزن و توده چربی بدن داشته باشد. زیرا اسیدهای چرب غیر اشباع با یک پیوند دوگانه که در روغن زیتون به وفور یافت میشود میتواند باعث افزایش شکست چربی در سلولهای چربی شود. به عبارت دیگر، افزودن روغن زیتون به یک رژیم کاهش وزن درست و اصولی میتواند بازده کار فرد را افزایش دهد. روغن زیتون حدود ۵۰ کالری انرژی در هر قاشق چایخوری دارد. با وجود اینکه مصرف روغن زیتون دارای اثرات بسیار مفید در کاهش وزن بدن و بر سلامت قلب و بدن انسان است اما زیادهروی در مصرف آن هم میتواند مضر باشد.
روغن زیتون را در چه شرایطی نگهداری کنیم تا سالم بماند
دمای مناسب برای نگهداری روغن زیتون 20 تا 25 درجه سانتیگراد بالای صفر است، بنابراین نیازی نیست روغن زیتون در یخچال بماند. زیرا اگر خیلی سرد شود و دما به زیر 10 درجه سانتیگراد برسد، اسیدهای چرب تک غیر اشباع موجود در روغن به شکل کریستال نمایان می شوند.
اگر این روغن در معرض اکسیژن هوا قرار بگیرد (بر اثر باز و بسته شدن زیاد در بطری)، رادیکالهای آزاد در آن ایجاد میشود و نور نیز باعث اکسیداسیون خودبهخودی در آن میشود که روند فسادش را تسریع میکند. (سلامت نیوز/ دکتر صدیقه نوبان/دنیای تغذیه)
جام جم سرا: چربیها در ساخت هورمونها و حفاظت اندامهای بدن موثر هستند. بخشی از ویتامینهای مورد نیاز روزانه ما نظیر ویتامینهای E، D، A از طریق چربیهای خوراکی وارد بدن ما میشوند. همچنین چربیها در بیشتر بافتهای بدن ذخیره شده تا در زمانهای لازم مورد استفاده قرار گیرند. به همین علت مصرف متعادل و متنوع چربیها در افزایش احتمال ما به بیماریهای قلبی- عروقی، فشار خون بالا و بیماریهای کبدی و برخی دیگر برعکس در کاهش احتمال ابتلا به این بیماریها نقش دارند.
کلسترول و ارتباط آن با بیماریهای قلبی عروقی
یکی از مهمترین چربیهای خون ما که ارتباط بسیار زیادی با بیماریهای قلبی دارد، کلسترول است. عمده کلسترول در بدن ما به دو صورت بد یا LDL و کلسترول خوب یا HDL وجود دارد. کلسترول بد با رسوب در دیواره سرخرگها، سخت شدن و تنگ شدن آنها را موجب میشود و کلسترول خوب، لایههای داخلی دیواره عروق را از رسوبهایی که کلسترول بد بر جا گذاشته پاک و به اصطلاح دیواره عروق را جارو میکند.
حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد کلسترول خون ما توسط کبد ساخته و مابقی آن از طریق خوراک، وارد بدن میشود. گرچه داشتن یک رژیم غذایی کم کلسترول از این نظر قابل اهمیت است اما باید توجه داشت که برخی از انواع چربیها و روغنها به جهت تشویق کبد به ساختن کلسترول بد، دارای تاثیرات به مراتب نامناسبتری در مقایسه با کلسترول خوراکی هستند.
انواع چربیهای غذایی وجود دارد که چربیهای اشباع شده از جمله آنها است. این چربیها که در اغلب روغنها و چربیهای با منشاء حیوانی و به ویژه کره، روغن حیوانی، لبنیات، گوشت قرمز و فرآوردههای آن قرار دارند به جهت تحریک کبد به ساخت کلسترول، باعث افزایش کلسترول بد خون شده، بنابراین مضر هستند. در بین انواع گوشتها نیز، بیشترین میزان چربی اشباع در گوشت چرخ شده و گوشت گوسفند و کمترین چربی اشباع در مرغ، ماهی و میگو وجود دارد.
در فرآوردههای لبنی نظیر شیر، ماست و پنیر نیز چربیهای اشباع شده وجود دارند. میزان این چربیهای مضر در انواع پرچرب این فرآوردهها نزدیک به سه برابر انواع کم چرب آن است. بنابراین در مصرف شیر و ماست بیش از دو درصد چربی و پنیرهای خامهای و پنیر پیتزا باید احتیاط کرد.
چربیهای غیر اشباع نیز از دیگر انواع چربیها به شمار میآید. این چربیها که اکثراً در روغنهای گیاهی (نباتی)، آجیلها و خوراکهای دریایی وجود دارند تاثیرات متفاوتی را بر کلسترول خون دارند. برخی از انواع آنها باعث کاهش کلسترول بد خون میشوند که به آنها چربیهای غیراشباع با چند باند دوگانه میگویند. برخی دیگر کلسترول بد خون را کاهش و کلسترول خوب را نیز بالا میبرند که به آنها چربیهای غیراشباع با یک باند دو گانه اطلاق میشود که این دو نوع چربیهای غیراشباع مفید هستند.
چربیهای غیر اشباع با چند باند دو گانه عمدتا در روغنهای آفتاب گردان، هسته انگور، جوانه گندم، سویا، ذرت، پنبه دانه، کنجد و دانههای روغنی نظیر گردو و تخمه آفتاب گردان و همچنین برخی سبزیهای برگ سبز نظیر اسفناج وجود دارند. چربیهای غیر اشباع با یک باند دو گانه عمدتا در روغن زیتون، کانولا و دانههای روغنی نظیر بادام، بادام زمینی، پسته و فندق وجود دارند.
میزان انرژی چربیها و روغنها زیاد است، بنابر این حتی در مصرف روغنها و چربیهای مفید یاد شده هم نباید زیاده روی کرد.
در غذاهای دریایی نوعی چربی به نام امگا ۳ وجود دارد که مصرف آن باعث کاهش کلسترول و تریگلیسیرید خون میشود و همچنین در کاهش فشار خون بالا، بهبود سردردهای میگرنی و پیشگیری و کنترل سرطانها موثر است. این نوع چربیهای مفید در روغن کانولا، سویا، شاهدانه، گردو و جوانه گندم هم وجود دارد.
در مقابل، نوعی از چربیهای غیر اشباع وجود دارد که به آنها چربیهای ترانس گفته میشود. این چربیها کلسترول بد را افزایش و کلسترول خوب را کاهش میدهند. این نوع چربیها خطر ابتلا به سرطانها را نیز بالا میبرند. چربیهای ترانس در روغنهای نباتی جامد، مارگارین، غذاهای سرخ شده، غذاهای آماده و رستورانی، چیپس و پفک وجود دارند و توصیه میشود که تا حد امکان مصرف این چربیها را کاهش داد.
کلسترول غذایی
کلسترول تنها در خوراکهای حیوانی همچون گوشت قرمز، امعاء و احشاء، زرده تخم مرغ، مغز، سوسیس و کالباس و مواد لبنی یافت میشود. کلسترول موجود در خوراکیها تنها زمانی میتواند باعث افزایش کلسترول خون شود که یا مقدار کلسترول آن خوراک بسیار زیاد باشد (خوراکهایی همچون مغز، جگر و چربیهای داخل شکم گوسفندان و چهارپایان و دنبه) و یا آن خوراکی همچون تخم مرغ، لبنیات و گوشت قرمز، حاوی اسیدهای چرب اشباع شده نیز باشد.
عقیده بر این است که خوراکهایی مانند میگو با وجود داشتن کلسترول به دلیل آنکه مقدار چربی اشباع شده بسیار ناچیزی دارند باعث افزایش کلسترول خون نمیشوند.
مصرف کلسترول غذایی را باید محدود کرد اما در عین حال غذاهای حاوی مقادیر فراوان اسیدهای چرب ترانس (مانند چیپسهای بدون کلسترول) و چربیهای اشباع شده تاثیرات به مراتب نامناسب تری را بر روی کلسترول خون خواهند داشت.
مصرف معتدل و متنوع چربیهای خوارکی مفید است
مصرف متعادل و متنوع از چربیهای خوراکی موجود در روغنهای مایع گیاهی، دانههای روغنی همچون پسته، بادام، تخمه آقتابگردان و نیز خوراکهای دریایی در ارتقاء سلامت و پیشگیری از بیماریهای قلبی عروقی مفید است.
سرخ کردن غذاها تولید ترکیبات سمی را در پی خواهد داشت که احتمال ابتلا به سرطانها و بیماریهای قلبی را بالا میبرد. بنابراین بهترین شیوه جهت طبخ مواد خوراکی، استفاده از روشهایی نظیر کباب کردن، آب پز کردن و تنوری کردن خوراکیها است. باید از خوراکی سرخ شده کمتر استفاده کنیم و در صورت لزوم فقط از روغنهای مخصوص سرخ کردن برای آن استفاده کنیم. گرچه سرخ کردن خوراک با این روغنها نیز مضراتی دارد اما به هر حال در مقایسه با سایر روغنها ضرر و زیان کمتری برای ما خواهند داشت.
از روغنهای مایع گیاهی (بخصوص کلزا یا کانولا) فقط جهت پخت و پز با درجه حرارت کم استفاده کنیم و به هیچ وجه از آنها جهت سرخ کردن با درجه بالا استفاده نکنیم.
روزانه چه مقدار چربی یا روغن مصرف کنیم؟
مقدار مورد نیاز روزانه ما به چربیها وابسته به میزان فعالیت روزانه ما و خصوصیاتی نظیر سن، وزن و قد است. اما به هر حال در یک توصیه کلی میتوان مواردی را توصیه کرد که استفاده روزانه ۹۰ تا ۱۲۰ گرم گوشت سفید مثل مرغ یا خوراک دریایی از جمله آنها است.
به صورت روزانه شیر و لبنیات کم چرب (دو تا سه لیوان) میل نمایید. میتوانید به صورت روزانه از پنیرهای کم چرب (۳۰ تا ۶۰ گرم) استفاده کنید. حداکثر مقدار مصرفی مجاز شما از روغنهای گیاهی برابر پنج تا هفت واحد (با توجه به میزان فعالیت بدنی، وزن و قد) است.
هر قاشق مربا خوری روغن گیاهی مایع یک واحد به شمار میرود. ضمن اینکه هر دو عدد گردو یا ۶ عدد بادام و پسته یا هشت عدد زیتون معادل یک واحد به شمار میآید. به عنوان مثال در صورتی که شما طی روز از غذای سرخ شده استفاده نکرده باشید میتوانید سه قاشق مرباخوری روغن زیتون یا کلزا به غذاهای روزانه خود اضافه کنید و همچنین دو عدد گردو همراه صبحانه و هشت عدد زیتون همراه خوراک خود مصرف کنید.
نباید این موضوع را از یاد برد که میزان مصرف در کسانی که مبتلا به اضافه وزن هستند باید با صلاحدید پزشک درمانگر آنها تعیین شود.
مصرف گوشت قرمز، خامه، کره و خوراکیهای سرخ شده را تا حد امکان باید محدود کرد. ارتقاء سلامت نه مصرف خوراکیهای کم چرب، بلکه مصرف به اندازه روغنها و چربیهای مناسب است. (دکتر محمد هاشمی - دبیر انجمن پیشگیری از چاقی/ایرنا)
جام جم سرا به نقل از ایران: حالا حسابش را بکنید که عبارتی همچون «سلولهای بنیادی» هم در کنار نام دارو بنشیند. آن وقت است که دیگر حجت بر بیمار و بستگانش تمام میشود که داروی نوظهور، درمان اول و آخر دردشان است. قدم بعدی، خرید دارو است که کمترین زحمتش، یک تلفن کردن است به شماره ای که از آگهی اعلام شده و بیشترینش هم پرداخت مبلغ دارو، که احتمالاً به جیب بیمار فشار هم میآورد؛ اما امید به بهبود هم چیز کمی نیست و به هرحال باید بهایش را پرداخت.
قرصهای معجزهگر که در ترکیبشان از سلولهای بنیادی استفاده شده، میشود تنها دلخوشی بیمار.بحث از سلولهای بنیادی و سلول درمانی که میشود، با توجه به آگاهی کمی که میان مردم راجع به این مفاهیم پزشکی وجود دارد، ممکن است تعبیرهای مختلفی از موضوع شود. بسیاری از مردم، اطلاع درستی از این موضوع ندارند و تنها میدانند که سلولهای بنیادی، دوای خیلی دردها از جمله بیماریهای لاعلاج است. چه بسیارند افرادی که امیدوارانه، به تبلیغات کاذب در این باره دل خوش میکنند یا هزینههای گزاف را بابت درمانهایی که از سوی افراد غیر متخصص تجویز میشود، میپردازند.
بسیاری از افراد، حتی قشر تحصیلکرده نهایت اطلاعاتی که در این باره دارند درباره خون بند ناف است که میتواند در صورت لزوم از آن برای درمان بیماریهای احتمالی که برای فرد پیش میآید، استفاده کرد؛ آن هم بستگی به این دارد که خود یا اطرافیانشان درگیر این قضیه بوده باشند، چرا که در صورتی که به آن احتیاج پیدا نکنند، بعید است به جستوجوی اطلاعات مفید و مؤثری دربارهاش بپردازند.
دکتر ناصر اقدمی، رئیس مرکز سلول درمانی پژوهشگاه رویان در گفتوگویی در این باره توضیح میدهد: «علت اینکه مردم بیشتر خون بند ناف را میشناسند این است که مردم در کشور ما معمولاً اطلاعات را به صورت اتفاقی دریافت نمیکنند و در مواقعی که ضرورتی پیش میآید، خودشان دنبال خبر میروند؛ برعکس خیلی از کشورها که مردم اطلاعات را به صورت اتفاقی میگیرند و در بسیاری از موارد اطلاعات مورد نظر را درباره مسائل مختلف دارند. در کشور ما وقتی کودکی در خانوادهای متولد میشود، به دلیل اینکه والدین او درباره خون بند ناف چیزهایی شنیدهاند و اطلاعاتی که اقتضای وضعیت آنهاست، به دست آوردهاند، به دنبال این قضیه میروند. اما متأسفانه درباره اخبار بخصوص در حیطه پزشکی، به صورت کلی این وضعیت دیده نمیشود چرا که بسیاری از مردم، پیگیر اخبار روزنامهها و رسانهها نیستند.»
او ادامه میدهد: «در مورد سلولهای بنیادی بهتر است با ذکر مثالی، بحث را آغاز کنیم. تصور کنید که دست شما بریده و زخم آن بعد از مدتی ترمیم میشود اما این آسیب اگر زیاد باشد، زخم ترمیم پیدا نمیکند و اثر ناخوشایندی مثل پوست اضافه یا اسکار از خود بر جای میگذارد. آن چیزی که زخم را ترمیم میکند در واقع سلولهایی است که به آن ناحیه میآیند و هم تعدادشان زیاد است و هم تنوع زیادی دارند و زخم را اصطلاحاً میبندند که اسم این سلولها را سلولهای بنیادی گذاشتند. وقتی زخم بزرگتر است باید از بیرون این سلولها را تأمین کنیم و از جایی، سلولهای لازم را به آنجا برسانیم.»
اقدمی میگوید:«تا قبل از سال 1998 برای تأمین و جایگزینی سلولهای فرد بیمار، در علم پزشکی مشکل وجود داشت. در واقع سلولهای بنیادی وجود داشت اما هنوز کشف نشده و نحوه استفاده از آن مشخص نبود. در آن زمان دو مشکل وجود داشت؛ یکی اینکه برای ترمیم ضایعه، تعداد زیادی از سلولها مورد نیاز بود چرا که مثلا وقتی کسی دچار سکته قلبی میشود، حدود یک میلیارد سلول خود را از دست میدهد که باید جایگزین شود. دیگر اینکه برای درمان، به انواع سلولها نیاز است؛ مثلا در مورد همین زخم روی دست که مثال زده شد، سلولهای پوست، مو، عروق، چربی و عصب مورد نیاز است. تا قبل از سال 1998 این دو مشکل وجود داشت تا اینکه در آن زمان سلول بنیادی کشف شد که دارای دو ویژگی عمده بود که میتوانست مشکلات قبلی را رفع کند. یکی اینکه سلول بنیادی قدرت تکثیر بسیار بالایی دارد و دیگر اینکه به انواع سلولهایی که میخواهیم میتواند تبدیل شود.»
«نتیجه این شد که با تکثیر سلولهای بنیادی و تبدیل آنها به سلولهای مورد نیاز در آزمایشگاه، بسیاری از ضایعات که تا پیش از این برایشان راه حلی وجود نداشت، قابل ترمیم شدند. با این فلسفه، سلولهای بنیادی میتواند، بسیاری از بیماریها را درمان کند، اما برای خودش محدودیتهایی دارد.»
اقدمی با بیان این مطلب ادامه میدهد: «مهمترین این محدودیتها، محدودیت منبع سلولهای بنیادی است. در واقع بهترین سلول بنیادی که قابلیت تکثیر و تمایز یا همان تبدیل شدن را دارد، سلولی است که بعد از لقاح تشکیل میشود، چون یک سلول است که بعدها به میلیاردها سلول تبدیل میشود و بالاترین توان را همان سلول اولیه دارد. مسأله این است که بعد از تولد، دیگر سلول بنیادی تکثیر شده و قابلیت اولیه را ندارد. سلولهای بنیادی هم که از جنینهای تشکیل شده در آزمایشگاه به دست میآیند، در واقع برای همه، غیر خودی محسوب میشود. این، مشکل بزرگی بود که در حال حاضر وجود دارد. در لحظه تولد کودک هم خونی که در بند ناف وجود دارد، غنی از سلولهای بنیادی است که توانش البته مثل سلول بنیادی اولیه نیست، اما به هرحال توان خوبی دارد. خون بندناف معمولاً دور ریخته میشود و کاری که در این باره میشد انجام داد این بود که این خون را در دمای منفی 196 درجه نگهداری کرد تا سلولهای بنیادی آن زنده بماند و بانک خون بند ناف به این صورت تشکیل شد که سلولهای بنیادی کودک متولد شده در آن قابل نگهداری است تا در صورت لزوم، برای درمان بیماریهای همان فرد مورد استفاده قرار گیرد.»
اسم شب برای سربازان تازه نفس
با خواندن این مطلب، از اینکه خون بند ناف شما در بانک نگهداری نشده، زیاد هم نا امید نشوید چرا که به گفته رئیس بخش سلول درمانی پژوهشگاه رویان، این سلولهای بنیادی در بدن همه ما وجود دارد اما پتانسیل آنها خیلی کمتر است. مثلاً سلولهای بنیادی که میتواند پوست را ترمیم کند، باید فقط از پوست گرفته شود و اگر قرار است سلولهای بنیادی، به کمک ترمیم ضایعه قلبی بیاید، تنها قلب است که میتواند این سلولها را تأمین کند.
تنها سلولی که قابلیت تبدیل شدن به تمام سلولها را دارد، سلول مغز استخوان است که میتوان از آن برای ترمیم سلولهای دیگر اعضای بدن استفاده کرد. البته سال هاست که از مغز استخوان برای درمان بیماران استفاده میشود و نخستین کاربرد آن هم برای بیماران مبتلا به سرطان خون بود که ناچار میشدند پیوند مغز استخوان انجام دهند که سلولهای معیوب فرد را از بین میبردند و سلولهای سالم را از شخص دیگری، جایگزین میکردند.»
این واقعیت که سلولهای بنیادی یک فرد برای افراد دیگر غیر خودی محسوب میشود، میتواند بسیار نا امیدکننده باشد، آن هم در شرایطی که به گفته دکتر اقدمی، در اثر افزایش سن، تعداد سلولهای بنیادی کم میشود و فرد ناچار است از سلولهای بنیادی فرد دیگری استفاده کند. همچنین در رابطه با بیماران سرطانی نیز چنین اجباری وجود دارد. اینجاست که بحث HLA مطرح میشود.
اقدمی در این باره با طرح مثالی، موضوع را بازتر میکند: «تصور کنید که در زمان جنگ، سربازان برای ورود به مقر، نیاز به اسم شب دارند و در صورتی که اسم شب را ندانند، بلافاصله از بین برده میشوند. HLA هم همانند اسم شب عمل میکند و در واقع، کدی است که باید از سوی بدن بیمار پذیرفته شود. سربازهای ما از مغز استخوان بیرون میآیند و برای پیوند سلولهای بنیادی، باید با پیوند گیرنده مطابقت داشته باشند. اگر در پیوند مغز استخوان، سلولهای بنیادی دهنده با گیرنده، مطابقت نداشته باشد، بیماری کشندهای به نام «پیوند علیه میزبان» به وجود میآید که باعث از بین بردن فرد گیرنده میشود. برای همین است که سلولها را برای پیوند، از کسی میگیریم که کدهای آن با کد شخص گیرنده همخوانی داشته باشد که به این کدها، HLA تایپینگ گفته میشود.
آهسته و پیوسته اما مطمئن
وقتی اصلی در دنیای پزشکی کشف میشود، تا رسیدن به مرحله بالینی، راه درازی را باید طی کند. سلولهای بنیادی هم از این اصل مستثنی نیستند.
البته دلت میخواهد اینگونه نباشد؛ دوست داری وقتی حرف از ترمیم زخمهای عمیق به کمک سلول درمانی به میان میآید، چشمت برقی بزند و امیدوار شوی که این دانش پزشکی، به کمک بیماران آسیب دیده، خصوصاً قربانیان اسید پاشی بیاید و زخم هایشان را التیام ببخشد.
به گفته اقدمی اما در حال حاضر، راهی غیر از جراحی پلاستیک برای این بیماران وجود ندارد و هنوز تا به بالینی رسیدن مطالعات در این زمینه، زمان باقی مانده است.
او میگوید: «بین 5 تا 10 سال زمان لازم است تا مطالعات پزشکی به مرحله بالینی برسند. در حال حاضر از سلول درمانی برای درمان چین و چروک و درمان جای اسکارهای ناشی از آکنه استفاده میشود ولی برای رسیدن به آن سطح که برای مواردی همچون قربانیان اسید پاشی استفاده شود، باید وارد فازهای مختلفی شود و نمیتوان به صورت مستقیم، روی مریض درمان را شروع کرد چون اصل بر این است که اگر نمیتوانیم کاری برای بیمار انجام دهیم، حداقل به او آسیب هم نرسانیم.»
البته زمانبر بودن مطالعات و تحقیقات در رابطه با بحث سلول درمانی به این معنا نیست که این روش در حال حاضر در کشور کاربردی نباشد.
اقدمی در این باره میگوید: «همان طور که به آن اشاره شد، از سلول درمانی برای درمان چین و چروک و اسکار ناشی از آکنه استفاده میشود. همچنین درمان آرتروز از دیگر مواردی است که با این روش محقق شده است. سلول درمانی برای درمان بیماریهای قلبی نیز کاربرد دارد. در این موارد، تحقیقات به مرحله بالینی رسیده و کاربردی شده و در واقع وارد مرحله پیش مارکتینگ شده است. به هر حال علم در حال پیشرفت است و اخیراً هم وزارتخانه دستورالعملهایی در رابطه با سلول درمانی صادر کرده و همین هم نشان میدهد که این مطالعات در مرحله مارکت و قابل استفاده و کاربردی هستند. اما توجه داشته باشید که تمام این اتفاقات به صورت تدریجی در حال روی دادن است و شاید در 5 سال آینده درمان خیلی بیماریها به این روش، رایج باشد.»
تبلیغات رنگارنگ ماهوارهای، گاهی آنقدر دلفریب است که مقاومت در مقابلش سخت میشود. پای دارو و درمان هم که به میان بیاید، انگیزه محکم تر میشود.
بسیاری از این تبلیغات بدون آنکه متوجه شویم، ما را به سمت و سوی بیاعتمادی نسبت به دانش متخصصان داخلی سوق میدهد و این، اتفاق بدی است که در حال وقوع است.
اقدمی میگوید: «ما به لحاظ دانش سلولهای درمانی بسیار جلو و جزو 10 کشور برتر دنیا هستیم. مردم و مسئولان هم همواره از این امر حمایت کردهاند. به همین دلیل هم افراد یا گروههایی درصدد تخریب این جایگاه علمی و اعتمادی که از سوی مردم وجود دارد، برمیآیند. یکی از بهترین راهها هم همین تبلیغات کاذب است؛ تبلیغات گستردهای که پول و وقت مردم را به هدر میدهند. حسابش را بکنید که در ازای پرداخت مبلغی گزاف، یک مشت گچ به جای قرص تحویل مشتری داده میشود با این ادعا که این قرصها حاوی سلولهای بنیادی هستند. بیمار دارو را مصرف میکند و هیچ نتیجهای نمیگیرد، به خاطر همین دیگر حتی از شنیدن نام سلول درمانی هم متنفر میشود. در واقع هیچ چیز نمیتواند به این راحتی کار ما را تخریب کند.»
او ادامه میدهد: «صنعت دارو بعد از نفت و وسایل خانگی، سومین صنعت بزرگ دنیاست و اگر کشور ما به این صنعت دسترسی پیدا کند، انحصار آن شکسته میشود و این برای خیلیها زنگ خطر محسوب میشود. به همین دلیل هم تبلیغاتی این گونه از شبکههای ماهوارهای پخش میشود. اینجاست که مردم باید خودشان آگاه باشند و در این باره مطالعه کنند.
سلول بنیادی، یک سلول زنده است که باید در دمای منفی 196 درجه سانتیگراد نگهداری شود، با این شرایط چطور ممکن است که این سلول در یک کپسول جای بگیرد و با عناوین اغواکننده به مشتری عرضه شود؟!
حس بدبینی به پزشکان و متخصصان داخلی، گاهی آنقدر در بعضیها شدت مییابد که حاضرند تمام دار و ندارشان را بفروشند و برای درمان راهی آن طرف آبها شوند؛ جایی که اطمینان دارند دست خالی از آنجا باز نخواهند گشت.
اما ریشههای این بدبینی کجاست و چرا خیلیها تنها چاره بیمارشان را رفتن به خارج از کشور میدانند؟
اقدمی در پاسخ به این سؤال میگوید:«رسانهها در این رابطه نقش زیادی دارند. در بسیاری از مواقع رابطه رسانهها با پزشکی چندان خوب نیست. حتی در برخی فیلمهای ساخته شده، مشاهده میشود که تا چه حد این بدبینی تقویت شده و جایگاه پزشک و پرستار و سایر دستاندرکاران حیطه پزشکی، تنزل مییابد. این بدبینی، متأسفانه در جامعه به وجود آمد و برخی رسانهها هم به آن دامن زدند و اعتماد مردم به تبلیغات کاذب و فریبنده هم از همین جا ناشی میشود.»
بحث نه چندان شیرین قیمت!
قیمت بالای سلول درمانی، سنگی بزرگ است بر پای بسیاری از بیماران که هرچند بهترین راه برایشان، درمان به همین شیوه است، اما ضعف اقتصادی اجازه نمیدهد راه درست درمان را انتخاب کنند.
اقدمی میگوید: «در پزشکی بحثی به نام «اقتصاد پزشکی» وجود دارد. زمانی هست که یک شرکت دارویی به ساخت آسپرین اقدام میکند که با قیمت بسیار ارزان از سوی بیمار خریداری میشود اما دولت هزینه زیادی بابت آن پرداخته است. اما نوعی از پزشکی به نام «پزشکی اختصاصی» ایجاد شده که در آن دارو فقط برای شخص بیمار و با توجه به ساختار ژنتیکی او تولید میشود در نتیجه شما هزینه زیادی بابت آن پرداخت میکنید اما دیگر دولت هزینه سربار شما را پرداخت نمیکند و این گونه داروها هم مثل داروهای معمولی، دورریز ندارد. سلول درمانی هم جزو حیطه پزشکی اختصاصی محسوب میشود؛ در واقع سلول را از شما میگیرند و آن را کشت میدهند و به خود شما برمی گردانند.»
با تمام این احوال اما شاید درمانهای اینچنینی هنوز برای بسیاریها، هرچند لازم اما امکانپذیر نباشد؛ همانهایی که دلشان را خوش کردهاند به پیشرفتهای پزشکی و نشستهاند امیدوار که روزی دانش پزشکی، درمان دردهایشان شود؛ اگر درمانگر اصلی مقدر کند. (مریم طالشی)