مطلب زیر هم ببینید :
+ دیالوگ های ماندگار و معروف سریال هزار دستان
– اسم ؟
– علی قهوه چی .
– اسم پدر ؟
– ابراهیم .
– اهل ؟
– مال اصفهونم .
– شغل ؟
– قهوه چی .
– فاصله قهوه خانه تا محل حادثه بسیار اندک است . تیر از سقاخانه شلیک شده است . پس ضارب داخل سقاخانه بوده است و بعد از شلیک از در سقاخانه گریخته . شخص متوحشی پا به فرار ندیدی ؟
– و.. من چشام داش گرم میشد که شلیک گلوله ای یهو چرتمو پاره کرد .
– اسم ؟
– محمدکاظم .
– اسم پدر ؟
– محمد علی .
– اهل – مال کدوم ولایتی ؟
– تهران .
– شغل ؟
– بقال .
– لحظه ترور کجا بودی ؟
– خوابیده بودم . تو خواب خوش بودم . یه مرتبه به صدای گلوله از خواب پریدم .مثل مرغ سرکنده دویدم سراغ کالسکه که دیدم کالسکه …
– اسم ؟
– اوس هاشم .
– اسم پدر ؟
– عباس .
– اهل ؟
– اهل دل .
– شغل – کسب و کارت چیه ؟
– پدر عاشقی بسوزه . خاکستر نشین .
– موقع سوء قصد به چه کار بودی ؟
– جابجا . خواب خوش .
– اسم ؟
– محمودرضا .
– اسم پدر ؟
– عباس .
– اهل ؟
– تهرون .
– کسب و کار ؟
– از کارافتاده ام . شمایل گردونم .
– وقتی به جانب اسماعیل خان تیراندازی میشد چه میکردین ؟
– چرت میزدم که یهو سرم سنگین شد .
– اسم ؟
– نعمت الله .
– اسم پدر ؟
– عباسعلی .
– اهل ؟
– اهل طالقونم .
– تعزیه خون بودم دوره علی اکبر خونیم شرب خمرم زدم صدام گرفت خونه نشین شدم .
– ضاربو حین فرار دیدی ؟ قبل یا بعد سوءقصد
– من تو باغچه جات خالی پا بساط بودم . دود
– اسم ؟
– غلوم حسین .
– اسم پدر – باباتو چی صدا میکردن – ؟
– میز ابوالحسن خان .
– اهل ؟ اهل کجایی – از کجا اومدی ؟
– تیرون .
– شغل ؟ چه کاره ای ؟
– اِ… خونه شاگرد بودم اندرونی حضرت والا بیرونم کردن حالا دوره گردم توتون فروشم .
– ضاربو دیدی ؟
– راستیتش سیخکی دراز کشیده بودم سینه کش آفتاب . دیگه هیچی .
– جماعت خواب .
اجتماع خواب زده .
جامعه چرتی .
عجب ملتی
«مدیریت اجتماع» لقبی ست که مسئولیت های مختلفی به دنبال همراه دارد. بعضی از این مسئولیت ها از بقیه معقول تر هستند.
بازاریابی ارزشمند اسـت و اگر به درستی انجام شود در راستای توسعه ی کسب و کار نقش مهمی ایفا می کند. اما با اجتماع متفاوت اسـت.
چرا شرکت ها اصرار دارند کارمندانشان را مدیر اجتماع بنامند در حالیکه شغل اصلی آن ها بازاریابی ست؟ شاید چون اینطور بهتر به نظر می رسد که بگویید در حال تشکیل دادن یک اجتماع هستید تا اینکه بگویید در حال بکار گیری افراد در زمینه ی بازار یابی هستید.
اگر بخواهیم عادلانه به این قضیه نگاه کنیم می بینیم آن ها در حال ساختن یک اجتماع هستند و این کار را ابتدا از مخاطبان شروع می کنند که بعدا عضوی از این اجتماع می شوند. نمی توانید بدون مشتری، یک اجتماع از مشتریان تشکیل دهید.
اما مشکل اینجاست که بازار یابی و تشکیل اجتماع اهداف متفاوتی دنبال می کنند.
بازاریابی به معنای کشیده شدن مشتریان به طرف شرکتتان اسـت و روابط به معنای تجربه ی آن افراد اسـت وقتی به جمع شما اضافه شده اند.
اگر در حال ساخت اجتماع هستید یعنی قصد دارید به افراد حس تعلق و هویت القا کنید. شما موجب ایجاد تعامل و ساخت روابط بین افراد هستید.
حالا تصور کنید در جهت بازاریابی فعالیت دارید اما مطابق با قوانین اجتماع سنجیده می شوید یا یک اشتباه رایج تر ، یعنی در اجتماعات فعالیت دارید اما با ارزش ها و اهداف بازاریابی مقایسه می شوید. بعضی از معیارهای بازاریابی به راحتی قابل دسترس هستند در حالیکه رسیدن به معیار های اجتماع وقت گیر هستند. یعنی فهمیدن و دست یابی به آن ها پروسه ی وقت گیر و مشکلی ست.
واضح اسـت که مانند بقیه ی قسمت های کار تیمی، بازاریابی و اجتماع هم به هم مرتبط هستند. برند شرکت یک اعتقاد، فرهنگ و هویت را به دنبال می کشد. معمولا اعتقاد در پی فرهنگ و هویت به وجود می آید و همان اسـت که افراد گروه را در کنار هم نگه می دارد.
Lyft یک نمونه از شرکتی ست که بازار یابی ، فرهنگ و اجتماع را به خوبی باهم تراز کرده و در این راستا موفق هم بوده.
باید توجه داشته باشید که بازاریابی و اجتماع در رقابت و مسابقه در کنار هم قرار نمی گیرند اما ممکن اسـت زمانی که هرکدام برای بدست آوردن منابع با هم رقابت می کنند این گونه به نظر برسد. آیا سعی می کنید تعداد مخاطبان افزایش پیدا کند یا همین تعداد مخاطب با تجربه ی بیشتری باقی بمانند؟ این سوالی ست که هر کسب و کاری باید در جای جای مسیر اقتصادی پاسح گوی آن باشد.
– می توانید از اجتماع خودتان افرادی به عنوان سفیر انتخاب کنید تا در کمپ سفرا شرکت کنند و افراد بیشتری به حیطه ی کاری خود وارد کنید.
– بازار یابی ارجاعی با ساختن اجتماعات بهبود پیدا می کند و آن ها را تشویق می کند تا به اجتماعات دیگران هم رجوع کنند.
– اجتماع به محتوا کمک می کند و سپس برای پیشرفت بازاریابی هم موثر اسـت.
– بازار یابی و اجتماع هردو در پی برند شرکت ، به افراد حس هویت القا می کنند.
این قضیه که یک نفر هم می تواند برای اجتماع فعالیت داشته باشد هم برای بازار یابی درست اسـت. برای استارت آپ هایی که در اوایل فعالیت به سر می برند این موضوع بیشتر اتفاق می افتد یعنی یک فرد هر دو وظیفه را بر عهده دارد.
باید توجه داشته باشید این وظایف دو نقش متفاوت برای دو هدف متفاوت با معیار های مختلف هستند. حتی اگر یک نفر آن ها را انجام می دهد .
باید امیدوار بود روزی برسد که کسی نمانده باشد که تفاوت این دو مسئله را نداند. امروزه شرکت های زیادی برای اجرا شدن قوانین اجتماع در حال استخدام هستند. یعنی کم کم در حال فهمیدن اهمیت آن هستند.