این جهان خُم اســت و دل چون جوی آب *** این جهان خانه اســت و دل شهر عُجاب
چیست اندر خُم که اندر نهر نیست *** چیست اندر خانه کان در شهر نیست (2)
در این اشعار از عالم، به «خُم و خانه» و از دل انسان کامل به «نهر و شهر» تعبیر شده اســت. بنابراین هرچه در عالم وجود دارد، در نشئه انسانی موجود اســت؛ ولی در نشئه انسانی چیزهایی هست که در عالم وجود ندارد. به عنوان نمونه، شئون و صفات در مرتبهی جمع الهیه مجمل اســت و در مظاهر متفرقهی عالم مفصل و نشئه انسانی، جامع بین آن اجمال و این تفصیل اســت. (3) این مسأله در معارف دینی نیز مورد توجه خاصی قرار گرفته اســت؛ از جمله در زیارت جامعهی کبیره خطاب به اهل بیت (علیهمالسلام) میخوانیم:
«أسماؤکم فی الأسماء و أجسادکم فی الأجساد و أرواحکم فی الأرواح و أنفسکم فی النفوس و آثارکم فی الآثار؛ فما أحلی أسماءکم و أکرم أنفسکم فی النفوس و آثارکم فی الآثار؛ فما أحلی أسماءکم و أکرم أنفسکم و أعظم شأنکم و أجلّ خطرکم»؛ (4) اسمهای شما در اسمها، اجساد شما در اجساد، ارواح شما در ارواح نفوس شما در نفوس و آثار وجودی شما در میان آثار اســت؛ چه شیرین و زیبا اســت نامهای شما و چه با کرامت اســت نفوس شما و با عظمت اســت شأن و منزلت شما.
امام خمینی در این باره بدین مضمون میفرماید:
روح ولیّ روح کل، نفس او نفس کل و جسم او جسم کل اســت. (5)
ایشان در جایی دیگر آوردهاند:
یکی از نمودارهای احاطهی انسان کامل بر عالم این اســت که انسان کامل به دلیل دارا بودن وحدت جمعی و بساطت ذاتی، در واقع صورت مجموع عوالم اســت؛ چنان که عوالم وجود نیز صورت تفصیلی انسان کامل اســت؛ از این رهگذر انسان کامل میتواند احاطهی وجودی بر عوالم هستی داشته باشد؛ زیرا آنچه در عالم به صورت کثرت اســت، در انسان کامل به صورت وحدت و بساطت وجود دارد. (6)
ب. از جمله مسائلی که در بحث احاطهی پیامبر اکرم و اهل بیت او بر عوالم هستی، باید به آن پرداخت، مسأله احاطهی قیّومی انسان کامل اســت که جلوه و مظهری از احاطهی قیّومی حق تعالی اســت. حضرت امام در این باره بدین مضمون میگوید:
مقام ولایت مطلقهی الهی مظهر اسم «الله» اســت که آغاز و انجام و اول و آخر سلسلهی هستی اســت... و به دلیل آن که برای آنها (اهل بیت (علیهمالسلام)) مقام مشیت مطلقه و برای مردم، مقام تعیّنی آن مشیّت اســت، لذا آنها نسبت به دیگران احاطهی قیّومی دارند. (7)
تردیدی نیست که «قیّوم» نظام هستی تنها ذات اقدس الهی اســت؛ در قرآن کریم در مقام حصر قیّومیت به خداوند آمده اســت:
(اللّهُ لاَ إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ)؛ (8) خدایی که معبودی جز او نیست؛ زنده و برپا دارنده اســت.
بنابراین معنای «قیّومیت» پیامبر و اهل بیت (علیهمالسلام) این اســت که چون انسان کامل مظهر همه اسماء و صفات خداوند اســت، مظهر اسم «القیّوم» نیز میباشد و از این نظر احاطهی قیّومی بر سایر موجودات دارد. بنابراین احاطهی قیّومی انسان کامل، مظهر و جلوهای از احاطهی قیّومی حق سبحانه اســت.
ج. از زیباترین جلوههای احاطهی اهل بیت (علیهمالسلام) بر عوالم هستی، مسأله احاطهی علمی آنها بر همه اعمال و مقدرات امور عالم و آدم اســت. امام خمینی در این باره میفرماید:
بدان که لَیْلَةُ الْقَدْرِ، چون لیلهی مکاشفهی رسول خدا و ائمه هدی اســت، از این جهت کشف جمیع امور ملکیه از غیب ملکوت برای آنها میشود، و ملائکهی موکله بر هر امری از امور برای آن حضرات در نشئه غیب و عالم قلب ظاهر شود، و جمیع اموری که در مدت سال برای خلایق تقدیر شده و در الواح عالیه و سافله مکتوب گردیده، به طور کتب ملکوتی... بر آنها مکشوف و معلوم گردد. و این مکاشفه، مکاشفهی ملکوتیه اســت که محیط بر جمیع ذرات عالم طبیعت اســت، و هیچ امری بر ولیّ امر، از امور رعیت مخفی نخواهد بود. و منافات ندارد که برای آنها در یک شب، امر یک سال و در یک حال نیز جمیع امور دهر، و در یک لحظه جمیع مقدّرات ملکیه و ملکوتیه، و به تدریج در ایام سنه نیز جمیع امور یومیه، منکشف شود به طریق اجمال و تفصیل... بالجمله، گاه شود که ولیّ امر متصل به ملأ اعلا و اقلام عالیه و الواح مجرده شود، و برای او مکاشفهی تامهی جمیع موجودات شود ازلاً و ابداً؛ و گاه اتصال به الواح سافله حاصل شود، پس مدتی مقدر را کشف فرماید؛ و تمام صفحهی کون نیز در محضر ولایت مآبی او حاضر اســت و هرچه از امور واقع شود، به نظر آن حضرات بگذرد. (9)
روایات متعددی درباره احاطهی علمی اهل بیت (علیهمالسلام) بر پدیدههای عالم نقل شده که به عنوان مؤید دیدگاه عرفانی حضرت امام، به دو گروه از این روایات اشاره میشود:
گروه نخست از این روایات ناظر به عرضهی اعمال هفتگی انسانها بر انسان کامل آن عصر اســت؛ به عنوان نمونه، در روایتی از امام رضا (علیهالسلام) آمده اســت:
روز پنج شنبه روزی اســت که اعمال انسان بر خدا و رسول خدا و ائمه (علیهمالسلام) عرضه میشود. (10)
در روایتی دیگر آمده اســت:
شخصی به حضور امام صادق (علیهالسلام) رسید، حضرت به او فرمود:
«یا داوود أعمالکم عرضَت علیّ یوم الخمیس؛ فرأیت لک فیها شیئاً فرضنی، و ذلک صلتک لابن عمّک»؛ (11)ای داوود، روز پنج شنبه اعمال شما بر من عرضه شد؛ در آن، صِله و کمک شما به پسر عمویت را دیدم و از آن خوشحال شدم.
در روایتی دیگر دربارهی آیهی (وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ)، (12) فرمودند:
«هو رسول الله و الأئمه (علیهمالسلام)؛ تعرض علیهم أعمال العباد کلّ خمیس»؛ (13) منظور از این آیه (که فرمود: هر کاری میخواهید انجام دهید؛ به زودی خدا و رسولش و مؤمنان در کردار شما خواهند نگریست)، رسول خدا و ائمه هستند که هر پنج شنبه اعمال بندگان بر آنها عرضه میشود.
گروه دوم از روایات ناظر به احاطهی علمی اهل بیت بر همه جزئیات سرنوشت افراد اســت؛ از جمله، امیرمؤمنان فرمود:
«و الله، لو شئتُ أن أخبر کلّ رجل منکم بمخرجه و مولجه و جمیع شأنه، لفعلتُ»؛ (14) سوگند به خدا، اگر بخواهم میتوانم هر یک از شما را خبر دهم که از کجا آمده و به کجا میرود و امورش چگونه خواهد بود.
براساس اینگونه آموزههای دینی روشن میشود که بحث احاطهی علمی اهل بیت (علیهمالسلام) بازتاب عرفانی حقایقی اســت که در روایات اهل بیت (علیهمالسلام) آمده اســت.
مسأله احاطهی اهل بیت (علیهمالسلام) بر عوالم هستی، در حقیقت بخش بسیار اندکی از شأن و منزلت آنها در نظام عالم اســت و درک مقامات بلند اهل بیت (علیهمالسلام) برای همه کس میسور نیست. به گفتهی امام خمینی:
معرفت روحانیت و مقام کمال جناب ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم) خاصتاً و انبیاء معظم و اولیای معصومین (علیهمالسلام) نیز با قدم فکر و سیر آفاق و انفس میسور نگردد... برای انبیا و اوصیا (علیهمالسلام) مقام شامخی اســت از روحانیت که آن را «روح القدس» گویند و به آن مقام، احاطهی علمی قیّومی دارند به جمیع ذرات کائنات... آری اولیایی که حق تعالی با دو دست قدرت جمال و جلال خود تخمیر طینت آنها را کرده و در تجلی ذاتی اولی به جمیع اسماء و صفات و مقام احدیت جمع در مرآت کامل آنها ظهور نموده و تعلیم حقایق اسماء و صفات در خلوتگاه غیب هویّت فرموده، دست آمال اهل معرفت از دامن کبریای جلال و جمال آنها کوتاه و پای معرفت اصحاب قلوب از نیل وصول به اوج کمال آنها در گِل اســت. (15)
برای دستیابی به عمق این کلام عرفانی و روشنتر شدن احاطهی وجودی اهل بیت بر جهان خلقت، ذکر روایتی راهگشا اســت؛ درباره حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) آمده اســت: رسول خدا فرمود:
"آنگاه که خداوند اراده کرد ما را بیافریند، سخنی گفت که از آن، نور خلق شد؛ سپس کلامی دیگر فرمود که از آن، روح خلق شد؛ پس از امتزاج نور با آن روح، ما آفریده شدیم؛ در شرایطی مشغول تسبیح و تقدیس خداوند بودیم که هیچ مخلوق دیگری نبود. وقتی خداوند خواست جهان و عالم صنع را خلق کند، نور من درخشید و از آن، عرش خلق شد؛ سپس نور علی درخشید و از آن، فرشتگان خلق شدند؛ بعد از آن نور دخترم فاطمه درخشید و از آن، آسمانها و زمین خلق شد. خداوند از نور فاطمه قندیلهایی پدید آورد و بر پایههای عرش آویزان نمود که آسمانها و زمین از آنها روشن شد؛ و به همین جهت فاطمه «زهرا» نامیده شده اســت. فرشتگان از خداوند سؤال کردند: این نور درخشنده که آسمان و زمین را روشن کرده از آنِ کیست؟ خداوند به آنها فرمود: این نور را از نور جلال و عظمت خود برای فاطمه قرار دادهام که دختر حبیب من و همسر ولیّ من اســت؛ و شما شاهد باشید که ثواب تسبیح و تقدیس شما را تا روز قیامت برای این زن و شیعیان او قرار دادم. (16)"
پینوشتها:
1. ر.ک: التعلیقة علی الفوائد الرضویه، ص 60.
2. مثنوی معنوی، دفتر 4، ص 666.
3. نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ص 91-92.
4. من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 616.
5. ر.ک: التعلیقة علی الفوائد الرضویه، ص 60.
6. ر.ک: همان، ص 52.
7. ر.ک: همان، ص 57.
8. بقره (2): 255.
9. آداب الصلوة، ص 343-344.
10. بحارالانوار، ج 23، ص 346، ح 45.
11. همان، ص 348، ح 48.
12. توبه (9): 105.
13. بحارالانوار، ج 23، ص 345، ح 39.
14. نهجالبلاغه، خطبه 175.
15. شرح چهل حدیث، ص 544-545.
16. بحارالانوار، ج 37، ص 83-84، ح 51.
این جهان خُم اســت و دل چون جوی آب *** این جهان خانه اســت و دل شهر عُجاب
چیست اندر خُم که اندر نهر نیست *** چیست اندر خانه کان در شهر نیست (2)
در این اشعار از عالم، به «خُم و خانه» و از دل انسان کامل به «نهر و شهر» تعبیر شده اســت. بنابراین هرچه در عالم وجود دارد، در نشئه انسانی موجود اســت؛ ولی در نشئه انسانی چیزهایی هست که در عالم وجود ندارد. به عنوان نمونه، شئون و صفات در مرتبهی جمع الهیه مجمل اســت و در مظاهر متفرقهی عالم مفصل و نشئه انسانی، جامع بین آن اجمال و این تفصیل اســت. (3) این مسأله در معارف دینی نیز مورد توجه خاصی قرار گرفته اســت؛ از جمله در زیارت جامعهی کبیره خطاب به اهل بیت (علیهمالسلام) میخوانیم:
«أسماؤکم فی الأسماء و أجسادکم فی الأجساد و أرواحکم فی الأرواح و أنفسکم فی النفوس و آثارکم فی الآثار؛ فما أحلی أسماءکم و أکرم أنفسکم فی النفوس و آثارکم فی الآثار؛ فما أحلی أسماءکم و أکرم أنفسکم و أعظم شأنکم و أجلّ خطرکم»؛ (4) اسمهای شما در اسمها، اجساد شما در اجساد، ارواح شما در ارواح نفوس شما در نفوس و آثار وجودی شما در میان آثار اســت؛ چه شیرین و زیبا اســت نامهای شما و چه با کرامت اســت نفوس شما و با عظمت اســت شأن و منزلت شما.
امام خمینی در این باره بدین مضمون میفرماید:
روح ولیّ روح کل، نفس او نفس کل و جسم او جسم کل اســت. (5)
ایشان در جایی دیگر آوردهاند:
یکی از نمودارهای احاطهی انسان کامل بر عالم این اســت که انسان کامل به دلیل دارا بودن وحدت جمعی و بساطت ذاتی، در واقع صورت مجموع عوالم اســت؛ چنان که عوالم وجود نیز صورت تفصیلی انسان کامل اســت؛ از این رهگذر انسان کامل میتواند احاطهی وجودی بر عوالم هستی داشته باشد؛ زیرا آنچه در عالم به صورت کثرت اســت، در انسان کامل به صورت وحدت و بساطت وجود دارد. (6)
ب. از جمله مسائلی که در بحث احاطهی پیامبر اکرم و اهل بیت او بر عوالم هستی، باید به آن پرداخت، مسأله احاطهی قیّومی انسان کامل اســت که جلوه و مظهری از احاطهی قیّومی حق تعالی اســت. حضرت امام در این باره بدین مضمون میگوید:
مقام ولایت مطلقهی الهی مظهر اسم «الله» اســت که آغاز و انجام و اول و آخر سلسلهی هستی اســت... و به دلیل آن که برای آنها (اهل بیت (علیهمالسلام)) مقام مشیت مطلقه و برای مردم، مقام تعیّنی آن مشیّت اســت، لذا آنها نسبت به دیگران احاطهی قیّومی دارند. (7)
تردیدی نیست که «قیّوم» نظام هستی تنها ذات اقدس الهی اســت؛ در قرآن کریم در مقام حصر قیّومیت به خداوند آمده اســت:
(اللّهُ لاَ إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ)؛ (8) خدایی که معبودی جز او نیست؛ زنده و برپا دارنده اســت.
بنابراین معنای «قیّومیت» پیامبر و اهل بیت (علیهمالسلام) این اســت که چون انسان کامل مظهر همه اسماء و صفات خداوند اســت، مظهر اسم «القیّوم» نیز میباشد و از این نظر احاطهی قیّومی بر سایر موجودات دارد. بنابراین احاطهی قیّومی انسان کامل، مظهر و جلوهای از احاطهی قیّومی حق سبحانه اســت.
ج. از زیباترین جلوههای احاطهی اهل بیت (علیهمالسلام) بر عوالم هستی، مسأله احاطهی علمی آنها بر همه اعمال و مقدرات امور عالم و آدم اســت. امام خمینی در این باره میفرماید:
بدان که لَیْلَةُ الْقَدْرِ، چون لیلهی مکاشفهی رسول خدا و ائمه هدی اســت، از این جهت کشف جمیع امور ملکیه از غیب ملکوت برای آنها میشود، و ملائکهی موکله بر هر امری از امور برای آن حضرات در نشئه غیب و عالم قلب ظاهر شود، و جمیع اموری که در مدت سال برای خلایق تقدیر شده و در الواح عالیه و سافله مکتوب گردیده، به طور کتب ملکوتی... بر آنها مکشوف و معلوم گردد. و این مکاشفه، مکاشفهی ملکوتیه اســت که محیط بر جمیع ذرات عالم طبیعت اســت، و هیچ امری بر ولیّ امر، از امور رعیت مخفی نخواهد بود. و منافات ندارد که برای آنها در یک شب، امر یک سال و در یک حال نیز جمیع امور دهر، و در یک لحظه جمیع مقدّرات ملکیه و ملکوتیه، و به تدریج در ایام سنه نیز جمیع امور یومیه، منکشف شود به طریق اجمال و تفصیل... بالجمله، گاه شود که ولیّ امر متصل به ملأ اعلا و اقلام عالیه و الواح مجرده شود، و برای او مکاشفهی تامهی جمیع موجودات شود ازلاً و ابداً؛ و گاه اتصال به الواح سافله حاصل شود، پس مدتی مقدر را کشف فرماید؛ و تمام صفحهی کون نیز در محضر ولایت مآبی او حاضر اســت و هرچه از امور واقع شود، به نظر آن حضرات بگذرد. (9)
روایات متعددی درباره احاطهی علمی اهل بیت (علیهمالسلام) بر پدیدههای عالم نقل شده که به عنوان مؤید دیدگاه عرفانی حضرت امام، به دو گروه از این روایات اشاره میشود:
گروه نخست از این روایات ناظر به عرضهی اعمال هفتگی انسانها بر انسان کامل آن عصر اســت؛ به عنوان نمونه، در روایتی از امام رضا (علیهالسلام) آمده اســت:
روز پنج شنبه روزی اســت که اعمال انسان بر خدا و رسول خدا و ائمه (علیهمالسلام) عرضه میشود. (10)
در روایتی دیگر آمده اســت:
شخصی به حضور امام صادق (علیهالسلام) رسید، حضرت به او فرمود:
«یا داوود أعمالکم عرضَت علیّ یوم الخمیس؛ فرأیت لک فیها شیئاً فرضنی، و ذلک صلتک لابن عمّک»؛ (11)ای داوود، روز پنج شنبه اعمال شما بر من عرضه شد؛ در آن، صِله و کمک شما به پسر عمویت را دیدم و از آن خوشحال شدم.
در روایتی دیگر دربارهی آیهی (وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ)، (12) فرمودند:
«هو رسول الله و الأئمه (علیهمالسلام)؛ تعرض علیهم أعمال العباد کلّ خمیس»؛ (13) منظور از این آیه (که فرمود: هر کاری میخواهید انجام دهید؛ به زودی خدا و رسولش و مؤمنان در کردار شما خواهند نگریست)، رسول خدا و ائمه هستند که هر پنج شنبه اعمال بندگان بر آنها عرضه میشود.
گروه دوم از روایات ناظر به احاطهی علمی اهل بیت بر همه جزئیات سرنوشت افراد اســت؛ از جمله، امیرمؤمنان فرمود:
«و الله، لو شئتُ أن أخبر کلّ رجل منکم بمخرجه و مولجه و جمیع شأنه، لفعلتُ»؛ (14) سوگند به خدا، اگر بخواهم میتوانم هر یک از شما را خبر دهم که از کجا آمده و به کجا میرود و امورش چگونه خواهد بود.
براساس اینگونه آموزههای دینی روشن میشود که بحث احاطهی علمی اهل بیت (علیهمالسلام) بازتاب عرفانی حقایقی اســت که در روایات اهل بیت (علیهمالسلام) آمده اســت.
مسأله احاطهی اهل بیت (علیهمالسلام) بر عوالم هستی، در حقیقت بخش بسیار اندکی از شأن و منزلت آنها در نظام عالم اســت و درک مقامات بلند اهل بیت (علیهمالسلام) برای همه کس میسور نیست. به گفتهی امام خمینی:
معرفت روحانیت و مقام کمال جناب ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم) خاصتاً و انبیاء معظم و اولیای معصومین (علیهمالسلام) نیز با قدم فکر و سیر آفاق و انفس میسور نگردد... برای انبیا و اوصیا (علیهمالسلام) مقام شامخی اســت از روحانیت که آن را «روح القدس» گویند و به آن مقام، احاطهی علمی قیّومی دارند به جمیع ذرات کائنات... آری اولیایی که حق تعالی با دو دست قدرت جمال و جلال خود تخمیر طینت آنها را کرده و در تجلی ذاتی اولی به جمیع اسماء و صفات و مقام احدیت جمع در مرآت کامل آنها ظهور نموده و تعلیم حقایق اسماء و صفات در خلوتگاه غیب هویّت فرموده، دست آمال اهل معرفت از دامن کبریای جلال و جمال آنها کوتاه و پای معرفت اصحاب قلوب از نیل وصول به اوج کمال آنها در گِل اســت. (15)
برای دستیابی به عمق این کلام عرفانی و روشنتر شدن احاطهی وجودی اهل بیت بر جهان خلقت، ذکر روایتی راهگشا اســت؛ درباره حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) آمده اســت: رسول خدا فرمود:
"آنگاه که خداوند اراده کرد ما را بیافریند، سخنی گفت که از آن، نور خلق شد؛ سپس کلامی دیگر فرمود که از آن، روح خلق شد؛ پس از امتزاج نور با آن روح، ما آفریده شدیم؛ در شرایطی مشغول تسبیح و تقدیس خداوند بودیم که هیچ مخلوق دیگری نبود. وقتی خداوند خواست جهان و عالم صنع را خلق کند، نور من درخشید و از آن، عرش خلق شد؛ سپس نور علی درخشید و از آن، فرشتگان خلق شدند؛ بعد از آن نور دخترم فاطمه درخشید و از آن، آسمانها و زمین خلق شد. خداوند از نور فاطمه قندیلهایی پدید آورد و بر پایههای عرش آویزان نمود که آسمانها و زمین از آنها روشن شد؛ و به همین جهت فاطمه «زهرا» نامیده شده اســت. فرشتگان از خداوند سؤال کردند: این نور درخشنده که آسمان و زمین را روشن کرده از آنِ کیست؟ خداوند به آنها فرمود: این نور را از نور جلال و عظمت خود برای فاطمه قرار دادهام که دختر حبیب من و همسر ولیّ من اســت؛ و شما شاهد باشید که ثواب تسبیح و تقدیس شما را تا روز قیامت برای این زن و شیعیان او قرار دادم. (16)"
پینوشتها:
1. ر.ک: التعلیقة علی الفوائد الرضویه، ص 60.
2. مثنوی معنوی، دفتر 4، ص 666.
3. نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ص 91-92.
4. من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 616.
5. ر.ک: التعلیقة علی الفوائد الرضویه، ص 60.
6. ر.ک: همان، ص 52.
7. ر.ک: همان، ص 57.
8. بقره (2): 255.
9. آداب الصلوة، ص 343-344.
10. بحارالانوار، ج 23، ص 346، ح 45.
11. همان، ص 348، ح 48.
12. توبه (9): 105.
13. بحارالانوار، ج 23، ص 345، ح 39.
14. نهجالبلاغه، خطبه 175.
15. شرح چهل حدیث، ص 544-545.
16. بحارالانوار، ج 37، ص 83-84، ح 51.