وبسایت آی تی ایران - علیرضا صادقیان: در طول دهههای اخیر با ورود تکنولوژی و ابزارهای الکترونیکی متنوع، عادات و رفتارهای اجتماعی متناسب با این ابزارها و مفاهیم جدید پدید آمدهاند. به عنوان مثال میتوان ورود پیامک به عنوان یک سرویس ارزش افزوده را در نظر گرفت. از همان ابتدای ورود تدبیری برای فرهنگ سازی و موارد استفاده این سرویس در نظر گرفته نشد و پس از سالها استفاده به عنوان اولین قدم پیامک جایگزین کلمه اس ام اس شد.
برای سالها اساماس به عنوان سرویسی برای فرستادن مطالب طنز استفاده شد و نه به عنوان سرویسی برای ارتباطات سودمند. تصور کنید کاربران از این سرویس هم میتوانند برای فرستادن طنز استفاده کنند و هم اطلاعات کاربردی حسابهای بانکی و الکترونیکی خود را دریافت کنند. در نتیجه مفهوم یک سرویس، فرهنگ استفاده از آن و تاثیرات ناشی از آن تنها پس از سالها استفاده مورد توجه قرار میگیرد. البته این مشکلات به دلیل ورود سریع این مفاهیم و تکنولوژیها به صورت یکباره اتفاق میافتد.
استارتاپ واژهای اسـت که طی دو سال گذشته به صورت جدی وارد فرهنگ ایران شده اسـت، گرچه میتوان گفت از سال ۹۰ مفهوم این واژه به صورت عملی به وسیله تعداد کمی از کسب و کارهای ایرانی پیاده سازی شده اسـت اما در بین عموم مردم این واژه مفهوم نداشته اسـت.
اتفاقی که در دو سال گذشته افتاده این اسـت که این واژه و مفهوم با پیش زمینه محدود وارد فرهنگ عمومی شده اسـت و قشر جوان را به خود جذب کرده تا حدی که عبارت "استارتاپ راه انداختن” به عبارتی مصطلح تبدیل شده اسـت. شاید با توجه بیشتر به مفهوم این واژه و روشهای به کار گرفته شده برای راه اندازی کسب و کارها به صورت استارتاپی درصد موفقیت و به ثمر رسیدن آنها بالاتر رود.
تصور رسیدن به موفقیتهای بزرگ
راحتترین راه تعریف استارتاپ ذکر نمونهها و استارتاپهای موفق در دنیا مانند فیسبوک، تلگرام، اینستاگرام و به طور کلی بیشتر اپلیکیشنهایی اسـت که در تلفن هوشمند خود نصب دارید. با شنیدن این نامهاکمتر کسی به این واژه جذب نمیشود. چرا که بسیاری از استارتاپهای بنام چندین میلیارد دلار ارزش دارند و موسسان آنها در بازههای زمانی کوتاه چند ساله توانستهاند از چند صد دلار به چند صد میلیون دلار یا حتی دهها میلیارد دلار برسند.
اما به واقع فیسبوک شاید از بین چند ده هزار استارتاپ فیسبوک شده اسـت و شاید هزاران یا حتی میلیونها جوان دیگر در این راه شکست خوردهاند تا یک فیسبوک از بین تمامی آنها به موفقیت برسد. البته بسیاری هم در این راه تجربههای گرانبهایی را با شکست خود بدست آوردهاند اما شاید بدست آوردن یکسری از این تجربیات نیاز به شکست نداشته باشد.
دانش کم
"من استارتاپ خودم رو میخوام راه بندازم” این عبارتی اسـت در بین جامعه جوان مشتاق کارآفرینی ایران زیاد شنیده میشود.همه درباره استارتاپ صحبت میکنند اما واقعا چند درصد معنا و مفهوم و متدهای پشت این واژه را میدانند؟ قشر جوان ابتدا استارتاپ میخواهد راه اندازی کند و سپس در عمل با دریایی از مشکلات و ناتوانیها مواجه میشوند. و پس گذراندن چندین ماه از زمان خود یا به این نتیجه میرسد که استارتاپ سراب اسـت یا اگر کمی مطالعه کند متوجه میشود که باید با آمادگی بیشتری در این راه قدم بگذارد.
اما چالش اصلی بعد از این تجربه (که بدون آمادگی بوده اسـت) رخ میدهد. جوانی که به نظر خود زمانی استارتاپ یا شرکت داشته اسـت به سختی میتواند در شرکت دیگری مشغول به کار شود، زیرا او زمانی شرکت داشته و نمیتواند در جای دیگری به عنوان کارمند مشغول به کار شود. حتی درصدی نیز بدون داشتن تخصص خاصی به دلیل مشغول بودن در یک استارتاپ تصویری غلط از خود در ذهن خود میسازند و به آینده خود و فرصتهای احتمالی پشت پا میزنند.
بی تجربگی
دانش یکی از موارد اولیه راهاندازی استارتاپ اسـت اما تجربه شاید از دانش هم مهمتر باشد. جدای از ضعف ذکر شده در رابطه با دانش کم، بیتجربگی یکی دیگر از مشکلات متداول در این حوزه اسـت. جوانی که اولین برخوردش با استارتاپها و کارآفرینی اولین تجربه کاری زندگیش اسـت به احتمال زیاد با مشکلات عدیدهای در راه مواجه میشود. یک مهندس کامپیوتر که اولین تجربه کاریش در تولید یک محصول در استارتاپ خودش اسـت و تجربه تولید محصول و پیچیدگیها و ظرافتهای آن را نمیداند با چالشها و مشکلات متعددی مواجه خواهد شد.
موارد متعددی وجود دارند که جوانان باید خود آن را تجربه کنند و استارتاپ هم ممکن اسـت یکی از آن موارد باشد. اما با اطلاع رسانی و فرهنگ سازی میتوان هوشمندانهتر و مطمئنتر در این راه قدم گذاشت و احتمال موفقیت را چندین برابر کرد.
وبسایت آی تی ایران - علیرضا صادقیان: در طول دهههای اخیر با ورود تکنولوژی و ابزارهای الکترونیکی متنوع، عادات و رفتارهای اجتماعی متناسب با این ابزارها و مفاهیم جدید پدید آمدهاند. به عنوان مثال میتوان ورود پیامک به عنوان یک سرویس ارزش افزوده را در نظر گرفت. از همان ابتدای ورود تدبیری برای فرهنگ سازی و موارد استفاده این سرویس در نظر گرفته نشد و پس از سالها استفاده به عنوان اولین قدم پیامک جایگزین کلمه اس ام اس شد.
برای سالها اساماس به عنوان سرویسی برای فرستادن مطالب طنز استفاده شد و نه به عنوان سرویسی برای ارتباطات سودمند. تصور کنید کاربران از این سرویس هم میتوانند برای فرستادن طنز استفاده کنند و هم اطلاعات کاربردی حسابهای بانکی و الکترونیکی خود را دریافت کنند. در نتیجه مفهوم یک سرویس، فرهنگ استفاده از آن و تاثیرات ناشی از آن تنها پس از سالها استفاده مورد توجه قرار میگیرد. البته این مشکلات به دلیل ورود سریع این مفاهیم و تکنولوژیها به صورت یکباره اتفاق میافتد.
استارتاپ واژهای اسـت که طی دو سال گذشته به صورت جدی وارد فرهنگ ایران شده اسـت، گرچه میتوان گفت از سال ۹۰ مفهوم این واژه به صورت عملی به وسیله تعداد کمی از کسب و کارهای ایرانی پیاده سازی شده اسـت اما در بین عموم مردم این واژه مفهوم نداشته اسـت.
اتفاقی که در دو سال گذشته افتاده این اسـت که این واژه و مفهوم با پیش زمینه محدود وارد فرهنگ عمومی شده اسـت و قشر جوان را به خود جذب کرده تا حدی که عبارت "استارتاپ راه انداختن” به عبارتی مصطلح تبدیل شده اسـت. شاید با توجه بیشتر به مفهوم این واژه و روشهای به کار گرفته شده برای راه اندازی کسب و کارها به صورت استارتاپی درصد موفقیت و به ثمر رسیدن آنها بالاتر رود.
تصور رسیدن به موفقیتهای بزرگ
راحتترین راه تعریف استارتاپ ذکر نمونهها و استارتاپهای موفق در دنیا مانند فیسبوک، تلگرام، اینستاگرام و به طور کلی بیشتر اپلیکیشنهایی اسـت که در تلفن هوشمند خود نصب دارید. با شنیدن این نامهاکمتر کسی به این واژه جذب نمیشود. چرا که بسیاری از استارتاپهای بنام چندین میلیارد دلار ارزش دارند و موسسان آنها در بازههای زمانی کوتاه چند ساله توانستهاند از چند صد دلار به چند صد میلیون دلار یا حتی دهها میلیارد دلار برسند.
اما به واقع فیسبوک شاید از بین چند ده هزار استارتاپ فیسبوک شده اسـت و شاید هزاران یا حتی میلیونها جوان دیگر در این راه شکست خوردهاند تا یک فیسبوک از بین تمامی آنها به موفقیت برسد. البته بسیاری هم در این راه تجربههای گرانبهایی را با شکست خود بدست آوردهاند اما شاید بدست آوردن یکسری از این تجربیات نیاز به شکست نداشته باشد.
دانش کم
"من استارتاپ خودم رو میخوام راه بندازم” این عبارتی اسـت در بین جامعه جوان مشتاق کارآفرینی ایران زیاد شنیده میشود.همه درباره استارتاپ صحبت میکنند اما واقعا چند درصد معنا و مفهوم و متدهای پشت این واژه را میدانند؟ قشر جوان ابتدا استارتاپ میخواهد راه اندازی کند و سپس در عمل با دریایی از مشکلات و ناتوانیها مواجه میشوند. و پس گذراندن چندین ماه از زمان خود یا به این نتیجه میرسد که استارتاپ سراب اسـت یا اگر کمی مطالعه کند متوجه میشود که باید با آمادگی بیشتری در این راه قدم بگذارد.
اما چالش اصلی بعد از این تجربه (که بدون آمادگی بوده اسـت) رخ میدهد. جوانی که به نظر خود زمانی استارتاپ یا شرکت داشته اسـت به سختی میتواند در شرکت دیگری مشغول به کار شود، زیرا او زمانی شرکت داشته و نمیتواند در جای دیگری به عنوان کارمند مشغول به کار شود. حتی درصدی نیز بدون داشتن تخصص خاصی به دلیل مشغول بودن در یک استارتاپ تصویری غلط از خود در ذهن خود میسازند و به آینده خود و فرصتهای احتمالی پشت پا میزنند.
بی تجربگی
دانش یکی از موارد اولیه راهاندازی استارتاپ اسـت اما تجربه شاید از دانش هم مهمتر باشد. جدای از ضعف ذکر شده در رابطه با دانش کم، بیتجربگی یکی دیگر از مشکلات متداول در این حوزه اسـت. جوانی که اولین برخوردش با استارتاپها و کارآفرینی اولین تجربه کاری زندگیش اسـت به احتمال زیاد با مشکلات عدیدهای در راه مواجه میشود. یک مهندس کامپیوتر که اولین تجربه کاریش در تولید یک محصول در استارتاپ خودش اسـت و تجربه تولید محصول و پیچیدگیها و ظرافتهای آن را نمیداند با چالشها و مشکلات متعددی مواجه خواهد شد.
موارد متعددی وجود دارند که جوانان باید خود آن را تجربه کنند و استارتاپ هم ممکن اسـت یکی از آن موارد باشد. اما با اطلاع رسانی و فرهنگ سازی میتوان هوشمندانهتر و مطمئنتر در این راه قدم گذاشت و احتمال موفقیت را چندین برابر کرد.