مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

بیوگرافی امیرحسین خنجری بدلکار سریال پایتخت ۵ + عکس

بیوگرافی امیرحسین خنجری بدلکار سریال پایتخت ۵ + عکس

همانطور که در مقالات پیشین پورتال وهاران برای شما منتشر کردیم، حادثه برای بدلکار پایتخت ۵ باعث ناراحتی عوامل این سریال و هموطنانمان شده است که ما برای آشناسیی بیشتر با ایشان، در این مقاله عکس بدلکار پایتخت ۵ به همراه بیوگرافی امیرحسین خنجری را برای شما منتشر کرده ایم. ما هم برای این هنرمند جوان آرزوی بهبودی و سلامت کامل داریم.

امیرحسین خنجری در سریال پایتخت ۵

امیرحسین خنجری که در طی بدلکاری در سریال پایتخت ۵ دچار حادثه شده بود به هوش آمد و ضریب هوشی وی بالا رفت .

بدلکار سریال پایتخت به ضریب هوشی ۱۱ رسید.

امیرحسین چند سالی است که در شغل بدلکاری فعالیت دارد و با خطرات زیادی روبرو بوده است.

عکس امیرحسین خنجری بدلکار

بیوگرافی امیرحسین خنجری بدلکار سریال پایتخت 5 + عکس

حادثه برای امیرحسین خنجری در پایتخت ۵

بیوگرافی امیرحسین خنجری بدلکار سریال پایتخت 5 + عکس

حرف های امیرحسین خنجری درباره خطرات بدلکاری

امیرحسین خنجری بدلکاری که از آسیب های این رشته می گوید که به گفته ایشان بیشترین آسیب در بدلکاری دوره آموزشی است وگرنه در دوران کار مشکلی پیش نمی آید.

امیرحسین خنجری یکی از بدلکاران جوان و البته موفق به شمار می‌رود.

او یکی از اعضای فعال گروه خیبر و به نوعی دستیار علیرضا فتحی به شمار می‌رود.

و به گفته خودش، استعداد او در این عرصه توسط فتحی شناخته شده است.

از زبان ایشان : از کودکی ورزش می‌کردم و در رشته‌های کیک بوکسینگ و کاراته فعال بودم تا این که در یکی از مسابقه‌های کشوری، فردی شماره تماس آقای فتحی را به من داد و گفت بهتر است با توجه به علاقه‌ات به بدلکاری، به این حرفه رو بیاوری. من هم با ایشان تماس گرفتم و گفتند منتظر بمانم.

همچنین بخوانید:  پخش سریال عالیجناب + بازیگران و داستان و عکس

لباسهای بدلکاری نقاط ضعیف و حساس بدن مثل نخاع، آرنج، سرشانه و… را بخوبی پوشش می‌دهد.

پوشیدن لباس‌ها به این منظور نیست که با پوشش آنها هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.

به هر حال بدن ضربه می‌بیند، ولی این لباس‌ها درصد ضربه احتمالی را کمتر می‌کند

گفتگو با امیرحسین خنجری

امیرحسین خنجری یکی از بدلکاران جوان و البته موفق به شمار می‌رود. او یکی از اعضای فعال گروه خیبر و به نوعی دستیار علیرضا فتحی به شمار می‌رود و به گفته خودش، استعداد او در این عرصه توسط فتحی شناخته شده است.

چه شد تصمیم گرفتید بدلکاری را به شکل حرفه‌ای دنبال کنید؟

از کودکی ورزش می‌کردم و در رشته‌های کیک بوکسینگ و کاراته فعال بودم تا این که در یکی از مسابقه‌های کشوری، فردی شماره تماس آقای فتحی را به من داد و گفت بهتر است با توجه به علاقه‌ات به بدلکاری، به این حرفه رو بیاوری. من هم با ایشان تماس گرفتم و گفتند منتظر بمانم.

از همان ابتدا نگران پذیرفته شدن یا نشدنتان توسط گروه نبودید؟

راستش را بخواهید همان زمان که منتظر تماس ایشان بودم، ناامید شدم چون مدت زیادی گذشت. تا این‌که برای سریال «مختارنامه» دعوت به همکاری شدم.

بی‌تردید وقتی برای اولین بار سکانسی را برای بدلکاری به شما سپردند، استرس زیادی داشتید. خب تا یک ماه هیچ کاری به من نمی‌سپردند، ولی در مختارنامه به خواسته‌ام رسیدم و توانستم توانایی‌هایم را نشان دهم و این باعث شد اعتماد گروه بیشتر جلب شود. از همان ابتدا، توانایی‌هایم را بالا می‌دیدم.

درست است در مجموعه «دیوار» برای بار دوازدهم یک ماشین را چپ کردم، ولی وقتی برای اولین بار می‌خواستم این کار را انجام دهم، چون تا آن زمان این کار در ایران انجام نشده بود، کمی استرس داشتم.

همچنین بخوانید:  متلک و کنایه محمدرضا گلزار به شهاب تیام + فیلم

شما یکی از پرکارترین بدلکارهای گروه محسوب می‌شوید، چرا؟

همیشه در کارهایم پس از طرح صحنه توسط آقای فتحی سعی کرده‌ام خلاقیتی از خود بروز بدهم که تا به حال دیده نشده و به کیفیتی برسم که عوامل کار از آن راضی باشند. همیشه دنبال کارهایی هستم که در ایران اتفاق نیفتاده باشد. یکی از آخرین کارهای شما سریال «دیوار» سیروس مقدم بود.

بدلکاری در این سریال چگونه بود؟

وقتی فیلمنامه این کار پیشنهاد شد، باتوجه به سابقه فعالیت‌های آقای مقدم و این که ایشان اغلب سریال خانوادگی ساخته‌ است، پیش‌بینی می‌شد سکانس‌های اکشن این کار، به دو یا سه سکانس برسد، اما پس از جلسه‌ای که برگزار شد، فهمیدیم کار پراکشنی را پیش‌رو داریم.

در بعضی جاها هم خود گروه صحنه‌های اکشن دیگری را به کار اضافه می‌کرد تا بهترین کار را به ایشان تحویل دهیم. بازی کردن در این مجموعه هم پیشنهاد خود آقای مقدم بود. علاوه بر بدلکاری، در نقش یکی از خلافکاران نیز بازی کردید.

این حضور آگاهانه بود؟

یکی از هدف‌های اصلی آقای فتحی همین است که بدلکار گروهش، بازیگری هم بلد باشد و من با این نوع فکر کاملا موافقم.

تا به حال در چه کارهایی حضور داشتید؟

مختارنامه، عملیات ۱۲۵، دو و سه، ملکوت، آخرین سرقت، آناهیتا، از یاد رفته و… به‌طور طبیعی بدلکاران باید لباس مخصوص داشته باشند.

این لباس‌ها، چه ویژ‌گی‌ای دارد؟‌

این لباس‌ها نقاط ضعیف و حساس بدن مثل نخاع، آرنج، سرشانه و… را بخوبی پوشش می‌دهد. پوشیدن لباس‌ها به این منظور نیست که با پوشش آنها هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. به هر حال بدن ضربه می‌بیند، ولی این لباس‌ها درصد ضربه احتمالی را کمتر می‌کند.

همچنین بخوانید:  عکس سنگ قبر افشین یداللهی با دست خط خودش

گردآوری: پورتال وهاران www.vaharan.ir

(Visited 1 times, 1 visits today)


ادامه مطلب ...

بیوگرافی امیرحسین صدیق + زندگی خصوصی در روستا کمرد

بیوگرافی امیرحسین صدیق + زندگی خصوصی در روستا کمرد

امیرحسین صدیق (متولد ۸ آبان ۱۳۵۱ خورشیدی در نیشابور) بازیگر تئاتر سینما و تلویزیون ایران است.

وی پدرش علی صدیق را زمانی که ۷ سال بیشتر نداشت در سانحه تصادف رانندگی از دست داد (اول مهر ۱۳۵۸). اوج درخشش او در شماری از ساخته‌های مرضیه برومند کارگردان مشهور ایرانی بوده است.

پدر و مادر : علی صدیق و زهره دهسنگی

همسر امیرحسین صدیق علی صدیق زهره دهسنگی بیوگرافی بازیگران بیوگرافی امیرحسین صدیق

رامین ناصرنصیر ، ارژنگ امیرفضلی، امیرحسین صدیق ، شقایق فراهانی ، نادر سلیمانی (فیلم سینمایی دزد و پری۲ )

امیرحسین صدیق، بازیگر سینما و تلویزیون را بسیاری هنوز با عنوان و نام آقای پدر در مجموعه زیبای زی زی گولو به یاد دارند، او چند سالی است که خانه و کاشانه خود را به روستایی در حوالی پایتخت منتقل کرده و معتقد است «یکی از دلایل بدحالی مردم دور شدن از طبیعت است. آرامش روستا را با زندگی در تهران عوض نمی‌کنم». او متولد سال ۱۳۵۱ است و از حدود ۵ سال پیش تاکنون در روستای کمرد زندگی می‌کند؛ روستایی در ۲۰ کیلومتری شرق پایتخت. گفت‌وگو با او را در همین زمینه بخوانید.

همسر امیرحسین صدیق علی صدیق زهره دهسنگی بیوگرافی بازیگران بیوگرافی امیرحسین صدیق

amir hosein sedigh

«آقای پدر»: آرامش روستا را با تهران عوض نمی‌کنم

آقای صدیق! چه زمانی تصمیم گرفتید از تهران نقل‌مکان کنید؟

من در سن ۳۰ سالگی تصمیم گرفتم که وقتی ۴۰ ساله شدم دیگر تهران زندگی نکنم و خوشبختانه موفق شدم قبل از ۴۰ سالگی به این رویایم جامه عمل بپوشانم و با همه سختی‌هایی که داشت عاقبت در روستای کمرد ساکن شدم. حدود ۷ سال پیش یک باغ قدیمی در کمرد خریدم و شروع به ساخت خانه‌ام در باغ کردم. البته از وقتی اولین اتاق ساخته شد من به اینجا نقل‌مکان کردم.

چرا از پایتخت رفتید؟

چون تهران از همه نظر شهر غیرقابل‌تحملی شده است؛ شلوغی، ترافیک، آلودگی و…. به نظرم در دهه اخیر اوضاع بد‌تر هم شده است. از سوی دیگر ما هم خیلی از ارزش‌هایمان را از دست داده‌ایم و کم‌کم برخی ضد ارزش‌‌ها جای ارزش‌های واقعی انسانی ما را می‌گیرند.

منظورتان چیست؟

شاید بد نیست یک مثال بزنم مثلا فردی که در مدت کوتاهی یا به قول معروف یک‌شبه پولدار می‌شود مورد احترام همه خواهد بود و از وی به عنوان یک انسان زرنگ یاد می‌شود در حالی که در گذشته تلاش و زحمت ارزشمند بود. کسی که با تلاش روزی به دست می‌آورد باید مورد احترام باشد. همه ظواهر تمدن را داریم اما متاسفانه در بسیاری از موارد فرهنگ استفاده از آن را نداریم و همه ما در سراشیبی فرهنگی در حرکت هستیم.

پس شما از پایتخت نقل‌مکان کردید تا جایی دور از این مسائل آزار‌دهنده بتوانید آرامش داشته باشید؟

بله.

 زندگی کردن در روستا سخت نیست؟

چرا خیلی سخت است. من در این سال‌ها متوجه شدم چرا بسیاری از روستاییان از سراسر ایران به شهر‌ها می‌آیند. متاسفانه به‌رغم تبلیغات و تشویق‌هایی که در مورد خروج مردم از شهرهای بزرگ و به‌ویژه تهران می‌شد در عمل هیچ‌گونه امکاناتی در این زمینه داده نشد. این در حالی است که روستای کمرد در نزدیکی تهران قرار دارد با این حال ما مشکلات زیادی داریم که یکی از ساده‌ترین آن‌ها نبود گازوئیل است. ما در اینجا گاز نداریم و باید از گازوئیل استفاده کنیم اما حتی به قیمت آزاد هم به سختی می‌توانم گازوئیل پیدا کنم.

چرا از انرژی خورشیدی استفاده نمی‌کنید؟

اتفاقا همین تصمیم را داشتم اما متاسفانه دستگاه‌ها چینی و نامرغوب است و استفاده از آن‌ها اصلا مقرون به صرفه نیست.

با این همه مشکلات گاهی وسوسه نمی‌شوید به تهران برگردید؟

نه، من همه این سختی‌ها را پذیرفته‌ام و حاضر نیستم آرامش زندگی در اینجا را با سکونت در تهران عوض کنم.

یعنی فقط با نقل‌مکان از پایتخت موفق شدید به این آرامش برسید؟

آرامش درونی و فردی است و الزاما به مکان زندگی مربوط نیست. من آرامش را به صورت فردی پیدا کردم، آرامشی که از درون من نشات می‌گیرد و زندگی در روستا هم توانسته در این زمینه به من کمک کند. وقتی از زرق و برق و شلوغی و هیاهوی شهری دور هستم حس خوبی دارم. خیلی وقت‌ها که در تهران هستم حس یک روستایی را دارم و تعجب می‌کنم که چرا مردم این‌گونه با هم برخورد می‌کنند و گاهی بر سر هر مساله کوچکی دعوا و جر و بحث راه می‌اندازند.

لطفا کمی واضح‌تر بگویید، راز رسیدن به این آرامش درونی چیست؟

فرمول رسیدن به آرامش من متعلق به خودم است و شاید برای شما سودبخش نباشد. به قول رضا مارمولک در فیلم مارمولک، ساخته کمال تبریزی، به تعداد آدم‌ها راه رسیدن به خدا هست. بیشتر ما همیشه از دیگران و محیط انتظار داریم در حالی که آرامش را باید در وجود خودمان پیدا کنیم. گاهی پیش آمده که سرم کلاه رفته و مشکلی برایم ایجاد شده اما سعی می‌کنم جواب بدی‌ها را با بدی ندهم و همین به من آرامش می‌دهد.

همسر امیرحسین صدیق علی صدیق زهره دهسنگی بیوگرافی بازیگران بیوگرافی امیرحسین صدیق

در واقع به خودتان بدهکار نیستید و این آرامش‌بخش است؟

بله، همین که مال کسی را نمی‌خورم و دیگران را آزار نمی‌دهم باعث می‌شود آرامش داشته باشم و شب‌ها راحت سرم را روی بالش بگذارم.

اما گاهی مال آدم را می‌خورند و این آرامش را برهم می‌زند؟

سعی می‌کنم خودم را با فکر گذشته‌ها آزار ندهم و فراموشش کنم. درضمن از اینجامعه خشن تا حد امکان تاثیر نگیرم.

به نظرم شغل شما هم با همه جذابیت‌هایش تا حدودی می‌تواند مختل‌کننده آرامش باشد. شما فرد معروفی هستید، همین معروف بودن گاهی آرامشتان را بر هم می‌زند، درست است؟

بله، بخشی از زندگی شخصی ما از بین می‌رود، چشم‌های زیادی به ماست. از سوی دیگر برخی معتقدند یک هنرپیشه باید الگو باشد و همه این‌ها گاهی فشارهایی به هنرپیشه‌ها وارد می‌کند. با این حال چاره‌ای نیست و این جزیی از زندگی هنرپیشه‌هاست.

یک روز تعطیلتان را چگونه در منزلتان می‌گذرانید؟

فیلم می‌بینم و به گل‌ها و گیاهانم می‌رسم. رسیدگی به گل‌ها خیلی به من آرامش می‌دهد. به نظر من یکی از مهم‌ترین دلایل بدحالی این روزهای خیلی‌ها دور شدنشان از طبیعت است.

حتما شنیده‌اید که می‌گویند ورزش خیلی در آرامش انسان تاثیر دارد، شما اهل ورزش هستید؟

به صورت دوره‌ای ورزش‌های مختلف را تجربه کرده‌ام اما هرگز یک ورزش را به طور مستمر و دائم ادامه نداده‌ام. با این حال سلامت امروزم را مدیون‌‌ همان ورزش‌های دوره‌ای هستم.

همسر امیرحسین صدیق علی صدیق زهره دهسنگی بیوگرافی بازیگران بیوگرافی امیرحسین صدیق

چه ورزش‌هایی انجام داده‌اید؟

یادم است برای بازی در یک فیلم باید سوارکاری یاد می‌گرفتم، بعد به مدت ۳ سال سوارکاری را ادامه دادم و حتی در مسابقات پرش اسب هم شرکت کردم. دوچرخه‌سواری کوهستان، دو ماراتن و شنا هم از دیگر ورزش‌هایی است که انجام داده‌ام.

و فوتبال؟

راستش خیلی اهل فوتبال نیستم و تا به حال بازی نکرده‌ام.

بیوگرافی امیرحسین صدیق بیوگرافی بازیگران زهره دهسنگی علی صدیق همسر امیرحسین صدیق


ادامه مطلب ...

امیرحسین مدرس و همسر سابقش نازنین اسکندری +عکس

امیرحسین مدرس و همسر سابقش نازنین اسکندری +عکس

طلاق امیرحسین مدرس و همسر سابقش نازنین اسکندری، امیر حسین مدرس و همسر جدیدش بهار بهاردوست ، همسر اول ،همسرانش امیرحسین مدرس و خانواده اش

جزئیاتی و ماجرای ازدواج دوم بازیگر و مجری سرشناس کشورمان!

همسر سابق امیرحسین مدرس همسر امیرحسین مدرس نازنین اسکندری فرزند امیرحسین مدرس بیوگرافی بهار بهاردوست بیوگرافی امیرحسین مدرسامیرحسین مدرس و همسر دومش بهار بهاردوست

همه مشاوران خانواده و پژوهشگرانی که درباره رابطه زوج‌ها تحقیق کرده‌اند بر این نکته تاکید داشته و دارند که مهم‌ترین اصل زندگی مشترک بر مبنای محبت و صداقت بنا شده است. بدون داشتن محبت و اعتماد که حاصل همان صداقت و راستگویی است شاید زندگی زناشویی شکل بگیرد اما قطعا بدون دوام خواهد بود.

میزبان امیرحسین مدرس و همسرش بهار بهاردوست شدیم. زوجی که اولویت اول‌شان برای انتخاب همسر محبت و صداقت بوده و حالا نزدیک به سه سال است در آرامش و خوشبختی در کنار هم زندگی می‌کنند.

ازدواج دوم ما

بهار بهاردوست: آشنایی ما به واسطه یک دوست مشترک بود که ما را به هم معرفی کرد. بعد از آن رفت و آمد خانوادگی‌مان شروع شد و چند ماهی به این شکل معاشرت داشتیم. تا اینکه تصمیم به ازدواج گرفتیم.

امیرحسین مدرس: سال ۹۲ عقد کردیم. ازدواج من و بهار ازدواج دوم ماست و هر دو سال‌ها پس از ازدواج اول‌مان مجرد بودیم.

ملاک‌های انتخاب ما

امیرحسین مدرس: پیش از ازدواج وقتی با بهار صحبت می‌کردم  بارها تاکید می‌کردم که من به شدت اهل خانواده‌ام و دلم می‌خواهد کسی که قرار است مرا همراهی کند هم همین ویژگی را داشته باشد. شغل من به شکلی است که اگر سرکار باشم تمام حواسم معطوف به آن می‌شود. من برای کارم مطالعه، فکر و ایده‌پردازی می‌کنم و در کل وقت زیادی می‌گذارم تا کارم با به بهترین شکل انجام دهم. طبیعتا این روال، کلی انرژی طلب می‌کند و ممکن است تا مدتی نتوانم به خانه و خانواده‌ام رسیدگی کنم. حتی ممکن است کارم در شهرستان باشد و برای مدتی کلا از خانه دور باشم؛ به همین خاطر دوست داشتم همسری کنارم باشد که در نبودم غصه نخورم و با خود بگویم درست است که من در خانه حضور ندارم اما نیمه دیگر وجودم آنجاست و خیالم راحت است.

مساله دیگری که همیشه با بهار در مورد آن صحبت می‌کردم این بود که نگاهی منطقی به اتفاقات زندگی داشته باشیم و با هر مشکل کوچکی آشفته نشویم و صبر را سرلوحه زندگی‌مان قرار دهیم. اغلب مشکلات با صبر، گفت‌وگو و گذشت حل می‌شود و اگر هم نتوان آنها را حل کردم می‌توان مانند جویبار از کنارشان به آرامی گذشت. جویبار هرگز به خاطر وجود سنگ بر سر راهش از حرکت متوقف نمی‌شود و بالاخره راهی برای دور زدن مانع پیدا می‌کند. انسان‌ها هم می‌توانند در مقابل مشکلاتی که به نظر غیر قابل حل هستند همین رویکرد را داشته باشند.

ایمان داشتن و احترام به مسائل مذهبی، مدیریت خانه و خانواده، مهربانی، صداقت، تعامل خوب با مردم و اطرافیان و البته دستپخت خوب از دیگر اولویت‌هایم برای انتخاب همسرم بود. (می‌خندد)

بهار بهاردوست: خواسته‌های ما از زندگی مشترک کاملا تشابه داشت. یکی از ملاک‌هایم داشتن آرامش در زندگی زناشویی بود و دوست داشتم با کسی زندگی کنم که در کنارش آرامش پیدا کنم. تا پیش از ازدواج حسابی آدم پرشرو شوری بودم. (می‌خندد) اما وقتی کنار امیرحسین می‌نشستم و صحبت می‌کردیم آرامش ذاتی او به من هم منتقل می‌شد؛ به شکلی که می‌توانستم تا ساعت‌ها در کنارش بنشینم و گپ بزنیم.

امیرحسین بسیار مهربان و صادق است و به هیچ عنوان حاضر نمی‌شود حتی به خاطر به دست آوردن دل کسی به او دروغ بگوید.
همسر سابق امیرحسین مدرس همسر امیرحسین مدرس نازنین اسکندری فرزند امیرحسین مدرس بیوگرافی بهار بهاردوست بیوگرافی امیرحسین مدرس

علاقه به شغل همسرم

بهار بهاردوست: تا پیش از ازدواج با خودم فکر می‌کردم شغل امیرحسین جوری است که شاید شرایط را برایم سخت کند چون شغل من از این حرفه دور بود و آشنایی زیادی با این حرفه و مشکلاتش نداشتم اما پس از ازدواج خیلی راحت با او همراه شدم و حالا در برنامه‌هایی که در آنها اجرا دارد کنارش هستم. حتی خودش اغلب مواقع پیشنهاد می‌کند با او سر اجرا برم.

از بودن در کنار همسرم لذت می‌برم و دیدن امیرحسین وقتی روی استیج در حال اجرای برنامه است جزو بهترین لحظات زندگی‌ام است.

عکسی که به سرقت رفت

بهار بهاردوست: ما صرفا برای اطلاع‌رسانی به دوستان‌مان عکس عقدمان را در صفحه فیس‌بوک قرار دادیم و این عکس در مدت بسیار کوتاهی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. واقعا می‌توانم بگویم آن عکس به سرقت رفت و پس از پخش شدن آن در سایت‌ها ما با موجی از قضاوت‌های عجیب مواجه شدیم. ابتدا خیلی ناراحت شدم ولی وقتی با امیرحسین صحبت کردم به این نتیجه رسیدم که نباید به این حرف و سخن‌ها اهمیت داد.

امیرحسین مدرس: ما هیچ مراسمی نگرفتیم و فقط یک عقد ساده داشتیم با حضور خانواده درجه یک‌مان. حتی دوستان‌مان هم از ازدواج ما خبر نداشتند و ما فقط برای اطلاع آنها عکس عقدمان را روی صفحه فیس‌بوک قرار دادیم.

همسر سابق امیرحسین مدرس همسر امیرحسین مدرس نازنین اسکندری فرزند امیرحسین مدرس بیوگرافی بهار بهاردوست بیوگرافی امیرحسین مدرس

بهار بهاردوست: بعضی از مردم منتظرند ببینند در زندگی دیگران و به خصوص قشر هنرمند چه می‌گذرد تا شروع کنند به حرف زدن در مورد آن و قضاوت کردن.  اگر کسی واقعا خدا را قبول داشته باشد به خود اجازه نمی‌دهد دیگران را به راحتی قضاوت کرده و در موردش حرف بزند. خدا در انحصار قشر خاصی نبوده و متعلق به کسانی است که او را می‌پرستند و دوست دارند.  من همیشه خدا را در زندگی مد نظر داشته‌ام و خدا هم همیشه به من لطف داشته و تابه حال هر خواسته‌ای داشتم برآورده کرده است و از این بابت شاکرم.

امیرحسین مدرس: تعریف من از این مقوله تعریفی است که بزرگانی مانند امام موسی صدر و سید مهدی قوام دارند. افسوس می‌خورم به حال کسانی که خط کش معیارشان تنها ۳۰ سانتی‌متر است. کسی که خط‌کش۳۰ سانتی دارد از وجود لیزری که اگر آن را به سمت آسمان بگیرید معلوم نیست تا کجا پیش می‌رود بی‌خبر است. این آدم‌ها عادت کرده‌اند همه عالم و کائنات را با همان خط‌کش ۳۰ سانتی‌متری‌شان اندازه‌گیری کنند. اینها همان کسانی هستند که پیامبر اسلام برای هدایت‌شان مبعوث شد اما حتی پیامبر (ص) را هم با همان خط‌کش ۳۰ سانتی اندازه گرفتند.

علاقه به تهران گردی

بهار بهاردوست: علایق مشترک زیادی داریم. هر دو عاشق سفر هستیم؛ به خصوص دیدن اماکن تاریخی و شهرهای پر قدمت مورد علاقه‌مان است. در این سه سال که از ازدواج‌مان می‌گذرد ایام عید همیشه تهران بودیم و تهران‌گردی کردیم و هنوز هم در همین شهر خودمان جاهایی وجود دارد که ندیده‌ایم و به اصطلاح کشف نکرده‌ایم. (می‌خندد)

امیرحسین مدرس: همان طور که بهارجان گفتند خیلی اهل سفر هستیم. روزهای عید که تهران‌گردی می‌کنیم. از محله امام‌زاده یحیی (ع) و بازار بزرگ تهران و… شروع می‌کنیم تا کاخ‌ها و موزه‌ها‌ی شمال تهران و به شهرهای مختلفی مثل مشهد، کاشان، اصفهان، شیراز، کیش و… در این مدت سفر کرده‌ایم. رستوران‌گردی هم جزو علایق‌مان است. (می‌خندد) در انتخاب رستوران هم به غذای خوب فکر می‌کنیم نه به پُز خوب. (می‌خندد)

مردم‌دار و مردمی

بهار بهاردوست: اوایل ازدواج‌مان به اینکه مدام زیر نگاه مردم باشم عادت نداشتم چون همیشه در محافل عمومی راحت رفت و آمد داشتم و هیچ‌وقت با چنین مساله‌ای برخورد نکرده بودم؛ مثلا برایم سخت بود که وقتی به رستوران می‌رویم همیشه چند چشم مراقب‌مان باشند و نتوانیم راحت قاشق را ببریم سمت دهان. (می‌خندد) ولی الان کاملا راحت هستم و خودم را معذب نمی‌کنم.

مردم به ما لطف دارند و امیرحسین هم ارتباط خیلی خوبی با مردم دارد و همیشه با گرمی با آنها حرف می‌زند. حتی گاهی پیش می‌آید امیرحسین متوجه شخصی که می‌خواهد با او عکس بگیرد نمی‌شود و من به او اطلاع می‌دهم. گاهی خودم با دوربین یا گوشی‌های‌شان از آنها عکس می‌گیرم.

البته یک وقت‌هایی ما هم دوست داریم حریم شخصی‌مان را داشته باشم؛ مثلا چند وقت پیش سفری به ابیانه داشتیم و هر قدمی که در این روستا برمی‌داشتیم امیرحسین را گوشه‌ای می‌کشیدند تا با او عکس بگیرند. (می‌خندد) تا اینکه من بالاخره گفتم:« خواهش می‌کنم عینک آفتابی بزن تا راحت بتونیم تو روستا راه بریم.» (می‌خندد)

امیرحسین مدرس: ارتباطم با مردم خیلی خوب است و از بودن در جمع مردم لذت می‌برم. من به راحتی وارد قهوه‌خانه می‌شوم و چای می‌خورم یا وارد ساندویچ‌فروشی‌های بدون میز و صندلی می‌شوم و ایستاده ساندویچ می‌خورم. به طباخی و کله‌پاچه‌فروشی هم می‌رویم و سیراب شیردان می‌خوریم. (می‌خندد) من مغز قلم خیلی دوست دارم و اگر به رستورانی بریم که در غذای‌مان قلم باشد آن قدر آن را به قاشق می‌کوبم تا مغزش را بخورم. این مواقع بهار می‌گوید:« وای خاک به سرم زشته.» (می خندد)

بهار بهاردوست: با خودم فکر می‌کنم اگر کسی هنگام کوبیدن قلم به بشقاب یا قاشق از ما عکس بگیرد چه؟ (می‌خندد)

همه بچه‌های ما

امیرحسین مدرس: من از ازدواج اولم یک پسر ۱۳ ساله به اسم ایلیا دارم که عاشقش هستم. ارتباط ما ارتباطی کاملا رفاقت‌آمیز است. شاید در بعضی خانواده‌ها ارتباط پدر و فرزند ارتباطی خشک و رسمی باشد و پدرها از موضع بالا به فرزند خود نگاه کنند اما در خانه ما این‌طور نیست. من و پسرم با هم شوخی می‌کنیم و از سرو کول هم بالا می‌رویم. (می‌خندد)

همسر سابق امیرحسین مدرس همسر امیرحسین مدرس نازنین اسکندری فرزند امیرحسین مدرس بیوگرافی بهار بهاردوست بیوگرافی امیرحسین مدرس

امیرحسن مدرس و همسر اولش نازنین اسکندری

بهار بهاردوست: شعار دادن راحت است و هرکسی می‌تواند بگوید که فرزند همسرم را مثل بچه خودم دوست دارم ولی به نظرم باید در عمل این حرف‌ها را به اثبات رساند. کسانی که از نزدیک با ما در ارتباط هستند می‌دانند که من هم عاشق ایلیا هستم و او را فرزند خودم می‌دانم. اوایل من را بهارجان صدا می‌کرد و من هیچ وقت از او نخواستم به من مامان بگوید چون معتقد بودم باید خودش حس کند من می‌توانم مادرش باشم تا مرا به این نام خطاب کند. خوشبختانه این حس شکل گرفت و پسرم به شدت به من وابسته است و اگر کلمه زیبای « مامان » را می‌گوید واقعا از صمیم قلب است.  من از ازدواج اولم دو پسر به نام‌های پژمان و امیرحسین دارم که عاشق‌شان هستم. خوشبختانه آنها هم ارتباط خیلی خوبی با ایلیا دارند و همدیگر را داداش صدا می‌زنند.

عشق در امتداد عقل قرار دارد

بهار بهاردوست: ازدواج‌مان عاقلانه و عاشقانه بود و منطق و عقل‌مان در یک مسیر موازی پیش رفتند. پیش از ازدواج خوب همدیگر را شناختیم. البته برای من این طور نبود که با خودم فکر کنم چون عاشق امیر‌حسین هستم باید اگر فلان ایراد را داشته باشد بپذیرم و سعی کردم در مواجهه با همه چیز منطق را هم لحاظ کنم. شاید ازدواج برای خیلی از افراد مساله‌ای سهل و راحت باشد اما در واقع پروسه‌ای سخت و پیچیده است.

اینکه شما کسی را انتخاب کنید که یک عمر را  در کنار او سپری کنید نیاز به فکر و احساس توام با هم دارد. ارتباط زناشویی وقتی زیباست که طرفین بتوانند برای هم دوستان خوبی باشند و خوشبختانه من چنین حسی نسبت به همسرم دارم.

امیرحسین مدرس: من برخلاف تاریخ ادبیات‌مان که عقل و عشق را در برابر هم قرار داده‌اند فکر می‌کنم اتفاقا عشق در امتداد عقل قرار دارد؛ یعنی عشق منزلگاه نهایی عقل است. به این دلیل که شما تا وقتی با عقل‌تان کسی را انتخاب نکنید و با او آشنا نشوید امکان عاشق شدن میسر نخواهد شد. عقل به شما امکان آشنایی و قدرت تصمیم‌گیری می‌دهد، وقتی در نهایت عقلانیت انتخاب کنید می‌توانید مدعی باشید که عاشق هم شده‌اید.

جعبه گل‌های من

بهار بهاردوست: ارزش معنوی هدیه‌ها همیشه برایم مهم‌تر از بهای مادی‌شان است. من یک جعبه دارم و تابه حال هر گلی که امیرحسین برایم خریده خشک کرده و در آن جعبه نگه داشته‌ام و این بهترین هدیه‌ای است که از همسرم گرفته‌ام.

امیرحسین مدرس: شاید برای دوستانی که این گفت‌وگو را می‌خوانند این مطلب جالب باشد. در زندگی هر فردی فراز و نشیب‌هایی وجود دارد چون در مقاطعی از زندگی برایم پیش آمده که بی‌پول بوده‌ام اما برخی تصور می‌کنند ما بسیار ثروتمند هستیم و قراردادهای میلیونی می‌بندیم و… ولی واقعا به جز چند نفر که تعداد شان از انگشتان دست هم فراتر نمی‌رود از این خبرها نیست. پیش آمده مثلا روز زن باشد و من پولی برای خرید هدیه نداشته‌ام و به بهارجان گفته‌ام هدیه‌ات باشد طلبت. (می‌خندد)

بهار بهاردوست: بدون اغراق می‌گویم همین که امیرحسین روز تولدم یا روز زن را به من تبریک بگوید برایم کافی است و بیشتر از هر هدیه‌ای خوشحالم می‌کند.

همسر سابق امیرحسین مدرس همسر امیرحسین مدرس نازنین اسکندری فرزند امیرحسین مدرس بیوگرافی بهار بهاردوست بیوگرافی امیرحسین مدرس

مصاحبه امیرحسین مدرس در سال ۱۳۹۱

بزرگ‌ترین آرزویی که بهش رسیدید؟
سفر زیارت کربلا. دوازده روز بعد از اشغال عراق بود که به زیارت عتبات رفتم. ماجرای عجیب و غریبی و توأم با شگفتی‌ای بود. اصلاً فکر نمی‌کردم در چنان موقعیتی و با آن کیفیت این سعادت نصیبم شود. دیگری هم آشنایی و پیوندم با همسرم، نازنین اسکندری.

باارزش‌ترین هدیه‌ای که تابحال گرفته‌اید؟
گلدانی پر از گل‌های زیبا، به‌همراه یک جعبه کیک خوشمزه که همسرم هنگام ضبط آلبوم خورشید، که کاری بود ویژه محرّم، به استودیو فرستاد و غافلگیرم کرد.

 

بیوگرافی امیرحسین مدرس بیوگرافی بهار بهاردوست فرزند امیرحسین مدرس نازنین اسکندری همسر امیرحسین مدرس همسر سابق امیرحسین مدرس


ادامه مطلب ...

امیرحسین آرمان در کویر مرنجاب +عکس و راهنمای سفر

امیرحسین آرمان بازیگر سینما و تلویزیون که با حضور در سریال به شهرت رسید، تصویری از حضورش در کویر مرنجاب منتشر کرد.

محل اقامت در کویر مرنجاب کویر مرنجاب کجاست کاروانسرای مرنجاب فاصله تهران تا کویر مرنجاب جاهای دیدنی ایران اینستاگرام امیرحسین آرمان Maranjab Desert

کویر مرنجاب Maranjab Desert در سال های اخیر به محلی برای تردد تورهای گردشگری تبدیل شده و عموم مردم از آن استفاده می کنند به همین انتظار می رود افراد جامعه بویژه هنرمندان می توانند برای دیگران الگو باشند با پوششی مناسب حضور یابد.

 

کویر مرنجاب آران و بیدگل در شمال شهرستان آران و بیدگل در استان اصفهان قرار دارد. این کویر از شمال به دریاچه نمک آران و بیدگل، از غرب به کویر مسیله و دریاچه‌های نمک حوض سلطان و حوض مره، از شرق به کویر بند ریگ و پارک ملی کویر و از جنوب به شهرستان آران و بیدگل محدود می‌شود.

پوشش جانوری

پوشش جانوری منطقه به دلیل وجود آب و غذای فراوان بسیار غنی است. از جمله حیوانات موجود می‌توان به گرگ، شغال، کفتار، روباه شنی، گربه شنی، بزمجه، آفتاب‌پرست، انواع مارمولک، مار، عقرب، تیهو، عقاب، شاهین اشاره کرد. در سال اخیر یک جفت یوزپلنگ نیز در منطقه مرنجاب مشاهده شده‌است. به گفته ساکنان محلی هم اکنون ۲۱ قلاده یوزپلنگ در این منطقه وجود دارد.

محل اقامت در کویر مرنجاب کویر مرنجاب کجاست کاروانسرای مرنجاب فاصله تهران تا کویر مرنجاب جاهای دیدنی ایران اینستاگرام امیرحسین آرمان Maranjab Desert

کویر مرنجاب یکی از زیباترین نقاط کویری ایران محسوب می‌شود. تپه‌های شنی بلند و جنگلهای تاق جلوه زیبایی به این منطقه بخشیده‌است. دریاچه نمک آران و بیدگل و جزیره سرگردان از دیگر نقاط دیدنی منطقه محسوب می‌شوند. لازم است ذکر شود جزیره سرگردانی در دریای بیکران کویر، به جز یک یا دو ماه از سال که به دلیل بارندگی در منطقه، قابل مشاهده می‌شود، در سایر ایام سال به نمکزار تبدیل می‌گردد. چاه تاریخی دستکن در قسمت شرق کویر، محل آبشخور شترهای کاروانها بوده‌است. قلعه مرنجاب، کاروانسرایی است در کویر که در مسیر راه ابریشم قرار دارد و کاروانها برای سفر به خراسان، اصفهان، ری و بالعکس از این مسیر می‌گذشتند. همچنین منطقه بیابانی ریگ شق (در گویش محلی رق شق) منطقه‌ای بیابانی شمال شهرستان بادرود اصفهان، ادامه ریگزار بزرگ بند ریگ است، ارتفاع بلندترین تپه‌های ماسه‌ای ریگ شرق حدوداً ۷۰ مترمی باشد.

در کنار تپه‌های شنی که اصلی‌ترین جاذبه کویرند، وجود قلعه کرشاهی و جزیره سرگردان در کویر مرنجاب، دربارهٔ دلیل ساخت این قلعه و کاروانسرا در کنار دریاچه نمک، نقل است که شاه عباس با وجود ایجاد کاروانسرا و قلعه‌های متعدد در سراسر کشور، در این منطقه تأسیسات دفاعی تعبیه نکرده بود، چون تا آن زمان دشمنان به خاطر دریاچه نمک و گستره کویر، از این سوی به پایتخت هجوم نبرده بودند. حمله ازبکها و افغانها از طریق دریاچه نمک به کاشان که تا اصفهان پیش رفتند، شاه عباس را به صرافت انداخت تا در سال ۱۰۱۲ قمری سریعاً یک پایگاه نظامی در این منطقه ایجاد کند و جلوی تهدید را بگیرد. بالای کاروانسرا به شکل سنگرهای دیدبانی است و ذکر شده‌است که همیشه ۵۰۰ پاسدار مسلح در قلعه حضور داشتند و امنیت عبور کالا از چین به اروپا و بالعکس را در این منطقه تأمین می‌کردند.

محل اقامت در کویر مرنجاب کویر مرنجاب کجاست کاروانسرای مرنجاب فاصله تهران تا کویر مرنجاب جاهای دیدنی ایران اینستاگرام امیرحسین آرمان Maranjab Desert

قنات کنار کاروانسرا که برکه بزرگی به وجود آورده‌است، آب شیرین دارد و این در کویر نمک و شوره زار یک پدیده بسیار منحصر به فرد است. کاروانسرای مرنجاب در قلب کویر کاروانسرای مرنجاب در موقعیت جغرافیاییِ’۷و °۳۴ عرض جغرافیایی و ’۴۸و °۵۱ طول جغرافیایی، در ارتفاع ۸۱۰ متری از سطح دریای آزاد در حاشیه جنوبی دریاچه قم واقع شده‌است. بیرون قلعه برکه‌ای وجود دارد که آب آن از دو چشمه آب شور و آب شیرین تأمین می‌شود و این دو چشمه با هم به سطح زمین می‌آیند که در عین حال وجود یک چشمه آب شیرین در کویر نمک، باعث تعجب بسیاری از زمین شناسان گشته است. مرنجاب از دهستان کویرات شهرستان آران و بیدگل و در ۵۰ کیلومتری شمال شرق مرکز این شهرستان قرار دارد.

محل اقامت در کویر مرنجاب کویر مرنجاب کجاست کاروانسرای مرنجاب فاصله تهران تا کویر مرنجاب جاهای دیدنی ایران اینستاگرام امیرحسین آرمان Maranjab Desert

راه‌های ورود به کویر مرنجاب

مسیر اول: مسیر شهر آران و بیدگل به سمت پادگان ارتش و سپس جاده خاکی مرنجاب که پس از طی مسافتی در حدود ۴۵ کیلومتر به مرنجاب می‌رسد

مسیر دوم: مسیر پارک ملی کویر است که از پیشوا آغاز شده و سپس مبارکیه (۱۵ ک. م) – قصر بهرام (۶۰ ک. م) – کاروانسرای سفیدآب (۸۰ ک. م) – و سپس مرنجاب (۵۰ ک. م) می‌باشد. شایان ذکر است تردد در این جاده تا سفیدآب نیاز به مجوز از سازمان حفاظت از محیط زیست استان سمنان دارد.

مسیر سوم: مسیر آران و بیدگل به ابوزیدآباد و سپس کاروانسرای سفیدآب و مرنجاب می‌باشد.

اگر می­ خواهید از تهران به کویر مرنجاب بروید، ابتدا باید از طریق یکی از خروجی­ های تهران خود را به آزادراه تهران قم (خلیج فارس) برسانید. پس از رد کردن عوارضی تهران – قم، ۱۴۸ کیلومتر را طی می­ کنید تا به عوارضی وردی قم برسید. پس از آن وارد آزاد راه قم – کاشان (امیرکبیر) می­ شوید. پس از طی مسافت ۲۳۶ کیلومتر (نرسیده به کاشان) تابلو کوچکی از مجتمع خدمات رفاهی قائم را می­ بینید. نشانه اصلی این مجموعه پمپ بنزین آن است. وارد ورودی این مجتمع شوید و سپس از زیرگذری که بعد از این مجتمع قرار دارد عبور کنید و به سمت چپ بروید.

در واقع این مسیر شما را به جاده قدیم کاشان هدایت می­ کند. (لازم به ذکر است که در ابتدای این فرعی هیچ تابلویی وجود ندارد که به شما نشان بدهد که این مسیر کاشان است)

اولین تقاطع را به سمت راست بروید؛ حالا در بلوار قطب راوندی هستید. این بلوار را تا آنجا ادامه دهید که به میدان ولیعصر (البته کاشانی­ ها این میدان را به اسم قدیمش یعنی مَدخل می شناسند) برسید. پس از گذر از این میدان، در همین راستا حرکت کنید تا به میدان منتظری برسید.

درضلع شمال­ شرقی میدان منتظری خیابان کارگر وجود دارد که باید برای رفتن به آران و بیدگل وارد این جاده شوید. این جاده را تا زمانی ادامه دهید که به میدان آزادگان شهرستان آران و بیدگل برسید. (در این مسیر بعد از اتمام خیابان کارگر، و گذر از یک تقاطع وارد بلوار دکتر عظیمی می­ شوید. در ادامه مسیر از میدان محمد رسول­الله عبور کرده و سپس به میدان آزادگان می­ رسید)

در شمال میدان بلواری به اسم آیت­ الله عاملی وجود دارد که باید وارد این بلوار شوید، سپس به میدان سپاه رسیده و بعد از آن خیابان زینبیه را ادامه می­ دهید تا میدان امام حسن برسید. بعد از میدان امام حسن در همین راستا به مسیر خود ادامه دهید و وارد خیابان محمد هلال شوید. میدان را باید به سمت چپ بپیچید و سپس وارد خیابان عباس­ آباد شوید.

 در ادامه، این خیابان وارد بلوار ارتش می ­شود. بعد از گذشتن از پادگان ارتش (سمت راست) و جاده کارخانه فولاد، جاده آسفالته تمام م ی­شود. در راستای مسیری که آمده ­ایم یک تابلو و یک کیوسک ابتدای مسیر جاده خاکی را به ما نشان می­ دهد. وارد این جاده خاکی (با مسافت ۴۵ کیلومتر) شوید که مستقیماَ شما را به کاروانسرای مرنجاب می رساند.

فاصله بین کویر مرنجاب و تهران : ۳۰۱ کیلومتر


ادامه مطلب ...

امیرحسین آرمان: از سریال‌پریا و پیشنهاد شبکه GEM ترکیه می گوید

امیرحسین آرمان: از سریال‌پریا و پیشنهاد شبکه GEM ترکیه می گوید

سریال «پریا» را می‌توان یک از اتفاقات خوب تلویزیون در چند سال اخیر دانست که در آن به برخی از معضلات مهم جامعه پرداخته است. از روابط خانوادگی و درک متقابل والدین و فرزندان و عشق و ازدواج نامتعارف گرفته تا پرداختن به بیماری ایدز که یکی از مسائل مهم جامعه امروزی محسوب می‌شود. در این سریال سهیلی‌زاده تابو شکنی کرده و با یک گروه حرفه‌ای و متفاوت کار را به سرانجام رسانده است.

مصاحبه بازیگران دانلود آهنگ جدید امیرحسین آرمان بیوگرافی امیرحسین آرمان بازیگران نهنگ عنبر بازیگران سریال پریا اینستاگرام امیرحسین آرمان
امیرحسین آرمان بازیگر فیلم‌ها و مجموعه‌هایی چون  شیفت شب،‌ یه حبه قند، در امتداد شهر، من مادر هستم، سرزمین کهن و کیمیا یکی از بازیگران اصلی این سریال است که نقش جوانی به نام کیوان را بازی می‌کند. جوانی که ناخواسته به بیماری مهلکی مبتلا می‌شود و همه چیز در زندگی‌اش تحت الشعاع این بیماری قرار می‌گیرد. آرمان با بازی در این سریال یکی از متفاوت‌ترین نقش‌هایش را تجربه کرد. ضمن این که در کنار بازیگری، قرار است تا در حوزه موسیقی نیز حضور فعال داشته باشد.

در ادامه گفتگو با این بازیگر جوان را می خوانید:

*آقای آرمان این روزها همزمان با پخش سریال، مشغول بازی در چه کاری هستید؟

مشغول بازی در فیلم «نهنگ عنبر ۲» هستم. البته نقش کوتاهی است و دوستانه و به صورت افتخاری برای سامان مقدم بازی می‌کنم که می‌توانم بگویم به نوعی یادگاری است. در کنار ان هم درگیر جمع‌آوری آلبوم موسیقی هستم.

*اگر مایل هستید در این باره نیز توضیحاتی می‌دهید؟

من بیش از این یکی دو تراک خوانده بودم که مورد استقبال قرار گرفت و تصمیم گرفتم با یک سری آدم حرفه‌ای اولین آلبوم موسیقی‌ام را جمع آوری کنم. با هنرمندان خوبی چون روزبه بمانی، ترانه مکرم، شهاب رمضان، امیرعلی بهادری و بهزاد عبدالهی و … البته تا چند روز دیگر هم یک تراک دیگر را منتشر خواهیم کرد. اما فکر می‌کنم پاییز بتوانیم آلبوم را بازار ارائه بدهیم.

*چطور شد که وارد دنیای موسیقی هم شدید؟ شناخت کافی از این حرفه دارید؟

بله موسقی کار می‌کردم، اما تا این حد جدی به آن فکر نکرده بودم. تا اینکه فیدبک خوبی که از مخاطب در این زمینه گرفتم، باعث شد این کار را به صورت حرفه‌ای دنبال کنم.

مصاحبه بازیگران دانلود آهنگ جدید امیرحسین آرمان بیوگرافی امیرحسین آرمان بازیگران نهنگ عنبر بازیگران سریال پریا اینستاگرام امیرحسین آرمان

*شما که جزو هنرمندانی نیستید که مدعی کار متفاوت هستند ولی در عمل اتفاق دیگری می‌افتد؟

نه. من فکر می‌کنم اغلب کسانی که از بازیگری وارد موسیقی شده‌اند، بیشتر به دنبال این بودند که سلیقه خودشان را به مردم غالب کنند و این شدنی نیست. باید به سلیقه و خواست مردم کار کرد.

*تا چه حد فکر می‌کنید، استقبالی که از تک آهنگ‌های شما شد، به دلیل شهرتی است که در زمینه بازیگری کسب کرده‌اید؟

اغلب بازیگران در زمینه موسیقی هم فعالیت می‌کنند، اما شهرتشان تأثیری در این کار نداشت. دوست نداشته باشند، نمی‌پذیرند. خوشبختانه و یا متأسفانه فضای مجازی این اجازه را به همه می‌دهد که بیایند و تعریف و یا تهدید کنند. به تعبیری فاصله بین مردم و هنرمندان کم شده است.

*از فضای موسیقی خارج شویم و به «پریا» بپردازیم. زمانی که برای نخستین بار فیلمنامه و نقش کیوان را مطالعه می‌کردید، از نظر  ما کیوان یک قربانی بود؟

من وقتی فیلمنامه را خواندم، دو چیز خیلی نظرم را جلب کرد. یکی عشق نامتعارفی که نسبت به پریا داشت ودوم بیماری که در داستان مطرح می‌شود. به نظرم این دو موضوع جزو خطوط قرمز تلویزیون محسوب می‌َشود که تا به حال بدین شکل به آن پرداخته نشده بود و نمی‌دانم بعد از آن هم ما بازهم می‌توانیم چنین سریال‌هایی را در تلویزیون ببینیم یا نه. بنابراین در وهله اول، این دو موضوع برایم خیلی جذاب بود. به هر حال ما به ازای کیوان هم در جامعه وجود دارد که ناخواسته به این بیماری مبتلا می‌شود.

*با توجه به صحبت‌های خواهر کیوان درباره زمان مرگ مادرشان، ممکن است در قسمت‌های دیگر ما شاهد بیماری روحی کیوان در کنار ایدز باشیم؟

نه. من فکر می‌کنم هر کسی در چنین موقعیتی واکنش های مختلفی دارد. کیوان هم پس از مطلع شدن از بیماری‌اش، این گونه برخورد کرد.

*من همین جا می‌خواهم انتقادی به بازی شما داشته باشم که شاید به کارگردانی کار هم برگردد. من فکر می‌کنم هر کسی در چنین موقعیتی قرار بگیرد، اعضای بدنش از کار می‌افتد و نمی‌تواند خودش را کنترل کرده و روی زمین بیفتد. اما کیوان به سرعت طول بیمارستان را دوید! به نظر شما این واکنش غیرمنتطقی نبود؟

همانطور که می‌دانید این سریال مشاوره‌هایی در زمینه‌های حقوقی و پزشکی دارد. بنابراین ما در این زمینه با آنها مشورت کرده‌ایم و چنین واکنش‌هایی نیز وجود دارد. درباره کیوان هم اینگونه در فیلمنامه نوشته شده بود. از این رو قطعاً‌ برای نگارش چنین صحنه‌ای در فیلمنامه قطعاً مشاوره شده است. ضمن اینکه اتفاق، اتفاق وحشتناکی است و در چنین مواقعی مغز نمی‌تواند دستور بدهد. ممکن است هر کسی واکنش خاصی در چنین مواقعی داشته باشد که با دیگری متفاوت است.

مصاحبه بازیگران دانلود آهنگ جدید امیرحسین آرمان بیوگرافی امیرحسین آرمان بازیگران نهنگ عنبر بازیگران سریال پریا اینستاگرام امیرحسین آرمان

لادن مستوفی و امیرحسین آرمان


*فکر می‌کنم سخت‌ترین سکانس‌های بازی شما همین واکنش‌های کیوان در موقعیت‌های مختلف بود.

بله در کل بازی کردن که کار سختی است. درباره این سریال هم قطعاً در قسمت‌های دیگر هم سکانس‌های سختی را خواهید دید. چون من می‌خواستم جوری در این کار بازی کنم که برای مخاطب باورپذیر باشد، اما برای من قسمت‌های ابتدایی سریال سخت‌تر بود. چون در ابتدا که هنوز کیوان وارد این موقعیت ها و تنش‌ها نشده بود، باید به گونه‌ای بازی می‌کردم که ببیننده، کیوان را پس نزند و برایش خسته کننده نباشد. باید کاری می‌کردم که بیننده بتواند با کیوان ارتباط برقرار کند.

*تا امروز چه فیدبکی از مخاطب گرفته‌اید؟

خوشبختانه سریال دیده شده است. من معتقدم که مردم دوست دارند سریال‌های تلویزیون خودمان را ببینند. یعنی اگر ماهواره بهترین سریال‌های خارجی روز را هم پخش کند، باز هم مردم دوست دارند سریال‌های خودمان را ببینند. البته اگر مثل «پریا» سریال‌های خوب ساخته شود و تلویزیون سریال‌های آموزنده از این دست بسازد.

*چقدر شناخت خودتان از این بیماری با این سریال بیشتر شد؟

من پیش از آنکه فیلمنامه را بخوانم، خب شناخت کمی از این بیماری داشتم، اما با این کار توانستم آگاهی بیشتری کسب کنم.

*پس شما معتقدید که اگر تلویزیونی آزادی عمل بیشتری به کارگردان و نویسنده در طرح موضوع بدهد، این نوع سریال‌ها هم در جامعه تأثیر گذار است و هم می‌تواند مخاطبان را به خود جذب کند؟

صد در صد. البته در هر کاری خطوط قرمز وجود دارد. در این سریال هم وجود داشت. اما همین که این موضوعات در تلویزیون مطرح شد، می‌تواند اتفاق خوبی باشد. مردم هم دوست داشتند و برایشان عجیب بوده که این مسئله را در تلویزیون مشاهده می‌کنند.

من هنوز چهل درصد پولم را طلب دارم. حالا که بحث به اینجا رسید، خوب است این را هم بدانید که تهیه‌کنندگان محترم یک بند جدید به قراردادهای سریال‌ها اضافه کرده‌اند. مبنی بر اینکه ما در صورتی می‌توانیم دستمزد شما را بپردازیم که تلویزیون پول ما را بدهد. بنابراین تهیه‌کننده‌ها در عمل هیچ تعهد مالی به بازیگران ندارند. ما هم نمی‌توانیم به هیچ کجا اعتراض کنیم.

*خب همین شرایط باعث می‌شود که برخی از بازیگران جذب شبکه‌های ماهواره‌ای شوند.

بله. اتفاقاً من هم از شبکه جم پیشنهاد کار دارم. به من گفته شده که در همین زمانی که سریال «پریا» پخش می‌شود، به ترکیه مهاجرت کنم و با آنها هر مبلغی که می‌خواهم،‌ قرارداد ببندم که من نپذیرفتم.

*شما پیش از «پریا» هم تجربه بازی در سریال داشته‌اید. اما با این کار بیشتر دیده شده‌اید. این اتفاق در تصمیم‌گیری شما برای ادامه روند کاری‌تان تأثیر‌گذار است و یا ترجیح می‌دهید در سینما بیشتر حضور داشته باشید؟

من از زمانی که کارم را با سینما آغاز کردم، پیشنهاد سریال هم داشتم. اما همیشه سعی کردم کاری نکنم که وقتی بازی خودم را می‌بینم، شرمنده شوم. بنابراین نقش‌هایی که در سریال‌های «کیمیا» و «پریا» بازی کردم، این قابلیت را داشت که من سرم را بالا بگیرم و از انتخاب بازی‌ام پشیمان نیستم و به دلیل اینکه تمام توانم را به کار گرفتم، از بازی خودم راضی‌ام.

مصاحبه بازیگران دانلود آهنگ جدید امیرحسین آرمان بیوگرافی امیرحسین آرمان بازیگران نهنگ عنبر بازیگران سریال پریا اینستاگرام امیرحسین آرمان


*در قسمت‌هایی از سریال که کیوان رو در روی پدر می‌ایستاد و در تصمیم خود مصمم بود، به رفتارهای کیوان حق می‌دادید؟

برداشت من از کار این بود که حسین آقا حاضر بود با هر تصمیم کیوان موافقت کند، اما پسرش به این بیماری مبتلا نشود. یعنی بعضی وقت‌ها چنین مخالفت‌هایی نتیجه عکس می‌دهد. با این حال به نظر من احترام به پدر و مادر باید حفظ شود.

*از نخستین تجربه همکاری‌تان با حسین سهیلی‌زاده بگویید و اینکه تا چه حد این فضا وجود داشت تا با کارگردان تعامل داشته باشید و ایده و نظر بدهید؟

تجربه بسیار خوبی بود. هم کار کردن با کارگردان شریف و انسانی چون آقای سهیلی‌زاده و هم قرار گرفتن در کنار بازیگران حرفه‌ای و خوبی که من افتخار داشتم با آنها همبازی باشم. آقای سهیلی‌زاده بسیار کار بلد هستند و مدیوم و مخاطب تلویزیون را می‌شناسند. با بازیگران هم ارتباط خوبی داشتند و این فضا را برای تعامل به ما می‌دادند. ضمن اینکه ما پشت صحنه بی‌حاشیه و  بسیار خوبی داشتیم. خوشحالم که فرصتی مهیا شد با چنین بازیگرانی همکاری کنم. حضور خانم مستوفی هم در این نقش خیلی به کار کمک کرد.

*اصولاً در تلویزیون با کارگردان‌هایی همکاری کردید که با سلیقه مخاطب آشنا هستند.

بله. کارگردان‌های شریف و خوبی هم هستند. تجربیات تلویزیونی برای من به گونه‌ای راحت از سینما است و با آدم‌های راحت‌تری کار کردم. به خصوص در این کار که خوشحالم با این گروه کار کردم. همه عوامل چه پشت دوربین و چه بازیگران بسیار انسان‌های شریفی هستند.

*برای نزدیک‌تر شدن به نقش کیوان، خودتان هم تحقیق در این زمینه داشتید و یا به فیلمنامه اکتفا کردید؟

بله. به مراکز درمانی که مرتبط با این بیماری است، رفتیم و با آنها صحبت کردیم. اما آنچه که مهم بود، واکنش درست به این بیماری بود. هدف از ساخت این سریال اطلاع رسانی و آگاهی دادن درباره برخی مسائل از جمله بیماری ایدز بود.

*بنابراین بهترین کاری که برای انتقال چنین مسائل مهمی می‌توان کرد،‌ ساخت یک اثر نمایشی است.

بله و مهمتر اینکه بازی‌ها اگزجره نباشد و داستان هم به گونه‌ای مطرح شود که مخاطب احساس نکند او را نصیحت می‌کنند و حرف‌ها، شعاری است. چون مخاطب حق انتخاب بسیاری دارد و اگر احساس کند که قصد دارند او را نصیحت کنند و یا شعار بدهند، خیلی سریع شبکه را تغییر می‌دهد.

مصاحبه بازیگران دانلود آهنگ جدید امیرحسین آرمان بیوگرافی امیرحسین آرمان بازیگران نهنگ عنبر بازیگران سریال پریا اینستاگرام امیرحسین آرمان


*معمولاً بازیگران جوان در بدو ورود به این حرفه، نگاه جدی ندارند و اغلب برای بدست آوردن شهرت است. نگاه شما از نخستین فیلمی که بازی کرده‌اید، تا به امروز چقدر به این حرفه تغییر کرده و جدی‌تر شده است؟

واقعاً من از روز اول به خاطر شهرت جذب این حرفه نشدم. منکر این قضیه نمی‌شوم که شهرت بخشی از این کار است و با این کار اتفاق می‌افتد و قطعاً جزو جذابیت‌های این حرفه است. اما من صرفاً به دلیل علاقه‌ای که به بازیگری داشتم، وارد این حرفه شدم و برایم بسیار حرفه محترمی است. بنابراین من نمی‌توانم به کاراکتری که قرار بازی کنم، خیانت کرده و خودم را وارد بازی کنم. پس از همان ابتدا نگاه من به این کار جدی بوده و همواره هست. چون بازیگری کار غیرقابل پیش بینی است و بازیگر عمر و انرژی‌اش را برای این کار هزینه می‌کند و بهای بسیاری برای آن می‌پردازد.

اما این مردم هستند که تعیین کننده هستند کدام بازیگر می‌ماند و چه کسی فید می‌شود. برای کیوان هم تمام تلاشم را به کار گرفتم. من در سکانسی که هفته پیش پخش شد، چنان فریاد زدم که تارهای صوتی‌ام آسیب دید و یک هفته صدای من در نمی‌آمد و دو سه روز کار تعطیل شد. اینها چیزهایی است که در  سریال پخش نمی‌َشود و مردم نمی‌بینند.

*شما که در کنار بازیگری، موسیقی را هم تجربه کرده‌اید، دغدغه کارگردانی هم دارید؟

بله. فکر می‌کنم دوست دارم یک روز فیلم خودم را بسازم.

منبع: بانی فیلم

اینستاگرام امیرحسین آرمان بازیگران سریال پریا بازیگران نهنگ عنبر بیوگرافی امیرحسین آرمان دانلود آهنگ جدید امیرحسین آرمان مصاحبه بازیگران


ادامه مطلب ...

ناگفته‌های امیرحسین مدرس از زندگی با همسرجدیدش بهارمست +عکس

ناگفته‌های امیرحسین مدرس از زندگی با همسرجدیدش بهارمست +عکس

امیرحسین مدرس بازیگر و مجری کشورمان چندین سال پس از جدایی از همسرش اولش, با بهار بهارمست ازدواج کرده است. درادامه مصاحبه این زوج هنرمند را خواهید خواند.

همسر مجریان همسر امیرحسین مدرس طلاق مجری بیوگرافی بهار بهاردوست بیوگرافی امیرحسین مدرس ازدواج امیرحسین مدرسازدواج امیرحسین مدرس و همسرش بهار بهارمست

مهم نیست چند ماه، سال یا دهه است که او را از طریق بازی ها، اجراهایش یا حتی صدای زیبای او دیده یا شنیده ایم. مهم این است که حضور او را تجربه کرده ایم و گویی او را از دوران کودکی مان می شناسیم و خاطرات مان با کارهایش گره خورده است؛ مردی با تفکری عمیق و طمأنینه ای وصف نشدنی که معاشرت با او برای ما آموزنده خواهد بود؛ نه به دلیل بازیگر یا موزیسین بودنش و نه تمامی القابی که تا به حال دریافت داشته بلکه به دلیل هنردوستی و هنرشناس بودن.

صحبتی داریم گرم و اختصاصی با امیرحسین مدرس و همسر هنرمندشان بهار بهارمست.

شما پتینه کار می کنید. به ما توضیح می دهید که چگونه این کار را شروع کردید؟

– در هر زمینه هنری که کار می کردم، بدم نمی آمد ولی مشتاق هم نبودم. آخرین کاری که شروع کردم همین کار الانم است. یعنی همین کهنه کاری و پتینه کاری است که واقعا این کار را دوست دارم.

این کهنه کاری و پتینه کاری چیست؟

– در کهنه کاری روی چوب های خام یا کارهایی که قبلا انجام شده، روی وسایل خانه که بلااستفاده هستند یا قابل استفاده هستند ولی دوست دارند رنگ و طرحش تغییر کند، این کار صورت می گیرد. سمباده کاری اینها را انجام می دهیم و شروع می کنیم خودمان یک رنگ را روی آن می زنیم. از رنگ های کهنه استفاده می کنیم. تکنیک کارم به گونه ای است که رنگ های قدیمی را دوست دارم و باعث می شود کار حالت کهنگی خود را داشته باشد. الان خیلی ها رنگ های روشن می زنند و روی رنگ های روشن کار می کنند.

چه چیزی باعث این علاقه شده است؟

– درست نمی دانم ولی احساس می کنم کارهای مردانه را بیشتر دوست دارم که خیلی از خانم ها شاید نتوانند انجام دهند. کارهای کهنه کاری را خیلی ها انجام می دهند ولی روی سینی و چوب های کوچک نه، کارهای بزرگ. من روی میز تحریر، میز تلویزیون و صندلی کار می کنم. کارگاه من داخل خانه است.

کارهای تان را در نمایشگاه خاصی گذاشته اید یا نه، برای فروش این کار را انجام می دهید؟

– فعلا که فروش نداشتم یعنی تمام کارهایم را دارم و آنها را برای نمایشگاه آذر ماه آماده می کنم. در کنار ما آقای مدرس هم هستند که خط های خود را ارائه می دهند. ما با خانم عدالت جو یک نمایشگاه تلفیقی گذاشته ایم که کارهای مان همه به هم ربط دارند. این کارها در فرهنگسرای نیاوران در آذر ماه به نمایش گذاشته خواهند شد.

همسر مجریان همسر امیرحسین مدرس طلاق مجری بیوگرافی بهار بهاردوست بیوگرافی امیرحسین مدرس ازدواج امیرحسین مدرس

امیرحسین مدرس و همسر دومش

اگر بخواهند ارتباط بگیرند با چه شماره ای می توانند تماس بگیرند؟

– کمپین اینستاگرام داریم چون برندی که انتخاب کرده ایم «رنگ طرب» که اسم نمایشگاه هم رنگ طرب است.

رنگ طرب به چه معنا است؟

– این انتخاب امیرحسین بوده است.

چرا این اسم را انتخاب کرده اید؟

– مدرس: رنگش که مشخص است یعنی با رنگ سروکار دارد، طرب هم به معنای شادی و سرزندگی و شادابی است.

چون هر سه نفر در آن جمع هستید، کارهای تان متفاوت است یا در یک قالب هستند؟

– نه، همه در یک قالب هستند. اگر در کارها دق۵ت کنید همان شادی که می گوید را می بینید که کاملا احساس می شود. من خیلی کارهای کهنه کاری دیده ام ولی مشخص است که فکر روی کارها نبوده است و فقط برای فروش این کار را کرده اند.

این ایده ها را از کجا می آورید؟

– من چون نوستالژی بچگی ام را دارم از وسایل قدیمی یک چیزهایی در ذهن دارم و هنوزم به این چیزها علاقه مند هستم. این سلیقه شخصی آدم است که هنر Art را چگونه انجام دهد. من در هر کاری وسواس دارم و می خواهم کار را به نحو احسن انجام دهم. دوست ندارم اگر کسی کارهایم را دید، ایراد بگیرد. من خیلی وقت ها رنگ را آماده می کنم و از امیرحسین سوال می کنم که آیا این رنگ خوب است. من وقتی ببینم کارم حس خوبی به کسی منتقل می کند خوشحال می شوم. اگر کسی نظری داشته باشد ایده اش را می پذیرم.

زندگی با همسر بازیگر و کسی که در عرصه هنر است، چگونه است؟

– اول سخت بود. کسانی که با آنها ارتباط داشتم دوستانم بودند و زندگی با آنها نداشتم که بخواهم یکسری چیزها را از نزدیک ببینم. به همین دلیل چهار پنج ماه اول خیلی برایم سخت بود. خود امیرحسین خیلی به من کمک کرد که با سختی های کارش آشنا شوم.

او اعتماد را برای تان به وجود آورده است؟

– اعتماد را داشتم ولی در خیلی زمینه ها چون آدم نمی داند، مثلا یک فیلمبرداری می رفت ۱۲ ساعت طول می کشید. با یکی از بچه ها صحبت می کردم و می گفتیم ۱۲ ساعت، می گفتند مگر می شود؟ گفتم ممکن است وقت کم هم بیاید. وقتی خودم سر فیلمبرداری حاضر می شوم و می بینم که یک پلان چند بار تکرار می شود، جابجایی دوربین ها، آماده سازی صحنه خیلی زمان بر است یا اینکه گریم ها خیلی طولانی می شود. من خیلی این چیزها را ندیده بودم ولی وقتی از نزدیک رفتم دیدم و با سختی کار آشنا شدم، بهتر با این موضوع کنار آمدم.

الان دوست دارید کافی شاپ با هم بروید؟

– الان همه جا با هم می رویم.

این اذیت تان نمی کند که وقتی در یک رستوران یا مکان عمومی هستید، برای عکس گرفتن می آیند؟

– هر کسی دوست دارد زمان هایی را در بیرون راحت باشد ولی به هر حال عادت کردم. ما اولین سفری که رفتیم شمال بود. خیلی ها برای عکس گرفتن می آمدند. دوست داشتیم در سفر اول مان در خلوت خودمان باشیم. بعضی جاها عصبی می شدم و به امیرحسین می گفتم بگو نمی توانم ولی دیدم واقعا نمی تواند.

بدترین و بهترین اخلاق آقای مدرس چه اخلاقی است؟

– خوب ترین زیاد دارد. خوبی هایش آنقدر خوب است که نمی توانم انتخاب کنم.

اگر بخواهید از او انتقاد کنید چه می گویید؟

– اتفاقا این چیزی که گفتید دیروز یک نفر سوال کرد، گفتم خیلی ریلکس است. خیلی جاها می گویند خانم ها دیر آماده می شوند ولی من کیف دستم دم در ایستاده ام ولی امیرحسین خیلی ریلکس از این اتاق به آن اتاق می رود. سر فرصت عینک را به چشم می زند و من همین طور او را تماشا می کنم. موبایل را از جایش بر می دارد. دوباره به اتاق می رود. ایلیا می گوید الان دیگر بابا می آید، می گویم نه الان دوباره به آن اتاق می رود. خیلی کم پیش می آید امیرحسین جلوی در آماده منتظر بماند.

تا به حال به آقای مدرس گفتید که دیگر نمی خواهید اجرا کند؟

– نه؛ حرفه ایشان بازیگری و اجرا است پس نمی توانم این حرف را بزنم چون سال ها در این حرفه بوده اند. علاقه داشته اند که رفته است. شاید برنامه هایی که داشته مشورت کردیم. پیش آمده فیلمنامه را می خوانم که نظرم را بدهم. در بعضی جاها گفته ام کار را انجام ندهی بهتر است یا کاری بوده که می توانسته مرا متقاعد کند رفته است.

همسر مجریان همسر امیرحسین مدرس طلاق مجری بیوگرافی بهار بهاردوست بیوگرافی امیرحسین مدرس ازدواج امیرحسین مدرس

امیرحسین مدرس و همسر جدیدش

آقای مدرس اهل آشپزی هستند؟ آخرین غذایی که درست کردند چه بوده است؟

 – بله. این چند وقت درست نکرده است. یادم نیست. فکر کنم آبگوشت بود.

پس درست می کنند؟

 – خیلی؛ کلا دستپخت شان خوب است.

 چون اهل سفر هستید، کدام شهر یا کشور را دوست دارید بروید ولی هنوز نرفته اید و دوست دارید پیشنهادش را به آقای مدرس بدهید یا شاید هم پیشنهاد داده اید ولی هنوز نرفته اید؟

 – در کشور های خارجی دوست دارم به ایتالیا و ارمنستان بروم. جاهایی که معماری های خاص خود را دارد.

خیلی جالب است که شما هم به معماری علاقه دارید و خانه های قدیمی را دوست دارید. چیدمان و دکوراسیون خانه تان هم قدیمی است یا نه؟

– ما سعی کردیم یک مقداری سنتی تر رفتار کنیم ولی خوب به هر حال در هر خانه ای یک سالن پذیرایی و نهارخوری پیدا می شود. یک قسمتی را ما برای خودمان درست کردیم که تخت سنتی گذاشته ایم. یکسری چیز داریم که به حال و هوا بخورد ولی کلا دوست داریم در یک خانه قدیمی زندگی کنیم. آپارتمان نشینی نباشد.

اصلا اگر زمانی بخواهیم خانه بخریم قطعا یک خانه قدیمی را خریداری می کنیم که بازسازی شود. حتی الان برای کرایه هم من دوست دارم خانه قدیمی بازسازی شده بگیریم. الان هم فضایی در خانه ما هست اگر کسی به خانه ما بیاید خیلی تفاوتی بین جای مبلمان و بافت سنتی حس نمی کند. یک جور پیوند با یکدیگر دارند. فضای گرم با روح و راحتی دارد.

بعضی از خانه ها به قول شما روح دارد و به انسان انرژی می دهد و در آن احساس راحتی داری. رنگ هایی که دارد، آدم را جذب می کند. چقدر به طالع بینی اعتقاد دارید؟

– خیلی ندارم.

اگر قرار باشد یک خبر خوش به شما بدهند چه خبری می تواند باشد؟

– خبر خوش این است که خانه بخریم.

آقای مدرس شما به بن بست اعتقاد دارید؟

– سوال خیلی کلی است من هم مجبور می شوم جواب کلی بدهم. بن بست وجود دارد و انسان جاهایی به بن بست می رسد ولی به اعتقاد من اگر آدم واقعا اهل پیدا کردن راه باشد، حداقل کاری که می تواند انجام دهد یک دیواری پیدا کند و از آن بالا برود و از پشت بام ها به خیابان اصلی برود. من نگاهم این است. زندگی به ما درس های زیادی داده است.

شما از زندگی چه درسی گرفته اید؟ یا اگر بخواهید چیزی را درست کنید یا جایی از کارتان اشتباه بوده و از آن درس گرفته اید و بخواهید به ما انتقال دهید.

– مهم ترین چیزی که من دریافت کردم این است که آدم نباید خیلی آرزوهای بلند داشته باشد، به این دلیل که عمر انسان محدود است و در این عمر محدود انسان نمی تواند به همه چیز برسد. بنابراین باید سعی کند در مسیر تا جایی که فکر می کند می تواند حرکت کند، تلاش خود را بکند. دیگر اینکه شتابزدگی افت زندگی است. این شتابزدگی شقوق مختلفی می تواند داشته باشد.

زود تصمیم گرفتن. البته این خیلی با مقوله ای که آدم باید در لحظه تصمیم بگیرد فرق دارد و الزام دارد که تصمیم درستی بگیرد ولی در جریان زندگی عادی این زود تصمیم گرفتن، زود قضاوت کردن، من هیچ وقت در مورد احدی زود قضاوت نمی کنم. به این دلی لکه آدم باید اول خودش را اصلاح کند و آنقدر آدم کم و کسر دارد که بعد باید به قول سعدی در پوستین خلق بیفتد.

این است که من یکی از آفت های زندگی را شتابزدگی می دانم و باور عمیقی دارم به این که بر اساس تجربه این درس را به دست آورده ام که هر چیزی یا اتفاقی یا رخدادی چه خوب چه بد، ساعتی دارد که باید برسد و آن ساعت اگر هنوز نرسیده باشد آن اتفاق با خود کشتن هم نمی افتد. زمان باید برسد. اینها مهم ترین نکته هایی است که می توانم ساعت ها در موردشان حرف بزنم. فلسفه برای شان دارم و به اصطلاح پایه و اساس دارند که می توانم آنها را شرح بدهم و از این طریق می توانم به چیزهای دیگری برسم.

بدترین استعداد آقای مدرس چیست؟

– کار فنی را بلد نیستم. ماشین من داخل خیابان خراب شود، همانجا می گذارمش. پنچر هم شود همین کار را انجام می دهم.

مطمئنا دلشاد کردن یکدیگر برای تان خیلی مهم است. آخرین کادویی که گرفتید چه بوده است؟ کادویی که خوشحالش می کند چیست؟

بهار خیلی آدم پیچیده ای نیست. این طور نیست که مثلا بگویم این لیوان خوشحالش می کند. گاهی وقت ها زینت آلات بوده، عطر و گاهی وقت ها چیزی که احتیاج داشته، مانتو بوده است. من خودم خیلی دقت می کنم. اتفاق افتاده بارها تنها بیرون رفته ام یا سفر بودم، آنجا چیزی را دیده ام و دیدم به درد بهار می خورد و آن را پسندیده ام.

بلافاصله عکسش را فرستاده ام و گفته ام بهار من این را برایت پسندیده ام. می خواهی برایت بیاورم، به درد کارت می خورد؟ سعی می کنیم هم بهار هم من چیزهایی را به هم کادو بدهیم که کاربردی هستند. یعنی استفاده ای داشته باشد چه شخصی و چه عمومی. آخرین بار هم که کادو دادیم هفته پیش بود که رفتیم و زینت آلات گرفت.

بدترین شایعه ای که در مورد خودت شنیده ای، چه بوده است؟

– شایعه زیادی نبوده است ولی خیلی جاها خوانده ام که امیرحسین قبل از اینکه همسر اولش را طلاق بدهد وارد رابطه دیگری شده است در صورتی که سال ها بعد از ازدواج اول مان تنها بوده ام. ازدواج اولم ۱۲ سال طول کشید که ۶ سال بعد از جدایی ازدواج کردم.

ازدواج امیرحسین مدرس بیوگرافی امیرحسین مدرس بیوگرافی بهار بهاردوست طلاق مجری همسر امیرحسین مدرس همسر مجریان


ادامه مطلب ...