تروریسم پدیدهای تودرتو و پیچیده است، حجم متراکمی از خشونت مرگ بار که آثار ویران گر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی ادامه ...
سلفی گری در مقابل نواندیشی دینیسلفی گری در دو دهه اخیر به گروههای زیادی تقسیم شده است، به شکلی که نمیتوان زمینههای سیاسی و اجتماعی ادامه ...
تقیه، دست آویز تکفیر شیعهاز جمله دست آویزهای برخی اهل تسنن برای تکفیر شیعه، مسئله تقیه است. ابن تیمیه شیعیان را به دلیل اعتقاد ادامه ...
علل روان شناختی تکفیر گراییلازمه تقابل در عرصه نرم و ذهنی شاکله، جزمیّت و وسواس گرایی و در عرصه سخت و عینی آن، اقتدارگرایی و خشونت ادامه ...
نقش عقل در فهم و استنباط آموزهها و گزارههای دینی از منظر سلفیهای تکفیریامروزه سلفیها به عنوان ناعقلانیترین فرقهی اسلامی که دخالت عقل در فهم دین را کنار گذاشته و صرفاً به ادامه ...
جلوههایی از آشتی خواهی پیامبر، امیرالمومنین و سبطین در متون تاریخ اسلامدر این نوشتار کوشش میشود نمونههایی از عطوفت، مهرورزی و رفتار آشتی جویانه مقام رفیع رسول الله (صلّی ادامه ...
داعشاز جمله سازمانهایی که به تندروی و خون ریزی معروف میباشد، داعش است این سازمان بین المللی تلفیقی از حدود ادامه ...
جریانهای تکفیری در عراق از ظهور وهابیت تا عصر حاضرکشور عراق یکی از مهم ترین کشورهای خاورمیانه به شمار میرود که به جهتِ پیشینهی آن در تاریخ اسلام و وجود ادامه ...
جنایات جریانهای تکفیری در لبنانسلفی گری تکفیری با تکفیر بقیه مذاهب، در راستای اهداف استکبار جهانی حرکت میکند. کارنامه مبارزات این گروه ادامه ...
چکیده
جریان تکفیری به عده معدودی از علمای حنبلی منطقه نجد عربستان متعلق است که برای توجیه رویه خاص خود، به ویژه در شیعه ستیزی، از عنوان اهل سنت و جماعت سوء استفاده میکنند. این اقلیت به رغم این تاکتیک، تاکنون نه تنها در ایجاد اجماع در جهان اهل سنت ناکام ماندهاند، بلکه علمای محققِ بیغرض و آزاد اندیشی از اهل سنت نیز به جریان تکفیر واکنش نشان دادهاند و با انتقاد جدی و تحلیل دقیق، نقاط ضعف و انشقاق آن را از جریان فکری اسلامی نمایان کردهاند. در مقاله پیش رو، از میان خیل اندیشهوران اهل سنتِ مخالف جریان تکفیر، چند نفر شاخص گزینش و محورهای انتقادی آنها بازخوانی شده است. نهضت ضد تکفیر، مورد تأکید سلیمان بن عبدالوهاب، زینی دحلان، زاهد کوثری، فرحان مالکی، رمضان البوطی و علی السقاف است که همه از متکفران بنام جهان اهل سنتاند. در نقد جریان تکفیر، ضمن ایجاد جریان فکری متعهد اسلامی (که به صورت مضمر، حامل پیام وحدت اسلامی است). در برابر انحرافی آشکار، سه نکته مهم نیز وجود دارد: 1. مانع از مصادره ناحق عنوان اهل سنت توسط تکفیریهاست؛ 2. از ایجاد اجماع در جهان اهل سنت علیه تشیع و مخالفان ممانعت کرده است؛ 3. ادعاهای جریان تکفیر در مورد راست کیشی خود و شرک و کفر و انحراف مخالفان قانع کننده نیست.مقدمه
در تاریخ تفکر اسلامی، معدود گروههایی بودند که مخالفان کلامی خود را به کفر متهم میکردند. در رأس این جریان در قرون اولیه، خوارج قرار دارد. (2) در بستر تاریخ اندیشهی اسلامی، تکثر فرق کلامی و مکاتب فقهی، امر پذیرفته شدهای است و کسی به واسطه تعلقات مکتبی و فکری با اتهام کفر، طرد و رفض نمیشود. در قرن دوازده هجری، روحانی حنبلی از منطقه «نجد» با رویکرد خاص به مقوله ایمان و به بهانه ایجاد خلوص در بین مسلمانان و دفاع از توحید، اغلب مسلمانان عصر خود را مشرک و کافر نامید و جهاد با آنان را واجب اعلام کرد. (3) متعاقب آن، نهب و غارت اموال و قتل نفوس محترم مسلمانان توسط تکفیریها شروع شد که دامنه خسارتبار آن همچنان ادامه دارد. سلیمان بن عبدالوهاب، برادر بنیانگذار وهابیت تکفیری با مذمت در مورد این جریان مینویسد:جریان تکفیر در محک اندیشه عالمان اهل سنت
ریشه اصلی جریانی که به تکفیر مربوط است و در عصر حاضر، آثار آن موجب خسارتهای جبرانناپذیر در جهان اسلام شده است، به ظهور عالم حنبلی در قرن هفت و هشت به نام «ابنتیمیه حرانی» بر میگردد. اندیشه او در عصر خود با عکسالعمل سلبی علمای چهارگانه فقهی اهل سنت مواجه شد و ابنتیمیه، چند سالی با حکم فقهی فقهای اهل سنت، زندانی گردید. بعد از فوت او، غیر از اندکی از شاگردان وفادارش، مانند ابنقیم جوزی، اندیشههای وی همچنان مورد بیاعتنایی جهان اهل سنت قرار گرفت. در قرن دوازده، عالمی حنبلی در نجد، داعیهی احیای اندیشههای ابنتیمیه را داشت که با طرد و رفض جهان اسلام مواجه شد، اما به مرور با پیوند قدرت سیاسی و مالی در شبه جزیره عربستان و اعمال خشونت و کشتار و ارهاب و ارعاب، جای پای خود را محکم کرد و با پروژه مشرکسازی و تکفیر مسلمانان و دعوت به توحید با قرائت خاص و ادعای راست کیشی، به کشتار و غارت دامنه داری دست زد و امروزه اخلافِ هم مسلک او، با ادامه آن روند مخرب، به ایجاد تفرقه و واگرایی در جهان اسلام ادامه میدهند. به رغم تبلیغات پر حجم و اعمال خشونتهای افسارگسیخته و ایجاد فضای وحشت، عده زیادی از اندیشهوران جهان اسلام در برابر آن واکنش نشان دادهاند و به نقد شخصیت رهبران و محتوای تعلیمی و رفتارهای جریان مذکور پرداختهاند. این اندیشهوران از علمای حنبلی، شافعیع حنفی و مالکی و از سرزمینهای مختلف اسلامی انتخاب شدهاند. در حقیقت، مخالفت با جریان تندرو تکفیر و رهبران و عقاید کلامی آنها، بسیار دامنهدار است.1. سلیمان بن عبدالوهاب (وفات 1210 ق):
سلیمان بن عبدالوهاب، از علمای حنبلی نجد و برادر بزرگتر بنیانگذار سلفیگری تکفیری، از مخالفان جدی است که با نوشتن کتاب الصواعق الالهیة فی الرد علی الوهابیة، بیپرده به خطر این جریان تصریح و بدون تأثیرپذیری از نسبت خانوادگی با آزاداندیشی، مبانی آن را با محک نقد علمی ارزیابی میکند و با مساعی فراوان، بنیادهای اندیشه آنان را به چالش میکشد. ایشان در کتاب مذکور، از جریان وهابیت به «فتنه» یاد میکند. (17) او در تقبیح نظریات و استدلالهای آنها از تعابیری چون مفاهیم «فاسدة» و «احتجاج فاسد» استفاده میکند. (18) که نشان دهنده موضع شدید سلبی او در مورد جریان مذکور است.وهابیت تکفیری گسسته از سلف
سلیمان، افراط وهابیان را در مخالفت با توسل و نذر، حتی برخلاف نظر سلف تئوریپرداز آنها، یعنی ابنتیمیه و ابنقیم میداند. (19) او سپس نظریه آنها را در مورد تکفیر مسلمانان به علت نذر و قربانی برای غیر خدا و تبرک به قبر و مسح آن رد میکند. (20)هم مسلکی با خوارج به جای سلف صالح و بدنه امت
سلیمان، با طعنهای پر معنی در شبیهسازی زیرکانه مینویسد: «اولین گروهی که از بدنه امت خارج شدند، گروه خوارج در زمان علی بن ابیطالب بودند که در بیان پیامبر، همانند تیری که از کمان رها میشود، از اسلام خارج شدند و با کافر دانستن غیر خود، به کشتار مسلمانان دست زدند. (22) او با زیرکی و استفهام انکاری میپرسد: «تزعمون انکم ائمة تجب طاعتکم؟ (23) ایشان سپس با ذکر مفاد احادیثی از جوامع روایی اهل سنت و شواهد زیاد از رفتار بزرگان دین که از نظر وهابیان کفر شمرده میشود، مدعای آنان را باطل اعلام میکند. (24) سلیمان، تلاش بیهوده تکفیریها را در تخریب قبور صالحان ملامت میکند و آن را پدیدهای برخلاف نظر عموم مسلمانان میداند، زیرا مقبرهها در بلاد مسلمانان از سالهای قبل وجود داشته است، ولی کسی به سبب وجود آنها بلاد مسلمانان را بلاد کفر ننامید. (25)بیتوجهی وهابیان به اصول اندیشه اهل سنت
او در ادامه با لحنی ملامتآمیز، وهابیون را مورد خطاب قرار میدهد که با فرض گمان شما که نذر و امثال آن، برای غیر خدا کفرآمیز میدانید، اصل مسلّمی مورد پذیرش و اجماعی اهل سنت مغفول مانده است که مورد تصریح ابنتیمیه هم میباشد و آن این که: «ان الجاهل و المخطئی من هذه الامة لو عمل من الکفر و الشرک ما یکون صاحبه مشرکاً او کافراً لانه یعذر بالجهل و الخطاء حتی تتبین له الحجة... او ینکر ما هو معلوم بالضرورة من دین الاسلام مما اجمعوا علیه اجماعاً جلیاً قطعیاً یعرفه کل من المسلمین من غیر نظر و تأمل.» (26) او با واقعبینی به اصل دیگری اشاره میکند که مخالف صریح روش پروژه مشرکسازی و کافرانگاری مسلمانان است و آن این که جز در افراد بسیار معدودی، ایمان خالص صددرصدی یافت نمیشود و وجود مقداری ناخالصی، کسی را از آیین اسلام خارج نمیکند: «ههنا اصل آخر و هو ان المسلم قد تجتمع فیه المادتان الکفر و الاسلام و الکفر و النفاق و الشرک و الایمان و آنها تجتمع فیه المادتان و لایکفر کفراً ینقل عن الملة کما هو مذهب اهل السنة و الجماعة.» (27)پروژه تکفیر مسلمانان برخلاف اصول تعلیمی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
سلیمان، بخش قابل توجهی از کتاب خود را به مخالفت با مشرکسازی و کافرانگاری مسلمانان اختصاص داده است و با ذکر 52 حدیث از کتب معتبر اهل سنت و جماعت، تصریح میکند که قائلان به شهادتین را نمیتوان نسبت کفر داد. پیآمد این دیدگاه، محکومیت علمی و عملی با نظریات و رفتارهایی است که موجب گسستگی در جوامع اسلامی و واگرایی در ملت واحده و کشتار وسیع مسلمانان بعد از ظهور و بروز پدیده تنگنظرانه تکفیری شد.2. سید احمد زینی دحلان (1231-1304 ق):
از علمای شافعی و مفتی مکه، صاحب تألیفات متعددی از قبیل الفتوحات الاسلامیة بعد الفتوحات النبویة، السیرة النبویة، تاریخ الاندلس، تاریخ امراء بلد الحرام، فتنة وهابیت و الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیة است. این عالم سنی در دو کتاب اخیر، خصوصاً فتنه وهابیت، با ادبیات آتشین، از رهبران جریان تکفیر و مواضع فکری و عملکرد آنها انتقاد کرده است.توصیف بنیانگذار جریان تکفیر
زینی دحلان، رهبر وهابیت تکفیری را با این عبارتها توصیف میکند: «محمد بن عبدالوهاب کسی است که این بدعت را جعل کرد. او در روز جمعه در مسجد درعیه خطبه میخواند و در هر خطبهای میگفت: «هر کس به پیامبر متوسل شود، کافر است» برادرش شیخ سلیمان بن عبدالوهاب که از اهل علم بود، او را شدیداً انکار نمود و از هیچ یک از بدعتهایش پیروی نمیکرد. روزی برادرش سلیمان به او گفت: «ارکان اسلام چندتاست؟ گفت پنج تا، او گفت: ولی تو اسلام را شش تا میدانی و ششم آن این است که هر کس از تو تبعیت نکند، مسلمان نیست.» (28)انتقاد از رفتارها و خشونتهای وهابیت تکفیری
زینی دحلان، ظهور وهابیت را فتنه ناگوار در حجاز توصیف میکند. (32) ایشان معتقد است که فتنه وهابیت یکی از مصیبتهای بزرگی بود که اهل اسلام گرفتار آن شدند. (33)انحراف در دیدگاههای کلامی تکفیریها
زینی دحلان، عقاید بنیانگذار وهابیت را در مورد منع زیارت و توسل به قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تقبیح میکند. (38) ابنعبدالوهاب در نظریاتش، ادله مقبولی ندارد. (39) او هم چنین بر موضعگیری بسیاری از علمای دین در مقابل نظریات محمد بن عبدالوهاب با تألیف کتب متعدد صحه گذاشته است. (40) علمای حرمین شریفین در سال 1165 ق در حکمرانی مسعود بن سعید بن سعد بن زید، عقاید وهابیان را کفرآمیز میدانستند. (41)مشروعت توسل و استغاثه
دحلان، بخش قابل توجهی از کتاب الدرر السنیة را به مشروعیت توسل و مخالفت با نظر وهابیها در این مورد اختصاص داده است: «اما منع التوسل مطلقاً فلا وجه له». (46) وی با صراحت، زیارت و توسل را مبتنی بر کتاب و سنت و اتفاق نظر امت، مشروع میداند: «اعلم رحمک الله ان زیارة قبر نبیناً (صلی الله علیه و آله و سلم) مشروعة، مطلوبة بالکتاب و السنة و اجماع الامة». (47) ایشان منشأ توسل را تعلیمات نبی اسلام معرفی میکند: «اما التوسل فقد صح صدوره من النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)». (48) دحلان، برای متفرد نشان دادن وهابیان در مخالفت با توسل تصریح میکند: «و الحاصل، ان مذهب اهل السنة و الاجماع صحة التوسل و جوازه بالنبی (صلی الله علیه و آله و سلم) فی حیاته و بعد وفاته.» (49)3. محمد زاهد کوثری (1296-1371):
از بزرگان احناف آسیای صغیر و صاحب تألیفات و تعلیقات بسیاری است. او از مخالفان و منتقدان جدی ابنتیمیه و محمد ابنعبدالوهاب است به گونهای که ابنتیمیه را بدتر از خوارج معرف میکند.خطای فاحش تکفیریها در حوزه عقاید
کوثری، برای متفرد نشان دادن تکفیریها در مشروعیت توسل، مسلمانان را به کتاب مصباح الصلاح فی المستغیثین بخیر الانام تلسمانی مالکی از علمای قرن هفتم (م 683 ق) ارجاع میدهد. ایشان در کتاب مقالات الکوثری، در مورد تنقیص مقام امام علی (علیهالسلام) در کتب ابنتیمیه واکنش سختی نشان داده است و گروههای تکفیری را به خوارج تشبیه میکند. (57) که در لسان نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به خروج از دین، همانند خروج تیر از کمان تشبیه شدهاند. (58) کوثری، عقاید کلامی ابنتیمیه را در موضوع تشبیه و تجسیم و مطالب خلاف شأن خداوندی (59) و همگرایی پیروان ابنعبدالوهاب را با او در این موضوعات، نقد جدی کرده و عقاید آنها را کفر آشکار نامیده است. (60) کوثری، با استناد به آیات تنزیه، نظر ابنتیمیه را در مورد قرار گرفتن خدا روی عرش که به منزله نشیمنگاه بودن عرش برای خداست و قیام حوادث و اثبات حرکت برای او، کلماتی الحادی و کفر آشکار مینامد. وی در تعریضی آشکار مینویسد: «وهابیان برخلاف کتاب و سنت، خون زائران قبور و متوسلان را مباح میدانستند.» (61)نقد رفتار خشونتآمیز جریان تکفیر
رفتار بیسابقه و بدعتگونه وهابیان در هدم قبور با این عبارت کوثری مورد انتقاد قرار میگیرد که بر قبر و روضه پیامبر از اول تا حال بنایی مستقر است. (65) هیچ عالم اسلامی در خصوص بنای قبر روضه مطهر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) احساس ناخوشآیندی نداشت. چگونه میشود عملی شرکآمیز باشد، اما قاطبه مسلمانان در مورد آن اهتمام ویژه داشته باشند. کوثری، در تعریضی آشکار مینویسد: «وهابیان برخلاف کتاب و سنت، خون زائران قبور و متوسلان را مباح میدانستند. (66) اتهام آدمکشی که از گناهان کبیره در لسان قرآن است». (67) از دیگر موارد قابل ذکر در نقد جریان تکفیر میباشد.4. حسن بن فرحان الکالکی (معاصر، متولد 1390 ق):
از علمای معاصر عربستان و دارای تألیفات مهمی از قبیل بیعة علی بن ابیطالب فی ضوء الروایات الصحیة، داعیة لیس نبیا، نحو انقاذ التاریخ الاسلامی و غیره میباشد. او نه تنها با جریان متصلب و ظاهرگرای حاکم بر آن جا موافق نیست، بلکه آنها را با محوریت کتاب داعیة لیس نبیا به صورت جدی نقد قرار کرده است. فضای بسته آن محیط، بر آزاداندیشی و انصاف علمی وی اثر سوء نداشته است و در فضای تقلید زده وهابیان متحجر ظاهرگرا، فریاد آزاداندیشی و تلاش اجتهادگونه او بسیار خرسند کننده و امیدبخش است.مظلومیت تاریخی اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
فرحان المالکی، در آن فضای مسموم، با شجاعتی مثال زدنی از مظلومیت اهل بیت و امام علی (علیهالسلام) در فرهنگ اسلامی سخن میگوید و دیکتاتوری بنیامیه را آماج نقدهای خود قرار میدهد. او مینویسد:مبارزه بیامان با انحراف تکفیر و ضرورت روشنگری
فرحان مالکی، از جریان وهابیت به عنوان «فتنه بزرگ» و «مصیبت گسترده» نام میبرد (73) برای معرفی حرکت متفرد و غیر اسلامی وهابیت، معتقد است که این جریان که خاستگاهش نجد عربستان میباشد، به همه فرقههای اسلامی ستم کرده است: «و کلهم قد ظلمناهم». (74) وی معتقد است که پیروان ابنعبدالوهاب به اندازهای منحط شدهاند که نظریات او را بر احادیث شریف مقدم میدارند که انحرافی آشکار از روش سلفی است. (75) پیروان ظاهرگرای ابنعبدالوهاب، عمر خود را با امور بیارزش تباه کردهاند و امور مهمی را مانند تکفیر مسلمان و مباح دانست خونشان که محترم و لازم الرعایه است، کوچک میشمارند و با نابخردی، خود را رهرو سلف صالح میدانند. (76) او خود را به جلوگیری از آثار شوم و آلودگی تکفیر ظالمانه و ریخته شدن خون بیگناهان در محیط خفقان عربستان سعودی متعهد میداند: «من التلوث لتکفیر الظالم او الدماء المعصومه». (77)چالشهای کلامی و اعتقادی وهابیت تکفیری
فرحان مالکی در کتاب داعیة لیس نبیاً از صفحه 33 تا 80، از بند بند کتاب کشف الشبهات را انتقاد علمی و 33 شبهه درباره آن را بیان و نقد میکند. ایشان مشروعیت توسل و شفاعت را با استفاده از سیره گذشتگان اثبات میکند. (91)5. محمد سعید رمضان البوطی (1347-1434 ق):
البوطی، از علمای معاصر اهل سنت و قربانی خشونت کور سلفیهای تکفیری در سوریه، عالمی متین و دانشمندی متفکر و مصلح بود. ایشان د رکتاب السلفیة مرحلة زمنیة مبارکة لا مذهب اسلامی، وهابیت تکفیری را به تلویح و تلمیح با «عنوان متمذهب بالسلفیه (متظاهر به سلفی بودن)» منتسب میکند، (118) که بدعتی است بیسابقه و در بین سلف، سابقه ندارد (119): «المتذهب بالسلفیه، بدعة لایقرها اتباع السلف (120) ان المتذهب بمذهب جدید اسمه السلفیه، یقوم علی عصبیة الانتماء شیئی آخر لا شان له بالاتباع المطلوب». (121) ایشان روح مذهب مخترع را عصبیت و مبتنی بر خودخواهی میداند: «روحها العصبیه و انانیتها الجماعیه.» (122)بدعت سلفیت
این عالم دانشمند، تعیین عنوانی به نام «مذهب سلفی، را بدعتی در دین (بدعه طارئة فی الدین) میداند که امت واحد و یک پارچه اسلامی را از هم جدا کرده است و شمول آن بسیار محدود میباشد و عدهای خاص به نام «سلفیها» را در بر میگیرد که سلف صالح این امت و خلف ملتزم به راه و روش آنها، آن را به رسمیت نمیشناسند. (123)انعطاف داشتن و سیال بودن در روش سلف صالح و جمود سلفیه
البوطی، به روش تبلیغ آنها در ادعای انحصار و احتکار حق در خود و نسبت بدعت و ضلالت به دیگران، اعتراض میکند و آن را تعصب شنیع میداند. (130) ایشان روش ظاهرگرایی و تحجر و جمود سلفیت را با شیوههای تحلیلی و ارجاع به مستندات تاریخی و منهج و ممشای سلف صالح رد میکند، زیرا در حیات سلف صالح، دگرگونیهای متنوع و مختلف جریان داشته است و آنها بر گفتار و اقوال خود جمود نداشتند. (131)آسیبشناسی در حوزه روش سلفیت
البوطی، در موضوع روششناسی، با بیان معیار فهم درست متون و نصوص دینی به سلفیه ایراد میگیرد که چرا پویا و به روز عمل نمیکنند. فهم از متون دینی، موازینی از قبیل کیفیت دلالت الفاظ بر معنی، نص و ظواهر، مجمل و مفصل، انشا و اخبار، عام و خاص و مطلق و مقید دارد و هر کس به آنها ملتزم باشد، چه در عصر سلف و چه بعد از آنها، تابع کتاب الله و سنت رسول الله است و اگر ملتزم نباشد، از کتاب و سنت بهرهای نمیبرد، گرچه در زمان صدر اول بوده و در مجالس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حضور دائم داشته است. (139) او شیوه ابنتیمیه (آبشخور اصلی نظریه سلفی تکفیری) را به علت تکفیر دیگران با کمترین اجتهاد و نیز مخالفت با تصوف، رد میکند. (140)تیپشناسی سلفیه
البوطی معتقد است که پیروان مذهب سلفی، بدعتگذار گمراهند و باعث خصومتها و اختلافات در بین مسلمانان شدهاند. (141) نام بردن از وهابیت سلفی تحت عنوان «الفتنه الشنعاء» (142) و «فتنه بدعتآمیز»، (143) نشان دهندهی دیدگاه به شدت انتقادی اوست. البوطی مینویسد: «سلفیهای وهابی، گرفتار خفتگی عقل شدهاند و نسبت دادن جمود عقلی و عدم تحرک فکری به سلفیهای متصلب، توصیف فاصله گرفتن این گروه از روش عقلانی مورد تأکید نصوص دینی و رویه متفکران اسلامی است. (144)انحراف و تزلزل در عقاید سلفیت تکفیری
ایشان در قسمتی از نوشتههای خود، از عقاید کلامی سلفیه وهابی انتقاد میکند. توسل به مقام رسول الله و صالحان ثابت است و عدهای در زمان حضرت به عرق، مو و آب وضوی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تبرک میجستند. (147) توسل به صالحان، انسان را از ملت اسلام خارج نمیکند و اعتقاد به این خروج، توهمی است که دلیل ندارد. (148) از نظر ما اشکال ندارد که کسی قصد زیارت قبر و مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را داشته باشد. (149) نظر و استناد ابنتیمیه در مورد بدعت بودن زیارت قبر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) با میزان لغت و شرع، واهی است. (150) ابنتیمیه در اظهاراتی تند و خارج از عرف، استغاثه کنندگان به میت و غایب و دعاکنندگان در نزد قبور را همانند بتپرستان میداند که شیطان با آنان تخاطب میکند. (151)6. حسن بن علی السقاف (معاصر، متولد 1380 ق):
از علمای شافعی اشعری و از مخالفان و ناقدان معاصر و پرشور وهابیت در کشور اردن است. ایشان در کتاب مناقشة منهج الوهابیة فی العقیدة و التکفیر، السلفیة الوهابیة افکارها الاساسیة و جذورها التاریخیة، اندیشهها و رفتار تکفیریها را آماج نقدهای نفسگیر قرار میدهد.وهابیت، پدیده بیگانه با کلیت جهان اسلام
سقاف به طعنه، وهابیان تکفیری را «متسلف (متظاهر به سلف)» مینامد (153) تأکید وی بر رسمیت مذاهب هفتگانه حنفی، مالکی، شافعی، حنبلی، امامی، اباظی و زیدی و رد نگاه متصلب و متحجر وهابیان تکفیری است. (154) سقاف از شیوهها و روشهای آنها با نسبت سنجی از روح تعالیم اسلامی، انتقاد شدید میکند. رویکرد خشن وهابیت با توجه به تأکید اسلام بر اخلاق، عاطفه، الفت و رحمت، مردود میباشد. (155) عملکرد وهابیت، موجب آزار قلوب مؤمنان راست کردار شده است. (156) مسلمانان در سیر تاریخی خود، واجد علوم با ارزشی مانند کلام، فقه، تصوف و عمارت (بنّایی) شدهاند و آنها را گسترش دادهاند و در حوزه مدنیت اجتماعی، با اقلیتهای مذهبی با رحمت و مدارا برخورد کردهاند که مایه افتخار در عالم شده است، ولی وهابیها، ارزشی برای این امور قائل نیستند. (157)عقاید کلامی وهابیت بر بنای بیبنیاد
از منظر حسن بن علی سقاف، ریشه ظاهرگرایی وهابیت در اندیشههای حنبلی است و مذهب حنبلی نظریات واضحی در مورد تشبیه و تجسیمتروریسم پدیدهای تودرتو و پیچیده است، حجم متراکمی از خشونت مرگ بار که آثار ویران گر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی ادامه ...
سلفی گری در مقابل نواندیشی دینیسلفی گری در دو دهه اخیر به گروههای زیادی تقسیم شده است، به شکلی که نمیتوان زمینههای سیاسی و اجتماعی ادامه ...
تقیه، دست آویز تکفیر شیعهاز جمله دست آویزهای برخی اهل تسنن برای تکفیر شیعه، مسئله تقیه است. ابن تیمیه شیعیان را به دلیل اعتقاد ادامه ...
علل روان شناختی تکفیر گراییلازمه تقابل در عرصه نرم و ذهنی شاکله، جزمیّت و وسواس گرایی و در عرصه سخت و عینی آن، اقتدارگرایی و خشونت ادامه ...
نقش عقل در فهم و استنباط آموزهها و گزارههای دینی از منظر سلفیهای تکفیریامروزه سلفیها به عنوان ناعقلانیترین فرقهی اسلامی که دخالت عقل در فهم دین را کنار گذاشته و صرفاً به ادامه ...
جلوههایی از آشتی خواهی پیامبر، امیرالمومنین و سبطین در متون تاریخ اسلامدر این نوشتار کوشش میشود نمونههایی از عطوفت، مهرورزی و رفتار آشتی جویانه مقام رفیع رسول الله (صلّی ادامه ...
داعشاز جمله سازمانهایی که به تندروی و خون ریزی معروف میباشد، داعش است این سازمان بین المللی تلفیقی از حدود ادامه ...
جریانهای تکفیری در عراق از ظهور وهابیت تا عصر حاضرکشور عراق یکی از مهم ترین کشورهای خاورمیانه به شمار میرود که به جهتِ پیشینهی آن در تاریخ اسلام و وجود ادامه ...
جنایات جریانهای تکفیری در لبنانسلفی گری تکفیری با تکفیر بقیه مذاهب، در راستای اهداف استکبار جهانی حرکت میکند. کارنامه مبارزات این گروه ادامه ...
چکیده
جریان تکفیری به عده معدودی از علمای حنبلی منطقه نجد عربستان متعلق است که برای توجیه رویه خاص خود، به ویژه در شیعه ستیزی، از عنوان اهل سنت و جماعت سوء استفاده میکنند. این اقلیت به رغم این تاکتیک، تاکنون نه تنها در ایجاد اجماع در جهان اهل سنت ناکام ماندهاند، بلکه علمای محققِ بیغرض و آزاد اندیشی از اهل سنت نیز به جریان تکفیر واکنش نشان دادهاند و با انتقاد جدی و تحلیل دقیق، نقاط ضعف و انشقاق آن را از جریان فکری اسلامی نمایان کردهاند. در مقاله پیش رو، از میان خیل اندیشهوران اهل سنتِ مخالف جریان تکفیر، چند نفر شاخص گزینش و محورهای انتقادی آنها بازخوانی شده است. نهضت ضد تکفیر، مورد تأکید سلیمان بن عبدالوهاب، زینی دحلان، زاهد کوثری، فرحان مالکی، رمضان البوطی و علی السقاف است که همه از متکفران بنام جهان اهل سنتاند. در نقد جریان تکفیر، ضمن ایجاد جریان فکری متعهد اسلامی (که به صورت مضمر، حامل پیام وحدت اسلامی است). در برابر انحرافی آشکار، سه نکته مهم نیز وجود دارد: 1. مانع از مصادره ناحق عنوان اهل سنت توسط تکفیریهاست؛ 2. از ایجاد اجماع در جهان اهل سنت علیه تشیع و مخالفان ممانعت کرده است؛ 3. ادعاهای جریان تکفیر در مورد راست کیشی خود و شرک و کفر و انحراف مخالفان قانع کننده نیست.مقدمه
در تاریخ تفکر اسلامی، معدود گروههایی بودند که مخالفان کلامی خود را به کفر متهم میکردند. در رأس این جریان در قرون اولیه، خوارج قرار دارد. (2) در بستر تاریخ اندیشهی اسلامی، تکثر فرق کلامی و مکاتب فقهی، امر پذیرفته شدهای است و کسی به واسطه تعلقات مکتبی و فکری با اتهام کفر، طرد و رفض نمیشود. در قرن دوازده هجری، روحانی حنبلی از منطقه «نجد» با رویکرد خاص به مقوله ایمان و به بهانه ایجاد خلوص در بین مسلمانان و دفاع از توحید، اغلب مسلمانان عصر خود را مشرک و کافر نامید و جهاد با آنان را واجب اعلام کرد. (3) متعاقب آن، نهب و غارت اموال و قتل نفوس محترم مسلمانان توسط تکفیریها شروع شد که دامنه خسارتبار آن همچنان ادامه دارد. سلیمان بن عبدالوهاب، برادر بنیانگذار وهابیت تکفیری با مذمت در مورد این جریان مینویسد:جریان تکفیر در محک اندیشه عالمان اهل سنت
ریشه اصلی جریانی که به تکفیر مربوط است و در عصر حاضر، آثار آن موجب خسارتهای جبرانناپذیر در جهان اسلام شده است، به ظهور عالم حنبلی در قرن هفت و هشت به نام «ابنتیمیه حرانی» بر میگردد. اندیشه او در عصر خود با عکسالعمل سلبی علمای چهارگانه فقهی اهل سنت مواجه شد و ابنتیمیه، چند سالی با حکم فقهی فقهای اهل سنت، زندانی گردید. بعد از فوت او، غیر از اندکی از شاگردان وفادارش، مانند ابنقیم جوزی، اندیشههای وی همچنان مورد بیاعتنایی جهان اهل سنت قرار گرفت. در قرن دوازده، عالمی حنبلی در نجد، داعیهی احیای اندیشههای ابنتیمیه را داشت که با طرد و رفض جهان اسلام مواجه شد، اما به مرور با پیوند قدرت سیاسی و مالی در شبه جزیره عربستان و اعمال خشونت و کشتار و ارهاب و ارعاب، جای پای خود را محکم کرد و با پروژه مشرکسازی و تکفیر مسلمانان و دعوت به توحید با قرائت خاص و ادعای راست کیشی، به کشتار و غارت دامنه داری دست زد و امروزه اخلافِ هم مسلک او، با ادامه آن روند مخرب، به ایجاد تفرقه و واگرایی در جهان اسلام ادامه میدهند. به رغم تبلیغات پر حجم و اعمال خشونتهای افسارگسیخته و ایجاد فضای وحشت، عده زیادی از اندیشهوران جهان اسلام در برابر آن واکنش نشان دادهاند و به نقد شخصیت رهبران و محتوای تعلیمی و رفتارهای جریان مذکور پرداختهاند. این اندیشهوران از علمای حنبلی، شافعیع حنفی و مالکی و از سرزمینهای مختلف اسلامی انتخاب شدهاند. در حقیقت، مخالفت با جریان تندرو تکفیر و رهبران و عقاید کلامی آنها، بسیار دامنهدار است.1. سلیمان بن عبدالوهاب (وفات 1210 ق):
سلیمان بن عبدالوهاب، از علمای حنبلی نجد و برادر بزرگتر بنیانگذار سلفیگری تکفیری، از مخالفان جدی است که با نوشتن کتاب الصواعق الالهیة فی الرد علی الوهابیة، بیپرده به خطر این جریان تصریح و بدون تأثیرپذیری از نسبت خانوادگی با آزاداندیشی، مبانی آن را با محک نقد علمی ارزیابی میکند و با مساعی فراوان، بنیادهای اندیشه آنان را به چالش میکشد. ایشان در کتاب مذکور، از جریان وهابیت به «فتنه» یاد میکند. (17) او در تقبیح نظریات و استدلالهای آنها از تعابیری چون مفاهیم «فاسدة» و «احتجاج فاسد» استفاده میکند. (18) که نشان دهنده موضع شدید سلبی او در مورد جریان مذکور است.وهابیت تکفیری گسسته از سلف
سلیمان، افراط وهابیان را در مخالفت با توسل و نذر، حتی برخلاف نظر سلف تئوریپرداز آنها، یعنی ابنتیمیه و ابنقیم میداند. (19) او سپس نظریه آنها را در مورد تکفیر مسلمانان به علت نذر و قربانی برای غیر خدا و تبرک به قبر و مسح آن رد میکند. (20)هم مسلکی با خوارج به جای سلف صالح و بدنه امت
سلیمان، با طعنهای پر معنی در شبیهسازی زیرکانه مینویسد: «اولین گروهی که از بدنه امت خارج شدند، گروه خوارج در زمان علی بن ابیطالب بودند که در بیان پیامبر، همانند تیری که از کمان رها میشود، از اسلام خارج شدند و با کافر دانستن غیر خود، به کشتار مسلمانان دست زدند. (22) او با زیرکی و استفهام انکاری میپرسد: «تزعمون انکم ائمة تجب طاعتکم؟ (23) ایشان سپس با ذکر مفاد احادیثی از جوامع روایی اهل سنت و شواهد زیاد از رفتار بزرگان دین که از نظر وهابیان کفر شمرده میشود، مدعای آنان را باطل اعلام میکند. (24) سلیمان، تلاش بیهوده تکفیریها را در تخریب قبور صالحان ملامت میکند و آن را پدیدهای برخلاف نظر عموم مسلمانان میداند، زیرا مقبرهها در بلاد مسلمانان از سالهای قبل وجود داشته است، ولی کسی به سبب وجود آنها بلاد مسلمانان را بلاد کفر ننامید. (25)بیتوجهی وهابیان به اصول اندیشه اهل سنت
او در ادامه با لحنی ملامتآمیز، وهابیون را مورد خطاب قرار میدهد که با فرض گمان شما که نذر و امثال آن، برای غیر خدا کفرآمیز میدانید، اصل مسلّمی مورد پذیرش و اجماعی اهل سنت مغفول مانده است که مورد تصریح ابنتیمیه هم میباشد و آن این که: «ان الجاهل و المخطئی من هذه الامة لو عمل من الکفر و الشرک ما یکون صاحبه مشرکاً او کافراً لانه یعذر بالجهل و الخطاء حتی تتبین له الحجة... او ینکر ما هو معلوم بالضرورة من دین الاسلام مما اجمعوا علیه اجماعاً جلیاً قطعیاً یعرفه کل من المسلمین من غیر نظر و تأمل.» (26) او با واقعبینی به اصل دیگری اشاره میکند که مخالف صریح روش پروژه مشرکسازی و کافرانگاری مسلمانان است و آن این که جز در افراد بسیار معدودی، ایمان خالص صددرصدی یافت نمیشود و وجود مقداری ناخالصی، کسی را از آیین اسلام خارج نمیکند: «ههنا اصل آخر و هو ان المسلم قد تجتمع فیه المادتان الکفر و الاسلام و الکفر و النفاق و الشرک و الایمان و آنها تجتمع فیه المادتان و لایکفر کفراً ینقل عن الملة کما هو مذهب اهل السنة و الجماعة.» (27)پروژه تکفیر مسلمانان برخلاف اصول تعلیمی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
سلیمان، بخش قابل توجهی از کتاب خود را به مخالفت با مشرکسازی و کافرانگاری مسلمانان اختصاص داده است و با ذکر 52 حدیث از کتب معتبر اهل سنت و جماعت، تصریح میکند که قائلان به شهادتین را نمیتوان نسبت کفر داد. پیآمد این دیدگاه، محکومیت علمی و عملی با نظریات و رفتارهایی است که موجب گسستگی در جوامع اسلامی و واگرایی در ملت واحده و کشتار وسیع مسلمانان بعد از ظهور و بروز پدیده تنگنظرانه تکفیری شد.2. سید احمد زینی دحلان (1231-1304 ق):
از علمای شافعی و مفتی مکه، صاحب تألیفات متعددی از قبیل الفتوحات الاسلامیة بعد الفتوحات النبویة، السیرة النبویة، تاریخ الاندلس، تاریخ امراء بلد الحرام، فتنة وهابیت و الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیة است. این عالم سنی در دو کتاب اخیر، خصوصاً فتنه وهابیت، با ادبیات آتشین، از رهبران جریان تکفیر و مواضع فکری و عملکرد آنها انتقاد کرده است.توصیف بنیانگذار جریان تکفیر
زینی دحلان، رهبر وهابیت تکفیری را با این عبارتها توصیف میکند: «محمد بن عبدالوهاب کسی است که این بدعت را جعل کرد. او در روز جمعه در مسجد درعیه خطبه میخواند و در هر خطبهای میگفت: «هر کس به پیامبر متوسل شود، کافر است» برادرش شیخ سلیمان بن عبدالوهاب که از اهل علم بود، او را شدیداً انکار نمود و از هیچ یک از بدعتهایش پیروی نمیکرد. روزی برادرش سلیمان به او گفت: «ارکان اسلام چندتاست؟ گفت پنج تا، او گفت: ولی تو اسلام را شش تا میدانی و ششم آن این است که هر کس از تو تبعیت نکند، مسلمان نیست.» (28)انتقاد از رفتارها و خشونتهای وهابیت تکفیری
زینی دحلان، ظهور وهابیت را فتنه ناگوار در حجاز توصیف میکند. (32) ایشان معتقد است که فتنه وهابیت یکی از مصیبتهای بزرگی بود که اهل اسلام گرفتار آن شدند. (33)انحراف در دیدگاههای کلامی تکفیریها
زینی دحلان، عقاید بنیانگذار وهابیت را در مورد منع زیارت و توسل به قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تقبیح میکند. (38) ابنعبدالوهاب در نظریاتش، ادله مقبولی ندارد. (39) او هم چنین بر موضعگیری بسیاری از علمای دین در مقابل نظریات محمد بن عبدالوهاب با تألیف کتب متعدد صحه گذاشته است. (40) علمای حرمین شریفین در سال 1165 ق در حکمرانی مسعود بن سعید بن سعد بن زید، عقاید وهابیان را کفرآمیز میدانستند. (41)مشروعت توسل و استغاثه
دحلان، بخش قابل توجهی از کتاب الدرر السنیة را به مشروعیت توسل و مخالفت با نظر وهابیها در این مورد اختصاص داده است: «اما منع التوسل مطلقاً فلا وجه له». (46) وی با صراحت، زیارت و توسل را مبتنی بر کتاب و سنت و اتفاق نظر امت، مشروع میداند: «اعلم رحمک الله ان زیارة قبر نبیناً (صلی الله علیه و آله و سلم) مشروعة، مطلوبة بالکتاب و السنة و اجماع الامة». (47) ایشان منشأ توسل را تعلیمات نبی اسلام معرفی میکند: «اما التوسل فقد صح صدوره من النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)». (48) دحلان، برای متفرد نشان دادن وهابیان در مخالفت با توسل تصریح میکند: «و الحاصل، ان مذهب اهل السنة و الاجماع صحة التوسل و جوازه بالنبی (صلی الله علیه و آله و سلم) فی حیاته و بعد وفاته.» (49)3. محمد زاهد کوثری (1296-1371):
از بزرگان احناف آسیای صغیر و صاحب تألیفات و تعلیقات بسیاری است. او از مخالفان و منتقدان جدی ابنتیمیه و محمد ابنعبدالوهاب است به گونهای که ابنتیمیه را بدتر از خوارج معرف میکند.خطای فاحش تکفیریها در حوزه عقاید
کوثری، برای متفرد نشان دادن تکفیریها در مشروعیت توسل، مسلمانان را به کتاب مصباح الصلاح فی المستغیثین بخیر الانام تلسمانی مالکی از علمای قرن هفتم (م 683 ق) ارجاع میدهد. ایشان در کتاب مقالات الکوثری، در مورد تنقیص مقام امام علی (علیهالسلام) در کتب ابنتیمیه واکنش سختی نشان داده است و گروههای تکفیری را به خوارج تشبیه میکند. (57) که در لسان نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به خروج از دین، همانند خروج تیر از کمان تشبیه شدهاند. (58) کوثری، عقاید کلامی ابنتیمیه را در موضوع تشبیه و تجسیم و مطالب خلاف شأن خداوندی (59) و همگرایی پیروان ابنعبدالوهاب را با او در این موضوعات، نقد جدی کرده و عقاید آنها را کفر آشکار نامیده است. (60) کوثری، با استناد به آیات تنزیه، نظر ابنتیمیه را در مورد قرار گرفتن خدا روی عرش که به منزله نشیمنگاه بودن عرش برای خداست و قیام حوادث و اثبات حرکت برای او، کلماتی الحادی و کفر آشکار مینامد. وی در تعریضی آشکار مینویسد: «وهابیان برخلاف کتاب و سنت، خون زائران قبور و متوسلان را مباح میدانستند.» (61)نقد رفتار خشونتآمیز جریان تکفیر
رفتار بیسابقه و بدعتگونه وهابیان در هدم قبور با این عبارت کوثری مورد انتقاد قرار میگیرد که بر قبر و روضه پیامبر از اول تا حال بنایی مستقر است. (65) هیچ عالم اسلامی در خصوص بنای قبر روضه مطهر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) احساس ناخوشآیندی نداشت. چگونه میشود عملی شرکآمیز باشد، اما قاطبه مسلمانان در مورد آن اهتمام ویژه داشته باشند. کوثری، در تعریضی آشکار مینویسد: «وهابیان برخلاف کتاب و سنت، خون زائران قبور و متوسلان را مباح میدانستند. (66) اتهام آدمکشی که از گناهان کبیره در لسان قرآن است». (67) از دیگر موارد قابل ذکر در نقد جریان تکفیر میباشد.4. حسن بن فرحان الکالکی (معاصر، متولد 1390 ق):
از علمای معاصر عربستان و دارای تألیفات مهمی از قبیل بیعة علی بن ابیطالب فی ضوء الروایات الصحیة، داعیة لیس نبیا، نحو انقاذ التاریخ الاسلامی و غیره میباشد. او نه تنها با جریان متصلب و ظاهرگرای حاکم بر آن جا موافق نیست، بلکه آنها را با محوریت کتاب داعیة لیس نبیا به صورت جدی نقد قرار کرده است. فضای بسته آن محیط، بر آزاداندیشی و انصاف علمی وی اثر سوء نداشته است و در فضای تقلید زده وهابیان متحجر ظاهرگرا، فریاد آزاداندیشی و تلاش اجتهادگونه او بسیار خرسند کننده و امیدبخش است.مظلومیت تاریخی اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
فرحان المالکی، در آن فضای مسموم، با شجاعتی مثال زدنی از مظلومیت اهل بیت و امام علی (علیهالسلام) در فرهنگ اسلامی سخن میگوید و دیکتاتوری بنیامیه را آماج نقدهای خود قرار میدهد. او مینویسد:مبارزه بیامان با انحراف تکفیر و ضرورت روشنگری
فرحان مالکی، از جریان وهابیت به عنوان «فتنه بزرگ» و «مصیبت گسترده» نام میبرد (73) برای معرفی حرکت متفرد و غیر اسلامی وهابیت، معتقد است که این جریان که خاستگاهش نجد عربستان میباشد، به همه فرقههای اسلامی ستم کرده است: «و کلهم قد ظلمناهم». (74) وی معتقد است که پیروان ابنعبدالوهاب به اندازهای منحط شدهاند که نظریات او را بر احادیث شریف مقدم میدارند که انحرافی آشکار از روش سلفی است. (75) پیروان ظاهرگرای ابنعبدالوهاب، عمر خود را با امور بیارزش تباه کردهاند و امور مهمی را مانند تکفیر مسلمان و مباح دانست خونشان که محترم و لازم الرعایه است، کوچک میشمارند و با نابخردی، خود را رهرو سلف صالح میدانند. (76) او خود را به جلوگیری از آثار شوم و آلودگی تکفیر ظالمانه و ریخته شدن خون بیگناهان در محیط خفقان عربستان سعودی متعهد میداند: «من التلوث لتکفیر الظالم او الدماء المعصومه». (77)چالشهای کلامی و اعتقادی وهابیت تکفیری
فرحان مالکی در کتاب داعیة لیس نبیاً از صفحه 33 تا 80، از بند بند کتاب کشف الشبهات را انتقاد علمی و 33 شبهه درباره آن را بیان و نقد میکند. ایشان مشروعیت توسل و شفاعت را با استفاده از سیره گذشتگان اثبات میکند. (91)5. محمد سعید رمضان البوطی (1347-1434 ق):
البوطی، از علمای معاصر اهل سنت و قربانی خشونت کور سلفیهای تکفیری در سوریه، عالمی متین و دانشمندی متفکر و مصلح بود. ایشان د رکتاب السلفیة مرحلة زمنیة مبارکة لا مذهب اسلامی، وهابیت تکفیری را به تلویح و تلمیح با «عنوان متمذهب بالسلفیه (متظاهر به سلفی بودن)» منتسب میکند، (118) که بدعتی است بیسابقه و در بین سلف، سابقه ندارد (119): «المتذهب بالسلفیه، بدعة لایقرها اتباع السلف (120) ان المتذهب بمذهب جدید اسمه السلفیه، یقوم علی عصبیة الانتماء شیئی آخر لا شان له بالاتباع المطلوب». (121) ایشان روح مذهب مخترع را عصبیت و مبتنی بر خودخواهی میداند: «روحها العصبیه و انانیتها الجماعیه.» (122)بدعت سلفیت
این عالم دانشمند، تعیین عنوانی به نام «مذهب سلفی، را بدعتی در دین (بدعه طارئة فی الدین) میداند که امت واحد و یک پارچه اسلامی را از هم جدا کرده است و شمول آن بسیار محدود میباشد و عدهای خاص به نام «سلفیها» را در بر میگیرد که سلف صالح این امت و خلف ملتزم به راه و روش آنها، آن را به رسمیت نمیشناسند. (123)انعطاف داشتن و سیال بودن در روش سلف صالح و جمود سلفیه
البوطی، به روش تبلیغ آنها در ادعای انحصار و احتکار حق در خود و نسبت بدعت و ضلالت به دیگران، اعتراض میکند و آن را تعصب شنیع میداند. (130) ایشان روش ظاهرگرایی و تحجر و جمود سلفیت را با شیوههای تحلیلی و ارجاع به مستندات تاریخی و منهج و ممشای سلف صالح رد میکند، زیرا در حیات سلف صالح، دگرگونیهای متنوع و مختلف جریان داشته است و آنها بر گفتار و اقوال خود جمود نداشتند. (131)آسیبشناسی در حوزه روش سلفیت
البوطی، در موضوع روششناسی، با بیان معیار فهم درست متون و نصوص دینی به سلفیه ایراد میگیرد که چرا پویا و به روز عمل نمیکنند. فهم از متون دینی، موازینی از قبیل کیفیت دلالت الفاظ بر معنی، نص و ظواهر، مجمل و مفصل، انشا و اخبار، عام و خاص و مطلق و مقید دارد و هر کس به آنها ملتزم باشد، چه در عصر سلف و چه بعد از آنها، تابع کتاب الله و سنت رسول الله است و اگر ملتزم نباشد، از کتاب و سنت بهرهای نمیبرد، گرچه در زمان صدر اول بوده و در مجالس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حضور دائم داشته است. (139) او شیوه ابنتیمیه (آبشخور اصلی نظریه سلفی تکفیری) را به علت تکفیر دیگران با کمترین اجتهاد و نیز مخالفت با تصوف، رد میکند. (140)تیپشناسی سلفیه
البوطی معتقد است که پیروان مذهب سلفی، بدعتگذار گمراهند و باعث خصومتها و اختلافات در بین مسلمانان شدهاند. (141) نام بردن از وهابیت سلفی تحت عنوان «الفتنه الشنعاء» (142) و «فتنه بدعتآمیز»، (143) نشان دهندهی دیدگاه به شدت انتقادی اوست. البوطی مینویسد: «سلفیهای وهابی، گرفتار خفتگی عقل شدهاند و نسبت دادن جمود عقلی و عدم تحرک فکری به سلفیهای متصلب، توصیف فاصله گرفتن این گروه از روش عقلانی مورد تأکید نصوص دینی و رویه متفکران اسلامی است. (144)انحراف و تزلزل در عقاید سلفیت تکفیری
ایشان در قسمتی از نوشتههای خود، از عقاید کلامی سلفیه وهابی انتقاد میکند. توسل به مقام رسول الله و صالحان ثابت است و عدهای در زمان حضرت به عرق، مو و آب وضوی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تبرک میجستند. (147) توسل به صالحان، انسان را از ملت اسلام خارج نمیکند و اعتقاد به این خروج، توهمی است که دلیل ندارد. (148) از نظر ما اشکال ندارد که کسی قصد زیارت قبر و مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را داشته باشد. (149) نظر و استناد ابنتیمیه در مورد بدعت بودن زیارت قبر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) با میزان لغت و شرع، واهی است. (150) ابنتیمیه در اظهاراتی تند و خارج از عرف، استغاثه کنندگان به میت و غایب و دعاکنندگان در نزد قبور را همانند بتپرستان میداند که شیطان با آنان تخاطب میکند. (151)6. حسن بن علی السقاف (معاصر، متولد 1380 ق):
از علمای شافعی اشعری و از مخالفان و ناقدان معاصر و پرشور وهابیت در کشور اردن است. ایشان در کتاب مناقشة منهج الوهابیة فی العقیدة و التکفیر، السلفیة الوهابیة افکارها الاساسیة و جذورها التاریخیة، اندیشهها و رفتار تکفیریها را آماج نقدهای نفسگیر قرار میدهد.وهابیت، پدیده بیگانه با کلیت جهان اسلام
سقاف به طعنه، وهابیان تکفیری را «متسلف (متظاهر به سلف)» مینامد (153) تأکید وی بر رسمیت مذاهب هفتگانه حنفی، مالکی، شافعی، حنبلی، امامی، اباظی و زیدی و رد نگاه متصلب و متحجر وهابیان تکفیری است. (154) سقاف از شیوهها و روشهای آنها با نسبت سنجی از روح تعالیم اسلامی، انتقاد شدید میکند. رویکرد خشن وهابیت با توجه به تأکید اسلام بر اخلاق، عاطفه، الفت و رحمت، مردود میباشد. (155) عملکرد وهابیت، موجب آزار قلوب مؤمنان راست کردار شده است. (156) مسلمانان در سیر تاریخی خود، واجد علوم با ارزشی مانند کلام، فقه، تصوف و عمارت (بنّایی) شدهاند و آنها را گسترش دادهاند و در حوزه مدنیت اجتماعی، با اقلیتهای مذهبی با رحمت و مدارا برخورد کردهاند که مایه افتخار در عالم شده است، ولی وهابیها، ارزشی برای این امور قائل نیستند. (157)عقاید کلامی وهابیت بر بنای بیبنیاد
از منظر حسن بن علی سقاف، ریشه ظاهرگرایی وهابیت در اندیشههای حنبلی است و مذهب حنبلی نظریات واضحی در مورد تشبیه و تجسیم