مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

روستای زرگر؛ هم ایرانی اند، هم اروپایی!

[ad_1]

ماهنامه دیار - مجید عسگری پور: هم ایرانی اند، هم اروپایی، هم فارسی می دانند، هم ترکی؛ صورتشان، هم شبیه آریایی هاست، هم شبیه گلادیاتورها و وایکنیگ ها، قدشان بلند است و مهربانی شان همچون محبت مردم ایل به مهمان ها. مسلمان شیعه اند، کارشان دامداری و کشاورزی؛ به سبک همه روستاییان، مرغ، خروس و غاز هم نگه می دارند؛ بعضی زن ها که هنرمندتر از دیگرانند نیز خودشاننان می پزند و در مشک؛ دوغ و کره می گیرند و پنیر و ماست می بندند.

 

این مردم یک راز دارند، یک نکته مبهم تاریخی که مرموزشان می کند. مردم روستای «زرگر» زبان مادری شان «ورمانو» است؛ به زبانشان زرگری هم می گویند، اما نه از آن زرگری هایی که بعد از هر حرف، «زن» می گذارند و زبانشان می شود «دزرزوز». داستان زبان رومانو بیشتر شبیه افسانه است.

 

 روستای زرگر

 

زرگری ها خودشان هم دقیق نمی دانند متعلق به کجای جهان هستند و چه شد که به ایران آمدند و شدند رومانوی شیعه کشاورز ایرانی که به زبان ترکی هم مسلط هستند. قدیمی های روستا یادشان است که در زمان جوانی شان پیرمردی در زرگر بود که تمام حساب و کتاب هایشان را به زبان روسی می نوشت، اما بعد از مرگ او، نوشتن به زبان روسی ورافتاد؛ حالا این مردم همه شان به زبان رومانو حرف می زنند و به لاتین می نویسند.

مسافرانی از فرانسه و انگلیس


بچه های تحصیلکرد زرگر چند سال پیش چند لغت به زبان رومانو در اینترنت منتشر کردند و از تمام مردم دنیا خواستند که اگر این لغات را می شناسند به ایران بیایند. چند ماه، بعد سه مسافر از فرانسه و انگلیس به روستای زرگر آمدند و در حالی که شادی کنان، ساز و دهل می زدند از این که همزبان هایشان را در ایران پیدا کرده اند دست از پا نمی شناختند.

 

زرگری ها می گویند این سه مرد از تجار بزرگ کشورشان بودند که ایتام زیادی را حمایت می کردند و اهل کار خیر بودند؛ اما تعجب می کردند از این که زرگرهای ایران، زبان رومانو را با زبان فارسی و ترکی آنچنان آمیخته اند که اصالت زبان به آن شکل در اروپا تلفظ می شود از بین رفته است. رومانوهای اروپایی متعجب بودند از این که چرا رومانوهای ایران مثل 18 هزار همزبان شناخته شده خود در اروپا، تشکیات و در نشست سالانه آنها در ترکیه حضور ندارند.

 

روستای زرگر

آوای آواره


رومانوها حتی آنها که تشکیلات منظمی دارند، آواره اند. این مردم معلوم نیست که از چه سرزمینی آمده اند و چه اتفاقی افتاد که در جهان پراکنده شدند. «سرهنگ» از بقیه مردم آبادی به تاریخچه رومانوها مسلط تر است. او خودش در زمان جنگ ایران و عراق، چند بی سیم چی زرگر داشت که پیام های بسیار مهم را به آنها می سپرد تا عراقی ها از آن سر در نیاورند؛ که سر هم در نمی آوردند و عاقبت نیز نفهمیدند این زبان چه زبانی است.

 

سرهنگ می گوید هیچ کس غیر از زرگرها از زبان رومانو سر در نمی آورد و هیچ کس مطمئن نیست این مردم از چه آب و خاکی ریشه گرفته اند؛ اما روایتی هست که می گوید رومانوها طایفه ای هستند که قرن ها پیش از مرزهای شمال ایران وارد شده اند و چون زندگی عشایری داشته اند در بخش های مختلف ایران پخش شده اند و به تدریج یکجانشین شده اند و کشاورزی و دامداری را پیشه خود کرده اند.

 

روایتی دیگر اما می گوید رومانوها اصالتا ایرانی اند و به خاطر شجاعت شان، جزو سربازان قزلباش شاه عباس صفوی بوده اند. عده ای نیز معتقدند چون زرگرها جنگجو و دلیرند هیچ وقت با حکومت های وقت، سر سازش نداشته اند و برای این که حکومت ها از خطرشان مصون باشند آنها را در دنیا پخش کرده اند؛ هرچند این عده نمی گویند که چه حکومتی، در چه زمانی و از کدام سرزمین چنین تصمیمی گرفته است.

 

برای همین زرگرها همیشه دو به شک زندگی می کنند؛ آنها گاه خودشان را مردمانی از کشور رومانی می دانند و گاه از یونان و گاه زبان رومانو را ملاک قرار می دهند تا بگویند ریشه در کشور ایتالیا دارند. معتقدان به این روایت می گویند که در جنگ ایران و روم، 400 نفر از رومانوها به دست پادشاه ایران اسیر شدند، اما چون اندام های ورزیده و قوی داشتند مورد عفو پادشاه قرار گرفتند و در نزدیکی قزوین ساکن شدند.

 

روستای زرگر

آیرانه سی، قمیل و فاملا


اگر مهمان عزیز کرده باشی، زرگرها در بدو ورود برایت «آیرانه سی» می آورند. ایرانه سی یعنی دوغ؛ آن هم دوغی خنک شده با تکه های یخ که یک قاشق غذاخوری پُر رویش کره است و هر مهمانی نصیبش نمی شود.


نکته: افسانه ها می گوید مردم روستای زرگر از بقایای کولی های اروپا هستند، اما چون ماهیت این افسانه ها روشن نیست، زرگرها خودشان را ایرانی می دانند؛ هرچند به زبان رومانو سخن می گویند. وقتی زرگرها به زبان رومانو با هم حرف می زننند فردی که شنونده است، حتی کلمات را هم تشخیص نمی دهد، چه رسد به معنی شان؛ اما اینها که مردمی با محت مردمان ایل اند، سرعت حرف زدنشان را کم و شمرده شمرده کلمات را ادا می کنند تا غیررومانوها هم چیزی فهمند. «قمیل» همان «کمل» انگلیسی ها و شتر ما فارسی زبان هاست که زرگرها «ک» آن را «ق» تلفظ می کنند


«فاملا» هم همان «فمیلی» انگلیسی زبان هاست که ما به آن خانواده می گوییم. «پیری» و «سمنتی» هم می شود ادویه و فلفل و سیمان که دیکته و تلفظش شباهت زیادی به کلمات انگلیسی دارد. زرگرها زبانشان را هم به حروف لاتین می نویسند؛ شاید برای همین است که اصرار دارند بگویند اجدادشان مردم از مردمان رم بوده اند.

 

 روستای زرگر

وفاداری به خانواده، عشق به وطن


زنی که شوهرش می میرد هرگز ازدواج نمی کند. مردی نیز که همسر دارد هرگز به سراغ زنی دیگر نمی رود و اگر کسی خلاف کند، از روستا طرد می شود. یعنی اگرچه جمسش در روستاست، اما کسی اعتنایی به او نمی کند. این رسم زرگرهاست که مردمش خیلی روی آن تعصب دارند. آنها نه اهل طلاق اند و نه اهل بی وفایی و خیانت؛ این هم یک رسم برآمده از ایل است. در زرگر زیاد اتفاق افتاده که زنی شوهرش را در جوانی از دست بدهد و چند بچه قد و نیم قد یتیم برایش بماند، اما زن ها هیچ وقت به فکر ازدواج دوباره نمی افتند و به پای بچه هایی می نشینند که از شوهر به جا مانده اند؛ شاید برای این که می دانند تعصبات زندگی ایلی نمی گذارد آنها تنها و بی کس بمانند.

 

مردهای زرگر هم برای ازدواج مجدد و چند همسری، مثل مردهای دیگر دنیا، توجیه نمی آورند و زیرکی نمی کنند چون زرگر بودن به آنها وفاداری را دیکته می کند. با این که جوان های زرگر از لباس پوشیدن و آب و رنگ زندگی تهران ها تقلید می کنند، عقایدشان هنوز زرگری است. آنها به باورهای قومی شان احترام می گذارند و با این که کمتر از گذشته با هم روستاییان شان وصلت می کنند، اما از زبان، خط و اصالتشان همچنان دفاع می کنند.

 

 روستای زرگر


سرهنگ می گوید جوان های زرگر چون از بیماری های ارثی و مادرزادی می ترسند کمتر با دختران و پسران هم روستا ازدواج می کنند اما حتی وقتی با غریبه ها وصلت می کنند باز هم از زبان رمانو حفاظت کرده و نسل به نسل منتقلش می کنند. زرگر تنها روستای رومانو زبان ایران است که زبان زرگری را زنده نگه داشته و سرنوشتش مثل نسل فراموش شده رومانو در شهریار، قوچان، بیله سوار و خوی نشده است.

 

با این که افسانه ها، زرگرها را به سرزمین های دور و نزدیک نسبت می دهد و آنها را به نقاطی از اروپا مربوط می کند، اما با این حال آنها عاشق ایرانند و خودشان را ایرانی می دانند (به طور حتم رمز ماندگاری آنها نیز همین است) اگرچه آنها صورتشان هم شبیه آریایی هاست و هم شبیه گلادیاتورها و وایکینگ ها، ولی آنها هرجا که باشند با همان خط لاتین شان می نویسند: meen iranisom (من ایرانی هستم). Kato dayatar oyolom (اینجا از مادر متولد شدم) و irani boot manga (و کشورم را دوست دارم).


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

در مسیر آبیک ـ قزوین به این روستای دیدنی سر …زبان رومانو نام یکی از شاخه‌های زبان هند و اروپایی در ایران است که مردم روستای زرگر روستایی نیمه ایرانی نیمه اروپاییعکس از روستای زرگر تاریخ و تمدنتاریخ و تمدن ایرانروستاهای تاریخی ایرانروستای زرگر عجیب ترین روستاهای ایران روستایی بی‌زمان روستای ایستا از توابع طالقان یکی از روستاهای مرموز ایران است ۵ روستای شگفت انگیز در ایرانتصاویرروستای شگفت انگیز سفر با معماری، ایران سراسرش پر است از شگفتی ها و زیبایی هایی که مکانهای دیدنی ،جاذبه های گردشگری ایران ،مکانهای …تور گردشگریمکان های دیدنیآبشار مارگونگردشگری تهرانتورگردشگری گردشگری ایران شهرهای استان تهران دیدنی های استان تهران ایران …دیدنی های استان تهرانمکان های دیدنی استان تهراندیدنی های استان تهرانجاذبه های نرگس آبادهاز همان سال که با نام حاج اسدالله لاجوردی و قاطعیت و شجاعتش در برابر عملیات وحشیانه آنچه درباره سید مجتبی خامنه ای باید بدانیم …رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه‌ای هم اکنون دارای فرزند هستند نام دخترانشان بشری و شهر من بابل دکتر علیرضا حقانی – متخصص …تاریخچه شهر بابل نخستین مورخانی که از مامطیر یاد کرده‌اند ابن رسته و ابن فقیه ۲۹۰ ه الف درد دل دانشجوی دکترا من هم با رتبه کنکور قبول شدم بخاطر عدم اشنایی به پیام نور امدم هر روز هم با زبان «زرگری» از کجا آمده است؟ روستای ایرانی با گویشی متفاوت زبان رومانو نام یکی از شاخه‌های زبان هند و اروپایی در ایران است که مردم روستای زرگر واقع در روستایی نیمه ایرانی نیمه اروپایی عکس از روستای زرگر تاریخ و تمدنتاریخ و تمدن ایرانروستاهای تاریخی ایرانروستای زرگر زبان عجیب ترین روستاهای ایران داستان زبان رومانو بیشتر شبیه افسانه است زرگری‌ها خودشان هم دقیقا نمی‌دانند متعلق به ۵ روستای شگفت انگیز در ایرانتصاویر روستای شگفت انگیز سفر با معماری، ایران سراسرش پر است از شگفتی ها و زیبایی هایی که شاید هنوز مکانهای دیدنی ،جاذبه های گردشگری ایران ،مکانهای تفریحی ایران تور گردشگریمکان های دیدنیآبشار مارگونگردشگری تهرانتورگردشگری گردشگری ایرانجاذبه های نرگس آباده گلعلی پرچم روی آن یکی را نیز کنار می زند این چهره اش کامل تر است نیمه بالایی بدن و یک دستش هم آنچه درباره سید مجتبی خامنه ای باید بدانیم ساندیس خور رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه‌ای هم اکنون دارای فرزند هستند نام دخترانشان بشری و هدی، و شهر من بابل « دکتر علیرضا حقانی – متخصص ارتوپدی – فوق تخصص تاریخچه شهر بابل نخستین مورخانی که از مامطیر یاد کرده‌اند ابن رسته و ابن فقیه ۲۹۰ هق می الف درد دل دانشجوی دکترا من هم با رتبه کنکور قبول شدم بخاطر عدم اشنایی به پیام نور امدم هر روز هم با دانشجویان


ادامه مطلب ...

این علائم بدنی نگران کننده اند، نه خطرناک

لرزش دست ها

اگر هنگام جابه جا کردن سینی چای یا بردن لیوان آب به سمت دهان تان، بخصوص زمانی که آرامش فکری ندارید، متوجه لرزش دست هایتان شده اید، نگران نباشید.

اگر لرزش دست ها در حین انجام حرکات روزمره مانند گرفتن یک شی، برداشتن چنگال، چاقو و غیره بروز می کند، طبیعی بوده و مشکلی ایجاد نمی کند.

ولی اگر فردی حتی در هنگام استراحت نیز دچار لرزش بازو و دست باشد، احتمال دارد که دچار بیماری پارکینسون باشد. در این صورت، لرزش اولیه در صدا یا سر نیز ایجاد می شود و با ترشح آدرنالین تشدید می یابد. در واقع عصبانیت باعث تشدید علائم می شود.

تبیان نوشت: اگر این لرزش ها خفیف بود و در زمان آرامش از بین می رود جای نگرانی نیست. اما اگر لرزش ها شدیدتر و همراه با علائم عصبی دیگری مانند تغییرات گفتاری باشد، به پزشک مراجعه کنید.

مفاصلی که ترق و توروق می کنند

کشیدن عضلات، راه رفتن و هزار حرکت ریز و درشت روزانه ی دیگر باعث ایجاد صدای ترق و توروق در زانو، شانه یا کمر می شود.

تمام این صداها شاید عجیب و حتی ترسناک به نظر برسند، اما جای نگرانی نیست. این مسئله احتمالا ناشی از گاز است.

پرش پلک چشم نیز مانند هر اسپاسم عضلانی دیگری نیز می تواند ناشی از استرس، خستگی یا کمبود خواب باشد.

مایعی که در مفاصل وجود دارد و مانند یک ماده لیزکننده عمل می کند، حاوی گازهایی مانند اکسیژن، دی اکسید کربن و نیتروژن است. تغییرات فشاری در مفاصل باعث ایجاد حباب هایی در این مایع شده و صدای ترکیدن می دهند.

زمانی که مفاصل حرکت می کنند، تاندون ها جابجا شده و امکان دارد آرتریت نیز صداهای خشکی بدهد.

اگر سر و صدای مفاصل همراه با التهاب باشد، در این صورت می تواند نشان دهنده ی مشکلی در سلامتی آنها باشد و لازم است که به پزشک مراجعه کنید.

سیاه شدن ناخن انگشتان پا

دویدن مسافت چند کیلومتری با کفش های نامناسب برای سلامتی انگشتان پا که معمولا در نوک کفش ها گیر می کنند، آسیب رسان است. در نتیجه در برخی موارد ناخن انگشتان پا سیاه می شود.

این مسئله کمی نگران کننده و نازیبا است. اما مشکل زمانی ایجاد می شود که پوست زیر ناخن خونریزی کرده و خون مردگی ایجاد گردد. به این ترتیب که با هر قدم برداشتنی، خون زیر ناخن تجمع کرده و بسیار دردناک می شود. اما این مسئله خطرناک نیست.

برای مقابله با آن کافیست کفش های مناسب خریداری کنید. زمان خرید کفش را به عصرها موکول کنید که پاها در بزرگ ترین اندازه ی خود قرار دارند.

اگر متوجه التهاب، تورم و قرمزی شدید با پزشک مشورت کنید، چون می تواند علامت عفونت باشد.

لرزش عضلات در هنگام ورزش

حرکات ورزشی جدید و یا تمرینات سخت معمولا باعث ایجاد لرزش در عضلات می شود. جای هیچ گونه نگرانی نیست و فیبرهای عضلانی در حال هماهنگ شدن با هم هستند. فیبرها نمی توانند بطور همزمان منقبض شوند. برخی در حال استراحت هستند، در حالیکه برخی دیگر کار می کنند.

لرزش عضلات زمانی بروز می کند که عضله بیش از حد معمول کشیده شده و فیبر عضلانی کافی برای انقباض همزمان و انجام حرکت روان وجود نداشته باشد.

این لرزش ها به تدریج که بدن به تمرینات و حرکات جدید عادت کند از بین می روند. البته کمبود آب بدن نیز باعث بروز لرزش در عضلات می شود.

اگر علاوه بر لرزش عضلانی دچار ضعف و سرگیجه می شوید با پزشک مشورت کنید.

پرش پلک چشم

پرش پلک کمی آزاردهنده، اما بی ضرر است و در پزشکی به آن «میوکیمیا» گفته می شود.

پرش پلک چشم نیز مانند هر اسپاسم عضلانی دیگری نیز می تواند ناشی از استرس، خستگی یا کمبود خواب باشد.

زیاده روی در مصرف کافئین، مواد مخدر، الکل، چشم دوختن طولانی مدت به صفحه ی رایانه و حتی استفاده از عینک های نامناسب نیز باعث بروز لرزش و پرش در پلک می شود.

اگر مشکل ناشی از خستگی چشم باشد، با تجویز عینک مطالعه توسط چشم پزشک، مشکل رفع خواهد شد. همچنین می توانید از آنتی هیستامین ها استفاده کنید.

اگر علائم دیگری مانند تیک صورت همراه با پرش پلک بروز کرد، می تواند نشان دهنده ی اختلالات عصبی باشد.

آکروکوردون

به آکروکوردون «دنباله ی پوستی» نیز گفته می شود و عبارت است از برآمدگی های گوشتی کوچکی که روی پلک یا روی دیگر قسمت های بدن دیده می شوند.

این برآمدگی های گوشتی (اسکین تگ) تومورهای خوش خیم کوچک و ریز هستند و در اغلب موارد ژنتیکی و معمولا بی خطر هستند.

آقایان نیز مانند خانم ها دچار آکروکوردون می شوند، اما چاقی مفرط و بارداری خطر بروز آنها را بیشتر می کند.

اگر متوجه رانش آکروکوردن ها شدید، به پزشک مراجعه کنید.

قرمزی چشم ها

یک نقطه قرمز در سفیدی چشم می تواند باعث ترس شود، اما این مشکل چندان نگران کننده نیست و هر از گاهی برای هر کسی پیش می آید.

مالیدن چشم ها، تماس چشم ها با بالشت در حین خواب، عطسه شدید یا ابتلا به یبوست جزو عواملی هستند که باعث قرمزی رگ های خونی داخل چشم ها می شوند.

علاوه بر این مصرف داروهای ضدانعقاد خون و مازاد امگا3 در بدن نیز می تواند باعث تحریک رگ های خونی چشم ها شوند.

البته فشار خون کنترل نشده نیز چشم ها را قرمز و پرخون می کند. در این صورت لازم است که به پزشک مراجعه کرده و مشکل را برطرف کنید.

خون دماغ شدن در فصل زمستان

هر فردی که موقع گرفتن بینی خود، خونی در دستمال ببیند، دچار ترس و وحشت می شود، اما در اغلب موارد مشکل خاصی در میان نیست.

بینی ما حاوی میزان زیادی رگ های خونی است که به راحتی دچار خونریزی می شوند.

سرما و خشکی هوا که در بینی جریان دارند، این رگ ها را تحت تاثیر قرار می دهد و هر تغییر محیطی ناگهانی آنها را گشاد کرده و باعث خونریزی می شود.

مصرف داروهای ضدانعقاد خون و آسپیرین نیز وضعیت را بدتر می کنند.

اگر در حین خونریزی بینی بیش از یک دستمال خون آلود شود و یا اینکه این خونریزی بیش از یک هفته به طول بیانجامد، لازم است که به پزشک مراجعه کنید.


ادامه مطلب ...

روستای زرگر؛ هم ایرانی اند، هم اروپایی!

[ad_1]

ماهنامه دیار - مجید عسگری پور: هم ایرانی اند، هم اروپایی، هم فارسی می دانند، هم ترکی؛ صورتشان، هم شبیه آریایی هاست، هم شبیه گلادیاتورها و وایکنیگ ها، قدشان بلند است و مهربانی شان همچون محبت مردم ایل به مهمان ها. مسلمان شیعه اند، کارشان دامداری و کشاورزی؛ به سبک همه روستاییان، مرغ، خروس و غاز هم نگه می دارند؛ بعضی زن ها که هنرمندتر از دیگرانند نیز خودشاننان می پزند و در مشک؛ دوغ و کره می گیرند و پنیر و ماست می بندند.

 

این مردم یک راز دارند، یک نکته مبهم تاریخی که مرموزشان می کند. مردم روستای «زرگر» زبان مادری شان «ورمانو» است؛ به زبانشان زرگری هم می گویند، اما نه از آن زرگری هایی که بعد از هر حرف، «زن» می گذارند و زبانشان می شود «دزرزوز». داستان زبان رومانو بیشتر شبیه افسانه است.

 

 روستای زرگر

 

زرگری ها خودشان هم دقیق نمی دانند متعلق به کجای جهان هستند و چه شد که به ایران آمدند و شدند رومانوی شیعه کشاورز ایرانی که به زبان ترکی هم مسلط هستند. قدیمی های روستا یادشان است که در زمان جوانی شان پیرمردی در زرگر بود که تمام حساب و کتاب هایشان را به زبان روسی می نوشت، اما بعد از مرگ او، نوشتن به زبان روسی ورافتاد؛ حالا این مردم همه شان به زبان رومانو حرف می زنند و به لاتین می نویسند.

مسافرانی از فرانسه و انگلیس


بچه های تحصیلکرد زرگر چند سال پیش چند لغت به زبان رومانو در اینترنت منتشر کردند و از تمام مردم دنیا خواستند که اگر این لغات را می شناسند به ایران بیایند. چند ماه، بعد سه مسافر از فرانسه و انگلیس به روستای زرگر آمدند و در حالی که شادی کنان، ساز و دهل می زدند از این که همزبان هایشان را در ایران پیدا کرده اند دست از پا نمی شناختند.

 

زرگری ها می گویند این سه مرد از تجار بزرگ کشورشان بودند که ایتام زیادی را حمایت می کردند و اهل کار خیر بودند؛ اما تعجب می کردند از این که زرگرهای ایران، زبان رومانو را با زبان فارسی و ترکی آنچنان آمیخته اند که اصالت زبان به آن شکل در اروپا تلفظ می شود از بین رفته است. رومانوهای اروپایی متعجب بودند از این که چرا رومانوهای ایران مثل 18 هزار همزبان شناخته شده خود در اروپا، تشکیات و در نشست سالانه آنها در ترکیه حضور ندارند.

 

روستای زرگر

آوای آواره


رومانوها حتی آنها که تشکیلات منظمی دارند، آواره اند. این مردم معلوم نیست که از چه سرزمینی آمده اند و چه اتفاقی افتاد که در جهان پراکنده شدند. «سرهنگ» از بقیه مردم آبادی به تاریخچه رومانوها مسلط تر است. او خودش در زمان جنگ ایران و عراق، چند بی سیم چی زرگر داشت که پیام های بسیار مهم را به آنها می سپرد تا عراقی ها از آن سر در نیاورند؛ که سر هم در نمی آوردند و عاقبت نیز نفهمیدند این زبان چه زبانی است.

 

سرهنگ می گوید هیچ کس غیر از زرگرها از زبان رومانو سر در نمی آورد و هیچ کس مطمئن نیست این مردم از چه آب و خاکی ریشه گرفته اند؛ اما روایتی هست که می گوید رومانوها طایفه ای هستند که قرن ها پیش از مرزهای شمال ایران وارد شده اند و چون زندگی عشایری داشته اند در بخش های مختلف ایران پخش شده اند و به تدریج یکجانشین شده اند و کشاورزی و دامداری را پیشه خود کرده اند.

 

روایتی دیگر اما می گوید رومانوها اصالتا ایرانی اند و به خاطر شجاعت شان، جزو سربازان قزلباش شاه عباس صفوی بوده اند. عده ای نیز معتقدند چون زرگرها جنگجو و دلیرند هیچ وقت با حکومت های وقت، سر سازش نداشته اند و برای این که حکومت ها از خطرشان مصون باشند آنها را در دنیا پخش کرده اند؛ هرچند این عده نمی گویند که چه حکومتی، در چه زمانی و از کدام سرزمین چنین تصمیمی گرفته است.

 

برای همین زرگرها همیشه دو به شک زندگی می کنند؛ آنها گاه خودشان را مردمانی از کشور رومانی می دانند و گاه از یونان و گاه زبان رومانو را ملاک قرار می دهند تا بگویند ریشه در کشور ایتالیا دارند. معتقدان به این روایت می گویند که در جنگ ایران و روم، 400 نفر از رومانوها به دست پادشاه ایران اسیر شدند، اما چون اندام های ورزیده و قوی داشتند مورد عفو پادشاه قرار گرفتند و در نزدیکی قزوین ساکن شدند.

 

روستای زرگر

آیرانه سی، قمیل و فاملا


اگر مهمان عزیز کرده باشی، زرگرها در بدو ورود برایت «آیرانه سی» می آورند. ایرانه سی یعنی دوغ؛ آن هم دوغی خنک شده با تکه های یخ که یک قاشق غذاخوری پُر رویش کره است و هر مهمانی نصیبش نمی شود.


نکته: افسانه ها می گوید مردم روستای زرگر از بقایای کولی های اروپا هستند، اما چون ماهیت این افسانه ها روشن نیست، زرگرها خودشان را ایرانی می دانند؛ هرچند به زبان رومانو سخن می گویند. وقتی زرگرها به زبان رومانو با هم حرف می زننند فردی که شنونده است، حتی کلمات را هم تشخیص نمی دهد، چه رسد به معنی شان؛ اما اینها که مردمی با محت مردمان ایل اند، سرعت حرف زدنشان را کم و شمرده شمرده کلمات را ادا می کنند تا غیررومانوها هم چیزی فهمند. «قمیل» همان «کمل» انگلیسی ها و شتر ما فارسی زبان هاست که زرگرها «ک» آن را «ق» تلفظ می کنند


«فاملا» هم همان «فمیلی» انگلیسی زبان هاست که ما به آن خانواده می گوییم. «پیری» و «سمنتی» هم می شود ادویه و فلفل و سیمان که دیکته و تلفظش شباهت زیادی به کلمات انگلیسی دارد. زرگرها زبانشان را هم به حروف لاتین می نویسند؛ شاید برای همین است که اصرار دارند بگویند اجدادشان مردم از مردمان رم بوده اند.

 

 روستای زرگر

وفاداری به خانواده، عشق به وطن


زنی که شوهرش می میرد هرگز ازدواج نمی کند. مردی نیز که همسر دارد هرگز به سراغ زنی دیگر نمی رود و اگر کسی خلاف کند، از روستا طرد می شود. یعنی اگرچه جمسش در روستاست، اما کسی اعتنایی به او نمی کند. این رسم زرگرهاست که مردمش خیلی روی آن تعصب دارند. آنها نه اهل طلاق اند و نه اهل بی وفایی و خیانت؛ این هم یک رسم برآمده از ایل است. در زرگر زیاد اتفاق افتاده که زنی شوهرش را در جوانی از دست بدهد و چند بچه قد و نیم قد یتیم برایش بماند، اما زن ها هیچ وقت به فکر ازدواج دوباره نمی افتند و به پای بچه هایی می نشینند که از شوهر به جا مانده اند؛ شاید برای این که می دانند تعصبات زندگی ایلی نمی گذارد آنها تنها و بی کس بمانند.

 

مردهای زرگر هم برای ازدواج مجدد و چند همسری، مثل مردهای دیگر دنیا، توجیه نمی آورند و زیرکی نمی کنند چون زرگر بودن به آنها وفاداری را دیکته می کند. با این که جوان های زرگر از لباس پوشیدن و آب و رنگ زندگی تهران ها تقلید می کنند، عقایدشان هنوز زرگری است. آنها به باورهای قومی شان احترام می گذارند و با این که کمتر از گذشته با هم روستاییان شان وصلت می کنند، اما از زبان، خط و اصالتشان همچنان دفاع می کنند.

 

 روستای زرگر


سرهنگ می گوید جوان های زرگر چون از بیماری های ارثی و مادرزادی می ترسند کمتر با دختران و پسران هم روستا ازدواج می کنند اما حتی وقتی با غریبه ها وصلت می کنند باز هم از زبان رمانو حفاظت کرده و نسل به نسل منتقلش می کنند. زرگر تنها روستای رومانو زبان ایران است که زبان زرگری را زنده نگه داشته و سرنوشتش مثل نسل فراموش شده رومانو در شهریار، قوچان، بیله سوار و خوی نشده است.

 

با این که افسانه ها، زرگرها را به سرزمین های دور و نزدیک نسبت می دهد و آنها را به نقاطی از اروپا مربوط می کند، اما با این حال آنها عاشق ایرانند و خودشان را ایرانی می دانند (به طور حتم رمز ماندگاری آنها نیز همین است) اگرچه آنها صورتشان هم شبیه آریایی هاست و هم شبیه گلادیاتورها و وایکینگ ها، ولی آنها هرجا که باشند با همان خط لاتین شان می نویسند: meen iranisom (من ایرانی هستم). Kato dayatar oyolom (اینجا از مادر متولد شدم) و irani boot manga (و کشورم را دوست دارم).


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

در مسیر آبیک ـ قزوین به این روستای دیدنی سر …زبان رومانو نام یکی از شاخه‌های زبان هند و اروپایی در ایران است که مردم روستای زرگر روستایی نیمه ایرانی نیمه اروپاییعکس از روستای زرگر تاریخ و تمدنتاریخ و تمدن ایرانروستاهای تاریخی ایرانروستای زرگر عجیب ترین روستاهای ایران روستایی بی‌زمان روستای ایستا از توابع طالقان یکی از روستاهای مرموز ایران است ۵ روستای شگفت انگیز در ایرانتصاویرروستای شگفت انگیز سفر با معماری، ایران سراسرش پر است از شگفتی ها و زیبایی هایی که مکانهای دیدنی ،جاذبه های گردشگری ایران ،مکانهای …تور گردشگریمکان های دیدنیآبشار مارگونگردشگری تهرانتورگردشگری گردشگری ایران شهرهای استان تهران دیدنی های استان تهران ایران …دیدنی های استان تهرانمکان های دیدنی استان تهراندیدنی های استان تهرانجاذبه های نرگس آبادهاز همان سال که با نام حاج اسدالله لاجوردی و قاطعیت و شجاعتش در برابر عملیات وحشیانه آنچه درباره سید مجتبی خامنه ای باید بدانیم …رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه‌ای هم اکنون دارای فرزند هستند نام دخترانشان بشری و شهر من بابل دکتر علیرضا حقانی – متخصص …تاریخچه شهر بابل نخستین مورخانی که از مامطیر یاد کرده‌اند ابن رسته و ابن فقیه ۲۹۰ ه الف درد دل دانشجوی دکترا من هم با رتبه کنکور قبول شدم بخاطر عدم اشنایی به پیام نور امدم هر روز هم با زبان «زرگری» از کجا آمده است؟ روستای ایرانی با گویشی متفاوت زبان رومانو نام یکی از شاخه‌های زبان هند و اروپایی در ایران است که مردم روستای زرگر واقع در روستایی نیمه ایرانی نیمه اروپایی عکس از روستای زرگر تاریخ و تمدنتاریخ و تمدن ایرانروستاهای تاریخی ایرانروستای زرگر زبان عجیب ترین روستاهای ایران داستان زبان رومانو بیشتر شبیه افسانه است زرگری‌ها خودشان هم دقیقا نمی‌دانند متعلق به ۵ روستای شگفت انگیز در ایرانتصاویر روستای شگفت انگیز سفر با معماری، ایران سراسرش پر است از شگفتی ها و زیبایی هایی که شاید هنوز مکانهای دیدنی ،جاذبه های گردشگری ایران ،مکانهای تفریحی ایران تور گردشگریمکان های دیدنیآبشار مارگونگردشگری تهرانتورگردشگری گردشگری ایرانجاذبه های نرگس آباده گلعلی پرچم روی آن یکی را نیز کنار می زند این چهره اش کامل تر است نیمه بالایی بدن و یک دستش هم آنچه درباره سید مجتبی خامنه ای باید بدانیم ساندیس خور رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه‌ای هم اکنون دارای فرزند هستند نام دخترانشان بشری و هدی، و شهر من بابل « دکتر علیرضا حقانی – متخصص ارتوپدی – فوق تخصص تاریخچه شهر بابل نخستین مورخانی که از مامطیر یاد کرده‌اند ابن رسته و ابن فقیه ۲۹۰ هق می الف درد دل دانشجوی دکترا من هم با رتبه کنکور قبول شدم بخاطر عدم اشنایی به پیام نور امدم هر روز هم با دانشجویان


ادامه مطلب ...